اثرگذارى و اثرپذيرى

در اين بخش مي‌توانيد در مورد تمامي مسائل مرتبط با آموزش و يادگيري به بحث بپردازيد

مدیران انجمن: رونین, شوراي نظارت

ارسال پست
Major I
Major I
پست: 5234
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1747 بار
سپاس‌های دریافتی: 4179 بار
تماس:

اثرگذارى و اثرپذيرى

پست توسط ganjineh »

 [FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مسألهاثرگذارى معاشرت ، به ويژه هنگامى كه دلبستگى شديد به معاشر پيدا شود وپاى محبت طرفينى در ميان آيد ، حقيقتى است كه اگر اسلام در مقام بيان آنبرنمى آمد براى همه روشن و واضح بود و از اينكه اسلام تمام جوانب اينواقعيت را توضيح داده و در اين زمينه چيزى را فروگذار نكرده است ، دليل برعظمت مسأله و اهميت آن در حيات انسان است .انسان از طريق معاشرت ـ چهبخواهد چه نخواهد ـ اثرپذير است و هرگز قدرت ندارد اثرپذيرى خود واثرگذارى معاشر را خنثى كند و اگر چنين نبود ، در خيمه حيات ، اين همهآثار مثبت و منفى ظهور نمى كرد .از آنجا كه طبع انسان ـ چنانكه گفتيم ـ بهشدّت اثرپذير است ، قرآن مجيد از نشست و برخاست با ستمكاران و كسانى كهنمى خواهند به آداب الهى مؤدب شوند نهى مى كند و مى فرمايد : پس از آن كهمتذكر حقايق شديد و از آيات خدا آگاهى پيدا كرديد و خورشيد هدايت حق ازافق وجودتان طلوع كرد و شما را به صراط مستقيم راهنمايى نمود با متجاوزانِاز حدود حق معاشرت نكنيد ،. . . فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَالْقَوْمِ الظَّالِمِينَ.. . . پس از ياد آوردن به سرعت بيرون برو و باگروه ستمكاران منشين .اثرپذيرى طبع چنان سريع و شديد است كه قرآن در اينزمينه مى فرمايد :. . . إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللهِ يُكْفَرُ بِهَاوَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلاَ تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِىحَدِيث غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ . . . .. . . چون بشنويدگروهى آيات خدا را مورد انكار و استهزا قرار مى دهند ، با آنان ننشينيد تادر سخنى ديگر درآيند ، اگر بنشينيد شما هم در به دوش كشيدن بار گناهانكار و استهزا مانند آنان خواهيد بود . . .عناصرى كه وجود ما را تشكيلداده اند ، عناصر همين جهان موجود است ، چنانكه عناصر آزاد ، اثرگذار واثرپذير هستند ، ما هم كه تركيبى از عناصر اين جهانيم ، موجوداتى اثرگذارو اثرپذير هستيم و براى هميشه محكوم اين قانون خواهيم بود .ما از همهامورى كه در ارتباط با ما هستند اثر مى پذيريم و بر بسيارى از امور هم اثرمى گذاريم .هنگامى كه ما در ناحيه جسم اثرگذار و اثرپذير باشيم يقيناً درناحيه روح و روان و نفس و جان كه از لطافت و رقّت برخوردار است ، اثرگذارىبيشتر و اثرپذيرى شديدتر خواهيم داشت .شما فقط به نگاه هاى متنوع يك فردبه جانب خود دقت كنيد ، مى بينيد هر نوع نگاهى اثر خاصى بر روح و روان وقلب دارد .نگاه خشم آلود يك اثر و نگاه عادى اثرى ديگر و نگاه با محبتاثرى شادى آور و نگاه با تعجب اثرى خاص و نگاه سؤال برانگيز اثرى ويژهدارد .صداهاى متنوع و روش ها و منش هاى مختلف هم آثار مختلف بر انسان مىگذارد .داستان معاشرت ، چون داستان پيوند دو قلب با يكديگر است و اتصال دوروح از طريق رابطه محبت آميز مى باشد ، از نظر اثرگذارى فوق العاده شديداست .كسى كه كسى را دوست دارد و به رفاقت و همنشينى با او علاقه مند استچه اينكه طرف او مثبت باشد و چه منفى ، مى خواهد در همه شؤون و اطوار بهشكل او جلوه كند تا رضايت او را براى پيوند مستحكم تر به دست آورد .بهعبارت ديگر ، انسانى كه با انسان ديگر رابطه قلبى و دوستى برقرار مى كند وبه خاطر جاذبه و كشش طرف مقابل در سيطره او قرار مى گيرد ، پس از مدتىوجود دوم طرف برابرش مى شود تا جايى كه ديگران با ديدن منش و روش او ـ چهدر امور ظاهرى و چه در جهات اخلاقى و عملى ـ به ياد دوست و رفيقش مى افتندو مى گويند : انگار اين شخص همان شخص است !در اين ارتباط و شكل گيرى ،لازم نيست وجود فيزيكى محبوب انسان در ميان باشد ، گاهى انسان به اوصافمثبت و روش پاك انسانى از طريق مطالعه يا شنيدن از ديگران آگاه مى شود وقلبش تجلى گاه محبت او مى گردد و بر اثر اين محبت به سوى شكل گرفتن واثرپذيرى از محبوب مى رود تا جايى كه در حد ظرفيت خود ، وجود دوم محبوب مىگردد .
نمونه هاى تأثيرپذيرى مثبت
كتاب هاى معتبر روايت مى كنند كهوقتى حضرت على اكبر(عليه السلام) براى جهاد در راه خدا و دفاع از اسلام دركربلا عازم ميدان شد ، امام حسين(عليه السلام) به حضرت حق توجه كرد و عرضهداشت .« اللَّهُمَّ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إلَيْهِمْ غُلاَمٌ أشْبَهُالنّاسِ خَلْقاً وَخُلُقاً وَمَنْطِقاً بِرَسُولِكَ ».خدايا ! بر اين قومگواه باش ، به يقين جوانى به جنگ با اينان به سوى ميدان رفت كه از نظرخلقت ، و اخلاق و گفتار شبيه ترين مردم به پيامبرت بود .حضرت على اكبر (عليه السلام) اوصاف پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) را از عموىبزرگوارش حضرت امام حسن (عليه السلام)و پدر با كرامتش حضرت امام حسين (عليه السلام) شنيده بود و روش و منش آن انسان الهى را در قرآن مجيد يافتهبود و از طريق شنيدن و مطالعه كردن ، دلداده آن جناب و عاشق آن حضرت شدهبود و بر اثر آن دلدادگى و عشقورزى ، نمونه و مثل پيامبر اسلام (صلى اللهعليه وآله)گشته بود تا جايى كه امام معصومى چون امام حسين (عليهالسلام)به اين حقيقت اشاره و اقرار كرد .پيامبر اسلام (صلى الله عليهوآله) بر اثر معرفت به حق و عشقورزى به حضرت ربّ ، تجلى گاه اسماء و صفاتپروردگار مهربان شد ، تا جايى كه قرآن مجيد اطاعت از پيامبر اسلام (صلىالله عليه وآله) را اطاعت از خدا و بيعت با او را بيعت با خدا دانست ،همچنانكه مى فرمايد : مَن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللهَ . . . هر كه از پيامبر اطاعت كند ، در حقيقت از خدا اطاعت كرده . . .إِنَّالَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللهَ . . . .به يقينكسانى كه با تو بيعت مى كنند ، جز اين نيست كه با خدا بيعت مى كنند . . .

دربخش چهل و پنج دعاى جوشن كبير از حضرت حق به عنوان حبيب ياد شده 0) ، و دربخش هفتاد و چهار همين دعا از پروردگار عالم به عنوان رفيق 1) نام بردهشده است .پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) حضرت حق را حبيب و رفيق خودگرفت و بر اثر شدت عشق و محبت به محبوب و رفيق خويش ، مفاهيم اوصاف واسماء دوست و رفيق خود را در وجود خود تحقق داد تا آنجا كه اطاعت از وىاطاعت از خدا قلمداد شد و بيعت با او بيعت با خدا به حساب آمد .ميثم تمّار، رُشيد هَجَرى ، عمرو بن حَمِق خزاعى ، مالك اشتر و . . . حضرتاميرالمؤمنين على (عليه السلام) را به دوستى و رفاقت و معاشرت و همنشينىانتخاب كردند تا جايى كه هر يك در حدّ ظرفيت خود به رنگ حضرت اميرالمؤمنينعلى (عليه السلام)درآمدند و با منش و روش امام و مولاى خود هماهنگ و متحدشدند .اگر همه معاشرت ها و رفاقت ها بر اساس اصول صحيح صورت مى پذيرفتيقيناً زندگى و حيات مردم غرق در سلامت و امنيت و نشاط و اعتماد مى شد.اگر مردم از خلاف كاران كناره گيرى مى كردند و از رفاقت و معاشرت با آنانپرهيز مى نمودند و روى خوش به آنان نشان نمى دادند و شرط معاشرت با آنانرا تغيير اخلاق و روش آنان قرار مى دادند ، تعداد بدكاران به اندازه اى كممى شد كه قابل ذكر نبودند و چه بسا از آنان اثرى در اجتماع باقى نمى ماند.افسوس كه همه بدكاران و فاسدان و فاجران و فاسقان در همه زمينه هاى زندگىراه به رويشان باز است و اكثر مردم آنان را با آغوش باز مى پذيرند و ازاين راه ، بستر اثرگذارى آنان را آماده مى سازند و زمينه خيانت آنان را بهانسان و انسانيت فراهم مى آورند تا جايى كه آنان بتوانند به سرعت توليدمثل كنند و اكثر مردم را همانند و هماهنگ خود نمايند .همنشينى با بدكارانبه قصد هدايت آنان لازم است البته اين در صورتى است كه هدايت كننده ازچنان قدرت معنوى برخوردار باشد كه بدكاران نتوانند بر او اثر منفى بگذارندو وى را در فضاى تاريك حيات زشت خود درآورند .اگر خداى مهربان به موسى وهارون (عليهما السلام) فرمان مى دهد براى هدايت فرعون به سوى او رهسپارشويد ، براى اين است كه موسى و هارون (عليهما السلام)با رفت و آمد با ـفرعون گر چه مدتش طولانى شود ـ تحت تأثير فرهنگ فرعونى قرار نخواهند گرفت.موسى و هارون (عليهما السلام) بنابر پاره اى از روايات بيست و پنج سالشبانه روز به دعوت فرعون و فرعونيان به سوى حق پرداختند و با آنان رفت وآمد و نشست و برخاست داشتند ولى فرعون و فرعونيان كه اسير هوى و هوس ودچار تكبر و غرور بودند ، دعوت آن دو پيامبر را نپذيرفتند و آن دو پيامبرهم با كثرت رفت و آمدى كه با فرعون و گروهش داشتند در هيچ موردى تحت تأثيرفرهنگ و حشمت و اشرافيت آنان قرار نگرفتند . اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَإِنَّهُ طَغَى * فَقُولاَ لَهُ قَوْلاً لَّيِّناً لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُأَوْ يَخْشَى .هر دو به سوى فرعون برويد ; زيرا او در برابر خدا سركشىكرده است . * پس با او با سخنى نرم سخن گوييد ، اميد است كه هوشيار شود و آيين حق را بپذيرد يا بترسد و از سركشى باز ايستد .
  
 [FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بر گرفته از کتاب معاشرت استاد حسین انصاریان   
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
ارسال پست

بازگشت به “انجمن آموزش”