حمله صدام به نيروگاه هسته اي اسرائيل ، حمله اي كه انجام نشد

در اين بخش مي‌توانيد در مورد اخبار نظامي منتشر شده به بحث بپردازيد

مدیران انجمن: abdolmahdi, Java, Shahbaz, شوراي نظارت, مديران هوافضا

ارسال پست
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

حمله صدام به نيروگاه هسته اي اسرائيل ، حمله اي كه انجام نشد

پست توسط abdolmahdi »

سلام عليكم و رحمه ا...


حمله به نيروگاه هسته اي ديمونا در اسراييل
حمله اي كه هرگز انجام نشد



مقدمه :
اين گزارش از سوي يكي از خلبانان سابق نيروي هوائي عراق در دوران صدام حسين نقل شده است . او كه داراي درجه سرواني بوده و مسئوليت معاونت فرماندهي گردان 121 بمب افكن هاي سوخوي 24 را بر عهده داشته و قرار بوده كه خود او شخصا يكي از اهداف مورد نظر در عمق خاك اسرائيل را مورد حمله قرار دهد ، روايت دسته اولي را با ذكر جزئيات مناسب از برنامه صدام حسين براي حمله تلافي جويانه به اسرائيل بيان مي كند كه البته بدليل لشگركشي صدام به خاك كويت و اشغال آن كشور هرگز صورت نپذيرفت . البته اين خلبان عراقي در برخي موارد مطالبي را بيان كرده كه در پي نوشت توضيحاتي را حضورتان تقديم كرده ام.


بيان ماجرا :
ايالات متحده آمريكا از ابتدا تا انتهاي جنگ ايران و عراق در عرصه حضور داشت و گاهي در كنار عراق و گاهي در كنار ايران قرار مي گرفت و به طور كلي به پيروزي عراق با چشم شك و ترديد مي نگريست و گوئي از چيز ناشناخته اي مي هراسيد . در پايان سال 1989 سازمان جاسوسي مركزي آمريكا گزارشي ارائه نمود كه در آن گفته شده بود عراق قصد حمله به اسرائيل و كشورگشائي در ميان كشورهاي حاشيه خليج ع ر ب ي را دارد و به ساخت سلاح هسته اي و بيولوژيك و شيميائي بسيار نزديك شده است . (1) اسرائيل اين امر را خطري براي خود تلقي نمود و به همراهي آمريكا و انگليس با تهيه طرحي قصد داشت تا به تاسيسات نظامي عراق كه در ارتباط با توليد سلاح هاي شيميائي بودند حمله كند . از اين روي صدام حسين براي بار دوم و در حضور تمام رسانه هاي خبري تهديد كرد در صورت حمله اسرائيل ، با استفاده از سلاح هاي دوگانه شيميائي و ميكروبي نيمي از اسرائيل را به آتش خواهد كشيد.


در اين زمان اسرائيل شروع به انجام تحركات تبليغاتي وسيعي نموده بود كه هم امنيت ملي عراق را مورد تهديد قرار مي داد و بر روي اعصاب رهبري سياسي عراق راه مي رفت . تا قبل از 18 مارس 1990 كه تهديدات اسرائيلي به نقطه اوج خود رسيده بود ، فرماندهي نيروي هوائي عراق ماموريت يافت تا با اين تهديدات مقابله نمايد و در همين راستا خيلي سريع تصاويري از پايگاه ها و تاسيسات نظامي ، شهرها ، فرودگاه ها و ساير اهداف مهم در خاك اسرائيل تهيه گرديد ضمن آنكه هواپيماهاي Mirage F-1 هم تصاويري را تهيه كرده بودند كه اين اطلاعات و تصاوير جمع آوري شده شاكله طرح هاي حمله متقابل نيروي هوائي عراق را تشكيل مي داد . (2) در اين راستا طرح هاي نفوذ نيروي هوائي هم تهيه شد و اقدامات آموزشي و تمرينات عملي شبيه سازي شده هم آغاز گرديد . پس از 18 مارس 1990 و در زمان افزايش تهديدات اسرائيل بر عليه عراق ، نيروي هوائي و پدافند هوائي عراق ماموريت يافتند تا حمله گسترده اي را با حداكثر استفاده از توان ممكن هواپيماهاي شكاري و بمب افكن شامل ( Mirage F-1 ، SU-22و SU-24 ) صورت داده و بيشترين تعداد اهداف را عمق خاك اسرائيل را فورا و به سريع ترين شكل ممكن (36 ساعت ) و بدون كسب دستور از فرماندهي كل نيروهاي مسلح عراق مورد حمله قرار دهند .


يكي از فرماندهاني كه يگان او درگير اين طرح شده بود مي گويد كه اجراي طرح حمله و تمرين هاي شبيه سازي شده به گردان 121 بمب افكن هاي سوخوي 24 واگذار شده بود . من در آن مقطع داراي درجه سرواني بودم و مسئوليت معاونت فرماندهي گردان 121 بمب افكن هاي سوخوي 24 را بر عهده داشتم و به ما اختيار تام داده شده بود تا دسته پروازي مورد نظر را با حفظ اصول پنهانكاري تشكيل دهيم . نام اين دسته را هم (برق) گذاشتم . اين همان نامي بود كه من با آن پروازهايم را انجام مي دادم . زمان آغاز تمرينات پروازي براي انجام حمله مان هم از ماه مايس سال 1990 بود كه در آخرين مرحله تمرينات ، يك حمله شبيه سازي شده به نيروگاه هسته اي تموز در روز 28 حزيران سال 1990 صورت مي گرفت.
مدت زمان حمله دو ساعت و پنج دقيقه پيش بيني مي شد كه دقيقا با زمان حمله هوائي گسترده ساير يگان هاي نيروي هوائي عراق يكسان بود.  [External Link Removed for Guests] 

حمله هوائي شبيه سازي شده

با هواپيماهايمان از پايگاه هوائي البكر (البلد) به هوا برخاستيم و سپس عمليات سوختگيري هوائي در ارتفاع بالا را به انجام رسانديم و عمليات سوختگيري هوائي را با تزريق مقدار 3 تن سوخت را در عرض 3 دقيقه و نيم بانجام رسانديم . سپس ارتفاع را كم كرده و با پرواز در ارتفاع پائين به سمت منطقه سلمان رفته و حدود 20 كيلومتر از سمت مخفر المعانيه وارد اراضي عربستان سعودي شديم و با خروج از آنجا به سمت شهر القاسم در نزديكي شهر حله و در ارتفاع 20 متري پرواز نموديم و در جهت نيروگاه هسته اي تموز سمت گرفتيم .

در همان حال كليه افسران كنترل شكاري در تمام مناطق پدافند هوائي بر سر رديابي ما با يكديگر رقابت مي كردند اما هيچكدام موفق به انجام اينكار نشدند . يگان هاي پدافند هوائي موشكي و توپخانه نيز در اين امر توفيقي نداشتند. لازم است ذكر شود كه در نزديكي تاسيسات قعقاع براي ايجاد تشويش و اخلال در ديد ما در منطقه بين المسيب و المحمودية اقدام به راه اندازي سامانه هاي دودزا نمودند.

ماموريت ما اين بود كه ما به نيروگاه رسيده و سپس به ارتفاع بالا اوج گرفته سامانه هاي پادكار الكترونيكي هواپيماهايمان روشن نمائيم . نقشه مانور به صورت كامل انجام شد و به خاطر دارم كه مدت كمي تا غروب آفتاب باقيمانده بود . پس از شبيه سازي بمباران ، به پرواز خود بر فراز رودخانه ديالي در ارتفاع كم ادامه داديم و هيچكس نتوانست ما را كشف و رديابي نمايد و هيچيك از مناطق پدافند هوائي يا كنترل پرواز نتوانست تعيين كند ما اكنون در كجا قرار داريم چرا كه در آن لحظه در حال پرواز بر روي رودخانه اي در ارتفاع كم بوديم و ارتفاعمان را هم افزايش نداده بوديم و در همان حال در نزديكي شهر بعقوبه قرار داشتيم . سپس در پايگاه هوايي البكر فرود آمديم .

ما براي انجام اين ماموريت هيچ گونه دوره آموزشي را در خارج از عراق نگذرانديم و حتي پروازهايمان را از كارشناسان روس كه در گردان پروازي ما حضور داشتند در نهايت مخفي كاري پنهان نگه داشتيم . همگان مهارت و شايستگي ما را مي دانستند و حتي كارشناسان روس هم برايشان عجيب بود كه چگونه من تنها با تجربه دو سورتي پرواز ، اقدام به سوختگيري هوائي مي نمودم . پس از آن من تنها با چهار سورتي پرواز ، استاد سوختگيري هوائي شدم و روي صندلي سمت چپ (خلبان سوخوي 24 ) مي نشستم و سوختگيري مي كردم در حاليكه سوختگيري هوائي از روي اين صندلي ، بر خلاف صندلي سمت راست ( صندلي كمك خلبان ) بسيار دشوار بود.

در ضمن ما دور از چشم اساتيد روس اقدام به سوختگيري در ارتفاع 100 متري مي نموديم در حاليكه محدوديت ارتفاع در سوختگيري هوائي حداقل 1000 متر بود . علت اين موفقيت ها هم به مهارت و چيره دستي خلبانان و نيز اعتماد به نفسي بود كه در آن زمان خلبانان ما از آن بهره مي بردند . اما طرح حمله را فرماندهي كل نيروي هوائي ترسيم كرده بود ولي با توجه به شرايط حمله و بمنظور ماموريت به بهترين شكل ممكن ، در آن تغييراتي ايجاد كرديم . از لحاظ روحيه هم در سطح بسيار بالائي قرار داشتم و از آمادگي كامل براي انجام ماموريت برخوردار بودم ، همانگونه كه قبلا در انجام ماموريت هاي مهم به آن پرداخته بودم .

انتخاب فرماندهان دسته هاي پروازي بر عهده فرماندهي كل نيروي هوائي بود اما ساير خلبانان شركت كننده را ما در گردان انتخاب مي كرديم . انتخاب خلبانان هم در ماه مايس 1990 به پايان رسيد و نقشه هاي پروازي هم توسط ما تهيه گرديد ( ما بيشتر از 4 نفر نبوديم ) و در هنگام انجام تمرينات نقشه را به خلبانان مي داديم و پس از ماموريت آن را پس مي گرفتيم . دستور فرمانده پايگاه را اطاعت مي كرديم و براي انجام ماموريت هاي آموزشي بيش از دو سورتي پرواز نداشتيم چرا كه ما كاملا مطمئن بوديم كه هدفمان را مورد اصابت قرار خواهيم داد و به سلامت هم از ماموريت باز خواهيم گشت . بنا به تجربه جنگي زيادمان ، هواپيمايمان امكان رسيدن به اهداف خود در عمق اراضي اسرائيل را داشتند و سامانه هاي راداري اسرائيل هم قادر به كشف و رديابي هواپيماها نبودند و ما حتي يك كلمه عبري هم بلد نبوديم . كاملا بخاطر مي آورم كه مختصات جغرافيائي فرودگاه شرم الشيخ ( مصر) را به عنوان فرودگاه احتياطي فرا گرفته بودم چرا كه ماموريت من در مقايسه با ساير اعضاي دسته از همه دورتر بود . اطلاعات مورد نياز را هم از تصاوير هوائي گرفته شده بدست آورده بوديم . ساعت حمله را نمي دانستيم اما هر لحظه انتظار آن را داشتيم .

 [External Link Removed for Guests] 


جزئيات حمله
يك دسته پروازي باستعداد 6 بمب افكن مسلح به 4 تن بمب هاي شديدالانفجار و مخازن سوخت خارجي از پايگاه هوائي البكر (بلد) به سمت شهر سامراء و در ارتفاع 3 كيلومتري به پرواز در مي آمدند . سپس با گردش به چپ به سمت پايگاه هوائي الوليد ( H3) پرواز مي كردند و در اين مرحله عمليات سوختگيري هوائي بوسيله 3 فروند هواپيما از همان نوع ( سوخو 24) صورت مي گرفت و 3 تن سوخت در مدت 3 دقيقه و 15 ثانيه براي هر هواپيما تزريق مي گرديد . سپس هواپيماهاي سوخترسان به پايگاه هوائي البكر بازگشته و دسته پروازي به مسير خود ادامه مي داد و در همين لحظه يك دسته پروازي ديگر متشكل از جنگنده هاي ميراژ اف 1 در نزديكي پايگاه الوليد به اين دسته ملحق مي شد . سپس جنگنده هاي ميراژ باز گشت نموده و دسته پروازي تا ارتفاع 20 متري كاهش ارتفاع داده و به سمت خاك اردن پرواز مي كردند . هنگام ورود به اراضي اردن ، دسته پروازي به سه دسته دو فروندي تقسيم و هر دسته به سمت نقطه IP كه از قبل برايش تعيين شده بود ادامه مسير مي داد . اهداف مورد نظر براي هر دسته عبارت بودند از پايگاه هاي نظامي در كريات شمونه براي دسته اول ، نيروگاه هسته اي ديمونا براي دسته دوم و بندر ايلات براي دسته سوم ( كه اين دورترين هدف محسوب مي شد (و من مامور انجام آن بودم)) .

يك دقيقه مانده به هدف دسته هاي پروازي اقدام به انجام مانور افعي (؟) و سپس ورود به محدوده هدف مي نمودند تا به اين ترتيب پدافند موشكي مستقر در منطقه نتواند هواپيماها را رديابي نمايد. پس از شناسائي و انهدام هدف كه حدود 30 ثانيه به طول مي انجاميد هواپيماها از طريق خاك اردن به سمت عراق باز مي گشتند و در صورتي كه هواپيما مورد اصابت واقع و يا دچار نقص فني مي شد ، در كانال پرواز بين المللي سريع كه اردن را به عراق وصل مي كرد فرود مي آمد كه از قبل محدوده آن نقطه فرود اضطراري ( كه خطي مستقيم و داراي طول كافي بوده ) تعيين شده بود. در مسير بازگشت يك دسته هواپيماي ديگر منتظر هواپيماهاي ما بودند تا آنها را حمايت كنند.

تا زماني كه دستور آمد كه كليه هواپيماهاي گردان را به ايران منتقل كنيم ، ماموريت ( حمله با اسرائيل ) لغو نشده بود. ما هرگونه مشاركت در انتقال هواپيماها را رد كرديم چرا كه به ما اجراي ماموريت محول شده بود و ما در اين را تمرينات زيادي را انجام داده بوديم وحتي خود فرمانده پايگاه اين دستور را به ما ابلاغ نموده بود . خود او نيز با فرماندهان و مقامات بالاتر تماس گرفت و در آنجا بود كه به او فرمان انتقال هواپيماها به ايران را ابلاغ كردند و اين يك فرمان سياسي بود و نه نظامي . با اين فرمان ، نقشه حمله اي كه و در نهايت دقت و توجه زياد مقامات ستاد و خلبانان طراحي شده بود لغو گرديد . .... [External Link Removed for Guests] 


توضيحات :

1- مكان فرودگاه هاي اضطراري با در نظر گرفتن تمام حالات و احتمالات ممكن كه مي توانست براي هواپيماها پس از انهدام اهداف رخ دهد تعيين گرديد.
2- مخازن سوخت خارجي پس از خالي شدن در مسير بازگشت و يا قبل از رسيدن به هدف رها سازي مي شدند.
3- در مسير بازگشت در صورت نياز به سوخت اضافي ، امكان سوختگيري از 3 فروند هواپيماي سوخترسان ( از همان نوع ) وجود داشت .
4- پس از بازگشت ( ورود به خاك عراق ) كاهش ارتفاع ممكن نبود مگر آنكه اطمينان حاصل شود كه هواپيماهاي ديگري دسته را دنبال نمي كنند.
5- نقطه IP نقطه اي است كه دسته پروازي با رسيدن به آن انتظار دارد در محدوده هدف قرار گيرد . اين نقطه براي دسته كاملا مشخص و براي دشمن نا آشناست .


پي نوشت :

1) همه مي دانند كه تا قبل از آن زمان صدام حسين به سلاح هاي شيميائي و حتي بيولوژيك دست يافته و از آن بر عليه افراد نظامي و غير نظامي ايراني و اكراد عراقي استفاده كرده بود.
2) عراق با توجه به روابط بسيارخوب خود در زمان ملك حسين پادشاه وقت اردن و با استفاده از هواپيماهايMirage اقدام به پروازهاي شناسائي از درون خاك اردن بر خاك اسرائيل مي نمود . غافل از آنكه اسرائيل هواپيماهاي عراقي را كاملا شناسائي كرده و چندين بار هم به اردن هشدار داده بود. لازم به ذكر است كه نيروي هوائي اردن هم يكي از كاربران هواپيماهاي Mirage F-1 بوده است . [External Link Removed for Guests] 


استفاده از اين مقاله و تصاوير با ذكر منبع CentralClubs بلامانع است .
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
ارسال پست

بازگشت به “اخبار نظامي”