ناصاف و مواج بودن بدنه ناوها بر اثر شرایطی همچون برخورد مدام موج دریا و ...... به وجود می آید .
این موضوع حتی برای جماران که سال 88 وارد خدمت شده نیز صدق می کند .
درباره نقدی و بایندر :تا زمان ورود ناوهای جدید که نزدیک ترین زمان مربوط به سهند است که حداقل 3-2 سال دیگر وارد خدمت می شود ( که تازه در صورت جایگزینی تنها جای یکی از ناوها را می گیرد و از اسمش هم مشخص است که جای ناو جاوید شده سهند را بعد بیست سال پر می کند ) ناوهای کنونی باید در خدمت باقی بمانند و از لحاظر رزمی نیز ارتقا پیدا کنند چون نیروی دریایی و کل کشور به آنها نیاز دارد ، به ویژه که شرایط خاصی در منطقه و کشور حاکم است مانند پدیده دزدی دریایی که می طلبد که همیشه یک ناوگروه در عدن حضور داشته باشد و اگر به هر دلیلی ناوی از موجودی نیرو کم شود ، به دیگر ناوها که هم باید از آبهای خودی حفاظت کرده و هم در عدن با دزدان مبارزه کنند فشار بیشتری وارد می شود .
پیش از بایندر ، نقدی بازسازی و ارتقا پیدا کرده بود و حضور موفق آن در عدن و مبارزه با دزدان دریایی میزان موفقیت آمیز بودن پروژه بازسازی و ارتقا آن را نشان می دهد .
یکی از ارتقاهای نقدی ( که بی شک در بایندر نیز اجرا شده ) تعمیر ، ارتقا و تعویض سیستم پیشرانه و انتقال قدرت بوده است .
خاطره زیر مربوط به یکی از کاربران میلیتاری به نام elo است که از خدمه کشتی ها نفتکش است و زمانی بر روی نقدی خدمت می کرده است ( و زمان کار بر روی بایندر آن را از نزدیک دیده است ):
..........رفتیم انسوکنای مصر بار رو خالی کردیم و تانکهای تعادل رو با آب تعادل پر کردیم و چون جابجایی کشتی کمتر شده بود بالطبع free board یا همون فاصله عرشه اصلی تا سطح آب دریای کشتی زیاد شده بود و اون روزا بنا به همین ازدیاد فری بورد میگفتن که در سفرهایی که کشتی بصورت بالاست ( با آب تعادل ) دریانوردی میکنه نیازی به دریافت نیروی محافظ و تفنگدار نیست
ما هم طبق دستور و با رعایت ضوابط و شرایط عبور از منطقه با افزایش تعداد نگهبانان و پیگیری مابقی دستور العملها از سرعت و جهت و مانور و ارتباطات و.. به سمت ایران حرکت کردیم
نرسیده به وسطای دریای سرخ علایم آتش سوزی درمحفظه هواخورانی یا همون اسکونج اسپیس بازهم مشاهده شد، که برای جلوگیری از آتش سوزی موتور رو استاپ دادیم و محفظه رو بازرسی کردیم اما چیز خاصی مشاهده نشد!!!!!!!
بعد زاز بازرسی خیلی خلاصه محفظه هواخورانی و زیر پیستونها و چک مختصر پیستون رینگها (که مشخص شد مشکل دارن) حرکت کردیم اما اینبار برای پیشگیری از رخداد های مشابه محتاط تر از قبل و با دور موتور پایینتر
پس از گذشتن از تنگه باب المندب و ورود بهه محدوده ای که اون روزها محل تاخت و تاز دزدان دریایی بود بنا به دستورات رسیده از تهران به سرعتمون افزودیم و به حداکثر دور کارکرد متوالی موتور رسیدیدم که متاسفانه باز هم علایم آتش سوزی پدیدار شد و مجبور شدیم سرعت کشتی رو به حداقل ممکنه dead slow برسونیم و همزمان با ناوگروه نیروی دریایی ارتش هم تماس گرفته و وظعیتمونو گزارش کردیم فاصله خیلی زیاد بود اونا از ما خواستن که با حداکثر سرعتی که برامون امکان پذیر هست و میتونیم بدون ریسک آتش سوزی ، به سمتشون حرکت کنیم و اونا هم به سمت ما میان
اینجا مساله اختلاف سرعت دو یگان اعزام شده به شدت خودشو نشون داد، یگان پشتیبانی به هیچ وجه توانایی همراهی یگان رزمی رو نداشت برای همین یگان رزمی از ناوگروه جدا شده و به طرف ما حرکت کرد
ما هم سرعتمونو به بالاترین حد ایمن ممکنه که هنوز پایینتر از سرعت معمول دریانوردیمون بود رسوندیم ، حدودا 30 ساعت از تماس ما میگذشت که متاسفانه باز هم موتور اصلی دچار اسکونج فایر شد و مجبور به استاپ موتور اصلی شدیم
بدون موتور ، بدون تحرک ، بدون نیروی محافظ اونم وسط برادران عزیز دل دزد دریایی !!
به شدت توی موتور خونه سرگرم کارهای موتور اصلی بودیم ( محفظه اسکونج اسپیس همه یونیتهای 7 گانه موتور اصلی رو برای بازدید و تمیزکاری باز کرده بودیم ) بچه های عرشه هم چهار چشمی در حال پاییدن اطراف بودن ، ما هم عرق ریزون در حال تند و تند کار کردن که یهویی خبر اومد پایین که سه فروند قایق مشکوک با سرعت هرچی تمامتر ( بالای 22 نات ) در حال نزدیک شدن به ما هستند !!! همه یک لحظه کوپ کردیم ، عملا در صورت رسیدنشون بهمون ما راحت الحلقوم میشدیم براشون ، هلو بپر تو گلو!!!!!
هنوز توی شوک خبر بودیم که خبر اومد ناو نیروی دریایی با بالاترین سرعت ممکنه در حال نزدیک شدن به ماست و احتمالا تا کمتر از 15 دقیقه دیگه به ما میرسه ، که این تقریبا معادل میشد با زمان رسیدن قایقها به ما !!!!
به یکباره موجی از خوشحالی و آرامش هممونو فرا گرفت ، از افسر راه پرسیدم کدوم ناو داره میاد سمتمون؟
جوابش مو به تنم راست کرد!!
محال بود اون ناو بتونه با اون سرعتی که اون میگفت خودشو بهمون برسونه اون ناو اگر 10-12 نات هم میرفت باید براش جشن میگرفتن!!!!
هیچی بروز ندادم ، رفتم پل فرماندهی تا خودم چک کنم و مطمین بشم ، کاپتان کشتی که خیلی زبل بود از چهره من نگرانی رو خوند و پرسید چی شده چرا نگرانی؟ آروم بهش گفتم من رو این ناوی که داره میاد بودم این ناو نمیتونه با این سرعتی که گفته بیاد سمت ما !!!
گفت غیر ممکنه ، درست میگن رو رادار داریمشون با همین سرعت دارن میان ، رادارو چک کردم دیدم درست میگه ، گفتم پس این ناو اون ناو نیست و نامشو اشتباه گفتن !!!
گفت نمیدونم ازشون پرسیدیم خودشون این نامو معرفی کردن
گفتم میتونم باهاشون حرف بزنم گفت برو موردی نداره!!
رفتم و با وی اچ اف کشتی صداشون زدم و رفتیم کانال 20 ، خودمو معرفی کردم و گفتم میخوام ETA شما رو بدونم ، اونا هم گفتن کمتر از 10 دقیقه دیگه ، کمی هم در باره وظعیت و موقعیت ما و قایقهای دزدا سوال پرسید که بهش جواب دادم بعد در کمال پررویی گفتم میتونم بپرسم شما کدوم یگان رزمی نداجا هستین که خودشو معرفی کرد
" ناو دریابان نقدی"
سرمو تکون دادم گفتم سربه سرم میزارین گفتن خیر !!چرا همچین چیزی میگین ؟ گفتم نقدی نمیتونه بیشتر از 12 تا بره اما شما الان دارین با سرعت بیش از ..... گره دریایی میایین سمت ما
گفت پس منتظر غافلگیری های بیشتر هم باش
کمی با هم شوخی کردیم و گفت من الان دقیقا در ساعت یک شما هستم و دارم به سمتتون میام ،شما رو در دید دارم، با دوربین نیگاه کردم و منم اونا رو دیدم و تایید کردم
کاپتان کنجکاو پرسید چی شد؟
گفتم شکم بیشتر شده ، ادعا میکنن " ناو نقدی " هستن
گفت من که بهت گفته بودم گفتم اما نقدی نمیتونه این سرعت بره
گفت الان که داره میره
چند لحظه بعد نقدی بهمون نزدیکتر شد ، با دوربین داشتم نیگاش میکردم ، نقدی نبود !!!
هیچ چیزش شبیه نقدی نبود
نزدیکتر که شد بازم شکم بیشتر شد
موشک داشت
توپ سینه اش 76 م.م. بود
راداراش
سلاح هاش
سرعتش
بدنه همون بدنه بود ، همون ساختار اما نقدی همون نقدی نبود ، همزمان با نزدیکی نقدی قایق دزدها هم از ساعت 5 ما بهمون نزدیک میشدن
نقدی اومد از فاصله کمتر از دویست متری ما با سرعت هرچی تمامتر به سمت دزدا رفت و اونا هم با دیدن نقدی هنوز چند مایلی تا ما فاصله داشتن سه تاشون از هم جداشدن و در رفتن!!!نقدی کمی دنبالشون کرد و بعد برگشت برای اسکورت ما چون ما هنوز تحرک نداشتیم ،اومد کنار ما و سرعتشو کم کرد و با سرعت پایین اطراف ما چرخ میزد
حدود 2 ساعت بعد ما هم استارت زدیم و حرکت کردیم
منتها قبل از حرکت من دوباره باهاشون تماس گرفتم ، یکی از همدوره ای های خودم فرمانده دومش بود کلی با هم خوش و بش کردیم و ازش پرسیدم ورد خوندین ، جادو کردین چی شده ؟ که جواب داد نقدی ارتقای بسیار سنگینی رو از همه لحاظ از سر گذرونده و فراموش کن اون نقدی رو که زور که میزد به زور 12 تا میرفت
سیتم پیشرانش نقدی ، سامانه های جانبی موتور خونه و ... همه تعویض شده بودن ،مقدار زیادی از ورقه بدنه هم تعویض شده بود ، نقدی لانچر موشک روش نصب شده بود ،توپهای سینه و پاشنه اش تعویض شده بود، تیوب توربیدو داشت ، رادارهای بروز داشت
و...
خلاصه نقدی برای خودش نونوار شده بود و کلی سرحال و روپا شده و در حال دریانوردی با توانایی و آمادگی بسیار مثال زدنی بود
من یکی که کلی خوشحال شدم
اونا زحمت کشیدن و مارو تا انتهای منطقه خطر همراهی کردن چندتایی عکس هم زمان خداحافظی ازش برداشتیم و اونا هم از ما!!!، و بعدش ما هم با تشکر و خداحافظی از اونا به مسیرمون ادامه دادیم منتها قبل ار خارگ برای تعمییر و رفع عیب آتش سوزی به بندر فوجیره رفتیم و چند روزی اونجا بودیم تا همه پیستون رینگها رو تعویض کریدم و بعد هم برای بارگیری به جزیره خارگ رفتیم
یه چیز هم بگم که دوستان سوال نپرسن
سرعتی رو که نقدی به سمت ما میومد رو نمیتون بگم
اگر قرار به گفتنش هم باشه بزارین از زبون من بیان نشه و فرماندهان و امرای نیرو خودشون بیانش کنن
چون بیشک دشمن که خودش سازنده نقدی بوده در زمان رویارویی با اون دچار تعجب و شگفتی خواهد شد
هرچند بعید میدونم تا حالا خیلی از اطلاعات راجع به اونو به روز نکرده باشه و فکر کنم تونسته باشه دسته کم با رصد تحرکات یگانهای ما در رزمایشها و ماموریتهای خلیج عدن اطلاعات خوبی رو بدست بیاره همونطوری که ما هم با رصد اونا به اطلاعات بسیار خوبی دسترسی پیدا کرده ایم
فقط اینو بگم تا مدتها وقتی این ماجرا رو برای سایر همکارانم که هم دانشگاهیم بودن تعریف میکردم ف باورشون نمیشد که نقدی این سرعتو داشته ، عکسها رو که میدیدن تسلیاحتو قبول میکردن منتها اون سرعت براشون باور کردنی نبود
برای همه کسایی که از سابقه نقدی خبر داشتن و سال ساختشو و سطح تکنولوژی و توانشو میدونستن باورکردنی نبود اما واقعیت داشت و این ارتقاها رو سال قبل بر روی بایندور هم داشتیم
زمان ارتقای بایاندور بنده افتخار حضور در همون مجموعه رو داشتم و از نزدیک شاهد تغییرات و ارتقاها بودم
جالب هم اینجا بود که سه تا از دوستانم یکی در بخش مکانیک ، یکی دیگه در بخش برق و کنترل و یکی هم در بخش تسلیحات مسیول تیمهای ارتقا بودن و مباحث بسیار جالبی بینمون رد و بدل شد که جاشون اینجا نیست