بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

در اين بخش مي‌توانيد در مورد اخبار نظامي منتشر شده به بحث بپردازيد

مدیران انجمن: abdolmahdi, Java, Shahbaz, شوراي نظارت, مديران هوافضا

Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط abdolmahdi »

abdolmahdi نوشته شده:سلام عليكم و رحمه ا...

حمله به نيروگاه هسته اي ايران در بوشهر

مقدمه : اين خاطره در واقع از دقيق ترين و جالبترين گزارشاتي است كه تاكنون در اين تايپيك قرار داده شده و شك ندارم كه راوي آن يكي از خلبانان شركت كننده يا لااقل يكي از دست اندركاران مستقيم در اين ماموريت بوده است . به نحوي كه حاوي اطلاعات دسته اول و نكات فني بسيار دقيق با ذكر جزئيات به همراه شرح و تفضيل كامل راجع به نوع هواپيما و مهمات استفاده شده در انجام اين ماموريت مي باشد . نكته بسيار جالب كامنتي است كه در ذيل اين مقاله توسط يكي از خوانندگان عراقي قيد گرديده كه نويسنده آن از خلبانان و يا از افسران فني در ارتباط با اين ماموريت بوده چرا كه مطالب عنوان شده توسط او بعضا داراي نكات فني جالبي است كه دانستن آنها خالي از لطف نيست .   الله الرحمن الرحيم
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْناهُمْ هُدىً
صدق الله العظيم
سورة الكهف/الاية  

نام رمز عمليات / سارية الجبل


از جمله ماموريت هائي كه داراي بالاترين درجه اهميت و ضرورت بوده و توسط نيروي هوائي قهرمان ما در جريان جنگ با ايران در دهه 1980 صورت گرفت ، انجام ماموريت حمله به نيروگاه اتمي ايران در بوشهر بود كه توسط خلبانان شجاع ميراژ F-1 صورت گرفت كه اين خود بيانگر قدرت مردان نيروي هوائي ما در برنامه ريزي و اجراي اين ماموريت با كمترين تلفات ممكن بوده است .

اجراي ماموريت :
انجام ماموريت حمله به نيروگاه اتمي بوشهر در دو نوبت، سه دسته پرواز در نوبت اول ( روز اول )، و يك دسته پرواز در نوبت دوم ( روز دوم )به اين شرح صورت گرفت :

نوبت اول حمله :

الف : در تاريخ 17/11/1987 ( برابر با 27 آبانماه 1366 ) ضربه نخست توسط 8 فروند جنگنده Mirage F.1 مجهز به بمب و انجام يك نوبت عمليات سوختگيري هوائي .

ب: در همان تاريخ ضربه دوم توسط 2 فروند جنگنده Mirage F.1 مجهز به موشك هاي ليزري و انجام يك نوبت عمليات سوختگيري هوائي .

ج : در همان تاريخ ضربه سوم توسط 4 فروند جنگنده Mirage F.1 مجهز به بمب و انجام يك نوبت عمليات سوختگيري هوائي .

نوبت دوم حمله :

( فرداي همانروز ) در تاريخ 19/7/1988 ( برابر با 28 آبانماه 1366 ) ضربه چهارم و نهايي توسط 4 فروند جنگنده Mirage F.1 مجهز به بمب و انجام يك نوبت عمليات سوختگيري هوائي صورت گرفت .


مختصات (جغرافيائي ) هدف :

الف : مختصات گنبد اصلي نيروگاه كه ساخت آن به پايان رسيده ( بخش شرقي ) 28°49’33.5″N 50°53’26.1″E بوده است .

ب : مختصات گنبد در حال ساخت نيروگاه ( بخش غربي ) 28°49’36.6″N 50°53’16.5″E
بوده است .


محموله هواپيماها :

الف : محموله هواپيماهاي جنگنده Mirage F.1 ( ويژه هجوم زميني ) براي هر هواپيما شامل :
دو بمب 2000 پاوندي سقوط آزاد LD مجهز به فيوز نفوذگر تاخيري با زمان 0.25 با هدف تامين ميزان نفوذ مورد نياز در ديوار بتوني هدف + يك مخزن سوخت خارجي 2200 ليتري + ريمورا (؟) + سيكامور + دو موشك هوا به هواي ماژيك 550 + توپ 30 ميليمتري ديفا با 250 گلوله .

ب : محموله هواپيماهاي جنگنده Mirage F.1 ( ويژه هجوم زميني ) شامل موشك هاي ليزري AS-30 براي تمام هواپيما شامل :

يك فروند موشك ليزري AS-30 + مخزن سوخت خارجي 1100 ليتري + غلاف ليزري + ريمورا (؟) + سيكامور + دو موشك هوا به هواي ماژيك 550 + توپ 30 ميليمتري ديفا با 250 گلوله .

ج : محموله هواپيماهاي سوخترسان Mirage F.1 براي هر هواپيما شامل :

دو مخزن سوخت خارجي 1100 ليتري + غلاف سوخترسان هوائي + ريمورا (؟) + سيكامور + دو موشك هوا به هواي ماژيك 550 + توپ 30 ميليمتري ديفا با 250 گلوله .


پايگاه اجراي عمليات / فرودگاه الجليبة

آمادگي هاي پيش از عمليات :


الف : برنامه ريزي براي انجام اين ماموريت توسط ستاد عمليات فرماندهي نيروي هوائي به صورت بسيار دقيق صورت گرفت و پس از كسب اطلاعات جاسوسي و تصاوير هوائي از هدف ، مسير انجام ماموريت مشخص گرديد به نحوي كه بتوان بر مبناي آن نوع دقيق سلاح هاي مورد نياز براي انجام ماموريت را تعيين نمود.

ب : خلبانان مورد نظر براي انجام اين ماموريت توسط ستاد عمليات فرماندهي نيروي هوائي انتخاب شدند كه شامل خلباناني از گردان هاي 79 ، 81 و 91 هواپيماهاي ميراژ Mirage F.1 مستقر در پايگاه هوائي الصدام ( القياره ) و پايگاه هوائي ابي عبيده ( الكوت) بودند . همچنين مقرر گرديد كه فرمانده دسته حمله اول كه متشكل از 8 جنگنده بود از گردان 79 انتخاب گردد .

ج : خلبانان مورد نظر كه در پايگاه هوائي ابي عبيده ( الكوت) مشغول خدمت بودند به پايگاه هوائي الصدام ( القياره ) ملحق شدند.

د : با توجه به محرمانه بودن اين عمليات ، به هيچكس خارج از دايره برنامه ريزي اطلاعي داده نشد .

ه : براي انجام دقيقتر اين عمليات ، تمرين انهدام اهداف شبيه سازي شده در ميدان تير الحضر واقع در غرب پايگاه هوائي الصدام ( القياره ) صورت گرفت .

و : نقشه پروازهاي آزمايشي و جزئيات آن از سوي خلبانان شركت كننده در ماموريت تهيه گرديد تا بتوانند تمرينات دشوار خود را درميدان تير بانجام برسانند .

ز : براي دستيابي به اصل غافلگيري و كسب بهترين نتيجه ، باتوجه به اينكه تعداد هواپيماهاي شركت كننده در اين ماموريت به نسبت انداره هدف و پدافند هوائي مستقر در آن منطقه زياد بوده ، ضمن آنكه پايگاه هوائي بوشهر هم در نزديكي نيروگاه قرار داشته ، لذا لازم بوده تا تمام افراد درگير بيشترين تلاشهاي خود را انجام داده تا بهترين نتيجه باحداقل خطا و كمترين خسارت ممكنه حاصل شود.

ح : تعداد هواپيماهاي شركت كننده در مرحله اول اين عمليات 20 فروند بوده به اين شرح :
1- هشت فروند هواپيماي اصلي براي حمله زميني + دو فروند هواپيماي احتياط
2- هشت فورند هواپيماي سوخترسان براي تامين سوخت هواپيماهاي حمله نخست + دو فروند هواپيماي احتياط
3- دو فروند هواپيماي حمله زميني مجهز به موشك هاي ليزري + يك فروند هواپيماي ذخيره
4- سه فروند هواپيماي سوخترسان براي تامين سوخت هواپيماهاي حامل موشك هاي ليزري

ط : تعدادي پروازهاي آموزشي در ميدات تير الحضر دقيقا منطبق با مسافت انجام ماموريت واقعي صورت گرفت كه از جمله تمرينات ، ايجاد هماهنگي دقيق در مورد زمان مناسب برخاست همزمان 20 فروند هواپيماي شركت كننده كه مي بايست به صورت همزمان از باند اصلي و فرعي پايگاه هوائي الصدام ( القياره ) صورت مي گرفت .

بد نيست اشاره شود كه در پايگاه هوائي الصدام ( القياره ) تعدادي از كارشناسان فرانسوي حضور داشتند كه سعي كردند تا از جزئيات انجام اين ماموريت اطلاعاتي كسب كنند اما موفق به اين كار نشدند و اين ماموريت را ماموريت دسته پروازي برزگ ناميدند.

ي : پس از اتمام ماموريت هاي دشوار تمريني و يكروز قبل از انجام ماموريت اصلي اين اقدامات صورت پذيرفت :
1- پيش از ظهر روز 16/11/1987 دو فروند هواپيماي فالكون در پايگاه هوائي الصدام ( القياره ) به زمين نشستند تا 8 نفر از خلبانان شركت كننده در حمله اول + فرمانده دسته هواپيماهاي مجهز به موشك ليزري + سه نفر از خلبانان هواپيماهاي سوخترسان را به فرودگاه المثنى منتقل سازند .
2- كليه خلبانان از فرودگاه المثنى به مقر فرماندهي كل نيروي هوائي منتقل گرديدند.
3- به محض رسيدن خلبانان به مقر فرماندهي كل ، جلسه اي با حضور فرمانده وقت نيروي هوائي سپهبد خلبان حميد شعبان و معاونت عمليات و مدير پروازهاي نيروي هوائي صورت پذيرفت .
4- شرح ماموريت با جزئيات كامل به همراه دستورات و توصيه هاي لازم به خلبانان تنفيذ گرديد
5- به فرمانده دسته ابلاغ شد كه همانروز مي بايست هواپيماها به فرودگاه الجليبة منتقل شوند.
6- پس از انتهاي جلسه توجيهي خلبانان از فرودگاه المثني به پايگاه هوائي الصدام ( القياره ) بازگشتند.
7- به پايگاه هوائي الصدام ( القياره ) ابلاغ شد كه هواپيماهاي شركت كننده در ماموريت را به محض ورود خلبانان به فرودگاه الجليبة منتقل نمايد . كليه تجهيزات فني مورد نياز هم مي بايست با يك فروند هواپيماي ترابري ايليوشين كه به آنجا خواهد آمد به فرودگاه الجليبة اعزام گردد.
8- به محض رسيدن خلبانان به پايگاه هوائي الصدام ( القياره ) بايد زمان پرواز هواپيماها ( پس از كسب اطمينان از آمادگي آنها ) به سمت فرودگاه الجليبة تعيين گردد.
9- تمام هواپيماها با محموله اصلي و كامل به سمت فرودگاه الجليبة پرواز كردند ، باستثناي هواپيماهائي كه مي بايست بمب با خود حمل مي نمودند كه اين بمبها در فرودگاه الجليبة متعاقبا به هواپيماها الصاق گرديد . همينطور هواپيماهائي كه مي بايست موشك هاي ليزري با خود حمل مي نمودند بعدا تسليحات خود را در پايگاه الشعيبة دريافت كردند.
10- تمام هواپيماها با محموله كامل در فرودگاه هاي الجليبة و پايگاه الشعيبة به سلامت فرود آمدند والحمد لله .

11- اندكي پس از آن هواپيماي ايليوشين حامل تجهيزات فني ويژه هواپيماها در فرودگاه الجليبه فرود آمد .

12- همزمان ، يك هواپيماي فالكون ديگر نيز در فرودگاه الجليبه كه حامل نماينده ستاد عمليات نيروي هوائي بود بعنوان ناظر مستقيم بر روند عمليات بود فرود آمد.

13- به فرمانده پايگاه هوائي ( امام ) علي دستور داده شد تا در زمان معين در فرودگاه الجليبه حضور يابد تا در صورت بروز مشكل ، به حل آن كمك نمايد .

14- با وجود سرماي شديد شامگاهي ، متخصصين قهرمان كادر فني و مهندسي اقدام به آماده سازي و تجهيز هواپيماها به محموله مورد نظر نمودند ضمن آنكه اقدامات شديد حفاظتي نيز براي خلبانان و هواپيماها صورت گرفت .


انجام ماموريت :  [External Link Removed for Guests]
سوختگيري هوائي جنگنده هاي ميراژ عراقي  


الف : شبانگاه روز 16/11/1987 نقشه هاي موسوم به G 4 (به مقياس 1/500000) توسط تمام اعضاي دسته پروازي تهيه و تا نخستين ساعات سپيده دم روز اجراي عمليات به صورت دقيق بر روي آن ها كار شد .

ب : ساعت 09:00 بامداد از سوي فرماندهي نيروي هوائي بعنوان زمان T.O.T (؟) مشخص و ساعت برخاست هواپيماها نيز بر مبناي آن تعيين گرديد.

ج : كار توجيه تفضيلي خلبانان شركت كننده در عمليات و با حضور نماينده ستاد عمليات نيروي هوائي به اين شرح صورت گرفت :
1- تاكيد بر روي تقسيم دسته پروازي به دو گروه تا زمان رسيدن به نقطه I.P (؟) كه هر دسته شامل 4 فروند هواپيما بوده و هواپيماهاي دسته دوم به ترتيب شماره 8/7/6/5 مسير خود را به مدت دو دقيقه تا 20 درجه بيرون از مسير هواپيماهاي دسته اول تغيير داده و پس از آن به نقطه اول بازگشته كه اين امر فاصله زماني به مقدار 45 ثانيه را تامين مي نمايد و سبب خواهد شد تا حمله به سمت هدف از مسيري جداي مسير حمله دسته اول (Different Attack Direction) انجام شود . اين امر سبب آشفتگي پدافند هوائي مستقر در منطقه شده و اصل غافلگيري را هم تامين مي نمايد .
2- هدف مورد نظر براي 4 هواپيماي نخست ، گنبد تكميل شده نيروگاه بوده كه در بخش شرقي نيروگاه واقع شده بود.
3- هدف مورد نظر براي 4 هواپيماي بعدي گنبد در حال ساخت نيروگاه بوده كه در بخش غربي نيروگاه واقع شده بود.
4- بر روي محدوديتهاي تمام گروه پروازي تاكيد شد ضمن آنكه مقدار سوخت قابل حمل نيز لحاظ گرديد چرا كه سوختگيري هوائي مي بايست در خاك دشمن صورت مي گرفت ( و اين عمليات در سكوت كامل راديوئي اعضاي دسته انجام مي شد ) .
5- در زمان تعيين شده براي پرواز ، كليه هواپيماها در موقعيت صحيح قرار داشتند ( هم باند اصلي R/W و هم باند فرعي Taxi Way براي برخاستن هواپيماها در زمان نعيين شده مورد استفاده قرار گرفتند ) . در هنگام برخاست هواپيماها مي بايست هر هواپيماي عمل كننده مستقيما با هواپيماي سوخترسان خودش و با فاصله زماني مشخص از روي باند بلند مي شدند و اين روند براي ساير هواپيماها به ترتيب صورت مي گرفت .
6- دسته 20 فروندي هواپيماها به سلامت از روي باند برخاستند والحمد لله .
7- دسته پروازي پس از برخاستن ارتفاع خود را بر روي 20 متر و سرعت را بر روي 900 كيلومتر بر ساعت حفظ نمود.
8- قبل از رسيدن به نقطه سوختگيري هوائي ، سرعت هواپيماها به 510 كيلومتر بر ساعت كاهش يافت و سپس عمل سوختگيري انجام شد و در اين عمليات هواپيماهاي مهاجم به 2000 ليتر سوخت مجهز شدند. كل زمان از كاهش سرعت تا اتمام سوختگيري و افزايش مجدد سرعت به 960 كيلومتر ، شش دقيقه به طول انجاميد.
9- در جريان سوختگيري هوائي ، هواپيماي شماره 8 دچار نقص فني شد كه بلافاصله با يكي از هواپيماهاي احتياط جايگزين گرديد.
10- پس از اتمام سوختگيري ، هواپيماهاي سوخترسان ، هواپيماي احتياط و هواپيماي شماره 8 به فرودگاه الجليبة بازگشته و به سلامت فرود آمدند.
11- دسته پروازي كماكان در حالت رزمي به پرواز درارتفاع 20 متري و سرعت 960 كيلومتردر ساعت و در سكوت كامل راديوئي (R/T Silent) ادامه داد تا آنكه طبق نقشه از پيش تعيين شده (و با توجه به اينكه مسير پرواز از روي اراضي بياباني و آبهاي خليج ع ر ب ي مي گذشت ) به نقطه اوجگيري p.u.p رسيدند .
12- در اين مرحله از مسير پرواز و قبل از رسيدن به نقطه I.P ، و طبق نقشه ، هواپيماها مخازن سوخت خارجي خود را پس از مصرف سوخت آن رها نمودند .
13- سرانجام هواپيماها در ارتفاع 20 متري و در سرعت 960 كيلومتر در ساعت به نقطه I.P رسيدند و در اينجا بود كه طبق قرار قبلي دسته پروازي ( در سكوت كامل راديوئي ) به دو گروه 4 فروندي تقسيم و دسته اول به نقطه اوجگيري PUP رسيده و سرعت خود را به 1000 كيلومتر در ساعت افزايش دادند و در همان موقع تمام سوئيچ هاي مهمات را باز كردند.
14- تا 15 كيلومتر قبل از رسيدن به نقطه PUP ، هدف را مي شد با چشم ديد اما تعيين دقيق مكان استقرار اهداف ممكن نبود .
15- هنگام رسيدن به نقطه PUP ، هواپيماهاي دسته اول اوجگيري را تا ارتفاع 1700 متري آغاز كردند كه متعاقبا پدافند هوائي مستقر در منطقه اقدام به واكنش شديد نمود . متقابلا هواپيماهاي دسته اول اقدام به استفاده از سامانه سيكامور ( پرتاب گوي هاي آتشين + ورقه هاي اخلالگر ) نموده و سپس بر روي هدف از پيش تعيين شده كه گنبد تكميل شده در بخش شرقي نيروگاه بود شيرجه رفتند . در اين حالت زاويه شيرجه بيش از 30 درجه بوده تا بتواند حداكثر دقت اصابت را تامين كند. ( در هنگام حمله ، پايگاه هوائي بوشهر كه در سمت چپ نيروگاه واقع شده بود قابل روئيت بود ) .
16- سپس هواپيماها در همان حالت شيرجه بمبهاي خود را بر روي هدف رها كردند كه با دقت مورد اصابت قرار گرفت .
17- پس از خروج هواپيماي شماره 4 از روي هدف و انجام مانورهاي گمراه كننده براي فرار از پدافند هوائي ، فرمانده دسته پروازي اول به دسته دوم نداي افزايش ارتفاع با استفاده از سامانه اخلالگر سيكامور را داد و متعاقبا حمله به گنبد در دست احداث مستقر در بخش غربي نيروگاه با موفقيت و با وجود آتش شديد پدافند هوائي صورت پذيرفت . در اينجا لازم است ذكر شود كه خلبان هواپيماي شماره 8 پس از رها سازي بمبهايش در راديو اعلام كرد كه گنبد تكميل شده اول كه توسط دسته نخست مورد هجوم واقع شده بود، مستقيما مورد اصابت قرار گرفته است .
18- پس از اتمام حمله كار كنترل چشمي تمام هواپيماها در كوتاهترين زمان ممكن و قبل از رسيدن به ساحل خليج ع ر ب ي در ارتفاع 20 متري و با سرعت 960 كيلومتر در ساعت صورت گرفت (Cross Cover) .
19- قايق هاي جنگي ايراني در تعداد زياد در طول خط ساحلي مستقر شده بودند و در زمان رسيدن هواپيماها به ساحل و در هنگام پرواز بر فراز اين قايق ها ، اين شناورها اقدام به شليك تعداد زيادي از موشك هاي استرلا ( سام 7) به سمت هواپيماها نمودند كه الحمد لله بدليل ارتفاع كم و بكارگيري سامانه اخلال سيكامور هيچكدام از هواپيماها مورد اصابت قرار نگرفت .
20- دسته پروازي به پرواز خود در ارتفاع كم بر فراز آبهاي خليج ع ر ب ي و دور از دسترس پايگاه هوائي بوشهر و جزيره خارگ و با عبور از روي چاه هاي نفطي ايران كه در خليج ع ر ب ي پراكنده بودند ادامه داد .
21- پس از رسيدن به دو بندر البكر و العميق ، هواپيماها ارتفاع خود را به 3 كيلومتر افزايش دادند و مسير بازگشت به سمت پايگاه الجليبه را در پيش گرفتند. ضمن آنكه دو دسته جنگنده رهگير MIG-23 و MIG-25 جهت حمايت دسته پروازي در همان منطقه مستقر شده بود.
22- درست در همان موقع دو فروند هواپيماي مجهز به موشك هاي ليزري حمله خود به نيروگاه را آغاز كردند كه فرمانده دسته گنبد تكميل شده و شماره 2 گنبد در دست احداث را مستقيما و با دقت مورد اصابت قراردادند . اين دو هواپيما نيز پس از پايان ماموريت به سلامت در پايگاه هوائي الشعيبة فرود آمدند و الحمد لله .
23- هر 8 فروند هواپيماي شركت كننده در حمله اول به سلامت در فرودگاه الجليبه فرود آمدند و الحمد لله .
24- دستور مستقيم آمد كه تمام هواپيماها به پايگاه هوائي الصدام (القيارة) بازگردانده شوند. بعد از ظهر همانروز 20 فروند جنگنده Mirage F.1 از پايگاه هوائي الجليبة به سمت پايگاه هوائي الصدام (القيارة) برخاستند و در انجا به سلامت فرود آمدند و الحمد لله .
25- بمنظور وارد ساختن خسارات هر چه بيشتر به نيروگاه ، در مغرب همانروز فرماني صادر شد كه به موجب آن مي بايست 4 فروند هواپيماي ديگر مجهز به بمب يكبار ديگر هدف را مورد هجوم قرار دهند. انجام اين عمليات در صبحگاه روز دوم و دقيقا طبق نقشه قبل تعيين گرديد .
26- در نخستين ساعات روز 17/11/1987 (برابر با 27 آبانماه 1366 ) ، ده فروند جنگنده Mirage F.1 ( پنج فروند ويژه حمله به هدف و پنج فروند سوخترسان ) از پايگاه هوائي الصدام (القيارة) به سمت فرودگاه الجليبه به هوا برخاستند . ( با عنايت به اينكه گروه كارشناسان فني هنوز در فرودگاه الجليبه حضور داشتند و فرمان بازگشت ايشان به پايگاه مادر صادر نشده بود ) . به محض فرود 10 فروند هواپيما ، عمليات تجهيز و آماده سازي هواپيماهاي درگير در ماموريت بلافاصله آغاز گرديد .


حمله هوائي سوم ( مرحله دوم - روز بعد )

در روز 18/11/1987 (برابر با 28 آبانماه 1366 ) طبق نقشه و برنامه قبلي و در هنگام روشن كردن هواپيماها ، موتور يكي از هواپيماها دچار نقص فني شد ( هواپيماي شماره 4 ) كه بلافاصله هواپيماي احتياط جايگزين هواپيماي مامور گرديد . هواپيماها از باند برخاسته و عمليات سوختگيري هوائي هم طبق برنامه انجام و هواپيماها در مسير پرواز قرار گرفتند. با رسيدن به هدف ، هواپيماها شيرجه خود را آغاز نموده و با وجود آتش شديد پدافند هوائي دشمن ، اهداف را مستقيما مورد اصابت قرار دادند.

هواپيماها به سلامت بازگشته والحمد لله در فرودگاه الجليبه فرود آمدند. پس از فرود ، فرماني صادر شد تا تمام هواپيماها و خدمه فني به پايگاه هوائي الصدام (القيارة) بازگردند كه عمليات بازگرداندن هواپيماها و خدمه همانروز انجام پذيرفت .


تحليل عمليات :

پس از انجام ماموريت ، گروهي متشكل از كارشناسان بمنظور بررسي تاثير حملات هوائي صورت گرفته تشكيل گرديد كه پس از مشاهده و تجزيه و تحليل فيلم هاي ضبط شده موجود در سامانه H.U.D هواپيماهاي عمل كننده و نيز فيلم هاي ويدئويي هواپيماهاي حمل كننده موشك هاي ليزري در گزارشي رسمي اعلام نمود كه بدليل بروز شكاف ها و خسارات سنگين وارده به هر دو گنبد ، حداقل 25 سال طول مي كشد كه اين نيروگاه مجددا راه اندازي شود. ( اين راي بر اساس نظر متخصصين هسته اي ارائه گرديد ) .


ملاحظات :

گروه خدمه فني شركت كننده در عمليات ، نتوانستند به پايگاه هوائي الشعيبة بازگردند چرا كه يك گروه از خدمه فني گردان 81 شامل خلبانان و افسران فني جايگزين آنها شده بودند.

سروران گرامي ، آنچه كه در بالا آورده شد ، جزئيات دقيق انجام اين ماموريت حياتي و مهم است و از اينكه نتوانستم بنا به دلايل خاص ، نام خلبانان شركت كننده در اين عمليات را ذكر نمايم عذر مي خواهم. اين ماموريت كار مردان شجاع و قهرمان نيروي هوائي كشورمان بود كه به عهد و سوگند خود وفا نمودند.... خداوند آن دسته از افراد باقي مانده را ، هر كجا كه هستند حفظ ، و آنهائي را در راه دفاع از عراق به شهادت رسيدند رحمت نمايد و در بهشت خود جاي دهد .

و من ا... التوفيق


نوشته : شاهين ( خلبان ) STAR  [External Link Removed for Guests]
اين تصويري است كه توسط دوربين يكي از هواپيماهاي مهاجم از نيروگاه اتمي بوشهر گرفته شده است .  


ظاهرا اين يكي از مهمترين و موفقيت آميز ترين عملياتهاي نيروي هوائي عراق بوده تا آنجا تعدادي از خلبانان و افسران عراقي براي آن كامنت گذاشته اند كه با توجه به محتوي برخي از اين كامنتها ، يكي را برايتان ترجمه مي كنم .

بسم الله الرحمن الرحيم

كسي كه خود را مدير تسليحات نيروي هوائي ناميده گفته : انجام عمليات با تشكيل يك كار گروه عالي رتبه از مديران و شعبه هاي ويژه و در نهايت اصول حفاظتي صورت گرفت . يكي از اعضاي اين كار گروه فرمانده تسليحات نيروي هوائي مرحوم سرلشگر ... ( كه در آن زمان درجه سرتيپ 2 داشت ) بود كه از شعبه يكم و شعبه دوم درخواست سلاحي را نمود كه بتواند هدفي با قطر 2 متر بتون را درهم شكافد . شعبه يكم به ايشان پاسخ داد كه موشك فرانسوي AS-30 L را مي توان براي كسب نهايت دقت بكار برد اما قادر به نفوذ در بتون نيست و قبلا هم در ماموريت هاي مشابه مورد استفاده قرار نگرفته است .... اما شعبه دوم از سوي ستوانيكم .... پاسخ داد كه ما هيچ بمبي كه قادر به شكافتن چنين هدفي باشد را در اختيار نداريم ... و از اينجا بود كه شعبه دوم تلاش خود را براي آغاز و تماس خود را با شركت هاي مخصوص توليد كننده اينگونه تسليحات براي تامين چنين مهماتي با قابليت نفوذ در بتوني به قطر 2 متر برقرار نمود. پس از مدتي كه چندان هم كوتاه نبود ، از طريق يكي از شركت هاي اسپانيائي به بمب هاي BR-1000 KG كه ويژه نفوذ در اهداف مسلح بود دست يافتيم . سپس در 12 تموز 1987 سفري به فرانسه صورت گرفت تا يكي از بمب هاي ساخت آن كشور نيز مورد آزمايش قرار گيرد اما هيچ قراردادي منعقد نگرديد. بنابراين استفاده از همان بمب هاي اسپانيائي BR-1000 KG در دستور كار قرار گرفت كه از سوي ما MK-84 ناميده شد . به علت استفاده هواپيماهاي Mirage از اين نوع بمبها ، مانيز همان نام را براي آن انتخاب كرديم . علاوه بر آن موشك AS-30 L و بمب هاي LGP-400 كه هر دو توسط ليزر هدايت مي شدند را بكار گرفتيم و به همين دليل اهدف به صورت دقيق و مستقيم مورد اصابت قرار گرفتند.  [External Link Removed for Guests]
سروان محمود حميد العاني ، خلبان جنگنده Mirage F.1EQ-5 به شماره 4573 و يكي از خلبانان شركت كننده در حمله به نيروگاه اتمي بوشهر ، جمعي اسكادران 79 پايگاه هوائي كوت  


در مورد نحوه كشته شدن سروان محمود حميد العاني دو روايت مختلف وجود دارد : روايت اول توسط يك سايت انگليسي زبان به اين شرح بيان شده : او در خرداد ماه سال 1367 پس از بمباران موفقيت آميز جزيره خارك و در مسير بازگشت در خارج از جزيره ، هواپيمايش توسط يك جنگنده F-14 رهگيري و مورد اصابت قرار گرفت . هواپيمايش به درون خليج فارس سقوط كرد و تا مدتها تصور مي شد كه او موفق به خروج از هواپيما با چتر نجات شده و باسارت درآمده است . اما در پايان جنگ مشخص شد كه او كشته شده است .

اما روايت دوم توسط سايت موسوم به شهداي نيروي هوائي عراق نقل شده كه بسيار به واقعيت نزديك مي باشد :
سروان خلبان محمود حميد العاني
تاريخ شهادت : 19/07/1988 ( برابر با 28 آبانماه 1366 – روز دوم حمله به نيروگاه اتمي بوشهر)
نوع هواپيما : Mirage F1
گردان : 91
علت شهادت : پس از وارد كردن ضربه اي موفق به نيروگاه اتمي بوشهر ، هواپيماي اين شهيد هدف حمله يك فروند F-14 ايراني قرار گرفته كه سبب سقوط هواپيمايش در آبهاي خليج ع ر ب ي مي شود . او فارغ التحصيل دوره 35 دانشكده نيروي هوائي عراق بود .

توضيح مترجم : به نظر شخصي اينجانب ، روايت دوم از هر حيث به واقعيت نزديكتر مي باشد چرا كه تاريخ و هدف ماموريت ، نوع جنگنده و گردان خدمت سروان محمود حميد العاني به طور كامل با متن روايت حمله به نيروگاه مطابقت دارد . بنا بر اين مي توان نتيجه گرفت كه نيروي هوائي عراق در جريان اين حمله يك فروند ميراژ خود را از داده است و اين مطلبي است كه در متن مقاله فوق به صورت بسيار مبهم به آن اشاره شده است . البته به نظر بنده با توجه به تعداد و دفعات حمله هواپيماهاي عراقي ، از دست داده يك فروند هواپيما براي عراق خسارت بسيار ناچيزي است .



روايت حمله در منابع ايراني

نیروهای ارتش عراق هم برای از بین بردن زیرساخت‌های اقتصادی و پروژه‌های اتمی، بیش از ۴۰ بار به نیروگاه‌های بوشهر، نکا و جزیره سیری حمله هوایی کردند اما نتوانستند خسارت زیادی به بار آورند. این تلاش‌ها ادامه داشت تا اینکه بالاخره با اهدای هواپیماهای جنگنده سوپر اتاندارد فرانسوی و موشک‌های اگزو ست به عراق که از سوی برخی کشورهای اروپایی از جمله خود فرانسه صورت گرفت، عراقی‌ها توانستند در ماه‌های پایانی جنگ یکی از دو برج کروی نیروگاه بوشهر را مورد تهاجم قرار دهند.

در روز ۲۷ آبان ۱۳۶۶ بود که نیروگاه بوشهر مورد تهاجم هوایی واقع شد و ضمن صدمات شدید به نیروگاه ۲۰ نفر از پرسنل آن به شهادت رسیدند. حمله عراق به نیروگاه اتمی بوشهر خاطرات تلخی را برای افرادی که در آن برهه در اطراف نیروگاه بودند رقم زده است.


خاطرات آقاي هاشمي رفسنجاني کتاب کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۶

در ساعت 30 :10 نیروگاه اتمی بوشهر به وسیله هواپیماهای عراقی بمباران شد و خسارات بسیاری به آن وارد گردید. از ساعت 13 روز گذشته تا زمان این حمله، هواپیماهای عراقی بیش از 5 بار در آسمان بوشهر و نیروگاه ظاهر شده بودند. در این حمله ـ برخلاف حمله پیشین ـ به منظور اجرای عملیات توأم با غافل گیری و دقت در بمباران هدف های مورد نظر، مسیر جدید جاده برازجان به سمت سواحل خلیج فارس انتخاب شده بود. عراق در روزهای 26/8/1366 و 28/8/1366 نیز به این نیروگاه حمله کرده بودند. در پی حمله عراق به نیروگاه اتمی بوشهر، ایران به آژانس بین المللی انرژی اتمی شکایت کرد. مهندس رضا امراللهی معاون نخست وزیر و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، در مورد تلفات حملات عراق به این نیروگاه گفت:«11 نفر ایرانی شامل یک مهندس و تعدادی تکنیسین و کارگر شهید شده و تعدادی مجروح شدند. همچنین یک مهندس آلمانی از شرکت "تی . یو.بی،" در این حملات کشته شده است.» وی نامه ای نیز به دبیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی نوشته که در آن از عدم اقدام این آژانس در بازداشتن عراق از حمله به نیروگاه اتمی بوشهر، انتقاد کرده است.


متن تلكس شماره‌هاي KHS/16018 و KHS/16019 مورخ 17 نوامبر 1987 رئيس سازمان انرژي اتمي جمهوري اسلامي ايران خطاب به مديركل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي

17 نوامبر 1987
KHS/16018
عالي‌جناب
با احترام، اقدامات تجاوزگرانه ذيل را كه نقض مقررات اين آژانس است به اطلاع جناب‌عالي مي‌رسانم:
در ساعت 11:45 قبل از ظهر به وقت محلي مورخ 17 نوامبر 1987، نيروگاه اتمي بوشهر مورد حمله واقع شد. پيامدهاي فوري اين نقض به شرح زير بوده است: 9 تن از كاركنان نيروگاه اتمي بوشهر و يك كارشناس خارجي كشته و چندين تن مجروح شدند و خسارات شديدي به تأسيسات نيروگاه اتمي بوشهر كه داراي مواد اتمي حفاظت شده است وارد گرديد.
به دنبال مكاتبه قبلي (نامه محرمانه نمايندگي جمهوري اسلامي ايران به شماره 1532 مورخ 17 فوريه 1987) در خصوص وجود مواد اتمي در نيروگاه بوشهر كه تحت نظارت آژانس بين‌المللي انرژي اتمي است، درخواست مي‌گردد كه ناظران حفاظت آژانس بين‌المللي انرژي اتمي فوراً هيئتي را اعزام نمايند تا از مواد اتمي مذكور تحقيق به عمل آورند و به درخواست سازمان انژي اتمي ايران جهت اتخاذ اقدامات مناسب طبق مقررات حفاظتي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي پاسخ گويند.


 [External Link Removed for Guests]
تصويري نقاشي شده از پرتاب يك موشك ليزري AS-30 از يك جنگنده Mirage  
 [External Link Removed for Guests]
تصوير يك سامانه اخلالگر موسوم به سيكامور  
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط abdolmahdi »

abdolmahdi نوشته شده:سلام عليكم و رحمه ا...


سروان خلبان صالح عياش
بقلم دكتر علوان العبوسي

 [External Link Removed for Guests]
بمب افكن سوخوي 22 نيروي هوائي  


صالح عياش يكي ازخلبانان قهرمان گردان پنجم بمب افكن هاي سوخوي 20 و 22 بوده كه من در سال 1976 و در زمان تحويل بمب افكن سوخوي 20 به پايگاه هوائي تموز (الحبانية ) فرمانده آن بوده ام . پس از گذشت يكسال و با اتمام دوره در سال 1976 ، بدليل افت دور موتور هواپيماي او به 47% كه منجر به كاهش شديد رانش موتور و در نتيجه كاهش سريع ارتفاع هواپيما در آسمان گرديد ، حادثه اي براي صالح عياش پيش آمد كه ديگر نمي توانست هواپيما رابه حالت افقي و در مسير مستقيم حفظ كند تا بتواند به سلامت فرود آيد . چنين اشكال فني قبلا در ليست وضعيت اضطراري ثبت نشده بود و خلبان نيز قادر به افزايش سرعت هواپيما نبود و در نتيجه سرعت هواپيما به ميزان كمتر از محدوده معين شده براي پرواز افت پيدا نمود. در اين حالت براي حفظ سرعت قابل قبول براي پرواز با ارتفاع را كاهش داد . در جريان بروز اين اشكال ، من به همراه يكي ديگر از خلبانان در حال انجام پرواز آموزشي بوديم كه يكي از خلبانان به من اطلاع داد كه ستوان صالح دچار نقص فني شده و او از طريق كانال عمومي برج مراقبت مرا صدا زده است . به سرعت كانال را تغيير دادم و ستوان صالح به بيان نقص فني پيش آمده پرداخت كه مضمون آن به طور خلاصه نداشتن قدرت موتور بوده است . در آن وضعيت ارتفاع هواپيمايش 5000 متر ولي به سرعت درحال از دست دادن ارتفاع بود . به او راهكاري را پيشنهاد كردم اما سودي نبخشيد چرا كه اجراي آن زمانبر بود . به او گفتم يكبار ديگر موتور هواپيمايش را خاموش و روشن كند و او نيز انجام داد اما سودي نبخشيد و دور موتور كماكان روي گردش آرام قرار داشت . در عرض چند ثانيه ارتفاع هواپيما به 1000 متر رسيده و هواپيما در حال پائين افتادن بود و در اين چنين وضعيتي هنگاميكه هواپيما به ارتفاع 3000 متري مي رسد خلبان مي بايست هواپيما را ترك نمايد اما خلبان صالح مي خواست يكبار ديگر تلاش كند شايد اين بار موفق شود. پس از آنكه ارتفاع هواپيما به كمتر 1000 متر رسيد با صداي بلند او را صدا زدم و گفتم كه هواپيما را ترك نمايد اما صالح تمايلي به اين كار نداشت چرا كه مي ترسيد هواپيمايي را كه او عاشقش بود از دست برود و او مي خواست تا هواپيما را در نزديكي فرودگاه بر زمين بنشاند . در حاليكه فرود در چنين وضعيتي ممنوع بوده و هواپيما بدليل شدت (و سرعت سريع كاهش ارتفاع ) بر زمين خواهد خورد و خلبان نيز بدليل زياد بودن نيروي G- كه سبب بريده شده امعاء و احشاء او مي شود قطعا كشته خواهد شد. در همين حال ارتفاع هواپيماي او به كمتر از 500 متر و سرعت پائين افتادن هواپيما به 60 الي 80 متر بر ثانيه رسيده بود كه در واقع عبور از تمام خطوط قرمزي محسوب مي شود كه خلبان نمي بايست از آن عبور مي كرد . پس از تلاش هاي زياد سرانجام صالح در آخرين لحظات از هواپيما به بيرون جست و به همين دليل با چتر در نزديكي هواپيما و در ارتفاع كم فرود آمد و با برخورد شديد با زمين به مهره هاي گردن و كمر او فشار آمد و او راهي بيمارستان نيروي هوائي شد و پس از گذراندن دوره نقاهتي كوتاه ، مجددا به پرواز بازگشت و با اشتياق فراوان با دوستانش به تمرين پرداخت .  [External Link Removed for Guests]
يك بمب افكن سوخوي 22 عراقي بر فراز مواضع نيروهاي ايراني  

صالح عياش در جنگ با ايران نيز مشاركت داشت و ماموريت هاي متعددي را نيز بانجام رساند و نمونه كاملي از خلباني بود كه از با جسم و روح از وطنش دفاع مي كند.... سروان خلبان صالح عياش در گردان پنجم در پايگاه هوائي فرناس (الموصل ) مشغول خدمت بود. در ساعن 17:30 روز 17 تشرين ( اكتبر) سال 1980 در جريان انجام يك ماموريت جنگي در عمق خاك ايران ، در نزديكي مرز هواپيماي سوخوي 22 او توسط كمين پدافند هوائي ايران در نزديكي منطقه زيوه مورد اصابت قرار گرفت . او توانست با چتر به سلامت در نزديكي مثلث مرزي عراق ، تركيه و ايران فرود آيد و از آنجا داستاني براي او آغاز مي شود كه بنا به دستور رئيس جمهور عراق فيلمي نيز از آن تهيه و در تلويزيون هم به نمايش درآمد. خلاصه اينكه پس از فرود در منطقه خود را تنها مي يابد در حاليكه ساعت تقريبا شش بعدازظهر است و او مسير 270 درجه را به سمت غرب طي مي كند تا به نزديكي مرزهاي ما مي رسد و در آنجا با تعدادي از كردهاي منطقه مواجه مي شود كه او را به نقطه مشخص رسانده و از آنجا مجددا او را تنها مي گذارند و سپس .....

يكي از كردهاي منطقه به نام كاكه محمد عبدا... با او مواجه مي شود و تا صبح روز بعد او را در منزلش نگهداري مي كند اما قبل از آن براي آنكه از هويتش مطمئن شود از او مي پرسد : تو كاكه صدام هستي يا كاكه خميني ؟ ! خلبان صالح مي گويد : مانده بودم چه پاسخي به او بدهم ؟ من كه او را نمي شناختم . به خدا توكل كردم و گفتم : كاكه صدام ، در حاليكه از نگران واكنش او بودم . اما ناگهان او با من مهربان شد و به من خوش آمد گفت . كاكه عبدا... پس از دو روز پذيرايي از صالح در منزلش او را به پايگاه هوائي هوائي ما در كركوك رساند و در آنجا مورد استقبال گرم قرار گرفت و به او اجازه استراحت داده شد و برخي معاينات پزشكي نيز از وي بعمل آمد.

پس از آنكه حال سروان صالح ثبات يافت و مدتي هم استراحت نمود ، به خارج از كشور ، ( چكسلواكي ) اعزام شد تا مورد درمان كامل قرار گيرد . پس از دو ماه سالم و سر حال به كار بازگشت اما كميسيون پزشكي او را از انجام ماموريت هاي جنگي كه در آن فشار نيروي G بيش از 3 باشد ( مانند گردش هاي گود ) و نيز پرواز در زاويه هاي تند مثل شيرجه معاف نمود در حاليكه انجام اين موارد در ماموريت هاي جنگي كاملا عادي است .

گردان پنجم (از پايگاه هوائي تموز (الحبانية ))به پايگاه هوائي الوحدة( الشعيبة ) در استان بصره منتقل شد تا گردان 109 بمب افكن هاي سوخوي 22 در آن پايگاه ترميم و بازسازي شود. در همين روزها بود كه گردان 109 درگير نبردهاي جبهه شوش در ماه آذار سال 1982 گرديد و طبيعتا سروان صالح عياش به رغم محدوديت هاي وضع شده ولي با اجازه فرمانده گردانش در ماموريت هاي متعدد رزمي به شكل شايسته اي شركت نمود . در روز 23 آذار سال 1982 و در جريان انجام يك ماموريت جنگي بر عليه نيروهاي مهاجم ايراني ، هواپيمايش هدف قرار گرفته و در نزديكي يگان هاي خودي سرنگون شد . او توانست با چتر نجات به بيرون بجهد و تلاش كرد تا به نيروهاي خودي برسد و با وجود تلاشي هم كه از سوي يگان هاي ما براي كمك به او در آن منطقه صورت گرفت ، اما نيروهاي سپاه پاسداران كه در آنجا حضور داشتند مانع از موفقيت شده و او را محاصره و با شليك به طرفش او را در منطقه الحوض دستگير و با خود به ايران بردند. و به اين ترتيب دشمن توانست اين رزمنده قهرمان را پس از انجام 65 سورتي پرواز ( در مدتي اندك) باسارت درآورد . سروان صالح عياش 7 سال را در اردوگاه اسرا سپري نمود و سپس به وطن بازگشت و من را در منزلم به همراه تعدادي از خلبانان كه همراه او در اسارت بودند ( مثل محمد حميد طه ومحمد طاهر وفائز فتحي و .... ) ملاقات نمود. اما صالح عياش هنوز هم از پرواز صحبت مي كرد و مي خواست به رغم عوارضي كه در بدنش وجود داشت بازهم پرواز كند ...

در زمانيكه من معاون فرمانده نيروي هوائي بودم او از من خواست تا نزد فرمانده نيروي هوائي سپهبد مزاحم صعب حسن وساطت كنم تا او به پرواز بازگردد. اما شرايط جسمي او مانع از انجام پرواز با هواپيماهاي جنگي بود ولي با اين وجود او هنوز اشتياق به پرواز داشت و مي گفت : قربان علاقه ام به پرواز سير نمي شود . به هر حال به او اجازه داده شد تا به صورت خيلي سبك در تيم پروازي الشهيد عدنان ( تيم هوائي فرناس ) تمرين پرواز نمايد . هنگاميكه از او دراين مورد سئوال مي كردي پاسخ مي داد قربان وطن از همه ما مهمتر است و دفاع از وطن شرفي است كه فراتر از آن وجود ندارد و من فداي كشورم بشوم ... من به طور مداوم اين قهرمان را مي ديدم و او در آهنگري كه پدرش خدا بيامرز برايش در بغداد باقي گذاشته بود كار مي كرد و در اين فكر بود كه سفري به خارج ار كشور داشته باشد تا بتواند به پرواز ادامه دهد اما شرايط عراق پس از اشغال توسط محور آمريكايي ايراني سبب شد تا به هدفش نرسد . آفرين به صالح عياش قهرمان و تمام خلبانان قهرمان و شجاع عراق و ........



سلام عليكم و رحمه ا...
 [External Link Removed for Guests]
يكي از افراد حاضر در تصوير ( احتمالا نفر دوم از چپ ) خلبان مورد نظر ما سروان صالح عياش است كه در اين پست ماجراي او را برايتان شرح داديم .  
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط abdolmahdi »

سلام عليكم و رحمه ا...


حمله به پالايشگاه اصفهان

تاثير جنگنده هاي Mirage F.1EQ در تخريب زيرساخت هاي اقتصادي ايران كه منجر به پذيرش قطعنامه 598 سازمان ملل متحد در سال 1988 گرديد ، بر كسي پوشيده نيست . بنا بر اين تعدادي از ماموريت هاي موثر اين جنگنده ها در طول جنگ ايران و عراق برايتان بازگو مي شود :

نوبت اول : سال 1986

يك دسته دو فروندي جنگنده Mirage F.1EQ جمعي اسكادران 79 پايگاه هوائي ابوعبيده در نزديكي شهر كوت به خلباني سروان صباح مطلك نايف الجنابي بعنوان فرمانده دسته و شماره يك و هواپيماي دوم به خلباني (؟) ماموريت حمله به پالايشگاه اصفهان را دريافت مي كنند.

محموله هر هواپيما شامل : بمب هاي غير هدايت شونده به وزن 2400 كيلوگرم + دو تير موشك هوا به هواي Magic 550 + اخلالگر چف / فلير + غلاف اخلال الكترونيكي + مخزن سوخت خارجي 2200 ليتري

هواپيماها در ارتفاع پائين به هوا برخاستند و تا زمان رسيدن به هدف در همان ارتفاع در پرواز بودند. در همين حال فرمانده دسته از سوي پدافند هوائي ايران مورد اصابت قرار گرفته و مجبور به بازگشت شد در حاليكه هواپيماي دوم توانست دو نقطه از پالايشگاه را مورد اصابت مستقيم قرار دهد.

در مسير بازگشت ، هواپيماي فرمانده دسته شروع به از دست دادن سرعت و ارتفاع مي كند ( حداكثر سرعت 430 نات و حداكثر ارتفاع 10000 پا بوده است ) . به ناجار او ادامه ماموريت را به شماره 2 محول مي كند اما بدليل ارتفاع كم ، هواپيماي شماره 2 با يك پرنده برخورد و موتورش دچار آسيب مي شود. بنا بر اين او هم لنگ زنان ماموريت را نا تمام گذاشته و به سمت پايگاه باز مي گردد. هر دو هواپيما به سلامت و ابتدا فرمانده دسته و سپس شماره 2 در پايگاه مادر فرود مي آيند . تصاوير هواپيماي آسيب ديده به شماره 4503 را در كنار خلبانش سروان صباح مطلك نايف الجنابي مشاهده مي فرمائيد.   [External Link Removed for Guests]


[External Link Removed for Guests] 
سروان صباح مطلك نايف الجنابي در كنار هواپيماي آسيب ديده اش  



داستان نخستين حمله به پالايشگاه اصفهان به گونه اي ديگر ( و به عقيده من قابل قبول تر ) نيز بيان گرديده كه بدين شرح تقديم مي گردد. در ضمن در مورد فرمانده دسته پروازي هم توضيحاتي ارائه مي گردد.

قهرمانان نيروي هوائي عراق

مردان قهرماني بوده اند كه با آنچه كه در توان داشتند از كشور عزيزشان دفاع كردند و از جان خود هم گذشتند كه اين گرانمايه ترين نوع گذشت و ايثار است . در اينجا داستان شاهين هاي تيز پرواز جنگنده هاي 1 Mirage Fجمعي گردان 79 پايگاه هوائي ابي عبيدة ( كوت) را بازگو مي كنيم كه در طول جنگ 8 ساله با ايران حماسه ها آفريدند . در يكي از ماموريت هاي مهم در طول جنگ ايران و عراق ، حمله به پالايشگاه نفت اصفهان در سال 1986 ( سال 1365 خودمان) تصويب و مسئوليت انجام اين ماموريت بر عهده دو تن از خلبانان تيز چنگ گردان 79 پايگاه هوائي ابي عبيدة ( كوت) گذاشته شد كه شهيد صباح مطلك بعنوان فرمانده دسته از سوي يگان عمليات پاپگاه انتخاب گرديد .


محموله هر هواپيماي 1 Mirage F بدين شرح تعيين گرديد :
دو بمب چتري 400 كيلوگرمي از نوع سامب + يك مخزن سوخت خارجي H.D با ظرفيت 1200ليتر + سامانه پادكار الكترونيك موسوم به ريمورا + سامانه چف / فلير موسوم به سيكامور+دو تير موشك هوا به هواي Magic 550 + توپ 30 ميليمتري ديفا با 250 گلوله

هر دو هواپيما طبق نقشه از پيش تعيين شده و قبل از سپيده دم به حالت معمول هوا برخاسته و در ساعت تعيين شده به هدف رسيدند . اما بدليل شدت آتش پدافند هوائي مستقر در منطقه ، هواپيماي فرمانده دسته مورد اصابت گلوله هاي ضدهوائي دشمن قرار گرفت . با اين حال هواپيماها توانستند پالايشگاه را با دقت مورد اصابت قرار داده و با سرعت از منطقه هدف خارج شوند . اما هواپيماي فرمانده دسته دچار نقص در سرعت شد به نحوي كه حداكثر سرعت آن به 800 كيلومتر در ساعت رسيد و هواپيما دچار تكان هاي شديد شد و برخي از سامانه هاي هواپيما نيز كاملا از كار افتاد . هواپيماي شماره دو اقدام به بررسي چشمي ميزان خسارات وارده نموده و در عين حال با انجام برخي مانورها ، پوشش امنيتي لازم براي حمايت از هواپيماي فرمانده دسته بعمل مي آورد.

شاهين شماره 2 به گردش به دور هواپيماي آسيب ديده فرمانده دسته ادامه مي داد و با او در مورد ميزان خسارات وارده و نيز افزايش شدت آن خسارات گفتگو مي كرد. اين لحظات دشوار به سختي مي گذشت و هر هواپيما هنوز برفراز خاك دشمن در حال پرواز بودند و احتمال داشت كه هواپيماهاي دشمن به تعقيب آنها پرداخته و اقدام به سرنگوني شان نمايند....

مشكلات هنگامي بيشتر شد كه در نزديكي شهر دزفول هواپيماي شماره 2 به دليل ورود پرنده به درون موتور ( بدليل پرواز در ارتفاع كم) هم دچار اشكال شد اما بازهم به رغم وارد شدن آسيب هاي جدي ، هر دو هواپيما به مسير خود به سمت وطن ادامه دادند .

قبل از رسيدن به مرز ، هر دو هواپيما ارتفاع خود را تا 3 كيلومتر به عنوان حداكثر ارتفاع افزايش داده و مستقيما به سمت پايگاه هوائي ابي عبيدة به پرواز ادامه دادند. در اينجا از شاهين شماره 21 درخواست شد تا با ارتفاع هواپيمايش ، هواپيماي آسيب ديده فرمانده دسته را هدايت و باند فرود و نقطه فرود را هم نشانش دهد چرا كه تمام آلات ناوبري هواپيماي فرمانده از كار افتاده و تعيين ارتفاع و سرعت و محل فرود در باند برايش كار بسيار دشواري شده بود. هواپيماي شماره دو به پرواز در بال هواپيماي فرمانده دسته ادامه داد ودقيقا او را تا باند فرود هدايت نمود و قصد هم نداشت تا قبل ازفرمانده بر زمين بنشيند ، هر چند هر لحظه امكان داشت موتور هواپيمايش خاموش شود و او بدليل پرواز در ارتفاع كم حتي فرصت خروج از هواپيما را هم نداشته باشد . خلبان دوم با اين كار جان خودش را هم در معرض خطر قرار داده بود اما روح برادري و ايمانشان به خدا باعث شدكه او اول اصرار بر فرود فرمانده داشته باشد . پس از آن كه سروان خلبان شهيد صباح مطلك توانست با هدايت خلبان دوم به سلامت فرود آيد ، آنگاه هواپيماي شماره 2 نيز پس از او بر زمين نشست....
 [External Link Removed for Guests]
خلبان صباح مطلك نايف الجنابي در حال دريافت نشان از دستصدام حسين رئيس جمهور عراق  


توضيحات :

شهيد قهرمان صباح مطلك در صبحگاه روز 17/1/1991 ( مطابق با 27 دي ماه سال 1370 و در جريان جنگ خليج فارس ) با هواپيمايش جهت رهگيري يك هواپيماي نيروهاي آمريكا و متحدين از پايگاه هوائي ابي عبيدة به هوا برخاست اما هواپيمايش در هنگام بلند شدن مورد اصابت قرار گرفت كه او مجبور به به بيرون پريدن از هواپيما و فرود با چتر نجات ( در ارتفاع كم ) و آسيب ديده گي او گرديد و سبب شد تا چند روز را در بيمارستان بگذراند.
پس از اشغال عراق ( در سال 2003 ) باز هم دشمنان درپي دستيابي به او بودند . در روز يكشنبه 21/05/2006 ( مطابق با 31 ارديبهشت ماه 1385 ) در حاليكه او در منزلش در منطقه الغزاليه بود اقدام به ترور او صورت گرفت و در حاليكه پسر برادرش به نام خلدون حسن مطلك مورد اصابت سه گلوله قرار گرفته بود و در حاليكه هر دوي آنها هنوز زنده بودند به بيمارستان منتقل شدند اما شاهين تيز چنگ صباح مطلك در راه بيمارستان زندگي را وداع گفت . پسر برادرش هم از بيمارستان ربوده شد و تا كنون از سرنوشت او اطلاعي در دست نيست .

خداوند خلبان تيز چنگ ما شهيد قهرمان صباح مطلك نايف الجنابي و پسر برادرش را را رحمت نمايد و ايشان را در بهشت گسرده خويش سكني دهد. خداوند تمام شهداي پاك عراق رحمت نمايد . و من ا... التوفيق

سرتيپ دوم خلبان صباح مطلك نايف الجنابي
تاريخ شهادت : يكشنبه 21/05/2006
نوع جنگنده : 1 Mirage F
رسته : فرمانده گردان 79 شكاري
علت شهادت : سوء قصد توسط شبه نظاميان مورد حمايت ا ي ر ا ن در داخل بيمارستان در مركز پايتخت عراق ، بغداد
محل شهادت : بغداد  [External Link Removed for Guests] 



بيان ماجرا از زبان يك افسر پدافند هوائي ايران

خاطره سرهنگ عاروان از حمله هوایی عراق به پالایشگاه و نیروگاه اصفهان در دهه فجر به تاريخ14/11/1365

..... پرسنل شیفت روی توپ و سایر پرسنل موضع پای توپ به دیده‌بانی مشغول بودند. وقتی نزدیک‌تر شدم، یکی از پرسنل گفت که از سمت شمال‌غربی نیروگاه و از سمت منطقه‌ای به نام «چاله سیاه» هدف گزارش شد. هنوز صحبت او تمام نشده بود که صدای رگبار توپ‌های ضدهوایی مستقر در سمت فوق، توجهم را جلب کرد و با صدای اولین رگبار گلوله، سایر جنگ‌افزارها نیز شروع به تیراندازی کردند. از طریق بی‌سیم، موقعیت هدف از سوی عملیات اعلام و به مواضع در سمت حمله فرمان سد آتش داده شد. ساعت حدود هفت بامداد بود. جنگ‌افزارها مرتب تیراندازی می‌کردند و صدای غرش توپ‌ها در منطقه لحظه‌ای قطع نمی‌شد.

ظرف چند دقیقه، آرامش منطقه، جای خود را به یک جنگ تمام عیار داده بود. پرسنل تیزبین و قهرمان پدافندهوایی با تمام قدرت از آسمان منطقه صنعتی پالایشگاه و نیروگاه اصفهان دفاع می‌کردند و به هیچ وجه اجازه نمی‌دادند که بعثیان کوردل، به منطقه نفوذ کرده و به اهداف شوم خود برسند. ناگهان از همان سمت دو فروند هواپیمای میگ عراقی ظاهر شدند که با سد آتش به موقع پدافند هوایی، غافلگیر شده و به ناچار تغییر مسیر داده و با عجله و بدون هدف بمب‌های خود را رها کردند و سپس فرار را بر قرار ترجیح دادند.

با وجود دوری از محل اصابت بمب‌ها، به شدت نگران بودم و با توجه به مسئولیت، دلم مثل سیر و سرکه می‌جوشید. درگیری دقیقاً با شروع سرویس کار پرسنل پالایشگاه و نیروگاه همزمان بود. در نتیجه در محوطه نیروگاه تعدادی از پرسنل در حال پیاده شدن از سرویس و جمعی نیز هنوز در مسیر راه بودند که درگیری شروع شده بود. هواپیماهای مهاجم، زمان پرواز را طوری طراحی کرده بودند که درست در چنین لحظه حساس، به منطقه حمله کنند و به خیال خام خود بتوانند هم از نظر مالی و هم از نظر جانی به منطقه خسارت وارد کنند.

خیلی سریع سوار ماشین شده و به سمت محل اصابت بمب‌ها حرکت کردم. در بین راه که دود قارچی شکل که ناشی از انفجار بمب به آسمان برخواسته بود، مرا نگران کرد. به راننده گفتم هر چه سریعتر به سمت ضلع شمالی نیروگاه برود. هزاران خیال از فکرم گذشت. به سرعت درگیری فکر می‌کردم. در واقع بر اساس تجربه ثابت شده بود، مدت بمباران‌های هوایی، در یک یا دو دقیقه خلاصه می‌شود. باید به محل درگیری می‌رسیدم و نتیجه موفقیت یا خسارت احتمالی مشخص می‌شد. پس از عبور از مقابل درب شمالی نیروگاه، خوشبختانه دیدم گرد و خاک و دود حاصل از انفجار بمب، در بیرون از نیروگاه بوده و خدا را شکر گفتم ولی چیزی که باز هم فکرم را مشغول می‌کرد، وضعیت کارکنان جنگ‌افزارهای مستقر در منطقه اصابت بمب‌ها بود. همانگونه که گفته شد هواپیماها با دیدن تیراندازی به موقع جنگ‌افزارها و مواجه شدن با سد آتش، در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته، ناچاراً بمب‌ها را بدون هدف رها و فرار کرده بودند

خیلی سریع به محل اصابت بمب‌ها رسیدم و صحنه‌ای را دیدم که در حقیقت به جز معجزه و امداد غیبی و الطاف خفیه الهی، چیز دیگری نبود. هواپیماها هشت عدد بمب 500 پوندی را رها کرده بودند که به نظر می‌رسید در طرح حمله خود چهار بمب را به قصد بمباران پالایشگاه و چهار بمب دیگر را جهت حمله به نیروگاه در نظر گرفته بودند که خوشبختانه با هوشیاری و تیراندازی شجاعانه و به موقع کارکنان همیشه بیدار پدافندهوایی، بر نقشه شوم آنها خط بطلان کشیده شد. من از این همه لطف و کرم خداوند و هوشیاری و تیراندازی به موقع کارکنان مات و مبهوت بودم و لحظه‌ای به حال خود فرو رفتم که چگونه می‌توان باور کرد همه چیز صحیح و سالم مانده باشد و به قول معروف در این درگیری عظیم، حتی خون از دماغ کسی نیاید. هنوز بوی دود ناشی از انفجار بمب در فضای نیروگاه و پالایشگاه به مشام می‌رسید. تیراندازی دیگر قطع شده بود و به قول معروف آن آرامش پس از طوفان فرا رسیده بود. هنوز چند دقیقه‌ای از این درگیری نگذشته بود که حرکت خودروها به منطقه شروع شد. اولین خودرویی که پس از من به منطقه رسید، ماشین پلیس‌راه بود که افسر پلیس با حالتی نگران پیاده شد و وقتی صحنه درگیری و محل اصابت بمب‌ها را دید گفت: جناب سروان خسته نباشید، من که تا این جا آمدم نصف عمر شدم. خدا را شکر که به خیر گذشت. به واقع معجزه شده و بچه‌ها گل کاشتند. من با دیدن افسر پلیس راه در آن محل تعجب کردم به افسر پلیس به شوخی گفتم خوب شد که آمدی، زحمت بکشید یک کروکی تهیه کنید. بعد یکدیگر را در آغوش گرفتیم و به هم تبریک گفتیم. بعد از ایشان خواهش کردم که به منظور جلوگیری از ازدحام جمعیت راه‌های ورودی به منطقه را ببندد و از تردد افراد غیرمجاز به منطقه جلوگیری کند.

بلافاصله از نزدیکترین موضع به عملیات اطلاع دادم که نتیجه درگیری خوشبختانه موفقیت‌آمیز بوده و هیچگونه خسارت جانی و مالی در بر نداشته و حمله هوایی کاملاً دفع شده و تعدادی از بمب‌ها عمل نکرده‌اند. به تیم خنثی‌سازی پایگاه اطلاع دهید که بمب‌ها را از منطقه خارج کنند.تعدادی از مواضع اظهار داشتند که بیشتر گلوله‌ها به هدف اصابت کرده و احتمال اینکه هواپیماها در راه برگشت سقوط کنند، وجود دارد. لذا از پایگاه هشتم شکاری درخواست گشت‌زنی شد.دشمن به خیال خود می‌خواست که با وارد کردن خسارت به نیروگاه و پالایشگاه در ایام مبارک دهه فجر که مردم با چراغانی و آذین‌بندی به استقبال آن می‌روند، این شادمانی را به کام ملت تلخ کند. اکنون که پس از گذشت چند سال فرصتی به دست آمده که به یاد آن روزهای پر‌خاطره مطلبی بنویسم به یاد آن دلاورمردانی می‌افتم که آن چنان و با شجاعت و جوانمردی از میهن خود و با به غرش در آوردن سلاح‌های آتشین خود، پوزه دشمن را به خاک مالیدند و برای خود و هموطنان خود افتخار آفریدند.

تاریخ یاد و خاطره این عزیزان را هرگز از یاد نخواهد برد. پرسنل گمنام پدافند هوایی سهم به سزایی در دفاع مقدس داشتند که یاد و خاطره آنها را گرامی می‌داریم
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Rookie Poster
Rookie Poster
پست: 29
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۰, ۹:۰۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 16 بار
سپاس‌های دریافتی: 23 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط peiper »

درود بر پرسنل پدافند پایگاه پالایشگاه:همون سال ها یه فروند میگ25 بوسیله پرسنل سپاه با موشک اچ کیو2(سام2) سرنگون شد که پوزه صدام برا همیشه به خاک مالیذه شد
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط abdolmahdi »

سلام عليكم و رحمه ا...


حمله به پالايشگاه اصفهان در سال 1988

نوبت دوم

زمان حمله ساعت 13:55 دقيقه به وقت پايگاه هوائي ابوعبيده در نزديكي شهر كوت بوده است . دو فروند جنگنده Mirage F.1EQ جمعي اسكادران 79 به عنوان هواپيماهاي عمل كننده و دو فروند جنگنده Mirage F.1EQ براي سوخترساني به آن دو جنگنده به هوا برخاستند.

محموله هواپيماها هر كدام : بمب هاي سقوط آزاد به وزن 4400 كيلوگرم + دو تير موشك هوابه هواي Magic 550 + غلاف اخلال الكترونيكي + پرتابگرهاي اخلال چف/فلير + توپ 30 ميمليتري + دو مخزن سوخت خارجي هر كدام با گنجايش 1100 ليتر


هر چهار جنگنده به هوا برخاسته و در ارتفاع كم به مسير خود ادامه دادند. هواپيماهاي عمل كننده سوختگيري هوائي را انجام داده و هواپيماهاي سوخت رسان به پايگاه باز گشتند. ( بر خلاف عمليات قبلي كه در سال 1986 انجام شد ، اين بار هواپيماها بدليل حمل بمب هاي سنگين تر كه سبب ايجاد وزن بيشتر هواپيما در هنگام برخاست و در نتيجه مصرف بيشتر سوخت مي گرديد ، نيازمند سوختگيري هوائي بودند) .

ميراژها با ادامه پرواز در ارتفاع پائين تا فاصله 45 كيلومتري پالايشگاه به پيش رفتند اما در فاصله 30 كيلومتري هدف ، پدافند هوائي ايران ( آنها را شناسائي ) و اقدام به اجراي آتش نمود و در فاصله 20 كيلومتري يكي از ميراژها مورد اصابت قرار گرفته و خلبان بناچار اقدام به خروج از هواپيما نمود . اين خلبان روز بعد باسارت درآمد (!) و پس از جنگ آزاد گرديد .

اما شماره همچنان به پيش رفت و توانست پالايشگاه را مورد اصابت قرار دهد. در مسير بازگشت ، ميراژ عراقي يك جنگنده F-14 ايراني را در فاصله نزديك شناسائي كرد . جنگنده ايراني يك موشك حرارتي به سمت ميراژ عراقي شليك نمود اما جنگنده عراقي با ها سازي فلير توانست از چنگ آن بگريزد . در فاصله 100 كيلومتري مرز و در آسمان العماره جنگنده هاي MiG-23 ML عراقي حضور داشتند كه با انجام عمليات رهگيري مانع ادامه حمله F-14 ايراني شده و او را مجبور به بازگشت نمودند.

قبل از حضور جنگنده هاي MiG-23 ML ، دو فروند جنگنده پيشرفته MIG-29 عمليات گشتزني را در آسمان العماره انجام مي دادند اما اين دو جنگنده در هنگام دريافت پيام كمك جنگنده ميراژ بدليل اتمام سوختشان در حال فرود در پايگاه بودند .

يك مرحله سوختگيري هوائي ديگر نيز در آسمان عراق انجام شد و ميراژ عراقي در پايگاه مادر به زمين نشست . خلبان اين هواپيما همان خلباني بود كه در دور اول حمله به پالايشگاه اصفهان در سال 1986 با خلبان صباح مطلك پرواز كرده ( و هواپيمايش بدليل برخورد پرنده آسيب ديده بود ) . هواپيماي ميراژ ساقط شده نيز شماره سريال 4510 را داشت .



خاطره خلبان حسن افغان‌طلوعی

وقتی در منطقه هوایی اصفهان شنیدم هواپیماهای دشمن پالایشگاه‌های تبریز و شیراز را بمباران کرده‌اند، یقین پیدا کردم که به زودی پالایشگاه اصفهان هم هدف قرار خواهد گرفت. حدود یک هفته چگونگی این حمله و نحوه مقابله با آن را تحلیل می‌کردم و تمام مسیر‌های پرواز را روی نقشه مشخص نمودم و با بررسی مجددبا توجه به عوارض طبیعی موجود در اطراف پالایشگاه،‌ متوجه شدم فقط از یک نقطه امکان حمله با موفقیت صد در صد وجود دارد و آن ورود هواپیماهای دشمن از سمت شاهین شهر اصفهان است. نقشه حمله آنان را ترسیم کردم ولی این موضوع را به کسی نگفتم تا در صورت حمله احتمالی بتوانیم نقشه را بدون هیچ اشکالی دنبال کنیم.

یک هفته از این قضایا گذشته بود که آژیر حمله هوایی به صدا در آمد. بی درنگ به ستاد فرماندهی رفتم و با فرماندهان پدافند به بررسی شرایط پرداختیم. دقایقی از اعلام وضعیت قرمز نگذشته بود که رادار منطقه به ما اطلاع داد وضعیت سفید شده است. در ذهنم غوغایی برپای بود. به نوعی می‌دانستم که هواپیماهای عراقی )میراژ اف یک( می‌خواهند با استفاده از نقاط کور راداری و با استفاده از یک طرح بی نقص، به پالایشگاه نزدیک شوند.
فرمانده پدافند گفت: جناب سرهنگ! وضعیت را سفید اعلام کنم. گفتم: نه تنها وضعیت را سفید اعلام نکن بلکه به همه نفرات اعلام کنید سمت آتش خود را به طرف شاهین شهر تغییر بدهند. فرمانده پدافند در حالی که از چهره‌اش مشخص بود چقدر متعجب است، دستور ما را اجرا کرد و دستور را به تمامی نفراتش ابلاغ کرد.

حمله هوائي انجام مي شود

شاهین شهر در ضلع شمال غرب، اصفهان قرار داشت و با توجه به مسیرهای پروازی، منطقی نبود که هیچ هواپیمایی برای زدن پالایشگاه اصفهان از این ناحیه وارد عمل شود؛ چون باید فاصله بیش‌تری را طی می‌کرد، تا ضمن دور زدن آنجا بتواند پالایشگاه را بمب‌باران کند، ولی با توجه به بررسی دقیقی که روی نقشه انجام داده بودم، می‌دانستم که عراقی‌ها از نوع استقرار پدافند ما در اطراف پالایشگاه خبر دادند و به همین دلیل حتما از سمتی به ما حمله می‌کنند که انتظارش را نداریم. آنها می‌توانستند با دور زدن شاهین شهر و با استفاده از اصل غافلگیری پالایشگاه‌ را بمب‌باران کنند و سپس با کاهش ارتفاع، بین کوه‌ها اطراف در ارتفاع پایین از منطقه فرار کنند. در پست فرماندهی قدم می‌زدم و بسیار مضطرب بودم. حسی به من می‌گفت حتما به پالایشگاه حمله می‌شود تمام حواسم به بی سیم بود. شاید پنج دقیقه بیش‌تر نگذشته بود که ندای الله اکبر در بی سیم طنین انداخت.

دو فروند هواپیمای دشمن هدف قرار گرفت. دو فرونده هواپیمای پیشرفته میراژ عراقی به قصد بمب‌باران پالایشگاه اصفهان وارد خاک کشورمان شده بودند و با انتخاب یک طرح حساب شده و دقیق با استفاده از نقاط کور راداری و پرواز در ارتفاع پست توانسته بودند خود را به پالایشگاه‌ برسانند تا هدف شوم شان را که از کار انداختن پالایشگاه‌ها اصفهان بود، اجرا کنند. ولی خلبانان بخت بر گشته، غافل از این بودند که نقشه آنها لو رفته است و ما انتظار آنها را می‌کشیم.

دو فروند میراژ عراقی با ورود به منطقه شاهین شهر با آتش هم آهنگ پدافند روبه رو می‌شوند. یکی از میراژها در آسمان هدف قرار می‌گیرد و منهدم می‌شود که خلبان آن موقع به خروج از اضطراری از هواپیما می‌شود. هواپیما دوم نیز هدف قرار می‌گیرد و خلبان بمب‌های هواپیما را سراسیمه در بیابان رها می‌کند و به طرف خاک خودشان فرار می‌کند که او هم در خاک عراق سقوط می‌کند. بسیار خوشحال بودم؛ چون با یک طرح موفق و هم آهنگ توانسته بودیم علاوه بر خنثی کردن نقشه دشمن، دو فرونده هواپیما حمله کننده دشمن را نیز هدف قرار دهیم.
بی درنگ سوار جیپ شدم و با دژبان به محل سانحه رفتیم. محلی که خلبانان عراقی اقدام به خروج از هواپیما کرده بود، جاده آسفالت نزدیک پالایشگاه بود، گویا مردم منطقه با باز شدن چتر خلبان او را دیده بودند و پیش از فرود آمدن خلبان عراقی، به استقبال نزدیک پالایشگاه بود، گویا مردم منطقه با باز شدن چتر خلبان او را دیده بودند و پیش از فرود آمدن خلبان عراقی، به استقبالش آمده بودند. تا ما به منطقه برسیم، حسابی کتکش زده بودند. به محض رسیدن، با کمک دژبان توانستیم خلبان را از دست مردم خشمگین نجات دهیم و به پایگاه منتقل کنیم. خلبان را که مجروح شده بود برای درمان به بیمارستان پایگاه منتقل کردم و مراتب را به ستاد نیرو اطلاع دادم تا از مرکز، هواپیمایی برای بردن خلبان بفرستند .

بازجوئي از خلبان عراقي
خلبان عراقی فرود بدی انجام داده بود. جراحتی هم برداشته بود که با رسیدن به پایگاه او را به بهداری برای پانسمان زخم‌هایش فرستادم. ساعتی بعد به سراغش رفتم و از او پرسیدم، چرا هدف قرار گرفتی، مگر برای حمله برنامه نداشتید؟
خلبان گفت: اصلا نمی ‌دانم چه شد، ما در عراق با شبیه سازی پالایشگاه‌ اصفهان و عوارض طبیعی زمین، بیش از سی بار ماموریت حمله به پالایشگاه فرضی را با موفقیت انجام داده بودیم. و تاکتیک‌های آن را نیز بررسی کرده بودیم. آن قدر این کار را انجام داده بودیم که من با چشم بسته هم می‌توانستم پالایشگاه را پیدا و آن را بمباران کنم، ولی نمی‌دانم چه شد که هدف قرار گرفتیم. گفتم: اگر شما این همه برای حمله به پالایشگاه‌ها اصفهان تمرین کرده‌اید، باید این را می‌دانستید که ما هم این جا بی کار ننشسته‌ایم و دست شما را خوانده‌ بودیم. در آخر باید بگویم که ما با دشمن دست و پا بسته و بی فکر روبه رو نبودیم. این که ما فکر کنیم آنها بدون برنامه ریزی به ما حمله می‌کردند، کار اشتباهی است. نیروی عراقی با گذشت سه سال از جنگ، تجربه کافی در جنگ‌های هوایی را کسب کرده بود و ما به لطف خدا و تجربه بالای بچه‌های خلبان، پدافند و فنی توانستیم برتری خود را بر آن‌ها حفظ کنیم.

حمله به پالایشگاه و نیروگاه اصفهان و پدافند قهرمان
خاطره فرمانده پدافند هوائي پالايشگاه اصفهان



بعد از گذشت هشت سال دفاع مقدس خاطرات فراوان و شیرینی در ذهن اکثر رزمندگان باقی مانده است. این خاطرات برای همیشه در تاریخ جنگ هشت سال دفاع مقدس ثبت گردیده و ملت شریف و قهرمان ایران شجاعت و دلاوری رزمندگان را هرگز از یاد نخواهند برد. در این راستا، کلمه پدافند برای همه کلمه آشنایی است. پرسنل غیور پدافند در طول جنگ تحمیلی مردانه با دشمن دست و پنجه نرم کردند به نحوی که با به غرش درآمدن سلاح ضد هوایی در همان ساعات و روزهای اول جنگ، خلبانان عراقی ضرب شصت محکمی از پدافند زمین به هوا دریافت نموده و تعداد بی شماری از هواپیماهای دشمن ساقط شده یا مورد اصابت قرار گرفتند. من نیز دوش به دوش سایر رزمندگان و به عنوان عضو کوچک پدافند زمین به هوادر اکثر مناطق عملیاتی ازجمله دزفول، عین خوش، دهلران، خارک، گوره و پدافند مراکز صنعتی اصفهان عهده دار مسئولیت بوده و در این مدت مانند دیگر رزمندگان خاطرات زیادی به یاد دارم. یکی از آن خاطرات پرافتخار عملیات متهورانه و غرور آفرین مورخه 14/1/1367 پدافند زمین به هوای مستقر در پالایشگاه و نیروگاه برق اصفهان می باشد. با طولانی شدن جنگ و ناکام ماندن دشمن در جبهه های زمینی و در مرزها، تهاجمات هوایی به شهرها و تاسیسات اقتصادی و اجتماعی کشور کشیده شد. نیت ناپاک دشمن متوقف نمودن صدور نفت و همچنین در تنگنا قرار دادن مردم با از بین بردن تولیدات و مشتقات نفتی در داخل کشور بود.

پالایشگاه ونیروگاه برق اصفهان و سایر تاسیسات اقتصادی همچون ذوب آهن، صنایع دفاع، صنایع فولاد و پلی اکریل از اهدافی بود که دشمن در آن زمان روی آنها طراحی و برنامه ریزی های زیاد می نمود. من نیز به عنوان یکی از مدافعان کشور، دوش به دوش دیگر همرزمان پدافندی خود ماموریت دفاع از آسمان پالایشگاه و نیروگاه اصفهان را به عنوان فرمانده گردان تاکتیکی عهده دار بودم.

پالایشگاه اصفهان مهم ترین هدف دشمن

پالایشگاه اصفهان به علت اهمیتی که در تهیه سوخت مورد نیاز هواپیماها و خودروها در جنگ داشت و تامین کننده بخش مهمی از نیازهای کشور بود، یکی از اهدافی محسوب می شد که دشمن برای ضربه زدن به آن از خود چنگ و دندان نشان می داد و ضرورت تقویت سیستم دفاعی مراکز صنعتی پالایشگاه و نیروگاه اصفهان که نزدیک هم تاسیس شده بود، همواره از سوی مسئولین مورد تاکید قرار می گرفت. تقریبا شش ماه قبل از درگیری موفقیت آمیز 14/1/1367اقدامات موثری در تکمیل سیستم دفاعی این منطقه انجام گرفت که بیان آن خالی از لطف نیست.

تجهیز پدافندی پالایشگاه و نیروگاه اصفهان

در نشستی که با مسئولین استانداری انجام گرفت مقرر گردید برای آماده سازی محل استقرار جنگ افزارها اقدام جهادی صورت گیرد. به همین منظور بیش از 200دستگاه ماشین آلات اعم از لودر و بولدوزر و کمپرسی به منطقه پدافندی پالایشگاه و نیروگاه اعزام گردید ودر مدت نسبتا کوتاهی موفق شدند محل هایی به ارتفاع حدود 20متر برای استقرار جنگ افزارها آماده نمایند که این کار باعث شد جنگ افزارها از دید مطلوب تری برخوردار شوند.
تعدادی جنگ افزار 23میلیمتری جهت تکمیل رینگ سوم دفاعی اختصاص یافت،این جنگ افزارها در در فاصله حدود 50تا60کیلومتری از تاسیسات مستقر گردیدند و علاوه بر تامین سیستم دفاعی نقش اعلام خبر و سیستم هشدار دهنده را نیز عهده دار بودند.

امتحان کارایی پدافند توسط هواپیماهای خودی

شبکه دیده بانی نیز در سطح وسیعی گسترش یافت و چندین بار نیز با پرواز هواپیمای خودی بر فراز منطقه، نحوه اعلام خبر آنها آزمایش شد. با هماهنگی های انجام شده، هر هفته پرواز آزمایشی جهت سیستم اسکای گارد اجرا می شد و با توجه به محل های مرتفعی که برای استقرار رادارها تهیه شده بود، وضعیت کشف هدف آنها در سمت های مختلف ارزیابی می شد و به خلبان خودی گفته می شد که نقش دشمن را بازی نموده و با توجه به موانع و ارتفاعات اطراف پالایشگاه و نیروگاه از سمت هایی حمله نمایند تا نقاط ضعف و قدرت جنگ افزارها به خصوص رادارهای اسکای گارد مورد ارزیابی قرار گیرد. همچنین از آماده به کار بردن رادارها اطمینان حاصل شود. این گونه هماهنگی ها بین هواپیماهای جنگنده خودی و یگان های پدافند برای اولین بار انجام می شد؛ لذا از ارزش عملیاتی بسیار بالایی برخوردار بود و علاوه بر ارزیابی رادارها در آموزش تعقیب هدف خدمه توپ های 23میلیمتری و 35میلیمتری بسیار ارزشمند بود. به منظور اطمینان از آماده بودن جنگ افزارها، مجوز تیراندازی آزمایشی نیز گرفته شده بود و حداقل ماهی یک بار کلیه جنگ افزارها در محل اقدام به تیراندازی آزمایشی می نمودند. در خصوص آموزش نیز برنامه ریزی بسیار خوبی انجام پذیرفت در سطح آتشبارها مسابقات آموزشی انجام می گردید و نفرات برتر در مسابقه نهایی گردان شرکت می کردند. رقابت آموزشی به نحوی بود که سربازان باز کردن و بستن توپ های 23میلیمتری را با چشم باز و بسته تمرین می کردند و و با هم به رقابت می پرداختند و در نهایت نفرات برتر مورد تقدیر و تشویق قرار می گرفتند. این روش در بالا بردن توان رزمی تاثیر بسیار خوبی گذاشته بود.

با تلاش شبانه روزی آماده پذیرایی از دشمن بودیم

با هماهنگی هایی که با مسئولین انجام شد پرسنل پدافند در چندین نوبت از نزدیک پالایشگاه و نیروگاه را مورد بازدید قرار دادند. پرسنل نگهداری طبق برنامه منظمی با کمک پرسنل عملیاتی سرویس های لازم بر روی جنگ افزارها انجام می دادند و در دفاتر تاریخ آن دقیقا ثبت می شد و تداوم پیدا می کرد. از نظر قطعه رسانی نیز اولویت بیشتری به پدافند پالایشگاه اصفهان داده شد و قطعات درخواستی به موقع واگذار و پرسنل متخصص نیز در تعمیر و رفع اشکالات فورا اقدام می کردند. اقدامات موثری هم در خصوص رفع اشکالات ارتباطی توسط تیم ارتباط انجام شد و شبکه ارتباطی با سیم و بیسیم نیز تقویت گردید. اینها گوشه ای از اقداماتی بود که پرسنل ایثارگر پدافند پالایشگاه و نیروگاه اصفهان شبانه روز متحمل می شد.

و اما ...

چهاردهمین روز بهار سال 1367که مصادف با میلاد با سعادت آقا امام زمان (عج) بود، به تدریج سپری می شد. ساعت 58/13دقیقه بود. گوئی همه چیز برای یک رویداد فراموش نشدنی و کسب افتخاری بزرگ در صحنه نبرد حق علیه باطل مهیا شده بود.... پرسنل همیشه بیدار پدافند پالایشگاه و نیروگاه اصفهان که به علت مسئولیت شغلی در طول تعطیلات نوروزی عاشقانه در سنگر شرف و افتخار به پاسداری از حریم هوایی منطقه مشغول بودند، طبق روال کاری از ابتدای همان روز بازدیدهای روزانه را انجام می دادند. من نیز صبح همان روز طبق معمول از مواضع جنگ افزارها بازدید کرده و به ستاد گردان و دفتر کارم بازگشتم و با جمعی از فرماندهان و مسئولین قسمت ها نشسته بودیم ودر خصوص مسائل کاری تبادل نظر می کردیم.

ساعت 58/13دقیقه ناگهان از طریق شبکه اعلام خبر دیده بانی در پست فرماندهی حضور دو فروند هواپیمای میراز عراقی را در ارتفاع پائین و حدود 200الی 300 پا بالای سطح زمین در منطقه تحت کنترل ما اعلام گردید.
با اعلام این خبر شور و شوق و هیجان خاصی در منطقه حکم فرما شد. آژیر خطر در مراکز صنعتی فوق به صدا در آمد. پیام عملیاتی مبنی بر نزدیک شدن دو فروند هواپیمای عراقی به منطقه، از طریق شبکه ارتباطی بیسیم به مواضع ابلاغ گردید.

هواپیماهای دشمن با دور زدن شهر به طرف ما می آمدند

با نزدیک شدن هواپیمای دشمن به حریم هوایی منطقه اصفهان لحظه به لحظه موقعیت جدیدتری از طریق شبکه دیده بانی به پست فرماندهی اعلام و از طریق آن به مواضع ابلاغ می گردید. پرسنل هوشیار و تیز بین دیده بانی آن چنان دقیق و با هیجان وضعیت هواپیماهای دشمن را اعلام می نمودند که گویی با مدرن ترین سیستم اعلام خبر الکترونیکی از طریق ماهواره عملیات را کنترل می نمایند. هواپیماها جنوب شهر اصفهان را دور زده و از شمال پایگاه هوایی مستقر درمنطقه به قصد حمله به پالایشگاه و نیروگاه اصفهان به مواضع جنگ افزار نزدیک می شدند. پرسنل مواضع بی صبرانه خود را برای یک نبرد قهرمانانه آماده کرده بودند. با آمادگی هایی که مرتب به مواضع داده می شد، مواضع اسکای گارد و 23میلیمتری با حداکثر توان عملیاتی خود را آماده پذیرایی از مهمان ناخوانده کرده بودند. گویی همه منتظر بودند که با توکل به خدای بزرگ عیدی بزرگی از آقا امام زمان (عج)دریافت نمایند. حالت اضطراب عجیبی بر منطقه حکم فرما شده بود و همه در انتظار آینده ای مبهم بودند. با توجه به تحرکاتی که دشمن چند روز گذشته علیه شهرها و مردم بی دفاع انجام داده بود، به جرات می توان گفت در صورت کسب موفقیت و افتخار در این لحظه حساس و سرنوشت ساز قوت قلبی برای رزمندگان ایجاد می گردید و موجب تقویت روحیه آنان می شد.

اولین تیرهای ضد هوایی شلیک شد

من با دقت مسیر پرواز اعلام شده را مشاهده می کردم. در ساعت 02/14دقیقه ناگهان با شنیدن صدای اولین رگبار جنگ افزارهای ضدهوایی حضور دو فروند هواپیمای دشمن بر فراز آسمان منطقه پالایشگاه تائید و کاملا با چشم رویت شد. با شلیک اولین رگبار، تیراندازی سایر جنگ افزارها به سمت هواپیماها آغاز و فرمان سد آتش به مواضع داده شد. گلوله های شلیک شده جنگ افزارها با سرخی و زیبایی خاصی اطراف هواپیماها را احاطه کرده بودند. خلبانان عراقی به هیچ وجه انتظار چنین پذیرایی را از سوی پرسنل پدافند نداشتند. جنگ افزارها که با همت پرسنل زحمت کش نگهداری سرویس شده بودند، همچون چلچله آواز می خواندند و تیراندازی آنها لحظه ای قطع نمی شد. سیستم رادارهای اسکای گارد همراه با جنگ افزارهای 35میلیمتری با رگبارهای دقیق و حساب شده ای روی هدف اجرای آتش می نمودند. صحنه ای بسیار مهیج و در عین حال پر اضطراب بود صدای رگبار گلوله ها لحظه ای قطع نمی شد ...

هواپیمای دشمن هدف قرار گرفت و سقوط کرد

ناگهان تیر خلاص شلیک شد و هدف مورد اصابت قرار گرفت و در مقابل چشمان تیزبین پرسنل پدافند و سایر پرسنل حاضر در منطقه، هواپیمای اول در هوا به آتش کشیده شد و کنترل آن از دست خلبان خارج شد و به سمت زمین سقوط کرد. توصیف آن لحظه با شکوه و غرور آفرین بسیار مشکل است. عملیات چنان سریع و برق آسا انجام شد که شاید در حد یک خواب و خیال می توان آن را توصیف کرد. با سقوط اولین هواپیمای دشمن، تیراندازی روی هواپیمای دوم ادامه یافت و خلبان آن که متوجه سقوط هواپیمای لیدر شده بود و در میان آتش پر حجم پدافند گرفتار بود، موفق نشد به اهداف شوم خود برسد و با رها نمودن بمب ها در خارج از تاسیسات و قبول خسارات فراوان از طرف جنگ افزارهای پدافند، ناچار به فرار شد.

خلبان عراقی اسیر شد

چند لحظه بعد از سقوط هواپیمای عراقی در منطقه، از طریق شبکه ارتباطی یکی از مواضع سمت حمله اعلام شد خلبان هواپیما در موضع جنگ افزار با چتر سقوط نموده و به اسارت در آمده. با دریافت این پیام و کسب این پیروزی بزرگ شور و شوق خاصی بر منطقه حکم فرما گشت. صدای تکبیر بچه ها از شبکه ارتباطی و پست فرماندهی و ستاد گردان لحظه ای قطع نمی شد. با دریافت خبر به اسارت درآمدن خلبان هواپیمای عراقی، اکیپی را جهت تحویل گرفتن او و انتقالش به ستاد گردان اعزام نمودم. پس از چند دقیقه تیم اعزامی همراه با خلبان به وسیله چند خودرو درحالی که چراغ ها را روشن کرده بودند و صدای بوق خودروها را به عنوان پیروزی به صدا درآورده بودندف به محوطه گردان رسیدند. چقدر پرسنل خوشحال بودند. از این که شاهد خوشحالی همکارانم بودم، اشک شوق در چشمانم حلقه زده بود. صحنه ای بسیار شیرین و به یاد ماندنی بود. گویی خستگی مدت ها کار و تلاش دسته جمعی و مداوم به سر آمده و همه اجر و پاداش خود را از آقا امام زمان (عج)گرفته بودند.
 [External Link Removed for Guests]
خلبان اسير عراقي در حال مداوا . فرمانده پدافند هوائي پالايشگاه در نگاه به دوربين است .  


خلبان اسیر به اتاق فرماندهی هدایت شد. در همان ابتدای اسارت خلبان متوجه شدیم که وی به هنگام فرود با چتر از ناحیه دست آسیب دیده است. خلبان را در دفتر کارم روی میز کنفرانس دراز کردند تا کارهای امداد توسط اورژانس پالایشگاه انجام شود. بچه ها همه شاد و خوشحال دور میز حلقه زده بودند. خلبان مرتب به زبان عربی می گفت:
- یدی،یدی(دستم، دستم)

من بالای سرش رفتم و به عنوان مزاح گفتم:
- این قدر یدی،یدی نکن هیچ می دونی که اگر گلوله ها چند ثانیه دیرتر شلیک می شدند چه وضعی پیش می آمد؟! آن موقع تو این جا را بمباران می کردی و خوشحال به کشورت باز می گشتی و جایزه می گرفتی و من و دیگران به جای تو این جا ناله می کردیم. با این حرف، بچه ها همه قهقهه زدند و از شوخی من خندیدند.

بلافاصله اکیپ اورژانس پالایشگاه به محل مراجعه و اقدام به کمک های اولیه و مداوای وی نمودند. این گونه اقدامات انسان دوستانه در کم تر جبهه جنگی می توان یافت و این چیزی نبود جز تعالیم قرآن و اسلام عزیز. با تحقیقات اولیه مشخص گردید خلبان اسیر شده سروان "طلال خلیل ابراهیم" 31ساله و اهل کاظمین، متاهل و دارای یک فرزند می باشد که لیدر تیم پروازی را عهده دار بوده است.


خبر سرنگونی هواپیمای عراقی به سرعت پخش شد

با سقوط هواپیمای عراقی آتش و دود زیادی به هوا برخاست و با توجه به درگیری ها و تیراندازی های فراوانی که انجام شده بود، کسانی که در نزدیکی منطقه عملیاتی فوق سکونت داشتند از در گیری و حمله هوایی مطلع شده و شدیدا احساس نگرانی می کردند. صف بنزین در جایگاه های بنزین به چندین کیلومتر رسیده بود؛ اما وقتی خبر سقوط هواپیما به گوش مردم رسید باعث خوشحالی بیش از حد مردم شهید پرور اصفهان گردید و صف بنزین شکسته شد و شهر حالت عادی خود را به دست آورد. خبر سقوط هواپیما و اسارت خلبان عراقی، در اخبار سراسری و رسانه های گروهی کشورمان و سایر کشورها از جمله رادیو عراق پخش شد.

هواپیمای دوم نیز سقوط کرد

شایان ذکر است که از طریق منابع کسب خبر و اطلاعات الکترونیکی اطلاع داده شد که هواپیمای دوم نیز دچار آسیب شدید شده و در راه بازگشت، خلبان آن به ناچار هواپیما را ترک گفته است که از طریق سلسله مراتب فرماندهی سقوط این هواپیما مورد تائید قرار گرفت. بدین ترتیب در مورخه14/1/67در یوم الله نیمه شعبان، در منطقه پدافند پالایشگاه و نیروگاه اصفهان دو فروند هواپیمای میراژعراقی مورد اصابت قرار گرفته و سقوط کردند.


لحظات هدف قرار گرفتن هواپیمای عراقی از زبان فرمانده آتشبار منطقه

یکی از فرماندهان آتشبار اسکای گارد که در هنگام وضعیت قرمز و درگیری در موضع دوم اسکای گارد مستقر در سمت حمله حضور داشت می گفت:
- من داخل رادار سمت حمله را از روی اسکوپ رادار دقیقا زیر نظر داشتم تا هواپیماهای دشمن بر صفحه رادار ظاهر شدند. بلافاصله قفل راداری روی آنها انجام شد. وضعیت تعقیب هدف توسط رادار بسیار عالی بود و بهترین شرایط جهت محاسبه کامپیوتر و نهایتا زاویه پیشگیری توپ های 35میلیمتری اسکای گارد فراهم شده بود. لحظه به لحظه فاصله هواپیما نسبت به رادار کم تر می شد و هدف در صفحه تلویزیون رادار قابل روئت بود. مسئول مربوطه هر لحظه اطلاعات دقیق تری را از موقعیت هدف از نظر سمت و برد و ارتفاع و زمان پرواز گلوله اعلام می کرد. توپ ها را در اختیار رادار قرار دادم و هدف به طور دقیق توسط توپ و رادار تعقیب می شد. لامپ آماده بودن آتش در داخل کابین رادار روشن شد و درحالی که اضطراب شدیدی بر ما حکم فرما شده بود، دکمه آتش را فشار دادم و اولین رگبار گلوله به سمت هدف شلیک شد. مسیر گلوله ها در صفحه تلویزیون کاملا دیده می شد. سایر مواضع مستقر در سمت حمله اعم از 23میلیمتری و 35میلیمتری روی هدف اجرای آتش می کردند و آماجی از گلوله ها اطراف هدف را احاطه کرده بود. با هر رگبار قسمتی از بدنه و بال هواپیما کنده می شد و من همچنان به تیراندازی ادامه داده و شستی آتش را فشار می دادم که ناگهان با آخرین رگبار هدف آتش گرفت. این صحنه که از صفحه تلویزیون داخل رادار دیده می شد به قدری زیبا بود که من هرگز خاطرات آن روز را فراموش نمی کنم. نهایتا هدف به سمت زمین سقوط کرد وتا آخرین لحظه برخورد، رادار هدف را تعقیب کرد که با اصابت به زمین آتش و دود به آسمان زبانه کشید و همه ما با صدای بلند تکبیر گفتیم.


خلبان عراقی تحویل پایگاه شکاری شد

تصمیم گرفته شد که خلبان را به پایگاه شکاری منتقل کنیم تا از آن جا به تهران فرستاده شود. خلبان را با برانکارد داخل تویوتا استیشن فرمانده گروه پدافند گذاشتیم. من به اتفاق فرمانده گردان ارتفاع کم و جانشین گروه همراه خلبان بودیم و چند خودروی دیگر ما را اسکورت می کردند. بوق زنان و با خوشحالی فراوان، جاده اتوبان پایگاه را طی کرده و به درب ورودی پایگاه رسیدیم. دژبان پایگاه که بی خبر از این رویداد بود، جهت بازرسی به خودرو نزدیک شد و می خواست کارت های تردد را چک نماید. وقتی خلبان اسیر عراقی را دید، خیلی خوشحال و متحیر شد. به شوخی به او گفتم:
- کارت شناسایی هم دارد اگر می خواهی ارائه شود؟!
و بچه ها همه خندیدند.
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط abdolmahdi »

سلام عليكم و رحمه ا...

حمله به كشتي هاي پهلو گرفته در جزيره فارسي
  الله الرحمن الرحيم
قاتلوهم يعذبهم الله بايديكم ويخزهم وينصركم عليهم ويشف
صدور قوم مؤمنين
صدق الله  

استعداد نيروي مهاجم : چهار فروند جنگنده Mirage F1EQ4

تاريخ انجام ماموريت : 29/8/1987 ( برابر با 7 شهريور سال 1366 )
ساعت : 1400

محموله هر هواپيما : چهار بمب پرقدرت 500 كيلوگرمي + دو مخزن سوخت خارجي 1100 ليتري + سامانه اغتشاش چف/فلير موسوم به ريمورا+ سامانه پادكار الكترونيكي موسوم به سيكامور

يك فروند جنگنده Mirage F1 نيز به عنوان هواپيماي احتياط و با همان محموله جنگي اما بدون نصب سامانه اخلال ريمورا و سامانه سيكامور(بدليل محدوديت سامانه هاي مذكور در آن زمان) در نظر گرفته شد . بمنظور رعايت اصل پنهانكاري ، هواپيماها از فرودگاه ارطاوي به هوا برخاستند.

اجراي عمليات :
ماموريت چهار خلبان شركت كننده در عمليات ، وارد كردن ضربه به كشتي هاي لنگر انداخته در جزيره فارسي بود كه در زمان اجراي ماموريت توسط هواپيماهايمان در خليج ع ر ب ي تهديدي به شمار مي رفتند. در هنگام روشن كردن موتورها ، هواپيماي شماره 4 دچار اشكال شد كه بناچار با هواپيماي احتياط جايگزين گرديد . سپس طبق نقشه از پيش تعيين شده هواپيماها از باند برخاسته و برفراز خليج ع ر ب ي در ارتفاع زير 50 متر به سمت هدف حركت كردند .


در فاصله 8 كيلومتري هدف هواپيماها به نقطه PUP رسيده و سپس تا ارتفاع 1500 متري اوج گرفتند و از آنجا به سمت هدف شيرجه رفته و بمب هاي خود را بر روي اهداف رها ساختند . سپس با كاهش ارتفاع به 800 متر اقدام به خروج از منطقه هدف نمودند ولي در همين لحظه هواپيماي شماره 4 مورد اصابت يك موشك حرارتي دوش پرتاب ( سام 7 – استرلا) قرار گرفت . ( اين همان هواپيماي جايگزين بود كه فاقد تجهيزات اخلال الكترونيكي و چف/فلير بود) . در اثر اصابت موشك موتور دچار آتش سوزي شد و در نهايت از كار افتاد . خلبان شجاع تلاش كرد كه هواپيما را به دورترين نقطه از جزيره هدايت كند تا اسير نشود . او در انجام اين كار موفق بود اما چون ارتفاعش كمتر از 100 بود مي بايست هواپيما را ترك مي كرد. پس از آنكه فرمانده دسته او را صدا زد و فرمان خروج را داد ، اقدام به خروج از هواپيما نمود و درست هنگاميكه پاهايش به سطح آب برخورد كرد خود را از چتر نجات خلاصي داد و پس از افتادن در آب جليقه نجات خود را فعال ساخت و شروع به بالا رفتن از قايق نجات نمود. خلبان بدليل وارد شدن ضربه قدري در داخل قايق استراحت نمود و پس از حدود نيم ساعت به حال طبيعي بازگشت و توانست دود ناشي از آتش سوزي را كه از جزيره فارسي به هوا بر مي خاست مشاهده نمايد...

خلبان تمام نيروي خود را جمع كرد تا با حركت دستهايش قايق را هر چه بيشتر از جزيره دور سازد در حاليكه امواج خليج ع ر ب ي با ارتفاع حدودا 3 متر او را بالا و پائين مي برد و آب شور نيز بدن را زخمي مي نمود.

خلبان عراقي دو شب و سه روز را به همين شكل سپري نمود و در اطرافش كوسه ها و مارها و ساير موجودات دريائي پرسه مي زدند ضمن آنكه شب هنگام هوا به شدت سرد مي شد ....

چند بار شناورهاي ايراني به او نزديك شدند اما او را نمي ديدند. هواپيماهاي گشتي عراقي و بالگرد آمريكائي هم او را نديدند هرچند او با استفاده از منور سعي كرد تا بالگرد آمريكائي را به سمت خود هدايت كند...


شاهين شجاع به طور مداوم به نماز و دعاء مي پرداخت و از خدا مي خواست تا گشايشي در كارش ايجاد نمايد اما از آنجائيكه اراده خداوند بر همه چيز برتري داشت در بعداز ظهر روز سوم او توانست سايه شناور بزرگي را از فاصله اي نه چندان دور مشاهده نمايد و با استفاده از بازتاب نور آينه همراه با خود توجه او را جلب نمايد. پس از مدت كوتاهي يك ناو بزرگ را مشاهده نمود كه به سمت او تغيير مسير داده و با رسيدن به خلبان با ارسال يك بالگرد سعي در نجات خلبان نمود كه بالگرد نتوانست خلبان را بالا بكشد و مجددا به ناو بازگشت . اين بار يك قايق نجات اعزام شد و موفق شدند تا خلبان را از قايق بادي خود كه وضعيت خوبي هم نداشت بالا بكشند . سپس خلبان را به داخل ناو منتقل كردند و در اينجا فرمانده ناو و تعدادي از افسران به استقبال خلبان آمدند و به او خوشامد گفتند و بلافاصله او را براي انجام مراقبت هاي پزشكي به درمانگاه ناو فرستادند . در اينجا بود كه او فهميد كه آن شبح بزرگ چيزي به جز يك ناو هليكوپتر بر آمريكائي به نام LPh-7 GWADALKANAL نبوده است .

درمان هاي لازم براي بهبود آفتاب سوختگي و زخم هاي ايجاد شده ناشي از آب شور دريا بر خلبان انجام شد و او شامش را با ساير بيماران بستري در درمانگاه ناو هلي كوپتر بر صرف كرد . فردا ظهر هم نهارش را با ناخدا و افسران ستاد ناو صرف نمود.

فرمانده ناو به او گفت كه اگر مي خواهد مي تواند به آمريكا برود اما خلبان عراقي درخواست او را رد كرد و در مقابل از او خواست تا كمك كند كه به عراق بازگردد. فرمانده ناو امريكائي با هلال احمر بحرين تماس گرفت تا خلبان را به آنها تسليم كند اما دولت بحرين اين درخواست را رد كرد. سپس فرمانده نام با دولت سعودي تماس گرفت و توانست موافقت آنها را جلب نمايد . سپس با يك بالگرد از نوع CH-46 اقدام به انتقال خلبان عراقي به پايگاه هوائي ظهران در عربستان نمود . خلبان (احمد) در ابتداي ورود توسط فرمانده و افسران ستاد پايگاه هوائي ظهران عربستان مورد استقبال قرار گرفت و سعودي ها به او گفتند كه مقامات كشورشان ورود او را به مقامات عراقي اطلاع داده اند. دولت عراق هم بالافاصله يك هواپيماي جت استار را به همراه دو افسر عاليرتبه نيروي هوائي عراق براي بازگرداندن خلبان به پايگاه هوائي ظهران عربستان اعزام نمود. تمام افسران شام را در پايگاه هوائي ظهران عربستان صرف كرده و سپس با جت استار به بغداد بازگشتند . در بغداد مراسم جشني براي اين خلبان شجاع بر پا گرديد . فرمانده نيروي هوائي هم دستور داد كه او تجربياتش را براي آموزش خلبانان در اختيار آنها قرار دهد ، چرا كه اين دومين باري بود كه او در خاك دشمن فرود مي آمد.

اين داستان يكي از قهرمانان تيز چنگ نيروي هوائي عراق بود. جنگنده ساقط شده هم از نوع Mirage F1EQ4 به شماره 4507 بوده است .

 [External Link Removed for Guests]
افسر فرمانده ناو هجومي آبي/خاكي (USS GUADALCANAL (LPH 7 را در حاليكه قاب عكسي از كشتي خود را به خلبان عراقي كه در جريان نبرد با نيروهاي ايراني هواپيمايش سرنگون شده و توسط كشتي او نجات يافت مشاهده مي كنيد . خلبان عراقي قبل از ديده شدن توسط ديده بان كشتي آمريكائي ، دو روز را در دريا سپري نموده بود . 
 [External Link Removed for Guests]
قايق موتوري اعزامي از ناو هجومي آبي/خاكي (USS GUADALCANAL (LPH 7 خلبان جنگنده سرنگون شده عراقي در نبرد با نيروهاي ايراني را از آب بالا كشيد . خلبان دو روز را در آب هاي خليج فارس سپري نمود اما توسط ديده بان كشتي امريكائي رصد شد و نجات يافت .  


روايتي ديگر از ماجراي حمله ميراژها به جزيره فارسي

حمله به جزيره فارسي – روزي كه نيروي دريائي آمريكا خلبان عراقي را نجات داد

تاريخ 29/08/1987 ساعت : 1400
نيروي حمله : چهار فروند جنگنده Mirages F.1EQ + يك فروند جنگنده احتياط

محموله : هر هواپيما 4 بمب 400 كيلوگرمي + دو مخزن سوخت خارجي 1100 ليتري + غلاف هاي استاندارد پادكار الكترونيكي و اغتشاشگرهاي چف/فلير ، به جز هواپيماي احتياط كه فاقد هيچكدام از تجهيزات پادكار الكترونيكي و اغتشاشگرهاي چف/فلير نبوده است .

هدف ، ضربه زدن به كشتي هاي لنگر انداخته در جزيره فارسي بود كه براي هواپيماهاي مهاجم ما كه كشتي هاي نفتكش يا اسكله هاي نفتي را مورد حمله قرار مي دادند ، ايجاد خطر مي نمودند .

در آغاز ماموريت ، هواپيماي شماره 4 بدليل وجود نقص در موتور از شركت در حمله كنار گذاشته شد و به پايگاه بازگشت و در نتيجه هواپيماي ذخيره براي جايگزيني و انجام ماموريت فرا خوانده شد.

هواپيماها در ارتفاع كمتر از 200 پا از سطح آب پرواز مي كردند اما در فاصله كمتر از 5 ناتيكال مايلي هدف ارتفاع خود را به 5000 پا افزايش داده و با مورد اصابت قرار دادن كشتي ها ، با اهداف خود درگير شدند ... اما در مسير بازگشت هواپيماي شماره 4 ( همان هواپيماي بدون سامانه هاي اخلال و اغتشاش) توسط يك موشك دوش پرتاب مورد اصابت قرار گرفت و موتور آن منفجر شد ... بنابراين خلبان اقدام به خروج از هواپيما نمود . شماره هواپيما 4507 بود.

بقيه هواپيماهاي عمل كننده سالم به پايگاه بازگشتند.... خلبان سه روز و دو شب را با كمك جليقه نجات در آب گذراند تا اينكه سرانجام توسط يك كشتي هجومي آبي/خاكي كلاس Iwo Jima به نام LPH-7 Guadalcanal نجات يافت .

خلبان بعدها توسط يك بالگرد CH-46 نيروي دريائي به فرودگاه ظهران در عربستان منتقل شد . جائي كه يك هواپيماي نظامي حمل و نقل منتظر او بود .

اين دومين مرتبه اي بود كه اين خلبان برفراز مرزهاي ايران اقدام به خروج از هواپيمايش مي نمود.

 [External Link Removed for Guests]
پرتره اي از حمله ميراژهاي عراقي به كشتي هاي نفتكش ( جزيره فارسي ؟) 
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
New Member
پست: 2
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۸, ۶:۴۳ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 2 بار

Re:

پست توسط بهراد »

از مطالب بسیار خوب و نادری که گذاشتید بسیار سپاس گزارم . سال ها بود که به دنبال چنین مطالبی میگشتم . من عاشق خلبانی و تا حدودی اشنا به فن خلبانی هستم لطفا از این دست مطالب بیشتر بگزاریدتصویرتصویرتصویر
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: Re:

پست توسط abdolmahdi »

بهراد نوشته شده:از مطالب بسیار خوب و نادری که گذاشتید بسیار سپاس گزارم . سال ها بود که به دنبال چنین مطالبی میگشتم . من عاشق خلبانی و تا حدودی اشنا به فن خلبانی هستم لطفا از این دست مطالب بیشتر بگزاریدتصویرتصویرتصویر


سلامعليكم و رحمه ا...
خوشحالم كه اين تايپيك مورد توجه شما قرار گرفته است . بايد عرض كنم كه به ياري خدا اين تايپيك ادامه خواهد يافت . موفق باشيد . تصویر
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط abdolmahdi »

abdolmahdi نوشته شده:سلام عليكم و رحمه ا...


حمله به پالايشگاه اصفهان در سال 1988

نوبت دوم

زمان حمله ساعت 13:55 دقيقه به وقت پايگاه هوائي ابوعبيده در نزديكي شهر كوت بوده است . دو فروند جنگنده Mirage F.1EQ جمعي اسكادران 79 به عنوان هواپيماهاي عمل كننده و دو فروند جنگنده Mirage F.1EQ براي سوخترساني به آن دو جنگنده به هوا برخاستند.

محموله هواپيماها هر كدام : بمب هاي سقوط آزاد به وزن 4400 كيلوگرم + دو تير موشك هوابه هواي Magic 550 + غلاف اخلال الكترونيكي + پرتابگرهاي اخلال چف/فلير + توپ 30 ميمليتري + دو مخزن سوخت خارجي هر كدام با گنجايش 1100 ليتر


هر چهار جنگنده به هوا برخاسته و در ارتفاع كم به مسير خود ادامه دادند. هواپيماهاي عمل كننده سوختگيري هوائي را انجام داده و هواپيماهاي سوخت رسان به پايگاه باز گشتند. ( بر خلاف عمليات قبلي كه در سال 1986 انجام شد ، اين بار هواپيماها بدليل حمل بمب هاي سنگين تر كه سبب ايجاد وزن بيشتر هواپيما در هنگام برخاست و در نتيجه مصرف بيشتر سوخت مي گرديد ، نيازمند سوختگيري هوائي بودند) .

ميراژها با ادامه پرواز در ارتفاع پائين تا فاصله 45 كيلومتري پالايشگاه به پيش رفتند اما در فاصله 30 كيلومتري هدف ، پدافند هوائي ايران ( آنها را شناسائي ) و اقدام به اجراي آتش نمود و در فاصله 20 كيلومتري يكي از ميراژها مورد اصابت قرار گرفته و خلبان بناچار اقدام به خروج از هواپيما نمود . اين خلبان روز بعد باسارت درآمد (!) و پس از جنگ آزاد گرديد .

اما شماره همچنان به پيش رفت و توانست پالايشگاه را مورد اصابت قرار دهد. در مسير بازگشت ، ميراژ عراقي يك جنگنده F-14 ايراني را در فاصله نزديك شناسائي كرد . جنگنده ايراني يك موشك حرارتي به سمت ميراژ عراقي شليك نمود اما جنگنده عراقي با ها سازي فلير توانست از چنگ آن بگريزد . در فاصله 100 كيلومتري مرز و در آسمان العماره جنگنده هاي MiG-23 ML عراقي حضور داشتند كه با انجام عمليات رهگيري مانع ادامه حمله F-14 ايراني شده و او را مجبور به بازگشت نمودند.

قبل از حضور جنگنده هاي MiG-23 ML ، دو فروند جنگنده پيشرفته MIG-29 عمليات گشتزني را در آسمان العماره انجام مي دادند اما اين دو جنگنده در هنگام دريافت پيام كمك جنگنده ميراژ بدليل اتمام سوختشان در حال فرود در پايگاه بودند .

يك مرحله سوختگيري هوائي ديگر نيز در آسمان عراق انجام شد و ميراژ عراقي در پايگاه مادر به زمين نشست . خلبان اين هواپيما همان خلباني بود كه در دور اول حمله به پالايشگاه اصفهان در سال 1986 با خلبان صباح مطلك پرواز كرده ( و هواپيمايش بدليل برخورد پرنده آسيب ديده بود ) . هواپيماي ميراژ ساقط شده نيز شماره سريال 4510 را داشت .



خاطره خلبان حسن افغان‌طلوعی

وقتی در منطقه هوایی اصفهان شنیدم هواپیماهای دشمن پالایشگاه‌های تبریز و شیراز را بمباران کرده‌اند، یقین پیدا کردم که به زودی پالایشگاه اصفهان هم هدف قرار خواهد گرفت. حدود یک هفته چگونگی این حمله و نحوه مقابله با آن را تحلیل می‌کردم و تمام مسیر‌های پرواز را روی نقشه مشخص نمودم و با بررسی مجددبا توجه به عوارض طبیعی موجود در اطراف پالایشگاه،‌ متوجه شدم فقط از یک نقطه امکان حمله با موفقیت صد در صد وجود دارد و آن ورود هواپیماهای دشمن از سمت شاهین شهر اصفهان است. نقشه حمله آنان را ترسیم کردم ولی این موضوع را به کسی نگفتم تا در صورت حمله احتمالی بتوانیم نقشه را بدون هیچ اشکالی دنبال کنیم.

یک هفته از این قضایا گذشته بود که آژیر حمله هوایی به صدا در آمد. بی درنگ به ستاد فرماندهی رفتم و با فرماندهان پدافند به بررسی شرایط پرداختیم. دقایقی از اعلام وضعیت قرمز نگذشته بود که رادار منطقه به ما اطلاع داد وضعیت سفید شده است. در ذهنم غوغایی برپای بود. به نوعی می‌دانستم که هواپیماهای عراقی )میراژ اف یک( می‌خواهند با استفاده از نقاط کور راداری و با استفاده از یک طرح بی نقص، به پالایشگاه نزدیک شوند.
فرمانده پدافند گفت: جناب سرهنگ! وضعیت را سفید اعلام کنم. گفتم: نه تنها وضعیت را سفید اعلام نکن بلکه به همه نفرات اعلام کنید سمت آتش خود را به طرف شاهین شهر تغییر بدهند. فرمانده پدافند در حالی که از چهره‌اش مشخص بود چقدر متعجب است، دستور ما را اجرا کرد و دستور را به تمامی نفراتش ابلاغ کرد.

حمله هوائي انجام مي شود

شاهین شهر در ضلع شمال غرب، اصفهان قرار داشت و با توجه به مسیرهای پروازی، منطقی نبود که هیچ هواپیمایی برای زدن پالایشگاه اصفهان از این ناحیه وارد عمل شود؛ چون باید فاصله بیش‌تری را طی می‌کرد، تا ضمن دور زدن آنجا بتواند پالایشگاه را بمب‌باران کند، ولی با توجه به بررسی دقیقی که روی نقشه انجام داده بودم، می‌دانستم که عراقی‌ها از نوع استقرار پدافند ما در اطراف پالایشگاه خبر دادند و به همین دلیل حتما از سمتی به ما حمله می‌کنند که انتظارش را نداریم. آنها می‌توانستند با دور زدن شاهین شهر و با استفاده از اصل غافلگیری پالایشگاه‌ را بمب‌باران کنند و سپس با کاهش ارتفاع، بین کوه‌ها اطراف در ارتفاع پایین از منطقه فرار کنند. در پست فرماندهی قدم می‌زدم و بسیار مضطرب بودم. حسی به من می‌گفت حتما به پالایشگاه حمله می‌شود تمام حواسم به بی سیم بود. شاید پنج دقیقه بیش‌تر نگذشته بود که ندای الله اکبر در بی سیم طنین انداخت.

دو فروند هواپیمای دشمن هدف قرار گرفت. دو فرونده هواپیمای پیشرفته میراژ عراقی به قصد بمب‌باران پالایشگاه اصفهان وارد خاک کشورمان شده بودند و با انتخاب یک طرح حساب شده و دقیق با استفاده از نقاط کور راداری و پرواز در ارتفاع پست توانسته بودند خود را به پالایشگاه‌ برسانند تا هدف شوم شان را که از کار انداختن پالایشگاه‌ها اصفهان بود، اجرا کنند. ولی خلبانان بخت بر گشته، غافل از این بودند که نقشه آنها لو رفته است و ما انتظار آنها را می‌کشیم.

دو فروند میراژ عراقی با ورود به منطقه شاهین شهر با آتش هم آهنگ پدافند روبه رو می‌شوند. یکی از میراژها در آسمان هدف قرار می‌گیرد و منهدم می‌شود که خلبان آن موقع به خروج از اضطراری از هواپیما می‌شود. هواپیما دوم نیز هدف قرار می‌گیرد و خلبان بمب‌های هواپیما را سراسیمه در بیابان رها می‌کند و به طرف خاک خودشان فرار می‌کند که او هم در خاک عراق سقوط می‌کند. بسیار خوشحال بودم؛ چون با یک طرح موفق و هم آهنگ توانسته بودیم علاوه بر خنثی کردن نقشه دشمن، دو فرونده هواپیما حمله کننده دشمن را نیز هدف قرار دهیم.
بی درنگ سوار جیپ شدم و با دژبان به محل سانحه رفتیم. محلی که خلبانان عراقی اقدام به خروج از هواپیما کرده بود، جاده آسفالت نزدیک پالایشگاه بود، گویا مردم منطقه با باز شدن چتر خلبان او را دیده بودند و پیش از فرود آمدن خلبان عراقی، به استقبال نزدیک پالایشگاه بود، گویا مردم منطقه با باز شدن چتر خلبان او را دیده بودند و پیش از فرود آمدن خلبان عراقی، به استقبالش آمده بودند. تا ما به منطقه برسیم، حسابی کتکش زده بودند. به محض رسیدن، با کمک دژبان توانستیم خلبان را از دست مردم خشمگین نجات دهیم و به پایگاه منتقل کنیم. خلبان را که مجروح شده بود برای درمان به بیمارستان پایگاه منتقل کردم و مراتب را به ستاد نیرو اطلاع دادم تا از مرکز، هواپیمایی برای بردن خلبان بفرستند .

بازجوئي از خلبان عراقي
خلبان عراقی فرود بدی انجام داده بود. جراحتی هم برداشته بود که با رسیدن به پایگاه او را به بهداری برای پانسمان زخم‌هایش فرستادم. ساعتی بعد به سراغش رفتم و از او پرسیدم، چرا هدف قرار گرفتی، مگر برای حمله برنامه نداشتید؟
خلبان گفت: اصلا نمی ‌دانم چه شد، ما در عراق با شبیه سازی پالایشگاه‌ اصفهان و عوارض طبیعی زمین، بیش از سی بار ماموریت حمله به پالایشگاه فرضی را با موفقیت انجام داده بودیم. و تاکتیک‌های آن را نیز بررسی کرده بودیم. آن قدر این کار را انجام داده بودیم که من با چشم بسته هم می‌توانستم پالایشگاه را پیدا و آن را بمباران کنم، ولی نمی‌دانم چه شد که هدف قرار گرفتیم. گفتم: اگر شما این همه برای حمله به پالایشگاه‌ها اصفهان تمرین کرده‌اید، باید این را می‌دانستید که ما هم این جا بی کار ننشسته‌ایم و دست شما را خوانده‌ بودیم. در آخر باید بگویم که ما با دشمن دست و پا بسته و بی فکر روبه رو نبودیم. این که ما فکر کنیم آنها بدون برنامه ریزی به ما حمله می‌کردند، کار اشتباهی است. نیروی عراقی با گذشت سه سال از جنگ، تجربه کافی در جنگ‌های هوایی را کسب کرده بود و ما به لطف خدا و تجربه بالای بچه‌های خلبان، پدافند و فنی توانستیم برتری خود را بر آن‌ها حفظ کنیم.

حمله به پالایشگاه و نیروگاه اصفهان و پدافند قهرمان
خاطره فرمانده پدافند هوائي پالايشگاه اصفهان



بعد از گذشت هشت سال دفاع مقدس خاطرات فراوان و شیرینی در ذهن اکثر رزمندگان باقی مانده است. این خاطرات برای همیشه در تاریخ جنگ هشت سال دفاع مقدس ثبت گردیده و ملت شریف و قهرمان ایران شجاعت و دلاوری رزمندگان را هرگز از یاد نخواهند برد. در این راستا، کلمه پدافند برای همه کلمه آشنایی است. پرسنل غیور پدافند در طول جنگ تحمیلی مردانه با دشمن دست و پنجه نرم کردند به نحوی که با به غرش درآمدن سلاح ضد هوایی در همان ساعات و روزهای اول جنگ، خلبانان عراقی ضرب شصت محکمی از پدافند زمین به هوا دریافت نموده و تعداد بی شماری از هواپیماهای دشمن ساقط شده یا مورد اصابت قرار گرفتند. من نیز دوش به دوش سایر رزمندگان و به عنوان عضو کوچک پدافند زمین به هوادر اکثر مناطق عملیاتی ازجمله دزفول، عین خوش، دهلران، خارک، گوره و پدافند مراکز صنعتی اصفهان عهده دار مسئولیت بوده و در این مدت مانند دیگر رزمندگان خاطرات زیادی به یاد دارم. یکی از آن خاطرات پرافتخار عملیات متهورانه و غرور آفرین مورخه 14/1/1367 پدافند زمین به هوای مستقر در پالایشگاه و نیروگاه برق اصفهان می باشد. با طولانی شدن جنگ و ناکام ماندن دشمن در جبهه های زمینی و در مرزها، تهاجمات هوایی به شهرها و تاسیسات اقتصادی و اجتماعی کشور کشیده شد. نیت ناپاک دشمن متوقف نمودن صدور نفت و همچنین در تنگنا قرار دادن مردم با از بین بردن تولیدات و مشتقات نفتی در داخل کشور بود.

پالایشگاه ونیروگاه برق اصفهان و سایر تاسیسات اقتصادی همچون ذوب آهن، صنایع دفاع، صنایع فولاد و پلی اکریل از اهدافی بود که دشمن در آن زمان روی آنها طراحی و برنامه ریزی های زیاد می نمود. من نیز به عنوان یکی از مدافعان کشور، دوش به دوش دیگر همرزمان پدافندی خود ماموریت دفاع از آسمان پالایشگاه و نیروگاه اصفهان را به عنوان فرمانده گردان تاکتیکی عهده دار بودم.

پالایشگاه اصفهان مهم ترین هدف دشمن

پالایشگاه اصفهان به علت اهمیتی که در تهیه سوخت مورد نیاز هواپیماها و خودروها در جنگ داشت و تامین کننده بخش مهمی از نیازهای کشور بود، یکی از اهدافی محسوب می شد که دشمن برای ضربه زدن به آن از خود چنگ و دندان نشان می داد و ضرورت تقویت سیستم دفاعی مراکز صنعتی پالایشگاه و نیروگاه اصفهان که نزدیک هم تاسیس شده بود، همواره از سوی مسئولین مورد تاکید قرار می گرفت. تقریبا شش ماه قبل از درگیری موفقیت آمیز 14/1/1367اقدامات موثری در تکمیل سیستم دفاعی این منطقه انجام گرفت که بیان آن خالی از لطف نیست.

تجهیز پدافندی پالایشگاه و نیروگاه اصفهان

در نشستی که با مسئولین استانداری انجام گرفت مقرر گردید برای آماده سازی محل استقرار جنگ افزارها اقدام جهادی صورت گیرد. به همین منظور بیش از 200دستگاه ماشین آلات اعم از لودر و بولدوزر و کمپرسی به منطقه پدافندی پالایشگاه و نیروگاه اعزام گردید ودر مدت نسبتا کوتاهی موفق شدند محل هایی به ارتفاع حدود 20متر برای استقرار جنگ افزارها آماده نمایند که این کار باعث شد جنگ افزارها از دید مطلوب تری برخوردار شوند.
تعدادی جنگ افزار 23میلیمتری جهت تکمیل رینگ سوم دفاعی اختصاص یافت،این جنگ افزارها در در فاصله حدود 50تا60کیلومتری از تاسیسات مستقر گردیدند و علاوه بر تامین سیستم دفاعی نقش اعلام خبر و سیستم هشدار دهنده را نیز عهده دار بودند.

امتحان کارایی پدافند توسط هواپیماهای خودی

شبکه دیده بانی نیز در سطح وسیعی گسترش یافت و چندین بار نیز با پرواز هواپیمای خودی بر فراز منطقه، نحوه اعلام خبر آنها آزمایش شد. با هماهنگی های انجام شده، هر هفته پرواز آزمایشی جهت سیستم اسکای گارد اجرا می شد و با توجه به محل های مرتفعی که برای استقرار رادارها تهیه شده بود، وضعیت کشف هدف آنها در سمت های مختلف ارزیابی می شد و به خلبان خودی گفته می شد که نقش دشمن را بازی نموده و با توجه به موانع و ارتفاعات اطراف پالایشگاه و نیروگاه از سمت هایی حمله نمایند تا نقاط ضعف و قدرت جنگ افزارها به خصوص رادارهای اسکای گارد مورد ارزیابی قرار گیرد. همچنین از آماده به کار بردن رادارها اطمینان حاصل شود. این گونه هماهنگی ها بین هواپیماهای جنگنده خودی و یگان های پدافند برای اولین بار انجام می شد؛ لذا از ارزش عملیاتی بسیار بالایی برخوردار بود و علاوه بر ارزیابی رادارها در آموزش تعقیب هدف خدمه توپ های 23میلیمتری و 35میلیمتری بسیار ارزشمند بود. به منظور اطمینان از آماده بودن جنگ افزارها، مجوز تیراندازی آزمایشی نیز گرفته شده بود و حداقل ماهی یک بار کلیه جنگ افزارها در محل اقدام به تیراندازی آزمایشی می نمودند. در خصوص آموزش نیز برنامه ریزی بسیار خوبی انجام پذیرفت در سطح آتشبارها مسابقات آموزشی انجام می گردید و نفرات برتر در مسابقه نهایی گردان شرکت می کردند. رقابت آموزشی به نحوی بود که سربازان باز کردن و بستن توپ های 23میلیمتری را با چشم باز و بسته تمرین می کردند و و با هم به رقابت می پرداختند و در نهایت نفرات برتر مورد تقدیر و تشویق قرار می گرفتند. این روش در بالا بردن توان رزمی تاثیر بسیار خوبی گذاشته بود.

با تلاش شبانه روزی آماده پذیرایی از دشمن بودیم

با هماهنگی هایی که با مسئولین انجام شد پرسنل پدافند در چندین نوبت از نزدیک پالایشگاه و نیروگاه را مورد بازدید قرار دادند. پرسنل نگهداری طبق برنامه منظمی با کمک پرسنل عملیاتی سرویس های لازم بر روی جنگ افزارها انجام می دادند و در دفاتر تاریخ آن دقیقا ثبت می شد و تداوم پیدا می کرد. از نظر قطعه رسانی نیز اولویت بیشتری به پدافند پالایشگاه اصفهان داده شد و قطعات درخواستی به موقع واگذار و پرسنل متخصص نیز در تعمیر و رفع اشکالات فورا اقدام می کردند. اقدامات موثری هم در خصوص رفع اشکالات ارتباطی توسط تیم ارتباط انجام شد و شبکه ارتباطی با سیم و بیسیم نیز تقویت گردید. اینها گوشه ای از اقداماتی بود که پرسنل ایثارگر پدافند پالایشگاه و نیروگاه اصفهان شبانه روز متحمل می شد.

و اما ...

چهاردهمین روز بهار سال 1367که مصادف با میلاد با سعادت آقا امام زمان (عج) بود، به تدریج سپری می شد. ساعت 58/13دقیقه بود. گوئی همه چیز برای یک رویداد فراموش نشدنی و کسب افتخاری بزرگ در صحنه نبرد حق علیه باطل مهیا شده بود.... پرسنل همیشه بیدار پدافند پالایشگاه و نیروگاه اصفهان که به علت مسئولیت شغلی در طول تعطیلات نوروزی عاشقانه در سنگر شرف و افتخار به پاسداری از حریم هوایی منطقه مشغول بودند، طبق روال کاری از ابتدای همان روز بازدیدهای روزانه را انجام می دادند. من نیز صبح همان روز طبق معمول از مواضع جنگ افزارها بازدید کرده و به ستاد گردان و دفتر کارم بازگشتم و با جمعی از فرماندهان و مسئولین قسمت ها نشسته بودیم ودر خصوص مسائل کاری تبادل نظر می کردیم.

ساعت 58/13دقیقه ناگهان از طریق شبکه اعلام خبر دیده بانی در پست فرماندهی حضور دو فروند هواپیمای میراز عراقی را در ارتفاع پائین و حدود 200الی 300 پا بالای سطح زمین در منطقه تحت کنترل ما اعلام گردید.
با اعلام این خبر شور و شوق و هیجان خاصی در منطقه حکم فرما شد. آژیر خطر در مراکز صنعتی فوق به صدا در آمد. پیام عملیاتی مبنی بر نزدیک شدن دو فروند هواپیمای عراقی به منطقه، از طریق شبکه ارتباطی بیسیم به مواضع ابلاغ گردید.

هواپیماهای دشمن با دور زدن شهر به طرف ما می آمدند

با نزدیک شدن هواپیمای دشمن به حریم هوایی منطقه اصفهان لحظه به لحظه موقعیت جدیدتری از طریق شبکه دیده بانی به پست فرماندهی اعلام و از طریق آن به مواضع ابلاغ می گردید. پرسنل هوشیار و تیز بین دیده بانی آن چنان دقیق و با هیجان وضعیت هواپیماهای دشمن را اعلام می نمودند که گویی با مدرن ترین سیستم اعلام خبر الکترونیکی از طریق ماهواره عملیات را کنترل می نمایند. هواپیماها جنوب شهر اصفهان را دور زده و از شمال پایگاه هوایی مستقر درمنطقه به قصد حمله به پالایشگاه و نیروگاه اصفهان به مواضع جنگ افزار نزدیک می شدند. پرسنل مواضع بی صبرانه خود را برای یک نبرد قهرمانانه آماده کرده بودند. با آمادگی هایی که مرتب به مواضع داده می شد، مواضع اسکای گارد و 23میلیمتری با حداکثر توان عملیاتی خود را آماده پذیرایی از مهمان ناخوانده کرده بودند. گویی همه منتظر بودند که با توکل به خدای بزرگ عیدی بزرگی از آقا امام زمان (عج)دریافت نمایند. حالت اضطراب عجیبی بر منطقه حکم فرما شده بود و همه در انتظار آینده ای مبهم بودند. با توجه به تحرکاتی که دشمن چند روز گذشته علیه شهرها و مردم بی دفاع انجام داده بود، به جرات می توان گفت در صورت کسب موفقیت و افتخار در این لحظه حساس و سرنوشت ساز قوت قلبی برای رزمندگان ایجاد می گردید و موجب تقویت روحیه آنان می شد.

اولین تیرهای ضد هوایی شلیک شد

من با دقت مسیر پرواز اعلام شده را مشاهده می کردم. در ساعت 02/14دقیقه ناگهان با شنیدن صدای اولین رگبار جنگ افزارهای ضدهوایی حضور دو فروند هواپیمای دشمن بر فراز آسمان منطقه پالایشگاه تائید و کاملا با چشم رویت شد. با شلیک اولین رگبار، تیراندازی سایر جنگ افزارها به سمت هواپیماها آغاز و فرمان سد آتش به مواضع داده شد. گلوله های شلیک شده جنگ افزارها با سرخی و زیبایی خاصی اطراف هواپیماها را احاطه کرده بودند. خلبانان عراقی به هیچ وجه انتظار چنین پذیرایی را از سوی پرسنل پدافند نداشتند. جنگ افزارها که با همت پرسنل زحمت کش نگهداری سرویس شده بودند، همچون چلچله آواز می خواندند و تیراندازی آنها لحظه ای قطع نمی شد. سیستم رادارهای اسکای گارد همراه با جنگ افزارهای 35میلیمتری با رگبارهای دقیق و حساب شده ای روی هدف اجرای آتش می نمودند. صحنه ای بسیار مهیج و در عین حال پر اضطراب بود صدای رگبار گلوله ها لحظه ای قطع نمی شد ...

هواپیمای دشمن هدف قرار گرفت و سقوط کرد

ناگهان تیر خلاص شلیک شد و هدف مورد اصابت قرار گرفت و در مقابل چشمان تیزبین پرسنل پدافند و سایر پرسنل حاضر در منطقه، هواپیمای اول در هوا به آتش کشیده شد و کنترل آن از دست خلبان خارج شد و به سمت زمین سقوط کرد. توصیف آن لحظه با شکوه و غرور آفرین بسیار مشکل است. عملیات چنان سریع و برق آسا انجام شد که شاید در حد یک خواب و خیال می توان آن را توصیف کرد. با سقوط اولین هواپیمای دشمن، تیراندازی روی هواپیمای دوم ادامه یافت و خلبان آن که متوجه سقوط هواپیمای لیدر شده بود و در میان آتش پر حجم پدافند گرفتار بود، موفق نشد به اهداف شوم خود برسد و با رها نمودن بمب ها در خارج از تاسیسات و قبول خسارات فراوان از طرف جنگ افزارهای پدافند، ناچار به فرار شد.

خلبان عراقی اسیر شد

چند لحظه بعد از سقوط هواپیمای عراقی در منطقه، از طریق شبکه ارتباطی یکی از مواضع سمت حمله اعلام شد خلبان هواپیما در موضع جنگ افزار با چتر سقوط نموده و به اسارت در آمده. با دریافت این پیام و کسب این پیروزی بزرگ شور و شوق خاصی بر منطقه حکم فرما گشت. صدای تکبیر بچه ها از شبکه ارتباطی و پست فرماندهی و ستاد گردان لحظه ای قطع نمی شد. با دریافت خبر به اسارت درآمدن خلبان هواپیمای عراقی، اکیپی را جهت تحویل گرفتن او و انتقالش به ستاد گردان اعزام نمودم. پس از چند دقیقه تیم اعزامی همراه با خلبان به وسیله چند خودرو درحالی که چراغ ها را روشن کرده بودند و صدای بوق خودروها را به عنوان پیروزی به صدا درآورده بودندف به محوطه گردان رسیدند. چقدر پرسنل خوشحال بودند. از این که شاهد خوشحالی همکارانم بودم، اشک شوق در چشمانم حلقه زده بود. صحنه ای بسیار شیرین و به یاد ماندنی بود. گویی خستگی مدت ها کار و تلاش دسته جمعی و مداوم به سر آمده و همه اجر و پاداش خود را از آقا امام زمان (عج)گرفته بودند. [External Link Removed for Guests]
خلبان اسير عراقي در حال مداوا . فرمانده پدافند هوائي پالايشگاه در نگاه به دوربين است .  


خلبان اسیر به اتاق فرماندهی هدایت شد. در همان ابتدای اسارت خلبان متوجه شدیم که وی به هنگام فرود با چتر از ناحیه دست آسیب دیده است. خلبان را در دفتر کارم روی میز کنفرانس دراز کردند تا کارهای امداد توسط اورژانس پالایشگاه انجام شود. بچه ها همه شاد و خوشحال دور میز حلقه زده بودند. خلبان مرتب به زبان عربی می گفت:
- یدی،یدی(دستم، دستم)

من بالای سرش رفتم و به عنوان مزاح گفتم:
- این قدر یدی،یدی نکن هیچ می دونی که اگر گلوله ها چند ثانیه دیرتر شلیک می شدند چه وضعی پیش می آمد؟! آن موقع تو این جا را بمباران می کردی و خوشحال به کشورت باز می گشتی و جایزه می گرفتی و من و دیگران به جای تو این جا ناله می کردیم. با این حرف، بچه ها همه قهقهه زدند و از شوخی من خندیدند.

بلافاصله اکیپ اورژانس پالایشگاه به محل مراجعه و اقدام به کمک های اولیه و مداوای وی نمودند. این گونه اقدامات انسان دوستانه در کم تر جبهه جنگی می توان یافت و این چیزی نبود جز تعالیم قرآن و اسلام عزیز. با تحقیقات اولیه مشخص گردید خلبان اسیر شده سروان "طلال خلیل ابراهیم" 31ساله و اهل کاظمین، متاهل و دارای یک فرزند می باشد که لیدر تیم پروازی را عهده دار بوده است.


خبر سرنگونی هواپیمای عراقی به سرعت پخش شد

با سقوط هواپیمای عراقی آتش و دود زیادی به هوا برخاست و با توجه به درگیری ها و تیراندازی های فراوانی که انجام شده بود، کسانی که در نزدیکی منطقه عملیاتی فوق سکونت داشتند از در گیری و حمله هوایی مطلع شده و شدیدا احساس نگرانی می کردند. صف بنزین در جایگاه های بنزین به چندین کیلومتر رسیده بود؛ اما وقتی خبر سقوط هواپیما به گوش مردم رسید باعث خوشحالی بیش از حد مردم شهید پرور اصفهان گردید و صف بنزین شکسته شد و شهر حالت عادی خود را به دست آورد. خبر سقوط هواپیما و اسارت خلبان عراقی، در اخبار سراسری و رسانه های گروهی کشورمان و سایر کشورها از جمله رادیو عراق پخش شد.

هواپیمای دوم نیز سقوط کرد

شایان ذکر است که از طریق منابع کسب خبر و اطلاعات الکترونیکی اطلاع داده شد که هواپیمای دوم نیز دچار آسیب شدید شده و در راه بازگشت، خلبان آن به ناچار هواپیما را ترک گفته است که از طریق سلسله مراتب فرماندهی سقوط این هواپیما مورد تائید قرار گرفت. بدین ترتیب در مورخه14/1/67در یوم الله نیمه شعبان، در منطقه پدافند پالایشگاه و نیروگاه اصفهان دو فروند هواپیمای میراژعراقی مورد اصابت قرار گرفته و سقوط کردند.


لحظات هدف قرار گرفتن هواپیمای عراقی از زبان فرمانده آتشبار منطقه

یکی از فرماندهان آتشبار اسکای گارد که در هنگام وضعیت قرمز و درگیری در موضع دوم اسکای گارد مستقر در سمت حمله حضور داشت می گفت:
- من داخل رادار سمت حمله را از روی اسکوپ رادار دقیقا زیر نظر داشتم تا هواپیماهای دشمن بر صفحه رادار ظاهر شدند. بلافاصله قفل راداری روی آنها انجام شد. وضعیت تعقیب هدف توسط رادار بسیار عالی بود و بهترین شرایط جهت محاسبه کامپیوتر و نهایتا زاویه پیشگیری توپ های 35میلیمتری اسکای گارد فراهم شده بود. لحظه به لحظه فاصله هواپیما نسبت به رادار کم تر می شد و هدف در صفحه تلویزیون رادار قابل روئت بود. مسئول مربوطه هر لحظه اطلاعات دقیق تری را از موقعیت هدف از نظر سمت و برد و ارتفاع و زمان پرواز گلوله اعلام می کرد. توپ ها را در اختیار رادار قرار دادم و هدف به طور دقیق توسط توپ و رادار تعقیب می شد. لامپ آماده بودن آتش در داخل کابین رادار روشن شد و درحالی که اضطراب شدیدی بر ما حکم فرما شده بود، دکمه آتش را فشار دادم و اولین رگبار گلوله به سمت هدف شلیک شد. مسیر گلوله ها در صفحه تلویزیون کاملا دیده می شد. سایر مواضع مستقر در سمت حمله اعم از 23میلیمتری و 35میلیمتری روی هدف اجرای آتش می کردند و آماجی از گلوله ها اطراف هدف را احاطه کرده بود. با هر رگبار قسمتی از بدنه و بال هواپیما کنده می شد و من همچنان به تیراندازی ادامه داده و شستی آتش را فشار می دادم که ناگهان با آخرین رگبار هدف آتش گرفت. این صحنه که از صفحه تلویزیون داخل رادار دیده می شد به قدری زیبا بود که من هرگز خاطرات آن روز را فراموش نمی کنم. نهایتا هدف به سمت زمین سقوط کرد وتا آخرین لحظه برخورد، رادار هدف را تعقیب کرد که با اصابت به زمین آتش و دود به آسمان زبانه کشید و همه ما با صدای بلند تکبیر گفتیم.


خلبان عراقی تحویل پایگاه شکاری شد

تصمیم گرفته شد که خلبان را به پایگاه شکاری منتقل کنیم تا از آن جا به تهران فرستاده شود. خلبان را با برانکارد داخل تویوتا استیشن فرمانده گروه پدافند گذاشتیم. من به اتفاق فرمانده گردان ارتفاع کم و جانشین گروه همراه خلبان بودیم و چند خودروی دیگر ما را اسکورت می کردند. بوق زنان و با خوشحالی فراوان، جاده اتوبان پایگاه را طی کرده و به درب ورودی پایگاه رسیدیم. دژبان پایگاه که بی خبر از این رویداد بود، جهت بازرسی به خودرو نزدیک شد و می خواست کارت های تردد را چک نماید. وقتی خلبان اسیر عراقی را دید، خیلی خوشحال و متحیر شد. به شوخی به او گفتم:
- کارت شناسایی هم دارد اگر می خواهی ارائه شود؟!
و بچه ها همه خندیدند.






سلام عليكم و رحمه ا...

شايد كار جالبي نباشد كه بخواهيم مطالب جديدي را به پستي كه قبلا فرستاده ايم ارسال نمائيم . اما چون در پست جديد مطالبي بيان مي شود كه در پستهاي قبلي اشاره اي به آن نشده به ناچار اين كار را انجام خواهم داد تا موضوع تكميل گردد . ضمن آنكه در اين مقاله به مواردي اشاره شده كه در پست هاي قبلي به آنها اشاره نشده بود . نكته جالب اين است كه در اينجا سرنوشت هواپيماي ميراژ دوم (كه از سوي منابع داخلي عنوان شد اين هواپيما مورد اصابت واقع و در داخل خاك عراق سرنگون شده) از زبان خود عراقي ها بيان مي گردد .


حمله به پالايشگاه اصفهان

از ابتداي شروع جنگ ايران و عراق در 22 ايلول 1980 ( همان 31 شهريور ماه 1359 خودمان ) تا زمان پايان آن در سال 1988 ( سال 1367 ) ، نيروي هوائي عراق به طور پيوسته اقدام به حمله و انهدام اهدافي در خاك ايران مي نمود كه در موقعيتي به ميزان دو برابر شعاع عمل هواپيماهاي عراقي ، چه بمب افكن هاي راهبردي و چه هواپيماهاي پشتيباني نزديك و جنگنده ، واقع شده بودند . اما اين فاصله ها نه تنها نتوانست نيروي هوائي عراق را از حمله به اين اهداف باز دارد بلكه اين نيرو به طور مداوم در حال افزايش برد عملياتي هواپيماهايش از طريق سوخترساني چند مرحله اي در داخل خاك ايران بود تا بتواند توان صادران نفت ايران را كاهش داده و در نهايت با وارد آوردن فشار اقتصادي و مالي اين كشور را مجبور به پايان جنگ نمايد .

تاريخ حمله : 3-4-1988 ( برابر با 14/01/1367 )

1- هدف : انهدام برج تكرير ( برج كراكينگ ) پالايشگاه اصفهان
2- خلبانان : دو نفر از شاهين هاي تيزچنگ گردان 79 / پايگاه هوائي ابي عبيده (الكوت)
3- نيروي مهاجم : دو جنگنده ميراژ اف – يك ويژه هجوم زميني و دو جنگنده ميراژ ديگر به عنوان سوخترسان
4- زمان حضور بر روي هدف : راس ساعت 14:00
5- محموله هواپيماها : چهار بمب چتري سامب به وزن 400 كيلو گرم + دو مخزن سوخت خارجي به ظرفيت 1100 ليتر+ سامانه اخلال الكترونيكي ريمورا+ سامانه اغتشاش سيكامور+ موشك هاي هوا به هواي ماژيك 550 + توپ 30 ميليمتري ديفا با 250 گلوله



در ساعت 13:05 دقيقه روز 3-4-1988 (برابر با 14/01/1367(دو فروند جنگنده ميراژ اف يك گردان 79 پايگاه هوائي ابي عبيده (الكوت) براي انجام ماموريت حمله به پالايشگاه اصفهان و در ارتفاع كمتر از 50 متر به پرواز درآمدند . پس از برخاست و طبق مسير از پيش تعيين شده به سمت استان ميسان ( العماره) به پرواز درآمده و در اين نقطه نخستين مرحله سوختگيري هوائي با دريافت 1500 ليتر سوخت انجام شد . سپس هواپيماها با افزايش سرعت به 900 كيلومتر در ساعت در سكوت راديوئي مطلق به درون خاك ايران نفوذ كردند در حاليكه ارتفاع پرواز آنها كمتر 30 متر بود.

هواپيماها با دقت و طبق نقشه مسير را ادامه دادند تا اينكه به نقطه IP* رسيدند كه تا هدف بيشتر از 45 كيلومتر فاصله نداشت و در اين نقطه بود كه سوئيچ تمام مهمات ها باز شد.


لحضات سنگيني سپري مي شد و لازم بود تا هدف كه هم اكنون در فاصله 4 الي 5 كيلومتري قرار داشت با دقت مورد اصابت قرار گيرد . بدليل غبار آلود بودن هوا امكان مشاهده چشمي اهداف وجود نداشت بنابراين لازم بود تا اهداف طبق نقشه از پيش تعيين شده مورد اصابت قرار گيرند ، هر چند در جريان نزديك شدن به هدف حضور گسترده پدافند هوائي دشمن ديده مي شد . قبل از رسيدن به هدف و تقريبا از فاصله 30 كيلومتري پدافند هوائي دشمن اقدام به اجراي آتش شديد بر روي هواپيماهايمان نمود.


بااين حال دسته پروازي به حركت خود به سمت هدف ادامه مي داد و در فاصله تقريبا 20 كيلومتري هواپيماي فرمانده دسته مورد اصابت پدافند هوائي دشمن قرار گرفت و تماس راديويي با او به رغم تلاش هاي مكرر ، قطع شد .


اما هواپيماي شماره 2 با وجود شدت آتش دشمن و نبود فرمانده دسته به پرواز به سمت هدف ادامه داد . با رسيدن به فاصله 15 كيلومتري مي شد هدف را به صورت يك مجتمع كلي مشاهده نمود اما با رسيدن به فاصله 10 كيلومتري ديگر برج كراگينگ به صورت كامل قابل مشاهده بود . از اين رو هواپيماي شماره 2 توانست با وضوح كامل برج را تشخيص و با دقت تمام و با وجود آتش شديد پدافند هوائي دشمن آن را مورد اصابت قرار دهد.


هواپيماي شماره دو پس از رها سازي بمب ها توانست يكبار ديگر ارتفاع خود را تا ارتفاع 15 متري كاهش داده و وارد مسير بازگشت شود. حدودا پس از گذشت 4 دقيقه از ترك منطقه هدف ، دو فروند جنگنده F14 از سمت چپ و از فاصله كمتر از دو كيلومتري به هواپيماي شماره 2 حمله كردند . خلبان شماره 2 سرعت را به 1000 كيلومتر در ساعت افزايش داد و اتخاد اقدامات دفاعي مناسب را اتخاذ نمود تا انجا كه هواپيماهاي دشمن با وجود بكار گيري تمام سلاح هاي خود نتوانست بدليل ارتفاع واقعا كم و استفاده از سامانه حرارتي سيكامور (چف/فلير ) ، هواپيماي شماره دو را مورد اصابت قرار دهد.

جنگنده F-14 دشمن به تعقيب خود ادامه داد اما برغم تمام تلاش هاي خود نتوانست هواپيماي شماره 2 را مورد اصابت قرار دهد. در طول مسير بازگشت هواپيماي شماره 2 چندين بار تلاش كرد تا با هواپيماهاي رهگير خودي تماس بگيرد اما بدليل ارتفاع كم و و بعد مسافت تماسي برقرار نشد. اما در فاصله 150 كيلومتري مرزها تماس با شكاري هاي خودي برقرار گرديد . اين شكاري از نوع ميگ 23 بود كه سوي رادارهاي زميني به سمت داخل مرزهاي ايران هدايت گرديد تا امنيت هواپيماي شماره 2 را تامين كند و همان موقع جنگنده ميراژ در حال بازگشت توانست تا با ميراژ سوخت رسان تماس راديوئي برقرار نمايد تا دومين مرحله سوختگيري را در منقطه مشخص شده انجام دهند . در فاصله 100 كيلومتري جنگنده ايراني از ديد خارج شد ( و بازگشت ) .

تا فاصله 30 كيلومتري مرزها ، پرواز كماكان در ارتفاع 15 متري و با سرعت 1000 كيلومتر بر ساعت ادامه يافت سپس هواپيما ارتفاع خود را تا 3 كيلومتر افزايش داده و به سوي نقطه دوم سوختگيري در داخل خاك خودي سمت گرفت و با برقراري تماس با هواپيماي سوخترسان 1800 ليتر سوخت دريافت نمود و مسير خود را به سمت پاياه مادر تغيير داد و در آنجا فرود آمد .

پس از فرود و باگذشت حدود دو ساعت ، گزارش اوليه از اطلاعات واصله حاكي از مورد اصابت قرار گرفتن هدف و برخاستن دود غليظ از محل حكايت مي كرد . اين داستان يكي ازشاهين هاي قهرمان ما در نيروي هوائي سابقمان در خلال جنگ ايران و عراق است . روز 4-4-1988 مقامات ايراني رسما اعلام كردند كه توانسته اند يك خلبان عراقي را باسارت درآورند . اين شاهين شجاع در تاريخ 21-1-2002 از اسارت به ميهن بازگشت . هواپيماي ساقط شده توسط پدافند هوائي دشمن از نوع ميراژ اف يك EQ4 و به شماره 4510 بوده است .


پي نوشت :

*منظور از نقطه I.P در این مقاله که مخفف Intercept point یعنی محلی که احتمال می رود دسته پروازی عراق توسط پدافند و هواپیماهای شکاری گشت و آلرت نیروی هوایی ارتش ایران مورد رهگیری قرار گیرند.
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط abdolmahdi »

سلام عليكم و رحمه ا... [External Link Removed for Guests] 
ستوانيكم خلبان عبدا... العيبي

بقلم دكتر علوان العبوسي

در جريان نبرد قادسيه دوم با ايران كه از سال 1980 تا 1988 به طول انجاميد ، اسوه هاي زيادي از قهرماني و شجاعت و شهادت و جانفشاني نمود پيدا كردند كه نمي توان آنها را توصيف نمود و يا برايشان مشابهي پيدا كرد مگر يك خلبانان عراقي كه براي انجام ماموريت و حفاظت از وطن ، عراق عظيم ، آرزوي شهادت داشته باشند.

در اين راستا نمونه هاي زيادي وجود دارد كه براي مثال مي توان به ماجراي سروان خلبان هاتف مدلول حمد ( ماجراي او را برايتان بازگو كرديم ) كه فرماندهي نيروي هوائي درست در شب زفافش ماموريتي به او محول نمود و او با وجود تدارك تمام مقدمات جهت مراسم ازدواج ، همه آنها را لغو كرد و ازدواجش را به تاخير انداخت تا ماموريت محوله را به انجام برساند و دستور فرماندهي را به انجام برساند اما بر فراز آبهاي خليج ع ر ب ي به شهادت رسيد و ماموريتي براي وطنش را به انجام رساند. و يا سروان خلبان صالح عياش عريم ( داستان او را نيز برايتان بازگو كرديم ) كه دو بار به دليل نقص فني از هواپيمايش به بيرون جست و در راه انجام ماموريتي هواپيمايش هدف آتش پدافند هوائي ايران قرار گرفت و ناچار شد تا براي نوبت سوم از هواپيمايش به بيرون بجهد و باسارت درآيد . و نيز خلباناني همچون سرگرد شهيد علي حسين فاضل و سروان شهيد محمد سليم كه اقدام به انجام ماموريتي در نهايت خطر نمودند در حاليكه به شهادت خودشان يقين داشتند و وصيتنامه خود را نيز قبل از پرواز نوشتند و لازم است تا كلام خلبان هيثم عبد المجيد كه عمليات اين دو شهيد تحت نظر او طراحي شد را يادآور شويم كه مي گويد ( اين دو شهيد روحيه بسيار بالائي داشتند كه نمي توان با زبان آن را بيان نمود ، هر دوي آنها وصيت نامه خود را براي همسر و خانواده اش نوشت ... آنان با دوستانشان خداحافظي كردند . به ياد مي آورم كلام فرمانده اين دسته پروازي شهيد علي حسين فاضل را هنگام خداحافظي گفت : نگران ما نباشيد انشاا... باز مي گرديم و اگرهم بازنگشتيم ، جزء شهداء و صديقين خواهيم بود. ( توضيح اينجانب : اين دو خلبان بعدها در جريان جنگ عراق و متحدين در جريان اشغال كويت كشته شدند كه بعدها در مورد آن مفصل خواهيم نوشت ) .

موارد متعددي وجود دارد كه در جريان آن خلبانان قهرمان زيادي به شهادت رسيدند كه البته مجال ذكر همه آنها نيز وجود ندارد. اما در اينجا از شهيدمان ، ستوانيكم خلبان عبدا... العيبي ياد مي كنيم . خلباني كه ماجراي او تنها به خلبانان كاميكازه ژاپني شباهت دارد چرا كه در اجراي ماموريتش برفراز كوه هاي كردستان هواپيمايش را به يك هواپيماي ايراني كوبيد كه منجر به كشته شدن او گرديد . اين داستان را فرمانده عمليات پايگاه هوائي الحريه (كركوك ) روايت كرده است :


در روزهاي آغازين جنگ ايران و عراق ، در پايگاه هوائي الحريه (كركوك ) شاهد حجم عظيم پرواز بمب افكن هاي سوخوي 22 ( گردان يكم ) و شكاري هاي رهگير ميگ 21 ( گردان 47 ) در نهايت شدت خود بوديم به نحوي كه نيمي از فعاليت هاي اين پايگاه به انهدام اهداف ايراني تخصيص يافته بود و خلبانان هواپيماهاي رهگير نيز موظف به تامين امنيت كامل هوائي پايگاه و ساير تاسيسات حياتي در منطقه كركوك در مقابل تهديدات ايران بودند . تا آنجا كه براي انجام اين ماموريت درخواست ارسال خلبان و جنگنده از ساير گردان هاي شكاري گرديد. يكي از اين خلبانان ستوان يكم عبدا... العيبي بود كه در تقويت و كمك به گردان 47 براي رهگيري هواپيماهاي ايراني از طلوع تا غروب آفتاب مشاركت داشت .


در اواسط ماه تشرين الثاني سال 1980 يك دسته دو فروندي به نام حازم شامل سروان خلبان (؟) بعنوان فرمانده دسته وستوانيكم خلبان عبد الله لعيبي به عنوان شماره 2 جهت انجام ماموريت در منطقه جنوب شرقي پايگاه هوائي الحريه ( منطقه حوض دربندخان و حلبچه) با هدف رهگيري هواپيماهاي مهاجم احتمالي ايراني كه قصد سد كردن مسير بازگشت تعدادي از هواپيماهاي ما پس از انجام عمليات در عمق خاك ايران را داشتند به منطقه اعزام شدند.  [External Link Removed for Guests]  


در ساعت 13:30 افسر ناظر در اطاق فرمان منطقه سوم هوائي در كركوك از دسته پروازي (حازم) خواست تا آماده درگيري با يك دسته احتمالي 4 فروندي از جنگنده هاي ايراني از نوع احتمالي F-5 باشند و اضافه كرد كه ما اين خبر را از ديده بان هاي خود در منطقه سليمانيه دريافت كرده و اطلاعات ديگري نداريم . بنابراين افسر مراقبت درخواست نمود تا جنگنده ها براي رديابي هواپيماهاي دشمن از رادار و جستجوي چشمي استفاده كنند . فرمانده دسته نيز با گفتن ، فهميدم، اين تدابير را اتخاذ نمود :


از حازم يك / به حازم دو وضعيت جنگي بگير (fighting position) و رادار جستجوي هدف را روشن و سامانه پرتاب موشك هاي حرارتي را نيز آماده نگهدار و بيرون را هم با دقت با چشم جستجو كن . ( good look out)

حازم دو : آماده ام قربان .

در اين موقع دسته پروازي حازم ارتفاع خود را كم كرد تا بدليل محدوديت ديد رادار زميني مادر ، با چشم و رادار هواپيما منطقه را كاوش نمايد .

پس از چند دقيقه كوتاه فرمانده دسته فرياد زد چهار هواپيما در سمت راست 200 درجه ، ارتفاع كم دسته پروازي باز .

حازم 2 پاسخ داد : ديدمشان

دسته پروازي حازم آرايش جنگي 2 در مقابل 4 به خود گرفت و فرمانده دسته نيز بلافاصله پس از رها ساختن مخزن سوخت خارجي خود به يكي از هواپيماهاي دسته دشمن با يك تير موشك حرارتي حمله نمود كه موشك به هواپيماي دشمن اصابت نكرد . اين بار فرمانده دسته يكي ديگر از هواپيماهاي دشمن را هدف گرفت و موفق شد تا آن را مورد اصابت قرار دهد . حازم دو به او تبريك گفت .

در اين حال دسته پروازي دشمن ارتفاع خود را تا حد امكان كاهش داد به نحوي كه ساير اعضاي دسته پروازيشان مورد اصابت قرار نگرفته و همچنان به پرواز خود به سمت هدف از پيش تعيين شده ادامه داد.

از حازم يك به حازم دو ، به سمت دسته دشمن شليك كن ولي مراقب ارتفاع كم باش .

حازم دو : آماده ام قربان

و خلبان عبدا... لعيبي پس از رها سازي مخزن سوخت خارجي خود به سمت يكي از هواپيماهاي دشمن موشكي شليك نمود كه بدليل ارتفاع بسيار پائين هواپيماهاي دشمن رهگيري با اشكال مواجه و موشك به هدف اصابت نكرد . از اين رو فرمانده دسته را صدا زد :

از حازم دو به حازم يك : قربان سوخت هواپيمايم كم است (خلبانان در اين حالت از واژه bingo استفاده مي كنند ) .

حازم يك به او پاسخ داد : اما هنوز يك هجوم ديگر مانده . بعد به پايگاه باز مي گرديم .

حازم دو گفت : بله قربان

و بلافاصله با روشن كردن پس سوز با توپ 23 ميليمتري هواپيمايش به دسته پروازي دشمن حمله برد . دراينجا فرمانده دسته پروازي دشمن كه ادامه ماموريت را بي فايده مي ديد اقدام به رهاسازي بمب هايش نموده و به سمت هواپيما اللعيبي گردش نمود . در همين لحظه فرمانده دسته از عبدا... خواست تا پس سوز هواپيمايش را خاموش و از ادامه ماوريت هم صرفنظر نمايد چرا كه سوخت دسته پروازي رو به اتمام بود و مقدار باقيمانده هم كفاف بازگشت به پايگاه مادر را نمي داد. اما عبدا... جواب او را نداد و همچنان با استفاده از پس سوز و توپ هواپيما به تعقيب دسته پروازي دشمن ادامه داد و در آخرين لحظه فرياد ا... اكبر سرداد . او هواپيمايش را به هواپيماي دشمن كوبيد و هر دو در آسمان منطقه نزديك به قره داغ منفجر شدند و خلبان عبدا... العيبي هم پس از نابود كردن هواپيماي دشمن ،خود نيز به شهادت رسيد.


پس از انجام بررسي هاي لازم بر روي ماموريت به اين نتيجه رسيديم كه چون عبدا... العيبي مي دانست سوخت هواپيمايش رو به اتمام است و نمي تواند به پايگاه بازگردد و مجبور است بدون كسب هيچ نتيجه اي هواپيمايش را با چتر ترك كند ، تصميم گرفت تا خود را به هواپيماي دشمن بزند ولو آنكه كشته شود. در غير اين صورت چه جوابي براي همرزمانش داشت ؟

فرمانده دسته با آخرين قطرات سوخت هواپيمايش به پايگاه بازگشت در حاليكه به شدت براي عبدا... اللعيبي متاثر شده بود . اما او ماموريتش را براي وطنش بانجام رسانده بود و حتي از عبدا... خواست كه بازگردد اما او شهادت را بر بازگشت به پايگاه ترجيح داد و ماموريتش را با بالاترين درجه به پايان رسانيد و مانع از انجام ماموريت توسط دسته پروازي دشمن گرديد و توانست با همكاري فرمانده دسته دو هواپيماي دشمن را سرنگون نمايند.

پس از آنكه صدام حسين رئيس جمهور عراق داستان خلبان عبدا... العيبي را شنيد فرمان داد تا او را به بالاترين شكل ممكن تكريم نموده و دستور داد تا از او تنديسي در جلوي ستاد نيروي هوائي نصب شود چرا كه او مفتخر به سرنگون ساختن يك هواپيماي دشمن پارسي بوده پس بايد كه يادش گرامي داشته شود .  [External Link Removed for Guests] 

روايت دوم كه از سوي يك خلبان ديگر نيروي هوائي عراق بيان شده :

چون برخي شبكه هاي اينترنتي و حتي ايستگاه هاي تبليغاتي به شكلي نادرست و دور از واقعيت مطالبي از ستوانيكم خلبان شهيد عبدا... لعيبي مطرح مي كنند كه مي تواند چهره ي نيروي هوائي كشورمان را خدشه دار نمايد ، از اين رو شايسته دانستم تا جزئيات حادثه را همانگونه كه از فرمانده نيروي هوائي شنيده ام برايتان بازگو كنم :

در روزهاي آغازين جنگ ايران و عراق ، هواپيماهاي ايراني از پايگاه هاي هوائي شاهرخي و تبريز به طور روزانه از طلوع آفتاب حملاتي را بر عليه مناطق حياتي و مسكوني و اقتصادي شمال عراق شامل سدهاي دوكان و دربنديخان و نيروگاه هاي برق مستقر در آنجا ، چاه هاي نفت كركوك و پالايشگاه هاي نفت و كارخانه هاي سيمان در سرجنار و بادوش و برخي از پادگان ها در مناطق مختلف انجام مي دادند و بدليل وجود رشته كوههاي بلند در منطقه و پرواز در ارتفاع پائين خيالشان هم از بابت ديده شدن در رادار هم آسوده بود. لذا پروازهائي به صورت كمين توسط جنگنده هاي ميگ 21 در مسير پرواز هواپيماهاي مهاجم ايراني صورت مي گرفت و از فرماندهان دسته هاي پروازي هم جدا خواسته شد جدا تلاش كنند تا هواپيماهاي دشمن را كه در تمام محورها پرواز مي كردند رصد و حداكثر خسارات را نيز به آنها وارد كنند . همچنين به تمام خلبانان گفته شد كه مي بايست سهمي در اين صيدهاي آزاد از هواپيماهاي دشمن داشته باشند. در نخستين روز انجام اين شيوه پروازي سه دسته پروازي از جنگنده هاي ميگ 21 از گردان 47 پايگاه هوائي كركوك به سمت محل ماموريت به هوا برخاستند. يكي از اين دسته ها به فرماندهي ستوانيكم خلبان نوفل و به همراهي ستوانيكم عبدا... لعيبي به سمت منطقه كمين در شرق سليمانيه و دسته هاي ديگر نيز به سمت منطقه دوكان در غرب سليمانيه اعزام شدند. همانگونه هم كه پيش بيني مي شد ، هواپيماهاي ايراني با پرواز در ارتفاع كم و زير ديد راداراقدام به ورود به حريم هوائي عراق نمودند اما شكاري هاي ميگ 21 در كمينشان نشسته و وارد نبرد با آنها شدند. دسته پروازي نوفل دو فروند و دسته پروازي ديگر يك فروند از جنگنده هاي F-5 را در منطقه نزديك سليمانيه و و دوكان سرنگون كردند...
 [External Link Removed for Guests]

[External Link Removed for Guests]
بقاياي جنگنده F-5  


در اينجا شاهين قهرمان ما عبدا... لعيبي در حاليكه مصرانه به تعقيب دو هواپيماي در حال فرار دشمن پرداخته بود و با وجود آنكه فرمانده دسته بدليل كمبود سوخت او را چندين بار صدا زده و خواهان بازگشت او شده بود اما به تعقيب و انجام مانور با هواپيماي دشمن ادامه داد و در نهايت براي جلوگيري از فرار ، خود را به او كوبيد.

فرمانده نيروي هوائي از از زكي يوسف خلبان جنگنده ميگ 21 از گردان 47 و خلبان حسين غلام خلبان جنگنده ميگ 21 جمعي پايگاه هوائي كركوك كه هر دوي آنها موفق به سرنگوني دو جنگنده F-5 ايراني شده بودند استقبال نمود. يكي از هواپيماها در منطقه دوكان سرنگون شده و خلبانش توسط كردهاي منطقه به ايران بازگردانده شد . در همان زمان يكي ديگر از خلبانان ما از پايگاه موصل به نام سمير توانست در يك ماموريت با جنگنده ميگ 21 خود دو هواپيماي ايراني را سرنگون سازد . تمام اين نبردها در دو ماهه نخست جنگ تحميلي بوقوع پيوست .
 [External Link Removed for Guests] 
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط abdolmahdi »

سلام عليكم و رحمه ا...

بالهاي جنگنده هاي عراقي بر فراز پالايشگاه تهران

همزمان با افزايش حملات هوائي ايران به پالايشگاه هاي نفت عراق در ابتداي جنگ ، و بويژه آنكه پالايشگاه تهران به دليل بعد مسافت تنها يك نوبت مورد حمله هوائي عراق قرار گرفته بود , لذا با توجه به افزايش توان هوائي كشورمان در اين مرحله از جنگ موفق شده بود تا مهمترين پالايشگاه هاي در حال فعاليت در دورترين نقاط ايران را نيز مورد هجوم قرار دهد كه از آن جمله مي توان حمله به پالايشگاه كرمانشاه (در تاريخ 24 آبان 1366) و حمله مجدد در تاريخ 15 اسفند 1366 و حمله به پالايشگاه تبريز ( 18 دي 1366 و حمله مجدد در 14 فروردين 1367 (و نيز حمله به پالايشگاه شيراز در جنوب ايران ( در 7 آذر 1366 ) و حمله به پالايشگاه نفت در جزيره شعيب در عمق خليج (فارس) و نيز حمله به پالايشگاه ها و مخازن ذخيره گاز در جنوب بندر بوشهر و در آبهاي ايران ( در 21 اسفند 1366 و دو حمله ديگر در 26 اسفند و 15 فروردين سال1367 اشاره نمود كه منجر به ناتواني دشمن در توليد مشتقات نفتي براي ادامه حيات ماشين جنگي اش گرديد .


در پاسخ به عمليات نيروي هوائي مان كه در بالا اشاره شد و نيز براي بر طرف كردن كاستي هاي بوجود آمده در فرآورده هاي نفتي ناشي از عمليات فوق ، ايراني ها اقدام به گسترش و توسعه پالايشگاه تهران براي نصب تجهيزات اضافه به ويژه براي تجهيزات تقطير با هدف افزايش توليد فرآورده هاي پالايشگاه نمودند كه اين براي ما كاملا معلوم بود .

در نتيجه پالايشگاه تهران داراي دو قلب شده بود ، دو برج تقطير قديم و جديد . و براي دفاع از اين پالايشگاه از شبكه پدافندي نيرومندي استفاده شده بود كه هواپيماهاي رهگير فانتوم F-4 و F-14 مستقر در پايگاه هاي هوائي شاهرخي و مهرآباد شهر تهران را هم پوشش مي داد .  
[External Link Removed for Guests]
تصوير جنگنده هاي رهگير اف 14 و اف 4 مستقر در پايگاه هاي هوائي شاهرخي و  

اين بار ( برخلاف معمول ) و براي تامين امنيت عمليات و نيز حداكثر بهره مندي از اصل غافلگيري و گمراه كردن دشمن ، كه در هنگام عبور از مرزهاي بين المللي ستون فقرات نيروي هوائي را تشكيل مي داد و با توجه به حجم بالاي فعاليت نيروي هوائي كشورمان در منطقه شمالي در آن دوره كه سبب استقرار حجم بالاي رادارها و يگان هاي ديده باني دشمن در آن منطقه شده بود ، قرار شد تا جنگنده هاي Mirage F-1 به جاي پايگاه هوائي ابي عبيده ( الكوت ) كه نزديك مرزها بود از پايگاه هوائي قياره كه در فاصله دورتري از مرزها واقع شده بود استفاده نمايند و با انجام تمرينات مكرر ، انجام حمله به پالايشگاه تهران را شبيه سازي كنند و اين نخستين گام در غافلگيري دشمن بود .

اما نقطه هدف در اين ماموريت ، مكان ساده اي نبود. مخصوصا آن كه طول مسير رفت و برگشت بالغ بر 1900 كيلومتر بود و مي بايست اين مسير در ارتفاع پائين طي مي شد و يك مرحله سوختگيري هوائي هم در عمق 150 كيلومتري خاك دشمن و در فاصله نه چندان دوري از پايگاه هوائي دشمن ( شاهرخي ) مي بايست صورت مي گرفت كه در اين پايگاه جنگنده هاي فانتوم F-4 با خلبانان آماده به عمليات مستقر بودند. اما با توجه به نقش اساسي پالايشگاه تهران در تامين سوخت ماشين جنگي ايران و تامين خوراك براي ساير صنايع حياتي آن كشور ، تصميم قطعي گرفته شد تا اين عمليات با شركت چهار جنگنده Mirage F-1 صورت گيرد . چهار هواپيماي ديگر هم براي انجام ماموريت سوخترساني تخصيص داده شدند.

ما فكر مي كرديم كه ايراني ها انتظار دارند تا هر حمله اي كه بخواهد در عمق خاك آن كشور ( شامل پالايشگاه تهران ) صورت پذيرد ، مي بايست از پايگاه هوائي ابي عبيده ( الكوت ) انجام شود ! چرا كه جنگنده هاي Mirage F-1 در آن پايگاه مستقر هستند . بنابراين آنها مي توانند اين هواپيماها را از طريق ديدگاه هاي مستقر در مرزهاي مشترك رصد نمايند.

از اين رو در نظر گرفتن پايگاه هوائي قياره براي انجام عمليات انتخابي درست بود و از طرفي ديگر مسير ماموريت از فراز رشته كوههاي مرزي دو كشور مي گذشت كه داراي دره هاي زيادي بود كه مي توانست مسير امني را براي هواپيماهاي جنگنده و جلوگيري از ديده شدن آنها توسط رادارهاي دشمن تامين نمايد. اما اكنون مشكل چيز ديگري بود . چگونگي انجام سوخترساني هوائي در مناطق كوهستاني ...


پس از بررسي نقشه و توپوگرافي زمين در مسير انجام ماموريت متوجه وجود يك دره بسيار پهن در ميان رشته كوههاي مرزي عراق و ايران شديم كه در آنجا مي شد خارج از ديد رادارهاي دشمن مخفي شد و پس از خروج از آن منطقه عمليات سوختگيري هوائي را انجام داد .

هواپيماها به 4 بمب چتري 400 كيلوگرمي كه براي پرتاب از ارتفاعات پائين مناسب مي باشد + مخازن سوخت خارجي مجهز شدند. دو فروند هواپيماي احتياطي هم بعنوان ذخيره تخصيص و به همراه دسته پروازي به هوا برخاستند.

خلبانان شركت كننده شامل :
سرگرد خلبان ( بدلايل امنيتي نام او ذكر نمي شود )
سروان خلبان ( بدلايل امنيتي نام او ذكر نمي شود )
سروان خلبان ( بدلايل امنيتي نام او ذكر نمي شود )
سروان خلبان ( بدلايل امنيتي نام او ذكر نمي شود ) [External Link Removed for Guests]  

انجام عمليات :
ده فروند جنگنده از پايگاه هوائي الصدام به همراه دو جنگنده احتياط در ساعت 10:00 صبح روز 27 فوريه سال 1988 به سمت هدف ( پالايشگاه تهران ) و در ارتفاع كم به هوا برخاستند.

قله هاي كوههاي سفيد برافراشته شده همچون نگهباني از هواپيماها در مقابل رادارهاي دشمن محافظت مي نمود . سپس درياچه دوكان با امواج آبي (!!) در سمت راست هواپيماها نمايان شد . اكنون كوههاي مرزي ايران نمايان گرديد و پس از آن دره بسيار پهني بين كوهها پديدار شد و در اينجا بود كه دسته پروازي با موفقيت عمليات سوختگيري را انجام داد.

به اين ترتيب چهار شاهين عراقي به پرواز جسورانه خود به سمت پالايشگاه تهران كه به خوبي از آن دفاع مي شد ادامه دادند و تمام قلبهادر دفتر فرماندهي نيز به سمت آنها متوجه بود . تنها چيزي كه در آن روز مورد نياز بود ... انجام يك حمله هوائي موفق بود !

پالايشگاه در نزديكي فرودگاه بين المللي تهران و در فاصله هوائي حدود 950 كيلومتري پايگاه هوائي قياره واقع شده بود. هنگاميكه كه دسته پروازي به تهران نزديك شد ، شهر بزرگي را مشاهده نمود كه دود كارخانجات اطراف آن را فرا گرفته بود و با رسيدن به هدف متوجه شدند كه تاسيسات پالايشگاه به مراتب از آنچه كه فكر مي كردند بزرگتر است . پس از مكان يابي دقيق هدف ، دسته پروازي به دو گروه ضربت العوازل والمكررات تقسيم شد و در يك چشم بر هم زدن بر روي قرار گرفتند .  [External Link Removed for Guests]
يك نقشه عراقي كه در آن جزئيات و مسير پرواز و نيز نقطه سوختگيري هوائي مربوط به حمله به پالايشگاه تهران با دقت قيد شده است  

بدليل رعايت كامل اصل غافلگيري ، مقاومت چنداني از سوي پدافند هوائي پالايشگاه مشاهده نگرديد و به همين دليل خلبانان اهداف را مستقيما مورد اصابت قرار دادند و در همان حال گروه خدمه توپهاي ضد هوايي را مشاهده مي كردند كه به سمت توپهايشان مي دويدند . اما اكنون هواپيماهايمان از هدف دور شده بودند . دشمن تصور مي كرد كه هواپيماها به سمت جنوب و پايگاه ابي عبيده در حال حركت هستند اما درست برعكس ، هواپيماها به سمت شمال جهت گرفتند و در اين حالت خلبانان پالايشگاه را مشاهده كردند كه در آتش فرو رفته است . در مسير بازگشت به جهت صرفه جوئي در سوخت ، هواپيماهاي ما ارتفاع گرفتند و پس از عبور از مرز ابتدا با هواپيماهاي شكاري كه ماموريت تامين مرزها را بر عهده داشتند مواجه و سپس با 5 هواپيماي ميراژ سوخترسان ملاقات كردند و پس از دريافت سوخت بر فراز خاك عراق ، به سلامت در پايگاه بر زمين نشستند.

نيروي هوائي عراق افتخار آن را داشت تا با انجام چنين ماموريت هاي مهم و حساسي نهايت لياقت و شايستگي افسران و فرماندهان و مخصوصا خلبانان قهرمان خود را نشان دهد . نيروي هوائي همچون غنچه هايي بود كه هر روز يكي پس از ديگري و به همراه بقيه گلها مي شكفت و بدين ترتيب نسيم آن پيروزي بزرگ براي عراق وزيدن گرفت .  
[External Link Removed for Guests]
تصوير هوائي گرفته شده توسط هواپيماهاي عراقي پس از حمله و انهدام بخشي از پالايشگاه  


توضيحات اضافه در مورد جزئيات حمله به پالايشگاه تهران :

شايد اگر تعدادي از اسراي و منجمله خلبانان ما در اين باره صحبتي نمي كردند ، اصلا اين گزارش نوشته نمي شد . اما از بخت خوب توانستيم از زيان يكي از خلبانان اسير وصف كامل حمله به پالايشگاه تهران را بشنويم . او كه سرهنگ خلبان ... نام دارد و از اسارت بازگشته چنين مي گويد :

ما در محوطه اردوگاه و در پشت سيم خاردارهاي خشن بوديم كه صداي غرش قوي هواپيماهاي جنگنده را كه در حال پرواز با سرعت زياد و در ارتفاع كم بودند شنيديم . ما توانستيم آنها را ببينيم و تشخيص دهيم كه تعدادشان 4 فروند و همگي از نوع ميراژ عراقي هستند. آنها را با چشم دنبال كرديم و ديديم كه پس از رسيدن بر فراز پالايشگاه همچون شاهين به آنجا حمله كرده و پالايشگاه را به جهنمي از آتش مبدل ساختند. سينه مان از ديدن اين جهنم و اينكه چگونه خلبانان شاهين عراقي توانستند در جلوي چشمان اسراي عراقي به تهران برسند خنك شد و نتوانستيم جلوي خودمان را بگيريم و ابراز شادي و خوشحالي كرديم . فرماندهان اردوگاه بر سرمان فرياد كشيدند و ما را مجبور به ترك حياط اردوگاه و بازگشت به زندان هايمان كردند . صداي شليك ضدهوائي ها با آژير حمله هوائي و دود غليظ متساعد شده از پالايشگاه درهم آميخته بود . در اين مدت كه برايمان چند دقيقه بيشتر نبود زندانبانان ايراني با شلاق از ما انتقام مي گرفتند و هيچ رحم و مروتي هم نمي شناختند چون مي دانستند كه هيچ قدرتي براي دفاع برايمان باقي نمانده است . اين بهائي بود كه ما براي اين حمله هوائي به پالايشگاه تهران پرداختيم . 
[External Link Removed for Guests]

[External Link Removed for Guests]

[External Link Removed for Guests]

[External Link Removed for Guests]  [External Link Removed for Guests]

[External Link Removed for Guests]

[External Link Removed for Guests]

[External Link Removed for Guests] 
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط abdolmahdi »

سلام عليكم و رحمه ا...

بسم الله الرحمن الرحيم
(نحن نقص عليك نبأهم بالحق انهم فتية أمنوا بربهم وزدناهم هدى)
صدق الله العظيم
سورة الكهف / الاية  [External Link Removed for Guests] 


حمله به پل راهبردي قاطور ( قطور)

در ادامه ثبت تاريخ نيروي هوائي كشورمان به ماموريت شجاعانه جنگنده هاي ميراژ - F1 قهرمان در حمله و انهدام پل راهبردي قطور در عمق خاك ايران كه این كشور را به تركيه وصل مي نمايد مي پردازيم . با انهدام اين پل از ورود تجهيزات مورد نياز نيروي هوائي و ساير ادوات جنگي و اقتصادي و در مجموع تمام آنچه كه دشمن از آن براي ادامه جنگ در زمين ، دريا و هوا استفاده مي نمود ممانعت بعمل آمد .

مشخصات كلي پل قطور :

اين پل راهبردي ريلي كه ايران را به تركيه و اروپا وصل مي كند در سال 1970 ساخته شد و در 25 كيلومتري جنوب غربي شهر مرزي قطور (غوتور !) در استان آذربايجان غربي واقع شده است . ارتفاع پل 228 و طول آن 182 است كه با احتساب فضاي داخلي و طول كلي بالغ بر 232 متر مي شود . اين پل از پائين به شكل كمان طراحي شده است .

مختصات جغرافيائي پل :
N 38 28 44 19
E 44 46 12 06


آمادگي هاي پيش از حمله :

هدف از حمله و انهدام اين پل ممانعت ايران از دستيابي به دريافت تجهيزات و ادوات نظامي مخصوصا پس از موفقيت نيروي هوائي عراق در ايجاد حصار شبه كامل (بر مبادي ورودي ايران ) در خليج ع رب ي بود . از اينروي تصميم به حمله و انهدام اين پل راهبردي كه منفذ اصلي ورودي امكانات از طريق تركيه بود از سوي نيروي هوائي عراق اتخاذ گرديد تا به اين ترتيب ايران نتواند ماشين جنگي خود را از مبادي زميني ، دريايي و هوائي تامين نمايد .

1- در سال 1986 يك دسته پروازي مركب از 4 فروند جنگنده ميراژ - F1 جمعي كردان 79 پايگاه هوائي ابي عبيده عهده دار انجام اين ماموريت از پايگاه هوائي الصدام گرديد . محموله هواپيماها شامل دو بمب 2000 پوندي سقوط آزاد MK84 مجهز به فيوز هاي تاخيري 0.25 ثانية + مخازن سوخت خارجي 1100 ليتري + دو موشك هوا به هواي ماژيك 550 + توپ 30 ميليمتري ديفا با 250 گلوله ، تعيين گرديد .

2- ماموريت با دقت تمام از سوي فرمانده دسته و با حضور افسر عمليات فرماندهي نيروي هوائي براي ساير خلبانان توجيه گرديد . به خلبانان ضرورت انهدام اين پل گوشزد گرديد و به ايشان گفته شد كه قبلا يك دسته از هواپيماهاي نيروي هوائي كه از بمب افكن هاي سوخوي – 22 تشكيل شده بود به اين پل حمله ناموفقي داشتند و نتوانستند با دقت آن را هدف قرار دهند. ضمن آنكه اين پل تنها راه اتصال ريلي ايران و تركيه است و در منطقه نيز يكي از بزرگترين پل ها محسوب مي شود كه حتي در مقابل زلزله هم مقاوم است . بنابر اين بايد نقاط اصابت بمب ها با دقت انتخاب شود كه آن نقاط پايه هاي عمودي پل است و نه بخش بالائي آنها .

3- پس از طي كردن مراحل اوليه پرواز ، دسته پروازي از پايگاه هوائي الصدام – القياره به هوا برخاست و تا ارتفاع 5 كيلومتري اوج گرفته و با سرعت 780 كيلومتر بر ساعت آرايش موسوم به Cart Formation را به خود گرفتند و قبل از رسيدن به فاصله 50 كيلومتري مرز ( ايران و عراق ) ، ارتفاع خود را به 50 متر كاهش دادند تا بتوانند از اصل غافلگيري استفاده كرده و هدف را منهدم نمايند. به رغم خطرات ناشي از پرواز در ارتفاع كم با توجه به شرايط جغرافيائي منطقه ، دسته پروازي براي مصون ماندن از ديد رادارهاي دشمن و يا ديد بصري و حتي حضور جنگنده هاي فانتوم ايراني كه در آن منطقه در حال گشتزني بودند ، كماكان به پرواز در ان ارتفاع ادامه مي داد. نكته مهم اينكه ارتفاعات موجود در منطقه نيز به عنوان مانع بزرگي براي روئيت هدف يا تعيين محل هدف از ديد خلبانان عمل مي نمود و اگر مي خواستيم ارتفاع خود را براي ديدن هدف افزايش دهيم در آنصورت پدافند هوائي دشمن را هشيار مي كرديم كه اين امر باعث مي شد تا انجام ماموريت به مراتب دشوارتر گردد . اما مهارت و شايستگي خلبانان عراقي بدليل انجام مداوم ماموريت ها و دقت نقشه خواني و تشخيص اهداف و تصحيح تجهيزات ناوبري در حين انجام ماموريت هايشان دائم در حال افزايش بود. از اينروي به محض رسيدن به نقطه P.U.P ( پس از باز كردن سوئيچ كليه تسليحات هواپيماها ) و با وجود مه در محل ، سرعت را به 900 كيلومتر بر ساعت رسانده و ارتفاع خود را به 1500 متر افزايش داده و پس از تشخيص دقيق هدف با زاويه 30 درجه بر روي هدف شيرجه زده و بمب هاي خود را بر روي هدف ( ستون هاي عمودي پل ) رها ساخته و آن را مستقيما مورد اصابت قرارداده و نابود كردند. پس از خروج از منطقه دسته پروازي مجددا ارتفاع خود را به 50 متر كاهش داده و با سرعت 900 كيلومتر بر ساعت ( و با وجود نا مناسب بود اوضاع جوي منطقه ) به حركت خود ادامه دادند. پس از عبور از مرز ، دسته پروازي ارتفاع خود را به 5 كيلومتر افزايش داد و در پايگاه هوائي الصدام بر زمين نشست. هواپيماها پس از آماده سازي مجدد ( سوختگيري و ... ) به پايگاه هوائي مادر (پايگاه هوائي ابي عبيده) بازگشته و گزارش ماموريت خود را نوشتند.

4- هواپيماهاي شناسائي ميگ – 25 نيز براي تصوير برداري از هدف پس از انجام ماموريت به محل اعزام و پس از بررسي تصاوير بدست آمده مشخص شد كه هدف با دقت بسيار بالائي مورد اصابت گرفته و اهداف ماموريت كاملا تحقق يافته است .

5- اين ماموريت توسط جنگنده هاي EQ2+ EQ4 Mirage F-1 صورت پذيرفت چرا كه اين هواپيماها داراي سامانه ناوبري بسيار پيشرفته اي است كه مي تواند نقطه PUP كه تعيين كننده محل دقيق هدف و مشخص كردن زاويه مناسب براي حمله به آن است را تعيين نمايد. و اين ماموريت هم يكي از موارد موجود در عمق خاك ايران و در شمال غرب آن واقع شده بود.

تذكر : انجام اين ماموريت با جنگنده هاي EQ2+ EQ4 Mirage F-1 اعتماد به نفس بالا و اطمينان كامل به كارآمدي هواپيماها را از سوي فرمانده دسته و خلبانان طلب مي نمود . چرا كه سامانه ناوبري دوبلر يا دو محوري اين دو نوع جنگنده ( به رغم كارائي ) ، در مسافت هاي طولاني و يا برفراز دريا دچار خطا مي شود ... اما سامانه ناوبري جنگنده هاي ميراژ سري EQ5 EQ6 از سيستم سه محوري موسوم به INS استفاده مي كند كه درصد خطاي آن بسيار اندك بوده و در پروازهاي طولاني و يا حتي برفراز آب دچار خطا نمي شود.  [External Link Removed for Guests]
تصوير گرفته شده توسط هواپيماهاي شناسائي ميگ – 25 كه در آن خسارات وارده بر پل مشخص شده است  


بيان حمله هوائي عراق از سوي ايران


یکی از مهمترین حملات هوایی استراتژیک عراق بر ضد اهداف زیربنایی زدن پل راه آهن قطور در 20 کیلومتری غرب شهرستان خوی بود, این پل که شریان ارتباطی ایران و ترکیه و اروپا محسوب می گردد چندین نوبت مورد تهاجم نیروی هوایی عراق قرار گرفت که در آخرین بار توسط بمب هدایت لیزری که به احتمال زیاد از هواپیمای میراژ اف 1 دشمن و از ارتفاع متوسط پرتاب گردید مورد هدف قرار گرفت.

آسیب دیدن پل منجر به توقف ارتباط ریلی ایران و اروپا گردید که در آن زمان اهمیت حیاتی برای ایران داشت, جهاد سازندگی و سپاه با اقدامی موقتی با زیر سازی جاده تدارکاتی پل و استفاده از جرثقیلهای سنگین راه آهن و کشنده های تانک بر بنز تیتان واگنهای محموله را از قبل از پل بار زده و به سمت دیگر منتقل می کردند که از آنجا با لوکوموتیو دیگر ادامه مسیر میداد. [External Link Removed for Guests] 


پل هوايي قطور يكي از بزرگترين و حساسترين پل هاي ريلي خاورميانه محسوب مي شود. اين پل مهم همچنين نقش به سزائي در امر مبادله كالا و مسافر بين ايران و اروپا و بلعكس دارد, احداث اين پل در سال 1347 توسط دو شركت ايراني (رانكين) و شركت اتريشي (پور) پي ريزي و پايه هاي بتوني آن اجرا و اسكلت فلزي و شاسي آن توسط امريكائي ها انجام گرفت ودر تاريخ 1350/7/5 خط ريلي ايران و تركيه رسما افتتاح گرديد و مبادله كالاهاي اساسي كشورهاي اروپائي و ايران از اين طريق امكان پذير شد و نقطه عطفي در تاريخ راه آهن ايران به شمار آمد.

راه آهن ايران و تركيه كه در سال 1347 احداث ودر تاريخ 1350 بهره برداري شد براي هردو كشور ايران و تركيه بسيار حائز اهميت بوده و خواهد بود ، ولي نقش اين پل مهم براي ايران علاوه بر اهميت ، بسيار حساس و حياتي محسوب مي گردد. قطارهاي حامل مواد سوختي ، كالا ، تانكر هاي سوخت رسان و در اين سالهاي اخير ناوگان مسافر بري به قطارهاي عبوري از اين محل افزوده شده است كه از ترمينال تبريز به وان و ايستگاه قره تپه سلماس و نيز از طريق ترمينال سراي خوي كه در كيلومتر 68 در نزديكي مرز امكان پذير مي باشد.

طول اين پل حساس 448 متر ، طول ارك فلزي پل 223 متر و ارتفاع آن از سطح رودخانه قطور 118/28 متر و داراي 10 عدد پايه بتوني مسلح بوده كه 6 عدد از اين پايه ها به طرف خوي و 4 عدد از پايه هاي بتوني به سمت رازي مي باشد و در مجموع داراي 8 دهنه كه به صورت اكس به اكس در امتداد هم گسترش يافتهاند.به طوركلي وجود پل هوائي درمدخل ورودي به دره معروف قطور علاوه بر جاذبه توريستي ،اهميت نظامي بسيار زيادي براي كشورمان نيزدارد كه هدف از تاسيس و استقرار پادگان نظامي ارتش درشهرستان خوي، در مرحله نخست براي حراست و سد نمودن قواي بيگانه از محور خوي ـ قطور كه از جمله معدود محورهاي استراتژيكي كشورمان محسوب شده، مي باشد و در اين بين فرماندهان و دانشجويان دوره عالي نظامي (فرماندهي و ستاد ) در طول سال چند بار براي شناسائي و پي بردن و اندوختن به دانش نظامي خودشان حضوراً براي توجيه عيني از پل ها و تونلها وتنگه به اين محور اعزام مي گردند.

مردم شهرستان خوي و اهالي نزديك به پل هوائي مانند روستاي سنور ، رهال ، استران ، دره خان وغيره ....خاطرهي بمباران هاي هوائي پل قطور را هرگز فراموش نكردند.

عراق به اهميت اين پل استراتژيك واقف بود و چندين بار اقدام به حمله هوائي براي انهدام پل و قطع خط ريلي ايران و اروپا نمود تا عملا راه مبادله كالاهاي اساسي كه در آن برهه در تحريم اقتصادي و نظامي بوديم قطع كند كه با اقدام شجاعانه جان بركفان يگان هاي پدافند هوائي و موشكي پادگان ارتش خوي كه در آن ايام مسوليت حراست اين نقطه حساس كشور را داشتند هواپيماهاي دشمن را جهت رسيدن به اهداف واقعي خود كه همانا انهدام كامل پل هوائي بود ناكام گذاشتند.

در طول جنگ تحميلي بارها اين پل مورد تعرض هواپيماهاي عراقي جهت انهدام و ساقط نمودن مبادله ريلي ايران و اروپا قرارگرفت و تعداد بمبارانها و تاريخ آسيب هاي وارده به شرح زير است.

حمله هوائي اول در تاريخ 64/12/22 كه منجر به آسيب پايه هاي فلزي ارك و شاسي

دومين حمله هوائي در تاريخ 65/3/5 منجر به شهادت 6 نفر از نيروهاي راه آهن و پرسنل پدافند هوائي

حمله سوم در تاريخ 65/10/28منجر به وارد شدن خسارتي به پايه بتوني اصلي سمت رازي شد. حمله چهارم در تاريخ 66/12/7 كه پايه بتوني سمت سلماس آسيب ديد

حمله هوائي پنجم درتارخ 66/12/26 مجددا به پايه بتوني سمت سلماس انجام شد.

به علت خسارات وارده، در اوايل قطارها، براي كاستن از شدت تكان پل، با موتور خاموش از پل عبور مي كردند كه خود داراي خطرات عديده بود ليكن براي جلوگيري از خطرات احتمالي در آن زمان، ايران اقدام به احداث راه ريلي كنار پل از سمت كنار پل روستاي استران نمود ولي به علت سربالائي مضاعف جواب گوي حركت لكوموتيوها نشد كه با ترميم و تزريق بتون به پايه هاي بتوني پل، توسط مهندسين ايراني، عملا راه كنارگذر باير ماند, رنگ اين پل فلزي در گذشته به رنگ قرمز بود که دیدن آن را برای خلبانان عراقی راحت میکرد بنابر این جهت استتار از حمله هوائي دشمن عراقي، به رنگ خاكي رنگ آميزي شده است,

این پل باوجود حملات مکرر عراقیها با تلاش مهندسین, نیروهای انسانی و جانبرکافان پدافند توانست نقش مهمی در بحرکت درآوردن شریانات اقتصادی کشور در سالهای بحرانی جنگ ایفاء کند. [External Link Removed for Guests]
رنگ اين پل فلزي در گذشته به رنگ قرمز بود و در زمان جنگ ايران و عراق جهت استتار از حمله هوائي عراق، به رنگ خاکي رنگ آميزي شده  .
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
ارسال پست

بازگشت به “اخبار نظامي”