بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي
مدیران انجمن: abdolmahdi, Java, Shahbaz, شوراي نظارت, مديران هوافضا
- پست: 60
- تاریخ عضویت: شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۵, ۱:۴۹ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 207 بار
- سپاسهای دریافتی: 199 بار
Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي
با سلام
با تشكر از مطلب فوق كه براي من بسيار جذاب بود. از همان ابتداي جنگ ، ما كشورهاي منطقه را به پشتيباني نزديك و مستقيم از نيروهاي عراقي در جنگ متهم مي ساختيم اما تا بحال مطلب مستندي كه بدين صراحت نقش اين كشورها را در جنگ 8 ساله آشكار سازد نديده بودم. در عمليات حمله به الوليد يك هواپيماي ما به علت آسيب ديدگي مجبور به فرود اضطراري در خاك سوريه شد اما فرود برنامه ريزي شده در خاك كشور ثالث در حين يك عمليات نظامي نكته ديگري است كه ارزش دارد حتي در مذاكرات ديپلماتيك نيز مد نظر قرار گيرد.
با تشكر از مطلب فوق كه براي من بسيار جذاب بود. از همان ابتداي جنگ ، ما كشورهاي منطقه را به پشتيباني نزديك و مستقيم از نيروهاي عراقي در جنگ متهم مي ساختيم اما تا بحال مطلب مستندي كه بدين صراحت نقش اين كشورها را در جنگ 8 ساله آشكار سازد نديده بودم. در عمليات حمله به الوليد يك هواپيماي ما به علت آسيب ديدگي مجبور به فرود اضطراري در خاك سوريه شد اما فرود برنامه ريزي شده در خاك كشور ثالث در حين يك عمليات نظامي نكته ديگري است كه ارزش دارد حتي در مذاكرات ديپلماتيك نيز مد نظر قرار گيرد.
مرگ بر روی پاها بهتر از زندگی بر روی زانوان است
- پست: 1432
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 595 بار
- سپاسهای دریافتی: 10288 بار
Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي
h.irani نوشته شده:با سلام
با تشكر از مطلب فوق كه براي من بسيار جذاب بود. از همان ابتداي جنگ ، ما كشورهاي منطقه را به پشتيباني نزديك و مستقيم از نيروهاي عراقي در جنگ متهم مي ساختيم اما تا بحال مطلب مستندي كه بدين صراحت نقش اين كشورها را در جنگ 8 ساله آشكار سازد نديده بودم. در عمليات حمله به الوليد يك هواپيماي ما به علت آسيب ديدگي مجبور به فرود اضطراري در خاك سوريه شد اما فرود برنامه ريزي شده در خاك كشور ثالث در حين يك عمليات نظامي نكته ديگري است كه ارزش دارد حتي در مذاكرات ديپلماتيك نيز مد نظر قرار گيرد.
سلام علیکم
من هم به کرات خوانده و یا شنیده ام که هواپیماهای عراقی برای حمله به اهداف ایران از فضای برخی کشورهای عربی استفاده می کردند . اما تا بحال به طور مستند چیزی در این باره نخوانده بودم . ضمن آنکه مدت کوتاهی قبل در یک مقاله از قول یک خلبان سابق نیروی هوائی عراق متوجه فرود یک جنگنده عراقی آن هم از نوع میگ 25 در امارات شده بودم که خوشبختانه خیلی زود گزارشش به دستمان رسید.!

اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
- پست: 1432
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 595 بار
- سپاسهای دریافتی: 10288 بار
Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي
سلام علیکم و رحمه ا...
[External Link Removed for Guests]
ستوانیکم خلبان شهید غياث طه فتحي
نوع جنگنده :SU-22
یگان خدمت : گردان 109
محل خدمت : پایگاه هوائی الوحده ( الشعيبة )
نحوه شهادت : اصابت و انهدام هواپیمایش بوسیله پدافند هوائی ایران و پس از بیرون پریدن و انتقال به بیمارستان به شهادت رسید .
مکان شهادت : منطقه الاحواز (اهواز) در حین انجام ماموریت
ستوانیکم خلبان شهید غياث طه فتحي فارغ التحصیل دوره 40 دانشگاه هوائی بود . او فردی مودب و با اخلاق و محبوب همه، شجاع ، باهوش ، دارای پشتکار و بسیار جسور بود. هنگامیکه با درجه ستوانی در گردان 44 خدمت می نمود در جریان پرواز با یک فروندSU-22 و در زمان گذراندن دوره تحویل(OCU) در پایگاه هوائی تموز (الحبانية) ، هواپیمایش دچار نقص فنی گردید و چرخ جلوی هواپیمایش باز نمی شد . اگرچه او هنوز در حال گذراندن دوره آموزشی بود اما با مهارت تمام اقدامات لازم را انجام داد اما موفق به باز کردن چرخ جلوی هواپیمایش نگردید . با توجه به خطرات و دشواری هایئ که به خصوص در مورد هواپیماهای جنگنده و مافوق صوت وجود دارد ستوان غیاث طه می بایست با چتر از هواپیما به بیرون می پرید اما او اصرار به فرود بدون باز شدن چرخ جلو داشت و سرانجام موفق به انجام این کار گردید .
پس از آنکه به گردان 109 مستقر در پایگاه هوائی الشعیبه منتقل شد ، در یکی از پروازها وضعیت فوق العاده ای پیش آمد که ناشی از کاهش فشار روغن بود و سبب توقف موتور Engine Seize گردید و بناچار مجبور به ترک هواپیما و فرود در میان نیزارها و روستاهای منطقه گردید . پس از نجات و بازگشت به پایگاه برای سه هفته از پرواز منع و به او مرخصی استعلاجی داده شد. با گذشت یک هفته از مرخصی استعلاجی حمله سنگینی در شرق بصره و در منطقه نهر جاسم رخ داد و لازم شد تا نیروی هوائی حضور فعالی در صحنه داشته باشد تا مانع پیشروی ( نیروهای ایرانی ) شود. از این روی ستوانیکم غیاث مرخصی استعلاجی خود را شکست و به پایگاه الشعیبه مراجعه نمود و در روز بعد توانست مجوز پزشکی را برای پرواز و انجام ماموریت را کسب نماید .
ستوانیکم غیاث در دسته پروازی 4 فروندی از بمب افکن های SU-22 جمعی گردان 109 به فرماندهی مرحوم سروان خلبان حسين ابراهيم الفلاحي به عنوان شماره دو جای گرفت . با رسیدن دسته بر روی هدف و انجام شیرجه بر روی آن و در لحظه ترک منطقه هدف هواپیمای شماره 2 مورد اصابت یک موشک زمین به هوا قرار گرفت و ستوانیکم خلبان غیاث از هواپیما به بیرون جهید و پس از اسارت به بیمارستانی در اهواز منتقل شد و در آنجا فوت نمود . نسال الله العلي القدير ان يتغمده برحمته وان يتقبله ويحشره مع الانبياء والصديقين والشهداء انه سميع مجيب !
[External Link Removed for Guests]
هرگونه برداشت یا نقل قول و یا کپی برداری از این مقاله با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است .
[External Link Removed for Guests]
ستوانیکم خلبان شهید غياث طه فتحي
نوع جنگنده :SU-22
یگان خدمت : گردان 109
محل خدمت : پایگاه هوائی الوحده ( الشعيبة )
نحوه شهادت : اصابت و انهدام هواپیمایش بوسیله پدافند هوائی ایران و پس از بیرون پریدن و انتقال به بیمارستان به شهادت رسید .
مکان شهادت : منطقه الاحواز (اهواز) در حین انجام ماموریت
ستوانیکم خلبان شهید غياث طه فتحي فارغ التحصیل دوره 40 دانشگاه هوائی بود . او فردی مودب و با اخلاق و محبوب همه، شجاع ، باهوش ، دارای پشتکار و بسیار جسور بود. هنگامیکه با درجه ستوانی در گردان 44 خدمت می نمود در جریان پرواز با یک فروندSU-22 و در زمان گذراندن دوره تحویل(OCU) در پایگاه هوائی تموز (الحبانية) ، هواپیمایش دچار نقص فنی گردید و چرخ جلوی هواپیمایش باز نمی شد . اگرچه او هنوز در حال گذراندن دوره آموزشی بود اما با مهارت تمام اقدامات لازم را انجام داد اما موفق به باز کردن چرخ جلوی هواپیمایش نگردید . با توجه به خطرات و دشواری هایئ که به خصوص در مورد هواپیماهای جنگنده و مافوق صوت وجود دارد ستوان غیاث طه می بایست با چتر از هواپیما به بیرون می پرید اما او اصرار به فرود بدون باز شدن چرخ جلو داشت و سرانجام موفق به انجام این کار گردید .
پس از آنکه به گردان 109 مستقر در پایگاه هوائی الشعیبه منتقل شد ، در یکی از پروازها وضعیت فوق العاده ای پیش آمد که ناشی از کاهش فشار روغن بود و سبب توقف موتور Engine Seize گردید و بناچار مجبور به ترک هواپیما و فرود در میان نیزارها و روستاهای منطقه گردید . پس از نجات و بازگشت به پایگاه برای سه هفته از پرواز منع و به او مرخصی استعلاجی داده شد. با گذشت یک هفته از مرخصی استعلاجی حمله سنگینی در شرق بصره و در منطقه نهر جاسم رخ داد و لازم شد تا نیروی هوائی حضور فعالی در صحنه داشته باشد تا مانع پیشروی ( نیروهای ایرانی ) شود. از این روی ستوانیکم غیاث مرخصی استعلاجی خود را شکست و به پایگاه الشعیبه مراجعه نمود و در روز بعد توانست مجوز پزشکی را برای پرواز و انجام ماموریت را کسب نماید .
ستوانیکم غیاث در دسته پروازی 4 فروندی از بمب افکن های SU-22 جمعی گردان 109 به فرماندهی مرحوم سروان خلبان حسين ابراهيم الفلاحي به عنوان شماره دو جای گرفت . با رسیدن دسته بر روی هدف و انجام شیرجه بر روی آن و در لحظه ترک منطقه هدف هواپیمای شماره 2 مورد اصابت یک موشک زمین به هوا قرار گرفت و ستوانیکم خلبان غیاث از هواپیما به بیرون جهید و پس از اسارت به بیمارستانی در اهواز منتقل شد و در آنجا فوت نمود . نسال الله العلي القدير ان يتغمده برحمته وان يتقبله ويحشره مع الانبياء والصديقين والشهداء انه سميع مجيب !
[External Link Removed for Guests]
هرگونه برداشت یا نقل قول و یا کپی برداری از این مقاله با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است .
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
- پست: 1432
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 595 بار
- سپاسهای دریافتی: 10288 بار
Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي
سلام عليكم و رحمه ا...
انهدام تلمبه خانه نفت گوره
قاتلوهم يعذبهم الله بأيديكم ويخزهم وينصركم عليهم)
صدق الله العظيم / التوبة 14
جنگنده هاي نيروي هوائي عراق به عمليات خود در عمق اراضي ايران و در هر گونه شرايط جوي ادامه مي دادند و اين ماموريت ها را با تمام سختي ها و دشواري هايشان با ايمان و عقيده راسخ بانجام مي رساندند .
انهدام ايستگاه تلمبه خانه نفت گوره [External Link Removed for Guests]
1-در پايان ماه نيسان سال 1982 سرتيپ دوم خلبان احمد خيري معاون عمليات فرماندهي نيروي هوائي با پرواز از پايگاه هوائي الرشيد واقع در بغداد وارد پايگاه هوائي الوحده ( الشعيبه ) گرديد و از سوي سرتيپ دوم خلبان رباح صابر الرمضاني فرمانده پايگاه و سرهنگ خلبان ه – اب – فرمانده گردان هاي پروازي و سرهنگ خلبان ق ر فرمانده گردان پنجم ( ايشان همان قيس ربیع العبیدی است ) مورد استقبال قرار گرفت . او با خود طرح انجام ماموريتي خاص براي انهدام تلمبه خانه نفت گوره را از سوي گردان پنجم بمب افكن هاي سوخوي 22 آورده بود . مي بايست تعداد 4 فروند بمب افكن اين گردان هر كدام مجهز به چهار تير بمب 500 كيلوگرمي + دو مخزن سوخت خارجي 800 كيلوگرمي اين ماموريت را بانجام برسانند .
2-شرايط جوي در پايگاه هوائي الوحده ( الشعيبه ) نامناسب و ابرها در ارتفاع پائین 8/8 و رگبارهای شدید برقرار بود . همچنين ابرهاي داراي رعد و برق برفراز منطقه وجود داشت و شعاع ديد تقريبا 800 متر بود و از اين رو هوا براي انجام ماموريت اصلا مناسب نبود. معاون فرماندهي كل به فرمانده گردان گفت : خلبانان لازم براي انجام اين ماموريت را به من معرفي كنيد . اما فرمانده گردان پنجم به او گفت : قربان هوا نامناسب و غبار محلي 8/8 و شعاع ديد حدود 800 متر است . ابرها هم داراي رعد و برق هستند و هوا اصلا براي انجام ماموريت مناسب نيست .
اما معاون كل گفت : برادر ماموريت را انجام بده . وضعيت جوي بر فراز هدف احتمالا براي پرواز مناسب است پس بر خدا توكل مي كنيم .
باز هم فرمانده گردان گفت : قربان انجام ماموريت را به تاخير مي اندازيم تا وضعيت جوي منطقه هدف هم مساعد شود . چرا كه تلمبه خانه گره در ميان رشته كوه ها واقع شده و احتمالا خلبانان قادر به ديدن هدف در چنين شرايط جوي نخواهند بود .
معاون كل به فرمانده گردان پنجم پاسخ داد : برادر ماموريت را انجام بده و خلبانان را معرفي كن .
فرمانده گردان هم به معاون گفت : قربان من ماموريت را انجام مي دهم . اما معاون به او گفت : تو فرمانده گردان هستي و ما فعلا فرماندهان گردان ها را از انجام ماموريتها منع كرده ايم چرا كه تعداد زيادي از شما را تا كنون از دست داده ايم و مي خواهيم شما را حفظ كنيم .
چهار نفر از خلباناني را كه به آنها اعتماد و ايمان داشتم و به خوبي پرواز مي كردند و به شجاعت و كفايت هم معروف بودند براي انجام اين ماموريت انتخاب كردم و ايشان سروان خلبان عماد عبدالرحمن التوفيق * به عنوان فرمانده دسته ، ستوانيكم خلبان محمد محمود شاكر شماره 2 ، سروان خلبان هاتف مدلول ** شماره 3 و ستوانيكم خلبان سعيد علاوي شماره 4 بودند . كار توجيه ماموريت توسط فرمانده دسته و در حضور جناب معاون فرماندهي نيروي هوائي ، فرمانده پايگاه ، فرمانده گردان هاي پروازي و فرمانده گردان صورت پذيرفت . [External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
3-پس از كسب موافقتهاي مربوط به اين ماموريت از فرماندهي منطقه سوم هوائي ، دسته پروازي به سلامت برخاست و من در همان موقع به كانكس مستقر در نزديكي باند پرواز رفتم تا در صورت بروز وضعيت اضطراري دسته پروازي را هدايت كنم . من از انجام اين ماموريت بدليل شرايط نامناسب جوي اصلا راضي نبودم ولي چاره اي جز اجراي دستور هم نداشتيم . با گذشت حدود 35 دقيقه شنيدم كه فرمانده دسته دسته مرا صدا مي زند و مي گويد : قربان بدليل ابرهای موجود در ارتفاع كم قادر به رسيدن به هدف نيستم اما هدف بزرگي را در پيش روي خود دارم . آن را بزنم ؟ به او گفتم : بزن . او نيز با ساير اعضاي دسته هدف را مورد حمله قرار داد و سپس دسته پروازي با حفظ انسجام خود با سرعت زياد و پرواز در ارتفاع كم از روي شهر بصره عبور كردند و به سلامت در پايگاه فرود آمدند . درجه نشان دهنده سوخت تقريبا نزديك به صفر بود . پس از فرود فرمانده دسته روشن ساخت كه بدليل وجود ابرها در ارتفاع کم قادر به روئيت هدف نبوده و بنابراين بندر ماهشهر و كارخانه پتروشيمي مستقر در نزديكي بندر را مورد حمله قرار دادند . اين حمله بسيار موفق بود و هدف كاملا نابود شد . [External Link Removed for Guests]
توضیح : تاسیسات تلمبه خانه گوره A (گچساران) 10 بار، تلمبه خانه گوره B (گچساران) 10 بار، تلمبه خانه گوره C (گچساران) 10 بار هدف حملات هوائی دشمن قرار گرفتند.
* عماد عبدالرحمن توفیق :
در تصویر ذیل نفر اول سمت راست خلبان عماد عبدالرحمن توفیق است . او همان خلبانی است که در دومین روز آغاز جنگ و در جریان حمله به پایگاه هوائی همدان ( بر اساس ادعای عراقی ها ) موفق به سرنگونی یک فروند جنگنده F-5 ایران گردید . شرح کامل این عملیات در صفحه نخست همین تایپیک قید شده است . [External Link Removed for Guests]
** سروان خلبان هاتف مدلول حمد :
ایشان خلبانی بود که در یک دسته چهار فروندی در یک حمله به جزیره خارگ شرکت نمود اما هواپیمایش به همراه هواپیمای فرمانده دسته ، سرگرد خلبان محمود رشيد البياتي ، توسط جنگنده های F-14 ایرانی رهگیری و مورد اصابت قرار گرفت و به قعر آبهای خلیج فارس فرو رفت . ماجرای کامل او در صفحه شماره 2 همین تایپیک قبلا شرح داده شده است .
هرگونه برداشت یا نقل قول و یا کپی برداری از این مقاله با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است .
[External Link Removed for Guests]
انهدام تلمبه خانه نفت گوره
قاتلوهم يعذبهم الله بأيديكم ويخزهم وينصركم عليهم)
صدق الله العظيم / التوبة 14
جنگنده هاي نيروي هوائي عراق به عمليات خود در عمق اراضي ايران و در هر گونه شرايط جوي ادامه مي دادند و اين ماموريت ها را با تمام سختي ها و دشواري هايشان با ايمان و عقيده راسخ بانجام مي رساندند .
انهدام ايستگاه تلمبه خانه نفت گوره [External Link Removed for Guests]
1-در پايان ماه نيسان سال 1982 سرتيپ دوم خلبان احمد خيري معاون عمليات فرماندهي نيروي هوائي با پرواز از پايگاه هوائي الرشيد واقع در بغداد وارد پايگاه هوائي الوحده ( الشعيبه ) گرديد و از سوي سرتيپ دوم خلبان رباح صابر الرمضاني فرمانده پايگاه و سرهنگ خلبان ه – اب – فرمانده گردان هاي پروازي و سرهنگ خلبان ق ر فرمانده گردان پنجم ( ايشان همان قيس ربیع العبیدی است ) مورد استقبال قرار گرفت . او با خود طرح انجام ماموريتي خاص براي انهدام تلمبه خانه نفت گوره را از سوي گردان پنجم بمب افكن هاي سوخوي 22 آورده بود . مي بايست تعداد 4 فروند بمب افكن اين گردان هر كدام مجهز به چهار تير بمب 500 كيلوگرمي + دو مخزن سوخت خارجي 800 كيلوگرمي اين ماموريت را بانجام برسانند .
2-شرايط جوي در پايگاه هوائي الوحده ( الشعيبه ) نامناسب و ابرها در ارتفاع پائین 8/8 و رگبارهای شدید برقرار بود . همچنين ابرهاي داراي رعد و برق برفراز منطقه وجود داشت و شعاع ديد تقريبا 800 متر بود و از اين رو هوا براي انجام ماموريت اصلا مناسب نبود. معاون فرماندهي كل به فرمانده گردان گفت : خلبانان لازم براي انجام اين ماموريت را به من معرفي كنيد . اما فرمانده گردان پنجم به او گفت : قربان هوا نامناسب و غبار محلي 8/8 و شعاع ديد حدود 800 متر است . ابرها هم داراي رعد و برق هستند و هوا اصلا براي انجام ماموريت مناسب نيست .
اما معاون كل گفت : برادر ماموريت را انجام بده . وضعيت جوي بر فراز هدف احتمالا براي پرواز مناسب است پس بر خدا توكل مي كنيم .
باز هم فرمانده گردان گفت : قربان انجام ماموريت را به تاخير مي اندازيم تا وضعيت جوي منطقه هدف هم مساعد شود . چرا كه تلمبه خانه گره در ميان رشته كوه ها واقع شده و احتمالا خلبانان قادر به ديدن هدف در چنين شرايط جوي نخواهند بود .
معاون كل به فرمانده گردان پنجم پاسخ داد : برادر ماموريت را انجام بده و خلبانان را معرفي كن .
فرمانده گردان هم به معاون گفت : قربان من ماموريت را انجام مي دهم . اما معاون به او گفت : تو فرمانده گردان هستي و ما فعلا فرماندهان گردان ها را از انجام ماموريتها منع كرده ايم چرا كه تعداد زيادي از شما را تا كنون از دست داده ايم و مي خواهيم شما را حفظ كنيم .
چهار نفر از خلباناني را كه به آنها اعتماد و ايمان داشتم و به خوبي پرواز مي كردند و به شجاعت و كفايت هم معروف بودند براي انجام اين ماموريت انتخاب كردم و ايشان سروان خلبان عماد عبدالرحمن التوفيق * به عنوان فرمانده دسته ، ستوانيكم خلبان محمد محمود شاكر شماره 2 ، سروان خلبان هاتف مدلول ** شماره 3 و ستوانيكم خلبان سعيد علاوي شماره 4 بودند . كار توجيه ماموريت توسط فرمانده دسته و در حضور جناب معاون فرماندهي نيروي هوائي ، فرمانده پايگاه ، فرمانده گردان هاي پروازي و فرمانده گردان صورت پذيرفت . [External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
3-پس از كسب موافقتهاي مربوط به اين ماموريت از فرماندهي منطقه سوم هوائي ، دسته پروازي به سلامت برخاست و من در همان موقع به كانكس مستقر در نزديكي باند پرواز رفتم تا در صورت بروز وضعيت اضطراري دسته پروازي را هدايت كنم . من از انجام اين ماموريت بدليل شرايط نامناسب جوي اصلا راضي نبودم ولي چاره اي جز اجراي دستور هم نداشتيم . با گذشت حدود 35 دقيقه شنيدم كه فرمانده دسته دسته مرا صدا مي زند و مي گويد : قربان بدليل ابرهای موجود در ارتفاع كم قادر به رسيدن به هدف نيستم اما هدف بزرگي را در پيش روي خود دارم . آن را بزنم ؟ به او گفتم : بزن . او نيز با ساير اعضاي دسته هدف را مورد حمله قرار داد و سپس دسته پروازي با حفظ انسجام خود با سرعت زياد و پرواز در ارتفاع كم از روي شهر بصره عبور كردند و به سلامت در پايگاه فرود آمدند . درجه نشان دهنده سوخت تقريبا نزديك به صفر بود . پس از فرود فرمانده دسته روشن ساخت كه بدليل وجود ابرها در ارتفاع کم قادر به روئيت هدف نبوده و بنابراين بندر ماهشهر و كارخانه پتروشيمي مستقر در نزديكي بندر را مورد حمله قرار دادند . اين حمله بسيار موفق بود و هدف كاملا نابود شد . [External Link Removed for Guests]
توضیح : تاسیسات تلمبه خانه گوره A (گچساران) 10 بار، تلمبه خانه گوره B (گچساران) 10 بار، تلمبه خانه گوره C (گچساران) 10 بار هدف حملات هوائی دشمن قرار گرفتند.
* عماد عبدالرحمن توفیق :
در تصویر ذیل نفر اول سمت راست خلبان عماد عبدالرحمن توفیق است . او همان خلبانی است که در دومین روز آغاز جنگ و در جریان حمله به پایگاه هوائی همدان ( بر اساس ادعای عراقی ها ) موفق به سرنگونی یک فروند جنگنده F-5 ایران گردید . شرح کامل این عملیات در صفحه نخست همین تایپیک قید شده است . [External Link Removed for Guests]
** سروان خلبان هاتف مدلول حمد :
ایشان خلبانی بود که در یک دسته چهار فروندی در یک حمله به جزیره خارگ شرکت نمود اما هواپیمایش به همراه هواپیمای فرمانده دسته ، سرگرد خلبان محمود رشيد البياتي ، توسط جنگنده های F-14 ایرانی رهگیری و مورد اصابت قرار گرفت و به قعر آبهای خلیج فارس فرو رفت . ماجرای کامل او در صفحه شماره 2 همین تایپیک قبلا شرح داده شده است .
هرگونه برداشت یا نقل قول و یا کپی برداری از این مقاله با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است .
[External Link Removed for Guests]
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
- پست: 1432
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 595 بار
- سپاسهای دریافتی: 10288 بار
Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي
سلام علیکم و رحمه ا... [External Link Removed for Guests]
ستوانیکم خلبان شهید صباح سعد حسين ال جادر
ستوانیکم خلبان شهید ناجی احمد عبد
تاریخ شهادت : 29/09/1980
نوع جنگنده : سوخو SU-22
یگان خدمت : گردان 109
محل خدمت : پایگاه هوائی الوحده
علت شهادت : گردان 109 سلسله حملاتی را به این شرح به پایگاه هوائی بوشهر انجام داده بود :
1- دوشنبه 22 ایلول ( سپتامبر 1980 برابر با 31 شهریور ماه 1359 ) دو حمله هوائی
2- سه شنبه 23 أيلول یک حمله هوائی
3- یکشنبه 28 ایلول یک حمله هوائی
4- و در نهایت روز دوشنبه 29 أيلول 1980 و یک هفته از انجام نخستین حمله ( که این حمله موضوع بحث امروز ماست ) .
به یک دسته چهار فروندی از بمب افکن های SU-22 جمعی گردان 109 به فرماندهی سرگرد خلبان فيصل حبو ( فرمانده عملیات پایگاه هوائی الوحده ) و شماره 2 ستوانیکم خلبان صباح سعد حسين ال جادر و شماره 3 سروان خلبان م ا ف و شماره 4 ستوانیکم خلبان ناجي احمد عبد ماموریت داده شد تا حمله ای را به پایگاه هوائی بوشهر انجام دهند . تمام هواپیماها به دو بمب 500 کیلوگرمی + چهار مخزن 800 کیلوگرمی حمل سوخت خارجی و دو توپ 30 میلیمتری با ظرفیت 160 گلوله برای هر توپ مجهز شده بودند . [External Link Removed for Guests]
پایگاه هوائی
مسیر پرواز بناچار همان مسیری بود که در ماموریت های قبلی استفاده شده بود و با توجه به جنبه های فنی و ناوبری اینگونه بمب افکن ها ، مسیر جایگزینی برای آن وجود نداشت . پس از اخذ مجوزهای مخصوص پرواز ، دسته به سلامت به هوا برخاست و با گردشی (100)° به طرف عبادان (آبادان) سمت گرفت و با عبور از روی شهر به سمت بندر دیلم رفت . در اینجا می بایست هواپیماها فاصله ای 240 کیلومتری ( تا بوشهر ) را در مدت 18 دقیقه و 20 ثانیه و با سرعت 780 کیلومتر بر ساعت طی می کردند . در میانه مسیر و در جنوب بندر شاهپور (امام خمینی ) ، جنگنده های ایرانی از نوع تامکت F-14 که ماموریت تامین پوشش هوائی بندر و مناطق جنوبی آن منطقه را بر عهده داشتند به مقابله برخاستند . هواپیماهای ما از سوی دیده بان های مستقر در منطقه و یا رادارهای دشمن ردیابی شده و تامکت ها به آن سمت هدایت شده بودند . هواپیماهای ما رهگیرهای ایرانی را مشاهده نمودند اما فرمانده دستور داد تا موتورها به حداکثر توان و ارتفاع به حداقل ممکن کاهش یافته و کماکان به مسیر خود به سمت هدف ادامه دهند که اکنون در 230 کیلومتر آنها واقع شده بود . همین امر به جنگنده های دشمن این فرصت را داد تا هواپیماهای ما را رهگیری و دو فروند از سوخوها ( به شماره 2 و 4 ) را در نزدیکی سواحل بندر شاهپور سرنگون نمایند .
در اینجا و پس از عقب راندن هواپیماهای ما توسط رهگیرهای دشمن بود که فرمانده دسته دستور خالی کردن بمبها و بازگشت به پایگاه را صادر نمود . هواپیمای فرمانده دسته و شماره 3 به پایگاه بازگشته و از آن پس گردان 109 دیگر هیچ ماموریتی بر ضد پایگاه (هوایی بوشهر) انجام نداد . [External Link Removed for Guests]
محل شهادت : خلیج ع ر ب ی
ستوانیکم صباح سعد حسين ال جادر خلبانی بود شجاع ، مودب ، خوش اخلاق و آرام که اقامه نماز و قرائت قرآنش قطع نمی شد . او ماموریت های موفقی را در عمق خاک ایران شامل حمله به پایگاه هوائی بوشهر ، جزیره نفتی خارگ و برخی اهداف در شهر دزفول به انجام رسانده بود . وی دو سال قبل ازدواج کرده اما فرزندی نداشت و از خانواده های ریشه دار و محترم در شهر موصل به شمار می رفت .
ستوانیکم ناجي احمــــــــد عبد خلبانی بود شجاع ، مودب ، آرام و با هوش که او نیز ماموریت های متعددی را در عمق خاک ایران شامل پایگاه هوائی بوشهر و اهداف هوائی دیگر را انجام داده بود. او مجرد و اهل استان دیالی بود .
در چنین ماموریتهای مهمی که در عمق خاک دشمن و توسط خلبانان شجاع و با کفایتی انجام می شود ، بروز تلفات و خسارات در خلبانان و هواپیماها اجتناب ناپذیر است و این چیزی است که در جنگ کاملا انتظار آن می رود چرا که در این ماموریت فاصله بین پایگاه مادر و هدف حدودا 400 کیلومتر بوده است . همچنین ماموریت هائی را داشته ایم که مسافت آن به مراتب بیشتر از این ماموریت بوده و در طول مسیر هواپیماهایمان دچار نقص فنی شده و یا مانند این ماموریت توسط جنگنده های دشمن رهگیری شده اند و یا توسط پدافند هوائی مورد اصابت قرار گرفته اند . به هر حال سرنوشت را نمی توان تغییر داد .
ما نیز به عنوان انسان تحت تاثیر آنچه که رخ داده و در آینده رخ خواهد داد قرار می گیریم .... و این هم که جنگ است ... و ما در چند دقیقه و یا حتی چند ثانیه بهترین دوستان خلبانمان را از دست می دهیم .. این زندگی است که ما باید رخ دادهای آن را بپذیریم چرا که ما مسلمان هستیم و به سرنوشت چه خیر و چه شر ایمان داریم . اشتباهات رخ می دهند و تنها اوست که هرگز خطا نمی کند ... تصمیم فرمانده دسته ، خطائی بود به روشنی خورشید ، شایسته بود تا هواپیماهای ما با مشاهده جنگنده های ایرانی بمب های خود را رها می کردند و با انجام گردش های گود و شدید و تغییر مسیر 180ᵒ از دید جنگنده های ایرانی خارج و با حداکثر سرعت و ارتفاع پائین به پایگاه باز می گشتند.
اما متاسفانه شد آنچه که شد و کار به پایان رسید و پشیمانی دیگر سودی نداشت . خداوند خلبانان ما را بیامرزد و آنها را وارد بهشت خود سازد و بازماندگان را در پناه خود نگهدارد و به ایشان صحت و سلامتی و امن و امان و عمر طولانی عنایت بفرماید . لازم بذکر است ( در پایان جنگ ) و در هنگام تبادل اسرا ، هیچ خلبانی از گردان 109 به وطن بازنگشت و هیچکس هم آنها را در میان اسرای بازگشته از اسارت مشاهده ننمود هر چند برخی از این خلبانان با چتر نجات سالم فرود آمدند و فرماندهان دسته های پروازی هم ایشان را درحال فرود دیده اند و خداوند از حال ایشان آگاه تر است . [External Link Removed for Guests]
هرگونه برداشت یا نقل قول و یا کپی برداری از این مقاله با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است .
ستوانیکم خلبان شهید صباح سعد حسين ال جادر
ستوانیکم خلبان شهید ناجی احمد عبد
تاریخ شهادت : 29/09/1980
نوع جنگنده : سوخو SU-22
یگان خدمت : گردان 109
محل خدمت : پایگاه هوائی الوحده
علت شهادت : گردان 109 سلسله حملاتی را به این شرح به پایگاه هوائی بوشهر انجام داده بود :
1- دوشنبه 22 ایلول ( سپتامبر 1980 برابر با 31 شهریور ماه 1359 ) دو حمله هوائی
2- سه شنبه 23 أيلول یک حمله هوائی
3- یکشنبه 28 ایلول یک حمله هوائی
4- و در نهایت روز دوشنبه 29 أيلول 1980 و یک هفته از انجام نخستین حمله ( که این حمله موضوع بحث امروز ماست ) .
به یک دسته چهار فروندی از بمب افکن های SU-22 جمعی گردان 109 به فرماندهی سرگرد خلبان فيصل حبو ( فرمانده عملیات پایگاه هوائی الوحده ) و شماره 2 ستوانیکم خلبان صباح سعد حسين ال جادر و شماره 3 سروان خلبان م ا ف و شماره 4 ستوانیکم خلبان ناجي احمد عبد ماموریت داده شد تا حمله ای را به پایگاه هوائی بوشهر انجام دهند . تمام هواپیماها به دو بمب 500 کیلوگرمی + چهار مخزن 800 کیلوگرمی حمل سوخت خارجی و دو توپ 30 میلیمتری با ظرفیت 160 گلوله برای هر توپ مجهز شده بودند . [External Link Removed for Guests]
پایگاه هوائی
مسیر پرواز بناچار همان مسیری بود که در ماموریت های قبلی استفاده شده بود و با توجه به جنبه های فنی و ناوبری اینگونه بمب افکن ها ، مسیر جایگزینی برای آن وجود نداشت . پس از اخذ مجوزهای مخصوص پرواز ، دسته به سلامت به هوا برخاست و با گردشی (100)° به طرف عبادان (آبادان) سمت گرفت و با عبور از روی شهر به سمت بندر دیلم رفت . در اینجا می بایست هواپیماها فاصله ای 240 کیلومتری ( تا بوشهر ) را در مدت 18 دقیقه و 20 ثانیه و با سرعت 780 کیلومتر بر ساعت طی می کردند . در میانه مسیر و در جنوب بندر شاهپور (امام خمینی ) ، جنگنده های ایرانی از نوع تامکت F-14 که ماموریت تامین پوشش هوائی بندر و مناطق جنوبی آن منطقه را بر عهده داشتند به مقابله برخاستند . هواپیماهای ما از سوی دیده بان های مستقر در منطقه و یا رادارهای دشمن ردیابی شده و تامکت ها به آن سمت هدایت شده بودند . هواپیماهای ما رهگیرهای ایرانی را مشاهده نمودند اما فرمانده دستور داد تا موتورها به حداکثر توان و ارتفاع به حداقل ممکن کاهش یافته و کماکان به مسیر خود به سمت هدف ادامه دهند که اکنون در 230 کیلومتر آنها واقع شده بود . همین امر به جنگنده های دشمن این فرصت را داد تا هواپیماهای ما را رهگیری و دو فروند از سوخوها ( به شماره 2 و 4 ) را در نزدیکی سواحل بندر شاهپور سرنگون نمایند .
در اینجا و پس از عقب راندن هواپیماهای ما توسط رهگیرهای دشمن بود که فرمانده دسته دستور خالی کردن بمبها و بازگشت به پایگاه را صادر نمود . هواپیمای فرمانده دسته و شماره 3 به پایگاه بازگشته و از آن پس گردان 109 دیگر هیچ ماموریتی بر ضد پایگاه (هوایی بوشهر) انجام نداد . [External Link Removed for Guests]
محل شهادت : خلیج ع ر ب ی
ستوانیکم صباح سعد حسين ال جادر خلبانی بود شجاع ، مودب ، خوش اخلاق و آرام که اقامه نماز و قرائت قرآنش قطع نمی شد . او ماموریت های موفقی را در عمق خاک ایران شامل حمله به پایگاه هوائی بوشهر ، جزیره نفتی خارگ و برخی اهداف در شهر دزفول به انجام رسانده بود . وی دو سال قبل ازدواج کرده اما فرزندی نداشت و از خانواده های ریشه دار و محترم در شهر موصل به شمار می رفت .
ستوانیکم ناجي احمــــــــد عبد خلبانی بود شجاع ، مودب ، آرام و با هوش که او نیز ماموریت های متعددی را در عمق خاک ایران شامل پایگاه هوائی بوشهر و اهداف هوائی دیگر را انجام داده بود. او مجرد و اهل استان دیالی بود .
در چنین ماموریتهای مهمی که در عمق خاک دشمن و توسط خلبانان شجاع و با کفایتی انجام می شود ، بروز تلفات و خسارات در خلبانان و هواپیماها اجتناب ناپذیر است و این چیزی است که در جنگ کاملا انتظار آن می رود چرا که در این ماموریت فاصله بین پایگاه مادر و هدف حدودا 400 کیلومتر بوده است . همچنین ماموریت هائی را داشته ایم که مسافت آن به مراتب بیشتر از این ماموریت بوده و در طول مسیر هواپیماهایمان دچار نقص فنی شده و یا مانند این ماموریت توسط جنگنده های دشمن رهگیری شده اند و یا توسط پدافند هوائی مورد اصابت قرار گرفته اند . به هر حال سرنوشت را نمی توان تغییر داد .
ما نیز به عنوان انسان تحت تاثیر آنچه که رخ داده و در آینده رخ خواهد داد قرار می گیریم .... و این هم که جنگ است ... و ما در چند دقیقه و یا حتی چند ثانیه بهترین دوستان خلبانمان را از دست می دهیم .. این زندگی است که ما باید رخ دادهای آن را بپذیریم چرا که ما مسلمان هستیم و به سرنوشت چه خیر و چه شر ایمان داریم . اشتباهات رخ می دهند و تنها اوست که هرگز خطا نمی کند ... تصمیم فرمانده دسته ، خطائی بود به روشنی خورشید ، شایسته بود تا هواپیماهای ما با مشاهده جنگنده های ایرانی بمب های خود را رها می کردند و با انجام گردش های گود و شدید و تغییر مسیر 180ᵒ از دید جنگنده های ایرانی خارج و با حداکثر سرعت و ارتفاع پائین به پایگاه باز می گشتند.
اما متاسفانه شد آنچه که شد و کار به پایان رسید و پشیمانی دیگر سودی نداشت . خداوند خلبانان ما را بیامرزد و آنها را وارد بهشت خود سازد و بازماندگان را در پناه خود نگهدارد و به ایشان صحت و سلامتی و امن و امان و عمر طولانی عنایت بفرماید . لازم بذکر است ( در پایان جنگ ) و در هنگام تبادل اسرا ، هیچ خلبانی از گردان 109 به وطن بازنگشت و هیچکس هم آنها را در میان اسرای بازگشته از اسارت مشاهده ننمود هر چند برخی از این خلبانان با چتر نجات سالم فرود آمدند و فرماندهان دسته های پروازی هم ایشان را درحال فرود دیده اند و خداوند از حال ایشان آگاه تر است . [External Link Removed for Guests]
هرگونه برداشت یا نقل قول و یا کپی برداری از این مقاله با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است .
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
- پست: 1102
- تاریخ عضویت: جمعه ۳۱ فروردین ۱۳۸۶, ۶:۱۰ ب.ظ
- محل اقامت: ارومیه
- سپاسهای ارسالی: 12686 بار
- سپاسهای دریافتی: 11782 بار
- تماس:
Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي
با سلام
در خصوص رخداد فوق در تاریخ 7 مهر 1359 (29 سپتامبر 1980) چند نکته قابل ذکر است:
1- برای تاریخ فوق و منطقه مد نظر از بین خلبانان تامکت، جناب عادلی می توانند مد نظر باشند که مدعی 3 پیروزی هوایی (2+1) می باشند. البته پرواز جناب عادلی به صورت تک فروندی بوده است.
2- در جراید آن زمان به سرنگونی و بدست آمدن لاشه 2 "میگ" عراقی در حوالی "بندر هندیجان" در 7 مهر 1359 اشاره شده است.
3- با توجه به اینکه خلبانان عراقی مدعی رویت بصری 2 تامکت (روایتی دیگر 2 دسته 2 فروندی) در حوالی "بندر امام" شده اند و اینکه در جایی دیگر اشاره به سرنگونی همبالان خود از پشت سر و فاصله نزدیک و اینکه احتمالا با "موشک حرارتی" ساقط شده اند نموده اند ... چند نکته جدید پیش خواهد آمد:
1-3- تامکت های ما جز در موارد خاص (اسکورت گروه های تهاجمی و فتوفانتوم و پروازهای VIP) به صورت تک فروندی به ماموریت می پرداختند.
2-3- در آن ایام تامکت های ما توانایی حمل و شلیک موشک های سایدوایندر/اسپارو را نداشتند.
پس بعید نیست که شکارچیان یک جفت از فانتوم های گشتی بوشهر بوده باشند. (؟!)
موفق باشید
abdolmahdi نوشته شده:...
به یک دسته چهار فروندی از بمب افکن های SU-22 جمعی گردان 109 به فرماندهی سرگرد خلبان فيصل حبو ( فرمانده عملیات پایگاه هوائی الوحده ) و شماره 2 ستوانیکم خلبان صباح سعد حسين ال جادر و شماره 3 سروان خلبان م ا ف و شماره 4 ستوانیکم خلبان ناجي احمد عبد ماموریت داده شد تا حمله ای را به پایگاه هوائی بوشهر انجام دهند . تمام هواپیماها به دو بمب 500 کیلوگرمی + چهار مخزن 800 کیلوگرمی حمل سوخت خارجی و دو توپ 30 میلیمتری با ظرفیت 160 گلوله برای هر توپ مجهز شده بودند .
مسیر پرواز بناچار همان مسیری بود که در ماموریت های قبلی استفاده شده بود و با توجه به جنبه های فنی و ناوبری اینگونه بمب افکن ها ، مسیر جایگزینی برای آن وجود نداشت . پس از اخذ مجوزهای مخصوص پرواز ، دسته به سلامت به هوا برخاست و با گردشی (100)° به طرف عبادان (آبادان) سمت گرفت و با عبور از روی شهر به سمت بندر دیلم رفت . در اینجا می بایست هواپیماها فاصله ای 240 کیلومتری ( تا بوشهر ) را در مدت 18 دقیقه و 20 ثانیه و با سرعت 780 کیلومتر بر ساعت طی می کردند . در میانه مسیر و در جنوب بندر شاهپور (امام خمینی ) ، جنگنده های ایرانی از نوع تامکت F-14 که ماموریت تامین پوشش هوائی بندر و مناطق جنوبی آن منطقه را بر عهده داشتند به مقابله برخاستند . هواپیماهای ما از سوی دیده بان های مستقر در منطقه و یا رادارهای دشمن ردیابی شده و تامکت ها به آن سمت هدایت شده بودند . هواپیماهای ما رهگیرهای ایرانی را مشاهده نمودند اما فرمانده دستور داد تا موتورها به حداکثر توان و ارتفاع به حداقل ممکن کاهش یافته و کماکان به مسیر خود به سمت هدف ادامه دهند که اکنون در 230 کیلومتر آنها واقع شده بود . همین امر به جنگنده های دشمن این فرصت را داد تا هواپیماهای ما را رهگیری و دو فروند از سوخوها ( به شماره 2 و 4 ) را در نزدیکی سواحل بندر شاهپور سرنگون نمایند .
...
در خصوص رخداد فوق در تاریخ 7 مهر 1359 (29 سپتامبر 1980) چند نکته قابل ذکر است:
1- برای تاریخ فوق و منطقه مد نظر از بین خلبانان تامکت، جناب عادلی می توانند مد نظر باشند که مدعی 3 پیروزی هوایی (2+1) می باشند. البته پرواز جناب عادلی به صورت تک فروندی بوده است.
2- در جراید آن زمان به سرنگونی و بدست آمدن لاشه 2 "میگ" عراقی در حوالی "بندر هندیجان" در 7 مهر 1359 اشاره شده است.
3- با توجه به اینکه خلبانان عراقی مدعی رویت بصری 2 تامکت (روایتی دیگر 2 دسته 2 فروندی) در حوالی "بندر امام" شده اند و اینکه در جایی دیگر اشاره به سرنگونی همبالان خود از پشت سر و فاصله نزدیک و اینکه احتمالا با "موشک حرارتی" ساقط شده اند نموده اند ... چند نکته جدید پیش خواهد آمد:
1-3- تامکت های ما جز در موارد خاص (اسکورت گروه های تهاجمی و فتوفانتوم و پروازهای VIP) به صورت تک فروندی به ماموریت می پرداختند.
2-3- در آن ایام تامکت های ما توانایی حمل و شلیک موشک های سایدوایندر/اسپارو را نداشتند.
پس بعید نیست که شکارچیان یک جفت از فانتوم های گشتی بوشهر بوده باشند. (؟!)
موفق باشید
حقيقت را بدانيد تا رها شويد؛ دانش قدرت است! زيرا به شما اجازه تصميم گيري آگاهانه بر اساس حقايق هستي را مي دهد، نه بر اساس باورهاي گاها اشتباه شما!
- پست: 1432
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 595 بار
- سپاسهای دریافتی: 10288 بار
Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي
سلام علیکم و رحمه ا...
سروان خلبان شهید محمود شاکر الخفاجی [External Link Removed for Guests]
تاریخ شهادت : 06/04/1988
نوع هواپیما :BN MIG-23
یگان خدمت : گردان 29
محل خدمت : پایگاه هوائی علی (ع)
علت شهادت : در تاریخ 06/04/1988 به یک دسته دو فروندی از جنگنده های BN MIG-23 جمعی گردان 29 مستقر در پایگاه هوائی علی (ع) به فرماندهی سروان خلبان محمود شاکر الخفاجی و شماره 2 ستوانیکم خلبان ابراهیم الموسوی ماموریت داده شد تا اهدافی را در شهر عیلام ( ایلام ) مورد اصابت قرار دهند. برای بمباران هدف هم از روش Dive Bombing استفاده می شد . در این روش خلبان از ارتفاع 4 کیلومتری بر روی هدف شیرجه رفته و در ارتفاع 2 کیلومتری هدف را بر روی سایت قرار داده و سپس بمب ها را رها می کند. [External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
پس از رسیدن دسته پروازی به شهر عیلام ( ایلام ) ، هواپیماها طبق نقشه بر روی هدف شیرجه رفته و بمبها را زدند و هدف را منهدم کردند. در هنگام خروج از منطقه هدف یک موشک زمین به هوا از یکی از سایت های پدافند هوائی مستقر در منطقه به سمت دسته شلیک شد و هواپیمای فرمانده سروان خلبان محمود شاکر الخفاجی را مورد اصابت قرار داد و هواپیما را غرق در آتش ساخت . سروان محمود شاکر به ناچار با چتر نجات از هواپیما به بیرون پرید و هواپیمای شماره 2 هم خروج او را از هواپیمایش مشاهده نمود . اما بعدها تلویزیون ایران جسد محمود شاکر را نشان داد در حالیکه بر روی زمین افتاده و هر دو پایش شکسته بود و چتر نجاتش هم در کنارش افتاده بود . تلویزیون ایران هم اعلام کرد که خلبان عراقی پس از برخورد با زمین کشته شده است . اما با بررسی چتر نجات مشخص شد که چتر از بدن خلبان جدا شده است و این یعنی خلبان به زمین رسیده و سپس چتر نجات را از خود جدا کرده است . طبق بررسی فرماندهی نیروی هوائی عراق در آن زمان ، مشخص شد که سروان خلبان محمود شاكرالخفاجي در لحظه رسیدن به زمین زنده بوده و بعدا توسط نیروهای ایرانی کشته شده است . انا لله وانا اليه راجعون [External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
منطقه شهادت : منطقه ایلام
شهید سروان خلبان محمود شاكرالخفاجي فارغ التحصیل دوره 33 دانشگاه نیروی هوائی عراق بود . او فردی بود شجاع ، بخشنده و آرام و بسیار خوش اخلاق . او ساکن بغداد ، منطقه الفضل ، متاهل و دارای یک پسر به نام مصطفی بود . از خدا می خواهیم او را رحمت کند و در زمره شهداء قرارش دهد . [External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
توضیحات : اگر چه این تصاویر با اختلاف زمانی تقریبا 8 ساله مربوط به سرنگونی یک هواپیمای Mig-23 BN در روز 30 سپتامبر 1980 و تقریبا هفته اول آغاز جنگ ایران و عراق در منطقه غرب دزفول می باشد ، اما شباهت زیادی به موضوع مقاله ما دارد : هر دو هواپیما از یک نوع و هر دو خلبان بدلیل خروج از هواپیما در ارتفاع کم کشته شده اند و هر دو خلبان از ناحیه استخوان پا دچار شکستگی می باشند .
در همین جا از جناب استاد کیوان عزیز بدلیل ارسال این تصاویر قدردانی می شود.
هرگونه برداشت یا نقل قول و یا کپی برداری از این مقاله با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است .
سروان خلبان شهید محمود شاکر الخفاجی [External Link Removed for Guests]
تاریخ شهادت : 06/04/1988
نوع هواپیما :BN MIG-23
یگان خدمت : گردان 29
محل خدمت : پایگاه هوائی علی (ع)
علت شهادت : در تاریخ 06/04/1988 به یک دسته دو فروندی از جنگنده های BN MIG-23 جمعی گردان 29 مستقر در پایگاه هوائی علی (ع) به فرماندهی سروان خلبان محمود شاکر الخفاجی و شماره 2 ستوانیکم خلبان ابراهیم الموسوی ماموریت داده شد تا اهدافی را در شهر عیلام ( ایلام ) مورد اصابت قرار دهند. برای بمباران هدف هم از روش Dive Bombing استفاده می شد . در این روش خلبان از ارتفاع 4 کیلومتری بر روی هدف شیرجه رفته و در ارتفاع 2 کیلومتری هدف را بر روی سایت قرار داده و سپس بمب ها را رها می کند. [External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
پس از رسیدن دسته پروازی به شهر عیلام ( ایلام ) ، هواپیماها طبق نقشه بر روی هدف شیرجه رفته و بمبها را زدند و هدف را منهدم کردند. در هنگام خروج از منطقه هدف یک موشک زمین به هوا از یکی از سایت های پدافند هوائی مستقر در منطقه به سمت دسته شلیک شد و هواپیمای فرمانده سروان خلبان محمود شاکر الخفاجی را مورد اصابت قرار داد و هواپیما را غرق در آتش ساخت . سروان محمود شاکر به ناچار با چتر نجات از هواپیما به بیرون پرید و هواپیمای شماره 2 هم خروج او را از هواپیمایش مشاهده نمود . اما بعدها تلویزیون ایران جسد محمود شاکر را نشان داد در حالیکه بر روی زمین افتاده و هر دو پایش شکسته بود و چتر نجاتش هم در کنارش افتاده بود . تلویزیون ایران هم اعلام کرد که خلبان عراقی پس از برخورد با زمین کشته شده است . اما با بررسی چتر نجات مشخص شد که چتر از بدن خلبان جدا شده است و این یعنی خلبان به زمین رسیده و سپس چتر نجات را از خود جدا کرده است . طبق بررسی فرماندهی نیروی هوائی عراق در آن زمان ، مشخص شد که سروان خلبان محمود شاكرالخفاجي در لحظه رسیدن به زمین زنده بوده و بعدا توسط نیروهای ایرانی کشته شده است . انا لله وانا اليه راجعون [External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
منطقه شهادت : منطقه ایلام
شهید سروان خلبان محمود شاكرالخفاجي فارغ التحصیل دوره 33 دانشگاه نیروی هوائی عراق بود . او فردی بود شجاع ، بخشنده و آرام و بسیار خوش اخلاق . او ساکن بغداد ، منطقه الفضل ، متاهل و دارای یک پسر به نام مصطفی بود . از خدا می خواهیم او را رحمت کند و در زمره شهداء قرارش دهد . [External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
توضیحات : اگر چه این تصاویر با اختلاف زمانی تقریبا 8 ساله مربوط به سرنگونی یک هواپیمای Mig-23 BN در روز 30 سپتامبر 1980 و تقریبا هفته اول آغاز جنگ ایران و عراق در منطقه غرب دزفول می باشد ، اما شباهت زیادی به موضوع مقاله ما دارد : هر دو هواپیما از یک نوع و هر دو خلبان بدلیل خروج از هواپیما در ارتفاع کم کشته شده اند و هر دو خلبان از ناحیه استخوان پا دچار شکستگی می باشند .
در همین جا از جناب استاد کیوان عزیز بدلیل ارسال این تصاویر قدردانی می شود.
هرگونه برداشت یا نقل قول و یا کپی برداری از این مقاله با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است .
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
- پست: 1432
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 595 بار
- سپاسهای دریافتی: 10288 بار
Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي
سلام علیکم و رحمه ا... [External Link Removed for Guests]
عقابی از کشورم
حمله هوائی با سرعتی فراتر از صوت
حمله به اهدافی در شهر اصفهان
روایتی از یکی ازعقابان تیزپرواز گردان 97 قهرمان
مقدمه ای کوتاه
هواپیمای میگ 25 ویژه تصویربرداری هوائی در ارتفاع و سرعت بسیار بالا طراحی شده است . با توجه به ضرورت های پیش آمده درجنگ ایران و عراق و با هدف توقف این جنگ ، متخصصان قهرمان نیروی هوائی و صنایع اسلحه سازی عراق از هر شیوه ای برای ساخت و بهینه سازی تجهیزات استفاده نمودند که به سهم خود در توقف جنگ و خوراندن جام زهر مشارکت داشتند .
در این راستا نیروی هوائی و پدافند هوائی عراق اقدام به انجام آزمایشات فراوانی از بعد تئوری ، عملی و بهینه سازی بر روی تجهیزات موجود نمود تا درصد خطای آنها را کاهش دهد و از نتیجه آنها بهره برداری نماید. یکی از این موارد مربوط به اصلاح سامانه تصویربرداری هواپیمای میگ 25 و تبدیل آن به سامانه رها سازی بمب در سرعت و ارتفاع بسیار بالا «ارتفاع 23000 متر وسـرعت 2.5 ماخ» ، علاوه بر ماموریت اصلی این هواپیما یعنی تصویر برداری هوائی بود .
در سال 1985 گروه فنی و مهندسی گزارشی با موضوع بررسی امکان بکارگیری سامانه پیشرفته تصویربرداری میگ 25 (بيلنك) برای انجام بمباران هوائی را ارائه نمود و فرمانده گردان 97 نیز در این راستا اقدام انجام آزمون عملی بر روی جزیره نفتی خارگ نمود که نتیجه آن نیز مثبت بود . این موضوع با کارشناسان روسی مستقر در پایگاه هوائی تموز در میان گذاشته شد و آنها نیز بسیار از این ایده استقبال نموده و گفتند که گزارش استفاده از سامانه تصویر برداری به منظور بمباران هوائی که در اتحاد جماهیر شوروی بی سابقه بوده است را باطلاع روسها خواهند رساند .
آزمون های نظری و عملی برای مدت دو ماه و در ابتدا با سرعت 1.5 ماخ و ارتفاع 20000 متر و در مراحل بعدی با سرعت 2.5 ماخ و ارتفاع 23000 متر با استفاده از بمب های مشقی در میدان تیر پایگاه هوائی تموز صورت پذیرفت . نتایج بدست آمده امیدوار کننده بود ، چنانکه در ابتدا نسبت خطاء بیش از 1000 متر نبود و سپس به 500 متر کاهش یافت . پس از آنکه بمب های ویژه با قابلیت تحمل سرعت و حرارت بسیار بالا به وزن 400 کیلوگرم توسط گروهی از مهندسان صنایع اسلحه سازی عراق ساخته شد ، با انجام عملیاتی این پروژه بر روی اهداف ایرانی موافقت گردید .
در تاریخ 15/9/1985 جلسه بزرگی با حضور جناب فرمانده مدیر اطلاعات و عملیات نیروی هوائی سرلشگر ( مرحوم ) مظهر محمد الفرحان و کارشناسان تسلیحاتی و اطلاعاتی روس و فرمانده گردان 97 میگ 25 و افسران و متخصصان فنی عراقی برپا شد و در مقرر گردید تا این شیوه جدید بر روی اهداف ایرانی عملیاتی گردد . اکنون دقت بمباران به کمتر از 300 متر رسیده بود که برای چنین سرعت و ارتفاعی مقبول و مناسب بود . این عملیات بر روی اهداف دیگر انجام پذیرفت و تمام خلبانان این گردان برای آن آموزش داده شدند . در این روش عملیات تصویربرداری و بمباران به صورت همزمان صورت می گرفت و معمولا در انجام اینگونه ماموریت ها از 4 بمب 400 کیلوگرمی استفاده می گردید . پس از آنکه عراق در سال 1987 تصمیم گرفت شهرهای ایران را مورد حمله قرار دهد ، پروازهای هواپیمای میگ 25 به صورت شبانه روزی بر فراز تهران و سایر شهرهای ایران انجام می شد که در واقع پاسخی بود به حملات ایران به شهرهای عراق از سال 1982 که به اخطار های عراق هم توجهی نمی نمود . [External Link Removed for Guests]
اکنون داستان این خلبان شجاع را در انجام یکی از ماموریتهای جنگی برایتان بیان می کنم .
لازم است خواننده عزیز این داستان بداند که ایشان همان خلبانی است که ماموریت شناسائی سواحل غربی ایران تا بندر جاسک را قبلا انجام داده ( و در امارات متحده عربی فرود آمده بود ) که ماجرای آن قبلا با عنوان عقابی از کشورم تقدیم حضورتان شده بود.
این عقاب تیز پرواز می گوید : دو فروند هواپیمای میگ 25 شناسائی / بمب افکن ( Mig-25 RB ) جمعی گردان ما ( گردان 97 ) به همراه اکیپ فنی مستقر در پایگاه هوائی تموز به پایگاه هوائی امام علی در ناصریه منتقل شدند تا چند ماموریت را با توجه به بعد مسافت اهداف مورد نظر و نیز برخی محدودیت های هواپیما ، از آن پایگاه انجام دهند . در فوریه سال 1987 به من ماموریت داده شد که محوطه ایستگاه راه آهن شهر اصفهان را با محموله ای 2 تنی ( 4 بمب ) و مخازن سوخت خارجی مورد حمله قرار دهم . من می بایست با طلوع نخست خورشید راس ساعت 0400 به وقت عراق بر روی هدف می رسیدم ( T O T ) . ( اختلاف زمانی بین ایران و عراق حدود 30 دقیقه می باشد که خورشید در آنجا زودتر از عراق طلوع می کند به همین دلیل می بایست با احتساب زمان برخاست ، ارتفاع گیری و سرعت حرکت به سمت هدف یک پرواز شبانه صورت می گرفت تا در زمان مقرر طبق نقشه ماموریت به هدف می رسیدیم ) .
پس از برنامه ریزی سامانه های ناوبری هواپیما بر روی مختصات هدف ، تقریبا در ساعت 0330 با هواپیمایم به سمت هدف برخاستم و به تدریج بارتفاع 20000 متری و سرعت رو به افزایش 2500 کیلومتر بر ساعت رسیدم که در این شرایط مسافت حدود 170 کیلومتر را در مدت 9 دقیقه طی نمودم . مسیر پرواز خود را به صورت افقی مستقیم ( طی هر 40 کیلومتر در هر دقیقه ) ادامه دادم . فاصله کلی من تا هدف حدود 800 کیلومتر بود و معمولا در چنین ماموریت های در هنگام برخاست و تکمیل ماموریت تا زمان کاهش ارتفاع ( برای فرود ) از پس سوز استفاده می کردیم . [External Link Removed for Guests]
نقشه مسیر پرواز از پایگاه هوائی امام علی به اصفهان
[External Link Removed for Guests]
کوه های اطراف اصفهان و آشکار شدن شهر نجف آباد
بد نیست بدانید که شیوه ناوبری مورد استفاده ما در رسیدن به اهداف دوردست چگونه بوده است . ما معمولا ماموریت ها را برای تضمین تصحیح سامانه ناوبری زمینی به صورت خط مستقیم ( 180)ْ انجام می دادیم و برای کسب بهترین نتیجه ترجیح می دادیم تا از خلبان خودکار استفاده کنیم و در همان حال حمله را هم به صورت خودکار انجام دهیم . اما مسافت مورد نظر ما معمولا از برد اصلی این سامانه فراتر بود به همین دلیل هواپیما تا زمان رسیدن بر روی هدف مورد نظر (به منظور تصویربرداری یا حمله به آن ) به صورت مداوم و با استفاده از تجهیزات داخلی مسیر را تصحیح می نمود . اما نتیجه این تصحیح مسیر مداوم ، کاهش سوخت هواپیما و عدم امکان انجام یک گردش اضافی برای فرود در صورت خطای در تقرب به باند و یا فرود در فرودگاه دیگر مثلا بدلیل اوضاع نامناسب جوی می گردید و به خاطر دارم که یکی از هواپیماهای ما در هنگام لمس باند فرودگاه بدلیل اتمام سوخت موتورهایش خاموش شد .
در واقع کارشناسان روس از نحوه انجام ماموریت هایمان بسیار شگفت زده می شدند و می گفتند کارهای شما از توانائی های میگ 25 فراتر رفته و انتظار داشتند تا ما به آنها بگوئیم چگونه چنین ماموریت هائی انجام می شود و من هم برای برای ثبت در تاریخ چنین موردی را بیان کردم . به طور طبیعی انجام چنین اموری صبر و آرامش اعصاب و شجاعت زیادی را می طلبد با علم به اینکه می دانیم هر هواپیمایی دارای نقاط قوت و ضعفی است و نقطه ضعف میگ 25 شناسائی ( بمب افکن ) هم مواردی بوده که در بالا ذکر کردم . [External Link Removed for Guests]
منظره سپیده دم قبل از طلوع خورشید از دید خلبان میگ
به پرواز از پیش تعیین شده خود ادامه دادم و با هدف حدود 200 کیلیومتر فاصله داشتم که منظره سپیده قبل از پیدا شدن قرص خورشید در نهایت زیبائی پدیدار گشت و من از ظلمات تاریکی در عراق به سپیده نخستین در ایران رسیدم . اکنون فاصله من تا هدف 120 کیلومتر و تنها 80 کیلومتر برای اجرای حمله و خالی کردن بمبها بر روی هدف باقیمانده بود که ناگهان در این ارتفاع و سرعت بالا اتفاقی غیر منتظره رخ داد . درست در فاصله 120 کیلومتری ( هدف ) هواپیمایم به شدت تکان خورد و دنیای اطرافم همچون روز روشن گردید و سامانه خلبان خودکار هم از مدار خارج شد و تصور کردم که هواپیمایم مورد اصابت موشک زمین به هوا یا هوا به هوا قرار گرفته است . اما بر خلاف آنچه که معمولا در چنین شرایطی رخ می دهد ، سامانه های هشدار دهنده هواپیمایم هیچگونه تهدیدی را نشان نمی دادند که بخواهم واکنشی نشان دهم . در این شرایط مجددا بر هواپیما مسلط شدم و تصمیم گرفتم تا زمانیکه هواپیما را در کنترل دارم به مسیر خود ادامه دهم گوئی همه چیز تقریبا عادی است . در مسافت تعیین شده برای انجام حمله به هدف ( 40 کیلومتر ) بمب ها را رها کردم و اقدامات لازم برای بازگشت به پایگاه را انجام دادم . [External Link Removed for Guests]
مسیر بازگشت به
تقریبا در ساعت 0430 با هواپیمایم در پایگاه هوائی (امام ) علی به سلامت فرود آمدم در حالیکه مانند سایر ماموریت های مشابه احساس حال ناخوشی و غیر عادی شدیدی داشتم . با مهندس گردان تماس گرفتم و به او گفتم که هدف حمله موشک های ایرانی و به احتمال قوی موشک زمین به هوا قرار گرفته ام . پس از بررسی دقیق هواپیما آثار اصابت های شدید و هولناکی را بر روی بدنه مشاهده کردم که من را درجا میخکوب نمود و من بابت سلامتی ام خدا را سپاس گفتم . چگونه این هواپیمای درشت اندام توانسته بود آسیب هایی با این شدت را تحمل نماید ( هواپیماهای روسی به لحاظ قدرت و استحکام بدنه از سایر هواپیماها متمایز هستند ) . متعاقبا فرماندهی نیروی هوائی را از وقوع این حادثه مطلع کردم اما آنها برایشان غریب بود که این نوع هواپیما را بتوان با سامانه های پدافند هوائی مورد اصابت قرارداد ضمن آنکه سامانه های هشدار دهنده کابین هم اصلا به خلبان در این مورد اخطاری نداده بود . آنها تصور می کردند که من در اشتباه هستم و به حرف هایم اطمینان نداشتند . بنابراین به من اطلاع دادند که هیئتی را از سوی مدیریت امنیت پرواز برای رسیدگی به این موضوع اعزام خواهند نمود.
در کمیسیون مدیریت ایمنی پرواز حاضر شدم و به سئوالات آنها در مورد مسیر پرواز ، ارتفاع و اینکه آیا من از سامانه اخلال هواپیما استفاده کرده ام یا خیر پاسخ گفتم . از سئوالات آنها چنین برداشت کردم که آنها حرف های من را جدی نگرفته اند و اساسا از عمق دقت ما در انجام اینگونه ماموریت ها که از سال 1985 آغاز شده بود اطلاعی نداشتند . آنها در مورد ارتفاع پرواز من سئوال کردند که کمتر از 20000 متر بود چرا که منطقه اصفهان دارای کوه هائی به ارتفاع 4000 متر است و این یعنی ارتفاع واقعی من 16000 متر بوده است . در این میان معاون عملیات فرماندهی نیروی هوائی از رئیس کمیسیون خواست تا با من جداگانه گفتگو کند و بین ما صحبت های زیر در گرفت :
معاون فرمانده : بابت سلامتی ات خدا را شاکریم . تو با موشک هوا به هوای ایرانی مورد اصابت قرار گرفتی ؟
عقاب (؟) : ممنونم قربان .... قربان بیشتر گمان می کنم موشک زمین به هوا بوده
معاون فرمانده : هیچ سامانه موشکی زمین به هوا که به چنین ارتفاعی برسد وجود ندارد
عقاب (؟) : قربان سامانه اخلال هواپیمایم هیچ ردی از وجود و یا قفل راداری موشک های آمریکائی نشان نداد ... ممکن است موشک روسی بوده باشد !!!
معاون فرمانده : اینطور که شما می گویی نیست . حواست نبوده و نتوانسته ای فرق بین تهدیدات زمینی یا هوائی را تشخیص دهی .
عقاب (؟) : قربان من تاکیدمی کنم که با موشک زمین به هوا مورد اصابت قرار گرفتم .
پاسخ های من معاون عملیات و کمیسیون امنیت پرواز را قانع نساخت و آنها را من را در جریان پرواز بی دقت تلقی کردند که متوجه واقعیت آنچه که در اطرافم می گذرد نبوده ام . این موضوع من را بشدت عصبانی نمود در حالیکه من دهها سورتی ماموریت را در نهایت دقت و امانت و با این هواپیمای درشت اندام به انجام رسانده بودم و بعدا هنگامی که فهمیدم فرماندهی درخواست انجام یک ماموریت تصویربرداری مجدد را از همان منطقه و توسط خلبان دیگری از گردان شناسایی نموده است عصبانیتم بیشتر شد . البته از شما مخفی نمی کنم که در انجام این ماموریت با این سرعت بالا موفق نبوده ام اما تاکید فرماندهی بر عدم وجود هر گونه سامانه زمین به هوا در آن منطقه موضوع دیگیری است .
فرماندهی عملیات نیروی هوائی از من درخواست نمود تا یک فروند میگ 25 شناسائی را برای تصویر برداری از منطقه اصفهان و تاکید بر نادرستی اظهارات من مبنی بر وجود سامانه زمین به هوا آماده نمایم . من هم اقدامات لازم را انجام دادم و گزارش آماده بودن هواپیما و خلبان ( ث ص أ ) را به فرماندهی عملیات ارسال نمودم . سپس به اطاقم رفتم تا قدری استراحت کنم و از خداوند عزیز القدیر درخواست نمودم تا خلبان ما را در جریان انجام این ماموریت شناسائی در پناه خود حفظ نماید چرا که تا خدا نخواهد چیزی رخ نمی دهد .
فرماندهی نیروی هوائی از من خواست تا به پایگاه هوائی تموز باز گردم و قدری استراحت نمایم . با اتمام زمان ماموریت اکیپ مستقر در پایگاه هوائی ( امام ) علی یک فروند هواپیمای میگ 21 ( دو کابین ) در آن پایگاه فرود آمد تا من را به پایگاه هوائی تموز منتقل سازد . با این هواپیما به سمت پایگاه پرواز کردم در حالیکه قلبم از آنچه که پیش آمده بود به درد آمده بود .
اندکی پس از ورودم به پایگاه هوائی تموز اطاق عملیات پایگاه با من تماس گرفت و گفت که هواپیمای شناسائی اعزامی به اصفهان توسط سامانه های پدافند هوائی مستقر در منطقه مورد اصابت قرار گرفته است !!! از شنیدن این خبر بسیار اندوهگین شدم و از اینکه جناب معاون فرمانده نیروی هوائی و کمیسیون امنیت پرواز به گزارشی که قبلا داده بودم توجهی نکرده اند خشمگین شدم . [External Link Removed for Guests] های زمین به هوای فولکا ( ولگا ) با حداکثر برد 45 کیلومتر و ارتفاع 25 کیلومتر
پس از سرنگونی هواپیما مدیر امنیت پرواز با من تماس گرفت و از من عذر خواهی کرد اما من حتی تا امروز او را نبخشیده ام . از آن پس دیگر هواپیمای میگ 25 بدون حصول اطمینان از وضعیت پدافند هوائی دشمن در منطقه به ماموریت اعزام نمی شد. اندکی بعد ، گزارشی از سوی حفاظت اطلاعات نیروی هوائی به نقل از سازمان جاسوسی کشور رسید که نشان می داد کشور چین ایران را به سامانه موشکی زمین به هوا از نوع فولکا ( ولگا ) مجهز نموده و ایران هم این سامانه را در بالاترین ارتفاعات منطقه به بلندی 4000 متر که احتمالا منطقه نجف آباد است و حدود 100 کیلومتر با اصفهان فاصله دارد مستقر نموده است .
آنچه که سبب شد تا فرماندهی نیروی هوائی از درک موضوع غافل شود این بود که سامانه اخلالگر هواپیما قادر به حس کردن امواج راداری موشک های ساخت روسیه نیست و فقط می تواند امواج موشک های آمریکائی مانند هاوک را ردیابی نماید . الحمد لله خلبان ( ث ص أ ) توانست در ارتفاع 2000 متری و با وجود خطرات زیاد با چتر از هواپیما خارج شود باسارت درآید و در پایان جنگ به کشور بازگشت .
این موضوع سبب می شود تا فرماندهی نیروی هوائی را به شدت مورد مواخذه قرار دهیم چرا که حدود هفت سال از آغاز جنگ با ایران می گذشت و اگر این مورد در ابتدای جنگ رخ می داد ممکن بود آن را نادیده بگیریم ، اما پس از آنکه وضعیت برتری هوائی به این درجه بالا تثبیت شد و پس از آنکه از نقشه کامل ایران با هواپیماهای میگ 25 و میراژ اف 1 با تمام تجهیزات تصویربرداری ، الکترونیکی و راداری تصویربرداری شد نظیر چنین اتفاقی رخ می دهد پس اطلاعات جاسوسی ما کجا بوده است ؟ خساراتی که به نیروی هوائی ما پس از کسب برتری خرد کننده هوائی وارد شد دلیل واضح اهمال و کوتاهی از سوی فرماندهی نیروی هوائی بوده که وظایف مهم و حیاتی خود را بدون کسب مشاوره از سایر فرماندهان و فقط به صورت اعتماد به ستاد مرکزی خود انجام می داد . با تشکر
یکی از عقابان میگ 25 شناسائی / بمب افکن خلاصه ماجرا به نقل از مجله صنایع هوائی – اردیبهشت ماه 96
26 بهمن 1365 – یک فروند میگ 25 پس از پیش اخطار ورود آن به استان اصفهان از سوی رادار سوباشی پدافند نیروی هوائی به سایت پدافند موشکی زمین به هوای HQ-2 ( یابن الزهراء (س)) مستقر در منطقه فلاورجان که در اختیار سپاه پاسداران و با تامین نیرو توسط پدافند هوائی ارتش اداره می شد ، به هدایت سرگرد حسین صفری ابهری مورد اصابت موشک واقع گردید و سرنگون شد ! گفتنی است خلبان فاکس بت مزبور با نام ثائر صبحی احمد علی پس از خروج اضطراری به اسارت نیروهای ایرانی درآمد!
بیان جزئیات مندرج در سایتهای داخلی :
.... علاوه بر موارد فوق، خریداری سامانه پدافندهوایی HQ-2 ( با توان پوشش بالاتر از ارتفاع متوسط ) از کشور چین جهت تأمین پوشش هوایی در ارتفاع بالاتر، مدنظر قرار گرفت. اولین گروه اعزامی از کارکنان پدافند هوایی جهت طی دوره سامانه پدافندهوایی HQ-2 ، مشتمل بر زبده ترین کارکنان غیور پدافندهوایی ارتش و سپاه، آموز شهای لازم را در چین فرا گرفتند. ، با توجه به تصمیمهای اتخاذ شده از سوی مسئولان طراز اول کشور، سامانه پدافندهوایی HQ-2 در اختیار سپاه پاسداران قرار گرفت و کارکنان ارتشی پدافندهوایی که دوره را طی کرده بودند، به سایت HQ-2 سپاه مأمور شدند. حضور کارکنان پدافندهوایی ارتش به عنوان مأمور در پدافند هوایی سپاه آن چنان مؤثر بود که آثار آن به رغم گذشت سالها همچنان باقی مانده است. با همکاری مشترک سایت راداری سوباشی ( زیرمجموعه یکی از یگانهای تحت امر پدافند هوایی ارتش) و ارائه سمت، برد و ارتفاع هدف و واگذاری مشخصات هواپیمای میگ 25 عراقی به سایت موشکی HQ-2 ، شلیک موفقیت آمیز با سرانگشتان با کفایت فرزندان ارتش اسلام انجام شد. پس از سرنگونی هواپیمای میگ 25 عراقی، کارشناسان نظامی دنیا بر قدرت پدافندهوایی جمهوری اسلامی ایران مُهر تأیید زدند و مأموریت میگ 25 در جنگ شهرها و بمباران مردم بیگناه ایران اسلامی برای همیشه متوقف و جنگ شهرها وارد فاز جدیدی شد. این بار تمرکز عراقی ها استفاده از موشکهای دوربرد و زمین به زمین برای حمله به شهرهای بزرگ ایران بود. در این خصوص مراجعه همزمان به اسناد و مدارک و همچنین تاریخ شفاهی و اظهارات پیشکسوتان پدافند هوایی راهگشا خواهد بود. برابر اسناد موجود: [External Link Removed for Guests]
تصویری واقعی از منظر کابین خلبان میگ 25 در حال پرواز در ارتفاع بسیار
« در تاریخ 26 بهمن 65 ، در ساعت 12:25 یک فروند میگ 25 با شماره B07Z در موقعیت BD3050 و با سرعت 1100 نات و ارتفاع 50 هزار پا [ هواپیمای فوق در آسمان اصفهان دارای ارتفاع حدود هفتاد هزار پا بود] در دید رادار بندر امام و سپس در دید رادار بوشهر قرار میگیرد. ضمن اعلام وضعیت قرمز اصفهان، موقعیت هواپیما لحظه به لحظه [توسط سایت راداری سوباشی همدان] به سایت موشکی HQ-2 گزارش و پس از محو مسیر از رادار نیز، موقعیت به صورت تخمینی گزارش و در ساعت 12:30 سامانه موشکی، قادر به رهگیری شده و با شلیک سه تیر موشک، هواپیما را سرنگون میسازد که خلبان هواپیما ستوانیکم عبد الرحمان البیانی * با چتر بیرون پریده و در شمال شرقی مسجد سلیمان [ حوالی اصفهان] زنده دستگیر میشود».
« در همین خصوص سرهنگ بازنشسته حسین صفری ابهری میگوید: حدود روز بیستم عملیات والفجر 8 بود که به ما ابلاغ شد برای اعزام به کشور چین وطی دوره آموزشی سامانه پدافندهوایی HQ-2 از منطقه خارج شویم. در آن دوره دو گروه، یکی از پدافندهوایی ارتش و دیگری از پدافندهوایی سپاه حضور داشتند. پس از پایان دوره، با توجه به اینکه سامانه موشکی HQ2J را که قرار بود در اختیار پدافند هوایی ارتش قرار بگیرد، بنا به دلایلی در اختیار سپاه قرار گرفت و من و بقیه همکاران با توجه به اینکه تنها متخصصان این سامانه ها بودیم، به سپاه مأمور شدیم که تجربه بسیار خوبی بود از همکاری و اتحاد این دو نهاد. در شروع کار در گرمدره ( سایت هاوک قدیم) که در اختیار سپاه بود، مستقر و بعد از مدتی به دو گروه آموزشی و عملیاتی تقسیم شدیم؛ من در گروه عملیات مسئولیت افسر کنترل آتش را عهده دار بودم. این اولین مأموریت ما در سایت شهدای خیبر بود که تجهیزات را مستقر و عملیاتی کردیم و بعد از مدتی برای عملیات کربلای 5 ، یک سایت را به منظور آماده کردن در رامهرمز گسترش دادیم. سایت در حال آماده شدن بود که محل ما کشف و مورد تهاجم موشکی عراق قرار گرفت. الزاماً محل را ترک کردیم و جهت استقرار بعدی به اصفهان ( منطقه فلاورجان) رفتیم و در یک منطقه کشاورزی، سایت ( یابن الزهرا) پایه گذاری شد. سایت خیلی سریع آماده شد و تجهیزات گسترش یافت. با توجه به اینکه کلیه کارکنان در هر تخصص، دوره یکسان طی کرده بودند و در تیمی که جهت عملیات پیش بینی شده بود، از کارکنان فنی کسی در نظر گرفته نشده بود و لازم بود کل امور تعمیراتی نیز توسط خود کارکنان عملیات انجام شود، بعد از آغاز به کار سایت و انجام سرویسها و آزمایشهای مربوط، مشخص شد که بخشی از سامانه که در اتاق عملیات ( تراک 3 ) است، اشکال دارد و کلیه فرایند سامانه را با اشکال مواجه کرده است. با تلاش زیاد معلوم شد در یک شاسی به عمد خرابکاری شده، به طوری که در جایی که باید لامپی با شماره خاص گذاشته شود، یک لامپ با شماره دیگر کار گذاشته بودند و روی شاسی را عمداً به غلط نوشته بودند، ولی در نقشه، لامپ دیگری بود و اشکالی مشابه که ظاهراً چینیها در هر سامانه اعمال کرده بودند که ما مجبور شویم از آنها جهت رفع عیب کمک بگیریم و به این وسیله برای خود جایی باز کنند، ولی از آنجایی که خداوند در تمام مراحل یار ما بود این اشکالات رفع و با از جان گذشتگی و کارهایی که بیشتر به معجزه شبیه بود، سایت عملیاتی شد. مثلاً سوختگیری موشک به صورت دستی و توسط سطل و قیف که با هیچ معیاری همخوانی ندارد، انجام گرفت ».
سرهنگ صفری ابهری ادامه میدهد: « برابر هماهنگی انجام شده با رادارسوباشی همدان، قرار بود به محض برخاستن میگ 25 در عراق، به ما اطلاع داده شود که همینطور هم شد و به محض اطلاع، دستگاهها را آماده کردیم و آنتن رادار را در سمت مورد نظر قرار دادیم. در فاصله 120 کیلومتری هدف ظاهر شد. ستوان حیدری، افسر کنترل شکاری سایت راداری سوباشی اطلاعات لازم را به سایت موشکی HQ-2 ارائه میکرد و عملیات بر روی آن به خوبی انجام شد. اینگونه بود که کار عملیاتی را انجام میدادیم؛ هر کس به طریقی دست به دعا برداشته بود و از خدا کمک میخواست و فضایی بسیار پاک و معنوی ایجاد شده بود که قابل وصف نیست. خلاصه، اقدام به شلیک اولین و دومین تیر موشک کردیم و شلیک موشک سوم بود که هواپیما را سرنگون کرد و از اوج آسمان به زیر کشید. در مختصاتی که ما اعلام کردیم، ( دروازه تهران) لاشه هواپیما به دست آمد و خلبانش هم اسیر شد. از آن روز به بعدآسمان آبی کشور عزیزمان از لوث وجود میگ 25 پاک شد و دیگر تا پایان جنگ هیچ شهری مورد تهاجم این هواپیما قرار نگرفت. از این تاریخ تا اتمام جنگ، من مسوولیت تعمیر و نگهداری کابین عملیات سایتهای گسترش یافته را عهده دار بودم که به فضل الهی کلیه سایتها تا پایان جنگ بدون کمک خارجیان و بدون دریافت قطعه ای از خارج به صورت عملیاتی حفظ گردید ».
در این خصوص باز گویی خاطره سردار محمد حسن منصوریان، معاون هماهنگ کننده قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء( ص) ارتش جمهوری اسلامی ایران که در آن ایام در سایت یابن الزهرا حضور داشت نیز قابل تأمل است. وی در مصاحبه ای در این خصوص میگوید: وقتی این اتفاق مهم [سقوط هواپیمای میگ 25 ] رخ داد و هواپیمای میگ توسط پدافندهوایی منهدم شد، نیروهای عراقی اصلاً فکرش را نمیکردند که ما بتوانیم این هواپیما را شکار کنیم، حتی با کشور شوروی سابق که میگ 25 را در اختیار عراق قرار داده بود، دچار مشکل شدند که چرا این هواپیما در ارتفاع بالای 70 هزارپا مورد اصابت موشک قرار گرفته است ؟! ». [External Link Removed for Guests]
تذکر مهم : نام خلبان میگ 25 ساقط شده در گزارش اصلی خاطرات خلبان عراقی باختصار ( ث ص أ ) ذکر شده که با آنچه که در متن گزارش مجله صنایع هوائی با نام ثائر صبحی احمد علی آمده کاملا مطابقت دارد اما با آنچه که در گزارش سایت پدافند هوائی با نام عبد الرحمان البیانی قید شده تفاوت دارد . در نتیجه گزارش خلبان عراقی و گزارش مجله صنایع هوائی صحیحتر به نظر می رسد .
هرگونه برداشت یا نقل قول و یا کپی برداری از این مقاله با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است .
عقابی از کشورم
حمله هوائی با سرعتی فراتر از صوت
حمله به اهدافی در شهر اصفهان
روایتی از یکی ازعقابان تیزپرواز گردان 97 قهرمان
مقدمه ای کوتاه
هواپیمای میگ 25 ویژه تصویربرداری هوائی در ارتفاع و سرعت بسیار بالا طراحی شده است . با توجه به ضرورت های پیش آمده درجنگ ایران و عراق و با هدف توقف این جنگ ، متخصصان قهرمان نیروی هوائی و صنایع اسلحه سازی عراق از هر شیوه ای برای ساخت و بهینه سازی تجهیزات استفاده نمودند که به سهم خود در توقف جنگ و خوراندن جام زهر مشارکت داشتند .
در این راستا نیروی هوائی و پدافند هوائی عراق اقدام به انجام آزمایشات فراوانی از بعد تئوری ، عملی و بهینه سازی بر روی تجهیزات موجود نمود تا درصد خطای آنها را کاهش دهد و از نتیجه آنها بهره برداری نماید. یکی از این موارد مربوط به اصلاح سامانه تصویربرداری هواپیمای میگ 25 و تبدیل آن به سامانه رها سازی بمب در سرعت و ارتفاع بسیار بالا «ارتفاع 23000 متر وسـرعت 2.5 ماخ» ، علاوه بر ماموریت اصلی این هواپیما یعنی تصویر برداری هوائی بود .
در سال 1985 گروه فنی و مهندسی گزارشی با موضوع بررسی امکان بکارگیری سامانه پیشرفته تصویربرداری میگ 25 (بيلنك) برای انجام بمباران هوائی را ارائه نمود و فرمانده گردان 97 نیز در این راستا اقدام انجام آزمون عملی بر روی جزیره نفتی خارگ نمود که نتیجه آن نیز مثبت بود . این موضوع با کارشناسان روسی مستقر در پایگاه هوائی تموز در میان گذاشته شد و آنها نیز بسیار از این ایده استقبال نموده و گفتند که گزارش استفاده از سامانه تصویر برداری به منظور بمباران هوائی که در اتحاد جماهیر شوروی بی سابقه بوده است را باطلاع روسها خواهند رساند .
آزمون های نظری و عملی برای مدت دو ماه و در ابتدا با سرعت 1.5 ماخ و ارتفاع 20000 متر و در مراحل بعدی با سرعت 2.5 ماخ و ارتفاع 23000 متر با استفاده از بمب های مشقی در میدان تیر پایگاه هوائی تموز صورت پذیرفت . نتایج بدست آمده امیدوار کننده بود ، چنانکه در ابتدا نسبت خطاء بیش از 1000 متر نبود و سپس به 500 متر کاهش یافت . پس از آنکه بمب های ویژه با قابلیت تحمل سرعت و حرارت بسیار بالا به وزن 400 کیلوگرم توسط گروهی از مهندسان صنایع اسلحه سازی عراق ساخته شد ، با انجام عملیاتی این پروژه بر روی اهداف ایرانی موافقت گردید .
در تاریخ 15/9/1985 جلسه بزرگی با حضور جناب فرمانده مدیر اطلاعات و عملیات نیروی هوائی سرلشگر ( مرحوم ) مظهر محمد الفرحان و کارشناسان تسلیحاتی و اطلاعاتی روس و فرمانده گردان 97 میگ 25 و افسران و متخصصان فنی عراقی برپا شد و در مقرر گردید تا این شیوه جدید بر روی اهداف ایرانی عملیاتی گردد . اکنون دقت بمباران به کمتر از 300 متر رسیده بود که برای چنین سرعت و ارتفاعی مقبول و مناسب بود . این عملیات بر روی اهداف دیگر انجام پذیرفت و تمام خلبانان این گردان برای آن آموزش داده شدند . در این روش عملیات تصویربرداری و بمباران به صورت همزمان صورت می گرفت و معمولا در انجام اینگونه ماموریت ها از 4 بمب 400 کیلوگرمی استفاده می گردید . پس از آنکه عراق در سال 1987 تصمیم گرفت شهرهای ایران را مورد حمله قرار دهد ، پروازهای هواپیمای میگ 25 به صورت شبانه روزی بر فراز تهران و سایر شهرهای ایران انجام می شد که در واقع پاسخی بود به حملات ایران به شهرهای عراق از سال 1982 که به اخطار های عراق هم توجهی نمی نمود . [External Link Removed for Guests]
اکنون داستان این خلبان شجاع را در انجام یکی از ماموریتهای جنگی برایتان بیان می کنم .
لازم است خواننده عزیز این داستان بداند که ایشان همان خلبانی است که ماموریت شناسائی سواحل غربی ایران تا بندر جاسک را قبلا انجام داده ( و در امارات متحده عربی فرود آمده بود ) که ماجرای آن قبلا با عنوان عقابی از کشورم تقدیم حضورتان شده بود.
این عقاب تیز پرواز می گوید : دو فروند هواپیمای میگ 25 شناسائی / بمب افکن ( Mig-25 RB ) جمعی گردان ما ( گردان 97 ) به همراه اکیپ فنی مستقر در پایگاه هوائی تموز به پایگاه هوائی امام علی در ناصریه منتقل شدند تا چند ماموریت را با توجه به بعد مسافت اهداف مورد نظر و نیز برخی محدودیت های هواپیما ، از آن پایگاه انجام دهند . در فوریه سال 1987 به من ماموریت داده شد که محوطه ایستگاه راه آهن شهر اصفهان را با محموله ای 2 تنی ( 4 بمب ) و مخازن سوخت خارجی مورد حمله قرار دهم . من می بایست با طلوع نخست خورشید راس ساعت 0400 به وقت عراق بر روی هدف می رسیدم ( T O T ) . ( اختلاف زمانی بین ایران و عراق حدود 30 دقیقه می باشد که خورشید در آنجا زودتر از عراق طلوع می کند به همین دلیل می بایست با احتساب زمان برخاست ، ارتفاع گیری و سرعت حرکت به سمت هدف یک پرواز شبانه صورت می گرفت تا در زمان مقرر طبق نقشه ماموریت به هدف می رسیدیم ) .
پس از برنامه ریزی سامانه های ناوبری هواپیما بر روی مختصات هدف ، تقریبا در ساعت 0330 با هواپیمایم به سمت هدف برخاستم و به تدریج بارتفاع 20000 متری و سرعت رو به افزایش 2500 کیلومتر بر ساعت رسیدم که در این شرایط مسافت حدود 170 کیلومتر را در مدت 9 دقیقه طی نمودم . مسیر پرواز خود را به صورت افقی مستقیم ( طی هر 40 کیلومتر در هر دقیقه ) ادامه دادم . فاصله کلی من تا هدف حدود 800 کیلومتر بود و معمولا در چنین ماموریت های در هنگام برخاست و تکمیل ماموریت تا زمان کاهش ارتفاع ( برای فرود ) از پس سوز استفاده می کردیم . [External Link Removed for Guests]
نقشه مسیر پرواز از پایگاه هوائی امام علی به اصفهان
[External Link Removed for Guests]
کوه های اطراف اصفهان و آشکار شدن شهر نجف آباد
بد نیست بدانید که شیوه ناوبری مورد استفاده ما در رسیدن به اهداف دوردست چگونه بوده است . ما معمولا ماموریت ها را برای تضمین تصحیح سامانه ناوبری زمینی به صورت خط مستقیم ( 180)ْ انجام می دادیم و برای کسب بهترین نتیجه ترجیح می دادیم تا از خلبان خودکار استفاده کنیم و در همان حال حمله را هم به صورت خودکار انجام دهیم . اما مسافت مورد نظر ما معمولا از برد اصلی این سامانه فراتر بود به همین دلیل هواپیما تا زمان رسیدن بر روی هدف مورد نظر (به منظور تصویربرداری یا حمله به آن ) به صورت مداوم و با استفاده از تجهیزات داخلی مسیر را تصحیح می نمود . اما نتیجه این تصحیح مسیر مداوم ، کاهش سوخت هواپیما و عدم امکان انجام یک گردش اضافی برای فرود در صورت خطای در تقرب به باند و یا فرود در فرودگاه دیگر مثلا بدلیل اوضاع نامناسب جوی می گردید و به خاطر دارم که یکی از هواپیماهای ما در هنگام لمس باند فرودگاه بدلیل اتمام سوخت موتورهایش خاموش شد .
در واقع کارشناسان روس از نحوه انجام ماموریت هایمان بسیار شگفت زده می شدند و می گفتند کارهای شما از توانائی های میگ 25 فراتر رفته و انتظار داشتند تا ما به آنها بگوئیم چگونه چنین ماموریت هائی انجام می شود و من هم برای برای ثبت در تاریخ چنین موردی را بیان کردم . به طور طبیعی انجام چنین اموری صبر و آرامش اعصاب و شجاعت زیادی را می طلبد با علم به اینکه می دانیم هر هواپیمایی دارای نقاط قوت و ضعفی است و نقطه ضعف میگ 25 شناسائی ( بمب افکن ) هم مواردی بوده که در بالا ذکر کردم . [External Link Removed for Guests]
منظره سپیده دم قبل از طلوع خورشید از دید خلبان میگ
به پرواز از پیش تعیین شده خود ادامه دادم و با هدف حدود 200 کیلیومتر فاصله داشتم که منظره سپیده قبل از پیدا شدن قرص خورشید در نهایت زیبائی پدیدار گشت و من از ظلمات تاریکی در عراق به سپیده نخستین در ایران رسیدم . اکنون فاصله من تا هدف 120 کیلومتر و تنها 80 کیلومتر برای اجرای حمله و خالی کردن بمبها بر روی هدف باقیمانده بود که ناگهان در این ارتفاع و سرعت بالا اتفاقی غیر منتظره رخ داد . درست در فاصله 120 کیلومتری ( هدف ) هواپیمایم به شدت تکان خورد و دنیای اطرافم همچون روز روشن گردید و سامانه خلبان خودکار هم از مدار خارج شد و تصور کردم که هواپیمایم مورد اصابت موشک زمین به هوا یا هوا به هوا قرار گرفته است . اما بر خلاف آنچه که معمولا در چنین شرایطی رخ می دهد ، سامانه های هشدار دهنده هواپیمایم هیچگونه تهدیدی را نشان نمی دادند که بخواهم واکنشی نشان دهم . در این شرایط مجددا بر هواپیما مسلط شدم و تصمیم گرفتم تا زمانیکه هواپیما را در کنترل دارم به مسیر خود ادامه دهم گوئی همه چیز تقریبا عادی است . در مسافت تعیین شده برای انجام حمله به هدف ( 40 کیلومتر ) بمب ها را رها کردم و اقدامات لازم برای بازگشت به پایگاه را انجام دادم . [External Link Removed for Guests]
مسیر بازگشت به
تقریبا در ساعت 0430 با هواپیمایم در پایگاه هوائی (امام ) علی به سلامت فرود آمدم در حالیکه مانند سایر ماموریت های مشابه احساس حال ناخوشی و غیر عادی شدیدی داشتم . با مهندس گردان تماس گرفتم و به او گفتم که هدف حمله موشک های ایرانی و به احتمال قوی موشک زمین به هوا قرار گرفته ام . پس از بررسی دقیق هواپیما آثار اصابت های شدید و هولناکی را بر روی بدنه مشاهده کردم که من را درجا میخکوب نمود و من بابت سلامتی ام خدا را سپاس گفتم . چگونه این هواپیمای درشت اندام توانسته بود آسیب هایی با این شدت را تحمل نماید ( هواپیماهای روسی به لحاظ قدرت و استحکام بدنه از سایر هواپیماها متمایز هستند ) . متعاقبا فرماندهی نیروی هوائی را از وقوع این حادثه مطلع کردم اما آنها برایشان غریب بود که این نوع هواپیما را بتوان با سامانه های پدافند هوائی مورد اصابت قرارداد ضمن آنکه سامانه های هشدار دهنده کابین هم اصلا به خلبان در این مورد اخطاری نداده بود . آنها تصور می کردند که من در اشتباه هستم و به حرف هایم اطمینان نداشتند . بنابراین به من اطلاع دادند که هیئتی را از سوی مدیریت امنیت پرواز برای رسیدگی به این موضوع اعزام خواهند نمود.
در کمیسیون مدیریت ایمنی پرواز حاضر شدم و به سئوالات آنها در مورد مسیر پرواز ، ارتفاع و اینکه آیا من از سامانه اخلال هواپیما استفاده کرده ام یا خیر پاسخ گفتم . از سئوالات آنها چنین برداشت کردم که آنها حرف های من را جدی نگرفته اند و اساسا از عمق دقت ما در انجام اینگونه ماموریت ها که از سال 1985 آغاز شده بود اطلاعی نداشتند . آنها در مورد ارتفاع پرواز من سئوال کردند که کمتر از 20000 متر بود چرا که منطقه اصفهان دارای کوه هائی به ارتفاع 4000 متر است و این یعنی ارتفاع واقعی من 16000 متر بوده است . در این میان معاون عملیات فرماندهی نیروی هوائی از رئیس کمیسیون خواست تا با من جداگانه گفتگو کند و بین ما صحبت های زیر در گرفت :
معاون فرمانده : بابت سلامتی ات خدا را شاکریم . تو با موشک هوا به هوای ایرانی مورد اصابت قرار گرفتی ؟
عقاب (؟) : ممنونم قربان .... قربان بیشتر گمان می کنم موشک زمین به هوا بوده
معاون فرمانده : هیچ سامانه موشکی زمین به هوا که به چنین ارتفاعی برسد وجود ندارد
عقاب (؟) : قربان سامانه اخلال هواپیمایم هیچ ردی از وجود و یا قفل راداری موشک های آمریکائی نشان نداد ... ممکن است موشک روسی بوده باشد !!!
معاون فرمانده : اینطور که شما می گویی نیست . حواست نبوده و نتوانسته ای فرق بین تهدیدات زمینی یا هوائی را تشخیص دهی .
عقاب (؟) : قربان من تاکیدمی کنم که با موشک زمین به هوا مورد اصابت قرار گرفتم .
پاسخ های من معاون عملیات و کمیسیون امنیت پرواز را قانع نساخت و آنها را من را در جریان پرواز بی دقت تلقی کردند که متوجه واقعیت آنچه که در اطرافم می گذرد نبوده ام . این موضوع من را بشدت عصبانی نمود در حالیکه من دهها سورتی ماموریت را در نهایت دقت و امانت و با این هواپیمای درشت اندام به انجام رسانده بودم و بعدا هنگامی که فهمیدم فرماندهی درخواست انجام یک ماموریت تصویربرداری مجدد را از همان منطقه و توسط خلبان دیگری از گردان شناسایی نموده است عصبانیتم بیشتر شد . البته از شما مخفی نمی کنم که در انجام این ماموریت با این سرعت بالا موفق نبوده ام اما تاکید فرماندهی بر عدم وجود هر گونه سامانه زمین به هوا در آن منطقه موضوع دیگیری است .
فرماندهی عملیات نیروی هوائی از من درخواست نمود تا یک فروند میگ 25 شناسائی را برای تصویر برداری از منطقه اصفهان و تاکید بر نادرستی اظهارات من مبنی بر وجود سامانه زمین به هوا آماده نمایم . من هم اقدامات لازم را انجام دادم و گزارش آماده بودن هواپیما و خلبان ( ث ص أ ) را به فرماندهی عملیات ارسال نمودم . سپس به اطاقم رفتم تا قدری استراحت کنم و از خداوند عزیز القدیر درخواست نمودم تا خلبان ما را در جریان انجام این ماموریت شناسائی در پناه خود حفظ نماید چرا که تا خدا نخواهد چیزی رخ نمی دهد .
فرماندهی نیروی هوائی از من خواست تا به پایگاه هوائی تموز باز گردم و قدری استراحت نمایم . با اتمام زمان ماموریت اکیپ مستقر در پایگاه هوائی ( امام ) علی یک فروند هواپیمای میگ 21 ( دو کابین ) در آن پایگاه فرود آمد تا من را به پایگاه هوائی تموز منتقل سازد . با این هواپیما به سمت پایگاه پرواز کردم در حالیکه قلبم از آنچه که پیش آمده بود به درد آمده بود .
اندکی پس از ورودم به پایگاه هوائی تموز اطاق عملیات پایگاه با من تماس گرفت و گفت که هواپیمای شناسائی اعزامی به اصفهان توسط سامانه های پدافند هوائی مستقر در منطقه مورد اصابت قرار گرفته است !!! از شنیدن این خبر بسیار اندوهگین شدم و از اینکه جناب معاون فرمانده نیروی هوائی و کمیسیون امنیت پرواز به گزارشی که قبلا داده بودم توجهی نکرده اند خشمگین شدم . [External Link Removed for Guests] های زمین به هوای فولکا ( ولگا ) با حداکثر برد 45 کیلومتر و ارتفاع 25 کیلومتر
پس از سرنگونی هواپیما مدیر امنیت پرواز با من تماس گرفت و از من عذر خواهی کرد اما من حتی تا امروز او را نبخشیده ام . از آن پس دیگر هواپیمای میگ 25 بدون حصول اطمینان از وضعیت پدافند هوائی دشمن در منطقه به ماموریت اعزام نمی شد. اندکی بعد ، گزارشی از سوی حفاظت اطلاعات نیروی هوائی به نقل از سازمان جاسوسی کشور رسید که نشان می داد کشور چین ایران را به سامانه موشکی زمین به هوا از نوع فولکا ( ولگا ) مجهز نموده و ایران هم این سامانه را در بالاترین ارتفاعات منطقه به بلندی 4000 متر که احتمالا منطقه نجف آباد است و حدود 100 کیلومتر با اصفهان فاصله دارد مستقر نموده است .
آنچه که سبب شد تا فرماندهی نیروی هوائی از درک موضوع غافل شود این بود که سامانه اخلالگر هواپیما قادر به حس کردن امواج راداری موشک های ساخت روسیه نیست و فقط می تواند امواج موشک های آمریکائی مانند هاوک را ردیابی نماید . الحمد لله خلبان ( ث ص أ ) توانست در ارتفاع 2000 متری و با وجود خطرات زیاد با چتر از هواپیما خارج شود باسارت درآید و در پایان جنگ به کشور بازگشت .
این موضوع سبب می شود تا فرماندهی نیروی هوائی را به شدت مورد مواخذه قرار دهیم چرا که حدود هفت سال از آغاز جنگ با ایران می گذشت و اگر این مورد در ابتدای جنگ رخ می داد ممکن بود آن را نادیده بگیریم ، اما پس از آنکه وضعیت برتری هوائی به این درجه بالا تثبیت شد و پس از آنکه از نقشه کامل ایران با هواپیماهای میگ 25 و میراژ اف 1 با تمام تجهیزات تصویربرداری ، الکترونیکی و راداری تصویربرداری شد نظیر چنین اتفاقی رخ می دهد پس اطلاعات جاسوسی ما کجا بوده است ؟ خساراتی که به نیروی هوائی ما پس از کسب برتری خرد کننده هوائی وارد شد دلیل واضح اهمال و کوتاهی از سوی فرماندهی نیروی هوائی بوده که وظایف مهم و حیاتی خود را بدون کسب مشاوره از سایر فرماندهان و فقط به صورت اعتماد به ستاد مرکزی خود انجام می داد . با تشکر
یکی از عقابان میگ 25 شناسائی / بمب افکن خلاصه ماجرا به نقل از مجله صنایع هوائی – اردیبهشت ماه 96
26 بهمن 1365 – یک فروند میگ 25 پس از پیش اخطار ورود آن به استان اصفهان از سوی رادار سوباشی پدافند نیروی هوائی به سایت پدافند موشکی زمین به هوای HQ-2 ( یابن الزهراء (س)) مستقر در منطقه فلاورجان که در اختیار سپاه پاسداران و با تامین نیرو توسط پدافند هوائی ارتش اداره می شد ، به هدایت سرگرد حسین صفری ابهری مورد اصابت موشک واقع گردید و سرنگون شد ! گفتنی است خلبان فاکس بت مزبور با نام ثائر صبحی احمد علی پس از خروج اضطراری به اسارت نیروهای ایرانی درآمد!
بیان جزئیات مندرج در سایتهای داخلی :
.... علاوه بر موارد فوق، خریداری سامانه پدافندهوایی HQ-2 ( با توان پوشش بالاتر از ارتفاع متوسط ) از کشور چین جهت تأمین پوشش هوایی در ارتفاع بالاتر، مدنظر قرار گرفت. اولین گروه اعزامی از کارکنان پدافند هوایی جهت طی دوره سامانه پدافندهوایی HQ-2 ، مشتمل بر زبده ترین کارکنان غیور پدافندهوایی ارتش و سپاه، آموز شهای لازم را در چین فرا گرفتند. ، با توجه به تصمیمهای اتخاذ شده از سوی مسئولان طراز اول کشور، سامانه پدافندهوایی HQ-2 در اختیار سپاه پاسداران قرار گرفت و کارکنان ارتشی پدافندهوایی که دوره را طی کرده بودند، به سایت HQ-2 سپاه مأمور شدند. حضور کارکنان پدافندهوایی ارتش به عنوان مأمور در پدافند هوایی سپاه آن چنان مؤثر بود که آثار آن به رغم گذشت سالها همچنان باقی مانده است. با همکاری مشترک سایت راداری سوباشی ( زیرمجموعه یکی از یگانهای تحت امر پدافند هوایی ارتش) و ارائه سمت، برد و ارتفاع هدف و واگذاری مشخصات هواپیمای میگ 25 عراقی به سایت موشکی HQ-2 ، شلیک موفقیت آمیز با سرانگشتان با کفایت فرزندان ارتش اسلام انجام شد. پس از سرنگونی هواپیمای میگ 25 عراقی، کارشناسان نظامی دنیا بر قدرت پدافندهوایی جمهوری اسلامی ایران مُهر تأیید زدند و مأموریت میگ 25 در جنگ شهرها و بمباران مردم بیگناه ایران اسلامی برای همیشه متوقف و جنگ شهرها وارد فاز جدیدی شد. این بار تمرکز عراقی ها استفاده از موشکهای دوربرد و زمین به زمین برای حمله به شهرهای بزرگ ایران بود. در این خصوص مراجعه همزمان به اسناد و مدارک و همچنین تاریخ شفاهی و اظهارات پیشکسوتان پدافند هوایی راهگشا خواهد بود. برابر اسناد موجود: [External Link Removed for Guests]
تصویری واقعی از منظر کابین خلبان میگ 25 در حال پرواز در ارتفاع بسیار
« در تاریخ 26 بهمن 65 ، در ساعت 12:25 یک فروند میگ 25 با شماره B07Z در موقعیت BD3050 و با سرعت 1100 نات و ارتفاع 50 هزار پا [ هواپیمای فوق در آسمان اصفهان دارای ارتفاع حدود هفتاد هزار پا بود] در دید رادار بندر امام و سپس در دید رادار بوشهر قرار میگیرد. ضمن اعلام وضعیت قرمز اصفهان، موقعیت هواپیما لحظه به لحظه [توسط سایت راداری سوباشی همدان] به سایت موشکی HQ-2 گزارش و پس از محو مسیر از رادار نیز، موقعیت به صورت تخمینی گزارش و در ساعت 12:30 سامانه موشکی، قادر به رهگیری شده و با شلیک سه تیر موشک، هواپیما را سرنگون میسازد که خلبان هواپیما ستوانیکم عبد الرحمان البیانی * با چتر بیرون پریده و در شمال شرقی مسجد سلیمان [ حوالی اصفهان] زنده دستگیر میشود».
« در همین خصوص سرهنگ بازنشسته حسین صفری ابهری میگوید: حدود روز بیستم عملیات والفجر 8 بود که به ما ابلاغ شد برای اعزام به کشور چین وطی دوره آموزشی سامانه پدافندهوایی HQ-2 از منطقه خارج شویم. در آن دوره دو گروه، یکی از پدافندهوایی ارتش و دیگری از پدافندهوایی سپاه حضور داشتند. پس از پایان دوره، با توجه به اینکه سامانه موشکی HQ2J را که قرار بود در اختیار پدافند هوایی ارتش قرار بگیرد، بنا به دلایلی در اختیار سپاه قرار گرفت و من و بقیه همکاران با توجه به اینکه تنها متخصصان این سامانه ها بودیم، به سپاه مأمور شدیم که تجربه بسیار خوبی بود از همکاری و اتحاد این دو نهاد. در شروع کار در گرمدره ( سایت هاوک قدیم) که در اختیار سپاه بود، مستقر و بعد از مدتی به دو گروه آموزشی و عملیاتی تقسیم شدیم؛ من در گروه عملیات مسئولیت افسر کنترل آتش را عهده دار بودم. این اولین مأموریت ما در سایت شهدای خیبر بود که تجهیزات را مستقر و عملیاتی کردیم و بعد از مدتی برای عملیات کربلای 5 ، یک سایت را به منظور آماده کردن در رامهرمز گسترش دادیم. سایت در حال آماده شدن بود که محل ما کشف و مورد تهاجم موشکی عراق قرار گرفت. الزاماً محل را ترک کردیم و جهت استقرار بعدی به اصفهان ( منطقه فلاورجان) رفتیم و در یک منطقه کشاورزی، سایت ( یابن الزهرا) پایه گذاری شد. سایت خیلی سریع آماده شد و تجهیزات گسترش یافت. با توجه به اینکه کلیه کارکنان در هر تخصص، دوره یکسان طی کرده بودند و در تیمی که جهت عملیات پیش بینی شده بود، از کارکنان فنی کسی در نظر گرفته نشده بود و لازم بود کل امور تعمیراتی نیز توسط خود کارکنان عملیات انجام شود، بعد از آغاز به کار سایت و انجام سرویسها و آزمایشهای مربوط، مشخص شد که بخشی از سامانه که در اتاق عملیات ( تراک 3 ) است، اشکال دارد و کلیه فرایند سامانه را با اشکال مواجه کرده است. با تلاش زیاد معلوم شد در یک شاسی به عمد خرابکاری شده، به طوری که در جایی که باید لامپی با شماره خاص گذاشته شود، یک لامپ با شماره دیگر کار گذاشته بودند و روی شاسی را عمداً به غلط نوشته بودند، ولی در نقشه، لامپ دیگری بود و اشکالی مشابه که ظاهراً چینیها در هر سامانه اعمال کرده بودند که ما مجبور شویم از آنها جهت رفع عیب کمک بگیریم و به این وسیله برای خود جایی باز کنند، ولی از آنجایی که خداوند در تمام مراحل یار ما بود این اشکالات رفع و با از جان گذشتگی و کارهایی که بیشتر به معجزه شبیه بود، سایت عملیاتی شد. مثلاً سوختگیری موشک به صورت دستی و توسط سطل و قیف که با هیچ معیاری همخوانی ندارد، انجام گرفت ».
سرهنگ صفری ابهری ادامه میدهد: « برابر هماهنگی انجام شده با رادارسوباشی همدان، قرار بود به محض برخاستن میگ 25 در عراق، به ما اطلاع داده شود که همینطور هم شد و به محض اطلاع، دستگاهها را آماده کردیم و آنتن رادار را در سمت مورد نظر قرار دادیم. در فاصله 120 کیلومتری هدف ظاهر شد. ستوان حیدری، افسر کنترل شکاری سایت راداری سوباشی اطلاعات لازم را به سایت موشکی HQ-2 ارائه میکرد و عملیات بر روی آن به خوبی انجام شد. اینگونه بود که کار عملیاتی را انجام میدادیم؛ هر کس به طریقی دست به دعا برداشته بود و از خدا کمک میخواست و فضایی بسیار پاک و معنوی ایجاد شده بود که قابل وصف نیست. خلاصه، اقدام به شلیک اولین و دومین تیر موشک کردیم و شلیک موشک سوم بود که هواپیما را سرنگون کرد و از اوج آسمان به زیر کشید. در مختصاتی که ما اعلام کردیم، ( دروازه تهران) لاشه هواپیما به دست آمد و خلبانش هم اسیر شد. از آن روز به بعدآسمان آبی کشور عزیزمان از لوث وجود میگ 25 پاک شد و دیگر تا پایان جنگ هیچ شهری مورد تهاجم این هواپیما قرار نگرفت. از این تاریخ تا اتمام جنگ، من مسوولیت تعمیر و نگهداری کابین عملیات سایتهای گسترش یافته را عهده دار بودم که به فضل الهی کلیه سایتها تا پایان جنگ بدون کمک خارجیان و بدون دریافت قطعه ای از خارج به صورت عملیاتی حفظ گردید ».
در این خصوص باز گویی خاطره سردار محمد حسن منصوریان، معاون هماهنگ کننده قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء( ص) ارتش جمهوری اسلامی ایران که در آن ایام در سایت یابن الزهرا حضور داشت نیز قابل تأمل است. وی در مصاحبه ای در این خصوص میگوید: وقتی این اتفاق مهم [سقوط هواپیمای میگ 25 ] رخ داد و هواپیمای میگ توسط پدافندهوایی منهدم شد، نیروهای عراقی اصلاً فکرش را نمیکردند که ما بتوانیم این هواپیما را شکار کنیم، حتی با کشور شوروی سابق که میگ 25 را در اختیار عراق قرار داده بود، دچار مشکل شدند که چرا این هواپیما در ارتفاع بالای 70 هزارپا مورد اصابت موشک قرار گرفته است ؟! ». [External Link Removed for Guests]
تذکر مهم : نام خلبان میگ 25 ساقط شده در گزارش اصلی خاطرات خلبان عراقی باختصار ( ث ص أ ) ذکر شده که با آنچه که در متن گزارش مجله صنایع هوائی با نام ثائر صبحی احمد علی آمده کاملا مطابقت دارد اما با آنچه که در گزارش سایت پدافند هوائی با نام عبد الرحمان البیانی قید شده تفاوت دارد . در نتیجه گزارش خلبان عراقی و گزارش مجله صنایع هوائی صحیحتر به نظر می رسد .
هرگونه برداشت یا نقل قول و یا کپی برداری از این مقاله با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است .
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
- پست: 60
- تاریخ عضویت: شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۵, ۱:۴۹ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 207 بار
- سپاسهای دریافتی: 199 بار
Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي
با سلام
جمله نويسنده مطلب در مورد اينكه "هواپیمای میگ 25 ویژه تصویربرداری هوائی در ارتفاع و سرعت بسیار بالا طراحی شده است" به نظرم عجيب آمد. تا آنجا كه من مي دانم اين هواپيما يك جنگنده و رهگير هم مي باشد. شايد نسخه اي كه در اختيار عراقي ها بوده تنها قابليت شناسايي داشته است.
همچنين تعجب روسها از تبديل اين هواپيما به بمب افكن نيز كمي عجيب است. خود روسها از ورژن E اين هواپيما به عنوان بمب افكن استفاده كردند. (البته ممكن است اطلاعات من كامل نباشد)
كلا نويسنده خيلي خودشان را تحويل گرفته است. يادمان نرفته است كه هر هواپيماي عراقي كه آسيب مي ديد مجبور بودند براي تعمير آنرا به روسيه ارسال نمايند و بعضا هواپيماهاي آسيب ديده يكسال از سرويس كشور عراق خارج مي شد. كساني كه يك تعمير هواپيما را نمي توانستند انجام بدهند ادعاي تغيير كاربري آنرا دارند.
با تشكر
جمله نويسنده مطلب در مورد اينكه "هواپیمای میگ 25 ویژه تصویربرداری هوائی در ارتفاع و سرعت بسیار بالا طراحی شده است" به نظرم عجيب آمد. تا آنجا كه من مي دانم اين هواپيما يك جنگنده و رهگير هم مي باشد. شايد نسخه اي كه در اختيار عراقي ها بوده تنها قابليت شناسايي داشته است.
همچنين تعجب روسها از تبديل اين هواپيما به بمب افكن نيز كمي عجيب است. خود روسها از ورژن E اين هواپيما به عنوان بمب افكن استفاده كردند. (البته ممكن است اطلاعات من كامل نباشد)
كلا نويسنده خيلي خودشان را تحويل گرفته است. يادمان نرفته است كه هر هواپيماي عراقي كه آسيب مي ديد مجبور بودند براي تعمير آنرا به روسيه ارسال نمايند و بعضا هواپيماهاي آسيب ديده يكسال از سرويس كشور عراق خارج مي شد. كساني كه يك تعمير هواپيما را نمي توانستند انجام بدهند ادعاي تغيير كاربري آنرا دارند.
با تشكر
مرگ بر روی پاها بهتر از زندگی بر روی زانوان است
- پست: 1432
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 595 بار
- سپاسهای دریافتی: 10288 بار
Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي
h.irani نوشته شده:با سلام
جمله نويسنده مطلب در مورد اينكه "هواپیمای میگ 25 ویژه تصویربرداری هوائی در ارتفاع و سرعت بسیار بالا طراحی شده است" به نظرم عجيب آمد. تا آنجا كه من مي دانم اين هواپيما يك جنگنده و رهگير هم مي باشد. شايد نسخه اي كه در اختيار عراقي ها بوده تنها قابليت شناسايي داشته است.
همچنين تعجب روسها از تبديل اين هواپيما به بمب افكن نيز كمي عجيب است. خود روسها از ورژن E اين هواپيما به عنوان بمب افكن استفاده كردند. (البته ممكن است اطلاعات من كامل نباشد)
كلا نويسنده خيلي خودشان را تحويل گرفته است. يادمان نرفته است كه هر هواپيماي عراقي كه آسيب مي ديد مجبور بودند براي تعمير آنرا به روسيه ارسال نمايند و بعضا هواپيماهاي آسيب ديده يكسال از سرويس كشور عراق خارج مي شد. كساني كه يك تعمير هواپيما را نمي توانستند انجام بدهند ادعاي تغيير كاربري آنرا دارند.
با تشكر
سلام علیکم و رحمه ا...
گونه تصویر برداری و شناسائی این هواپیما را با حرف R می شناسند و می گویند MIG-25 R . گونه های رهگیر آن بسته به نوع بهینه سازی صورت گرفته را با حرف PD و یا PDS می شناسند . اما این گونه هواپیمائی که در مقاله فوق از آن یاد شده احتمالا از سری شناسائی / بمب افکن است که اصطلاحا از آن با پسوند RB یاد می شود . حالا اینکه عراقی ها مبدع آن بوده اند یا نه را واقعا نمی دانم اما در اینکه عراقی ها در جنگ از خود خلاقیت هائی را نشان داده بوند هیچ تردیدی ندارم . با توجه به تجربیاتی که از سلسله مقالات ترجمه شده تا کنون بدست آمده در اینکه طرف عراقی در بیان خاطرات و عملیات خود بسیارغلو می کنند هم هیچ شکی نیست اما این روالی است که در دنیا مرسوم است و حتی خود ما هم در جنگ و در بیان خاطراتمان قطعا چنین کاری را انجام داده ایم .
ممنون از نظرتان .

اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
- پست: 1102
- تاریخ عضویت: جمعه ۳۱ فروردین ۱۳۸۶, ۶:۱۰ ب.ظ
- محل اقامت: ارومیه
- سپاسهای ارسالی: 12686 بار
- سپاسهای دریافتی: 11782 بار
- تماس:
Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي
با سلام و تشکر مجدد از دوستمون جناب abdolmahdi بابت وقتی که می گذارند
طرح میگ-25 با پیش نمونه Ye-155P-1 (اولین پرواز 9 سپتامبر 1964) در ابتدا برای تولید یک "جنگنده-رهگیر" بلندپرواز و سریع برای رهگیری بمب افکن [نافرجام] B-70 متولد گشت. (گونه MiG-25P Foxbat-A)
انواع رهگیر MiG-25PD/PDS Foxbat-E از اواسط دهه 70 میلادی و با ارتقای سیستم های رادار/تسلیحات متولد گشتند.
گونه شناسایی فاکسبت با پیش نمونه Ye-155R-1 (اولین پرواز 9 مارس 1964) همزمان با گونه رهگیر فاکسبت وارد فاز طراحی و تولید گردید. [هر چند در عمل پیش نمونه شناسایی زودتر از نمونه رهگیر پرواز کرد.]
گونه شناسایی/بمب افکن فاکسبت MiG-25RB Foxbat-B از سال 1970 در خدمت نیروی هوایی شوروی [سابق] بود. از همان ابتدا این گونه دارای توانایی بمباران هوایی با استفاده از سیستم ناوبری/حمله Peleng بود.
[External Link Removed for Guests]
چهارمین پیش-نمونه MiG-25RB به شماره بدنه 024 مسلح به هشت نمونه اولیه بمب 500 کیلویی ویژه فاکسبت FAB-500T
اینکه در خاطره اشاره شده به "ایجاد امکان بمباران" قطعا یک بلوف می باشد ... شاید در واقعیت منظور نگارنده [اصلی] فعال سازی امکان بمباران فاکسبت های شناسایی در خدمت عراق بوده باشد.
همانند فعال سازی امکان بمباران تامکت های خودمان از اواسط جنگ. (تامکت های ایران از ابتدا با این امکان تولید شده بودند.)
البته اینکه در بمباران از ارتفاع 23000 متری با سرعت 2500 کیلومتر بر ساعت و رهاسازی مهمات غیر هدایت شونده (Free-Fall Bomb) از مسافت 40 کیلومتری هدف، عراقی ها به دقت 300 متری رسیده اند ... مطالبی بیش از بلوف نهفته است.
درباره نیروی هوایی عراق
موفق باشید
h.irani نوشته شده:با سلام
جمله نويسنده مطلب در مورد اينكه "هواپیمای میگ 25 ویژه تصویربرداری هوائی در ارتفاع و سرعت بسیار بالا طراحی شده است" به نظرم عجيب آمد. تا آنجا كه من مي دانم اين هواپيما يك جنگنده و رهگير هم مي باشد. شايد نسخه اي كه در اختيار عراقي ها بوده تنها قابليت شناسايي داشته است.
همچنين تعجب روسها از تبديل اين هواپيما به بمب افكن نيز كمي عجيب است. خود روسها از ورژن E اين هواپيما به عنوان بمب افكن استفاده كردند. (البته ممكن است اطلاعات من كامل نباشد)
كلا نويسنده خيلي خودشان را تحويل گرفته است. يادمان نرفته است كه هر هواپيماي عراقي كه آسيب مي ديد مجبور بودند براي تعمير آنرا به روسيه ارسال نمايند و بعضا هواپيماهاي آسيب ديده يكسال از سرويس كشور عراق خارج مي شد. كساني كه يك تعمير هواپيما را نمي توانستند انجام بدهند ادعاي تغيير كاربري آنرا دارند.
با تشكر
طرح میگ-25 با پیش نمونه Ye-155P-1 (اولین پرواز 9 سپتامبر 1964) در ابتدا برای تولید یک "جنگنده-رهگیر" بلندپرواز و سریع برای رهگیری بمب افکن [نافرجام] B-70 متولد گشت. (گونه MiG-25P Foxbat-A)
انواع رهگیر MiG-25PD/PDS Foxbat-E از اواسط دهه 70 میلادی و با ارتقای سیستم های رادار/تسلیحات متولد گشتند.
گونه شناسایی فاکسبت با پیش نمونه Ye-155R-1 (اولین پرواز 9 مارس 1964) همزمان با گونه رهگیر فاکسبت وارد فاز طراحی و تولید گردید. [هر چند در عمل پیش نمونه شناسایی زودتر از نمونه رهگیر پرواز کرد.]
گونه شناسایی/بمب افکن فاکسبت MiG-25RB Foxbat-B از سال 1970 در خدمت نیروی هوایی شوروی [سابق] بود. از همان ابتدا این گونه دارای توانایی بمباران هوایی با استفاده از سیستم ناوبری/حمله Peleng بود.
[External Link Removed for Guests]
چهارمین پیش-نمونه MiG-25RB به شماره بدنه 024 مسلح به هشت نمونه اولیه بمب 500 کیلویی ویژه فاکسبت FAB-500T
اینکه در خاطره اشاره شده به "ایجاد امکان بمباران" قطعا یک بلوف می باشد ... شاید در واقعیت منظور نگارنده [اصلی] فعال سازی امکان بمباران فاکسبت های شناسایی در خدمت عراق بوده باشد.
همانند فعال سازی امکان بمباران تامکت های خودمان از اواسط جنگ. (تامکت های ایران از ابتدا با این امکان تولید شده بودند.)
البته اینکه در بمباران از ارتفاع 23000 متری با سرعت 2500 کیلومتر بر ساعت و رهاسازی مهمات غیر هدایت شونده (Free-Fall Bomb) از مسافت 40 کیلومتری هدف، عراقی ها به دقت 300 متری رسیده اند ... مطالبی بیش از بلوف نهفته است.
درباره نیروی هوایی عراق
موفق باشید
حقيقت را بدانيد تا رها شويد؛ دانش قدرت است! زيرا به شما اجازه تصميم گيري آگاهانه بر اساس حقايق هستي را مي دهد، نه بر اساس باورهاي گاها اشتباه شما!
- پست: 1432
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 595 بار
- سپاسهای دریافتی: 10288 بار
Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي
abdolmahdi نوشته شده:سلام عليكم و رحمه ا... [External Link Removed for Guests]
جزئيات جديدي درباره حمله به ناو آمريكائي استارك كه براي نخستين بار از قول يكي خلبانان تيز چنگ شركت كننده در اين عمليات بيان مي شود.
هنگامي كه نشانه هدف دريائي بر روي رادار هواپيماي فالكون 50 پديدار شد ، در آن لحظه به طور طبيعي انجام اين ماموريت بر عهده يك خلبان جنگنده ميراژ بود و پس از قفل راداري موشك اول از نوع اگزوست و چند ثانيه بعد موشك دوم نيز به سمت هدف پرتاب گرديد . آنگونه كه مشخص بود ، ناو آمريكائي در آن لحظه در آبهاي ممنوعه قرار داشت و همه نوع تجهيزات براي دفاع از خود را نيز در اختيار داشت . اما ناو آمريكائي هيچ واكنشي به سوي هواپيماي عراقي از خود نشان نداد.
بلافاصله دو جنگنده F-15 از پايگاه هوائي ظهران در عربستان سعودي به هوا برخاستند تا هواپيماي ناشناسي را كه موشك ها را شليك كرده بود مورد اصابت قرار دهند . خلبان فالكن براي جلوگيري از مواجه شدن با هواپيماهاي عربستان سعودي كه ساخت امريكا بودند بلافاصله ارتفاع خود را تا 50 متر كاهش مي دهد و همين مهارت او باعث ميشود تا از هواپيماهاي مهاجم نجات پيدا كند و در همين حال يك دسته دو فروندي از جنگنده MIG-25 عراقي با نام اسد به استقبال فالكون رفته و ضمن اسكورت آن ، هواپيماهاي عربستان را نيز وادار به دور شدن از آبهاي مرزي عراق مي نمايند و پس از آن هواپيماهاي عراقي به سلامت فرود مي آيند.
[External Link Removed for Guests]
تصويري از هواپيماي بهينه سازي شده فالكون 50 مجهز به دماغه كامل و رادار جنگنده ميراژ
ناو جنگي استارك آمريكا توسط نيروي هوائي عراق و بوسيله هواپيماي غير نظامي بهينه شده فالكون فرانسوي كه رادار جنگنده ميراژ F-1 با دو سامانه ناوبري ، يكي ناوبري ميراژ و ديگري ناوبري استاندارد فالكون ، را با خود حمل مي كرد (و يك خلبان آن غير نظامي و خلبان ديگر ميراژ بود مورد اصابت قرار گرفت . اين هواپيما تا زمان رسيدن به هدف با سامانه ناوبري استاندارد فالكون هدايت مي شد و پس از آن هدايت هواپيما به خلبان و سامانه ناوبري ميراژ منتقل مي گرديد . يك هواپيماي فالكون منحصر به فرد در دنيا ) . محموله اين هواپيما دو موشك هوا به سطح فرانسوي از نوع اگزوسه بود . سرنشينان اين هواپيما دو خلبان و دو خدمه فني بودند . حمله به ناو آمريكائي در روز 17 ايار سال 1988 و در ساعت 2208 شب صورت گرفت .
دستورات و تفاصيل صادره از سوي فرماندهي مبني بر حمله به يك كشتي در خليج ع ر ب ي و در محدوده آبهاي عربستان سعودي ناميده مي شد كاملا اجراء گرديد بدون ذكر جزئيات . [External Link Removed for Guests]
هواپيماي فالكون براي حمله به هدف ، از پايگاه هوائي الشعيبه در نزديكي شهر بصره و در ساعت 2130 شب به هوا برخاسته و با سرعت 885 كيلومتر در ساعت و در ارتفاع 1500 متري سطح آب حركت مي كرد. هنگاميكه فالكون به هدف نزديك شد خلبانان متوجه شدند كه هدفشان يك كشتي نظامي آمريكائي (؟) است و نه آنگونه كه انتظار داشتند يك كشتي ايراني . در همين موقع ناو امريكائي هواپيماي عراقي را صدا زد و چند بار از او خواست تا خودش را معرفي كند . بدليل دوري فالكون از پايگاه مادر ، خلبانان نتوانستند تائيد هدف را از فرماندهي اخذ نمايند و در برزخ اجراي دستورات و لغو ماموريت كه مجازات هم در پي داشت گير افتاده بودند. لذا تصميم گرفتند كه سكوت كرده و به صداي ناو امريكائي پاسخي ندهند.
پس از توكل بر خدا موشك اول از فاصله تقريبي 35 كيلومتري و موشك دوم از فاصله تقريبي 25 كيلومتري ، به سمت ناو آمريكائي شليك شد. موشك اول بدنه كشتي را در ارتفاع 10 متري سطح آب و درست در زير برج ناخدا شكافت . البته موشك منفجر نشد اما سوخت موشك سبب بروز آتش سوزي در كشتي شد كه براي مدت بيش از 24 ساعت اطاق عمليات ، مركز مخابرات و بخشي از مخازن كشتي را به آتش كشيد. موشك دوم پس از اصبت به كشتي منفجر شد و شكافي به قطر تقريبي 12 متر را در بدنه كشتي آمريكائي ايجاد نمود. [External Link Removed for Guests]
پس از حمله ، لاشه كشتي به بحرين منتقل و پس از انجام تعميرات مقدماتي بر روي شناور غول پيكر ديگري قرار داده و به فلوريدا منتقل گرديد . اما هواپيماي عراقي با خدمه قهرمانش به سمت خاك وطن بازگشت و در پايگاه هوائي الشعيبه فرود آمد و پس از سوختگيري مجدد به سمت پايگاه هوائي الصدام در موصل پرواز نمود. اين تنها ماموريت اين هواپيما بود.
تلفات آمريكائي ها 37 كشته و 21 مجروح بود و اين جداي از خسارات مادي وارد شده بود . تعمير كامل كشتي 141 ميليون دلار هزينه برداشت . آمريكائيها اعلام كردند خلباني كه اين عمليات را انجام داده بود اعدام شد اما دقيقا برعكس آنچه كه آمريكائي ها مدعي بودند ، دو خلبان هواپيما به عنوان تشويق هر كدام 5000 دينار عراقي ( معادل 32000 دلار آمريكا در آن زمان ) دريافت و دو خدمه فني هم هر كدام يكدستگاه فولكس پاسات ( برزيلي) دريافت كردند.
در تاريخ 21 حزيران سال 2011 و با گذشت تقريبا 20 سال از آن حادثه ، دولت عراق موافقت كرد تا 400 ميليون دلار به عناون غرامت به بازماندگان 58 نفر خدمه ناو استارك بپردازد .
تا زمان نوشتن اين گزارش ، اين عمليات اولين و تنها حمله موفق به يك ناو جنگي امريكائي محسوب مي گردد ....
محققين عراقي در گزارش ديگري چنين اعلام مي كنند : بر طبق كل اسناد و مدارك موجود ثابت شده كه هواپيمائي كه ناو استارك را هدف قرار داد يك هواپيماي فالكون 50 بوده كه توسط خود عراقي ها مورد بهينه سازي قرار گرفته تا قادر به حمل دو موشك اگزوسه باشد. اين دو موشك در زير بالهاي هواپيماي نصب و حمل مي شد در حاليكه جنگنده ميراژ تنها يك موشك را با خود حمل مي كند . هر دو موشك شليك شده به سمت ناو آمريكائي از يك هواپيما (فالكون 50 ) رها شده بودند. [External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
صدام حسين در حال بازديد از هواپيماي فاكون 50 [External Link Removed for Guests]
لوح يادبود كشته شدگان ناو استارك در [External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
سلام علیکم و رحمه ا... [External Link Removed for Guests]
در سال 1987 یک هواپیمای ناشناس عراقی ، یک ناوچه آمریکائی را هدف قرار داد و 37 ملوان را کشت . هواپیمای ناشناس Mirage F.1 نبود که ناوچه USS ‘Stark’ مورد اصابت قرار داد .
نویسنده : تام کوپر
در هفدهم مه 1987 ، ناوچه موشک انداز آمریکائی USS Stark در وسط خلیج فارس و حدود سه کیلومتر خارج از محدوده ای که عراق آن را منطقه غیر جنگی عنوان کرده بود در حال گشتزنی بود . حدود سال 1000 شب به وقت محلی ، ناوچه استارک از سوی هواپیمائی که ظاهرا یک جت جنگنده نیروی هوائی عراق بود مورد حمله قرار گرفت . رادارهای مستقر در ناوچه نزدیک شدن هواپیمای عراقی را ردیابی کرده بودند و کاپیتان گلن . آر . بریندل به افسران مخابرات خود دستور داد تا اعلام خطر نموده و از خلبان عراقی خواست تا خود را معرفی نماید .
طرف عراقی پاسخی نداد و در عوض هنگامیکه به محدوده 35 کیلومتری ناوچه رسید و دو موشک ضد کشتی آئروسپاتیال AM.39 Exocet را شلیک نمود. رادارهای ناوچه استارک نتوانستند موشک ها را ردیابی کنند و به همین دلیل خدمه خیلی دیر متوجه شدند که زیر آتش قرار گرفته اند. هر دو موشک در طی مسیر خود و تنها در ارتفاع سه متری سطح آب پرواز می کردند و به کمک رادار آشیانه یاب مستقر در کلاهک خود به کشتی اصابت کرده و آن را از بخش استقرار بزرگترین رادار منهدم ساختند.
اولین موشک بدنه کشتی را دقیقا از زیر پل سوراخ کرد ولی منفجر نشد ، در عوض باقیمانده سوخت مصرف نشده آن آتش گرفت و حریقی سرکش را براه انداخت . موشک دوم هم تقریبا همان نقطه را هدف قرار داد و منفجر شد و حفره ای تقریبا به قطر 4.6 متر در بدنه ایجاد نمود. در مجموع هر دو موشک خسارت سنگینی را به بار آورند و آتش سوزی مهیبی را در کشتی به راه انداختند که تقربا 24 ساعت به طول انجامید . برای جلوگیری از غرق کشتی ، فرمانده بریندل دستور داد تا سمت راست کشتی را پر از آب کنند تا سمت چپ آسیب دیده بالاتر از سطح آب قرار گیرد .
با حمایت دو ناوشکن USS Waddell و USS Conyngham ، کشتی آسیب دیده روز بعد به زحمت توانست خود را به بندر منامه در بحرین برساند. در جریان انفجار و آتش سوزی اولیه 29 خدمه نیروی دریائی آمریکا کشته و دو نفر دیگر نیز در دریا مفقود شدند. از مجموع 21 مجروح ، هشت خدمه دیگر نیز بدلیل شدت جراحات وارده از پای درآمدند . کمیسیون بررسی سانحه نیروی دریائی پیشنهاد معرفی بریندل فرمانده ناو را به دادگاه مطرح نمود. در نهایت او دادگاهی نشد اما حکم بازنشستگی زودتر از موعد را دریافت نمود.
چطور امکان داشت تا یک هواپیمای عراقی بتواند ناو استارک را هدف قرار دهد ؟ انگیزه خلبان چه بود و چه دستوراتی به او داده شده بود که تا به امروز سر به مهر باقیمانده است ؟ بغداد ادعا کرد که ناو جنگی آمریکائی در حال تردد در منطقه ای بود که قبلا به عنوان منطقه جنگی تعیین شده بود ، اما به هر حال بعدها دولت عراق عذر خواهی کرد و گفت : خلبان ، ناو استارک را با یک نفتکش ایرانی اشتباه گرفته بود . هر چند دولت آمریکا اساسا این ادعا را باور نداشت ، ولی در عمل از تنبیه عراق خودداری نمود و عذر خواهی آنها را پذیرفت و در عوض تقصیر را به گردن ایرانی ها انداخت . اگرچه صدام حسین قول هرگونه همکاری را در این رابطه داده بود اما در عمل تمام تلاش های رسمی برای ملاقات و مذاکره با خلبان مسئول حمله ناکام ماند .
برخی منابع آمریکائی که در ارتش آمریکا جایگاه خوبی هم داشتند از خلبان عراقی با عنوان سبز استفاده می کردند . با در نظر گرفتن عذرخواهی بی فایده مقامات عراقی در مورد مغشوش بودن نقشه پرواز هواپیمای مهاجم ، کاملا مشخص است که توضیحات عراقی ها در مورد بروز یک حمله اشتباهی کاملا بلوف بوده است .
سپس بحث در مورد اسرار هواپیمای مهاجم شروع شد . سازمان اطلاعاتی آمریکا متقاعد شده بود که هواپیمای مهاجم عراقی از نوع جنگنده بمب افکن Mirage F.1EQ بوده است که دو تیر موشک AM.39 Exocet را با خود حمل می کرده و به همین دلیل در هنگام پرواز لش و تنبل و نیز هدایت آن دشوار بوده است . [External Link Removed for Guests]
تصویر فوق جزئیات خسارت وارده به عرشه و پل ناو استارک را نشان می دهد.
تولد یک ایده
سلسله رخدادهائی که منجر به حمله به ناو استارک شد از اوایل سال 1986 آغاز شده بود. با توجه به یک سری حملات نیروی هوائی عراق به اسکله اصلی صدور نفت در جزیره خارگ ، ایرانی ها تصمیم گرفتند تا سامانه اصلی صادرات نفتی خود را مجددا سازماندهی کنند. به جای آنکه به نفتکش های اجاره ای توسط کشورهای دیگر اجازه دهند تا خود را در معرض حملات هوائی عراق قرار دهند ، ایرانی ها خودشان تعدادی نفتکش را از بازارهای بین المللی اجاره کردند و آنها را برای انتقال نفت خام از جزیره خارگ به یک اسکله صادراتی جدید در جزیره سیری واقع در پایین خلیج فارس مورد استفاده قرار دادند .
این طرح مزایای زیادی برای ایرانی ها داشت . جزیری سیری بیش از 750 کیلومتر از نزدیکترین پایگاه هوائی عراق فاصله داشت و از این منظر دور از دسترس عراقی ها به نظر می رسید . بعلاوه ، نفتکش هائی که در این سامانه انتقال نفت مشارکت داشتند از بهترین و حرفه ای ترین خدمه ها برای انجام ناوبری در آبهای خطرناک اطراف خارگ بهره می بردند که حتی برای مهار آتش سوزی و سایر احتمالات در صورت بروز حملات موشکی به خوبی آموزش دیده بودند . و در نهایت ایرانی ها امیدوار بودند که این کشتی ها از پوشش هوائی بهتری از سوی هواپیماهای رهگیر نیروی هوائی و کشتی های جنگی نیروی دریائی ارتش جمهوری اسلامی ایران برخوردار شوند. این اقدام ایرانی ها برای عراقی ها غافلگیر کننده بود . دستگاه جاسوسی ارتش عراق دریافت که صادرات نفت ایران به صورت ناگهانی افزایش یافته و چند هفته زمان برد تا علت آن را بفهمد .
هنگامیکه اطلاعاتی از اسکله نفتی جدید ایران در سیری بدست آمد ، نیروی هوائی عراق تصمیم گرفت به آنجا حمله کند . اما تنها گفتنش ساده بود . برای از کار انداختن اسکله جدید ، خلبانان عراقی به راهکارهایی برای هدف قرار دادن آن نیاز داشتند. در داخل عراق هم کسی راجع به نوع این اسکله و پدافند هوائی آن اطلاعی نداشت . نیروی هوائی عراق به این نتیجه رسید که حتی جنگنده های شناسائی MiG-25RB Foxbat هم نمی توانند به جزیره برسند .
هر گونه تلاش برای حمله به جزیره با جنگنده های Mirage F.1EQ هم ریسک بالائی داشت . قویا این احتمال وجود داشت که دشمن به این راز که تا آن موقع به خوبی مخفی نگهداشته شده بود پی ببرد که نیروی هوائی عراق می تواند دو گونه Mirage F.1 از انواع F.1EQ-4 و نیز F.1EQ-5 مجهز به تجهیزات سوختگیری هوائی را بکار گیرد . در میانه بحث ها و تصمیمات در فرماندهی نیروی هوائی عراق در بغداد ، استخبارات عراق به این طرح پی برد . بلافاصله سه افسر اطلاعاتی عراقی وارد ستاد فرماندهی نیروی هوائی عراق شده و خواستار ملاقات با سرلشگر حمید شعبان فرمانده این نیرو شدند .
این سه افسر اطلاعاتی به حمید شعبان پیشنهادی دادند که او نمی توانست رد کند . سازمان جاسوسی عراق یک فروند هواپیمای تجاری Dassault Falcon 50 در اختیار داشت که ظاهرش به هواپیماهای ویژه VIP می خورد و توسط خدمه خودشان هم هدایت می شد. ایده آنها این بود که دوربین های شناسائی در هواپیما جاسازی شود و سپس یک سورتی پرواز شناسائی مخفیانه برفراز جزیره سیری صورت گیرد در حالیکه وانمود می شود این یک پرواز عادی مانند سایر خطوط هوائی در کریدور تجاری محلی است .
شعبان این ایده را پذیرفت و چند روز بعد هواپیمای Falcon 50 به شماره سریال 122 در حالیکه نشان های هواپیمایی ملی عراق و رجیستر رسمی YI-ALE را بر خود داشت از فرودگاه بین المللی امان در اردن به هوا برخاست و دو مسافر عادی به همراه سه خلبان باتجربه Mirage را تحت پوشش تجار ثروتمند عرب را با خود حمل می کرد . در طول مسیر به مقصد مومبایی ( بمبئی ) در هندوستان ، هواپیما از حدود 30 کیلومتری غرب جزیره سیری عبور کرد که این فاصله برای آنکه عراقی ها بتوانند با دوربین های دستی مجهز به عدسی های پر قدرت خود از آنجا عکسبرداری کنند کافی بود. جاسوسان عراقی همین کار را یکروز بعد در مسیر بازگشت به امان تکرار کردند . [External Link Removed for Guests]
یک فروند جنگنده Mirage F.1EQ-5 با شماره سریال 4560 در حال انجام تست های قبل از ورود به رده عملیاتی دیده می شود. نکته قابل توجه این است که یک موشک AM.39 Exocet با رنگ سفید دیده می شود در حالیکه سر جستجوگر آن به رنگ نارنجی درآمده است .
یک دستور فوری
نتیجه تصاویر بدست آمده خلبانان Mirage جمعی گردان 81 را قادر ساخت تا حمله موفقی را در 12 آگوست 1986 به جزیره سیری به اجراء بگذارند . علاوه بر آن ، این موفقیت سبب شد تا ایده های جدیدی در رده های بالای نیروی هوائی عراق شکل بگیرد . یکی از این ایده ها استفاده از یک جت تجاری بهینه سازی شده برای نفوذ در عمق خلیج فارس بود به نحوی که رهگیرهای ایرانی مزاحمتی برای آن ایجاد نکنند . فراتر از آن ، عراقی ها قصد داشتند تا از هواپیمای بزرگتر با توان حمل دو موشک AM.39 Exocets استفاده کنند تا بتوانند با قدرت بیشتری سوپر نفتکش هایی که در اسکله های ایران نفت خام بارگیری می کنند را سوراخ کنند.
چیزی که برای طراحان نیروی هوائی عراق بسیار مهم می نمود این بود که تنها گونه جنگنده های Mirage F.1EQ که می توانست به موشک های Exocet مجهز شود ، سری F.1EQ-5 بود که در آن زمان تنها قادر به حمل یک فروند موشک بود. تجربه عراقی ها در استفاده از موشک های AM.39 در دوره 1980 تا 1986 بر ضد نفتکش ها نشان می داد که نه تنها کشتی ها بزرگ توسط این موشک ها غرق نمی شوند – تنها چهار کشتی تجاری توسط موشک های Exocet در طول 8 سال جنگ غرق شدند – بلکه تعداد زیادی از این موشک ها توسط اقدامات متقابل الکترونیکی ایرانی ها گمراه شدند ، و یا حتی پس از اصابت به هدف ناقص عمل کردند و یا منفجر نشدند .
عراقی ها با بیان اینکه برای آموزش خلبانان Mirage F.1EQ-5 خود به یک هواپیما احتیاج دارند ، از شرکت فرانسوی Thales – پیمانکار اصلی عراقی ها در تمامی موارد مربوط به هواپیماهایMirage - خواستند تا هواپیمای Falcon 50 YI-ALE را به یک رادار و سامانه های تسلیحاتی همانند جنگنده Mirage مجهز سازد . [External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
در تصاویر فوق کارشناس نظامی فرانسوی و تکنسین فنی نیروی هوائی عراق در کنار یک موشک AM.39 Exocet نصب شده در زیر بدنه جنگنده Mirage F.1EQ-5 در پایگاه هوائی الصدام در سال 1984 دیده می شوند.
بگذار پرنده پرواز کند
فرانسوی ها مثل همیشه برای راضی نگهداشتن عمده ترین مشتری خارجی تسلیحات خود ، با سرعت کار می کردند . تمام تغییرات مورد نیاز در ژانویه 1987 به پایان رسیده بود. در نخستین پروازهای آزمایشی که توسط خلبانان عراقی صورت گرفت مواردی از مشکلات الکترونیکی بروز کرد . اما فرانسوی ها از قبل آماده برطرف کردن سریع تمام این ایرادات بودند و سرانجام هواپیما در 9 فوریه 1987 از طریق کورسیکا ، جنوب ایتالیا ، یونان و ترکیه به عراق رسید .
هواپیمای Falcon 50 در میان خلبانان گردان 81 – تنها یگان نیروی هوائی عراق که به جنگنده های Mirage F.1EQ-5 با قابلیت حمل موشک های Exocet مجهز بود – با عنوان Susanna معروف بود. همزمان با انجام پروازهای آموزشی در عراق ، Susanna در حال آماده شدن برای انجام آخرین تمرین قبل از نخستین سورتی عملیاتی خود بود. در هفدهم مه 1987 یکی از خلبانان گردان 81 – اجازه دهید او را به خاطر راحتی کار و نیز عدم امکان افشای نام کامل او با توجه به شرایط فعلی در عراق سرگرد محمود بنامیم – هواپیما را از پایگاه هوائی الصدام به پایگاه هوائی الوحده ( الشعیبه ) در 45 کیلومتری جنوب شرقی بصره منتقل نمود . در پایگاه الوحده ، متخصصان تسلیحاتی Susanna را به دو تیر موشک AM.39 Exocet مجهز نمودند .
هنگامیکه هواپیما آماده شد ، خدمه برای مدتی طولانی منتظر دریافت فرمان بعدی شدند . اندکی پس از فرا رسیدن شبانگاه ، فرماندهان پایگاه الوحده یک پیام رمز را دریافت کردند " بگذار پرنده پرواز کند " که به خدمه اجازه انجام ماموریت عملیاتی را برفراز خلیج فارس و به همان شیوه ای که عادت داشتند جنگنده های Mirage F.1EQ-5 را پرواز دهند می داد . در جریان پرواز در دلیل تاریکی شب ، سرگرد محمود همان مسیری را در پیش گرفته بود که خلبانان نیروی هوائی عراق به آن "کوچه Mirage " می گفتند ، یک کریدور هوائی موهوم به موازات سواحل کویت و عربستان که تا شمال بحرین امتداد داشت . سپس گردشی 90 درجه ای به چپ و به سمت ایران نمود .
با نزدیک شدن به منطقه ای که عراق آن را ممنوعه نامیده بود ، سرگرد محمود موقعیت خود را دوباره بر روی نقشه چک کرد و پس از آن رادار خود را روشن و شروع به جستجو برای کشف اهدافی با مقطع بزرگ نمود. خیلی زود تصویری بر روی صفحه رادارش پیدا شد . از روی تجربه ، او می توانست بگوید که هدف یک شناور دریائی با اندازه متوسط است که دقیقا در لبه محدوده ممنوعه در حال حرکت و گوئی در شرف ورود به آن بود.
سرگرد محمود نتیجه گرفت که ناخدای کشتی خیلی باهوش است چرا که در نزدیکترین فاصله به محدوده ممنوعه در حال ناوبری است تا از هر گونه خطر حمله ای اجتناب نماید . این همان نکته ای بود که او را تشویق به درگیری نمود . موشک های او آماده دریافت اطلاعات هدفگیری از رادار و سامانه های تسلیحاتی Susanna بودند . محمود پوشش روی دسته هدایت هواپیما را برداشت و ماشه قرمز را فشرد . او بلافاصله احساس کرد که موشک سنگین از پایلون زیر بال جدا شد و صدای روشن شدن موتور را شنید . جرقه ای روشن در جلوی هواپیمایش درخشید و آهسته دور شد و به آرامی به سمت هدفش گردش نمود .
در آن مقطع زمانی ، محمود کهنه خلبانی سرد و گرم چشیده با بیش از 1000 ساعت پرواز جنگی بود که بیشتر آنها با Mirage F.1EQ صورت گرفته بود. او قبلا دهها موشک Exocet را حتی در شب شلیک کرده بود ، از اینرو این ماموریت تفاوت چندانی با تجربیات قبلی او نداشت . آنچه که به هر حال این ماموریت را متمایز می ساخت ، هواپیمای Susanna بود با توان حمل دو تیر موشک . به همان شیوه قبلی ، محمود مراحل هدفگیری را تکرار و قبل از انجام یک گردش سریع به چپ ، موشک دیگر AM.39 را پرتاب نمود . سپس به مسیر شمالی بازگشت و با خیال راحت مسیر پایگاه هوائی الوحده را در پیش گرفت .
[External Link Removed for Guests]
آخرین باری که Susanna دیده شد . در سال 1989 تلویزیون ملی عراق اقدام به پخش مستندی در باره نیروی هوائی نمود که برای مدت کوتاهی در آن یک فروند هواپیمای بهینه سازی شده Falcon 50 را که در دماغه خود یک رادار Cyrano IVM ، یک غلاف موسوم به Harold نصب شده در خط وسط ( زیر شکم ) و یک تیر موشک ضد کشتی Exocet در زیر هر بال هواپیما به نمایش درآمده بود را نشان داد . تصویر از شبکه تلویزیون ملی عراق گرفته شده است .
رخدادهای آتی
سرگرد محمود نمی دانست که او دو تیر موشک خود را به سمت یک کشتی جنگی آمریکائی شلیک کرده است . او همچنین نمی دانست که پرواز او توسط یک هواپیمای رادار مراقبت پرنده پیش اخطار از نوع E-3A نیروی هوائی ایالات متحده که بر فراز خاک عربستان سعودی در پرواز بوده ردیابی شده است . خدمه این هواپیما بمحض آگاهی از حمله به ناو استارک بلافاصله از دو رهگیر F-15 Eagle نیروی هوائی پادشاهی سعودی خواستند تا سرگرد محمود را رهگیری و او را مجبور به فرود نمایند.... سعودی ها این درخواست را رد کردند .
در حالیکه محمود به طی مسیر موفق خود در نیروی هوائی عراق ادامه می داد ، Susanna دیگر هرگز به یک ماموریت جنگی اعزام نشد . اگرچه عراقی ها احتمال می دادند که سازمان جاسوسی ایالات متحده از وجود هواپیمای تجاری بهینه سازی شده Falcon 50 که توانست ناو به خوبی مسلح و به خوبی دفاع شده استارک را مورد اصابت قرار داده و 37 ملوان آمریکائی را بکشد اطلاع داشت ، اما هرگز وجود آن را آشکار نکردند چرا که اکنون هواپیما با آنچه که قبلا به وزارت خارجه عراق فروخته شده بود کاملا مغایرت داشت . [External Link Removed for Guests]
در سال 1987 و طبق گزارش سالانه Heyne sLater مشخص شد که فرانسه صدور جنگنده های جدید Mirage F.1EQ-6 به عراق را آغاز کرده است . این نخستین گونه از این جنگنده بود که قابلیت حمل دو تیر موشک Exocet را داشت . یکسال بعد هواپیمای Falcon 50 یک مرحله ارتقاء بالاتر را دریافت نمود و در نهایت قابلیت نصب یک مخزن سوخت اضافی در کابین و ایجاد یک نقطه با استحکام کافی در زیر بدنه را بدست آورد . این مورد آخری به هواپیما قابلیت حمل رادار جستجوگر فرانسوی Harold sideborne را می داد که به تعداد محدود و به همراه جنگنده های Mirage F.1EQ-6 در اوایل سال 1988 به عراق صادر شده بود. اکنون هواپیمای Susanna قادر بود تا با پرواز از پایگاه هوائی الصدام و با حمل دو تیر موشک Exocet در یک ماموریت حمله و یا ملموریت شناسائی به سواحل شرقی دریای مدیترانه برسد .
اما هیچکدام از پرسنل گردان 81 چنین ماموریتی را انجام ندادند . در جریان جنگ خلیج فارس در سال 1991 نیروی هوائی عراقی تصمیم گرفت تا هواپیمای گرانبهای Susanna را از معرکه دور نگهدارد . Susanna به ایران فرستاده شد و از آن پس دیگر کسی آن را ندید . [External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
تصاویر فوق نشان می دهد که عراقی ها حتی توانسته بودند تا جنگنده های روسی Mig-23 را هم به موشک های Exocet مجهز سازند . ( این تصاویر در اصل مقاله وجود نداشته اند ) .
توضیح : از آنجائی که این مقاله حاوی اطلاعات جدیدی در مورد حمله به ناو استارک از سوی نیروی هوائی عراق بود ، در اختیار دوستان قرار گرفته است . چنانچه دوستان عزیز هم اطلاعات تکمیلی در اختیار دارند در تایپیک قرار دهند تا مورد استفاده قرار گیرد .
هرگونه برداشت یا نقل قول و یا کپی برداری از این مقاله با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است .
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.