بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

در اين بخش مي‌توانيد در مورد اخبار نظامي منتشر شده به بحث بپردازيد

مدیران انجمن: abdolmahdi, Java, Shahbaz, شوراي نظارت, مديران هوافضا

Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط abdolmahdi »

abdolmahdi نوشته شده:
kayvan6079 نوشته شده: با سلام

abdolmahdi نوشته شده:...
سروان خلبان صالح جدوع شجر
تاريخ شهادت : 1987 ( تقريبا سال 1366)
نوع هواپيما : سوخوي 22-M4
محل خدمت : گردان 69 پايگاه هوائي البكر
 [External Link Removed for Guests] 

شرح عمليات : در جريان هماهنگي و همكاري هاي عملياتي بوجود آمده بين جنگنده هاي Mirage F-1 و SU-22 M4 در حمله به اهداف با موشك هاي ليزري به روش تاباندن نور ليزر توسط ميراژ و پرتاب موشك (X- 28 (KH-28 توسط سوخوي 22 و بر اين اساس ، در سال 1987 به يك دسته دو فروندي از جنگنده هاي فوق ماموريت داده شد تا پل راهبردي قطور را مورد حمله و اصابت قرار دهند . هواپيماي نخست از نوع SU-22 M4 جمعي گردان 69 پايگاه هوائي البكر به خلباني سروان صالح جدوع شجر مجهز به يك تير موشك (X- 28 (KH-28 هدايت ليزري و هواپيماي دوم از نوع Mirage F-1 و جمعي پايگاه هوائي الصدام بود كه وظيفه هدايت موشك ليزري بمب افكن سوخوي 22 را بر عهده داشت .
...


[External Link Removed for Guests]

البته همان گونه که جناب عبدالمهدی عزیز فرمودند موشک مورد استفاده از گونه Kh-29L بوده است.

حالا چرا زوج یابنده/کشنده میراژ/فیتر؟

میراژهای عراق به موشک هدایت لیزری نیمه-فعال AS-30L مجهز بودند و می توانستند با نشانه گذاری لیزری اهداف توسط غلاف ATLIS حملات دقیق مستقل انجام دهند.

همچنین گونه های M-3 و M-4 فیتر به سیستم نشانه گذاری لیزری Klyon-PS در دماغه خود مجهز بودند و می توانستند مستقلا اهداف را برای موشک های هدایت لیزری خود نشانه گذاری کنند.

اما موضوعی که منجر به تشکیل تیم های ترکیبی شد؛ سرجنگی 320 کیلوگرمی موشک روسی (در مقایسه با سرجنگی 150 کیلوگرمی موشک AS-30L) و امکانات تصویری افزون تر و برد بیشتر نشانه گذار لیزری غلاف ATLIS فرانسوی بود.


reza128128 نوشته شده:اگر از موشک kh-29l استفاده شده عجیبه هواپیما هدف پدافند قرار گرفته چون با توجه به برد 10 کیلومتری موشک خیلی بالاتر و دورتر از برد پدافند میتونسته شلیک کنه و دور بشه.



با توجه به موقعیت "پل قطور" و اینکه هواپیماهای عراقی از چه مسیر و ارتفاعی به آن رسیده اند، و علم به این نکته که این اولین حمله به قطور نبوده است، پس دسترسی و انهدام آن قطعا کار دشواری بوده و پدافند ما آمادگی مقابله و احیانا برپایی "تله" را داشته است.

فراموش نکنیم که کل منطقه کوهستانی است و در آن ایام یک مجموعه "هاوک" از گروه پدافند هوایی تبریز در حوالی ارومیه استقرار داشت.

[External Link Removed for Guests]


موفق باشید
 


سلام علیکم جناب کیوان
انشاا... سلامت باشید. بر خود لازم می دانم تا از اطلاعات بسیار گرانقیمت شما در تکمیل مقالات صمیمانه تشکر و قدردانی نمایم . از خداوند آرزوی موفقیت روزافزون برای جنابعالی و خانواده محترم مسئلت دارم . امیدوارم مثل همیشه با ما باشید. تصویر



سلام علیکم و رحمه ا...

بکارگیری سامانه های جنگ الکترونیکی و سلاح های ضد رادار بر علیه پدافند هوائی ایران


در آغاز جنگ با ایران ، نیروی هوائی ارتش عراق فاقد تجهیزات الکترونیکی لازم بود تا بتواند برای هواپیماهای هجومی پوشش و حمایت لازم را در مقابل تجهیزات کشف و هشدار ایرانی بعمل آورد. اما برخی سامانه های قدیمی روسی موسوم به SPS 141 نیز وجود داشت که توانائی های قابل توجهی داشت و می توانست به خلبان در مورد وجود تهدیدات راداری زمینی اخطار بدهد . در سال 1981 موشک های ضد تشعشع روسی از نوع X -28 (kh-28 ) وارد خدمت شد که توسط بمب افکن های سوخوی 22 حمل می گردید و ماموریتهای موفقیت آمیز زیادی با همکاری جنگنده های میگ 25 بر ضد سایت های موشکی زمین به هوای هاوک انجام شد . در پایان سال 1982 سامانه های اخلالگر فرانسوی موسوم به کایمن که بر روی جنگنده های میراژ اف یک نصب می شد وارد خدمت گردید و بمنظور ایجاد اخلال بر روی رادارهای موشکی هاوک زمین به هوای ایران در مناطق عملیاتی جنوبی و میانی مورد استفاده قرار گرفت که سبب شد تا حد زیادی از کارائی این سامانه موشکی بر علیه هواپیماهای هجومی عراق کاسته شود.

در ابتدای سال 1983 غلاف اخلالگر الکترونیکی فرانسوی موسوم به ریمورا به خدمت درآمد که قادر بود تا قفل راداری سایت های موشکی هاوک را بشکند و پس از انجام پاره ای اصلاحات بر روی جنگنده های شرقی سوخوی 22 و میگ 23 ، تمام جنگنده های هجومی و پشتیبانی نزدیک نیروی هوائی عراق به این سامانه مجهز گردیدند . و در نهایت غلاف های اخلال فرانسوی موسوم به سیکامور وارد خدمت شد که بر علیه هواپیماهای رهگیر ایرانی و پدافند هوائی ایران مورد استفاده قرار می گرفت.

در نهایت بکارگیری تمام این سامانه ها موثر واقع شد و خسارات نیروی هوائی عراق بسیار کاهش یافت و خلبانان در ماموریتهائی که هواپیماهایشان به این سامانه ها مجهز می شد احساس امنیت زیادی می کردند .



بکارگیری موشک های ضد تشعشع ( الخمد) بر علیه پدافند هوائی ایران با همکاری جنگنده های میراژ اف یک و سوخوی 22

در بالا اشاره شد که قبل از ورود سامانه های اخلال هجومی ساخت فرانسه که توسط جنگنده های میراژ اف یک حمل می شد ، از جنگنده های میگ 25 و سوخوی 22 برای انهدام سایت های موشکی هاوک استفاده می گردید که البته شیوه ای قدیمی و تقریبا از رده خارج بود . اما پس از ورود سامانه های فرانسوی ، هدف قرار دادن پدافند هوائی ایران ساده تر ، دقیق تر و موثرتر بود . بدین معنی که ابتدا با سامانه های اخلال آن را خنثی نموده و سپس با موشک های فرانسوی لیزری بزار سایت ها را مورد حمله قرار می دادند.  [External Link Removed for Guests] 

در روشی دیگر بمب افکن های سوخوی 22 موشک های kh-28 و یا kh-25روسی را حمل و جنگنده های میراژ اف یک هدف را نشانه گذاری کرده و سپس بمب افکن های سوخوی 22 هدف را با موشک منهدم می ساختند. از این شیوه به دلایل ذیل استفاده می گردید :
1-قیمت موشک های روسی در مقایسه با موشک های فرانسوی بزار کمتر بود .
2-عمر عملیاتی موشک های ضدتشعشع روسی تقریبا رو به پایان بود .
3-بدلیل عدم وجود سامانه ویژه هدایت از راه دور موشک های فرانسوی بزار بر روی بمب افکن های سوخوی 22 ، لازم بود تا این بمب افکن ها بسیار به هدف نزدیک شوند که این امر سبب می شد تا تبدیل به اهداف راحتی برای پدافند هوائی ایران شوند .
4-وجود این سامانه بر روی جنگنده های میراژ فرانسوی سبب می شد تا هشدار رعایت فاصله معینی از هدف صادر گردد تا خطری از جانب پدافند هوائی ایران متوجه هواپیما نشود.
5-قدرت تخریب موشک های روسی با کلاهک انفجاری 250 کیلوگرم به مراتب بیشتر از کلاهک 150 کیلوکرمی موشک های فرانسوی بود. [External Link Removed for Guests]
یک فروند میراژ عراقی مجهز به موشک هدایت لیزری Kh-29-Kedge ساخت روسیه . عراقی ها واقعا در برخی جنبه های فنی بسیار خلاقانه عمل می کردند .  


توضیحات مترجم : این مقاله که از منابع عراقی بدست آمده در واقع تائیدی است بر اطلاعات بسیار دقیق و جالب استاد کیوان عزیز و گرامی . تصویر


هرگونه برداشت یا نقل قول و یا کپی برداری از این مقاله با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است .
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط abdolmahdi »

سلام علیکم و رحمه ا...   الله الرحمن الرحيم
(اللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصرِهِ مَن يَشاءُ إِنَّ فى ذَلِك لَعِبرَةً لأُولى الأبصار)
صدق الله العظيم /ال عمران  


حمله و انهدام بـندر شـاهپور ( بندر امام خمـيني )

1- امروز 35 سال از حمله به بندر شاهپور كه يكي از مهمترين بنادر ايراني تلقي مي شود مي گذرد . در روز جمعه 16 تشرين الاول سال 1981 (تقریبا اواخر مهر یا اوایل آبان ماه 1360 ) ، من در گردان 44 پايگاه هوائي تموز خدمت مي كردم . با اطاق عمليات پايگاه تماس گرفتم تا براي روز شنبه 17 تشرين الاول 1981 كه مادرم در آن روز عمل جراحي مهمي را در بيمارستان الكرامه واقع در منطقه الكرخ بغداد داشت مرخصي بگيرم . پس از كسب موافقت براي مرخصي از الحبانيه به بغداد سفر كردم و صبح فرداي آن روز به همراه مادرم و خواهرم و زن عمويم به بيمارستان مراجعه كرديم و مادرم در ساعت 0830 وارد اطاق عمل شد . در طول مدت عمل جراحي بسيار نگران بودم . در ساعت 1100 مادرم از اطاق عمل به سلامتي خارج شد و الحمد لله . سپس او را به يكي از اطاق هاي خصوصي منتقل كردند . با گذشت نيم ساعت و پس از آنكه از سلامتي او مطمئن شدم به سمت منزل رفتم تا همسرم را در جريان سلامتي مادرم قرار دهم . زن عمويم كه مي خواست به منزلش در منطقه بيجي بازگردد هم به منزلمان در منطقه الكرخ در نزديكي ميدان حماد شهاب بغداد آمده بود . پس از رسيدن به منزل به همسرم گفتم كه الحمدلله عمل جراحي مادرم با موفقيت انجام شده و اكنون وضعيت بسيار خوبي دارد . به همسرم گفتم كه مي خواهم زن عمويم را به منزلش برسانم و برگردم . همسرم گفت ق از پايگاه الحبانيه با تو تماس گرفت و خواست تا فورا به آنها ملحق شوي . در عرض سه دقيقه لباسهايم را عوض كردم و لباس پرواز را پوشيدم . زن عمويم را به منزلشان رساندم و سپس به سمت پايگاه هوائي الحبانيه به پيش راندم . در عرض 40 دقيقه و با سرعت 170 الي 180 كيلومتر بر ساعت سوار بر خودروي ماليبو شخصي ام مسير را طي كردم كه خودش يك ركورد محسوب مي گرديد .

2- با رسيدن به مقر گردان 44 با اطاق عمليات پايگاه تماس گرفته و حضور خود را اعلام داشتم . به من اطلاع داده شد كه فورا بايد خودم را به پايگاه هوائي الوحده – الشعيبه معرفي كنم . من هم از ايشان خواستم تا مجوز پرواز به سمت پايگاه هوائي الوحده – الشعيبه را برايم صادر نمايند. چند دقيقه بعد مجوز پرواز صادر گرديد و من بلافاصله به هواپيمايم كه يك بمب افكن سوخوي 22 به شماره سريال 2076 بود سوار شدم و با گردش به سمت چپ در 135 درجه به سوي پايگاه هوائي الوحده كه در 490 كيلومتري ما قرار داشت با سرعت 900 كيلومتر بر ساعت به پيش راندم . كل مسير 40 دقيقه به طول انجاميد و ارتفاع پرواز هم 5 كيلومتر بود. به سلامت در پايگاه الوحده فرود آمدم و الحمدلله .  [External Link Removed for Guests]
سرتیپ دوم خلبان سالم سلطان البسو از فرماندهان ارشد نیروی هوائی عراق در اواسط دهه 1980 .  

3-پس از فرود به اطاق پرواز پايگاه مراجعه كردم و به من ابلاغ شد كه سرتیپ دوم خلبان سالم سلطان عبد الله البصو فرمانده عمليات پايگاه مي خواهد با تو صحبت كند . بلافاصله با او تماس گرفتم . پس از سلام و عليك او به من گفت که نامه اي را از طريق فكس برايم ارسال كرده است . گفتم بله قربان . پس از سه دقيقه نامه را دريافت و خواندم و مضمون آن چنين بود : از تو خواسته مي شود تا نقشه بندر شاهپور و تاسيسات حياتي و اسكله هاي پهلوگيري كشتي ها را به شكل كاملا تفضيلي و بر اساس ماموريت ها و مشاهدات قبلي خودت از اين بندر را رسم كني . گفتم : قربان كاملا واضح است و پس از تكميل طرح آن را از طريق همان دستگاه برايتان ارسال خواهم نمود. او گفت متشكرم و گوشي را گذاشت . مدير عمليات مسئوليت فرماندهي پايگاه هوائي الوحده را هم بر عهده داشت و از تمام ماموريت هاي جنگي كه من قبلا انجام داده بودم مطلع بود و خيلي خوب مي دانست كه من قبلا دوبار اين بندر را هدف قرار داده ام .


4- نامه فكس را دريافت كرده بودم و اكنون لازم بود تا پاسخ آن را هم بدهم . نشستم و با همراهي سروان خلبان م س م كه او نيز با من قبلا اين بندر را هدف قرار داده بود طرح لازم را تهيه كرده و مجددا با مدير عمليات تماس گرفتم و پس از سلام و عليك به او گفتم قربان آنچه را كه خواستيد دريافت بفرمائيد . و سپس با همان دستگاه نامه را برايش ارسال نمودم . پس از سه دقيقه او نامه را دريافت كرد و با لهجه المصلاوية ای (موصلی ) و در حاليكه شوخي مي كرد به من گفت : اين چه طرحي است كه رسم كرده اي ؟ من هم گفتم : قربان به خدا اين همان چيزي است كه با چشم خودم ديدم . سپس گفت : آفرين بر تو . طراحي ات خوب است و خداحافظي نمود و گوشي را گذاشت . به اين دليل از من خواسته شد تا طرح بندر شاهپور را رسم كنم كه هيچگونه تصويري از آن در بخش عمليات و اطلاعات عمليات نيروي هوائي و پدافند هوائي موجود نبود .


5- در روز یکشنبه 18 تشرین الاول سال 1981 در اطاق عملیات پایگاه نشسته بودم که یکی از افسران منطقه سوم هوائی به من مراجعه و درخواست مجوز برای پرواز یکی از جنگنده های میگ 21 دو کابین از پایگاه هوائی الرشید بغداد به پایگاه الوحده ( الشعیبه ) و در ارتفاع 5 کیلومتر را نمود . اسم رمز هواپیما AM بود و این رمز به معنای آن بود که خلبان هواپیما از افسران عالیرتبه بوده و ارشدیت او نیز در درجات نظامی 13 بوده است . قبل از صدور مجوز رسمی با فرمانده پایگاه ، سرهنگ خلبان رباح صابر الرمضاني در مورد این موضوع تماس گرفتم . او نیز به من گفتم با اطاق عملیات فرماندهی (کل) تماس بگیر و در مورد ماموریت تحقیق کن . فورا با اطاق عملیات تماس گرفتم و یکی از افسران ستاد به من گفت ما چیزی از این ماموریت نمی دانیم . مجددا با فرمانده پایگاه خودمان تماس گرفتم و پاسخ دفتر عملیات را به او گفتم . او گفت خودم با فرمانده پایگاه الرشید سرهنگ خلبان الحكم حسن التكريتي تماس خواهم گرفت و پاسخ را به تو خواهم گفت . چند دقیقه بعد فرمانده تماس گرفت و گفت با فرمانده پایگاه الرشید صحبت کردم و او گفت که معاون عملیات فرمانده نیروی هوائی سرتیپ خلبان احمد خيري به دیدار شما خواهد آمد . پس شما مجوز پرواز منطقه هوائی را صادر کنید تا منهم خودم را به شما برسانم . من هم با منطقه هوائی تماس گرفته و موافقت خود را اعلام کردم .


6- ساعتی پس از صدور مجوز ، جنگنده میگ 21 دو کابین به خلبانی معاون عملیاتی نیروی هوائی و یکی از افسران خلبان در پایگاه فرود آمد . مراسم استقبال از ایشان توسط فرمانده پایگاه و فرمانده عملیات و من بعمل آمد . او با خود اوراقی بسته بندی شده را آورده بود که در دست خودش قرار داشت . سپس از رمپ به اطاق عملیات پایگاه رفتیم . من خیلی خوب میدانستم که حضور معاون در اینجا یعنی انجام یک ماموریت بسیار مهم که می بایست انجام شود . به اطاق عملیات رسیدیم و در آنجا از سوی سرگرد خلبان م ط ح ع افسر عملیات پایگاه مورد استقبال قرار گرفتیم و ایشان از ما پذیرائی نمود . پس از آن به اطاق توجیه رفتیم که تمام نقشه ها ، طرح ها و اوراق مربوطه در آنجا وجود داشت . قبل از آنکه وارد اطاق شویم و در حالیکه ایستاده بودیم معاون گفت : این ماموریت ، انهدام بندر شاهپور است که شخص صدام حسین رئیس جمهوری عراق ما را به آن مکلف کرده است . چه کسی این ماموریت را انجام خواهد داد ؟ بدون درنگ گفتم : قربان من این ماموریت را انجام خواهم داد . فرمانده عملیات پایگاه هم گفت : قربان من این ماموریت را انجام خواهم داد . به فرمانده عملیات گفتم : قربان اجازه دهید من انجام دهم . چرا که اگر حادثه ای برای شما پیش آمد و هواپیمایتان مورد اصابت قرار گرفت برای ما و برای نیروی هوائی عراق گران تمام خواهد شد . اما من فرمانده گردان هستم و اگر چنین اتفاقی برایم رخ داد طبیعی خواهد بود. معاون گفت : قیس این ماموریت را تو انجام می دهی . دیگر چه کسانی با تو خواهند بود ؟ گفتم : سروان ؟ و سروان م س م و سروان محمد مظلوم . معاون گفت : خلبان احتیاطی شما چه کسی خواهد بود ؟ گفتم : ستوان خلبان احمد شاکر سلاله . معاون گفت : موافقم ولی خلبان احتیاط با شما ماموریت را انجام نخواهد داد و فقط هواپیما را روشن می کند و تنها در صورت بروز نقص برای هر کدام از اعضای دسته ، خلبان هواپیمای دچار نقص به هواپیمای احتیاط منتقل و با آن پرواز خواهد نمود . گفتم : هرچه شما دستور دهید قربان .


7- ما در اطاع عملیات پایگاه نشستیم و معاون ( عملیات فرماندهی نیروی هوائی ) پاکت را باز و اطلاعات را به من داد و شرح کامل و دقیقی از ماموریت را بیان داشت و سپس گفت : قیس محموله هواپیماها شامل 6 بمب 500 کیلوگرمی شدیدالانفجار چتری و سرعت هواپیماها از زمان برخاست تا عبور از رود کارون 900 کیلومتر بر ساعت و پس از آن به 1100 کیلومتر بر ساعت افزایش خواهد یافت . ارتفاع پرواز پائین بین 10 الی 15 متر زیر دید رادارهای دشمن بوده و دفاع هوائی ایران با استفاده از جنگنده های F-4 که از طلوع آفتاب تا غروب آن برفراز بندر پرواز می کنند و نیز موشک های زمین به هوای هاوک , راپیر ، استرلا و نیز انواع توپهای ضدهوائی از آنجا دفاع می کنند . (درصد) تلفات هواپیماهای ما طبق گزارش نیروی هوائی بالغ بر 90% خواهد بود . فرمانده و شماره 3 کشتی های بزرگ مستقر در اسکله و شماره 2 و 4 نیز کارخانه پتروشیمی را مورد حمله قرار خواهند داد . پس از آنکه معاون اطلاعات خود را بیان داشت به او گفتم : قربان سوخت هواپیماها برا ی انجام چنین ماموریتی با این حجم از مهمات , سرعت ، ارتفاع پرواز و طول مسیر کفایت نمی کند چرا که هواپیما برای طی هر کیلومتر مسافت 8.5 کیلوگرم سوخت مصرف می نماید .
جناب معاون گفت : شما قبلا این ماموریت را با همین حجم مهمات انجام داده اید .
گفتم : بله قربان من خودم این ماموریت را با همین حجم از مهمات انجام داده ام اما نه الان ، و نه پس از گذشت جندین ماه و سال از آغاز جنگ . در آن موقع مسیر ماموریت را تا دو دقیقه قبل از هدف با سرعت 780 کیلومتر بر ساعت و پس از آن با سرعت 900 کیلومتر بر ساعت طی کردم . اما در این ماموریت سرعت و مسافت کاملا با آنچه که در ماموریت قبلی انجام دادم متفاوت است . ضمن آنکه ایران تجهیزات جدید موشکی و پدافندی را برای دفاع از بندر مستقر نموده و هواپیماهای شکاری را برای رهگیری هواپیماهایمان از طلوع آفتاب تا غروب آن برفراز بندر به پرواز در می آورد . ایران کاملا پدافند هوائی خود را به نسبت گذشته در منطقه را ارتقاء بخشیده است . و چناچه جنگنده های ایرانی اقدام به رهگیری هواپیماهایمان نمایند ناگزیر به روشن کردن پس سوز خواهیم بود که درآن صورت در هر دقیقه 350 کیلوگرم سوخت مصرف خواهد شد .
معاون گفت : برادر ماموریت را انجام بده !
گفتم : قربان ماموریت را انجام می دهم اما با مسئولیت خودتان . چرا که محاسبات من نشان می دهد که سوخت ناکافی است و ما را به پایگاه نخواهد رساند و هر چهارتایمان مجبور به خروج از هواپیما در نزدیکی اسکله عراقی (به نام ) العمیق و یا در جنوب شهر آبادن خواهیم شد. بنابراین خودتان باید مسئولیت را بپذیرید .
معاون گفت : چه باید کرد ؟
به او گفتم : راه حلی دارم که انشاالله شما را راضی خواهد کرد .
معاون گفت : راه حل تو چیست ؟
گفتم : هر هواپیما 4 بمب 500 کیلوگرمی شدیدالانفجار را حمل خواهد کرد + دو بمب 250 کیلوگرمی شدیدالانفجار + دو مخزن سوخت خارجی 800 کیلوگرمی و در محموله کل هواپیماها (در مجموع) فقط 2 تن اختلاف در وزن ایجاد خواهد نمود. یعنی به جای 12 تن بمب ، ما 10 تن بمب را رها خواهیم کرد .
معاون گفت : آیا هواپیماهایتان قدرت حمل این حجم از مهمات را دارند ؟
گفتم : بله قربان ممکن است و من ماموریت هائی را با این حجم از مهمات قبلا انجام داده ام .
اوگفت : پس توکل بر خدا . و من هم از اینکه او به این راه حل راضی شد بسیار خوشحال شدم . تمام این گفتگو در مقابل فرمانده پایگاه و فرمانده یگان های پروازی صورت گرفت . به ستوانیکم مهندس ن ف که ارشد مهندسین فنی گردان 109 بود و ستوانیکم مهندس م ج که او نیز ارشد پرسنل تسلیحات بود دستور دادم تا 6 فروند بمب افکن سوخوی 22 را ( به جای 5 فروند ) آماده کنند تا با توجه به اهمیت ماموریت ، تعداد هواپیماهای احتیاطی به دو فروند افزایش یابد . من پیش خود حساب کرده بودم تا به هر دلیل حتی اگر دو فروند از هواپیماها به صورت همزمان دچار نقص شوند باز هم انجام ماموریت تضمین و تاخیری رخ ندهد .  [External Link Removed for Guests] 

8- همانگونه که معاون به ما ابلاغ کرده بود زمان قرار گرفتن برفراز هدف ساعت 0610 صبح تعیین شده بود . از اینرو به او گفتم : قربان نور خورشید در این ساعت مستقیما در چشم هایمان خواهد بود. خواهش می کنم زمان را حداقل 5 دقیقه قبل از طلوع آفتاب و یا بیش از 5 دقیقه پس از آن تغییر دهید تا خورشید بالاتر بیاید و یا کمتر از میزان طلوع آفتاب باشد چراکه در ماموریت قبلی که در این زمان انجام دادم نور خورشید مستقیما در چشم ما می تابید و مشاهده هدف و تخمین ارتفاع را دشوار می ساخت .
معاون گفت : نمی توانم برادر . این زمان برنامه ریزی شده است . من هم محاسباتم را بر اساس این زمان بندی در نظر گرفتم . من هم اگر چه قانع نشدم ولی به هر حال دستور دستور است .


9- به تنهائی کار بر روی 4 نقشه پروازی برای انجام ماموریت نمودم و خودم هم آن را به پایان رساندم چرا که سایر اعضاء دسته اطلاعی از ماموریت نداشتند و چیزی به آنان ابلاغ نشده بود و من هم می خواستم تا آنان تا زمان ملاقات در ساعت 0400 صبح در اطاق پرواز آسوده خاطر باشند . راس ساعت من آنان را از خواب بیدار کردم چون شماره 3 سروان خلبان ؟ و شماره 4 سروان خلبان م س م با من در یک اطاق خوابیده بودند . اما شماره 2 سروان خلبان محمد مظلوم حسین با خانواده اش در منطقه مسکونی افسران در منطقه الزبیر سکونت داشت و فرمانده پایگاه او را بیدار کرد و با خود به اطاق پرواز آورد .


10- پس از آنکه چهار نقشه ماموریت را تکمیل کردم و همه افراد دست اندر کار شامل معاون ، فرمانده گردان های پروازی به اطاق خواب و نیز فرمانده پایگاه به منطقه مسکونی الزبیر رفتند ، من به همراه افسر ارشد نگهداری و نیز افسر تسلیحات گردان به آشیانه هواپیماها رفتیم و خودم شخصا آمادگی و صلاحیت هواپیماهای عمل کننده و دو هواپیمای احتیاط را بررسی کردم .


11- پس از اتمام بررسی هواپیماها و حصول اطمینان از آمادگی شان برای انجام ماموریت ، در ساعت 2400 نیمه شب به اطاق خوابم رفتم و در آنجا سروان خلبان ؟ شماره 3 که در همان اطاق قرار بود بخوابد ، و سروان خلبان م س م شماره 4 که در اطاق مجاور من خوابیده بود به استقبالم آمدند و گفتند : قربان به ما بگو این چه ماموریتی است که معاون عملیات کل نیروی هوائی بخاطر آن به اینجا آمده ؟
گفتم : هیچ ماموریتی وجود ندارد .
گفتند : قربان شما چیزی به ما نگفتید اما از بعداز ظهر تا الان به اطاقتان هم نیامده اید .
من در حالیکه با انگشتم به آنها اشاره کردم گفتم : تو شماره 3 و تو شماره 4 هستی و محمد مظلوم شماره 2 . ماموریتمان هم انهدام بندر شاهپور و فردا صبح راس ساعت 0400 در اطاق پرواز پایگاه یکدیگر را ملاقات خواهیم کرد.


12- با خانواده ام در بغداد تماس گرفتم و با آنها سلام و علیک و احوالپرسی کردم و حتی یک کلمه در مورد ماموریت فردا هم با کسی صحبت نکردم . به تختخوابم رفتم و در ساعت 0330 بیدار شدم و طبق زمان بندی ما 4 خلبان ( ق – ؟ – م س م – احمد شاكر ) به اطاق پرواز پایگاه رفتیم و همزمان با ما فرمانده گردان های پروازی و پس از او ( معاون فرماندهی کل ) و سپس فرمانده پایگاه به همراه سروان خلبان محمد مظلوم هم به ما ملحق شدند . با تکمیل شدن افراد دسته پروازی و خلبانان احتیاط ، نقشه پرواز ماموریت را که تهیه کرده بودم به تمام اعضای دسته ارائه کردم .


13- در حضور معاون کل ، فرمانده پایگاه ، فرمانده گردان های پروازی ، افسر ستاد عملیات ، اعضای دسته و خلبانان احتیاط ، جزئیات عملیات از زمان استارت و برخاستن و خط پرواز و انهدام هدف و خروج از آسمان هدف تا مسیر بازگشت به پایگاه و فرود در آن را برایشان تشریح کردم . برای فرمانده دسته و شماره 3 انهدام کشتی ها بزرک و اسکله ها و برای شماره های 2 و 4 انهدام کارخانه پتروشیمی تعیین شده بود. فرمیشن پروازی دسته هم CART – FORMATION تعیین گردید و پس از پایان جلسه توجیه و اذان صبح ، همگی نماز جماعت خواندیم والحمد لله . بد نیست بدانید که من هیچ ماموریتی ، چه جنگی ، چه آموزشی و یا حتی مسافرت را انجام نمی دادم مگر آنکه وضوء داشته باشم .


14- با منطقه سوم پدافند هوائی تماس گرفته شد و جزئیات دقیق ماموریت ( شامل زمان برخاست ، مسیر پرواز ، زمان حضور بر روی هدف ، مسیر بازگشت و نیز زمان فرود ) به ایشان اطلاع داده شد تا پدافند هوائی یگان های زمینی ما در طول مسیر رفت و برگشت نیز در جریان امر قرار گیرند .


15- دسته پروازی راس ساعت 0555 روز دو شنبه 19 تشرین الاول سال 1981 از پایگاه هوائی الوحدة– الشعيبة به هوا برخاست . فرمانده دسته و شماره 2 به سمت راست و منطقه الدیر در مختصات 385 درجه و در فاصله 45 کیلومتری و در ارتفاع 10-15 متری و با سرعت 900 کیلومتر بر ساعت سمت گرفتند . این مسافت در عرض 3 دقیقه طی شد . ارتفاع واقعی ما توسط دستگاه RADIO – ALTIMETER از سطح زمین 10 متر تعیین شد . پس از من شماره های 3 و 4 نیز به هوا برخاستند . پس از برخاست شماره 3 در رادیو به من گفت : قربان چرخها جمع نمی شوند .
به او گفتم : طالب به پایگاه برگرد . ( پس معلوم شد خلبان شماره 3 طالب نام دارد !) .
او هم اطاعت کرد و بازگشت . اما هواپیمای شماره 4 با من ادامه داد و به دسته پیوست . پس از عبور از منطقه الدیر شماره 3 مجددا صدا زد و گفت : قربان چرخها جمع شدند و من دارم به سمتتان می آیم . من هم گفتم : ادامه بده .


16- فاصله بین من و شماره 3 حدود 45 کیلومتر بود . مجددا به سمت راست و نقطه راهنمای شماره 2 گردش کردیم که جاده اهواز – خرمشهر ( عربی : الاحواز – المحمرة ) بود و در مختصات 68 درجه و با سرعت 900 کیلومتر بر ساعت 4 دقیقه و 10 ثانیه زمان هم سپری شد . پس از رسیدن به نقطه دوم مجددا به سمت راست و ایستگاه منصوری در مختصات 94 درجه گردش کردیم که با مسافت 52 کیلومتری ، 3 دقیقه و 30 ثانیه زمان برد . قبل از عبور از رود کارون هواپیمای شماره 3 را دیدم که تقریبا در فاصله 5 کیلومتری ما قرار داشت که همچون نقطه ای در افق و در سمت راست ما قرار داشت . شماره 3 را صدا زدم و به او گفتم : طالب تو را می بینم . (I am contact with you )
او گفت : قربان من شما را نمی بینم . (I am negative contact)
به او گفتم : من در فاصله حدود 3 کیلومتری جلوی تو هستم . و گفتم : الان بال های هواپیمایم را برایت تکان می دهم .
موقعی که بالها را تکان دادم گفت : قربان شما را دیدم .I am contact with you) ) .
به او گفتم : سر جایت در دسته قرار بگیر . او هم همین کار را انجام داد و در سمت راست قرار گرفت .


16- هنگام عبور از روی رود کارون شماره 2 سروان محمد مظلوم در رادیو گفت : قربان به سمت ما آتش گشوده اند. به او گفتم : ادامه بده ، دارم می بینم . با رسیدن به ایستگاه منصوری به اعضای دسته گفتم : سرعت را از 900 به 1100 کیلومتر افزایش دهید . با رسیدن به ایستگاه به سمت راست و در جهت هدف گردش کردیم . بندر شاهپور در نقطه 154 درجه قرار داشت و زمان پرواز 3 دقیقه و ثانیه و مسافت 53 کیلومتر بود. آخرین لحظات نزدیکی به هدف هم فرا رسید و دسته همچنان یکپارچگی خود را حفظ نموده بود که یکباره شماره 3 که با تاخیر ( بدلیل نقص فنی ) به ما پیوسته بود به من گفت : BINGO ، یعنی سوخت هواپیمایم در حال اتمام است . جا خوردم . به او گفتم : بکبار دیگر بگو .
گفت : سوختم خیلی کم است .
گفتم : چقدر سوخت داری ؟
گفت : 1700 کیلوگرم .
نمی توانستم حرفش را تائید کنم . به او گفتم ادامه بده . در همین لحظات به فکرم رسید او را برگردانم اما باز به خودم گفتم حتی اگر بعد از انجام ماموریت و طی کردن مسافت کمی مجبور به خروج از هواپیمایش بشود باز هم باید ادامه بدهد و آنگاه از هواپیما خارج شود . چرا که برای انجام ماموریت هائی با این اهمیت و دشواری دادن تلفات اجتناب ناپذیر است . پس به او گفتم به پرواز ادامه دهد .


17- در حالیکه به سمت هدف می رفتیم آیات قران را می خواندم (آیه الکرسی) . سی ثانیه قبل از رسیدن به هدف به دسته پروازی دستور دادم تا پس سوز را روشن کرده و تا ارتفاع 100 متری اوج بگیرند . چشمم به کشتی بزرگی افتاد که در کنار اسکله اصلی پهلو گرفته بود . در سایت نشانه روی هواپیما وسط کشتی را نشانه رفتم و سپس دگمه رها سازی بمبها را فشردم و گفتم الله . بمبها با دقت تمام در وسط کشتی فرود آمدند و کشتی را به دو نیم کردند و همزمان انفجار بزرگی رخ داد و کشتی شروع به غرق شدن در آبهای خلیج ع ر ب ی نمود . در خلال این لحظات سنگین سروان محمد مظلوم شماره 2 با صدای بلند و در حالیکه حدود 4 کیلومتر با من و در پشت سرم فاصله داشت و شاهد انفجار ها در کشتی بود فریاد زد : دست مریزاد قربان . گفتم : در رو که الان وقتش نیست . پس از خروج از منطقه هدف و به سمت خلیج ع ر ب ی و گردش به سمت راست ، کشتی دیگری را در نزدیکی بندر دیدم . صفحه مهمات را از وضعیت بمب ها به وضعیت تیربار تغییر دادم اما چون سرعتم خیلی زیاد و حدود 1200 کیلومتر بر ساعت بود نتوانستم به سمت آن گردش کنم . پس بناچار از آن صرفنظر کردم و در ارتفاع کم راه بازگشت را در پیش گرفتم .  [External Link Removed for Guests] 
18- چند لحظه بعد شماره 2 در رادیو صدا زد و گفت : قربان چتر نجات من را گرفتار کرده . من فکر کردم که هواپیماهای ایرانی که برفراز بندر در حال پرواز بودند او را محاصره کرده و به سویش تیراندازی می کنند. بنابراین به او گفتم : حداکثر دور موتور MAX-R.P.M و حداقل ارتفاع را اختیار کن .
اما او گفت : قربان چتر نجات در زیر صندلی باز شده و نمی توانم جائی را ببینم . اجازه دهید ارتفاع بگیرم تا بتوانم افق را ببینم و سرعتم را کم کنم .
به او گفتم : هر چه صلاح میدانی انجام بده و مراقب خودت باش . او هم کمی ارتفاع گرفت و سرعتش را کم کرد .


19- در حالیکه به سمت بندر العمیق در مختصات 220 درجه در حال حرکت بودیم متوجه یکی از هواپیماهای دسته شدم که شماره 3 بود که در ارتفاع 300 متری در حال پرواز بود و صدا می زد که در نزدیکی پایگاه و تقریبا 30 ثانیه با آن فاصله دارد . او را صدا زدم و گفتم ارتفاعت را کم کن و به چپ گردش کن . سمت راست تو شهر عبادان (آبادان) قرار دارد . او دستور را اطاعت کرد . پس از آن در جهت پایگاه قرار گرفتیم . به شماره 3 گفتم : طالب خودت را برای فرود آماده کن . تو اولین کسی هستی که فرود می آید. او هم دستور را اطاعت کرد و در حالیکه میزان سوختش نزدیک به صفر بود فرود آمد و پس از او همگی بسلامت فرود آمدیم والحمد لله.


20- پس از انتقال هواپیماها به درون آشیانه ها و خاموش کردن موتورها و خروج از کابین ، ما خلبانان شرکت کننده در عملیات با یکدیگر روبوسی کردیم و خدا را به پاس سلامتی مان سپاس گفتیم . سپس سایر افسران خط پرواز در گردان 109 ، افسران فنی و مهندسی و سایر مراتب با گرمی تمام از ما استقبال کردند و خدا را بابت سلامتی مان شکر کردند . من به همراه سایر خلبانان شرکت کننده در حمله به اطاق عملیات رفتیم و در هنگام ورود از سوی معاون فرماندهی کل ، فرمانده پایگاه و فرمانده یگان های پروازی و افسران ستاد و ناوبری مورد استقبال قرار گرفتیم . آنها ما را بوسیدند و تبریک گفتند و خدا را شکر کردند بابت سلامتی مان و ما نیز جدا از انجام این ماموریت شاد و خوشحال بودیم و هیچ هواپیما و یا خلبانی را هم از دست ندادیم و حتی هواپیماهایمان مورد اصابت گلوله ضد هوائی هم قرار نگرفت . خلبان شماره 2 سروان محمد مظلوم گفت : قربان هنگامی که بمب هایت را زدی تمام آنها در وسط کشتی فرود آمدند و انفجارهائی رخ داد شبیه بمب اتمی که در هیروشیما منفجر شده بود و من هم نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و گفتم : دست مریزاد قربان .


21- معاون فرماندهی کل نیروی هوائی دستور تا 8 گوسفند به شکرانه سلامتی دسته پروازی در راه خدا قربانی شوند . سپس ایشان به من گفت : قیس آیا به چیزی احتیاج نداری ؟ من دارم به بغداد بر می گردم . گفتم : سلامت باشید . اما یک درخواست جزئی دارم . سالن های درجه داران احتیاج به دو دستگاه تلویزیون دارد .

معاون کل به فرمانده پایگاه گفت : دو دستگاه تلویزیون برایشان بخرید و اسناد خرید را هم برایم بفرستید تا هزینه را تائید کنم . سپس معاون با همان جنگنده میگ 21 دو کابینه بسیار شاد و خوشحال از انجام موفقیت آمیز ماموریت راهبردی به بغداد بازگشت در حالیکه این ماموریت بدون هیچگونه خسارتی انجام شده بود هر چند فرماندهان عالیرتبه نیروی هوائی انتظار داشتند تا به میزان 90% تلفات در هواپیماها داشته باشیم . بدرستیکه حفظ و سلامت از ناحیه خداوند تعالی است . تلویزیون ها هم خریداری شدند و 8 راس گوسفند هم ذبح شدند و من از افسران و درجه داران گردان 109 و سایر افسران پایگاه برای صرف نهار دعوت کردم . هواپیمای من سوخوی 22 به شماره سریال 2150 بود . زمان کلی عملیات 35 دقیقه بود و انجام عملیات موفق ما در اعلامیه شماره 496 فرماندهی کل نیروهای مسلح عراق ماده 1 بند (ط) رسما اعلام گردید .


22- شماره 3 در دسته پروازی ، سروان خلبان طالب محمد كاظم العزاوي از خلبانان شجاع و با کفایت و باهوش و علاقمند به انجام ماموریت هایش بود . او توانست به عضویت در گروه پروازی ما درآمده و با خواندن بسیار صحیح نقشه پروازی و با وجود کمبود سوخت شدید ناشی از طی مسیر با سرعت 1100 کیلومتر و بیشتر برای بازگشت به دسته پروازی و روشن کردن پس سوز با علم به اینکه در این حالت مصرف سوخت به 350 کیلوگرم در هر دقیقه افزایش می یابد و فرود در حالیکه باقیمانده سوخت هواپیمایش طبق درجه نشان دهنده سوخت کابین خلبان به صفر رسیده بود ماموریت را با موفقیت کامل انجام دهد .  [External Link Removed for Guests] 

23- بندر شاهپور از سوي اعضاي دسته پروازي با 10 تن بمب شديدالانفجار مورد اصابت مستقيم و دقيق قرار گرفت . مشخص شد كه كشتي اقيانوس پيمایی ( مورد اصابت قرار گرفته ) كه تابعيت ليبيائي داشته براي حمايت از نظام ايران در جنگ با عراق موشك هاي زمين به زمين با خود حمل مي كرده است . بايد دانست كه دولت ليبي در سال 1981 ايران را به تانك هاي ساخت روسيه از نوع (T – 54 –T-55 -T-62) كه خدمه آنها هم در صحراهاي ليبي آموزش ديده بودند مجهز كرده بود و حدود 250 افسر ايراني هم دوره هاي آموزشي خود را در ليبي گذرانده بودند . علاوه بر آن دولت ليبي ايران را به موشك هاي پدافند هوائي سام 6 و نيز موشك هاي زمين به زمين اسكاد مجهز ساخته بود. (؟)

24- رسانه هاي خبري بين المللي و عربي و محلي خبر حمله هوائي عراق به بندر شاهپور و انهدام كشتي بزرگ ليبيائي و اسكله ها و مجتمع پتروشيمي و بازگشت سالم هواپيماهاي عراقي را منتشر كردند و خسارت دشمن ايراني بسيار سنگين و حدود 3.6 ميليارد دلاربرآورد گرديد . در اين ميان شركت هاي ژاپني هم كه در كار بازسازي خسارات قبلي وارده توسط هواپيماهاي عراقي بودند دچار خسارت شدند و آنها نيز خود را كنار كشيدند و اين نااميدي بر نظام ايران وارد شد كه آنها نمي توانند در مقابل هجوم عقابان عراقي از بندر محافظت بعمل آورند . بعدها از طريق انجام تحقيقات و بازجوئي تعدادي از خلبانان ايراني كه هواپيمايشان سرنگون شده بود متوجه شديم كه فرمانده منطقه جنوبي پدافند هوائي ايران محاكمه و يك كميسيون تحقيق براي بررسي علل ناتواني او در ناتواني در سرنگوني هواپيماهاي عراقي تشكيل و او را به حبس محكوم نمودند . شبكه تلويزيوني عراق هم در مورد حمله انجام شده و چگونگي رسيدن به هدف و رهائي از پدافند هوائي ايران در منطقه و بازگشت سالم و پيروزمندانه هواپيماهايمان با اينجانب برنامه مصاحبه تلويزيوني انجام داد .

25- سرتيپ دوم خلبان سالم سلطان عبد الله البصو مدير پروازهاي نيروي هوائي با من تماس گرفت و پس از سلام و شكر خداوند بابت سلامتي من و ساير اعضاي دسته گفت به ساير اعضاي دسته سلام من را برسانيد . او از اين موفقيت بزرگ بسيار خوشحال بود . به او گفتم : در نهايت افتخار از سوي جناب رئيس جمهور 7 سال ارشديت به اينجانب تعلق گرفت . از شما خواهش مي كنم ساير اعضاي دسته را هم مورد احترام قرار داده و به ايشان هم ارشديت عنايت بفرمائيد و من به خدا سوگند براي خودم نه ارشديت و نه چيز ديگري مي خواهم . ايشان گفت : چطور فرمانده دسته تشويق شده و اعضاي دسته تشويق نشده اند ؟ انشاالله همه شما تشويق خواهيد شد . من هم از ايشان تشكر كردم سپس گوشي تلفن را گذاشتم .

26- من از همان روز اول آغاز جنگ در 22 سپتامبر سال 1980 در ماموريت هاي جنگي مشاركت داشتم اما هيچ ماموريتي برای من تا اين اندازه سخت و متفاوت نبود . يكسال و يكماه از آغاز جنگ مي گذشت و انجام اين ماموريت براي هواپيماها و خلبانان بسيار خطرناك مي نمود چرا كه بندر توسط هواپيماها ، موشك ها و پدافند هوائي ايران به شدت حمايت مي شد به همين دليل من آن را خطرناكترين و دشوارترين ماموريتي مي دانم كه انجام دادم و من به آن افتخار مي كنم و به خود مي بالم . موفقيت ، پيروزي و سلامتي از جانب خداوند تعالي است و برنامه ريزي متمايز از سوي فرماندهي عمليات نيروي هوائي براي حمله هوائي به بندر و نيزاجراي كاملا متمايز از سوي عقابان تيز چنگ و توانائي آنها در عبور از اينگونه ديوارهاي پدافندي ايران كه با گذشت يكسال و يكماه از جنگ ما با ايران كاملا منسجم و با تجربه شده بود كاري بس عظيم و بزرگ بود. با اين وجود بندر از سوي عقابان ما نابود شد بدون آنكه حتي يك هواپيما كوچكترين خراشي هم بردارد . برادران ، دوستان و عزيزان خداوند شما را موفق بدارد . محبت شما از تبريكات و احترامات فراوانتان به من مي رسد پس خداوند شما را زنده نگاه دارد اي كساني كه پرچم العرب و مسلمين و عراق عظيم را برافراشتيد .



هرگونه برداشت یا نقل قول و یا کپی برداری از این مقاله با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است .
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Rookie Poster
Rookie Poster
پست: 41
تاریخ عضویت: شنبه ۲۸ دی ۱۳۸۷, ۱۲:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 107 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط ostovar akbar »

آنچه مسلم هست اگر گفته های راوی درست باشد هماهنگی اطلاعاتی زیادی برای زدن کشتی فوق صورت گرفته حتی پدافند ایران هم از داخل خاموش شده و الان با دادن اطلاعات ناقص در این داستان داره از افرادی حمایت میشه که هنوز هستند
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط abdolmahdi »

ostovar akbar نوشته شده:آنچه مسلم هست اگر گفته های راوی درست باشد هماهنگی اطلاعاتی زیادی برای زدن کشتی فوق صورت گرفته حتی پدافند ایران هم از داخل خاموش شده و الان با دادن اطلاعات ناقص در این داستان داره از افرادی حمایت میشه که هنوز هستند


سلام علیکم
اگر چه عراقی ها معمولا در بیان خاطراتشان غلو می کنند ( که البته عادی هم هست ) اما اینکه معاون عملیاتی نیروی هوائی عراق شخصا و بنا به دستور صدام حسین برای نظارت بر انجام ماموریت در پایگاه حضور یابد و نقشه ای از قبل طراحی شده را برای اجراء با خود بیاورد همگی نشان از اهمیت بالای ماموریت و بنا به فرمایش جنابعالی وجود هماهنگی اطلاعاتی بالا برای انهدام کشتی مذکور و اسکله بندر امام دارد . تقریبا همان کاری است که اسرائیل هم اکنون برای ممانعت از ارسال تجهیزات پیشرفته برای حزب ا... می کند. موفق باشید. تصویر
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Major I
Major I
پست: 97
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۶, ۲:۲۰ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 45 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط pervisir »

منتظر ادامه خاطرات هستیم
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط abdolmahdi »

سلام علیکم و رحمه ا...

انهدام پالایشگاه و مخازن نفت در اهواز   الله الرحمن الرحيم
(فالله خير حافظا وهو ارحم الراحمين)
صدق الله العظيم /يوسف  

1- حدود 28 سال از انهدام پالایشگاه و مخازن سوخت در شهر اهواز (الاحواز العربية ) بر ما گذشت . در آن زمان فرماندهی نیروی هوائی و هواپیماهایش به طور مداوم در جستجوی اهداف راهبردی و حیاتی نظامی و اقتصادی ایران بودند و خسارات عظیمی را برآنان وارد می ساختند. اهداف ( نفتی ) مورد نظر ایران عمدتا در منطقه عملیاتی جنوب کشور و به شکل خاصی در نزدیکی سواحل ایران و خلیج ع ر ب ی قرار داشتند تا نقل و انتقال دریائی آنان ساده تر و هزینه آن نیز کمتر باشد . به همین دلیل اهداف ایران در سواحل و جزایر آن فراوان بوده و نیروی هوائی عراق هم حملات زیادی را به آن منطقه صورت می داد .


2- به یک دسته پروازی 12 فروندی از بمب افکن های سوخوی 22 در روز پنجشنبه 23/6/1988 ( برابر با سوم تیر ماه 1367 ) از فرودگاه ارطاوی ( تابعه پایگاه هوائی امام علی (ع)) در استان ناصریه ماموریت داده شد تا دو پالایشگاه نفت در شهر اهواز به شماره یک و دو و نیز مخازن نفت آن منطقه را به فرماندهی سرگرد خلبان هـ أ به همراه ( 11 فروند هواپیمای دیگر ) به شماره های 12,11,10,9,8,7,6,5,4,3,2 مورد حمله قرار دهند . محموله هر هواپیما شامل 4 بمب 500 کیلوگرمی شدید الانفجار + دو مخزن سوخت خارجی 800 کیلوگرمی بود.  [External Link Removed for Guests] 

3- دسته اول 6 فروندی از باند اصلی فرودگاه (RUN WAY) و دسته 6 فروندی دوم از روی خزشراه (TAXI WAY) و به صورت همزمان به هوا برخاستند . هدف از این کار این بود که دو دسته پروازی با یکدیگر هماهنگ بوده و هر دسته بتواند دسته پروازی دیگر را مشاهده و حمایت نماید ضمن آنکه بدلیل دوری مسافت از مصرف اضافی سوخت در صورت جا ماندن یکی از هواپیماها و یا نداشتن تماس چشمی NEGATIVE CONTACT با دسته خودی جلوگیری شده و هواپیما می تواند به دسته پروازی دیگر ملحق شود .

4- پس از آنکه هواپیماها به سلامت به هوا برخاستند به سمت چپ و در جهت نقطه نشانه اول یعنی سکوی نفتی البکر و سپس جزیره کویتی بوبیان ، امام حسن (ع) و اهواز در ارتفاع 200 متری گردش نموده و با سرعت 780 کیلومتر بر ساعت به سمت هدف به پیش راندند . در این سرعت هواپیما می تواند با صرفه جوئی در مصرف سوخت حدود 13 کیلومتر در دقیقه را طی نماید . با رسیدن به سکوی نفتی البکر هواپیماها ارتفاع خود را بر فراز آب های خلیج ع ر ب ی به 15 الی 20 متر کاهش داده و با حفظ یکپارچگی دسته ، آرایش جنگی به خود گرفتند و هر یک از اعضای دسته محل خود در دسته و موقعیت هدف خود را به خوبی می شناخت و با توجه به تعداد زیاد هواپیماها این کار دشواری بود .

5- دسته به پرواز خود به سمت هدف ادامه می داد و در سمت چپ خود اسکله بندر شاهپور – بندر امام خمینی – و امام حسن (ع) را داشت و این بندر توسط هواپیماها ، موشک های زمین به هوای هاوک/راپییر و توپهای ضدهوائی پدافند میشد . اما این بندر قبلا و به صورت پی در پی توسط عقابان قهرمان نیروی هوائی عراق مورد حمله قرار گرفته و یک کشتی غول پیکر لیبیائی که تسلیحات و موشک های زمین به زمین را برای ایران با خود حمل می نمود مورد اصابت واقع گردیده و غرق شده بود. دسته پروازی کماکان در ارتفاع پائین و خارج از دید رادارهای ایران پرواز می نمود و سرعت خود را از 780 به 900 کیلومتر افزایش داده بود. در این سرعت هواپیما در هر دقیقه 15 کیلومتر را طی می کند که این سرعت برای بمب افکن های سوخوی 22 و برخی جنگنده های دیگر سرعت عملیاتی جنگی تلقی می گردد . به هر حال دسته پروازی با طی مسیر اکنون به نزدیکی هدف رسیده بود و این لحظات بسیار حساس و پر استرسی است که تنها خود انجام دهندگان عملیات می توانند آن را درک کنند. درست 30 ثانیه قبل از رسیدن به هدف خلبانان اقدام به بالا کشیدن ناگهانی PULL UP به ارتفاع 3000 متری نمودند تا هدف تعیین شده را مشاهده کنند . این لحظات بسیار سرنوشت ساز بود که می بایست پس از مشاهده هدف با زاویه 20 درجه بر روی هدف شیرجه می زدند . با تعیین دقیق مختصات هدف بر روی سایت نشانه روی کابین خلبان ، بمبها بر روی اهداف رها شده و دو پالایشگاه و مخازن سوخت مورد اصابت دقیق قرار گرفته و انفجارهای بزرگ و شدیدی رخ داد و تمام اهداف با فرو ریختن 48 تن بمب به صورت کامل نابود گردید .

6- پس از اصابت و انهدام هدف از سوی فرمانده دسته و در حالیکه او از وضعیت شیرجه خارج شده بود ، پدافند هوائی ایران یک فروند زمین به هوا از نوع سام 7 ( استرلا) شلیک کرد که موشک مستقیما به هواپیمای فرمانده اصابت نمود و سبب آتش سوزی گردید . فرمانده دسته با استفاده از سرعت بالایی که در هنگام شیرجه بدست آمده بود تا ارتفاع 6000 متری خود را بالا کشید و با گردش به سمت غرب در 270 درجه به سوی شهر العماره - الکحلاء تعیین مسیر نمود تا بتواند در حالیکه هواپیمایش در حال از دست دادن ارتفاع بود و موتور هواپیما نیز با حداقل دور RPM کار می کرد کوتاهترین مسافت را به سمت خاک عراق طی کند و در جائی فرود بیاید .  [External Link Removed for Guests] 

7- فرمانده با آرامش خاطر و خونسردی کامل به اعضای دسته فرمان داد تا به سمت یکی از دو پایگاه هوائی امام علی (ع) یا الوحده – الشعیبه رفته و در آنجا فرود آیند. اما در آن لحظه خودش در حال عبور از روی رود کارون بود و برفراز یگان های زمینی خودی پرواز می کرد و هواپیمای شماره 2 که از ابتدای ماموریت تا زمان اصابت هواپیمایش با او بود هنوز او را همراهی می نمود . موتور هواپیمای فرمانده هنوز در آتش می سوخت و فرمانده سعی داشت تا با خونسردی آن را کنترل کند . فرمانده قصد داشت تا در فرودگاه العماره فرود آید اما دیگر نمی شد هواپیما را کنترل کرد . بنابراین فرمانده اقدام به خروج اضطراری از هواپیما نمود و با چتر در منطقه هورالهویزه فرود آمد. او توانسته بود با هواپیمای آسیب دیده خود 125 کیلومتر را طی نماید . در آنجا تعدادی ماهیگیر با قایق های خود منتظر فرود خلبانی بودند که پرش او از هواپیمای آتش گرفته در آسمان را مشاهده کرده بودند. چند دقیقه بعد خلبان هواپیما ساقط شده در آب فرود آمد و چتر نجات را از خود جدا نمود . در همان لحظات ماهیگیرها هم از راه رسیدند و او را نجات دادند و سوار قایق کردند و با شادی و خوشحالی به سمت خشکی حرکت کردند .  
[External Link Removed for Guests]

[External Link Removed for Guests] 


8- در همان زمان یک ماموریت جنگی توسط 24 فروند از بالگردهای خودی در اطراف چاه های نفتی مجنون در حال اجراء بود . یکی از خلبانان بالگردها که سرگرد خلبان حافظ محمود نام داشت از دسته پروازی خودش جدا شد و به سمت خلبان جنگنده سقوط کرده رفت و با بالگرد M-8 در کنار او فرود آمد . در جریان عملیات نجات ، بالگرد او نیز دچار آتش سوزی شد و خلبان قهرمان بالگرد از دسته خودش درخواست بالگرد کمکی نمود که بلافاصله به آنجا اعزام شد و در نقطه ای که ماهیگیرها و خلبان جنگنده ساقط شده حضور داشتند فرود آمد . خلبان بمب افکن سرنگون شده به بیمارستان نظامی العماره اعزام و در ساعت 1100 به آنجا رسید و از سوی مدیر بیمارستان و سایر پرسنل مورد استقبال قرار گرفت . در آنجا ضمن خوشامدگوئی و سپاس خدا بدلیل سلامتی خلبان ، آنچه که از اقدامات یا مداوای اولیه لازم بود صورت گرفت . اقدامات پرسنل بیمارستان جای تشکر دارد.

9- در ساعت 2300 ، سرلشگر خلبان حمید شعبان فرمانده نیروی هوائی و پدافند هوائی با خلبان مصدوم تماس گرفت و ضمن شکر خداوند بابت سلامتی او ، یک فروند هواپیمای ویژه جت استار را به محل اعزام نمود تا خلبان را به بیمارستان نیروی هوائی در بغداد منتقل سازد . تمام کسانی که در این ماموریت حضور داشتند از او استقبال کرده و سپاس خدا را به جای آوردند. خلبان مصدوم یکماه تمام را در بیمارستان سپری نمود تا دوره درمانی مورد نظر کامل شود و به او یکماه مرخصی استعلاجی اعطاء گردید . با سپری نمودن این دوره و اخذ مجوز پرواز مجددا به گردان محل خدمتش ( گردان پنجم ) بازگشت و دوره بازآموزی را طی نمود . در طول مدت مرخصی استعلاجی خلبان ، جنگ بین ایران و عراق در روز دوشنبه 8/8/1988 ( برابر با 18 مرداد 1367 ) به پایان رسیده بود .


ملاحظة
——–

طبق دستور و بر اساس توجیهات قبلی فرمانده دسته ، تمام هواپیماها در پایگاه های هوائی الوحده ( الشعیبه ) و امام علی (ع) (الناصریه) به سلامت فرود آمدند . تصمیمات فرمانده کاملا منطقی و عقلانی بود . هدایت هواپیمای مورد اصابت واقع شده و آتش گرفته مردانگی و شهامت می خواست . مراتب تشکر و قدردانی خود را از عقاب قهرمان (هـ أ) فرمانده دسته پروازی که اطلاعات خود را از این ماموریت در اختیار من گذاشت ابراز می دارم . ایشان همان عقابان تیزچنگ و قهرمان درخشان از عراق عظیم هستند و این هم عملیات قهرمانانه و برتری و کشندگی آنها در جنگ دوم قادسیه است . خدا ایشان را موفق و از هر گزندی محفوظشان بدارد و رحمت و بخشایش خود را بر شهدای عراق شامل نماید .  [External Link Removed for Guests] 


23/6/1988 ( برابر با سوم تیر ماه 1367 ) صحیح است که در همان روز عراق توانسته بود با انجام عملیاتی توسط سپاه سوم ، ششم و نیروی های گارد ریاست جمهوری جزایر مجنون ، جفیر و کوشک وطلائیه را به تصرف خود درآورد .


هرگونه برداشت یا نقل قول و یا کپی برداری از این مقاله با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است .
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط abdolmahdi »

سلام علیکم

شهید ستوانیکم خلبان محمد جعفر حسن   الله الرحمن الرحيم
(قل لن يصيبنا الا ما كتب الله لنا )
صدق الله العظيم/ التوبة  


اکنون 36 سال از شهادت ستوانیکم خلبان محمد جعفر حسن که هواپیمایش بدلیل خطای پدافند هوائی خودی ( موشکهای زمین به هوا ) و در جریان اجرای فرمان حمله و انهدام اهداف از پیش تعیین شده از سوی فرماندهی کل نیروهای مسلح عراق در خاک ایران توسط نیروی هوائی کشورمان سرنگون شد می گذرد . انهدام پایگاه های هوائی ایران در سه منطقه شمالی ، میانی و جنوبی با هدف زمینگیر ساختن نیروی هوائی آن کشور از طریق انهدام باندها و خزشراه ها در پایگاه های هوائی و نیز با هدف ممانعت از انجام عملیات توسط هواپیماهای جنگنده و بمب افکن ایران بر روی یگان های زمینی خودی و در نهایت کسب برتری هوائی عراق صورت گرفت .  [External Link Removed for Guests] 


1-گزیده کوتاهی از زندگی شهید :
ستوانیکم خلبان محمد جعفر حسن متولد سال 1952 در شهر بغداد منطقه الکرخ – الشواکه بود . او تحصیلات ابتدائی – راهنمائی و دبیرستانی خود را در همان شهر گذراند و در تاریخ 26/12/1972 وارد دانشکده نیروی هوائی ( دوره 24 در پایگاه هوائی تموز – الحبانیه ) گردید . من در آن زمان بر او ارشدیت داشتم و با درجه استوار دومی در گردان هشتم در حال تحصیل در دوره 22 دانشکده نیروی هوائی بودم . این شهید از دانشجویان شجاع ، مودب ، باهوش و فعال به شمار می رفت و در دانشکده هوائی سابقه 180 الی 190 ساعت پرواز با هواپیمای دولفین L-29 را داشت . او پس از انتقال استان صلاح الدین (تکریت) از دانشکده هوائی فارغ التحصیل شد و به مدرسه نیروهای مخصوص ( چتربازی ) ملحق شد و دو فقره پرش با چتر را در منطقه اسکندریه تجربه نمود. پس از آن در آگوست 1975 به یگان آموزش و پرواز عملی پیشرفته منتقل شد تا با جنگنده Mig-15 در پایگاه هوائی فرناس – الموصل پرواز نماید. اما با توقف پرواز این جنگنده بدلیل پایان عمر عملیاتی , در همان یگان در تاریخ ژانویه 1976 شروع به پرواز با هواپیماهای آموزشی L-39 نمود . پس از تکمیل این دوره در اواسط ماه آوریل سال 1976 به گردان 17 پایگاه هوائی ابی عبیده – الکوت منتقل شد تا با جنگنده Mig-21 پرواز نماید . مجددا پس از اتمام این دوره در اواسط سپتامبر سال 1976 به گردان 14 جنگنده Mig-21 مستقر در پایگاه هوائی الرشید بغداد ملحق شد و به تمرینات پروازی خود با بهترین اساتید خلبانان شکاری ادامه داد . با سپری شدن این دوره او در سال 1979 به گردان 49 هواپیماهای پشتیبانی نزدیک Mig-23 B مستقر در پایگاه هوائی (امام) علی بن ابی طالب در ناصریه پیوست و پروازهای آموزشی و جنگی خود را با این نوع جنگنده سپری نمود و رسما به عنوان خلبان جنگنده پشتیبانی نزدیک Mig-23 B به نیروی هوائی عراق پیوست .


2-همسایه نژادپرست فارس ما اقدام به تجاوزاتی به خاک عراق عظیم نمود ....... ( برخی مطالب در اینجا حذف شده است ) اما عراق که دارای نیروهای نظامی ورزیده ، باتجربه و آموزش دیده زمینی ، هوائی و دریائی بود ، توانائی پاسخ به جنگی که ایران اراده کرد بود را داشت تا طعم اقداماتشان را به آنها بچشاند . متعاقبا ایران در چهارم سپتامبر 1980 با حمله به شهرها و روستاهای مرزی با توپخانه دوربرد و نیز نقض حریم هوائی مرزی و ممانعت از کشتیرانی در شط العرب (اروند رود) جنگ را آغاز نمود (؟!) بنابراین هیچ چاره ای نبود مگر آنکه با تمام امکانات موجود به آن پاسخ داده شود. از اینرور حمله هوائی همه جانبه ای در روز دوشنبه 20 سپتامبر 1980 از سوی هواپیماهای جنگی ما شامل بمب افکن های SU-7,20,22, و جنگنده های Mig-21 , 23 و هاوکر هانتر بر ضد پایگاه های هوائی ایران در کنج خانه شان انجام داد و خساراتی را به آنها وارد نمود. نیروی هوائی در روزهای بعد هم به ماموریت های جنگی خود و تا زمان اعلام آتش بس در تاریخ 8/8/1988 و برای 8 سال نبرد ادامه داد .  [External Link Removed for Guests] 

3-در روز سه شنبه 21 سپتامبر 1980 ( برابر با یکم مهرماه 1359 ) به یک دسته پروازی متشکل از 4 فروند جنگنده پشتیبانی ارضی Mig-23 B مستقر در پایگاه هوائی امام علی (ع) به فرماندهی سرگرد خلبان محمد احمد مطلوب الجحيشي ، ستوانیکم خلبان محمد جعفر حسن شماره 2 ، سروان خلبان س ع ح شماره 3 و ستوانیکم خلبان أ أ شماره 4 ماموریت داده شد تا با بمب های چتری 500 کیلوگرمی ( 4 بمب برای هر هواپیما ) پایگاه هوائی وحدتی دزفول را مورد حمله قرار دهند. جزئیات کامل انجام ماموریت از لحظه برخاست ، مسیر پرواز ، حمله به هدف و خروج از روی هدف و نیز مسیر بازگشت به پایگاه و فرود در آن از سوی فرمانده دسته برای کلیه اعضاء به صورت کامل تشریح شد .

4-هنگام عصر ، دسته پروازی از پایگاه هوائی امام علی (ع) به هوا برخاست و با گردش به راست به سوی هدف سمت گرفت . مسیر حمله به پایگاه وحدتی دزفول از سمت شمال و خروج از آن به سمت جنوب بود . دسته پروازی کاملا آرایش جنگی به خود گرفته و با حفظ یکپارچگی ، در ارتفاع پائین 30 الی 40 متری به سمت هدف به پیش می رفت . قبل از رسیدن به هدف سرعت دسته تا 900 کیلومتر بر ساعت افزایش یافت و هواپیماها با تخلیه محموله خود بر روی پایگاه اهداف خود را مورد اصابت قرار دادند که انفجار بمبها تمام اهداف را دربر گرفت . در چنین لحظاتی پدافند هوائی دشمن یک موشک زمین به هوای هاوک به سمت هواپیماهای شماره 3 و 4 شلیک نمود که بدلیل ارتفاع پائین ( کمتر از 50 متر ) و سرعت بیش از 900 کیلومتر این دو هواپیما ، موشک از میان آنها عبور نمود (؟) و به هیچکدام آسیبی نرسانید . دسته پروازی با گردش به سمت راست و در جهت جنوب به سلامت از منطقه هدف خارج شد و هیچکدام از هواپیماها توسط پدافند هوائی دشمن آسیبی ندید .

5- پس از خروج هواپیمای شماره 2 از منطقه هدف ، فرمانده دسته نتوانست او را با چشم ببیند . شماره 2 بدلیل از کار افتادن جهت نمای هواپیمایش و ثابت شدن آن روی یک نقطه ، نتوانسته بود تا سمت درست را برای بازگشت تشخیص دهد و در مسیر اشتباه پرواز می کرد . فرمانده دسته از طریق رادیو به طور مداوم با او در تماس بود تا مسیر درست بازگشت به پایگاه یا یک فرودگاه احتیاطی را به او نشان دهد . خلبان شماره 2 به فرمانده دسته می گفت من الان روی دریا هستم ( خلیج فارس !!) . این بدان معنی بود که او سمت بازگشت را دقیقا با 180 درجه اختلاف نسبت به راهنمائی های فرمانده دسته انتخاب نموده است و گرنه چگونه او می توانست خود را به شمال خلیج ع ر ب ی برساند ؟ پس از چند دقیقه شماره 2 دریافت که در جهت خلاف در حال پرواز است . پس سمت پرواز را تغییر داد و توانست خود را به نزدیکی پایگاه هوائی الوحده – الشعیبه برساند و قصد داشت تا در آنجا فرود آید. اما آخرین صحبتی که او گفت و تمام اعضای دسته هم آن را شنیدند این بود : به طرف هواپیمایم موشک شلیک کرده اند.

6-صدای آژیر حمله هوائی به صدا درآمده و خلبانان گردان 109 در مقابل ستاد گردان جمع شده بودند که در همان لحظات یک جنگنده Mig-23 را مشاهده کردند که در حال پرواز در ارتفاع حدود 100 متری بر فراز ایستگاه پمپاژ نفت الشعیبه بود و گوئی نمی دانست الان کجاست . در همین لحظات دردناک و حزن انگیز دو تیر موشک زمین به هوا از نوع سام 3 از سمت شمال و جنوب و از سوی گردان 148 پدافند هوائی ما ویژه دفاع از پایگاه هوائی الشعيبة به سوی شماره 2 شلیک گردید که به هواپیما اصابت و سبب سقوط و کشته شدن خلبان آن گردید . خدا او را بیامرزد و در بهشت خود جایش دهد . فرمانده گردان پدافند هوائی سرگرد عبدالرحمن الجبوري و معاونش نیز سرگرد عبدالمهدي بودند . مسئولیت معاونت فنی گردان هم بر عهده مهندس عدي العبيدي بوده است .

7- در جنگ بناچار برادر و همکلاس و دوست عزیزمان را از دست میدهیم . اما بروز خطا از سوی پدافند هوائی ما فاجعه است و هیچ عذری پیرفته نیست و نباید در مورد آن سکوت نمود. در همان زمان هم در جنگهای دیگر نظیر چنین اشتباهاتی رخ می داد و پدافند هوائی کشورهای پیشرفته نیز دچار چنین اشتباهاتی شده و با آتش خودی هواپیماهایشان را سرنگون می ساختند و این امری است که همیشه انتظار آن می رود.

شهید ستوانیکم خلبان محمد جعفر حسن دارای صفات نیکوی شجاعت ، ادب ، شایستگی و ... بود و من او را از زمان وردود به دانشگاه هوائی می شناختم و او در میان همدوره ای هایش کاملا متمایز بود . او قهرمانانه زیست و قهرمانانه به شهادت رسید . خدا او را بیامرزد و در بهشت خود جایگاهش دهد . خداوند شهدایمان را نیز به رحمت گسترده خود ببخشد و بیامرزد و باقی ماندگان را نیز در پناه خود حفظ نماید و به ایشان نیز صحت و سلامتی و طول عمر عطا فرماید .  [External Link Removed for Guests] 

ملاحظه :
تکرار سرنگونی هواپیماهایمان با آتش پدافند خودی سبب بروز شک و تردید در حضور عناصر مزدور ( حزب الدعوه ) در میان افراد این نیرو گردید و تعدادی از ایشان نیز دستگیر و به سزای اعمال خود رسیدند .
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
New Member
پست: 5
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۲۷ دی ۱۳۸۸, ۸:۰۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 135 بار
سپاس‌های دریافتی: 28 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط battlefield2 »

abdolmahdi نوشته شده:سلام عليكم و رحمه ا...

حمله به نيروگاه هسته اي ايران در بوشهر

اجراي ماموريت :
انجام ماموريت حمله به نيروگاه اتمي بوشهر در دو نوبت، سه دسته پرواز در نوبت اول ( روز اول )، و يك دسته پرواز در نوبت دوم ( روز دوم )به اين شرح صورت گرفت :

نوبت اول حمله :

الف : در تاريخ 17/11/1987 ( برابر با 27 آبانماه 1366 ) ضربه نخست توسط 8 فروند جنگنده Mirage F.1 مجهز به بمب و انجام يك نوبت عمليات سوختگيري هوائي .

ب: در همان تاريخ ضربه دوم توسط 2 فروند جنگنده Mirage F.1 مجهز به موشك هاي ليزري و انجام يك نوبت عمليات سوختگيري هوائي .

ج : در همان تاريخ ضربه سوم توسط 4 فروند جنگنده Mirage F.1 مجهز به بمب و انجام يك نوبت عمليات سوختگيري هوائي .

نوبت دوم حمله :

( فرداي همانروز ) در تاريخ 19/7/1988 ( برابر با 28 آبانماه 1366 ) ضربه چهارم و نهايي توسط 4 فروند جنگنده Mirage F.1 مجهز به بمب و انجام يك نوبت عمليات سوختگيري هوائي صورت گرفت .


سلام و وقت بخیر دوست گرامی.

درباره حمله به نیروگاه اتمی بوشهر کتابی نوشته شده که اطلاعات و عکس های مستندی در اون موجود هست. من هم قسمت هایی از اون رو که به کامل تر شدن این مقاله کمک میکنه قرار میدم.

حمله اول به تاریخ 1984/03/24 یا 1363/01/04 ساعت 03:33 که موشکی بوده. به احتمال زیاد از نوع اگزوست که به یک کارگاه اطراف نیروگاه برخورد میکنه.

[External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests]

حمله دوم به تاریخ 1985/02/12 یا 1363/11/23 ساعت 19:00 که موشکی بوده و با قطعیت میشه گفت از نوع اگزوست هست.

[External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests]

حمله سوم به تاریخ 1385/03/04 یا 1363/12/13 ساعت 18:00 که باز هم موشکی و از نوع اگزوست. ظاهرا در این مورد چند تیر شلیک شده که حداقل دوتاشون به هدف میخورند و حداقل یکی از اونها عمل نمیکنه.

[External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests]

حمله چهارم به تاریخ 1986/07/12 یا 1365/04/21 که فقط به حمله ای در این تاریخ اشاره شده و جزئیاتی از اون گفته نشده.

حمله پنجم به تاریخ 1987/11/17 یا 1366/08/26 ساعت 11:45 که شرح اون رو خوندیم. مسیر این حمله ظاهرا از روی خشکی و از روی جاده برازجان به بوشهر بوده.

حمله ششم در همین تاریخ و ساعت 16:45 بوده که اشاره شد.

حمله هفتم در تاریخ 1987/11/19 یا 1366/08/28 ساعت 10:15 بوده که اشاره شد.

حمله هشتم در تاریخ 1988/07/19 یا 1367/04/28 ساعت 08:40 دقیقه صبح بوده که اونطور که نوشته شده مشابه حمله 26 ابان 1366 و از همون نوع بمب استفاده شده.

و چند عکس از این حملات (دقیقا مشخص نیست مربوط به چه تاریخی هستند)

[External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests]
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط abdolmahdi »

battlefield2 نوشته شده:
abdolmahdi نوشته شده:سلام عليكم و رحمه ا...

حمله به نيروگاه هسته اي ايران در بوشهر

اجراي ماموريت :
انجام ماموريت حمله به نيروگاه اتمي بوشهر در دو نوبت، سه دسته پرواز در نوبت اول ( روز اول )، و يك دسته پرواز در نوبت دوم ( روز دوم )به اين شرح صورت گرفت :

نوبت اول حمله :

الف : در تاريخ 17/11/1987 ( برابر با 27 آبانماه 1366 ) ضربه نخست توسط 8 فروند جنگنده Mirage F.1 مجهز به بمب و انجام يك نوبت عمليات سوختگيري هوائي .

ب: در همان تاريخ ضربه دوم توسط 2 فروند جنگنده Mirage F.1 مجهز به موشك هاي ليزري و انجام يك نوبت عمليات سوختگيري هوائي .

ج : در همان تاريخ ضربه سوم توسط 4 فروند جنگنده Mirage F.1 مجهز به بمب و انجام يك نوبت عمليات سوختگيري هوائي .

نوبت دوم حمله :

( فرداي همانروز ) در تاريخ 19/7/1988 ( برابر با 28 آبانماه 1366 ) ضربه چهارم و نهايي توسط 4 فروند جنگنده Mirage F.1 مجهز به بمب و انجام يك نوبت عمليات سوختگيري هوائي صورت گرفت .


سلام و وقت بخیر دوست گرامی.

درباره حمله به نیروگاه اتمی بوشهر کتابی نوشته شده که اطلاعات و عکس های مستندی در اون موجود هست. من هم قسمت هایی از اون رو که به کامل تر شدن این مقاله کمک میکنه قرار میدم.

حمله اول به تاریخ 1984/03/24 یا 1363/01/04 ساعت 03:33 که موشکی بوده. به احتمال زیاد از نوع اگزوست که به یک کارگاه اطراف نیروگاه برخورد میکنه.

[External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests]

حمله دوم به تاریخ 1985/02/12 یا 1363/11/23 ساعت 19:00 که موشکی بوده و با قطعیت میشه گفت از نوع اگزوست هست.

[External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests]

حمله سوم به تاریخ 1385/03/04 یا 1363/12/13 ساعت 18:00 که باز هم موشکی و از نوع اگزوست. ظاهرا در این مورد چند تیر شلیک شده که حداقل دوتاشون به هدف میخورند و حداقل یکی از اونها عمل نمیکنه.

[External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests]

حمله چهارم به تاریخ 1986/07/12 یا 1365/04/21 که فقط به حمله ای در این تاریخ اشاره شده و جزئیاتی از اون گفته نشده.

حمله پنجم به تاریخ 1987/11/17 یا 1366/08/26 ساعت 11:45 که شرح اون رو خوندیم. مسیر این حمله ظاهرا از روی خشکی و از روی جاده برازجان به بوشهر بوده.

حمله ششم در همین تاریخ و ساعت 16:45 بوده که اشاره شد.

حمله هفتم در تاریخ 1987/11/19 یا 1366/08/28 ساعت 10:15 بوده که اشاره شد.

حمله هشتم در تاریخ 1988/07/19 یا 1367/04/28 ساعت 08:40 دقیقه صبح بوده که اونطور که نوشته شده مشابه حمله 26 ابان 1366 و از همون نوع بمب استفاده شده.


و چند عکس از این حملات (دقیقا مشخص نیست مربوط به چه تاریخی هستند)

[External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests]


سلام علیکم
دست شما درد نکند دوست عزیز ... بسیار عالیست. تصویر
این هم از مزایای مشارکت دوستان در مباحث است . ای کاش نام کتاب را می فرمودید تا آن را پیدا می کردیم . باز هم ممنونم . تصویر
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط abdolmahdi »

سلام علیکم و رحمه ا...

حمله به يگان هاي زميني دشمن در شرق رود كارون ( قل لن يصيبنا الا ما كتب الله لنا)
صدق الله العظيم / التوبة  

1- امروز 36 سال از شهادت ستوان خلبان مشرف ظاهر عبود مي گذرد. دستورات و توصیه های صدام حسين رئيس جمهور به طور کامل اجرا می شود و در روز دوشنبه 13 تشرين الاول 1980 ملاقاتي بين ايشان و خلباناني كه تا آن روز 9 ماموريت يا بيشتر را در عمق خاك ايران انجام داده بودند صورت گرفت و ایشان نکاتی را برای خلبانان مطرح کردند که تمام آنها بدون استثناء از سوی تمام خلبانان نیروی هوائی عراق اجراء گردید.
 [External Link Removed for Guests]
این تصویر مربوط به همان جلسه ملاقات خلبانان عراقی با صدام حسین در تاریخ دوشنبه 13 تشرين الاول 1980 می باشد . از روبرو نفر سمت چپ صدام حسین ژنرال عبدالجبار شنشال ( رئیس ستاد ارتش عراق ) و نفر سمت راست صدام حسین سرتیپ خلبان محمد جسام الجبوری فرمانده نیروی هوائی عراق دیده می شوند . خلبان راوی این خاطره ( سروان قیس ربیع العبیدی ) کدام است ؟  

2- در روز سه شنبه 14 تشرين الثاني 1980 من در اطاقم (معاونت فرماندهی گردان 109 ) در حال استراحت بودم كه كسي در اطاق را زد . گفتم بفرمائيد و ستوان خلبان مشرف ظاهر عبود وارد شد و به من گفت قربان اطاق عمليات شما را احضار نموده است . من هم خوب مي دانستم احضار اطاق عمليات يعني اينكه ماموريتي در انتظار من است . به او گفتم ماموريت من با چه كسي است ؟ و او پاسخ داد قربان من و شما . من هم گفتم بيا با هم برويم و با هم به اطاق عمليات پايگاه رفتيم .

3- به من ماموريت داده شد تا يگان هاي زميني ايران را در شرق رود كارون را در قابل يك دسته دو فروندي به فرماندهي اينجانب ( سروان خلبان قیس ربیع العبیدی ) و شماره 2 ستوان خلبان مشرف ظاهر عبود مورد حمله قرار دهيم . اين ماموريت در مقايسه با ماموريتهاي قبلي ام كه در عمق خاك ايران بودند هم ساده تر و هم نزديكتر بود . دسته پروازي شامل دو فروند بمب افكن سوخوي 22 و محموله هر هواپيما شامل 12 بمب 100 كيلوگرمي خوشه اي + 160 گلوله براي تيربار سنگين 30 ميليمتري هواپيما بود . اين نخستين ماموريت براي خلبان شماره 2 بود . جزئيات كامل ماموريت را با دقت تمام از لحظه استارت ، برخاستن از باند ، مسير پرواز تا حمله به هدف و خروج از منطقه و بازگشت و فرود در پايگاه براي شماره 2 توضيح دادم .

4- دسته به سلامت به هوا برخاست و با گردش به سمت راست به طرف منطقه الدير واقع در نقطه 358 درجه سمت گرفت . طي اين مسير 45 كيلومتري سه دقيقه و با سرعت 900 كيلومتر بر ساعت و در ارتفاع بين 50 الي 70 متري صورت گرفت . شماره 2 در سمت چپ شماره يك قرار گرفته بود. با رسيدن دسته به منطقه الدير گردشي به سمت راست و به طرف هدف در نقطه 102 درجه صورت پذيرفت و شماره 2 اين بار با گردش به سمت راست از جلو و بالاي هواپيمايم در موقعيت خودش قرار گرفت . در اين لحظه شماره 2 حالت تمایل به سمت زمين پیدا کرد و به صورت تدريجي در حال از دست دادن ارتفاع بود . در راديو او را صدا زدم و گفتم : مشرف هواپيمايت را بالا بكش . اما او هيچ پاسخي نداد و مجددا او را سه بار با صداي بلند صدا زدم : بالا بكش ، بالا بكش ، بالاتر . اما هیچ فایده ای نداشت و هواپيمايش با سرعت زياد به زمين اصابت كرد . من متلاشی شدن و آتش گرفتن هواپيما را شاهد بودم اما خروج خلبان شماره 2 يا باز شدن چتر نجات او را نديدم . بلافاصله به دور لاشه هواپيماي سرنگون شده گردش كردم و با پايگاه تماس گرفتم و به آنها اطلاع دادم كه هواپيماي شماره به زمين خورده است . من بايد ماموريت را كامل كنم يا به پايگاه برگردم ؟ سرگرد خلبان هـ أ ب فرمانده گردان 109 از اطاق عمليات به من گفت : ق ماموريت را لغو كن و به منطقه جبل سنام برو و بمب هايت را در آنجا خالي كن . فرمان لغو ماموريت كاملا صحيح بود چرا كه در نيروي هوائي عراق مرسوم نبود كه يك هواپيما را به تنهائي به ماموريت هاي عمقي اعزام نمايند و دستور صادره براي من نيز دقيقا بر همين اساس صورت گرفت . به سمت منطقه جبل سنام ( در مرز بين المللي بين عراق و كويت ) رفتم و تمام بمب ها را در آنجا به صورت امن خالي كردم اما يك بمب در زير هواپيمايم باقي مانده بود كه با وجود تمام تلاشهايم ( رها سازي اضطراري – بالا و پائين کشیدن هواپيما ) باز هم از بدنه جدا نشد . به هر حال به پايگاه برگشتم و خدا را شكر به سلامت فرود آمدم . هواپيمايم از ناحيه بال مورد اصابت يك گلوله قرار گرفته بود.
 [External Link Removed for Guests] 


5- به سمت اطاق عمليات پايگاه رفتم و از سوي سرتيپ خلبان سالم سلطان البصو فرمانده پايگاه ، و فرمانده گردان و افسران عمليات و افسر بخش ناوبري مورد استقبال قرار گرفتم . آنها بخاطر سلامتي ام خدا را شكر كردند و گفتند كه پدافند هوائي خودي مستقر در منطقه الهارثه به سمت هواپيماهايمان آتش گشوده و به فرمانده پايگاه گفتند كه يكي از هواپيماهاي دشمن را سرنگون كرده اند . اما فرمانده پايگاه گفته بود كه هواپيماي ساقط شده خودي بوده است و پدافند هوائي هم مي گفت آن هواپيما به طرف ما آتش گشود ما نيز متقابلا به سمتش آتش گشوديم و سرنگونش كرديم . هواپيماي من سوخوي 22 به شماره سريال 2079 بود و زمان كلي عمليات هم 20 دقيقه بوده است .

6- رئيس جمهور صدام حسين كه در آن ساعات در مركز فرماندهي كل نيروهاي مسلح در بغداد بود خبر سرنگوني يك هواپيما و شهادت خلبانش توسط آتش پدافند هوائي خودي را شنيد و فورا يك كميته تحقيق براي بررسي موضوع تشكيل داد و يكي از مقامات بلند پايه را به استان بصره اعزام نمود . فرمانده يگان پدافند هوائي سرگرد طارق الدوري و يكي از افسرانش به نام ستوان باسم احضار شدند و من با آنان ملاقات كردم . ايشان من را بوسيدند و خدا را بابت سلامتي ام شكر كردند و فرمانده يگان پدافند هوائي از من پرسيد : تو چطور نجات پيدا كردي؟ در ديدار رئيس كميسيون تحقيق با فرمانده يگان پدافند هوائي از او راجع به چگونگي آتش گشودن توپخانه ضدهوائي به سمت جنگنده هاي خودي پرسيد و فرمانده جواب داد : از منطقه هوائي ابتدا دستور آمد كه توپها آتش به اختيار سپس غيرمجاز و سپس مجددا آتش باختيار هستند. به همين دليل توپها به سمت هواپيماها آتش گشوده و حدود 400 گلوله از سوي گردان پدافند ارتش و نيز نيروهاي مردمي به سمت هواپيماها شليك گرديد . اين تحقيقات در دفتر نظامي حزب ( بعث) و با حضور رئيس دفتر نظامي حزب سرهنگ هادي طوقان و با حضور استاد غازي حمود العبيدي استاندار بصره صورت پذيرفت . وقتي پرسيدم پس رئيس اين كميسيون تحقيق كيست ؟ گفته شد استاد فاضل البراك مدير سازمان امنيت . او انساني لطيف ، مودب ، خوش اخلاق و باهوش بود . هنگامي كه از من در مورد چگونگي سرنگوني هواپيماي شماره 2 پرسيد به او گفتم : به اعتقاد من و بر اساس تجربه اي كه دارم خلبان مستقيما مورد اصابت واقع شد تا آنجا كه هوشیاری خود را از دست داد و به پيام هاي من پاسخي نمي داد و سرانجام به زمين خورد . رئيس كميسيون تحقيق از من خواست كه گزارشي مستقل و جدای از گزارش فرمانده پايگاه در مورد اين حادثه بنويسم و احتياجات خاص گردان 109 و نيز پايگاه را هم قيد كرده و او بدهم تا ايشان آن را به فرمانده كل قوا تقديم نمايد .


7- گزارشي مفصل تهيه كردم و در مورد فرمانده پايگاه هم نوشتم :
فرمانده پايگاه ، سرهنگ خلبان سالم سلطان عبد الله البصو مردي است شجاع ، باهوش ، مودب ، قاطع ، با مسئوليت و صاحب رای . آرزو دارم كه تمام مردان ما مانند او با كفايت بوده و ما خلبانان نيز به چنين مردي با اين صفات افتخار مي كنيم . باقي ماندن او در پايگاه به صلاح است و از زمان ورود به اين پايگاه قبل از آغاز جنگ تا كنون از مرخصي استحقاقي استفاده نكرده چرا كه او وضعیت جنگ را درك مي كند و ما نيز از حضور ايشان بسيار خوشحاليم و ايشان به جزء جدا نشدني از ما تبديل شده است و از خدا مي خواهيم امثال ايشان را كثرت بخشد . علاوه بر اين موارد ، احتياجات خاص گردان 109 و پايگاه را نيز نوشته و به ايشان تقديم كردم . ايشان نيز از من تشكر كرده و شهر بصره را به سمت بغداد ترك نمود.

8- ستوان خلبان مشرف ظاهر عبود
افسر خلبان مرحوم فردي بود مودب ، خوش اخلاق و خجالتی . وي دچار بيماري شد كه او را براي مدتي از پرواز محروم ساخت و بدليل انجام عمل جراحي به او مرخصي استعلاجي داده شد و پس از گذراندن دوره نقاهت و كسب صلاحيت مجدد پروازي به پايگاه هوائي الوليد (H3) اعزام شد تا پروازهاي آموزشي را مجددا در گردان 8 و با جنگنده هاي سوخوي 7 طي نمايد . سپس به گردان 109 مستقر در پايگاه هوائي الوحده – الشعيبه پيوست و دوره آموزشي پرواز با بمب افكن هاي سوخوي 22 را به پايان رسانيد و به دوستان خلبان خود پيوست تا آنان را درانجام ماموريت هاي جنگي ياري نمايد . شنيدم كه يكي از فرودگاه هاي ثانويه را به نام او مزين كرده اند. او متاهل بود اما فرزندي نداشت . خداوند او را رحمت كند .

 [External Link Removed for Guests] 

از اين قبيل اشتباهات يگان هاي پدافند هوائي خودي كه تعدادي از هواپيماهايمان را سرنگون ساخت خيلي زياد بوده و ناشي از وجود مزدوران ايران ( اعضاي حزب الدعوه ) در ميان افراد پدافند هوائي كشورمان مستقر در پايگاه ها و مناطق هوائي بوده است . تعداد زيادي از افراد حزب الدعوه دستگير شدند و به سزاي اعمال خود رسيدند. خدايا شهداي ما را ببخش و بيامرز و باقيمانده هايشان را محفوظ بدار و به ايشان سلامتي و تندرستي و عمر طولاني عنايت بفرما .

توضيح : طي پي نوشت يكي از خوانندگان عراقی ( که ظاهرا افسر عالیرتبه ای هم بوده ) ، تعداد هواپيماهاي عراقي سرنگون شده با آتش خودی حدود 16 فروند بوده است .
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Major II
Major II
نمایه کاربر
پست: 60
تاریخ عضویت: شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۵, ۱:۴۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 207 بار
سپاس‌های دریافتی: 199 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط h.irani »

با سلام و تشكر
متاسفانه اين مورد در مورد نيروهاي خودي نيز به كرات مشاهده شده است و شهادت جناب بيژن هاروني در روز دوم جنگ تا شهادت جناب بابايي در سال 66 نمونه هايي از اين اشتباهات است. به نقل از يكي از خلبانان كابين عقب شنيدم كه در ماموريت هاي CAP يك چشمشان همواره به زمين بوده كه از سمت پدافند خودي مورد اصابت قرار نگيرند.
روايتي وجود دارد كه در سال 1390 هم يك فروند تامكت در نزديكي باند بوشهر مورد اصابت پدافند خودي قرار گرفت كه حرف و حديث در خصوص آن زياد مي باشد.
مرگ بر روی پاها بهتر از زندگی بر روی زانوان است
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط abdolmahdi »

سلام علیکم و رحمه ا... [External Link Removed for Guests] 


عقابی از کشورم   بیان جزئیات انجام یک ماموریت شناسائی از سوی یکی از عقابان گردان 97 میگ 25
به تاریخ 17/08/ 

نیروی هوائی کشورمان در جریان جنگ دوم قادسیه با ایران ماموریتهای قهرمانانه زیادی را انجام داده که دشمنان ما قبل از دوستانمان از آنها آگاهند و حتی کشورهای بزرگ و نیرومند هم نمونه آن را ندارند . در واقع در میان نیروهای مسلح قهرمان ( عراق ) ، این نیروی هوائی بود که نقش اصلی را در مجبور ساختن ایران به تسلیم ، با وجود لجاجت و سرسختی آن کشور در مورد ادامه جنگ ، و پس از (......) بازی نمود . و همین امر سبب شد تا رژیم صهیونیستی دچار رعب و وحشت گردیده و در خفا شروع به توطئه برای کاهش توان رزمی و عملیاتی نیروی هوائی مان بنماید .

این خاطره را یکی از عقابان تیز پرواز هواپیمای شناسائی میگ 25 جمعی گردان 97 مستقر در پایگاه هوائی التموز برایمان نقل نموده است . این هواپیمای قدرتمند توانست توانائی های نیروی هوائی و نیروهای مسلح عراق را با فراهم آوردن امکان شناسائی نیات و اهداف دشمن در سراسر خاک ایران با ذکر جزئیات دقیق بسیار افزایش دهد . ماموریت بسیار مهم این خلبان قهرمان بیانگر شجاعت و اقتدار عالی ( نیروهای مسلح عراق ) در شرایطی بود که موضعگیری های ضعیف و بعضا متضادی از سوی کشورهای عربی در مقابل دشمنان حقیقی آنان اتخاذ می شد . بنابر این عراق با ( حمله و انهدام) اهداف دور دست ، به تنهائی از آنان در مقابل دشمن خشن و سرسخت به دفاع پرداخت . اکنون به بیان ماجرای آن خاطره از زبان خود خلبان می پردازیم :

در تشرين الاول ( اكتوبر) 1987 فرماندهی نیروی هوائی ماموریتی را بر عهده ام گذاشت که دارای ابعاد راهبردی بود و تاثیرات آن درآینده مشخص می شد . من برایتان این ماموریت را با ذکر جزئیات بازگو خواهم کرد اما قبل از آن برای هیچکس بیان نکرده ام مگر افراد عالیرتبه در فرماندهی نیروی هوائی و فرمانده پایگاهم و فرمانده گردانم آن هم پس از انجام ماموریت و نه قبل از آن و پس از گذشت تقریبا 34 سال از آن تاریخ ، هنوز آن را در حافظه ام حفظ کرده ام . این ماموریت تاثیر روحی و روانی زیادی داشت و کشورم پس از آن بر عزت و شرفش افزوده شد و من بیش از آن دیگر چیزی نمی گویم . به عقیده من این یکی از ماموریت های کاملا متمایز ( نیروی هوائی ) بود و من آن را رویائی غریب برای خود میدانم ضمن آنکه برای طرف دیگر ( ایران ) ماموریتی دردناک به شمار می رود.


انجام وظیفه یا ماموریت
به مرکز عملیات فرماندهی نیروی هوائی در بغداد فراخوانده شدم و در آنجا با سرلشگر خلبان شهید سالم سلطان عبد الله ( البصو) ملاقات نمودم . پس از خوشامدگوئی ، ایشان شرح ماموریت را شخصا و با رعایت کامل اصول حفاظتی برایم بیان نمود. ماموریت عبارت بود از عکسبرداری هوائی از جزیره خارگ و سپس پرواز به سمت تنگه هرمز و پوشش سواحل شرقی ایران و انجام عملیات شناسائی تا بندر جاسک و روبروی سواحل عمان که بدلیل عملیات گسترده و افتخار آمیز نیروی هوائی کشورمان در خلیج ع ر ب ی و محدود ساختن جزیره خارگ و سایر اسکله های نفتی ایران از آن نقطه اقدام به صدور نفت می نمود. پس از انجام ماموریت می بایست در فرودگاه نظامی ابوظبی در امارات متحده عربی فرود می آمدم تا مجددا سوختگیری نموده و به پایگاه هوائی ( امام) علی (ع) باز می گشتم تا ماموریت دیگری را برای شناسائی اهداف دیگر ایران انجام دهم و در اینجا ماموریت من به پایان می رسید . کل مسافت تا فرودگاه ابوظبی 1700 کیلومتر بود . ماموریت می بایست در نهایت پنهانکاری صورت می گرفت و حتی فرماندهان پایگاه محل خدمت من هم از آن مطلع نبودند و تنها من به عنوان اجراء کننده عملیات در تماس مستقیم با مدیر عملیات نیروی هوائی بودم .

به من اختیار داده شده بود تا خودم اکیپ فنی مورد نیاز را که می بایست پس از نشستن در فرودگاه نظامی ابوظبی هواپیمایم را برای بازگشت آماده می ساختند انتخاب کنم و این افراد می بایست در کمترین تعداد ممکن بوده و به هیچوجه از جزئیات ماموریت هم نمی بایست اطلاعی داشته باشند تا زمانیکه با یک فروند هواپیمای حمل و نقل به فرودگاه ابوظبی برسند.

دائما در ذهنم می گذشت که به چه دلیل این ماموریت تا این حد از پنهانکاری برخوردار است ؟ اما این را نیز می دانستم که در ماموریتی مشابه در عمق خلیج ع ر ب ی که در كانون الاول (ديسمبر)1982 صورت گرفت سرگرد خلبان عبد الله فرج فرمانده گردان 87 میگ 25 از سوی هواپیماهای اف 14 ایرانی مورد اصابت قرار گرفت و اسرارش را هم با خود به عمق آبهای خلیج ع ر ب ی برد. * بنابراین می بایست اینگونه ماموریت ها با رعایت کامل اصول حفاظتی و پنهانکاری صورت گیرد تا غافلگیری مطلوب نیز تحقق یابد .  [External Link Removed for Guests]
نقشه تقریبی مسیر پرواز شناسائی  


اجرای ماموریت
مقرر گردید تا بمنظور تحقق اصل غافلگیری ، ماموریت از پایگاه هوائی الوحده (الشعیبه ) که دارای شرایط و موقعیت مناسبی بود صورت گیرد اما نه فرمانده پایگاه و نه فرمانده عملیات هیچکدام در جریان عملیات نبودند و از لحظه استارت موتور تا خروج از آسمان وطن هیچگونه تماس رادیوئی هم برقرار نمی شد . با توجه به استقرار نیروهای آمریکائی در منطقه خلیج ع ر ب ی به من کد تماس های رادیوئی با این نیروها داده شد چرا که مسیر پرواز من می بایست از نزدیکی آنها صورت می گرفت . همچنین کد تماس رادیوئی با فرودگاه نظامی ابوظبی هم در اختیارم قرار گرفت . اما تا زمان اعلام انجام ماموریت می بایست در پایگاه هوائی تموز منتظر می ماندم و آنجا را ترک نمی کردم تا با من تماس گرفته شود و برای انجام ماموریت با هواپیما به پایگاه هوائی الوحده بروم .

پس از یک یا دو روز انتظار ، هنگام صبح یک فروند هواپیمای حمل و نقل ایلیوشین 76 (در پایگاه تموز ) فرود آمد که نشانه آغاز انجام ماموریت بود و با خود اکیپ فنی و سایر تجهیزات مورد نیاز شناسائی برای تجهیز هواپیمایم و نیز مخازن سوخت احتیاطی را به همراه آورده بود. به پایگاه هوائی الوحده رسیدم و منتظر ساعت صفر ماندم ولی همه از من می پرسیدند که ماموریت تو چیست ؟ و من از آنها عذر خواهی می کردم ولی از درون شدیدا از فرماندهان پایگاه خجالت می کشیدم . انتظار داشتم که ماموریت در همان روز حضورم در پایگاه هوائی الوحده انجام شود. من نقشه پرواز را تهیه کردم و به اکیپ فنی هم ابلاغ کردم که هواپیما را آماده پرواز نمایند بدون آنکه در مورد ماموریت برایشان توضیحی داده باشم . ( هواپیمای میگ 25 نیازمند حدود 40 دقیقه زمان برای آماده سازی تجهیزات ناوبری می باشد ) . در حدود ساعت 10 بود که انجام ماموریت به من ابلاغ شد . هوا خوب بود و شعاع دید به حدود 10 کیلومتر می رسید ، غبار وجود نداشت و شرایط کلی برای انجام یک ماموریت عکسبرداری مناسب بود. هواپیما هم آماده پرواز بود و طبق روال جاری از برج مراقبت اجازه روشن کردن موتورها و حرکت بر روی باند دریافت گردید و متعاقبا با حداکثر سرعت ممکن از روی باند پایگاه هوائی الوحده به هوا برخاستم و فضای پایگاه را به سمت مسیر پرواز به سمت جزیره خارگ که حدود 300 کیلومتر با نقطه برخاست من فاصله داشت ترک کردم .

طبق نقشه پرواز می بایست تا سقف 20 کیلومتر (حوالي 61000 پا ) ارتفاع می گرفتم و مسافت حدودا 170 کیلومتر را در عرض 10 دقیقه طی می کردم . در همان زمان سرعت هواپیما به 2500 کیلومتر بر ساعت (2.5- 3 ماخ ) مافوق رسیده بود و همانگونه که اشاره کردم در حال حرکت به سمت جزیره خارگ بودم . کویت در سمت راستم قرار داشت و به ارتفاع و سرعت مورد نظر رسیده بودم . مخازن سوخت خارجی را طبق نقشه و پس از مصرف سوخت آنها در آبهای خلیج ع ر ب ی رها ساختم . سامانه های تصویر برداری به شکل دقیق ( پوشش تصویری 90 کیلومتر بر سطح ) کار می کردند . حدود 18 دقیقه پس از برخاست به جزیره خارگ رسیدم بدون آنکه از سوی هواپیماهای دشمن تهدید شوم . خط پرواز به موازات سواحل ایرانی به سمت بندر جاسک ادامه یافت و بدون مشاهده هیچگونه واکنشی از دشمن از روی پایگاه هوائی بوشهر و نیروگاه اتمی بوشهر و پایگاه هوائی شیراز که در نزدیکی آن بود و پس از آن هم پایگاه هوائی بندر عباس در سمت چپم قرار داشت عبور کردم . تمام این اهداف را قبلا هواپیماهای عراقی مورد حمله قرار داده بودند .

حقیقتا من انتظار داشتم که هواپیماهای اف 14 ایرانی مستقر در پایگاه هوائی شیراز من را رهگیری نمایند اما بیشتر این هواپیماها طبق آنچه که در نشریات هوائی اعلام شده بود بدلیل نداشتن قطعات یدکی و نیز کمبود موشک های فونیکس زمینگیر بودند و ایران عملا نمی توانست از آنها استفاده نماید . در افق میتوانستم تنگه هرمز و پس از آن بندر نفتی جاسک را مشاهده نمایم . من در محاسباتم در مسیر خارج از کریدور پروازهای غیر نظامی در حال پرواز بودم که این می توانست راهنمای خوبی برای پدافند هوائی ایران بوده باشد اما سرعت زیاد و ارتفاع بالا تنها وسایل دفاعی من بودند که در طول ماموریت بر روی آنها تکیه داشتم .  [External Link Removed for Guests]
جزیره نفتی  

پس از حدود 45 دقیقه که از آغاز عملیات شناسائی گذشت به محدوده تنگه هرمز و کشور عمان نزدیک شدم و بندر نفتی جاسک هم با فاصله کمی از آن در سمت چپ من قرار داشت . از دور مرزهای پاکستان هم پیدا شد و من می بایست از مرزهای بین المللی حذر می کردم . خیلی دقت می کردم که برای موفقیت در این ماموریت تصاویر دقیقی را تهیه کنم . در عرض کمتر از یکساعت ماموریت به پایان رسید و بلافاصله در مسیر بازگشت بر فراز دریای عرب ( دریای عمان ) و در مقابل ساحل کشور عمان به سمت راست گردش کردم تا در پایگاه هوائی ابوظبی فرود آیم . به همین منظور بر فراز شهر مسقط پایتخت عمان اقدام به کاهش ارتفاع به سمت اراضی امارات نمودم و در همان موقع با پایگاه ( ابوظبی ) تماس رادیوئی گرفتم تا من را برای فرود راهنمائی کند اما به گونه ای کاملا دور از انتظار مقامات پایگاه هر گونه مساعدت برای فرود در آنجا را رد کردند . یکبار دیگر تماس گرفتم و درخواست مجوز برای فرود گرفتم اما آنها همچنان درخواستم را رد می کردند . این موضوع من را پریشان کرده بود چون در وضعیتی بودم که بدلیل کمبود سوخت نمی توانستم مدت زیادی را در آسمان بمانم. من مصمم بودم که طبق دستور در آن پایگاه فرود بیایم حتی اگر مقامات مخالفت کرده باشند و در نهایت تاسف باید بگویم که برغم توافقات قبلی فرماندهی نیروی هوائی کشورمان با مقامات دولت امارات چگونه این مخالفتها صورت می گرفت ؟


خود را برای فرود و تقرب به فرودگاه آماده می کردم اما صحنه غریبی را دیدم که توقع آن را نداشتم . باند فرود و خزشراه ها را با لاستیک چرخ هواپیما پوشانده بودند تا نتوانم روی باند فرود آیم . آن بخش هائی هم که با لاستیک پوشانده نشده بود آنقدر کوتاه بود که برای هواپیمای من که نیاز به باند طولانی برای فرود داشت کافی نبود. چند بار در ارتفاع کم از روی پایگاه عبور کردم اما هر بار مقامات پایگاه مانع از فرود من شدند و از من خواستند تا فورا فضای پایگاه را ترک نمایم . اکنون باید چه می کردم ؟


در چنین مواقعی که در تنگنا قرار گرفته بودم می بایست با سرعت به سمت فرودگاه دیگری می رفتم و من قبلا در مورد به خوبی توجیه شده بودم و می دانستم که دو فرودگاه دیگر یکی در وسط شهر ابوظبی و دیگری فرودگاه بین المللی آن بود. اولویت من فرود در فرودگاه وسط شهر بود اما باز هم با همان صحنه غریب مواجه شدم که اصلا انتظار آن را نداشتم . باندهای فرود این فرودگاه را نیز با لاستیک پوشانده بودند . سوخت هواپیمایم به سرعت رو به اتمام بود . زمان مجاز برای پرواز هم به همین گونه ...

مجددا همان تصمیم قبلی را گرفتم و به سمت فرودگاه بین المللی ابوظبی اوج گرفتم چرا که هیچ گزینه دیگری در اختیار نداشتم و هر لحظه احتمال خاموش شدن موتورهای هواپیمایم می رفت و در آنصورت بناچار می بایست به بیرون از هواپیما می پریدم .... با برج مراقبت تماس گرفتم و گفتم که اگر اجازه فرود ندهید چند دقیقه بعد مجبور به ترک هواپیما خواهم شد اما پاسخشان نا امید کننده بود : این مشکل خودت است !!


به سمت فرودگاه بین المللی ابوظبی رفتم و باز هم شاهد بسته شدن باندهای فرود با لاستیک چرخ هواپیما بودم . ظاهرا تصمیم قطعی آنها این بود که در امارات فرود نیایم و به یکی از فرودگاه های عربستان سعودی بروم و این چیزی بود که اصلا فکرش را هم نمی کردم . یادم آمد که عراق به خاطر مرزهای کشور خودش و مرزهای کشورهای خلیج ع ر ب ی با ایران در حال جنگ است . باز به خاطرم رسید که چگونه به تلافی عملیات ترور نافرجام شیخ جابر الصباح امیر کویت در سال 1985 صدام حسین تهران و بیشتر شهرهای بزرگ ایران را آماج حملات حوائی خود قرار داد ... که به آن روز کویت می گویند .

تصمیم گرفتم که پس از اتمام سوخت که به زودی به وقوع می پیوست از هواپیما خارج شوم . ارتفاع هواپیما را زیاد کردم تا با توجه به دستور العمل های فنی از کابین به بیرون بپرم . در همین لحظات جاده فرعی باریکی را در گوشه فرودگاه بین المللی مشاهده کردم که بر روی یک چهارم اول آن تنها یک لاستیک وجود داشت . بالافاصله تصمیم گرفتم قبل از خاموش شدن هواپیما روی آن فرود بیایم . هنگامیکه چرخ های هواپیما را پائین زدم صحنه خنده آوری را مشاهده کردم که البته جای تاسف هم داشت . خودروهای نظامی با من در حال مسابقه بودند تا مانع فرود من شوند ولی به یاری خداوند موفق شدم تا در قسمت خالی و بدون لاستیک جاده فرود آیم در حالیکه می دانستم این نحوه فرود برای هواپیمای سنگینی مثل میگ 25 خطرناک است . اما من تصمیم گرفته بودم که حتی اگر نتوانم بدلیل کوتاهی مسافت هواپیما را متوقف نمایم لااقل غلاف شناسائی هواپیما را حفظ کنم . ( می توانستم با جمع کردن چرخها هواپیما را متوقف نمایم اما غلاف شناسائی آسیبی نمی دید ) .

در مجموع فرود موفقی داشتم و توانستم هواپیما را در مسافت کوتاهی متوقف سازم اما خودروهای نظامی زیادی را مشاهده کردم که باندهای فرعی را بستند و سرنشینان نظامی آنها از من می خواستند که از هواپیما پیاده شوم . در این لحظات که بسیار خشمگین شده بودم ابتدا هواپیما را متوقف کردم و سپس دور موتورها را به حداکثر رساندم و هواپیما را به طرف خودروها راندم که همه آنها فرار کردند و باند فرود خالی شد و من آزادانه روی باند حرکت می کردم تا محل توقف مناسبی را که دور از محل توقف هواپیماهای غیرنظامی موجود در فرودگاه باشد پیدا کنم.

پس از توقف هواپیما شخصی که به نظر می رسید مدیر فرودگاه باشد هفت تیر کشید و به من دستور داد تا از هواپیما پیاده شوم . منهم دستورش را اطاعت کردم و در همین حال تعداد زیادی از نیروهای مخصوص را دیدم که در فرودگاه پخش شده بودند ، گوئی آنها از ماموریت من که فکر می کردم به اطلاع مقامات اماراتی رسیده بود اصلا خبر نداشتند . سپس بین ما بحث درگرفت :

مدیر فرودگاه : برای چه در فرودگاه غیرنظامی ما فرود آمدی ؟
گفتم : بدلیل تمام شدن سوخت
مدیر فرودگاه : هواپیما را سوختگیری می کنیم و فورا هم اینجا را ترک کن
گفتم : اگر گروه فنی عراقی که تا لحظاتی دیگر وارد می شوند هواپیما را سوختگیری نکنند پرواز نخواهم کرد .
مدیر فرودگاه : با من بیا
گفتم : هرگز هواپیمایم را ترک نمی کنم
مدیر فرودگاه : دستور را اطاعت کن و گرنه به زور می برمت .
در اینجا یکی از برادران سودانی جلو آمد و گفت من خودم مراقب هواپیمایت هستم . با ما بیا و نمی گذارم آسیبی هم به تو برسانند .

من هم با حرف برادر سودانی قانع شدم و به همراه او به دفترش رفتم . در آنجا تماس های تلفنی زیادی گرفته شد و در همین لحظات بود که هواپیمای ایلیوشین 76 به همراه اکیپ فنی بر زمین نشست . مدیر فرودگاه از این موضوع جا خورد اما به استقبالشان نرفت . به او گفتم بگذار ماموریتشان را انجام دهند و سپس به عراق باز گردند . اما باز هم بین ما بحث در گرفت تا آنجائی که فکر می کردم اصلا در یک کشور عربی نیستم و گویا اسیر جنگی هستم در دستشان . در زمانی که اوضاع آرام بود از ایشان درخواست حمام کردم و به من اجازه داده شد اما بدون خجالت شخصی را با من به درون حمام فرستادند . وضعیت بین ما بحرانی شده بود . در همان موقع شخصی با مدیر فرودگاه تماس گرفت و گفت که تعدادی از افسران خلبان نیروی هوائی امارات می خواهند وارد اطاق شوند تا من را تحویل بگیرند . اما مدیر فرودگاه این موضوع را رد کرد و اوضاع پیچیده تر شد . مجددا شخص دیگری که به نظر یکی از شیوخ می آمد با او تماس گرفت و ناگهان برخورد مدیر فرودگاه عوض شد و به افسران اجازه داد تا وارد دفتر شده و من را به آنها تحویل دهد .

تعدادی از خلبانان اماراتی وارد اطاق شدند و برخوردشان مانند برادران و همکاران نیروی هوائی بود ، مرا بوسیدند و بابت سلامتی ام به من تبریک گفتند . دفتر مدیر فرودگاه را ترک کردیم و در پاویون ویژه از من پذیرائی نمودند و اجازه دادند تا اکیپ فنی از هواپیما پیاده شوند . یکی از افسران اماراتی اشاره کرد که خطا از جانب شما بوده چرا که قرار بود هواپیماهای عراقی در صورت لزوم و با کسب موافقت قبلی فرمانده نیروی هوائی امارات که اخیرا از عراق بازدیدی داشت بتوانند در فرودگاه ها و پایگاه های هوائی آن کشور فرود بیایند در حالیکه در این مورد هیچگونه هماهنگی قبلی بعمل نیامده بود. من هم دیدم حرف او حق است در حالیکه فکر می کردم قبلا برای انجام ماموریت هماهنگی های لازم صورت گرفته است .  [External Link Removed for Guests] 


توضیحات :
در ماه آگوست 1987 الشيخ محمد بن زايد آل نهيان فرمانده ( وقت ) نیروی هوائی امارات به همراه گروه بزرگی از فرمانده هان ارشد نیروی هوائی و پدافند هوائی آن کشور دیداری از پایگاه هوائی تموز ( الحبانية ) بعمل آورد . فرمانده پایگاه او را با گردان های پروازی مستقر که در آن موقع 10 گردان شکاری و بمب افکن ( دور پرواز ) بود و نیز ساختار اداری و فنی و رزمی آشنا نمود و یک پرواز نمایشی توسط بمب افکن سنگین TU-22 و یک پرواز دیگر توسط جنگنده میگ 25 برای ایشان ترتیب داده شد . الشيخ محمد بن زايد از این بازدید بسیار حیرت زده شده بود تا آنجا که در یک جمله گفت : آرزو می کنم که نیروی هوائی ما نیز به این حد از نظم و توانائی رزمی دست یابد . در جریان همین بازدید بود که الشيخ محمد با فرمانده نیروی هوائی (عراق) بر روی همکاری های مشترک دو نیرو توافق نمودند .  [External Link Removed for Guests]
الشيخ محمد بن زايد آل نهيان فرمانده نیروی هوائی امارات در جریان بازدید از پایگاه هوائی تموز در اگوست  


هنگام آماده سازی هواپیما برای بازگشت به عراق سفیر عراق در امارات به همراه یک افسر عالیرتبه اماراتی با درجه سرتیپ دومی در فرودگاه حاضر شدند . سرتیپ اماراتی از من پرسید مسیر پرواز بازگشت تو ( به عراق ) چیست ؟ گفتم من یک نقشه برای بازگشت دارم که مطابق همان عمل خواهم نمود ضمن آنکه مسیر بازگشت قبلا در هواپیما برنامه ریزی شده است . او از من خواست که برای بازگشت از مسیر خلیج ( فارس ) استفاده نکنم . من هم گفتم من از فرماندهی نیروی هوائی عراق دستور می گیرم و نه از تو .

سرتیپ اماراتی عصبانی شد و در حالی که داشت می رفت گفت تا زمانی که به نتیجه نرسیم پرواز تو به تاخیر خواهد افتاد ... در اینجا سفیر عراق مداخله کرد و با فرمانده نیروی هوائی (عراق) تماس گرفت و او را از سلامتی خودم و هواپیمایم مطلع نمود چرا که فرماندهی ( نیروی هوائی عراق ) تصور می کرد دچار حادثه ای شده ام و در بیمارستان بستری هستم . با این وجود درخواست نمود تا با من تلفنی صحبت کند و از این بابت بسیار خوشحال شد . من با اشاره به او گفتم که ماموریت دیگری هم دارم ولی آدم های اینجا اجازه نمی دهند که از مسیر خلیج ( فارس ) باز گردم و می گویند باید از مسیر عربستان سعودی برگردی . فرمانده به من گفت آنچه را که می گویند اجرا کن ... در همان لحظه الشيخ محمد بن زايد شخصا وارد شد و درخواست کرد که پرواز از آسمان عربستان سعودی صورت گیرد چرا که اگر ایران متوجه برخاستن هواپیمائی با مشخصات میگ 25 از امارات به سمت آبهای ( خلیج فارس ) شود در آن صورت دچار مشکلاتی خواهند شد . به ایشان گفتم من هیچ نقشه ای برای انجام چنین تغییر مسیری ندارم و ایشان پاسخ داد خیلی زود نقشه های مورد نظرت را برایت ارسال می کنم و چهار هواپیمای جنگنده را هم با هماهنگی هواپیمای آواکس مامور می کنم تا زمان ترک آسمان خلیج ( فارس ) تو را اسکورت کنند .

قبل از سوار شدن به هواپیمایم دستم را فشار داد و گفت : پرواز کن و هیچکس هم نمی تواند مانع تو بشود ولی به من قول بده که برای بازگشت از خلیج ( فارس ) استفاده نکنی .
به او گفتم : ما عراقی ها ، کوچک و بزرگ ، اگر حرفی را زدیم پای حرفمان می مانیم .
او هم از من تشکر کرد و گفت : خدا به عراقی ها برکت دهد ... شما حامی ما هستید .


در مسیر بازگشت تا ارتفاع 9 کیلومتری اوج گرفتم و به اصول ناوبری پیش بینی شده اتکاء کردم تا زمانیکه سامانه های ناوبری هواپیما در زمان فرود فرکانس های هدایت کننده را از پایگاه هوائی (امام) علی (ع) دریافت کردند . در این مورد برای آنکه در تاریخ ثبت شود می گویم هنگامیکه امارات متحده از پذیرش من خودداری می نمود ، عربستان سعودی تمام فرودگاه هایش را برای فرود من باز کرده بود و گفته بود که در شرایط اضطراری یا هر شرایطی می توانم فرود بیایم اما بدلیل ناکافی بودن سوخت نمی توانستم خود را به آنجا برسانم . [External Link Removed for Guests]

[External Link Removed for Guests]
اینهم سرانجام هواپیماهای میگ 25 عراقی  


* : قبلا ماجرای سرنگونی هواپیمای سرگرد خلبان عبد الله فرج العزاوی فرمانده گردان 87 میگ 25 توسط خلبان شهرام رستمی به صورت کامل در این تایپیک در اختیار دوستان قرار داده شده است .



هرگونه برداشت یا نقل قول و یا کپی برداری از این مقاله با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است .
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
ارسال پست

بازگشت به “اخبار نظامي”