با سلام مجدد خدمت bamn عزیز، دوست فهیم و بزرگوارم!
در خصوص سوالات و نگرانی شما در مورد تحولات سوریه و بخصوص جبهه های تدمر و حلب ایتدا در خصوص میزان شانس داعش در محاصره نیروهای ارتش ، مردمی و حزب الله در عملیات بازپس گیری تدمر باید خدمت شما عرض کنم که به 3 دلیل عمده این شانس بسیار اندک شده است.
اول اینکه داعش اصل غافلگیری را بدلیل پرواز دایمی پهپادها و هواپیماهای شناسایی خودی و همچنین شکست سنگین اولین حمله آنها به تیاس و بطبع هوشیاری نیرو های خودی از خطر بزرگی که بلقوه آنها را تهدید میکند از دست داده است.
دوم اینکه اطراف تیاس تا کیلومترها مین گذاری شده و کمین های متعدد ارتش انتظار انها رو میکشد تا بدام بیافتند
و سوم آتش سنگین توپخانه و حملات هوایی
دوستانی که در مناطق عملیاتی حضور داشتند میدانند که آتش دقیق توپخانه دشمن و بمباران هوایی و مهمات 23 میلیمتری در هنگام تک و پیشروی چه بلایی سر روحیه سربازها میاورد !!!
البته با طولانی شدن عقبه نیروها در دشت باز با شما موافق هستم که عمده ترین خطر تهدید کننده این عملیات است .اما شنیده ها حاکی از استقرار یگانهایی از حزب الله و ارتش در اطراف میدان گازی جزل و بزرگراه تدمر _حمص برای پوشش عقبه نیروهای پیشرو است.
البته همانطور که در پست های قبلی عرض کردم آزادسازی این شهر اصلا کار اسانی نبوده و هزاران نیروی انتحاری داعشی در شهر منتظر آغاز نبرد هستند و ارتش و نیروهای حامی اش کار بسیار سختی پیش رو خواهند داشت و شاید این نبرد سخت روزها و شاید هفته ها به طول بکشد.
اما قطعا شرایط تدمر با حلب و خطوط درگیری در آن بسیار متفاوت است.
اگر نقشه های حلب و محل استقرار نیروهای خودی و تروریستها رو نگاه کنید به پیچیدگی نبرد در حلب پی خواهید برد.حلب اکنون دروازه ورود تروریستهاست و جزو مناطقیست که نیروهای نظامی و اطلاعاتی ترکیه به صورت مستقیم کمک حال تروریستها هستند.
در مورد استراتژی ارتش در نبرد حلب تحلیل ها و اظهارنظر های فراوانی وجود دارد.
عده ای بر این عقیده هستند که دیگر وقت آن رسبده نظام ،حلب را رها و واگذار کند.برای این حرف خود نیز دلایل خود را دارندکه تاحدودی درست به نظر میرسد.
قبل از شروع بحران ،حلب قطب اقتصادی و مرکز تجارت سوریه به حساب می آمد و همچنین صنایع سنگینی همچون نیروگاه ها و کارخانجات اسلحه سازی در آن استقرار داشتند.
اما اکنون بعد از 4 سال از شروع بحران دیگر از حلب چیزی باقی نمانده است. بخش شرقی که کاملا تحت سیطره تروریستهاست و تمامی کارخانجات موجود تخریب شده و اموال و تجهیزات و دستگاه های آنها غارت شده اند.سرمایه داران یا کشته شده یا جان خود و خانواده را برداشته و فرار کرده اند .مزارع نابود شده است و دیگر توریستی هم وجود ندارد که از بازار های حلب خرید کند.
زمانی اقتصاد سوریه وابسته به اقتصاد پویای حلب بود . اما اکنون مناطق باقی مانده در اختیار ارتش و دولت بدون کمکهای دمشق نمی تواند به حیات خود ادامه دهد.
در واقع به باور این تحلیلگران حلب به مثابه زمین سوخته است که دیگر ارزش راهبردی چندانی برای نظام سوریه ندارد و بافت جمعیتی و مذهبی آن نیز اکثرا دل خوشی از دولت مرکزی ندارند و خیانت ها و کارشکنی های بسیاری را نسبت به اقدامات ارتش و دولت کرده اند. و در این برهه زمانی کاری که ارتش در حلب انجام میدهد دفاع از هیچ میباشد . به عقیده این عده ظرفیت نفری و تجهیزات ارتش در حال سوخت شدن در این منطقه است کما اینکه همین ظرفیت براحتی توان پاکسازی کامل استانهای حماه و لازقیه از وجود عناصر تکفیری و تامین کامل خط راهبردی حمل و نقل از بنادر طرطوس لازقیه و بانیاس به دمشق و سایر نواحی را دارد.
راهبرد توصیه شده این کارشناسان تخلیه حلب و حومه آن از قسمت شرقی و حمله سراسری به منظور شکستن محاصره شهرکهای شیعه نشین شمال حلب و سپس تخلیه ساکنین آنها و در نهایت عقب نشینی تدریجی از کل استان حلب و استقرار در استانهای همجوار لاذقیه و حماه میباشد.
بدین ترتیب نظام سوریه شمال و شرق را به تروریستها واگذار میکند و جنوب مرکز و غرب را تحت سیطره خود میبیند.
نتیجه این رویداد ،کاسته شدن از خطوط درگیری ها و پرهیز ارتش از جنگهای بی حاصل و تمرکز بهتر بر دفاع از مناطق باقی مانده .و در آینده برنامه ریزی برای باز پس گیری مناطق اشغالی است.

اما عده ای دیگر از تحلیلگران امور راهبردی و نظامی که نظراتشان نزدیک به راهبرد نظام فعلی سوریه است معتقد هستند تسلیم حلب به تروریستها آرزوی دیرینه آنها و رژیم ترکیه را برای ایجاد منطقه حائل و در نهایت تشکیل امارت اسلامی مشابه آنچه داعش در رقه انجام داده است بر آورده میسازد.
با رخ دادن این اتفاق و تامین امنیت مرزی تروریستها با ترکیه و سازماندهی مجدد آنها بدون شک استانهای حماه ،لاذقیه و طرطوس آماج حملات بعدی تروریستها خواهند بود و با حمایت مالی همه جانبه قطر عربستان و ترکیه ،تروریستها رویای فتح دمشق و سقوط اسد را در سر خواهند پروراند.
راهبرد پیشنهادی این صاحبنظران همانا ایستادگی ارتش در برابر تروریستهاست تا زمانی که جنگ در مرکز و جنوب سوریه با پیروزی ارتش به پایان برسد و مقدمات عزیمت نیروها به سمت حلب و ادلب برای بیرون راندن تروریستها فراهم شود . امری که بسیار سخت به نظر می رسد . اما بی شک با رشادت و از خود گذشتگی و سعی و تلاش فراوان و تشریک مساعی و قدری هم اقبال مناسب در حوادث آینده منطقه ای ،دور از دسترس نخواهد بود.