هنوز نمی توانم ببینمش !
خدمه F-14 ایران در جریان جنگ
[External Link Removed for Guests]
مراسم تحویل نخستین جنگنده F-14 به نیروی هوائی ارتش (شاهنشاهی)
در جریان 8 سال جنگ بین ایران و عراق در دهه 1980 ، یک هواپیمای ساخت بلوک غرب توانست خودش را فراتر از هرگونه تصوری معرفی نماید . هواپیمای F-14 Tomcat ساخت گرومن که توسط آخرین شاه ایران در دهه 1970 خریداری شد ، بار اصلی درگیری های هوائی در جریان جنگ را بر دوش کشید . شاه ایران خرید جنگنده های F-14 را به طور همزمان اقدامی بازدارنده بر ضد هواپیماهای شناسائی MiG-25 ساخت شوروی که به طور مداوم حریم هوائی ایران را نقض می کردند و نیز نیروی هوائی رو به رشد عراق می دانست . گزارش شده که در جریان جنگ با ایران ، بیش از 160 جت جنگنده عراقی طعمه هواپیمای F-14 و سلاح مرگبار آن موشک برد بلند هوا به هوای AIM-54A Phoenix گردیدند . من ( Kash Ryan ) در کتاب جدید خودم به نام خاطرات جنگی خلبانان نیروی هوائی ایران ، نمونه های دسته اولی را از اینگونه درگیری ها را جمع آوری کرده ام . در اینجا ما یک داستان را از قول سروان پرویز مرادی افسر رادار جنگنده F-14 برایتان بازگو می کنیم :
ما از پایگاه هشتم شکاری اصفهان و با کد شناسائی دراگون 5 به پرواز درآمدیم تا به خلبانی سرگرد امیر اصلانی گشتزنی هوائی روزانه را برفراز تاسیسات نفتی در نزدیکی جزیره خارک انجام دهیم . ما با تعیین مسیر توسط کنترلرهای رادار زمینی به انتظار هواپیماهای متجاوز دشمن می ماندیم . اکثر اوقات گشتزنی هوائی ما به شکل یک مثلث انجام می شد که نوک آن به سمت خاک خودمان و دو ضلع دیگر آن به سمت خاک دشمن می بود. این تاکتیک می توانست کمک کند تا از راهنمائی بهتر رادار بهره مند شویم و نیز زمان بیشتری را برای ردیابی هواپیماهای متجاوز دشمن در اختیار داشته باشیم .از پایگاه هشتم شکاری اصفهان ما
[External Link Removed for Guests]
خلبان شماره 2 مرادی و شماره 33 امیر اصلانی
یکبار پس از انجام یک گردش 90 درجه در پایان نخستین دور گشتزنی ، رادار بوشهر به ما اخطار داد که هواپیمای دشمن دقیقا در پشت سر ما قرار دارد . بلافاصله پس سوزها را روشن کردیم و با گردش تندی به چپ روبروی دشمن سمت گرفتیم . من شروع به جستجوی آسمان با تجهیزات الکترونیک و اسکن صفحه رادار با هدف تعیین موقعیت هواپیمای دشمن نمودم . اندکی پس از چرخش ما به سمت چپ ، توانستم یک جت عراقی را بر روی نمایشگر تاکتیکی خود پیدا کنم . به محض آنکه بر روی آن قفل کردم ، جت عراقی خیلی سریع به درون خاک عراق بازگشت . این عمل یکبار دیگر هم تکرار شد .
هنگامیکه ما متوجه شدیم خلبان عراقی با سامانه SIGINT/ELINT به صحبت های ما با کنترلرهای رادار زمینی گوش می دهد ، به نظرم رسید نقشه ای بکشم تا خلبان جنگنده عراقی دیگر را فریب دهم . از طریق سامانه مکالمه داخلی به سرگرد اصلانی نقشه ام اطلاع دادم . به او گفتم : قربان ، نقشه ای دارم . ما پیام های هشدار کنترلرهای رادار زمینی را نشنیده می گیریم و با تاخیر بیشتری به سمت جنگنده های دشمن گردش می کنیم تا دشمن مسافت بیشتری را به سمت جزایر ما طی کند . از حالا به بعد هم من با کنترلرهای رادار زمینی خودمان صحبت می کنم .
سرگرد اصلانی با درخواست من موافقت کرد و صفحه سوئیچ موشک های من را باز کرد . ما یکبار دیگر گردش معمول خود را به درون مثلث تاکتیکی انجام دادیم و به سمت پایگاه بازگشتیم . کنترلر رادار که از نقشه ما آگاه نبود دچار وحشت شد .... دراگون 5 جنگنده دشمن درست پشت سر شماست . 270 درجه برگرد همین حالا ! من ساکت باقی ماندم . چند ثانیه گذشت و یکبار دیگر کنترلر رادار مضطربانه همان اخطار را تکرار کرد . دراگون 5 شما را تعقیب می کنند . همین حالا 270 درجه گردش کن ! ما باز هم ساکت باقی ماندیم . اخطارها باز هم ادامه داشت :دراگون 5 صدای من را می شنوی ؟ جت دشمن دقیقا پشت سر شماست . خطر نزدیک است . همین حالا 270 درجه گردش کن !
البته هشدارهای کنترلر رادار خیلی مفید بود. اخطارهای پی در پی او به ما کمک می کرد تا بتوانیم موقعیت احتمالی هواپیمای متجاوز را تخمین بزنیم که اکنون دیگر به امید شکار ما وارد عمق خاک ایران شده بود. لحظاتی بعد و در حالیکه ما سکوت رادیوئی خود را همچنان حفظ کرده بودیم به سرگرد اصلانی گفتم : حالا ! او نیز بلافاصله پس سوز را روشن کرد و خیلی سریع به سمت هواپیمای دشمن گردش نمود و دوئل هوائی را آغاز کرد . با وجود آنکه من می توانستم هواپیمای دشمن را ببینم اما در رادیو طوری صحبت کردم که همه صدایم را بشنوند : من نمی توانم دشمن متجاوز رو ببینم . او کجاست ؟ افسر رادار به من آخرین اطلاعات راداری را داد . یکبار دیگر گفتم : من هنوز نمی توانم ببینمش ! حالا دیگر کنترلر مضطرب و هراسان رادار التماس می کرد که فرار کنیم !
نقشه ام گرفته بود . ظاهرا خلبان عراقی که فکر می کرد ما واقعا او را نمی بینم نزدیکتر آمده بود و حالا در دام افتاده بود. او یا فکر کرده بود که رادار ما دچار نقص فنی شده یا کاملا احمق بود . اما دیگر دیر شده بود . من کاملا می توانستم او را در صفحه رادار خودم ببینم . او هیچ شانسی نداشت . من یک قفل راداری سریع بر روی او انجام دادم و خلبان من سرگرد اصلانی او را شکار کرد . در آن لحظات رادار زمینی هنوز با فریاد از ما می خواست تا درگیر نشویم و باز گردیم .
موشک ما هواپیمای دشمن را که به طرفمان می آمد مورد اصابت قرار داد و من در رادیو فریاد زدم : هواپیمای دشمن نابود شد ! زنده باد ایران ! برای یک دقیقه سکوت مرگباری در رادیو برقرار شده بود ولی پس از آن ما می توانستیم صدای تشویق و دست زدن کنترلرهای زمینی رادار را که سرنگونی هواپیمای دشمن را تائید کرده بودند بشنویم . این دیوانگی محض بود.
توضیحات مترجم: مشتاق بودم بدانم هواپیمای سرنگون شده عراقی از چه نوع جنگنده ای بوده است . در جستجوهای خود با توجه به نام خلبان امیر اصلانی به دو نتیجه متفاوت رسیدم که البته هیچکدام هواپیمای موضوع این مقاله نیست . اگر اساتید و دوستان اطلاعاتی دارند بفرمایند تا استفاده کنیم .
- دوربردترین شکار هوایی جهان توسط تامکت ایرانی و به وسیلة موشک فونیکس به خلبانی امیر اصلانی: هدف قرار دادن میراژ عراقی از فاصله ۱۵۰ کیلومتری . (این جنگنده نمی تواند هواپیمای مورد نظر ما بوده باشد چرا که از فاصله 150 کیلومتری ساقط شده در حالیکه طبق خاطرات سروان پرویز مرادی هواپیمای عراقی در فاصله بسیار نزدیکی به F-14 ایرانی پرواز می کرد . )
- شکار ۳ میراژ اف۱ در یک روز و توسط یک تامکت به خلبانی امیراصلانی در یکم اسفند ۶۵ : (موضوع مقاله ما سرنگونی تنها یک جنگنده عراقی است در حالیکه در اینجا صحبت سرنگونی از 3 فروند میراژ شده است ) .
[External Link Removed for Guests]