بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

در اين بخش مي‌توانيد در مورد اخبار نظامي منتشر شده به بحث بپردازيد

مدیران انجمن: abdolmahdi, Java, Shahbaz, شوراي نظارت, مديران هوافضا

Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط abdolmahdi »

سلام علیکم و رحمه ا...  الله الرحمن الرحيم
(وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ)
صدق الله العظيم /القلم  


حمله به نیروگاه برق مسجد سلیمان
راوی : عبد الرحمن العبيدي

 [External Link Removed for Guests] 


1-حدود 36 سال قبل در تاریخ عراق عظیم و در نهمین ماه از سال 1980 ، عقابان نیروی هوائی عراق با همت و ثبات قدم ماموریت های جنگی خود را در عمق اراضی ایران انجام می دادند تا تاسیسات اقتصادی و نظامی دشمن را نابود سازند و هر آنچه را که دشمن از آنها بهره می برد را از میان بردارند.


2-در روز سه شنبه برابر با 7 تشرين الاول 1980 ( تقریبا 17 مهر ماه سال 1359 ) من به همراه تعدادی از دوستانم در اطاق پرواز پایگاه که در آن نقشه های مخصوص ویژه اهداف عمومی و خاص نشسته بودیم . در کنار این اطاق ، دفتر فرمانده پایگاه سرهنگ خلبان سالم سلطان عبد الله البصو قرار داشت و ما منتظر ابلاغ ماموریت بعدی بودیم که فرمانده پایگاه دو تن از خلبانان را برای انجام یک ماموریت جنگی احضار نمود. نوبت من شده بود که به ماموریت اعزام شوم و در موقع ورود به اطاق فرمانده به من نگاه کرد و گفت : ق این ماموریت برای تو نیست . من که هنوز نمی دانستم چه ماموریتی در پیش است گفتم : قربان نوبت من است و من منتظر انجام ماموریت بودم . او پاسخ داد : من دو خلبان دیگر را صدا زدم چون هدف نزدیک است و انجام این ماموریت هم ساده . دو تن از خلبانان به نامهای ستوانیکم ط م ك و ستوانیک م س م هم احضار و انجام ماموریت در نزدیکی شهر اهواز به ایشان ابلاغ گردید .


3- پس از گذشت حدود نیمساعت فرمانده پایگاه من را به حضور طلبید . من در اطاق پرواز نشسته و منتظر نوبت برای انجام ماموریت بودم . وارد اطاق فرمانده که شدم او در کنار یک نقشه دیواری ایستاده بود . انگشت خود را روی هدف قرار داد و گفت : ق این ماموریت توست . به هدف که در میان کوهها و دره ها واقع شده بود نگاهی کردم . گفتم : قربان من آماده هستم . فرمانده پایگاه من را برای اهداف دوردست و دشوار انتخاب کرده بود چون او من را می شناخت و می دانست خود را به اذن خدا تبارک و تعالی به هر شکل ممکن به هر هدفی می رسانم و او به مهارت من ایمان و اعتماد فراوانی داشت . فرمانده به من گفت که قبلا سه دسته از بمب افکن های پشتیبانی نزدیک پایگاه هوائی امام علی (ع) و ابی عبیده برای انهدام این هدف اعزام شده اند اما نتوانسته اند به آن دست یابند. پس از اطلاع از موقعیت هدف ، مشخص شد که هدف نیروگاه برق شهر مسجد سلیمان است که کار تغذیه این شهر و تمام مناطق و شهرک های اطراف را بر عهده دارد . پس از ابلاغ ماموریت از سوی فرمانده کار تهیه نقشه پروازی را به شکل کاملا دقیق و رسم مختصات و مناطق مهم در روی نقشه و تعیین دقیق هدف در بین رشته کوههای بلند و دره های عمیق را انجام دادیم . حتی برخی زمین ها و جود داشت که نور خورشید به آنجا نمی رسید .


4-در روز سه شنبه 7 تشرين الاول 1980 ( تقریبا 17 مهر ماه سال 1359 ) ماموریت حمله به نیروگاه برق مسجد سلیمان در قالب یک دسته دو فروندی از بمب افکن های سوخوی 22 به فرماندهی اینجانب سروان خلبان ق ر ع و ستوانیکم خلبان جاسم عبد مراد به عنوان شماره 2 به من ابلاغ گردید . محموله هر هواپیما عبارت بود از : چهار عدد بمب 500 کیلوگرمی شدیدالانفجار + دو مخزن سوخت خارجی 800 کیلوگرمی + دو توپ 30 میلیمتری هر کدام با 80 و جمعا 160 گلوله (برای هر هواپیما)
جزئیات ماموریت از لحظه روشن کردن موتورها ، برخاست هواپیماها ، مسیر پرواز و انهدام هدف تا بازگشت و فرود در پایگاه با دقت تمام برای شماره 2 توضیح داده شد .
 [External Link Removed for Guests] 


5-دسته پروازی به سلامت به هوا برخاست و گردشی 358 درجه به سمت راست و در جهت منطقه الدیر در مدت 3 دقیقه و با سرعت 900 کیلومتر بر ساعت و در فاصله 45 کیلومتری نمود . پس از رسیدن به منطقه الدیر مجددا گردشی 060 درجه به سمت راست و در زمان 17 دقیقه و فاصله 260 کیلومتری و در ارتفاع پائین 15 الی 20 متری نمود . پس از عبور از نقطه اول ( الدیر) زمین بسیار باز و فاقد هرگونه عارضه ای بود و فقط تعدادی دکل های برق فشار قوی دیده می شد و پس از ادامه مسیر به سمت هدف ، زمین موجناک شد تا اینکه به نخستین رشته کوههای مرتفع رسیدیم و پس از آن هم رشته کوههای دوم و سوم پدیدار شدند . در اینجا زمان از پیش تعیین شده برای رسیدن به هدف به پایان رسیده بود اما هیچ اثری از نیروگاه را مشاهده نکردم . تصمیم گرفتم تا حدود 30 ثانیه به سمت جلو با حفظ سمت و سرعت هواپیما ادامه مسیر بدهم تا مسافت حدود 7.5 کیلومتر را طی کنم . سپس هواپیما را به پهلو غلطاندم و به پائین و یک دره عمیق نگاه کردم و تعدادی دکل برق فشار قوی را مشاهده نمودم . به چپ چرخیدم و شروع کردم به پرواز برفراز دکل ها در میان دو رشته کوه دوم و سوم . همانطور که به جلو می رفتم شهر کوچکی را در دامنه کوه ها و در سمت چپ خودم دیدم . با ادامه مسیر به جلو توانستم نیروگاه برق را در سمت راست خود ببینم . خیلی خوشحال شدم و این لحظات چقدر زیبا و با سعادت بودند . با رسیدن به هدف که در میان کوههای بلند و در یک دره عمیق واقع شده بود آن را در میان سایت هدف گیری هواپیمایم قرار دادم و سپس با گفتن کلمه الله دگمه رها سازی بمب ها را فشردم . بمبها مستقیما به محوطه نیروگاه اصابت کردند و به طور کاملا تخریب شد و تیرهای برق را می دیدم که به آسمان پرتاب می شدند . سپس دسته پروازی به سلامت از محوطه هدف خارج شد .
 [External Link Removed for Guests] 

6-چند دقیقه بعد شماره 2 در رادیو من را صدا کرد و گفت : قربان می خواهم مخازن سوخت خارجی را رها کنم چون خالی شده اند. من به او گفت : نه نه آنها را رها نکن . این کار ضرورتی ندارد. شماره 2 در طول این ماموریت بسیار عصبی به نظر می رسید و در ارتفاع بسیار کم و حتی گاهی اوقات در زمین های مسطح با ارتفاع کمتر از فرمانده دسته پرواز می کرد . چندین بار در طول مسیر و مخصوصا در راه بازگشت به او تذکر دادم . مسیر بازگشت به پایگاه 236 درجه و مسافت 260 کیلومتر و زمان هم 15 دقیقه بود . (بعلت سبک شدن هواپیماها ) سرعت در مسیر بازگشت بیشتر از مسیر رفت بود . دسته پروازی به سلامت بازگشت و فرود آمد و الحمدلله . پس از فرود و ملاقاتم با شماره 2 خیلی شدید او را تنبیه کردم تا بار دیگر این سرپیچی ها از دستور و پرواز در ارتفاع کمتر از فرمانده دسته صورت نگیرد و به او گفتم در صورت تکرار پروازهایت را متوقف خواهم ساخت . او هم گفت : قربان ان شاء الله دیگر تکرار نخواهد شد . از رسیدن به هدف و انهدام کامل آن خیلی خوشحال بودم و از انجام چنین ماموریت بزرگی بسیار به خود می بالیدم . والعظمة لله الواحد الاحد
 [External Link Removed for Guests] 

فرمانده پایگاه باستقبالم آمد در حالیکه بسیار شاد بود و خوشحالی از چهره اش کاملا هویدا بود . استقبال بسیار گرمی بعمل آورد و خدای را بابت سلامتی ام سپاس گفت و از این دستاورد بزرگ قدردانی کرد. شماره هواپیمایم 2158 و کل زمان عملیات 40 دقیقه بود . اعلامیه شماره 64 ازفرماندهی کل نیروی هوائی صادر و ماموریت ما در ماده 2 بند ب اعلام گردید .
ما عملیات جنگی خود را به این شکل در عمق اراضی دشمن انجام می دادیم و می گفتیم هدف را تا زمان مشاهده و انهدام باید پیگیری می کردیم و اگر به هر دلیلی موفق به یافتن آن نمی شدیم لازم بود تا فرمانده دسته پروازی حتما هدفی ثانویه را اختیار و انتخاب و آنها را مورد حمله قرار دهد . تمام این دستاوردها توفیقی از جانب خداوند العزيز الجبار بوده است .

تذکر : لازم به ذکر است که برخی از نقشه هائی که اهداف را از روی آن انتخاب و تعیین موقعیت می کردیم قدیمی بودند و به همین دلیل انحراف از موقعیت هدف تا حدود 15 کیلومتر به سمت چپ در آن دیده می شد .
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط abdolmahdi »

سلام علیکم و رحمه ا...

انهدام نيروگاه برق آغاجاري  الله الرحمن الرحيم
(وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ * وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ)
صدق الله العظيم / الطارق 1 –   [External Link Removed for Guests] 


1-اهداف راهبردي و اقتصادي و نظامي (ايران) از همان ابتداي جنگ در چنگ عقابان نيروي هوائي عراق قرار داشت و در طول جنگ نيز در قبضه عقابانمان باقي ماند . عمليات عقابان نيروي هوائي عراق با اجراي نقش محوري در برنامه ريزي دقيق و محكم ارائه شده از سوي رهبري سياسي و نظامي توانستند برتري هوائي را به سود ما كسب نمايند.

2-در روز شنبه 4 تشرين الاول 1980 ( تقريبا برابر با 13 مهر ماه 1359) به من ماموريت انهدام نيروگاه برق آغاجاري در قالب دو بمب افكن سوخوي 22 به فرماندهي اينجانب سروان خلبان ق ر و شماره 2 ستوان خلبان سعد احمد جاسم محول گرديد . محوله هر هواپيما شامل 4 لانچر پرتاب موشك هاي c5-k ( جمعا 64 موشك براي هر هواپيما ) + دو مخزن سوخت خارجي 800 كيلوگرمي + 160 گلوله توپ 30 ميليمتري تعيين گرديد . شرح كامل جزئيات ماموريت از سوي اينجانب از لحظه استارت ، برخاست ، مسير پرواز ، حمله و انهدام هدف تا بازگشت و فرود در پايگاه بدقت براي شماره 2 بيان و تاكيد شد كه هدف ما يكي از نيروگاه هاي راهبردي اصلي ايران در منطقه جنوب آن كشور است و وظيفه تغذيه و تامين نيروي برق را در آن منطقه بر عهده دارد.

3- سرعت باد سطحي در منطقه ماموريت شديد بود ( 18 الي 20 گره ) و از جهت شمال به جنوب مي وزيد كه به نوبه خود سبب انحراف هواپيما از مسير اصلي و دور شدن آن از هدف مي گرديد .

4- دسته پروازي به سلامت از پايگاه برخاست و با گردش به طرف راست به سوي منطقه الهارثه در موقعيت 040 درجه و مسافت 20 كيلومتر سمت گرفت . طي اين مسير يك دقيقه و 30 ثانيه زمان مي برد . با رسيدن به شهر الهارثه مجددا به سمت راست و در جهت منطقه كوت عبدالله واقع در جنوب اهواز (به سمت آبادان . ع ) در موقعيت 052 درجه گردش كرديم . سپس مجددا به سمت راست و در جهت شهر خلف آباد در فاصله 60 كيلومتري گردش نموديم . طي اين مسير با سرعت 900 كيلومتر بر ساعت ، 4 دقيقه زمان برد .

5-در نقاط از پيش تعيين شده اول و دوم ، مسير را تصحيح كرديم و به ناحيه راست شهر خلف آباد رسيديم درحاليكه انحراف ما از مسير به حدود 3 كيلومتر بالغ شده بود كه بازهم اصلاح مسير را براي بار چندم مي طلبيد . خواندن نقشه مسير از سوي فرمانده دسته قبل از برخاستن جدا ضروري است تا بتواند نقاط راهنما در روي زمين ( مثل شهر ، روستا ، جاده هاي عمومي ، جاده های قدیمی ، رودخانه ، راه آهن ، كوه ها و درياچه ها ) را بشناسد . دسته پروازي به مسير خود ادامه داد اما در سمت چپ زمين كم كم بدليل پستي و بلندي مواج شد ولي در سمت راست زمين همچنان صاف و مسطح بود. دسته پروازي همچنان به سمت نقطه 125 درجه كه محل موقعيت هدف بود به پيش مي تاخت و لازم بود كه حتما از روي فرودگاه أغا جاري (الاميدية) عبور كنيم . در يك چشم بر هم زدن در سمت راست خودم دو هواپيماي حمل و نقل نظامي متوسط را در نزديكي برج مراقبت فرودگاه أغا جاري مشاهده كردم .

6-به ذهنم رسيد تا پس از انجام ماموريت اصلي كه در فاصله حدود 50 كيلومتري اين پايگاه واقع شده بود ، اين دو هواپيما را هم منهدم كنيم . در طول مسير كابل هاي برق فشارقوي ( tension – Hi-) را مستقيما در مقابل دسته پروازي مشاهده كردم . بنابراين ارتفاع را به 50 الي 70 متر افزايش دادم تا به اين كابل ها برخورد نكنيم و سپس مجددا ارتفاع را كم كردم . با عبور از رشته كوه هاي اول و دوم ، كم كم زمين هم حالت كوهستاني پيدا نمود .

7-زمان تعيين شده براي انجام ماموريت ( 16 دقيقه و 40 ثانيه ) به پايان رسيد . هواپيما را به سمت چپ غلطاندم تا بتوانم هدف را در زير پايم ببينم . هدف در زير هواپيما و در سمت راست قرار داشت . گردشي به سمت هدف انجام داديم و با زاويه 20 درجه بر روي آن شيرجه زديم . هدف را در سايت هدفگيري هواپيما قرار دادم و تمام راكت ها را به سمت آن شليك كرده و مستقيما هدف را مورد اصابت قرار دادم .

8- در اين هنگام و پس از اتمام شليك راكتها ، موتور هواپيمايم دچار نقص شد و آْلات دقيق نشان دهنده دور موتور (RPM) به (N1=32%) و نيز (N2=41%) كاهش يافتند و اين به معني خاموش شدن قريب الوقوع موتور به صورت كامل مي باشد . علت اصلي هم افت جريان هواي ورودي به توربين موتور بود كه منجر به خاموش شدن موتور مي گرديد . ساير آلات دقيق هم ( مثل درجه حرارت موتور تقريبا صفر – شبكه فشار هيدروليك ، هوا و روغن تماما صفر را نشان مي دادند ) . در اين هنگام دسته هدايت هواپيما (Stick ( را به عقب كشيدم تا هواپيما را سمت بالا رفته و از حالت شيرجه خارج شود و دسته گاز (Throttle) را هم به دور درجا براي موتور (IDLE) برگرداندم و خداوند در قبل من حاضر بود و در الملمات در طول مسير رفت و برگشت حتي يك لحظه هم از ياد او غافل نشدم چرا كه او در مشكلات ياري رسان است و اوست كه به سرباز وطن در زمين و آسمان ياري مي دهد و تقدير تماما در دست خداست و هيچ ذكري نزد من به جز مناجات با الله الواحد الاحد القادر على كل شيء وبيده كل شيء نبود و گرفتاري من را هم كسي به جز او نميدانست پس با خودم و در خودم در نهايت آرامش و التماس و استغاثه خدا را صدا زدم اي رب الارباب (يا الله يا الله يا الله) و در خواست كردم تا دگمه روشن كردن موتور در آسمان عمل كند . ( اين دگمه اي است كه در آسمان به روشن شدن موتور كمك مي كند و دقيقا در زير دست چپ من قرار داشت ) .

9-علت اصلي خاموش شدن موتور ، شليك تمام راكتها در يك لحظه بود كه منجر به ورود گازهاي خروجي اين راكتها به درون ورودي هوا و در نتيجه خفگي موتور بود . بايد دانست كه تمام موتورها بر مبناي 4 بخش اصلي عمل مي كنند كه نمي توان از هيچكدام صرفنظر نمود ( هواي خالص – اكسيژن – سوخت و شعلع آتش در محفظه احتراق موتور ) . پس از توسل به درگاه الهي صداي كاركردن موتور هواپيما را مجددا شنيدم و دور موتور (RPM) مجددا به وضعيت دور درجا (IDLE) بازگشت و درجه نشان دهنده موتور نيز وضعيت (N1 – N2) كه (57%) خوانده مي شود را نشان مي داد كه اين بيانگر وضعيت كاركرد طبيعي موتور بود . درجه حرارت موتور هم ابتدا به 550 درجه و سپس به 350 درجه بازگشت كه اين هم درجه طبيعي حرارت موتور در هنگام كاركردن مي باشد. همزمان تمام سيستم هائي كه قبلا صفر خوانده ميشدند به وضعيت طبيعي خود بازگشتند . در اين لحظه دسته گاز (Throttle) را به جلو فشار دادم تا موتور به حداكثر دور خود يعني 100% رسيد و چراغ سبز رنگ نشانگر كاركرد طبيعي موتور در حداكثر دور (MAXIMUM) روشن شد و ديگر يقين كردم كه هواپيما به صورت كاملا طبيعي كار مي كند .  [External Link Removed for Guests] 

10- در جريان مشكل پيش آمده و پس از آن با شماره 2 در تماس بودم و برغم آن ، همچنان ايده نابودي دو هواپيماي حمل و نقل در فرودگاه اميديه در ذهنم نقش بسته بود . بنابراين تصميم گرفتم كه به سمت فرودگاه بازگردم . دوباره زمين در زير پايمان مواج شد و كابل هاي برق فشار قوي هم پديدار شدند كه مي بايست براي عبور از آنها ارتفاع مي گرفتيم و من هنوز از انجام اين كار هراس داشتم . با شماره 2 تماس گرفتم و به او دستور دادم كه وضعيت سوئيچ مهمات را از راكت به تيربار تغيير دهد . به فرودگاه كه نزديك شديم كمي به سمت موقعيت دو هواپيماي حمل و نقل ارتفاع گرفتم و دو هواپيما را در سايت هدفگيري هواپيمايم قرار داده و 160 گلوله تيربار 30 ميليمتري را به سمتشان شليك و اصابت گلوله ها و آتش گرفتن هواپيماها را مشاهده كردم . شماره 2 فرياد زد : قربان هواپيماها آتش گرفتند . من هم به او گفتم تو خودت هم انها را زدي . او گفت : بله قربان . از وضعيت شيرجه خارج شدم و در همين حال پدافند هوائي دشمن بر روي دسته پروازي آتش گشود . اما سرعت زياد و ارتفاع كم به ما كمك كرد تا از منطقه هدف خارج شويم بدون انكه مورد اصابت واقع شويم .

11- سپس به سمت چپ گردش و پس سوز هواپیما را روشن کردم تا سرعت را زیاد کنم اما پس از چند ثانیه چراغ اخطار اصلی که مستقیمادر جلوی چشمانم قرار داشت روشن شد . چراغ قرمز Engine Over Heat هم در صفحه اضطراری روشن شد که آن هم اشاره به افزایش غیرعادی درجه حرارت موتور داشت . خیلی زود اقدامات لازم را بعمل آوردم و با خاموش کردن پس سوز و افزایش سرعت موتور به حداکثر MAX- R P M چراغ قرمز و علامت اخطار هم خاموش شدند . اما با طی کردن مسافت کوتاهی دوباره چراغ قرمز و علامت اخطار روشن شدند . این بار دور موتور را به 95و سپس 88% کاهش دادم . این دو عدد ، بهترین دور موتور را برای خنک شدن موتور بمب افکن سوخوی 22 نشان می دهند اما در این حالت سرعت هواپیما به 750 الی 780 کیلومتر بر ساعت کاهش خواهد یافت .

12- این وضعیت اضطراری نزد خلبانان و به زبان روسی بامباش نامیده می شود که در این حالت در عرض دو ثانیه حرارت موتور به 1000 درجه سانتی گراد رسیده و منجر به ذوب شدن موتور می شود . اما هواپیما مجهز به سامانه ای خودکار است که این وضعیت را خنثی می کند و این دقیقا همان وضعیتی است که هواپیمای من به آن دچار شده بود . هنوز تا پایگاه 180 کیلومتر و گوئی 180 سال فاصله داشتم . سمت بازگشت به پایگاه 264 درجه و زمان مورد نیاز هم 13 دقیقه بود . به شماره 2 نگاه کردم که با حداکثر سرعت به سمت پایگاه در حال حرکت بود . به او گفتم : سعد ، در جایگاه هواپیمای شماره 3 قرار بگیر و این وضعیت را حفظ کن . شماره 2 صدایم را شنید و دستور را اطاعت کرد . دسته پروازی به مسیر خود ادامه داد و با گذشت از روی یگان های زمینی ایرانی به یگان های خودی در نزدیکی شهر اهواز رسید . در اینجا دیگر قلبم مطمئن شد که می توانم وارد خاک کشورم شوم پس با قدرت به دستگیر صندلی پران چسبیدم که در صورت خاموش شدن و یا افزایش درجه حرارت موتور از آن استفاده کنم . از کانال رادیویی کنترل هوائی منتقل و به کانال رادیوئی پایگاه متصل شدم و به سلامت در آنجا فرود آمدم . هواپیمای من بمب افکن سوخوی 22 به شماره سریال 2073 بود . زمان کلی عملیات 40 دقیقه و در این راستا اعلامیه شماره 59 فرماندهی کل نیروهای مسلح نیز صادر گردید .

13- نقص فنی بوجود آمده در شناسنامه هواپیما ثبت و مراتب به گردان تعمیر و نگهداری پایگاه ارجاع گردید . پس از بررسی مشخص شد که هواپیما زمینگیر و موتور آن بشدت آسیب دیده است . بنابراین موتور دیگر جایگزین و من در یک پرواز آن را آزمایش کردم و پس از آن هواپیما به رده عملیاتی بازگشت .

14- می توانستم پس از انجام ماموریت مستقیما به پایگاه بازگردم مخصوصا پس از بروز مشکل خاموش شدن موتور . اما شعور و احساس من به عنوان یک رزمنده شرافتنمد عراقی که شرکت در نبردهای سرنوشت ساز با دشمنی متجاوز برایش افتخار محسوب می شود ، من را مجبور ساخت تا ماموریت دیگری را در دل همان ماموریت به انجام برسانم و نمی توانستم خاک ایران را ترک کنم در حالیکه هدف دیگری مشاهده کرده و قادر به انهدام آن بوده باشم و آن هم دو فروند هواپیمای ترابری در فرودگاه امیدیه بود . پس به خدا توکل کردم و ماموریت را بانجام رساندم .

به این ترتیب ما از اهدافی (ثانویه ) که امکان نابودی آنها در جریان یک ماموریت جنگی وجود داشت صرفنظر نمی کردیم و این اشتیاق هر رزمنده غیور عراقی بود.
 [External Link Removed for Guests] 




هرگونه برداشت یا نقل قول و یا کپی برداری از این مقاله با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است .
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Novice Poster
Novice Poster
پست: 85
تاریخ عضویت: شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۲, ۷:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 126 بار
تماس:

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط arteash »

سلام دوست عزیز بازم ممنون از پست های بسیار زیبا و جالب جناب عالی
میشه لطف کنی منبع مطالب رو برام بگذاری
Novice Poster
Novice Poster
پست: 85
تاریخ عضویت: شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۲, ۷:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 126 بار
تماس:

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط arteash »

یا اگه امکان داره دوست عزیز با این شماره با من تماس بگیر 09178163820
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط abdolmahdi »

سلام علیکم و رحمه ا...

حمله به پادگان شیخ بدیر در جاده اهواز – آبادان ( الاحواز- عبادان )
و سقوط هواپیمای ستوانیکم خلبان امير محمد محمود السامرائي
  الله الرحمن الرحيم
(فَأَهْلَكْنَا أَشَدَّ مِنْهُم بَطْشًا وَمَضَى مَثَلُ الأَوَّلِينَ)
صدق الله العظيم / الزخرف  
 [External Link Removed for Guests] 

1- امروز 36 سال از عملیات حمله به پادگان شیخ بدیر ایران و سقوط هواپیمای ستوانیکم خلبان امير محمد محمود السامرائي که در قالب یک دسته دو فروندی از بمب افکن های سوخوی 22 این ماموریت را انجام داد می گذرد .


2- در روز شنبه 25 تشرين الأول 1980 ( تقریبا برابر با 4 آبان ماه سال 1359 ) به من ماموریت داده شد تا پادگان شیخ بدیر واقع در جاده ارتباطی اهواز – آبادان را در قالب یک دسته دو فروندی به فرماندهی اینجانب سروان خلبان قيس ربيع العبيدي و شماره 2 ستوانیکم خلبان محمد سلمان محمد مورد حمله قرار دهیم . هواپیمای فرمانده دسته مسلح به 64 راکت C5K و 160 گلوله توپ 30 میلیمتری و هواپیمای شماره 2 مجهز به 20 بمب خوشه ای به وزن 100 الی 120 کیلوگرم بود.


3- به سلامت به هوا برخاستیم و به طرف راست و به سمت شهر الدیر و در نقطه 358 درجه گردش کردیم که طی این مسافت 45 کیلومتری با سرعت 900 کیلومتر بر ساعت 3 دقیقه زمان برد. پس از رسیدن به این نقطه مجددا به طرف راست و در جهت هدفمان پادگان شیخ بدیر در نقطه 090 درجه سمت گرفتیم که این مسافت 90 کیلومتری را می بایست در ارتفاع کم 10 الی 15 متری طی می کردیم . زمین در این منطقه صاف و مسطح و بدون هیچگونه عوارضی است مگر دکلهای انتقال برق فشار قوی که با عبور از آنها مجددا به ارتفاع پائین خود بازمی گشتیم . در زمان مقرر و پس از عبور از رودخانه کارون پادگان را در سمت چپ خود مشاهده کردم و در همان حال دو تریلی یخچال دار بزرگ ویژه حمل مواد غذائی منجمد را نیز مشاهده نمودم که بر روی آنها نشانه رفته و چند راکت معدود را به سمتشان شلیک کردم که هر دو تریلی منهدم شدند . حدود 15 کیلومتر به سمت جلو ادامه مسیر دادم و به سمت چپ و نقطه 270 درجه گردش کردم و به جاده اصلی که دو شهر اهواز و آبادان ( الاحواز – عبادان) را به هم متصل می کند رسیدم و در همین لحظه پادگان را در مقابل خود و یگان های مستقر موجود در آن را در دو طرف جاده اصلی نیز مشاهده کردم . هدف را در سایت هدفگیری هواپیما قرار داده و تمام راکت های باقی مانده را به طرف آن شلیک کردم . تمام راکت ها به اهداف اصابت کردند و با تمام شدن راکت ها وضعیت سوئیچ مهمات را از راکت به تیربار تغییر دادم تا بقیه هدف ها را با تیربار هواپیما بزنم . پس سوز را هم روشن کردم تا با سرعت از منطقه دور شوم . در حال عبور از روی یگان های زمینی ایران بودم که هواپیمایم هدف آتش توپهای ضد هوائی ایران قرار گرفت و چراغ خطر قرمز رنگ اصلی هواپیما و نیز چراغ پمپ انتقال سوخت روشن شد . بلافاصله اقدامات لازم را انجام دادم و پس سوز را خاموش کرده و دور موتور را به 80% (R. P. M) یعنی حداقل میزان دور مورد نیاز برای پرواز و مخصوصا در خاک دشمن کاهش دادم . در این دور ، مصرف سوخت موتور هواپیما خیلی کاهش می یابد . فاصله من تا اروند رود (شط العرب) و مرزهایمان حدود 18 کیلومتر بود و من هر لحظه انتظار داشتم تا موتور هواپیمایم بدلیل از کار افتادن پمپ های اصلی انتقال سوخت خاموش شود اما هواپیما به پرواز ادامه داد و از روی رودخانه بهمنشیر آبادان (عبادان) هم عبور کردم . لحظات خیلی ترسناک و سختی بود چرا که در صورت خاموش شدن موتور می بایست هواپیما را ترک و با چتر نجات در زمین های دشمن فرود می آمدم و اسیر می شدم اما من مرگ را به اسارت در چنگ ایرانی ها ترجیح می دادم . ولی به یاری خدا از اروند رود (شط العرب) هم گذر کردم و وارد خاک خودمان شدم و تا 1500 متری کمی ارتفاع گرفتم . کانال رادیو را از کنترل هوائی به کانال فرودگاه انتقال دادم و با برج مراقبت تماس گرفتم و به آنها گفتم که هواپیمایم مورد اصابت قرار گرفته است و بزودی وارد مرحله تقرب و فرود خواهم شد . الحمدلله این کار انجام شد و شماره 2 هم پس از من به سلامت فرود آمد .

4- هنگام رسیدن به آشیانه هواپیما و خاموش ساختن موتور متوجه اصابت دو گلوله ، یکی به شیشه جانبی آسمانه کابین خلبان از سمت چپ شدم . این شیشه ضد گلوله است و یکی از گلوله های ضدهوائی دشمن مستقیما به آن اصابت کرده و به بالا کمانه کرده بود اما شیشه ترک خورده بود. اما گلوله دوم به محل قفل درب قوس دار آسمانه کابین اصابت کرده بود و اگر چند سانتیمتر بالا یا پائینتر می خورد وارد کابین شده و حتما مرا می کشت ولی خدا من را حفظ کرد . موقعی که از هواپیما پیاده می شدم محل اصابت چند گلوله دیگر را به پمپ های سوخت ، سامانه استارت اولیه موتور هواپیما TURBO –STARTER را هم مشاهده کردم . هواپیما بدلیل عدم قابلیت پرواز از سرویس خارج و به گردان تعمیر و نگهداری منتقل گردید .


5- پس از رسیدن به اطاق پرواز برای نوشتن گزارش ماموریت ، فرمانده پایگاه در آنجا حضور داشت تا به من بگوید فرمانده لشگر سوم نیروی زمینی عراق شخصا با او تماس گرفته تا از دو خلبانی که در انجام این ماموریت شرکت داشتند تشکر نماید . چرا که نتیجه حمله به این پادگان بسیار موثر و برای دشمن دردناک بوده است . هواپیمای من یک فروند بمب افکن سوخوی 22 به شماره سریال 2073 بود . زمان کلی عملیات 25 دقیقه و ستاد کل فرماندهی نیروهای مسلح نیز در اعلامیه شماره 102 ماده ب و بند 3 به آن اشاره نمود.


6- در همان روز 25 تشرين الأول 1980 همان ماموریت مجددا تکرار شد و باز هم دو فروند بمب افکن سوخوی 22 به فرماندهی ستوانیکم خلبان محمد سلمان محمد و ستوانیکم خلبان امیر محمد السامرائی همان منطقه را مورد اصابت قرار دادند . فرمانده دسته همان شماره 2 در پرواز امروز صبح من بود . هوا غبار آلود و شعاع دید فراتر از یک کیلومتر نبود . ساعت 1640 دقیقه بعداز ظهر و شماره 2 در اطاق خوابش در حال استراحت بود که با او تماس گرفته شد تا خود را سریعا به اطاق پرواز برساند تا ماموریتی را انجام دهد . پس از بیان شرح کامل ماموریت توسط فرمانده دسته ، دو هواپیما به سلامت برخاستند و من در مقر گردان 109 نشسته بودم و به صدای تماس های رادیوئی دو خلبان از طریق دستگاه تماس R – 809 مستقر در مقر گردان گوش می دادم . زمان بندی و مسیر پرواز را به خوبی می شناختم چون خودم امروز صبح این ماموریت را انجام داده بودم . پس از رسیدن دسته به منطقه هدف ( پادگان شیخ بدیر) شنیدم که فرمانده دسته شماره 2 را صدا زد تا وجود دکل های برق فشار قوی را به او گوشزد شود و کمی ارتفاع بگیرد . اما شماره 2 در افزایش ارتفاع تاخیر کرد و در ارتفاع پائین باقی ماند و بدلیل بدی هوا نتوانست دکل و کابل ها را مشاهده نماید و در نتیجه هواپیمایش به یکی از کابل ها برخورد نمود و آتش گرفت . فرمانده دسته با شماره 2 تماس گرفت و به او گفت : امیر اگر می توانی برگرد و خودت را به خاک خودمان برسان . اما شماره 2 به او گفت نه نمی توانم برگردم . موتور هواپیمایم خاموش شده . فرمانده دسته به او گفت : امیر بپر ، بپر . او هم دستور را اطاعت کرد و در نزدیکی پادگان شیخ بدیر از هواپیما به بیرون پرید . همان لحظه به اطاق پرواز رفتم و به فرمانده پایگاه گفتم : قربان اجازه دهید پرواز کنم و امیر را نجات دهم . یک بالگرد را بفرستید تا او را نجات دهم چون من منطقه را خوب می شناسم . فرمانده پایگاه گفت : بنشین . دچار احساسات شده ای و عقلت را از دست داده ای . اگر اینکار را انجام دادیم و تو هم اسیر شدی چه جوابی بدهم ؟ من هم بناچار نشستم و تا زمان بازگشت فرمانده دسته منتظر ماندم . فرمانده دسته به اطاق پرواز آمد اما گریان و غصه دار بابت از دست دادن دوستش و هم اطاقی اش که با هم در یک اطاق می خوابیدند . او گفت : پس از برخورد شماره 2 با کابل های فشار قوی هواپیمایش کاملا آتش گرفت و من به او دستور دادم تا هواپیما را ترک کند . او هم با چتر در خاک دشمن فرود آمد و یک وانت به سمتش رفت و او را برداشت اما دیگر از سرنوشت او تا امروز اطلاعی نداریم .  [External Link Removed for Guests] 

7- امیر ( که واقعا اسم با مسمایی است برای او ) از افسران شجاع خلبان و مصداق کامل یک سرباز واقعی بود . او بسیار مودب ، شایسته ، خوش خلق ، با هوش ، خجالتی ، آرام ، بخشنده و یک مومن واقعی به خدا بود . خوب پرواز می کرد و چندین ماموریت جنگی را در عمق خاک ایران انجام داد . نبود او خسارت واقعی برای نیروی هوائی و گردان 109 محسوب می شود. انسانی با چنینی صفاتی بسیار کم دیده می شود . خداوند او را بیامرزد و ما را هم بیامرزد . او ساکن منطقه الاعظمیه بغداد بود . متاهل و یک دختر به نام نور داشت که در هنگام شهادتش تنها شش ماه سن داشت . اینها قهرمانانی هستند که در راه عراق و مردمش به شهادت رسیدند و مانند ستارگان در آسمان عراق می درخشند . خداوند هر کدامشان را که شهید و یا مرحوم شده رحمت کند و بازماندگان ایشان را حفظ و به ایشان سلامتی و تندرستی و عمر طولانی عنایت بفرماید .


تذکر راوی این مقاله : بهتر بود که این ماموریت در چنین هوای نامساعد و و زمان نامناسب انجام نمی شد . ولی دستور دستور است .




هرگونه برداشت یا نقل قول و یا کپی برداری از این مقاله با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است .
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Novice Poster
Novice Poster
پست: 85
تاریخ عضویت: شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۲, ۷:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 126 بار
تماس:

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط arteash »

:) :) :) مثل همیشه عالی
حداقل شمارتو برام smsکن
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط abdolmahdi »

سلام علیکم و رحمه ا...

ماجراي پناهندگي خلبان ايراني با هواپيمايش به عراق  [External Link Removed for Guests] 

در ماه نيسان سال 1985 ( تقریبا اردیبهشت ماه سال 63 ) وابسته نظامي عراق در كشور افغانستان ،با مديريت خود در عراق تماس گرفت و گفت در افغانستان تعدادي افسر فراري ايراني وجود دارند كه در بين آنها دو خلبان نظامي هم ديده مي شود . ( وابستگان نظامی توسط سازمان جاسوسي عراق گزينش شده و پس از گذراندن يك دوره ششماهه در آكادمي جاسوسي در اين سازمان به محل ماموريت خود اعزام مي شدند ) به او دستور داده شد كه بر روي آنها كار كند و آنها را راضي كند تا به عراق پناهنده شوند . پس از گذشت مدتي كه تحت نظر بودند و با آنها ارتباط برقرار شده بود سرانجام موافقتشان براي پناهندگي به عراق جلب گرديد . مدتي بعد عملیات انتقال آنها به عراق انجام شد و از سوي مقامات مورد استقبال قرار گرفتند . آنها 4 نفر بودند كه بلافاصله اسكان داده شده و مورد حمايت قرار گرفتند. از سوي سازمان جاسوسي عراق هم گروهي مامور شدند تا در مورد وضعيت آنها در ايران و دلايل پناهندگي شان و نيز چگونگي استفاده از ايشان تحقیقات لازم را بعمل آورند . در پايان بررسي ها مشخص شد كه آنها از مخالفين بوده و يكي از آنها خلبان بالگرد شينوك مي باشد كه در نبردهاي شرق دجله در سال 1984 هم مشاركت داشته است . پس از مدتي از ايشان خواسته شد كه با دوستان ناراضي خود در ايران تماس بگيرند و آنها را نيز ترغيب كنند كه به عراق پناهنده شوند . اقدامات ما عمدتا بر روي خلبان بالگرد متمركز گرديد و پس از مدتي او به ما اطلاع داد كه يك خلبان ديگر (1) با درجه سرواني مايل است تا با جنگنده خود از نوع F-4 به عراق پناهنده شود . موافقت مقامات مافوق كسب گرديد و تماس ها با خلبان ايراني افزايش يافت و در اين راستا يكي از افسران (اطلاعاتی عراق ) به فرانسه سفر نمود و در آنجا با سروان خلبان ايراني ملاقاتي انجام داد . ( افسران ايراني ممنوع السفر نبوده اند ) (2) پس از برگزاری جلسه ملاقات ، افسر عراقي بسيار شاد و خوشحال به عراق بازگشت و گفت كه توانسته خلبان ايراني را متقاعد كند كه با هواپيمايش به عراق بيايد اما خلبان ايراني زمان مشخصي را تعيين نكرده و از او مهلت خواسته تا بتواند سرفرصت مقدمات اين كار را فراهم سازد و در زمان مناسب به عراق پناهنده شود.

گزارش ماموريت ثبت و بررسي گرديد و مشخص شد اطلاعاتي را كه خلبان ايراني به افسر عراقي داده كاملا صحيح بوده است . مهلت خواسته شده توسط خلبان ايراني به پايان رسيد و از سوي مقامات با او تماس گرفته شد و خلبان ايراني ضمن ابراز علاقه مجدد به پناهندگي از مقامات عراقي خواست تا مبلغ 200 هزار دلار را به حسابي خاص نزد بانكي تعيين شده به نام او واريز كنند . از آنجائیکه 200 هزار دلار مبلغ هنگفتي بود و طبق دستور صرف اينگونه مبالغ بالا ممنوع بود ، برای انجام چنین هزینه ای می بایست دستور مستقیم شخص رئيس جمهور اخذ می گردید . از اينرو مكاتبات شخصي و كاملا سري با رئيس جمهور آغاز شد و در آن سير كامل عمليات جاسوسي و نياز به صرف چنين مبلغي به اطلاع ايشان رسيد . رئيس جمهور هم از تلاش هاي مديريت اطلاعاتي تقدير نمود و با تخصيص اين مبلغ موافقت كرد . بنابراين افسر اطلاعاتي عراق يكبار ديگر سفري به پاريس نمود و مبلغ مورد نظر را به بانك تعيين شده تحويل داد و با افسر ايراني تماس گرفت و مراتب واريز وجه و نيز آمادگي عراق براي پذيرش او با هواپيمايش را به اطلاع او رساند. از سوي ديگر مديريت دستگاه اطلاعاتي با فرمانده منطقه سوم پدافند هوائي ملاقاتي خصوصي برگزار نمود و با توضيح كامل عمليات براي وي از ايشان درخواست اتخاذ تدابيري براي پذيرش هواپيماي فانتوم نمود و در عين حال طبقه بندي بالاي امنيتي اين موضوع را به ايشان يادآور شد. فرمانده منطقه هوائي هم اقدامات لازم و منجمله تعيين يك كريدور امن هوائي براي ورود جنگنده ايراني و نيز پيش بيني هاي لازم براي تماس با خلبان ايراني را بعمل آورد . همچنين ايجاد يك چتر امنيتي ( با استفاده از جنگنده هاي عراقي ) براي همراهي با هواپيماي ايراني و اجبار او به فرود و يا سرنگوني آن در صورتي كه او قصد ديگري داشته باشد هم پيش بيني گردید . متعاقبا موافقت شد كه روز و زمان ورود جنگنده ايراني به منطقه سوم هوائي ابلاغ شود. پس از چندي ماموريتي در نزديكي خطوط مرزي به خلبان ايراني محول گرديد و او قصد داشت تا وارد خاك عراق شود اما كمك خلبان و كنترل شكاري ايران به او اخطار داد كه بيش از حد به مرز نزديك شده اي و او نيز به پايگاه بازگشت و اين نقشه در اين مرحله ناكام ماند . به همین دلیل رئيس جمهور مدير اطلاعات را احضار نمود و از او پرسيد كه آيا اين عمليات نيرنگ نيست و آيا خلبان ايراني به اين وسيله قصد نفوذ به فضاي كشورمان و حمله به اهداف حياتي را ندارد ؟ از اين رو اقدامات احتياطي صورت گرفت .

پس از دو هفته خلبان ايراني با ارسال پيامي مخصوص زمان ورود خود را اعلام نمود. در صبح روز بعد و در حدود ساعت 10 صبح جنگنده فانتوم ايراني وارد شد و در پايگاه هوائي امام علي (ع) فرود آمد و از سوي سرتيپ خلبان مظهر الفرحان افسر حفاظت اطلاعات نيروي هوائي مورد استقبال قرار گرفت . خلبان ايراني دو روز را در پايگاه هوائي سپري نمود و سپس به همراه خلبان دوم كه اطلاعي از نقشه پناهندگي او به عراق نداشت با يك فروند هواپيماي مخصوص به بغداد منتقل شدند و موفقيت عمليات نيز باطلاع رئيس جمهور و فرمانده كل قوا رسيد و ايشان دستور دادند تا عمليات را در رسانه هاي عمومي باطلاع همگان برسانند . فيلم فرود جنگنده ايراني هم در شبكه هاي تلويزيوني به نمايش درآمد . كليه افراد درگير در انجام اين عمليات هم از سوي فرذمانده كل قوا با اعطاي خودروي شخصي مورد تشويق قرار گرفتند. خلبان دوم هواپيما هم بنا به درخواست خلبان پناهنده به ايران عودت داده شد (3) . در آن زمان شوروی پیشنهاد داد تا هواپیمای F-4 را با تعدادی هواپیما معاوضه کند اما مقام فرماندهی کل قوا این موضوع را رد کرد . تمام مراحل اين عمليات تحت امر سرتيپ ستاد محمود شكر شاهين فرمانده وقت سازمان اطلاعاتي ارتش صورت گرفت . تمام اركان ارتش عراق وظايف خود را به همين شكل و به بهترين وجه انجام مي دادند.

 [External Link Removed for Guests] 


توضیحات :
1- نام این خلبان ستوان رحمان قناعت پیشه است که در اوایل جنگ در مأموریت¬های متعدد جنگی شرکت کرد و خوش درخشید. اما به ناگاه به دلایلی تصمیم نامعقولی گرفت و با یک فروند هواپیمای اف-4 به دشمن بعثی پناهنده شد و در عراق فرود آمد. از این زمان او کمک¬های زیادی به دشمن کرد و سبب ایجاد مشکلات و تلفاتی در میان خلبانان خودی شد. به همین دلیل در میان همکاران به «خیانت پیشه» معروف شد .

2- در مقاله قید شده که افسر اطلاعاتی عراق در فرانسه با ستوان قناعت پیشه ملاقات داشته است چرا که نظامیان ایرانی در آن زمان ممنوع الخروج نبوده اند. با توجه به شرایط جنگی حاکم در آن زمان ، این نکته بسیار جای تعجب دارد و بالشخصه برای من قابل قبول نیست. همه ما می دانیم که در آن زمان فرانسه محل استقرار منافقین بوده و به احتمال قوی افسر عراقی با منافقین در ارتباط بوده است .

3- عراقی ها مدعی هستند که خلبان دوم هواپیما که داوود صحتي دهخوارقاني نام داشت بنا به درخواست قناعت پیشه به ایران بازگردانده شد . این هم قطعا صحیح نیست چرا که ایشان در سال 1369 به همراه سایر اسرای ایرانی آزاد شد و به وطن بازگشت .

4- اگر اشتباه نکنم آمریکائی ها یک خلبان را برای انتقال جنگنده ایرانی به عراق اعزام کردند اما خلبان آمریکائی هواپیما را برای پرواز مناسب نیافت . به همین دلیل هواپیما بلا استفاده در پایگاه هوائی عراق زمینگیر شده بود. سرانجام در جریان حملات نیروی هوائی ائتلاف به عراق در سال 1990 -91 این هواپیما مورد اصابت قرار گرفت و منهدم شد . تصاویر ذیل مربوط به بقایای همان هواپیماست .   [External Link Removed for Guests]

[External Link Removed for Guests]

[External Link Removed for Guests]   لینک زیر بروید و فیلم فرود جنگنده فانتوم ایرانی در پایگاه هوائی عراق را مشاهده بفرمائید.
[External Link Removed for Guests] 

هر کدام از عزیزان که تصویری از خلبان خائن یا کمک خلبان ایشان دارد دراختیار ما بگذارد .



هرگونه برداشت یا نقل قول و یا کپی برداری از این مقاله با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است .
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط abdolmahdi »

سلام علیکم و رحمه ا...

سرنگوني جنگنده F-14 ايراني توسط عقابان تيزچنگ عراقي

عقابان شجاع ما در جريان جنگ قادسيه (1980 – 1988) توانستند در عمليات رهگيري به روش هاي مختلف ( راه دور ، نزديك ، مقابل و تاكتيك هاي فريب و ... ) دهها جنگنده ايراني را در جريان نبردهاي هوائي سرنگون سازند . در جريان يكي از همين درگيري ها يك فروند جنگنده برتري هوائي F-14 توسط يك فروند ميگ 21 به خلباني م ن * جمعي گردان 37 شكاري سرنگون گرديد . اكنون داستان اين نبرد را از زبان يكي از عقابان تيز چنگ برايتان بازگو مي كنيم . ( متاسفانه امكان تعيين تاريخ دقيق اين درگيري ممكن نيست ) .


در يكي از روزهاي سال 1981 ، يكي از گردان هاي منطقه سوم پدافند هوائي براي چندمين بار حضور يك جنگنده F-14 ايراني را در فاصله 100 كيلومتري شرق آبادان و در ارتفاع 11 كيلومتري (؟) و ايستائي آن را در طي چند روز متمادي رصد نمود. فرمانده منطقه پدافند هوائي به اين نتيجه رسيد كه اين هواپيما از رادار خود به عنوان پيش اخطاراستفاده مي كند ( جهت اطلاع ، رادار اين جنگنده قادر است تا اهداف را حتي در كمترين ارتفاع شناسائي نموده و حتي هدف را به سادگي از پستي و بلندي هاي زميني تشخيص دهد ) . فرمانده با هماهنگي فرماندهي كل نيروي هوائي و پدافند هوائي اقدام به طرح نقشه اي به شرح ذيل و با همراهي سرگرد خلبان م ن نمود تا جنگنده ايراني را هدف قرار دهد .
 [External Link Removed for Guests]
جنگنده میگ به شماره سریال واقعی 681 به خلبانی سرگرد محمد نبیل در حال شلیک موشک هوا به هوای MAGIC  


طرح عمليات :
•ارسال دو جنگنده ميگ 21 مجهز به دو تير موشك هوا به هواي MAGIC با مخازن سوخت خارجي
•پرواز در ارتفاع بسيار كم براي وانمود به انجام حمله اي به سمت يكي از اهداف در عمق خاك ايران
•هنگاميكه جنگنده ميگ دقيقا به نقطه اي در زير جنگنده F-14 ايراني رسيد مخازن سوخت خارجي را رها ساخته و به صورت عمودي (؟) و با روشن نمودن پس سوز به سمت جنگنده ايراني يورش مي برد .
•جنگنده F-14 ايراني غافلگير شده و اقدام به سرنگوني آن مي گردد .


اجراي عمليات :
در يكي از روزهاي سال 1981 نقشه باجراء درآمد و دو جنگنده ميگ در ارتفاع كم به سمت نقطه از پيش تعيين شده حضور F-14 ايراني به پرواز درآمدند و سپس سرعت خود را 1000 كيلومتر بر ساعت افزايش دادند . دقيقا پس از رسيدن به نقطه اوج گيري ، پس سوز را روشن كرده و با رها ساختن مخازن سوخت به سمت جنگنده F-14 هجوم بردند . در همين لحظه پدافند هوائي ايران دو جنگنده ميگ 21 را در حاليكه در حال افزايش ارتفاع خود به صورت افقي بودند رديابي و به جنگنده F-14 هشدار مي دهد .

در جريان اوج گيري ، سرگرد خلبان محمد نبيل احمد جنگنده F-14 را مشاهده مي كند كه در حال انجام گردشي شديد به طرف دو هواپيماي ميگ 21 است . در همان لحظه سرگرد محمد نبيل احمد علامت قفل رادار هواپيمايش بر روي هدف را دريافت مي كند. او موشك MAGIC را شليك كرده و ملاحظه مي كند كه موشك مسير خود را به شكل حلزوني طي مي نمايد و نگران مي شود كه مبادا موشك به هدف اصابت نكند و بنابراين موشك دوم را شليك مي نمايد .
 [External Link Removed for Guests] 

موشك اول به جنگنده F-14 ايراني اصابت نموده و آن را سرنگون مي سازد و در همان حال موشك دوم نيز به لاشه هواپيما اصابت نموده و آنچه كه از هدف باقيمانده را كاملا منهدم مي نمايد . دو جنگنده ميگ 21 عراقي سالم به پايگاه خود بازگشته در حاليكه خبر خوشحالي سرنگوني يكي از اسطوره هاي نيروي هوائي ايران را با خود دارند .

آفرين بر نيروي هوائي عراق و عقابان قهرمان ما كه در برنامه ريزي و انجام عمليات نقش داشتند و از خاك عراق دفاع كردند.
 [External Link Removed for Guests] 



توضیح مترجم : نام اين خلبان عراقي سرگرد محمد نبيل احمد مي باشد .


هرگونه برداشت یا نقل قول و یا کپی برداری از این مقاله با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است .
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط abdolmahdi »

سلام علیکم و رحمه ا...

ای دوست عزیری که پستها را در انجمن ر. الف و یا ... کپی می فرمائید ، باور بفرمائید حذف نکردن نام نویسنده و منبع اصلا کار دشواری نیست . ما هم که در ذیل مقاله نوشته ایم هرگونه برداشت یا نقل قول و یا کپی برداری از این مقاله با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است . :razz:
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Major I
Major I
پست: 97
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۶, ۲:۲۰ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 45 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط pervisir »

سلام دوست عزیز .بنده قبل از هرچیز از تلاش شما برای ترجمه کتاب تشکر میکنم و مطالب جالب و بعضا قابل بررسی میباشد .اینجانب مطالب شما را با حفظ امانتداری کپی کرده و در اولین پست ارسالی هم از نام شما و هم لینک سنترال کلوبز نام بردم .اگر سوء تفاهمی پیش آمده بفرمایید تا رفع سوء نماییم .ممنون
آخرین ويرايش توسط 2 on pervisir, ويرايش شده در 0.
Major I
Major I
پست: 97
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۶, ۲:۲۰ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 45 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط pervisir »

این هم اولین پست که نقل قولی از شماست
" سلام عليكم و رحمه ا...
به ياري خدا قصد دارم تا اين بار در اقدامي جديد و شايد بي سابقه ، برخي ماموريت هاي نيروي هوائي عراق بر فراز خاك ايران در طول جنگ 8 ساله دو كشور را از زبان خود عراقي ها و بدون هيچ كم و كاست و دخل و تصرفي براي دوستان نقل نمايم . در بيان اين ماموريت ها به نكات بسيار جالبي اشاره مي شود كه شايد تا كنون در هيچ جائي به آن اشاره نشده باشد. نكاتي همچون جلسات توجيهي پيش از پرواز ، نوع و تعداد هواپيماهاي مهاجم ، سمت ، سقف و سرعت هواپيماها در هنگام انجام عمليات ، نوع و تعداد مهمات حمل شده توسط هواپيماها و ساير مسائل قبل ، در جريان و پس از انجام ماموريت كه توسط افسران عراقي بيان مي شود. بديهي است من نه مي توانم و نه مي خواهم صحت و سقم اظهارات عراقي ها رد يا تائيد كنم اما سعي مي كنم تا پس از ذكر خاطرات طرف عراقي ، تا آنجا كه ممكن است گزارشي نيز از ديد افسران و خلبانان ايراني در مورد همان ماموريت بيان كنم تا شايد بتوان يك ديد سه بعدي نسبت به حوادث و وقايع رخ داده در حملات هوائي عراق پيدا نمود . ضمن آنکه یک سایت عربی دیگر ( احتمالا سوری) وجود دارد که آن هم اطلاعات جالبی در مورد انجام این حملات و واکنش ایران دارد که آن هم بخش دیگری از وقایع را بازگو می کند . امیدوارم به اين طريق قدرداني بيشتري ازشجاعت و رشادت خلبانان و افسران نيروي هوائي در طول جنگ تحميلي صورت گيرد و بدانيم كه دشمن چه روياي شومي برايمان در سر داشت . رويائي كه البته تعبير نشد. نقطه چين ها در متن (... ) از جانب طرف عراقي به جهت عدم افشاء نام افراد و پرانتزها از سوی اینجانب جهت ارائه توضيحات و رواني متن مي باشد.
نويسنده : عبدلمهدي
بن پايه:سنترال كلوبز "
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: بيان حملات نيروي هوائي عراق در جنگ از سوي نظاميان عراقي

پست توسط abdolmahdi »

pervisir نوشته شده:سلام دوست عزیز .بنده قبل از هرچیز از تلاش شما برای ترجمه کتاب تشکر میکنم و مطالب جالب و بعضا قابل بررسی میباشد .اینجانب مطالب شما را با حفظ امانت کپی میکنم و در اولین پست هم نام شما و هم لینک کپی را گذاشتم میتونید از ابتدا یه نگاهی بندازید.ممنون


سلام علیکم
امیدوارم خوب و سلامت باشید . تصویر
تقریبا در ذیل هر مقاله قید شده که هرگونه برداشت یا نقل قول و یا کپی برداری از این مقاله با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است .
و این موضوع اخلاقا می بایست در تمام مقالات منتقل شده همانند متن مقاله بدون کم و کاست تکرار و یا لینک داده شود . همچنان با ما باشید . موفق و پیروز تصویر
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
ارسال پست

بازگشت به “اخبار نظامي”