حتماً در جریان وقایع هفته های اخیر و تنش بین روسیه و غرب بر سر اوکراین هستید و نیازی به توضیح اضافه وجود ندارد .
بنده با در نظر گرفتن شرایط و اخبار منتشر شده ، به سه حالت رسیده ام که به نظر نمی رسد در هیچکدام از آنها برنده این بحران روسیه باشد!
1- روسیه واقعاً قصد حمله و جنگ با اوکراین را دارد ؛ در این حالت با توجه به اینکه از چند ماه قبل اوکراین و کشورهای غربی متوجه حرکت روسیه شده و در حال آماده شدن برای جنگ احتمالی هستند ، پس روسیه مهمترین شرط پیروزی در یک جنگ کوتاه مدت یعنی اصل غافلگیری را از دست داده است ، و فقط در صورتی می تواند پیروز این جنگ باشد که با شروع آن تهدیدات کیف و واشنگتن و ... تو خالی از آب در بیاید و آنها از ترس پیامدهای یک جنگ وسیع و ویرانگر (و حتی احتمال وقوع جنگ جهانی سوم) به سرعت در برابر خواسته های مسکو عقب نشینی و تن به مصالحه دهند ، اما در یک جنگ طولانی که احتمال کشیده شدن پای سلاح های اتمی و بدتر از آن وجود دارد ، روسیه بدون داشتن ارتش نیرومند چین در کنار خود ، هیچ شانسی برای پیروزی نخواهد داشت! که در آن صورت هم جهانی ویران برای پیروز نبرد باقی خواهد ماند .
2- روسیه قصدی برای حمله به اوکراین ندارد و همه اینها تبلیغات رسانه های غربی با هدایت تیم رسانه ایی کاخ سفید است ، و وقتی هم که عدم وقوع جنگ قطعی شود ، این رسانه ها اینطور القا خواهند کرد که تحت تاثیر فشارها و تهدیدات کشورهای غربی ، روسیه از تصمیم خود برای حمله به اوکراین عقب نشینی کرده است ، و در این صورت جایگاه و اعتبار سیاسی روسیه در بین کشورهای جهان متزلزل خواهد شد و بایدن و حزب دموکرات برای برتری بر جمهوری خواهان در انتخابات آتی ، از این پیروزی نمایشی حداکثر بهره برداری را خواهند نمود . این مسئله می تواند حتی روی مذاکرات برجام هم تاثیر گذار باشد .
3- اوکراین قصد حمله به روسیه و پس گرفتن دونتسک ، لوهانسک و کریمه را دارد ، اما با دستور تیم رسانه ایی کاخ سفید این مسئله وارونه جلوه داده می شود ، به این ترتیب وقتی اوکراین عملیات نظامی خود را آغاز کند ، اگر روسیه دست به مقابله بزند از سوی رسانه های غربی به عنوان آغازگر جنگ معرفی خواهد شد ، و کشورهای غربی با این بهانه تمام قد در کنار اوکراین خواهند بود و بعد از آن دیگر کسی نخواهد پرسید آغازگر این جنگ چه کسی بود؟ ، و اگر از ترس کشورهای غربی با اوکراین نجنگد و عقب نشینی کند باز هم بازنده است و اعتبارش خدشه دار خواهد شد .
سال گذشته کتابی مطالعه کردم به نام " شکست تابوها " نوشته رودولف چرنین ، ترجمه آقای حسین دامغانی چاپ شده توسط انتشارات امیرکبیر . مطالب این کتاب درباره برخی رخدادهای جنگ جهانی دوم است که توسط متفقین و رسانه های آنها تحریف شده یا کلاً وارونه جلوه داده می شود . مثلاً نویسنده این کتاب با ارائه دلایلی قابل بحث این نظریه را مطرح کرده است که جنگ آلمان و لهستان قریب الوقوع بوده و اگر آلمان اول سپتامبر 1939 دست به حمله نمی زد ، چند روز بعد با حمله لهستان مواجه می شد ، اما رسانه ها اینطور به مخاطبانشان تلقین کرده و می کنند که حمله آلمان به لهستان کاملاً غافلگیرانه و ناجوانمردانه بوده است! خواندن این کتاب را به تمامی دوستان توصیه می کنم! بخصوص که بسیاری از رسانه های غربی شرایط کنونی را با شرایط بعد از کنفرانس صلح مونیخ در سال 1938 و حمله آلمان به لهستان مقایسه می کنند!