شگفتيهاي جنگ 33 روزه حزب الله با اسرائيل
مدیران انجمن: abdolmahdi, Java, Shahbaz, شوراي نظارت, مديران هوافضا
- پست: 324
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۵, ۶:۱۳ ب.ظ
- محل اقامت: تهران-شهرک غرب
- سپاسهای دریافتی: 6 بار
- تماس:
تلفات سنگين حمله ارتش اسرائيل به بيت حانون
تلفات سنگين حمله ارتش اسرائيل به بيت حانون
تانک های اسرائيلی در گلوله باران شهرک فلسطينی بيت حانون در شمال غزه دهها نفر را کشته و زخمی کرده اند و نخست وزير فلسطينی مذاکرات برای تشکيل دولت وحدت ملی را متوقف کرده است.
روز چهارشنبه، 8 نوامبر، واحدهای زرهی ارتش اسرائيل که پس از تخليه بيت حانون در حومه اين شهرک مستقر شده بودند نقاطی از شهر را زير آتش گرفتند و به گفته منابع فلسطينی، دست کم هجده غيرنظامی را کشتند و بيش از چهل نفر ديگر را زخمی کردند.
مقامات فلسطينی گفته اند که دهها خانه مسکونی هدف آتشباری واحدهای اسرائيلی قرار گرفت و تعدادی زن و کودک در ميان قربانيان اين حمله بوده اند.
به گفته مسئولان يک بيمارستان محلی، سيزده تن از کشته شدگان اين حمله از اعضای يک خانواده، دو نفر از آنان زن و شش نفر ديگر افراد خردسال بوده اند.
رهبران تشکيلات خودگردان فلسطينی خواستار تشکيل جلسه اضطراری شورای امنيت سازمان ملل متحد و وادار کردن اسرائيل به قطع حملات نظامی عليه مناطق فلسطينی شده اند.
در اسرائيل، اهود اولمرت، نخست وزير، از تلفات غيرنظاميان در حمله روز چهارشنبه ارتش اسرائيل ابراز تاسف کرده و آمادگی دولت خود را برای ارسال کمک های بشردوستانه برای زخمی های حادثه اعلام داشته است. واکنش حماس
در واکنش به حادثه روز چهارشنبه، نخست وزير فلسطينی مذاکرات با رهبر فلسطينيان برای تشکيل دولت وحدت ملی را به حالت تعليق در آورده و يک عضو حماس خواستار از سرگيری عمليات انتحاری اين گروه در داخل خاک اسرائيل شده است
همچنين، امير پرتز، وزير دفاع اسرائيل، دستور توقف حملات در غزه را صادر کرده و خواستار انجام تحقيقات در مورد واقعه روز چهارشنبه شده است.
تزيپی ليونی، وزير خارجه اسرائيل نيز گفته است که هدف ارتش اين کشور آسيب رساندن به غيرنظاميان نبوده است اما افزوده که در عمليات نظامی، وقوع چنين حوادثی اجتناب پذير نيست.
نيروهای اسرائيلی روز سه شنبه اعلام کردند که پس از شش روز اشغال بيت حانون، اين شهرک را تخليه کرده اند اما گفتند که برای زير نظر داشتن اوضاع، در اطراف شهر موضع گرفته اند.
در جريان عمليات ارتش اسرائيل در بيت حانون، بيش از شصت فلسطينی و يک سرباز اسرائيلی کشته شدند.
مقامات نظامی اسرائيل گفته بودند که گروه های تندرو فلسطينی از داخل بيت حانون به سوی خاک اسرائيل موشک پرتاب می کرده اند و هدف از عمليات خود را خاتمه دادن به موشک پرانی فلسطينيان اعلام داشته بودند.
عزای عمومی
با اينهمه، در پی عمليات روز چهارشنبه در بيت حانون، تعدادی موشک به سوی يک شهرک اسرائيلی پرتاب و به زخمی شدن يک زن اسرائيلی منجر شد.
با اعلام خبر کشته و زخمی شدن دهها فلسطينی در بيت حانون، تشکيلات خودگردان فلسطينی سه روز عزای عمومی اعلام کرده است.
فلسطينيان گفته اند تانکهای اسرائيلی تاسيسات غيرنظامی را هدف قرار دادند
همچنين، يکی از رهبران محلی جنبش حماس از اين گروه، که کابينه و اکثريت کرسی های پارلمان فلسطينی را در اختيار دارد، خواست تا بمب گذاری انتحاری عليه اسرائيل را از سر بگيرد.
در خلال دو سال اخير، جنبش حماس عمليات انتحاری عليه اسرائيل را به حالت تعليق در آورده است.
در شهر غزه نيز، ظاهرا به تلافی حملات اسرائيل در بيت حانون، افراد ناشناس با اسلحه سبک به سوی دفاتر اتحاديه اروپا در اين شهر تيراندازی کردند و گروهی از نوجوانان اين ساختمان را هدف سنگ پرانی قرار دادند.
در تحولات ديگر منطقه، يک جوان هفده ساله فلسطينی در اثر تيراندازی نيروهای اسرائيلی در اردوگاه جبليه در غزه جان خود را از دست داده است.
پيش از آن نيز پنج فلسطينی به ضرب گلوله نيروهای اسرائيلی در نزديکی شهرک جنين، در کرانه باختری رود اردن، کشته شدند.
گفته شده است که دست کم چهار تن از کشته شدگان از اعضای تيپ شهدای الاقصی، وابسته به جنبش فتح به رهبری محمود عباس، رهبر فلسطينيان بوده اند.
در واکنش نسبت به عمليات روز چهارشنبه اسرائيل عليه غيرنظاميان بيت حانون، اسماعيل هنيه، نخست وزير فلسطينی، اين حمله را به شدت محکوم کرده و گفته است که گفتگو در باره تشکيل دولت وحدت ملی فلسطينی را به حالت تعليق در می آورد.
اين مذاکرات بين محمود عباس، رييس تشکيلات خودگردان، و اسماعيل هنيه ادامه داشته و روز سه شنبه آقای عباس نسبت به دستيابی به توافق در اين زمينه ابراز اميدواری کرده بود
----------------------------------------------------------------------------------------------------BBC.
تانک های اسرائيلی در گلوله باران شهرک فلسطينی بيت حانون در شمال غزه دهها نفر را کشته و زخمی کرده اند و نخست وزير فلسطينی مذاکرات برای تشکيل دولت وحدت ملی را متوقف کرده است.
روز چهارشنبه، 8 نوامبر، واحدهای زرهی ارتش اسرائيل که پس از تخليه بيت حانون در حومه اين شهرک مستقر شده بودند نقاطی از شهر را زير آتش گرفتند و به گفته منابع فلسطينی، دست کم هجده غيرنظامی را کشتند و بيش از چهل نفر ديگر را زخمی کردند.
مقامات فلسطينی گفته اند که دهها خانه مسکونی هدف آتشباری واحدهای اسرائيلی قرار گرفت و تعدادی زن و کودک در ميان قربانيان اين حمله بوده اند.
به گفته مسئولان يک بيمارستان محلی، سيزده تن از کشته شدگان اين حمله از اعضای يک خانواده، دو نفر از آنان زن و شش نفر ديگر افراد خردسال بوده اند.
رهبران تشکيلات خودگردان فلسطينی خواستار تشکيل جلسه اضطراری شورای امنيت سازمان ملل متحد و وادار کردن اسرائيل به قطع حملات نظامی عليه مناطق فلسطينی شده اند.
در اسرائيل، اهود اولمرت، نخست وزير، از تلفات غيرنظاميان در حمله روز چهارشنبه ارتش اسرائيل ابراز تاسف کرده و آمادگی دولت خود را برای ارسال کمک های بشردوستانه برای زخمی های حادثه اعلام داشته است. واکنش حماس
در واکنش به حادثه روز چهارشنبه، نخست وزير فلسطينی مذاکرات با رهبر فلسطينيان برای تشکيل دولت وحدت ملی را به حالت تعليق در آورده و يک عضو حماس خواستار از سرگيری عمليات انتحاری اين گروه در داخل خاک اسرائيل شده است
همچنين، امير پرتز، وزير دفاع اسرائيل، دستور توقف حملات در غزه را صادر کرده و خواستار انجام تحقيقات در مورد واقعه روز چهارشنبه شده است.
تزيپی ليونی، وزير خارجه اسرائيل نيز گفته است که هدف ارتش اين کشور آسيب رساندن به غيرنظاميان نبوده است اما افزوده که در عمليات نظامی، وقوع چنين حوادثی اجتناب پذير نيست.
نيروهای اسرائيلی روز سه شنبه اعلام کردند که پس از شش روز اشغال بيت حانون، اين شهرک را تخليه کرده اند اما گفتند که برای زير نظر داشتن اوضاع، در اطراف شهر موضع گرفته اند.
در جريان عمليات ارتش اسرائيل در بيت حانون، بيش از شصت فلسطينی و يک سرباز اسرائيلی کشته شدند.
مقامات نظامی اسرائيل گفته بودند که گروه های تندرو فلسطينی از داخل بيت حانون به سوی خاک اسرائيل موشک پرتاب می کرده اند و هدف از عمليات خود را خاتمه دادن به موشک پرانی فلسطينيان اعلام داشته بودند.
عزای عمومی
با اينهمه، در پی عمليات روز چهارشنبه در بيت حانون، تعدادی موشک به سوی يک شهرک اسرائيلی پرتاب و به زخمی شدن يک زن اسرائيلی منجر شد.
با اعلام خبر کشته و زخمی شدن دهها فلسطينی در بيت حانون، تشکيلات خودگردان فلسطينی سه روز عزای عمومی اعلام کرده است.
فلسطينيان گفته اند تانکهای اسرائيلی تاسيسات غيرنظامی را هدف قرار دادند
همچنين، يکی از رهبران محلی جنبش حماس از اين گروه، که کابينه و اکثريت کرسی های پارلمان فلسطينی را در اختيار دارد، خواست تا بمب گذاری انتحاری عليه اسرائيل را از سر بگيرد.
در خلال دو سال اخير، جنبش حماس عمليات انتحاری عليه اسرائيل را به حالت تعليق در آورده است.
در شهر غزه نيز، ظاهرا به تلافی حملات اسرائيل در بيت حانون، افراد ناشناس با اسلحه سبک به سوی دفاتر اتحاديه اروپا در اين شهر تيراندازی کردند و گروهی از نوجوانان اين ساختمان را هدف سنگ پرانی قرار دادند.
در تحولات ديگر منطقه، يک جوان هفده ساله فلسطينی در اثر تيراندازی نيروهای اسرائيلی در اردوگاه جبليه در غزه جان خود را از دست داده است.
پيش از آن نيز پنج فلسطينی به ضرب گلوله نيروهای اسرائيلی در نزديکی شهرک جنين، در کرانه باختری رود اردن، کشته شدند.
گفته شده است که دست کم چهار تن از کشته شدگان از اعضای تيپ شهدای الاقصی، وابسته به جنبش فتح به رهبری محمود عباس، رهبر فلسطينيان بوده اند.
در واکنش نسبت به عمليات روز چهارشنبه اسرائيل عليه غيرنظاميان بيت حانون، اسماعيل هنيه، نخست وزير فلسطينی، اين حمله را به شدت محکوم کرده و گفته است که گفتگو در باره تشکيل دولت وحدت ملی فلسطينی را به حالت تعليق در می آورد.
اين مذاکرات بين محمود عباس، رييس تشکيلات خودگردان، و اسماعيل هنيه ادامه داشته و روز سه شنبه آقای عباس نسبت به دستيابی به توافق در اين زمينه ابراز اميدواری کرده بود
----------------------------------------------------------------------------------------------------BBC.
- پست: 2732
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۵, ۱۰:۳۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 12804 بار
- سپاسهای دریافتی: 4580 بار
سازمان ملل اين بار هم محكوم كرد/ چه صبري دارد اين خدا ................
سازمان ملل متحد حملات اسرائیل به بيتحانون را كه منجر به شهادت رسيدن 18 فلسطيني از جمله هشت كودك و پنج زن فلسطين شد، محكوم كرد.
به گزارش فارس به نقل از شبكه تلويزيوني الجزيره قطر،"آنجلا كين" معاون كوفي عنان دبيركل سازمان ملل گفت: اين سازمان هدف قرار دادن غيرنظاميان و حمله به شهر بيتحانون را محكوم ميكند.
وي افزود: سازمان ملل تشكيل دولت وحدت ملي فلسطين را بهترين راه براي حل تمامي بحرانهاي داخلي اين كشور ميداند.
شوراي امنيت سازمان ملل با وجود فشارهاي فزاينده آمريكا روز پنج شنبه جلسهاي اضطراري تشكيل داد تا تازهترين جنايات رژيم صهيونيستي در سرزمينهاي اشغالي را بررسي كند.
اين جلسه نيز با سخنراني نمايندگان شماري از كشورها بدون اتخاذ هر گونه اقدام عملي پايان يافت.
از سوي ديگر "جان بولتون" نماينده آمريكا در سازمان ملل، دولت فلسطين به رهبري جنش مقاومت اسلامي (حماس) را مسوول خشونتهاي كنوني در مناطق فلسطيني دانست.
وي همچنين از اسرائیل خواست تا هر چه سريعتر به بررسي حمله خمپارهاي به بيت حانون بپردازد و اقدامات لازم را براي جلوگيري از تكرار چنين حادثهاي اتخاذ كند.
بولتون در عين حال بدون اشاره به كشتار غيرنظاميان و مردم بي گناه فلسطين تاكيد كرد، اسرائيل حق دفاع از خود و امنيت شهروندان خود را دارد.
به گزارش فارس به نقل از شبكه تلويزيوني الجزيره قطر،"آنجلا كين" معاون كوفي عنان دبيركل سازمان ملل گفت: اين سازمان هدف قرار دادن غيرنظاميان و حمله به شهر بيتحانون را محكوم ميكند.
وي افزود: سازمان ملل تشكيل دولت وحدت ملي فلسطين را بهترين راه براي حل تمامي بحرانهاي داخلي اين كشور ميداند.
شوراي امنيت سازمان ملل با وجود فشارهاي فزاينده آمريكا روز پنج شنبه جلسهاي اضطراري تشكيل داد تا تازهترين جنايات رژيم صهيونيستي در سرزمينهاي اشغالي را بررسي كند.
اين جلسه نيز با سخنراني نمايندگان شماري از كشورها بدون اتخاذ هر گونه اقدام عملي پايان يافت.
از سوي ديگر "جان بولتون" نماينده آمريكا در سازمان ملل، دولت فلسطين به رهبري جنش مقاومت اسلامي (حماس) را مسوول خشونتهاي كنوني در مناطق فلسطيني دانست.
وي همچنين از اسرائیل خواست تا هر چه سريعتر به بررسي حمله خمپارهاي به بيت حانون بپردازد و اقدامات لازم را براي جلوگيري از تكرار چنين حادثهاي اتخاذ كند.
بولتون در عين حال بدون اشاره به كشتار غيرنظاميان و مردم بي گناه فلسطين تاكيد كرد، اسرائيل حق دفاع از خود و امنيت شهروندان خود را دارد.
[FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif] این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود,
[FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]ور نه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر
[FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]ور نه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر
- پست: 2732
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۵, ۱۰:۳۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 12804 بار
- سپاسهای دریافتی: 4580 بار
راديو رژيم صهيونيستي
* نخست وزیر دوباره تأسف عمیق خود را از رویداد قتل 19 بیگناه فلسطینی در جریان آتشباری توپخانه ارتش اسرائیل به سوی مناطقی که راکت از آنجا به سوی اسرائیل پرتاب می شود ابراز داشت و گفت: به موجب آخرین اطلاعاتی که بدست آورده آنچه روی داده ناشی از نقص فنی در دستگاه توپخانه بوده و نمی توان تعهد داد که چنین حوادثی درآینده تکرار نشود.
* نخست وزیر دوباره تأسف عمیق خود را از رویداد قتل 19 بیگناه فلسطینی در جریان آتشباری توپخانه ارتش اسرائیل به سوی مناطقی که راکت از آنجا به سوی اسرائیل پرتاب می شود ابراز داشت و گفت: به موجب آخرین اطلاعاتی که بدست آورده آنچه روی داده ناشی از نقص فنی در دستگاه توپخانه بوده و نمی توان تعهد داد که چنین حوادثی درآینده تکرار نشود.
[FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif] این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود,
[FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]ور نه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر
[FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]ور نه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر
- پست: 2597
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۴, ۱۲:۲۷ ب.ظ
- سپاسهای دریافتی: 155 بار
- تماس:
كيارش نوشته شده:راديو رژيم صهيونيستي
* نخست وزیر دوباره تأسف عمیق خود را از رویداد قتل 19 بیگناه فلسطینی در جریان آتشباری توپخانه ارتش اسرائیل به سوی مناطقی که راکت از آنجا به سوی اسرائیل پرتاب می شود ابراز داشت و گفت: به موجب آخرین اطلاعاتی که بدست آورده آنچه روی داده ناشی از نقص فنی در دستگاه توپخانه بوده و نمی توان تعهد داد که چنین حوادثی درآینده تکرار نشود.
این مسخره ترین حرفی بود تا حالا شنیده بودم
- پست: 841
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۵, ۵:۵۵ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 845 بار
- سپاسهای دریافتی: 2088 بار
سلاحهاي آمريكايي حزبالله!
در حالي كه شکست مذاکرات و گفتگوهاي تشکيل دولت وحدت ملي لبنان و آثار آن در صحنه سياسي اين کشور ، همچنان محور مهمترين موضوعات جاري در بين احزاب و نمايندگان سياسي داخلي است، خبرنگار «بازتاب» در بيروت به اطلاعات مهمي دست يافته است.
اين اطلاعات كه مربوط به بخشي از سلاحهاي مورد استفاده حزبالله در جنگ با اسرائيل است، زواياي جالبي از صحنه كنوني لبنان را آشكار ميكند.
اکنون شکي باقي نمانده که دخالت مستقيم آمريکا، يکي از عوامل مهم شکست گفتگوهاي ملي لبنان بوده است . آخرين اين دخالت ها ديدار مخفيانه سفير آمريکا با سعدالدين حريري رييس فراکسيون المستقبل در جمعه گذشته و فقط يک روز پيش از شکست اين مذاکرات بوده است که در آن، دو طرف بر عدم اعطاي يک سوم کرسي هاي وزارتي به حزبالله و متحدانش توافق مي کنند . اين در حالي بود که در جلسه پنجشنبه گذشته بر اين امر توافق شده بود که يک سوم کابينه دولت لبنان در اختيار آنان قرار گيرد . در کنار اين امر، موضوع پيشنويس دادگاه بين المللي ترور رفيقحريري بود که سراسيمه روز جمعه گذشته به بيروت آورده شد تا محور جديدي براي درگيري جناح هاي مختلف در اين کشور پديد آيد .
گفتگوهاي ملي لبنان عمري تقريبا دو ساله دارد و در اين دوره ، تحولات و رويدادهايي رخ داده است که هر يک از آنها مي تواند سرفصل مهمي از تحولات سياسي لبنان قرار گيرد . ماههاي اول گفتگوهاي ملي لبنان ، يکي از مهمترين دوره هاي تثبيت مقاومت مسلحانه در برابر اسرائيل به شمار مي رود که با ديپلماسي قوي حزبالله در اين مذاکرات، به يکي از اصول برگشت ناپذير در روابط داخلي و خارجي لبنان تبديل گشت و همين امر باعث شد تا حزبالله لبنان با قدرت ديپلماسي در گفتگوها و به رخ کشيدن توان نظامي خويش در برابر اسرائيل و عدم بازگشت از مواضع اصولي اش ، يکي از مهمترين رويدادها در عصر گفتگوهاي ملي را رقم بزند و در عين حال جلوي يکي از توطئه هاي آمريکا را در لبنان براي ايجاد زمينه جنگ هاي داخلي را بگيرد.
داستان از اين قرار است که چند ماه پيش از حمله اسرائيل به لبنان و آغاز جنگ 33 روزه ، نيروهاي امنيتي حزبالله از پهلو گرفتن يک کشتي حامل انواع سلاح هاي آمريکايي به بندر بيروت مطلع مي شوند . اين در حالي بود که کشتي مذکور با رعايت همه نکات امنيتي و تحت عنوان يک کشتي حامل کالاهاي غير نظامي وارد بندرگاه شده بود. اين کشتي از مبدا يکي از بنادر آمريکا و با ليست جعلي کالاهاي غيرنظامي عازم بيروت شده و قرار بود تا اين محموله نظامي در اختيار برخي از گروههاي لبناني که دستي دراز در جنگ هاي داخلي لبنان داشتند قرار بگيرد .
خبر ورود اين کشتي همان شب به اطلاع سيد حسن نصرالله دبير کل حزبالله لبنان مي رسد. وي صبح روز بعد که يکي از جلسات گفتگوي ملي لبنان بود ، آرام و مثل هميشه وارد محل اجلاس شده و در حالي که بحث هاي داغ گفتگوهاي ملي ادامه داشت، يکباره با صراحت و متانت خاصي خبر رسيدن کشتي حامل سلاح هاي آمريکايي را به اطلاع حاضران در جلسه مي رساند و رو به برخي از رهبران احزاب حاضر کرده و از آنان ميپرسد که آيا سلاح هاي رسيده براي آنها ارسال شده است ؟ آنها به شدت پاسخ منفي مي دهند و وي پس از شنيدن پاسخ منفي از اين افراد، با طعنه و کنايه اظهار مي دارد که حتما آمريکا اين سلاح ها را براي مقاومت فرستاده است .
سکوت معنا دار رهبران سياسي حاضر در جلسه ، راه تسلط حزبالله بر سلاح هاي آمريکايي که وارد بندر بيروت شده بود را تسهيل ميکند و عملا اين سلاحها به حزبالله تعلق ميگيرد تا مقاومت اسلامي فقط چند ماه بعد ، از اين سلاح ها عليه ارتش اسرائيل در جنگ 33 روزه استفاده کند .
وقوع جنگ وسيع و همه جانبه اسرائيل عليه لبنان پس از اين حادثه نشان داد که آمريکا با هدف سرکوب حزبالله و زمينه سازي خلع سلاح آن، در صدد بوده است تا هم زمان با حمله اسرائيل ، برخي درگيري هاي داخلي در لبنان ايجاد و افکار عمومي لبنان را به سوي خلع سلاح مقاومت اسلامي هدايت کند. اما دست تقدير چيز ديگري را رقم زد و اين توطئه خطرناک در نطفه خفه شد .
[External Link Removed for Guests]
اين اطلاعات كه مربوط به بخشي از سلاحهاي مورد استفاده حزبالله در جنگ با اسرائيل است، زواياي جالبي از صحنه كنوني لبنان را آشكار ميكند.
اکنون شکي باقي نمانده که دخالت مستقيم آمريکا، يکي از عوامل مهم شکست گفتگوهاي ملي لبنان بوده است . آخرين اين دخالت ها ديدار مخفيانه سفير آمريکا با سعدالدين حريري رييس فراکسيون المستقبل در جمعه گذشته و فقط يک روز پيش از شکست اين مذاکرات بوده است که در آن، دو طرف بر عدم اعطاي يک سوم کرسي هاي وزارتي به حزبالله و متحدانش توافق مي کنند . اين در حالي بود که در جلسه پنجشنبه گذشته بر اين امر توافق شده بود که يک سوم کابينه دولت لبنان در اختيار آنان قرار گيرد . در کنار اين امر، موضوع پيشنويس دادگاه بين المللي ترور رفيقحريري بود که سراسيمه روز جمعه گذشته به بيروت آورده شد تا محور جديدي براي درگيري جناح هاي مختلف در اين کشور پديد آيد .
گفتگوهاي ملي لبنان عمري تقريبا دو ساله دارد و در اين دوره ، تحولات و رويدادهايي رخ داده است که هر يک از آنها مي تواند سرفصل مهمي از تحولات سياسي لبنان قرار گيرد . ماههاي اول گفتگوهاي ملي لبنان ، يکي از مهمترين دوره هاي تثبيت مقاومت مسلحانه در برابر اسرائيل به شمار مي رود که با ديپلماسي قوي حزبالله در اين مذاکرات، به يکي از اصول برگشت ناپذير در روابط داخلي و خارجي لبنان تبديل گشت و همين امر باعث شد تا حزبالله لبنان با قدرت ديپلماسي در گفتگوها و به رخ کشيدن توان نظامي خويش در برابر اسرائيل و عدم بازگشت از مواضع اصولي اش ، يکي از مهمترين رويدادها در عصر گفتگوهاي ملي را رقم بزند و در عين حال جلوي يکي از توطئه هاي آمريکا را در لبنان براي ايجاد زمينه جنگ هاي داخلي را بگيرد.
داستان از اين قرار است که چند ماه پيش از حمله اسرائيل به لبنان و آغاز جنگ 33 روزه ، نيروهاي امنيتي حزبالله از پهلو گرفتن يک کشتي حامل انواع سلاح هاي آمريکايي به بندر بيروت مطلع مي شوند . اين در حالي بود که کشتي مذکور با رعايت همه نکات امنيتي و تحت عنوان يک کشتي حامل کالاهاي غير نظامي وارد بندرگاه شده بود. اين کشتي از مبدا يکي از بنادر آمريکا و با ليست جعلي کالاهاي غيرنظامي عازم بيروت شده و قرار بود تا اين محموله نظامي در اختيار برخي از گروههاي لبناني که دستي دراز در جنگ هاي داخلي لبنان داشتند قرار بگيرد .
خبر ورود اين کشتي همان شب به اطلاع سيد حسن نصرالله دبير کل حزبالله لبنان مي رسد. وي صبح روز بعد که يکي از جلسات گفتگوي ملي لبنان بود ، آرام و مثل هميشه وارد محل اجلاس شده و در حالي که بحث هاي داغ گفتگوهاي ملي ادامه داشت، يکباره با صراحت و متانت خاصي خبر رسيدن کشتي حامل سلاح هاي آمريکايي را به اطلاع حاضران در جلسه مي رساند و رو به برخي از رهبران احزاب حاضر کرده و از آنان ميپرسد که آيا سلاح هاي رسيده براي آنها ارسال شده است ؟ آنها به شدت پاسخ منفي مي دهند و وي پس از شنيدن پاسخ منفي از اين افراد، با طعنه و کنايه اظهار مي دارد که حتما آمريکا اين سلاح ها را براي مقاومت فرستاده است .
سکوت معنا دار رهبران سياسي حاضر در جلسه ، راه تسلط حزبالله بر سلاح هاي آمريکايي که وارد بندر بيروت شده بود را تسهيل ميکند و عملا اين سلاحها به حزبالله تعلق ميگيرد تا مقاومت اسلامي فقط چند ماه بعد ، از اين سلاح ها عليه ارتش اسرائيل در جنگ 33 روزه استفاده کند .
وقوع جنگ وسيع و همه جانبه اسرائيل عليه لبنان پس از اين حادثه نشان داد که آمريکا با هدف سرکوب حزبالله و زمينه سازي خلع سلاح آن، در صدد بوده است تا هم زمان با حمله اسرائيل ، برخي درگيري هاي داخلي در لبنان ايجاد و افکار عمومي لبنان را به سوي خلع سلاح مقاومت اسلامي هدايت کند. اما دست تقدير چيز ديگري را رقم زد و اين توطئه خطرناک در نطفه خفه شد .
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
- پست: 2132
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۵, ۱۲:۵۱ ق.ظ
- محل اقامت: تهران
- سپاسهای ارسالی: 1980 بار
- سپاسهای دریافتی: 6841 بار
- تماس:
رئيس ستاد ارتش اسرائيل استعفا مي دهد
درپي شكست ارتش رژيم صهيونيستي در تهاجم به لبنان , رئيس ستاد مشترك ارتش اين رژيم استعفا مي كند .
به گزارش ايرنا: منابع خبري به نقل از افسران رژيم صهيونيستي گزارش دادند, ارتش اسراييل با يكي از بزرگترين بحران هاي تاريخي اش روبرو است.
روزنامه يديعوت آحارانوت چاپ رژيم صهيونيستي نوشت : بحران كنوني ارتش رژيم صهيونيستي مربوط به بي اعتمادي ميان فرماندهان عالي و فرماندهان مياني است.
ژنرالآويگدور از فرماندهان اسبق اسراييل نيز گفت: حالوتس توانايي فرماندهاني را ندارد او بايد بيدار شود و بفهمد كه نمي تواند ارتش را پس از شكست در لبنان بازسازي كند.
براساس جديدترين نظرسنجي ها , بيش از 60 درصد صهيونيستها خواستار استعفاي دان حالوتس هستند.
اسرائيلي ها همچنين در اين نظرسنجي خواستار كناره گيري اولمرت نخست وزير و پرتز وزير جنگ رژيم صهيونيستي هستند .
[External Link Removed for Guests]
به گزارش ايرنا: منابع خبري به نقل از افسران رژيم صهيونيستي گزارش دادند, ارتش اسراييل با يكي از بزرگترين بحران هاي تاريخي اش روبرو است.
روزنامه يديعوت آحارانوت چاپ رژيم صهيونيستي نوشت : بحران كنوني ارتش رژيم صهيونيستي مربوط به بي اعتمادي ميان فرماندهان عالي و فرماندهان مياني است.
ژنرالآويگدور از فرماندهان اسبق اسراييل نيز گفت: حالوتس توانايي فرماندهاني را ندارد او بايد بيدار شود و بفهمد كه نمي تواند ارتش را پس از شكست در لبنان بازسازي كند.
براساس جديدترين نظرسنجي ها , بيش از 60 درصد صهيونيستها خواستار استعفاي دان حالوتس هستند.
اسرائيلي ها همچنين در اين نظرسنجي خواستار كناره گيري اولمرت نخست وزير و پرتز وزير جنگ رژيم صهيونيستي هستند .
[External Link Removed for Guests]
زنده باد بهار...
هر کس به دنبال معنای این جمله است،این فایل را [External Link Removed for Guests] کند...
به امید ظهور مهدی صاحب الزمان،پایان یافتن زمستان دنیا و شروع بهار انسانیت...
"
هر کس به دنبال معنای این جمله است،این فایل را [External Link Removed for Guests] کند...
به امید ظهور مهدی صاحب الزمان،پایان یافتن زمستان دنیا و شروع بهار انسانیت...
"
-
- پست: 142
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۵, ۸:۳۷ ق.ظ
- محل اقامت: مازندران - نوشهر
- سپاسهای ارسالی: 15 بار
- سپاسهای دریافتی: 99 بار
روايت دست اول از جنگ 33 روزه اسراييل عليه لبنان
خبرگزاري فارس: موسي احمد قصير در گفتگو با فارس برخي ناگفتههاي جنگ 33 روزه اسراييل عليه لبنان را تشريح كرد.
موسي احمد قصير، همرزم شهيد احمد قصير از استشهاديون لبنان و ديگر شهداي مقاومت اسلامي حزب الله، اهل روستاي ديرقانون النهر از توابع شهر صور در جنوب لبنان است. وي از قديميترين رزمندگان حزبالله و همرزم با بسياري از مبارزان لبناني و استشهاديون مقاومت اسلامي بوده است و بهواسطه مسئوليت خود اطلاعات ارزندهاي از وضعيت داخلي لبنان و مسائل بينالمللي تاثيرگذار به شرايط اين كشور دارد.
وي در جريان سفر خود به ايران در گفتوگو با خبرنگار سياست خارجي خبرگزاري فارس، به جزئيات و برخي ناگفتههاي جنگ 33 روزه اسراييل عليه لبنان اشاره كرد.
* براي مخاطبان ما بخشهايي از جريان مقاومت 33 روزه حزبالله لبنان را تشريح كنيد و خوشحال خواهيم شد كه ما را در جريان برخي ناگفتههاي اين مبارزه قرار دهيد.
* احمد قصير: قبل از اين كه بخواهم در اين خصوص مطالبي را ارائه كنم بايد يادآور شوم كه حزبالله شروع كننده جنگ نبوده و به مستندات آن اشاره كنم. حزبالله طبق وعدهاي كه سيد حسن نصرالله به خانوادههاي اسراي لبناني داده بود كه سعي ميكند فرزندان آنها را آزاد كند، به عنوان مقابله به مثل دو نظامي اسرائيلي را اسير كرد.
اسرائيل و آمريكا بعد از حادثه سال 2000 توافق كرده بودند كه حزبالله را بايد از لبنان حذف كرد. تعبيرشان اين بود كه ماري وجود دارد كه سر آن در تهران، وسط آن در سوريه و دم آن در لبنان قرار دارد و مناسبترين جايي كه ميشود به اين مار لطمه زد از طريق دم آن است؛ چرا كه حزبالله نزديك به اسرائيل بود و بيشتر ميتوانست به اسرائيل زيان برساند.
قرار بود در ماه جولاي مصادف با رمضان حمله به حزبالله را انجام دهند؛ بدين طريق كه حين سخنراني سيد حسن نصرالله در روز قدس، هواپيماهاي اسرائيلي بر فراز بيروت قرار گيرند و از اين طريق هم سيد حسن و هم كل شخصيتهاي طرفدار وي را بزنند و تا ميتوانند از رزمندگاني كه در مراسم شركت كردهاند، قتل عام نمايند و از آن به بعد جنگ را شروع كنند.
نقشه آمريكا و اسرائيل اين بود، اما گرفتن اسرا دو ماه قبل از اين نقشه باعث شد اجراي آن جلو بيفتد. بوش و اولمرت هر دو افرادي نيستند كه نظامي باشند و مسائل نظامي را خوب بفهمند، اما شارون فرق داشت. وي فردي آگاه به مسائل نظامي بود و ميدانست قدرت حزبالله چه قدرتي است. به هر حال بوش از اولمرت خواست اين نقشه را زودتر از وقت اجرا كند. رئيس ستاد مشترك اسرائيل اعتراض كرد كه ما هنوز براي اين حمله آمادگي نداريم اما به هر حال دستور صادر شده بود و به همين خاطر حمله را آغاز كردند.
نقشه آنها اين بود كه در هفته اول آنقدر مناطق حزبالله در لبنان را بمباران كنند كه بخش اعظم نيروهاي ما از بين بروند. بعد از هفته اول حمله زميني به لبنان شروع ميشد و همزمان نيروي هوايي اسرائيل به سوريه و آمريكا به ايران حمله ميكرد كه به زعم خودشان اين مار را در آن واحد ضعيف كنند.
البته آمريكاييها نميخواهند با ايران بجنگند اما آن زمان ميخواستند ضربه سنگيني به ايران وارد كنند كه شرايط آمريكا را قبول كند. اين نقشه را در لبنان شروع كردند و بيش از هزار نقطه از مراكز حزبالله را به كلي نابود كردند. بعد از يك هفته بمباران سيد حسن نصرالله در تلويزيون حاضر شد و اعلام كرد كه حزبالله حتي يك شهيد هم در اين بمباران نداده است.
دليل اين كه حتي يك نفر هم در اين بمباران شهيد نشد اين بود كه حزبالله براي اوضاع فوقالعاده نقشه كشيده بود و بعد از گرفتن 2 اسير همه مناطق خود را تخليه كرده بودند و از مردم دعوت كردند از منطقه خارج شوند؛ بنابراين موفق نشدند اهداف هفته اول را به انجام رسانند.
در روز پنجم، آقاي احمدينژاد در ايران اعلام كرد كه كشتيهاي جنگي آمريكا در خليج فارس در گروگان ما هستند. بوش متوجه معني اين حرف نشد و به همين خاطر حزبالله يكي از ناوچههاي اسرائيل را با يك موشك منهدم كرد كه بوش معني حرف آقاي احمدينژاد را متوجه شود. بوش امروز به خوبي درك نموده كه ايران ميتواند ظرف 15 يا 20 دقيقه كل كشتيهاي آمريكايي حاضر در خليج فارس را منهدم كند و حتي اگر مناطقي از تهران يا اصفهان را بزنند، كل كشتيهاي آنان در منطقه منهدم خواهد شد.
* نحوه عملكرد نيروهاي مهاجم بعد از هفته اول جنگ به چه صورت بود و آيا به اهدافشان دست يافتند؟
* احمد قصير: رئيس ستاد مشترك اسراييل بعد از هفته اول اعلام كرد كه هر جا از لبنان را كه فكر ميكرديم حزبالله حضور دارد، زدهايم و كار خاص ديگري در توانمان نيست كه انجام دهيم لذا بايد فضا را براي آتشبس و مذاكرات آماده كرد. اما اين جا بوش خود به عنوان فرمانده جنگ وارد قضيه شد و اعلام كرد آتشبس نخواهيم كرد و جنگ را ادامه ميدهيم. اسرائيليها هم از درخواست آمريكا سوء استفاده كردند و ليستي از سلاحهاي جديدي را كه آمريكا به آنها نميداد، از دولت ايالات متحده خواستند. بمبهاي خوشهاي نسل جديد، بمبهاي هوشمند و خيلي از سلاحهاي جديدي كه فقط در اختيار ارتش آمريكا بود در اين ليست وجود داشت. اين سلاحها در اختيار اسرائيل قرار گرفت و حمله زميني شروع شد اما شكست مفتضحانه اسرائيل در حمله زميني آغاز شد. نسل چهارم تانك مركاوا به بهترين تانك دنيا معروف بوده است. اين تانك اهداف را تا شعاع 6 كيلومتري مورد اصابت قرار ميدهد.
بچههاي مقاومت در سه روز اول اجازه دادند اين نيروها به مناطقي مثل خيام و عيتا الشعب وارد شوند. در خيام 35 تانك مركاوا وارد شد كه براي فتح يك شهري با مشخصات خيام، 35 تانك واقعاً زياد بود اما توسط چند نفر از بچههاي مقاومت، از 35 تانك 23 تانك منهدم شد. اسرائيليها در تلويزيونهاي خود ميگفتند كه ما نفهيديم تانكها چگونه منهدم شد. نتيجه اين افتضاح اين شد كه كشورهايي مثل تركيه يا آمريكا كه 400 تانك مركاوا سفارش داده بودند قراردادها را به هم زدند. خود دولت اسرائيل هم اعلام كرد كه توليد مركاوا را متوقف ميكند و اعتراف كردهاند كه خسارت صنايع جنگي اسرائيل بيش از خسارتهاي خود جنگ بوده است.
در عيتا الشعب نتوانستند نيروهاي زميني را بفرستند به همين خاطر با هليكوپتر نيروهاي چترباز را وارد مدرسهاي كردند كه اطلاع داشتند نيروهاي حزبالله در آن قرار دارند. هليكوپتر كه وارد مدرسه شد حدود 40 سرباز پياده شدند و درست همان لحظهاي كه هليكوپتر در حال اوجگيري بود كل مدرسه منفجر شد چرا كه نيروهاي ما قبل از خارج شدن از مدرسه آن را بمبگذاري كرده بودند.
اين دو مورد، مشتي نمونه خروار از مناطقي است كه اسرائيليها سعي كردند از زمين حمله كنند و با اين مشكلات مواجه شدند. حتي به اين بسنده كرده بودند كه به منطقهاي از بنت جبيل برسيم كه سيد حسن نصرالله در سال 2000 در آنجا سخنراني كرده بود و گفته بود اسرائيل از خانه عنكبوت سستتر است. ميخواستند از اين طريق يك كار تبليغاتي انجام دهند و در اين راه واقعاً سعي كردند و كشته دادند، چند هليكوپتر، يك هواپيماي جنگي و دو ناوچه از آنها منهدم شد اما به اين منطقه هم نرسيدند. اسرائيل اعتراف كرد كه در اين جنگ 124 تانك مركاواي نسل چهارم را كه گران قيمتترين تانك دنياست، از دست داده است.
اسرائيل نيروهاي كماندويي خاصي دارد اما هر وقت اين نيروها با حزبالله مواجه شدهاند شكست خوردهاند و اسرائيل مجبور شد به دنبال ايجاد يك گروه ديگر باشد. گولها يا گروه جاويدان همان نيروهايي هستند كه در آن سر دنيا به فرودگاه عنتبه حبشه حمله كرده بودند و براي اسير كردن چند فلسطيني كل فرودگاه را منهدم نمودند و موفق به آزادي گروگانهاي اسرائيل شدند اما همين گروه در لبنان در اولين عملياتشان عليه مقاومت اسلامي در انصاريه 13 كشته دادند.
آن قدر از نظر خودشان اين گروه برايشان مهم بود كه حاضر بودند مابقي اجساد آنها را با كل اسراي لبنان و شهدا مبادله كنند.
* مردم لبنان و مخصوصاً ساكنان نواحي جنوب در جنگ چه وضعيتي داشتند؟
* احمد قصير: مهمتر از خود جنگ، مراقبت از مردم بود. حزبالله در اين مدت فقط درگير جنگ نبود. در مناطق جنگي 5/1 ميليون نفر لبناني زندگي ميكنند. حزبالله يك دولت نيست و دولت لبنان هم هيچ كاري براي مردم نكرد مخصوصاً چون اين مناطق شيعه هستند دولت اهميتي به مردم نميداد اما حزبالله كمك رساني به مردم را آغاز كرد و مشكل مسكن و مايحتاج همه آوارگان را حل كرد.
دولت لبنان در اين جنگ مزدور اسرائيل بود و همكاري همه جانبهاي با اسرائيل انجام داد. وزير مخابرات لبنان كل شبكه مخابراتي لبنان را براي اسرائيليها قابل نفوذ گذاشت و به همين خاطر امكان استفاده از تلفن ثابت، موبايل و بيسيم براي ما وجود نداشت.
بسياري از كارشناسان نظامي متعجبند كه در طول جنگ 33 روزه نيروهاي مقاومت چگونه با هم در ارتباط بودهاند. اسرائيليها تاكيد ميكردند كه نيروهاي لبناني قسمت-قسمت شدهاند و امكان ارتباطي بين اين گروههاي به هم ريخته ندارد. در پاسخ به اين حرفشان سيد حسن نصرالله در تلويزيون دستور مستقيم حمله به ناوچه را ميدهد و به مخاطبان ميگويد به ناوچه اسرائيلي نگاه كنند. اين براي اولين بار در تاريخ است كه فرمانده جنگ در پخش مستقيم تلويزيوني فرمان حمله صادر ميكند. دقت و هماهنگي بين نيروها و فرمانده حزبالله براي اسرائيليها و ديگران قابل فهم نبود.
اما در مورد رسيدگي به مسائل مردم، درست همان زماني كه حزبالله درگير جنگ سختي است در مقابل نيروي دريايي، هوايي و زميني ارتش اسرائيل با پشتيباني امريكا و برخي كشورهاي اروپايي و به عبارتي همه دنيا عليه حزبالله وارد عمل شدهاند اما سيد حسن نصرالله هيچ وقت مردم از ياد نميبرد. حزب الله همزمان با اوج درگيريها، مردم را از مناطق جنگي به مناطق امن منتقل كرد و مسكن و مايحتاج زندگي را برايشان فراهم نمود و مسائل پزشكي مردم را انجام داد.
جالب است بدانيد كه در طول اين 33 روز، 1300 عمل زايمان صورت گرفت يعني خيلي بيش از كل آمار شهدا، كودك لبناني متولد شده است.
سيد حسن نصرالله هميشه به نيروهاي مقاومت سفارش ميكرد كه مردم ذليل نشوند و عزت و كرامت مردم بايد حفظ شود و اين براي سيد حسن مهم است. چون فهميد دولت لبنان سعي ميكند عمداً مردم را ذليل كند و روابط مردم را حزبالله را قطع نمايد و بگويد حزبالله عامل بيچارگي شما بوده است اما بحمدلله دشمن نتوانست مردم ما را ذليل كند.
*وضعيت داخل لبنان و نوع مواجهه گروههاي مخالف حزبالله معروف به گروههاي 14 مارس با حزبالله چگونه بوده است؟ با توجه به موضعگيري حزبالله در خصوص ساقط شدن دولت فعلي، وضعيت اين مواجهه در آينده به كجا خواهد انجاميد؟
*احمد قصير: آقاي شئال ايوب سردبير روزنامه الديار يك مسيحي ماروني است. او اسم خوبي براي اين گروهها گذاشت. گفت به اينها نگوئيم گروههاي 14 آذار، بلكه بايد بگوئيم « يهود داخل» ؛ يعني يكسري يهودي صهيونيست در اسرائيل وجود دارد و يكسري هم در داخل لبنان حضور دارند. به نظر من هم اين اسم متناسبي براي آنهاست؛ چرا كه اين گروهها حتي از يهوديان اسرائيل بيشتر به اسرائيل كمك كردند.
قبل از اين جنگ، اين گروهها حالت هجومي با حزبالله داشتند و سعي ميكردند سلاح حزبالله را بگيرند. سيد حسن نصرالله در مقابل اين هجوم گفت كه گروههاي داخلي لبنان با هم مذاكره كنند. به همين خاطر 8 جلسه مذاكره انجام شد و حزبالله در مذاكرات پيروز گرديد و مذاكرات به اين نتيجه رسيد كه بايد استراتژي دفاعي لبنان را با حضور حزبالله تدوين كنند.
به همين خاطر گروههاي داخلي به اسرائيل اعلام كردند كه ما در مذاكرات شكست خوردهايم و بايد خودتان از اين به بعد وارد عمل شويد. آمريكا جرات نميكند خودش به طور مستقيم وارد جنگ با حزبالله شود؛ چرا كه در صورت شكست آبروريزي آن به مراتب بيشتر خواهد بود. آمريكا اگر در عراق ظرف 4 سال 4 هزار نفر كشته داد اما در لبنان در يك ماه اين مقدار را كشته خواهد داد. به همين خاطر به اسرائيل ماموريت داد كه حزبالله را خلع سلاح و نابود كنند.
در زمان جنگ، يهوديان داخل يعني جنبلاط، جعجع و حريري تمام همكاريها را با اسرائيل داشتند و فكر ميكردند طبق وعده خانم رايس، حزبالله رفتني است. چرا كه رايس گفته بود شما كار خود را انجام دهيد فردا اگر سيد حسن نصرالله زنده بود ميتوانيد او را در گوانتانامو ببينيد و واقعاً هم قسمتي از گوانتانامو و بخشي از زندانهايي در فلسطين اشغالي را براي نيروهاي مقاومت لبنان خالي كرده بودند.
گروههاي يهود داخل كه قبل از جنگ منافقانه عمل ميكردند با وعده خانم رايس چهره اصلي خود را نشان دادند و با اسرائيل همكاري كردند. حتي آقاي سعد حريري در روزهاي اول جنگ اعلام كرد كه ما حزبالله را در پايان جنگ محاكمه خواهيم كرد. جنبلاط و ديگران هم گفتند تا حزبالله خلع سلاح نشود، جنگ متوقف نميشود. كار به جايي رسيد كه وزير كشور لبنان گفت تا حزبالله خلع سلاح نشود جنگ را متوقف نميكنيم يعني خود را نيز با طرف اسرائيلي دانست.
اين گروهها بعد از جنگ رسوا شدند و حالا حالت تدافعي دارند و سعي ميكنند خودشان را در صحنه سياسي نگه دارند. سيد حسن نصرالله با اخلاق خاص خود اعلام كرد كه به مردم اطمينان ميدهم كه ما پيروزيم و به دشمانمان در داخل اطمينان ميدهيم كه ما از آنها انتقام نخواهيم نگرفت. به همين خاطر آنها الان سعي ميكنند از طريق مذاكره و به قول خودشان حركتهاي قانوني دوباره سلاح حزبالله را بگيرند. بعد از آتش بس مطرح كردند كه نيروهاي سازمان ملل در جنوب لبنان مستقر شوند و حزبالله را خلع سلاح كنند و طبق بند 7 منشور ملل متحد قعطنامهاي صادر شود كه اين نيروها بتوانند به حزبالله حمله كنند.
اما حزبالله قبول نكرد و گفت در اين صورت به اين نيروها حمله خواهد كرد. حزبالله گفت در صورتي كه ميخواهيد قطعنامهاي تصويب كنيد بايد بر اساس بند 6 باشد و سرانجام هم آمريكاييها پذيرفتند. طبق بند 6 ، نيروهاي سازمان ملل حق دخالت ندارند بلكه فقط ميتوانند جلوي درگيري را بگيرند.
بر همين اساس، 15 هزار نيروي سازمان ملل وارد لبنان شد و 15 هزار نفر از ارتش لبنان نيز در اين منطقه مستقر شدند. گروههاي يهودي داخل تصور كردند كه اين 30 هزار نيرو در صورت عوض شدن رئيس جمهور و فرمانده ارتش، ميتوانند با دستور رئيسجمهور جديد حزبالله را خلع سلاح كنند.
به همين خاطر قبل از اينكه چنين جنگي ايجاد شود حزبالله براي پيشگيري از اين حركت، اعلام كرد كه كابينه بايد عوض شود و حزبالله و متحدينش حداقل بايد يك سوم به اضافه يك نفر از وزراي كابينه را تشكيل دهند تا كابينه نتواند هيچ قانوني عليه مقاومت تصويب كند.
در مرحله كنوني اين گروهها زير بار اين قضيه نرفتهاند و قبول نكردند كه كابينه وحدت ملي را تشكيل دهند.
در حال حاضر حركت دوم حزبالله دعوت از مردم با حضور در خيابانها خواهد بود و در چنين حالتي حزبالله ديگر كابينه وحدت ملي را هم قبول نخواهد كرد بلكه خواهان يك انتخابات زودرس خواهد شد،؛ چرا كه ما معتقديم انتخابات قبلي مجلس جعلي بود و اين گروهها از خون رفيق حريري و از عواطف مردم سوءاستفاده كردند. الان اكثريت مردم مخالف يهوديان داخل و موافق حزبالله مقاومت هستند.
فقط خود حزب الله، جنبش امل و ميشل عون بيشتر از دو سوم جمعيت طرفدار دارند؛ چرا بايد در مجلس كمتر از يك سوم نماينده داشته باشند؟ اگر اين را هم قبول نكنند درخواستهاي بيشتر به وجود خواهد آمد و آخرين مرحله در اين جنگ سياسي اين است كه حزبالله اعلام كند بايد از مردم لبنان آمارگيري كرد.
جالب است بدانيد كه آخرين آمارگيري در لبنان در سال 1943 بوده است. 63 سال قبل يك آمارگيري كردند و ديگر جرات نميكنند آمار بگيرند. دليل آن اين است كه در حال حاضر شيعيان در لبنان 45 درصد هستند و متعاقباً بايد 45 درصد كابينه را در دست بگيرند، مسيحيان 25 درصد، اهل سنت 25 درصد و دروزيها 5 درصد جمعيت لبنان را تشكيل ميدهند. البته اين گروهها در مذاكرات تا حدود زيادي شرايط را قبول كرده بودند اما دوباره سفير آمريكا وارد عمل شد و گفت نبايد به حزبالله امتيازي بدهيد. به هر حال در صورت ادامه اين وضعيت خيابانها و تظاهرات مردمي خواهند بود كه حرف آخر را ميزنند.
* تاثير جنگ 33 روزه بر جهان اسلام و جنبشهاي اسلامي سراسر جهان چگونه بوده است و آيا در اين خصوص اخبار خاصي داريد؟
*احمد قصير: تاثير حركت سيد حسن نصرالله فقط روي مسلمانان هم نبوده است. در منطقه خيلي از مسيحيان و حتي يهوديان مخالف اسرائيل طرفدار حزبالله شدهاند و خيلي از اهل تسنن به مذهب شيعه گرويدهاند. به غير از مسائل مذهبي، اخبار گستردهاي از حضور مسيحيان در كليساهاي سراسر دنيا مخابره شده كه براي پيروزي سيد حسن نصرالله دعا كردند و براي وي شمع روشن كردند.
در سوريه، خيليها با حزبالله و شيعيان لبنان مخالف بودند اما در اين جنگ واقعاً همكاري خوبي با مردم لبنان كردند. در روزهاي جنگ در حدود 300 هزار نفر لبناني به سوريه رفتند و مردم سوريه آنها را در خانههاي خود اسكان دادند.
در دانشگاه الازهر مصر كه مخالف تشيع بود، براي اولين بار عكس سيد حسن نصرالله را نصب و اعلام كردند كه رهبر ما ايشان است. بسياري از مردم جهان عرب پيشنهاد كردند كه سيد حسن نصرالله رهبر جهان عربي باشد.
بسياري از كساني كه با مقاومت كار ميكنند مسيحي، سني يا دروزي هستند. مردم كشورهايي چون مصر و تونس كه جرأت حرف زدن را از آنها گرفته بودند، ميگفتند كه ارتش عربي به چه دردي مي خورد. 22 كشور كه ارتش عربي را تشكيل دادهاند و بيش از 2 ميليون نفر با خرجهاي هنگفت در اين ارتش حضور دارند، چه دردي از امت عربي دوا كردهاند. اين همه خرج نكنيد و به جاي آن هستههاي مقاومت شبيه به حزبالله را ايجاد كنيد.
موسي احمد قصير، همرزم شهيد احمد قصير از استشهاديون لبنان و ديگر شهداي مقاومت اسلامي حزب الله، اهل روستاي ديرقانون النهر از توابع شهر صور در جنوب لبنان است. وي از قديميترين رزمندگان حزبالله و همرزم با بسياري از مبارزان لبناني و استشهاديون مقاومت اسلامي بوده است و بهواسطه مسئوليت خود اطلاعات ارزندهاي از وضعيت داخلي لبنان و مسائل بينالمللي تاثيرگذار به شرايط اين كشور دارد.
وي در جريان سفر خود به ايران در گفتوگو با خبرنگار سياست خارجي خبرگزاري فارس، به جزئيات و برخي ناگفتههاي جنگ 33 روزه اسراييل عليه لبنان اشاره كرد.
* براي مخاطبان ما بخشهايي از جريان مقاومت 33 روزه حزبالله لبنان را تشريح كنيد و خوشحال خواهيم شد كه ما را در جريان برخي ناگفتههاي اين مبارزه قرار دهيد.
* احمد قصير: قبل از اين كه بخواهم در اين خصوص مطالبي را ارائه كنم بايد يادآور شوم كه حزبالله شروع كننده جنگ نبوده و به مستندات آن اشاره كنم. حزبالله طبق وعدهاي كه سيد حسن نصرالله به خانوادههاي اسراي لبناني داده بود كه سعي ميكند فرزندان آنها را آزاد كند، به عنوان مقابله به مثل دو نظامي اسرائيلي را اسير كرد.
اسرائيل و آمريكا بعد از حادثه سال 2000 توافق كرده بودند كه حزبالله را بايد از لبنان حذف كرد. تعبيرشان اين بود كه ماري وجود دارد كه سر آن در تهران، وسط آن در سوريه و دم آن در لبنان قرار دارد و مناسبترين جايي كه ميشود به اين مار لطمه زد از طريق دم آن است؛ چرا كه حزبالله نزديك به اسرائيل بود و بيشتر ميتوانست به اسرائيل زيان برساند.
قرار بود در ماه جولاي مصادف با رمضان حمله به حزبالله را انجام دهند؛ بدين طريق كه حين سخنراني سيد حسن نصرالله در روز قدس، هواپيماهاي اسرائيلي بر فراز بيروت قرار گيرند و از اين طريق هم سيد حسن و هم كل شخصيتهاي طرفدار وي را بزنند و تا ميتوانند از رزمندگاني كه در مراسم شركت كردهاند، قتل عام نمايند و از آن به بعد جنگ را شروع كنند.
نقشه آمريكا و اسرائيل اين بود، اما گرفتن اسرا دو ماه قبل از اين نقشه باعث شد اجراي آن جلو بيفتد. بوش و اولمرت هر دو افرادي نيستند كه نظامي باشند و مسائل نظامي را خوب بفهمند، اما شارون فرق داشت. وي فردي آگاه به مسائل نظامي بود و ميدانست قدرت حزبالله چه قدرتي است. به هر حال بوش از اولمرت خواست اين نقشه را زودتر از وقت اجرا كند. رئيس ستاد مشترك اسرائيل اعتراض كرد كه ما هنوز براي اين حمله آمادگي نداريم اما به هر حال دستور صادر شده بود و به همين خاطر حمله را آغاز كردند.
نقشه آنها اين بود كه در هفته اول آنقدر مناطق حزبالله در لبنان را بمباران كنند كه بخش اعظم نيروهاي ما از بين بروند. بعد از هفته اول حمله زميني به لبنان شروع ميشد و همزمان نيروي هوايي اسرائيل به سوريه و آمريكا به ايران حمله ميكرد كه به زعم خودشان اين مار را در آن واحد ضعيف كنند.
البته آمريكاييها نميخواهند با ايران بجنگند اما آن زمان ميخواستند ضربه سنگيني به ايران وارد كنند كه شرايط آمريكا را قبول كند. اين نقشه را در لبنان شروع كردند و بيش از هزار نقطه از مراكز حزبالله را به كلي نابود كردند. بعد از يك هفته بمباران سيد حسن نصرالله در تلويزيون حاضر شد و اعلام كرد كه حزبالله حتي يك شهيد هم در اين بمباران نداده است.
دليل اين كه حتي يك نفر هم در اين بمباران شهيد نشد اين بود كه حزبالله براي اوضاع فوقالعاده نقشه كشيده بود و بعد از گرفتن 2 اسير همه مناطق خود را تخليه كرده بودند و از مردم دعوت كردند از منطقه خارج شوند؛ بنابراين موفق نشدند اهداف هفته اول را به انجام رسانند.
در روز پنجم، آقاي احمدينژاد در ايران اعلام كرد كه كشتيهاي جنگي آمريكا در خليج فارس در گروگان ما هستند. بوش متوجه معني اين حرف نشد و به همين خاطر حزبالله يكي از ناوچههاي اسرائيل را با يك موشك منهدم كرد كه بوش معني حرف آقاي احمدينژاد را متوجه شود. بوش امروز به خوبي درك نموده كه ايران ميتواند ظرف 15 يا 20 دقيقه كل كشتيهاي آمريكايي حاضر در خليج فارس را منهدم كند و حتي اگر مناطقي از تهران يا اصفهان را بزنند، كل كشتيهاي آنان در منطقه منهدم خواهد شد.
* نحوه عملكرد نيروهاي مهاجم بعد از هفته اول جنگ به چه صورت بود و آيا به اهدافشان دست يافتند؟
* احمد قصير: رئيس ستاد مشترك اسراييل بعد از هفته اول اعلام كرد كه هر جا از لبنان را كه فكر ميكرديم حزبالله حضور دارد، زدهايم و كار خاص ديگري در توانمان نيست كه انجام دهيم لذا بايد فضا را براي آتشبس و مذاكرات آماده كرد. اما اين جا بوش خود به عنوان فرمانده جنگ وارد قضيه شد و اعلام كرد آتشبس نخواهيم كرد و جنگ را ادامه ميدهيم. اسرائيليها هم از درخواست آمريكا سوء استفاده كردند و ليستي از سلاحهاي جديدي را كه آمريكا به آنها نميداد، از دولت ايالات متحده خواستند. بمبهاي خوشهاي نسل جديد، بمبهاي هوشمند و خيلي از سلاحهاي جديدي كه فقط در اختيار ارتش آمريكا بود در اين ليست وجود داشت. اين سلاحها در اختيار اسرائيل قرار گرفت و حمله زميني شروع شد اما شكست مفتضحانه اسرائيل در حمله زميني آغاز شد. نسل چهارم تانك مركاوا به بهترين تانك دنيا معروف بوده است. اين تانك اهداف را تا شعاع 6 كيلومتري مورد اصابت قرار ميدهد.
بچههاي مقاومت در سه روز اول اجازه دادند اين نيروها به مناطقي مثل خيام و عيتا الشعب وارد شوند. در خيام 35 تانك مركاوا وارد شد كه براي فتح يك شهري با مشخصات خيام، 35 تانك واقعاً زياد بود اما توسط چند نفر از بچههاي مقاومت، از 35 تانك 23 تانك منهدم شد. اسرائيليها در تلويزيونهاي خود ميگفتند كه ما نفهيديم تانكها چگونه منهدم شد. نتيجه اين افتضاح اين شد كه كشورهايي مثل تركيه يا آمريكا كه 400 تانك مركاوا سفارش داده بودند قراردادها را به هم زدند. خود دولت اسرائيل هم اعلام كرد كه توليد مركاوا را متوقف ميكند و اعتراف كردهاند كه خسارت صنايع جنگي اسرائيل بيش از خسارتهاي خود جنگ بوده است.
در عيتا الشعب نتوانستند نيروهاي زميني را بفرستند به همين خاطر با هليكوپتر نيروهاي چترباز را وارد مدرسهاي كردند كه اطلاع داشتند نيروهاي حزبالله در آن قرار دارند. هليكوپتر كه وارد مدرسه شد حدود 40 سرباز پياده شدند و درست همان لحظهاي كه هليكوپتر در حال اوجگيري بود كل مدرسه منفجر شد چرا كه نيروهاي ما قبل از خارج شدن از مدرسه آن را بمبگذاري كرده بودند.
اين دو مورد، مشتي نمونه خروار از مناطقي است كه اسرائيليها سعي كردند از زمين حمله كنند و با اين مشكلات مواجه شدند. حتي به اين بسنده كرده بودند كه به منطقهاي از بنت جبيل برسيم كه سيد حسن نصرالله در سال 2000 در آنجا سخنراني كرده بود و گفته بود اسرائيل از خانه عنكبوت سستتر است. ميخواستند از اين طريق يك كار تبليغاتي انجام دهند و در اين راه واقعاً سعي كردند و كشته دادند، چند هليكوپتر، يك هواپيماي جنگي و دو ناوچه از آنها منهدم شد اما به اين منطقه هم نرسيدند. اسرائيل اعتراف كرد كه در اين جنگ 124 تانك مركاواي نسل چهارم را كه گران قيمتترين تانك دنياست، از دست داده است.
اسرائيل نيروهاي كماندويي خاصي دارد اما هر وقت اين نيروها با حزبالله مواجه شدهاند شكست خوردهاند و اسرائيل مجبور شد به دنبال ايجاد يك گروه ديگر باشد. گولها يا گروه جاويدان همان نيروهايي هستند كه در آن سر دنيا به فرودگاه عنتبه حبشه حمله كرده بودند و براي اسير كردن چند فلسطيني كل فرودگاه را منهدم نمودند و موفق به آزادي گروگانهاي اسرائيل شدند اما همين گروه در لبنان در اولين عملياتشان عليه مقاومت اسلامي در انصاريه 13 كشته دادند.
آن قدر از نظر خودشان اين گروه برايشان مهم بود كه حاضر بودند مابقي اجساد آنها را با كل اسراي لبنان و شهدا مبادله كنند.
* مردم لبنان و مخصوصاً ساكنان نواحي جنوب در جنگ چه وضعيتي داشتند؟
* احمد قصير: مهمتر از خود جنگ، مراقبت از مردم بود. حزبالله در اين مدت فقط درگير جنگ نبود. در مناطق جنگي 5/1 ميليون نفر لبناني زندگي ميكنند. حزبالله يك دولت نيست و دولت لبنان هم هيچ كاري براي مردم نكرد مخصوصاً چون اين مناطق شيعه هستند دولت اهميتي به مردم نميداد اما حزبالله كمك رساني به مردم را آغاز كرد و مشكل مسكن و مايحتاج همه آوارگان را حل كرد.
دولت لبنان در اين جنگ مزدور اسرائيل بود و همكاري همه جانبهاي با اسرائيل انجام داد. وزير مخابرات لبنان كل شبكه مخابراتي لبنان را براي اسرائيليها قابل نفوذ گذاشت و به همين خاطر امكان استفاده از تلفن ثابت، موبايل و بيسيم براي ما وجود نداشت.
بسياري از كارشناسان نظامي متعجبند كه در طول جنگ 33 روزه نيروهاي مقاومت چگونه با هم در ارتباط بودهاند. اسرائيليها تاكيد ميكردند كه نيروهاي لبناني قسمت-قسمت شدهاند و امكان ارتباطي بين اين گروههاي به هم ريخته ندارد. در پاسخ به اين حرفشان سيد حسن نصرالله در تلويزيون دستور مستقيم حمله به ناوچه را ميدهد و به مخاطبان ميگويد به ناوچه اسرائيلي نگاه كنند. اين براي اولين بار در تاريخ است كه فرمانده جنگ در پخش مستقيم تلويزيوني فرمان حمله صادر ميكند. دقت و هماهنگي بين نيروها و فرمانده حزبالله براي اسرائيليها و ديگران قابل فهم نبود.
اما در مورد رسيدگي به مسائل مردم، درست همان زماني كه حزبالله درگير جنگ سختي است در مقابل نيروي دريايي، هوايي و زميني ارتش اسرائيل با پشتيباني امريكا و برخي كشورهاي اروپايي و به عبارتي همه دنيا عليه حزبالله وارد عمل شدهاند اما سيد حسن نصرالله هيچ وقت مردم از ياد نميبرد. حزب الله همزمان با اوج درگيريها، مردم را از مناطق جنگي به مناطق امن منتقل كرد و مسكن و مايحتاج زندگي را برايشان فراهم نمود و مسائل پزشكي مردم را انجام داد.
جالب است بدانيد كه در طول اين 33 روز، 1300 عمل زايمان صورت گرفت يعني خيلي بيش از كل آمار شهدا، كودك لبناني متولد شده است.
سيد حسن نصرالله هميشه به نيروهاي مقاومت سفارش ميكرد كه مردم ذليل نشوند و عزت و كرامت مردم بايد حفظ شود و اين براي سيد حسن مهم است. چون فهميد دولت لبنان سعي ميكند عمداً مردم را ذليل كند و روابط مردم را حزبالله را قطع نمايد و بگويد حزبالله عامل بيچارگي شما بوده است اما بحمدلله دشمن نتوانست مردم ما را ذليل كند.
*وضعيت داخل لبنان و نوع مواجهه گروههاي مخالف حزبالله معروف به گروههاي 14 مارس با حزبالله چگونه بوده است؟ با توجه به موضعگيري حزبالله در خصوص ساقط شدن دولت فعلي، وضعيت اين مواجهه در آينده به كجا خواهد انجاميد؟
*احمد قصير: آقاي شئال ايوب سردبير روزنامه الديار يك مسيحي ماروني است. او اسم خوبي براي اين گروهها گذاشت. گفت به اينها نگوئيم گروههاي 14 آذار، بلكه بايد بگوئيم « يهود داخل» ؛ يعني يكسري يهودي صهيونيست در اسرائيل وجود دارد و يكسري هم در داخل لبنان حضور دارند. به نظر من هم اين اسم متناسبي براي آنهاست؛ چرا كه اين گروهها حتي از يهوديان اسرائيل بيشتر به اسرائيل كمك كردند.
قبل از اين جنگ، اين گروهها حالت هجومي با حزبالله داشتند و سعي ميكردند سلاح حزبالله را بگيرند. سيد حسن نصرالله در مقابل اين هجوم گفت كه گروههاي داخلي لبنان با هم مذاكره كنند. به همين خاطر 8 جلسه مذاكره انجام شد و حزبالله در مذاكرات پيروز گرديد و مذاكرات به اين نتيجه رسيد كه بايد استراتژي دفاعي لبنان را با حضور حزبالله تدوين كنند.
به همين خاطر گروههاي داخلي به اسرائيل اعلام كردند كه ما در مذاكرات شكست خوردهايم و بايد خودتان از اين به بعد وارد عمل شويد. آمريكا جرات نميكند خودش به طور مستقيم وارد جنگ با حزبالله شود؛ چرا كه در صورت شكست آبروريزي آن به مراتب بيشتر خواهد بود. آمريكا اگر در عراق ظرف 4 سال 4 هزار نفر كشته داد اما در لبنان در يك ماه اين مقدار را كشته خواهد داد. به همين خاطر به اسرائيل ماموريت داد كه حزبالله را خلع سلاح و نابود كنند.
در زمان جنگ، يهوديان داخل يعني جنبلاط، جعجع و حريري تمام همكاريها را با اسرائيل داشتند و فكر ميكردند طبق وعده خانم رايس، حزبالله رفتني است. چرا كه رايس گفته بود شما كار خود را انجام دهيد فردا اگر سيد حسن نصرالله زنده بود ميتوانيد او را در گوانتانامو ببينيد و واقعاً هم قسمتي از گوانتانامو و بخشي از زندانهايي در فلسطين اشغالي را براي نيروهاي مقاومت لبنان خالي كرده بودند.
گروههاي يهود داخل كه قبل از جنگ منافقانه عمل ميكردند با وعده خانم رايس چهره اصلي خود را نشان دادند و با اسرائيل همكاري كردند. حتي آقاي سعد حريري در روزهاي اول جنگ اعلام كرد كه ما حزبالله را در پايان جنگ محاكمه خواهيم كرد. جنبلاط و ديگران هم گفتند تا حزبالله خلع سلاح نشود، جنگ متوقف نميشود. كار به جايي رسيد كه وزير كشور لبنان گفت تا حزبالله خلع سلاح نشود جنگ را متوقف نميكنيم يعني خود را نيز با طرف اسرائيلي دانست.
اين گروهها بعد از جنگ رسوا شدند و حالا حالت تدافعي دارند و سعي ميكنند خودشان را در صحنه سياسي نگه دارند. سيد حسن نصرالله با اخلاق خاص خود اعلام كرد كه به مردم اطمينان ميدهم كه ما پيروزيم و به دشمانمان در داخل اطمينان ميدهيم كه ما از آنها انتقام نخواهيم نگرفت. به همين خاطر آنها الان سعي ميكنند از طريق مذاكره و به قول خودشان حركتهاي قانوني دوباره سلاح حزبالله را بگيرند. بعد از آتش بس مطرح كردند كه نيروهاي سازمان ملل در جنوب لبنان مستقر شوند و حزبالله را خلع سلاح كنند و طبق بند 7 منشور ملل متحد قعطنامهاي صادر شود كه اين نيروها بتوانند به حزبالله حمله كنند.
اما حزبالله قبول نكرد و گفت در اين صورت به اين نيروها حمله خواهد كرد. حزبالله گفت در صورتي كه ميخواهيد قطعنامهاي تصويب كنيد بايد بر اساس بند 6 باشد و سرانجام هم آمريكاييها پذيرفتند. طبق بند 6 ، نيروهاي سازمان ملل حق دخالت ندارند بلكه فقط ميتوانند جلوي درگيري را بگيرند.
بر همين اساس، 15 هزار نيروي سازمان ملل وارد لبنان شد و 15 هزار نفر از ارتش لبنان نيز در اين منطقه مستقر شدند. گروههاي يهودي داخل تصور كردند كه اين 30 هزار نيرو در صورت عوض شدن رئيس جمهور و فرمانده ارتش، ميتوانند با دستور رئيسجمهور جديد حزبالله را خلع سلاح كنند.
به همين خاطر قبل از اينكه چنين جنگي ايجاد شود حزبالله براي پيشگيري از اين حركت، اعلام كرد كه كابينه بايد عوض شود و حزبالله و متحدينش حداقل بايد يك سوم به اضافه يك نفر از وزراي كابينه را تشكيل دهند تا كابينه نتواند هيچ قانوني عليه مقاومت تصويب كند.
در مرحله كنوني اين گروهها زير بار اين قضيه نرفتهاند و قبول نكردند كه كابينه وحدت ملي را تشكيل دهند.
در حال حاضر حركت دوم حزبالله دعوت از مردم با حضور در خيابانها خواهد بود و در چنين حالتي حزبالله ديگر كابينه وحدت ملي را هم قبول نخواهد كرد بلكه خواهان يك انتخابات زودرس خواهد شد،؛ چرا كه ما معتقديم انتخابات قبلي مجلس جعلي بود و اين گروهها از خون رفيق حريري و از عواطف مردم سوءاستفاده كردند. الان اكثريت مردم مخالف يهوديان داخل و موافق حزبالله مقاومت هستند.
فقط خود حزب الله، جنبش امل و ميشل عون بيشتر از دو سوم جمعيت طرفدار دارند؛ چرا بايد در مجلس كمتر از يك سوم نماينده داشته باشند؟ اگر اين را هم قبول نكنند درخواستهاي بيشتر به وجود خواهد آمد و آخرين مرحله در اين جنگ سياسي اين است كه حزبالله اعلام كند بايد از مردم لبنان آمارگيري كرد.
جالب است بدانيد كه آخرين آمارگيري در لبنان در سال 1943 بوده است. 63 سال قبل يك آمارگيري كردند و ديگر جرات نميكنند آمار بگيرند. دليل آن اين است كه در حال حاضر شيعيان در لبنان 45 درصد هستند و متعاقباً بايد 45 درصد كابينه را در دست بگيرند، مسيحيان 25 درصد، اهل سنت 25 درصد و دروزيها 5 درصد جمعيت لبنان را تشكيل ميدهند. البته اين گروهها در مذاكرات تا حدود زيادي شرايط را قبول كرده بودند اما دوباره سفير آمريكا وارد عمل شد و گفت نبايد به حزبالله امتيازي بدهيد. به هر حال در صورت ادامه اين وضعيت خيابانها و تظاهرات مردمي خواهند بود كه حرف آخر را ميزنند.
* تاثير جنگ 33 روزه بر جهان اسلام و جنبشهاي اسلامي سراسر جهان چگونه بوده است و آيا در اين خصوص اخبار خاصي داريد؟
*احمد قصير: تاثير حركت سيد حسن نصرالله فقط روي مسلمانان هم نبوده است. در منطقه خيلي از مسيحيان و حتي يهوديان مخالف اسرائيل طرفدار حزبالله شدهاند و خيلي از اهل تسنن به مذهب شيعه گرويدهاند. به غير از مسائل مذهبي، اخبار گستردهاي از حضور مسيحيان در كليساهاي سراسر دنيا مخابره شده كه براي پيروزي سيد حسن نصرالله دعا كردند و براي وي شمع روشن كردند.
در سوريه، خيليها با حزبالله و شيعيان لبنان مخالف بودند اما در اين جنگ واقعاً همكاري خوبي با مردم لبنان كردند. در روزهاي جنگ در حدود 300 هزار نفر لبناني به سوريه رفتند و مردم سوريه آنها را در خانههاي خود اسكان دادند.
در دانشگاه الازهر مصر كه مخالف تشيع بود، براي اولين بار عكس سيد حسن نصرالله را نصب و اعلام كردند كه رهبر ما ايشان است. بسياري از مردم جهان عرب پيشنهاد كردند كه سيد حسن نصرالله رهبر جهان عربي باشد.
بسياري از كساني كه با مقاومت كار ميكنند مسيحي، سني يا دروزي هستند. مردم كشورهايي چون مصر و تونس كه جرأت حرف زدن را از آنها گرفته بودند، ميگفتند كه ارتش عربي به چه دردي مي خورد. 22 كشور كه ارتش عربي را تشكيل دادهاند و بيش از 2 ميليون نفر با خرجهاي هنگفت در اين ارتش حضور دارند، چه دردي از امت عربي دوا كردهاند. اين همه خرج نكنيد و به جاي آن هستههاي مقاومت شبيه به حزبالله را ايجاد كنيد.
- پست: 422
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۴, ۲:۱۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 5 بار
- سپاسهای دریافتی: 49 بار
شگفتيهاي جنگ 33 روزه حزب الله با اسرائيل
آيتالله مصباح يزدي، رئيس شوراي عالي مجمع جهاني اهل بيت(ع) که با سفر به لبنان و ديدار با سيدحسن نصرالله پيام تبريک اين مجمع را به دبير کل حزبالله لبنان ابلاغ کرده است، شب گذشته گزارشي از اين سفر ارائه کرد.
وي در اين گزارش مواردي از امدادهاي غيبي که در جنگ 33 روزه به كمك نيروهاي مقاومت اسلامي آمده بود را نيز براي حضار بيان نمود.
به گزارش سايت «اخبار شيعيان»، وي با تأکيد بر اينکه برخي از پيروزيهاي حزبالله عظيمتر از معجزات صدر اسلام بوده به موارد زير اشاره کرد که در ديدار با سيدحسن نصرالله بلاواسطه از خود وي شنيده است:
دوربين ديد در شب!
دشمن در اين جنگ دو برگ برنده داشت. يكي اينكه مجهز به دوربين مادون قرمز بود و در شب به راحتي ما را هدف قرار ميداد اما ما در شب هيچ ديدي نسبت به آنها نداشتيم و دومين ترفند بزرگ آنها گسترش جبهه مبارزه با استفاده از هليبرن و تخليه نيروهاي مجهز در پشت خط بود.
فرمانده يكي از قرارگاههاي مهم ما كه كاملا مورد اعتماد و وثوق من است براي من تعريف كرد: شبي كه از اين جنگ گسترده و حربه اسرائيليها خسته شده بودم و دشمن هم با استفاده از هليكوپتر در حال پياده كردن نيرو در خط مقدم بود و به علت در اختيار نداشتن وسايل ديد در شب كاري از دست ما برنميآمد، از شدت خستگي به خواب رفتم. در خواب حضرت زينب(س) را ديدم و از اوضاع نزد ايشان گله كردم. ايشان با اشاره بنده را متوجه قسمتي كردند كه خانمي ايستاده بود. من به آن سمت رفتم و حضرت زهرا(س) را مشاهده و درددلهاي خود را به اوعرض كردم. حضرت فرمودند: ما به فكر شما هستيم و براي شما دعا ميكنيم. من اصرار كردم و وضع وخيم جبهه خودمان را كه به خاطر هليكوپترهاي اسرائيليها به وجود آمده بود يادآور شدم .حضرت مرا به صبوري دعوت كردند. اما من همچنان اصرار كردم! حضرت كه اصرار مرا مشاهده كردند با دست خود اشارهاي كردند و سپس فرمودند: برو تمام شد.
من در همين حين از خواب بيدار شدم و به خاطر سماجتي كه كرده بودم ناراحت و پشيمان بودم. معمولا اخبار خط مقدم جبهه با تاخير پانزده دقيقهاي به قرارگاه ميرسيد. بعد از حدود پانزده دقيقه از لحظه خواب من، به من اطلاع دادند كه يك هليكوپتر اسرائيلي با عدهاي از افراد زبده سقوط كرده و من متوجه شدم در همان لحظه اشارٍه حضرت، اين سقوط براي هليكوپتر اسرائيلي اتفاق افتاده و همين حادثه باعث ترس شديد دشمن و عقبنشيني آنها گرديده است.
جالب اينكه دشمن صهيونيست، پس از اين حادثه تصور ميكرد كه حزبالله از ابزار پيشرفته ديد در شب بهرهمند است.
ادامه آتش، بدون مهمات!
در يکي از جبههها که مهمات بخشي از نيروهايمان تمام شده بود دستور عقب نشيني را صادر کرديم. اين نيروها در کنار رودخانهاي بودند که اسرائيل ميخواست تا ساحل آن پيشروي کند و آن را مرز خود قرار دهد. اين رزمندگان با گروهي که پشت رودخانه بودند تماس ميگيرند که ما در شرف سقوط هستيم و تقاضاي کمک ميکنند. آنها هم پاسخ ميدهند که اميدي به ما نداشته باشيد چون مهمات نداريم.
در همين اثناء ميبينند آتشي بر سر اسرائيليها فرود آمد. نيروهاي خط مقدم هم تماس گرفته بودند که خوب جايي را زديد همين جا را بزنيد!
آتش ادامه پيدا ميکند و بر اثر شدت حجم آن، اسرائيليها موفق به پيشروي نميشوند و فرار ميکنند.
بعد از فرار آنها، نيروهاي جلو از نيروهاي پشت رودخانه تشکر ميکنند ولي آنها هم پاسخ ميدهند ما که گفتيم: سلاح و مهماتي نداريم و آن آتش هم کار ما نبود! و بالاخره هم معلوم نميشود که چه کسي اين آتش را بر سر دشمن ريخته بود.
تواضع و نورانيت سيدحسن نصرالله
آنچه براي خود من اهميت داشت، تشرف خدمت سيدحسن نصرالله بود.
برخورد و تواضع ايشان بسيار براي من عجيب بود. هر شخصي که به چنين پيروزيهايي برسد و موقعيت جهاني پيدا کند به طور طبيعي تغييراتي در منش، رفتار، گفتار و موضعگيريهاي وي پيدا ميشود. اما چيزي که ما از ايشان ديديم، اين بود كه نه تنها تغييري در وي ايجاد نشده بود بلکه بر تواضع وي افزوده هم شده بود.
ايشان به قدري نوراني، پاک و با صفا بود که من احساس ميکردم خدمت يکي از سربازان امام زمان(عج) نشستهام.
منبع : بازتاب
لينك :
[External Link Removed for Guests]
وي در اين گزارش مواردي از امدادهاي غيبي که در جنگ 33 روزه به كمك نيروهاي مقاومت اسلامي آمده بود را نيز براي حضار بيان نمود.
به گزارش سايت «اخبار شيعيان»، وي با تأکيد بر اينکه برخي از پيروزيهاي حزبالله عظيمتر از معجزات صدر اسلام بوده به موارد زير اشاره کرد که در ديدار با سيدحسن نصرالله بلاواسطه از خود وي شنيده است:
دوربين ديد در شب!
دشمن در اين جنگ دو برگ برنده داشت. يكي اينكه مجهز به دوربين مادون قرمز بود و در شب به راحتي ما را هدف قرار ميداد اما ما در شب هيچ ديدي نسبت به آنها نداشتيم و دومين ترفند بزرگ آنها گسترش جبهه مبارزه با استفاده از هليبرن و تخليه نيروهاي مجهز در پشت خط بود.
فرمانده يكي از قرارگاههاي مهم ما كه كاملا مورد اعتماد و وثوق من است براي من تعريف كرد: شبي كه از اين جنگ گسترده و حربه اسرائيليها خسته شده بودم و دشمن هم با استفاده از هليكوپتر در حال پياده كردن نيرو در خط مقدم بود و به علت در اختيار نداشتن وسايل ديد در شب كاري از دست ما برنميآمد، از شدت خستگي به خواب رفتم. در خواب حضرت زينب(س) را ديدم و از اوضاع نزد ايشان گله كردم. ايشان با اشاره بنده را متوجه قسمتي كردند كه خانمي ايستاده بود. من به آن سمت رفتم و حضرت زهرا(س) را مشاهده و درددلهاي خود را به اوعرض كردم. حضرت فرمودند: ما به فكر شما هستيم و براي شما دعا ميكنيم. من اصرار كردم و وضع وخيم جبهه خودمان را كه به خاطر هليكوپترهاي اسرائيليها به وجود آمده بود يادآور شدم .حضرت مرا به صبوري دعوت كردند. اما من همچنان اصرار كردم! حضرت كه اصرار مرا مشاهده كردند با دست خود اشارهاي كردند و سپس فرمودند: برو تمام شد.
من در همين حين از خواب بيدار شدم و به خاطر سماجتي كه كرده بودم ناراحت و پشيمان بودم. معمولا اخبار خط مقدم جبهه با تاخير پانزده دقيقهاي به قرارگاه ميرسيد. بعد از حدود پانزده دقيقه از لحظه خواب من، به من اطلاع دادند كه يك هليكوپتر اسرائيلي با عدهاي از افراد زبده سقوط كرده و من متوجه شدم در همان لحظه اشارٍه حضرت، اين سقوط براي هليكوپتر اسرائيلي اتفاق افتاده و همين حادثه باعث ترس شديد دشمن و عقبنشيني آنها گرديده است.
جالب اينكه دشمن صهيونيست، پس از اين حادثه تصور ميكرد كه حزبالله از ابزار پيشرفته ديد در شب بهرهمند است.
ادامه آتش، بدون مهمات!
در يکي از جبههها که مهمات بخشي از نيروهايمان تمام شده بود دستور عقب نشيني را صادر کرديم. اين نيروها در کنار رودخانهاي بودند که اسرائيل ميخواست تا ساحل آن پيشروي کند و آن را مرز خود قرار دهد. اين رزمندگان با گروهي که پشت رودخانه بودند تماس ميگيرند که ما در شرف سقوط هستيم و تقاضاي کمک ميکنند. آنها هم پاسخ ميدهند که اميدي به ما نداشته باشيد چون مهمات نداريم.
در همين اثناء ميبينند آتشي بر سر اسرائيليها فرود آمد. نيروهاي خط مقدم هم تماس گرفته بودند که خوب جايي را زديد همين جا را بزنيد!
آتش ادامه پيدا ميکند و بر اثر شدت حجم آن، اسرائيليها موفق به پيشروي نميشوند و فرار ميکنند.
بعد از فرار آنها، نيروهاي جلو از نيروهاي پشت رودخانه تشکر ميکنند ولي آنها هم پاسخ ميدهند ما که گفتيم: سلاح و مهماتي نداريم و آن آتش هم کار ما نبود! و بالاخره هم معلوم نميشود که چه کسي اين آتش را بر سر دشمن ريخته بود.
تواضع و نورانيت سيدحسن نصرالله
آنچه براي خود من اهميت داشت، تشرف خدمت سيدحسن نصرالله بود.
برخورد و تواضع ايشان بسيار براي من عجيب بود. هر شخصي که به چنين پيروزيهايي برسد و موقعيت جهاني پيدا کند به طور طبيعي تغييراتي در منش، رفتار، گفتار و موضعگيريهاي وي پيدا ميشود. اما چيزي که ما از ايشان ديديم، اين بود كه نه تنها تغييري در وي ايجاد نشده بود بلکه بر تواضع وي افزوده هم شده بود.
ايشان به قدري نوراني، پاک و با صفا بود که من احساس ميکردم خدمت يکي از سربازان امام زمان(عج) نشستهام.
منبع : بازتاب
لينك :
[External Link Removed for Guests]
درون كوچه قلبم چه غمگينانه ميپيچدصداي تو كه ميگفتي به جز تو دل نيمبندم-فريب وعده هايت را ندانستم ولي اكنون به يادوعده هاي توميان گريه ميخندم
- پست: 422
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۴, ۲:۱۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 5 بار
- سپاسهای دریافتی: 49 بار
رضا اميرخاني: مشغول وزن کردن جگر نصرالله بوديم!
-------------------
رضا اميرخاني، نويسنده و رماننويس مشهر، در سخنراني روز گذشته خود در اختتاميه مسابقه «سلام بر نصرالله» نکات پراکندهاي را ذکر کرده است:
للحق
سهمِ من زآسمانِ معرفتش
قدرِ يك پنجره است زين دوار
بسم اين پنجره است اگر گاهم
ماهم آيد كنارم از اغيار
و اما به دليلي اين دو بيت را به عوضِ مقدمه از احمد محبي آشتياني وام گرفتم و دليلِ قرائتِ اين شعر همانا دو بيتِ پاياني بود كه شاعر در آن داشتنِ يك پنجره در اين دوار را براي سرخوشي كافي دانسته بود.
بحثِ پنجرهها به هيچرو بحثي مبتذل و پيشِ پا افتاده نيست كه اگر اينگونه بود هرگز عموسام نامِ مشهورترينِ سيستمِ عامل را در رايانههاي دنيا «ويندوز» يا همان پنجرهها نميناميد كه امروز مجبور باشيم حتا براي ديدنِ وضعيتِ حوزههاي علميه عالم ابتدا پنجرهها را بالا بياوريم و بعد برويم در شبكه جهانيِ پنجرهها... زيستنِ ما در دوراني است كه درهاي حيثياتِ گونهگونِ عالم به روي مردمان بسته است. نه از آن رو كه قفلهايي مغلق بر آن درها آويخته باشند، بل از آن رو كه عمرِ آدمي براي سركشي به گوشههاي عالم كفاف نميدهد... پس بايستي به پنجرهها رو بياوريم...
اما بعد! در اصولِ اوليه معماري دو نوع پنجره را براي هر خانهاي ضروري ميدانند. اول پنجرهاي آفتابگير كه رو به خورشيد باشد و رو به جنوب و دوم پنجرهاي بادگير كه در آب و هواي معتدل به تهويه خانه كمك كند. معماري در بيروت نيز از همين اصل پيروي ميكند. پنجرهاي رو به آفتاب جنوب و پنجرهاي رو به غرب و درياي مديترانه. اين كه گفتم پنجرهاي رو به غرب را مبادا كه اهل تاويل برداشتي ديگرگون كنند. نسيمي بينِ دريا و ساحل در آب و هواي معتدلِ مديترانهاي هست كه روزان و شبان سمت و سويش تغيير ميكند. باري از ساحل به دريا و باري ديگر از دريا به ساحل. والا پنجره رو به غرب را كه همه بلاد شرقي در خود مستتر دارند! پنجره رو به غرب گرفتاري اهلِ فكر نيست. پرده ضخيمي كه پنجره آفتابگير را پوشانده است گرفتاري شرقيان است! كه در برابرِ آن آفتاب اگر پردهاي پيشرو نداشته باشد، هزار پنجره رو به غرب هم روزنهاي بيش نيست...
اتاقِ كارِ آقاي سيدحسن نصرالله هم دو پنجره داشت. يكي رو به دريا و يكي رو به جنوب. پس از آزاديِ جنوب، سال 2002 بود به گمانم كه ايشان ما پنج نويسنده را به حضور پذيرفت. در ضاحيه و در مربع الامن و در دفتر كارِ خود. برايمان از حمله كورِ اسرائيل در جنوب گفت و شهادتِ اتفاقيِ يكي از سربازانِ حزبالله و درگيريهاي مرزيِ آن روزها كه براي مقابله به مثل بود. سيدحسن نصرالله تعريف ميكرد:
- همين چند ساعتِ پيش بچهها تماس گرفتند كه روي خطِ مرزي ميتوانيم يك تانكِ مركاوا را (كه آن روزها بسيار جديد بود) منهدم كنيم. دو سرنشين دارد. به آنها گفتم كه صبر كنند تا دو ساعتِ ديگر كه جيپِ سهنفره گشتِ مرزي از آنجا عبور ميكند. گفتند چرا؟ تانكِ چندصدهزار دلاري دستِ كم دهها برابرِ جيپِ قراضه قيمت دارد!
سيدحسن مكثي كرد و لبخندي زد. بعد ادامه داد:
- به آنها گفتم اگر مركاوا را بزنيم، امريكا بلافاصله يكي بهترش را به ايشان هديه خواهد داد. اما يك نفر سرنشينِ اضافه جيپ را امريكا نميتواند به آنها هديه بدهد! تازه از همه اينها گذشته عاقبت همه مركاواها مالِ ماست، براي چه نابودشان كنيم؟
به مفهومِ دقيقِ كلمه ما پنج نويسنده يعني رضاي بايرامي و محسن مومني و اكبر خليلي و دكتر غلامعلي رجايي خفقان گرفته بوديم. صداي نفس همديگر را ميشنيديم. پيشتر نوشتم، جلسه دو-سه ساعت بود و من فقط همين خاطره را دارم. دليلِ اصليِ اين سكوت و خفقان را بعد از نقلِ اين خاطره سيدحسن به او گفتم.
اتاقِ سيد حسن دو پنجره داشت، بري و بحري. يكي به سمتِ جنوب يكي به سمتِ دريا. من تمامِ مدت گرفتارِ آن بودم كه موشكِ اسرائيلي از ناوچه مستقر در دريا به سمتِ ما خواهد آمد يا از جنوب و من به كدام سمت بايستي خيز بروم. طبيعي بود كه هيچ نميشنيدم از صحبتهاي او. آنوقت روبهروي من مردي نشسته بود كه از اسرائيل و امريكا جوري حرف ميزد كه پنداري ايمانِ خميني در جانش حلول كرده است...
شنيده بودم كه جلال بعد از ديدنِ امام در اوايل شروعِ نهضت در راه برگشت از قم به برادرش شمس گفته بود كه ديدي؟ و او جواب داده بود كه چه چيز را؟ و دوباره جلال پرسيده بود كه ديدي؟ و عاقبت قريب به اين مضمون گفته بود ديدي جگر اين مرد را! و ما پنج نويسنده نيز تا پايان سفر مشغولِ تخمين وزنِ جگرِ سيد حسن بوديم!
گفتهاند ادبيات براي ادبيات، اما چيزهايي هست كه ادبيات مديون آنهاست، از جمله همين جگر!
***
بحثِ پنجرهها بود. معمارِ جشنواره سلام بر نصرالله نيز بر اين بحث واقف بود. پس حال كه درِ آمد و شدِ جسماني بسته بود، براي جشنواره سلام بر نصرالله دو پنجره روحاني تعبيه نمود. اول پنجره، پنجرهاي است براي دوستانمان در لبنان. پنجرهاي رو به آفتاب. رو به خورشيد خميني كه هرگزش غروب نيست. و دوم پنجره، پنجرهاي است براي ما، اهلِ فرهنگِ ايراني. پنجرهاي به سمتِ دريا. تا استشمام كنيم دوباره نسيمي را كه ربعِ قرنِ پيش از سوي انقلابِ خميني به سوي لبنان وزيدن گرفته بود و حالا پس از ربعِ قرن همان نسيم با همان طراوتِ آغازين به سمت ما برگشته است. باري از ساحل به دريا و باري از دريا به ساحل. كه براي حكيمي كه روزهاي عروج فرشتگانش كان مقداره خمسين الف سنه است، روزان و شباني از اين جنس نيز لااقل ربعِ قرن درازا خواهد داشت.
منبع : بازتاب
لينك : [External Link Removed for Guests]
-------------------
رضا اميرخاني، نويسنده و رماننويس مشهر، در سخنراني روز گذشته خود در اختتاميه مسابقه «سلام بر نصرالله» نکات پراکندهاي را ذکر کرده است:
للحق
سهمِ من زآسمانِ معرفتش
قدرِ يك پنجره است زين دوار
بسم اين پنجره است اگر گاهم
ماهم آيد كنارم از اغيار
و اما به دليلي اين دو بيت را به عوضِ مقدمه از احمد محبي آشتياني وام گرفتم و دليلِ قرائتِ اين شعر همانا دو بيتِ پاياني بود كه شاعر در آن داشتنِ يك پنجره در اين دوار را براي سرخوشي كافي دانسته بود.
بحثِ پنجرهها به هيچرو بحثي مبتذل و پيشِ پا افتاده نيست كه اگر اينگونه بود هرگز عموسام نامِ مشهورترينِ سيستمِ عامل را در رايانههاي دنيا «ويندوز» يا همان پنجرهها نميناميد كه امروز مجبور باشيم حتا براي ديدنِ وضعيتِ حوزههاي علميه عالم ابتدا پنجرهها را بالا بياوريم و بعد برويم در شبكه جهانيِ پنجرهها... زيستنِ ما در دوراني است كه درهاي حيثياتِ گونهگونِ عالم به روي مردمان بسته است. نه از آن رو كه قفلهايي مغلق بر آن درها آويخته باشند، بل از آن رو كه عمرِ آدمي براي سركشي به گوشههاي عالم كفاف نميدهد... پس بايستي به پنجرهها رو بياوريم...
اما بعد! در اصولِ اوليه معماري دو نوع پنجره را براي هر خانهاي ضروري ميدانند. اول پنجرهاي آفتابگير كه رو به خورشيد باشد و رو به جنوب و دوم پنجرهاي بادگير كه در آب و هواي معتدل به تهويه خانه كمك كند. معماري در بيروت نيز از همين اصل پيروي ميكند. پنجرهاي رو به آفتاب جنوب و پنجرهاي رو به غرب و درياي مديترانه. اين كه گفتم پنجرهاي رو به غرب را مبادا كه اهل تاويل برداشتي ديگرگون كنند. نسيمي بينِ دريا و ساحل در آب و هواي معتدلِ مديترانهاي هست كه روزان و شبان سمت و سويش تغيير ميكند. باري از ساحل به دريا و باري ديگر از دريا به ساحل. والا پنجره رو به غرب را كه همه بلاد شرقي در خود مستتر دارند! پنجره رو به غرب گرفتاري اهلِ فكر نيست. پرده ضخيمي كه پنجره آفتابگير را پوشانده است گرفتاري شرقيان است! كه در برابرِ آن آفتاب اگر پردهاي پيشرو نداشته باشد، هزار پنجره رو به غرب هم روزنهاي بيش نيست...
اتاقِ كارِ آقاي سيدحسن نصرالله هم دو پنجره داشت. يكي رو به دريا و يكي رو به جنوب. پس از آزاديِ جنوب، سال 2002 بود به گمانم كه ايشان ما پنج نويسنده را به حضور پذيرفت. در ضاحيه و در مربع الامن و در دفتر كارِ خود. برايمان از حمله كورِ اسرائيل در جنوب گفت و شهادتِ اتفاقيِ يكي از سربازانِ حزبالله و درگيريهاي مرزيِ آن روزها كه براي مقابله به مثل بود. سيدحسن نصرالله تعريف ميكرد:
- همين چند ساعتِ پيش بچهها تماس گرفتند كه روي خطِ مرزي ميتوانيم يك تانكِ مركاوا را (كه آن روزها بسيار جديد بود) منهدم كنيم. دو سرنشين دارد. به آنها گفتم كه صبر كنند تا دو ساعتِ ديگر كه جيپِ سهنفره گشتِ مرزي از آنجا عبور ميكند. گفتند چرا؟ تانكِ چندصدهزار دلاري دستِ كم دهها برابرِ جيپِ قراضه قيمت دارد!
سيدحسن مكثي كرد و لبخندي زد. بعد ادامه داد:
- به آنها گفتم اگر مركاوا را بزنيم، امريكا بلافاصله يكي بهترش را به ايشان هديه خواهد داد. اما يك نفر سرنشينِ اضافه جيپ را امريكا نميتواند به آنها هديه بدهد! تازه از همه اينها گذشته عاقبت همه مركاواها مالِ ماست، براي چه نابودشان كنيم؟
به مفهومِ دقيقِ كلمه ما پنج نويسنده يعني رضاي بايرامي و محسن مومني و اكبر خليلي و دكتر غلامعلي رجايي خفقان گرفته بوديم. صداي نفس همديگر را ميشنيديم. پيشتر نوشتم، جلسه دو-سه ساعت بود و من فقط همين خاطره را دارم. دليلِ اصليِ اين سكوت و خفقان را بعد از نقلِ اين خاطره سيدحسن به او گفتم.
اتاقِ سيد حسن دو پنجره داشت، بري و بحري. يكي به سمتِ جنوب يكي به سمتِ دريا. من تمامِ مدت گرفتارِ آن بودم كه موشكِ اسرائيلي از ناوچه مستقر در دريا به سمتِ ما خواهد آمد يا از جنوب و من به كدام سمت بايستي خيز بروم. طبيعي بود كه هيچ نميشنيدم از صحبتهاي او. آنوقت روبهروي من مردي نشسته بود كه از اسرائيل و امريكا جوري حرف ميزد كه پنداري ايمانِ خميني در جانش حلول كرده است...
شنيده بودم كه جلال بعد از ديدنِ امام در اوايل شروعِ نهضت در راه برگشت از قم به برادرش شمس گفته بود كه ديدي؟ و او جواب داده بود كه چه چيز را؟ و دوباره جلال پرسيده بود كه ديدي؟ و عاقبت قريب به اين مضمون گفته بود ديدي جگر اين مرد را! و ما پنج نويسنده نيز تا پايان سفر مشغولِ تخمين وزنِ جگرِ سيد حسن بوديم!
گفتهاند ادبيات براي ادبيات، اما چيزهايي هست كه ادبيات مديون آنهاست، از جمله همين جگر!
***
بحثِ پنجرهها بود. معمارِ جشنواره سلام بر نصرالله نيز بر اين بحث واقف بود. پس حال كه درِ آمد و شدِ جسماني بسته بود، براي جشنواره سلام بر نصرالله دو پنجره روحاني تعبيه نمود. اول پنجره، پنجرهاي است براي دوستانمان در لبنان. پنجرهاي رو به آفتاب. رو به خورشيد خميني كه هرگزش غروب نيست. و دوم پنجره، پنجرهاي است براي ما، اهلِ فرهنگِ ايراني. پنجرهاي به سمتِ دريا. تا استشمام كنيم دوباره نسيمي را كه ربعِ قرنِ پيش از سوي انقلابِ خميني به سوي لبنان وزيدن گرفته بود و حالا پس از ربعِ قرن همان نسيم با همان طراوتِ آغازين به سمت ما برگشته است. باري از ساحل به دريا و باري از دريا به ساحل. كه براي حكيمي كه روزهاي عروج فرشتگانش كان مقداره خمسين الف سنه است، روزان و شباني از اين جنس نيز لااقل ربعِ قرن درازا خواهد داشت.
منبع : بازتاب
لينك : [External Link Removed for Guests]
درون كوچه قلبم چه غمگينانه ميپيچدصداي تو كه ميگفتي به جز تو دل نيمبندم-فريب وعده هايت را ندانستم ولي اكنون به يادوعده هاي توميان گريه ميخندم
- پست: 422
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۴, ۲:۱۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 5 بار
- سپاسهای دریافتی: 49 بار
افشاي بخشي از نامهربانيهاي دولت لبنان با حزبالله
----------------------------
سید حسن نصرالله " دبیرکل حزب الله لبنان " امشب در یک نطق مهم و تاریخی که طی آن برخی از اسرار پشت پرده جنگ 33 روزه لبنان را افشاء می نمود ، رسما " فواد سینیوره" نخست وزیر لبنان و برخی از رهبران جناح 14 مارس لبنان را به توطئه علیه مقاومت و همکاری برای ترور و قتل رهبران حزب الله و مقاومت اسلامی در طول جنگ 33 روزه متهم نمود.
به گزارش خبرنگار بازتاب از بيروت، " سید حسن نصرالله " در این سخنرانی با اشاره به اتهامات نیروهای 14 مارس علیه حزب الله پس از جنگ 33 روزه مبنی بر مسئولیت آغاز جنگ ، بر تشکیل کمیته ای قضایی از لبنان یا هر کشور عربی به منظور تحقیق در جنگ 33روزه که جانب بی طرفی را داشته باشد ، تاکید نمود و نقش خیانتکارانه ائتلاف 14 مارس را در این بین اینگونه تشریح نمود :
برخی از عناصر 14 مارس ، پس از آنکه در جریان گفتگوها موفق به خلع سلاح مقاومت نشدند و ارتش لبنان را فاقد انگیزه برای این اقدام ارزیابی کردند، از دولت آمریکا درخواست کردند حمله سراسری اسرائیل علیه لبنان آغاز شود تا تمامی نیروهای مقاومت را یکی پس از دیگری نابود کنند . دولت جورج بوش که در آستانه انتخابات کنگره و مجلس سنا بود نیز از این حمله استقبال کرد تا امکان مانور تبلیغاتی آن ، در دوران انتخابات فراهم شود و این در حالی بود که آنها فکر میکردند اسرائیل می تواند حزب الله را در جنگ نابود کند . اسرائیل نیز با پذیرش این در خواست ، زندانی با گنجایش ده هزار نفر در شمال اسرائیل در یکی از شهرکهای یهودی نشین به نام " رشبینه " آماده میکند تا زندانیان و اسرای حزب الله را پس از جنگ در آنجا نگهداری کند .
سید حسن نصرالله پس از افشای این امر تاکید نمود که او قصد متهم نمودن همه نیروهای 14 مارس را ندارد. اما گفت، همانها که با آمریکایی ها برای این حمله گفتگو کردند می دانند که من آنها را می شناسم و کار را به آنجا نکشند که نام یک یک آنها را ببرم.
سید حسن نصرالله رسما و در حالی که سخنرانی مستقیم او از طریق تلویزیون المنار برای اعتصاب کنندگان لبنانی در وسط بیروت پخش می شد ، درخواست نمود تا یک کميته قضایی مستقل و بی طرف این موضوع را بررسی کند تا نشان داده شود که چه کسانی به ملت لبنان و مقاومت خیانت کرده اند . وی در همین حال اشاره نمود که در اثنای جنگ و هنگامی که موضوع آتش بس در میان بود ، همین عناصر با تماس های مکرر خواستار ادامه جنگ تا نابودی مقاومت بودند .
نصرالله آنگاه خطاب به فواد سینیوره نمود و در حالی که او را به " جناب رییس دولت " خطاب می کرد ، گفت : هنگامی که ارتش دشمن در جنگ 33 روزه ، تمامی پل ها و راهها را برای جلوگیری از امداد رسانی به مقاومت در جنوب بمباران کرد و از بین برد ، مگر شما نبودید که به ارتش لبنان دستور دادید جلوی هرگونه امدادرسانی گرفته و سلاح ها ضبط و نیروهای مقاومت دستگیر شوند؟؟ و مگر شما نبودید که واسطه فرستادید که" تا زنده هستید " ، این موضوع بر ملا نشود .
سید حسن نصرالله در بخشی از سخنانش به همکاری یکی از تیم های اطلاعاتی سازمان اطلاعات و امنیت لبنان که تحت اشراف یکی از نیروهای وابسته به 14 مارس بود ، اشاره نمود که در طول جنگ 33 روزه به جاسوسی برای کشف محل استقرار فرماندهان حزب الله و اعلام آن به ارتش اسرائیل، مشغول بود . نصرالله اعلام نمود که همین تیم تلاش كرد محل استقرار وی را شناسایی کند . وی تاکید نمود که دلایل و مستندات کافی برای اثبات این امر برای " تیم تحقیقات قضایی " دارد و می تواند آنها را اثبات کند و تیم حاکم در حکومت را دعوت نمود " اگر شما در صدد محاسبه ما در طول جنگ هستید ما آمادگی کامل داریم ".
دبیرکل حزب الله لبنان در عین حال ، لبنانی ها را از هرگونه واکنشی در قبال این امور بر حذر داشت و مثل گذشته اعلام نمود که آنها را بخشیده است چرا که او نه خواستار مقام است و نه خواستار مال بلکه آنچه می خواهد مصالح ملی لبنان و استمرار سیاست مقاومت در برابر دشمن است .
صرالله تاکید نمود که اگر هزار نفر مثل احمد محمود ( که چند روز پیش توسط عناصر وابسته به نیروهای 14 مارس کشته شد ) را هم به شهادت برسانند، هرگز باعث نخواهد شد که حزب الله سلاحش را به روی لبنانی ها بگشاید . وی گفت: سلاح حزب الله فقط برای نشانه گیری سینه دشمن اسرائیلی است .
نصرالله گفت: باعث تعجب است نیروهایی که در میز مذاکرات خواستار خلع سلاح مقاومت هستند ، در نهان نیروهای خود را مسلح میکنند . وی همه اطراف لبنانی و سران عربی را از هرگونه تحریکات طایفی و مذهبی بر حذر داشت و گفت که حرکت مخالفان یک حرکت کاملا ملی است و تعبیر آن به یک حرکت شیعی و یا حزبی خاص ، یک تشکیک بی دلیل است .
سید حسن نصرالله در این سخنرانی گفت، اگر فواد سینیوره یک سنی واقعی بود ، او اولین کسی بود که به او اقتدا می کرد . وی هم چنین در یک موضع غیر قابل پیش بینی تاکید نمود که حزب الله در دولت وحدت ملی آینده لبنان ، مشارکت نخواهد کرد و کرسی های وزارتی خود را به متحدانش تحویل خواهد داد . از دیدگاه وی ، این امر ثابت میکند که حزب الله به دنبال منصب و قدرت نیست.
وی از هرگونه تلاش برخی دولت های عربی در جهت طایفی جلوه دادن تحولات لبنان برحذر نمود و به همین مناسبت همه مسلمانان بیروت اعم از شیعه و سنی را به نماز جمعه فردا به امامت " فتحی یکن " یکی از چهره های بارز اهل سنت لبنان در وسط بیروت فرا خواند.
وی در حالی که همه شهروندان کشورهای عربی را خطاب قرار داده بود ، با قاطعیت اعلام نمود که " جنگ داخلی و درگیری سنی با شیعه هرگز در این کشور رخ نخواهد داد و حزب الله با مظلومیت و فریاد خود ، حقش را می گیرد و هرگز به سلاح جز به روی اسرائیل روی نخواهد آورد ".
وی در یک مثال جالب توجه ، اعلام کرد مگر می شود هر کاری که یک سنی و یا یک شیعه می کند ، به پای همه شیعه و یا اهل سنت نوشت ؟ وی گفت : این که یک " رییس جمهور سنی " قرارداد کمپ دیوید را با دشمن صهیونیستی امضاء کرده است ، معنایش این نیست که اهل سنت این کار را کرده است . وی تاکید کرد هویت یک فرد به پای همه نوشته نمی شود .
سید حسن نصرالله در این سخنرانی تاکید کرد که هدف مخالفان فقط و فقط " لبنان و تشکیل دولت وحدت ملی " بدون دخالت هر کشوری اعم از دوست و دشمن و برادر در امور داخلی لبنان است و تا حصول به این هدف همچنان به تظاهرات و اعتصابات خود ادامه خواهند داد .
وی باب گفتگو با مخالفان را برای تشکیل دولت وحدت ملی مسدود ندانست و گفت: در صورتی که یک سوم دولت که حاوی تضمین مصالح ملی کشور باشد ، در اختیار مخالفان قرار بگیرد ، حاضرند که گفتگوها را ادامه دهند اما تهدید نمود که اگر وقت مورد نظر بگذرد و اقدامی در این خصوص نشود آنگاه به سوی دولت انتقالی و انتخابات زودرس خواهند رفت و آنگاه دیگر هیچیک از عناصر فعلی دولت در راس حکومت نخواهند بود .
سید حسن نصرالله در پایان سخنرانی اش ، بار دیگر همه لبنانی ها را به اجتماعی بزرگتر از هفته پیش در یکشنبه آینده در وسط بیروت فرا خواند .
-------------
منبع : بازتاب
لينک : [External Link Removed for Guests]
----------------------------
سید حسن نصرالله " دبیرکل حزب الله لبنان " امشب در یک نطق مهم و تاریخی که طی آن برخی از اسرار پشت پرده جنگ 33 روزه لبنان را افشاء می نمود ، رسما " فواد سینیوره" نخست وزیر لبنان و برخی از رهبران جناح 14 مارس لبنان را به توطئه علیه مقاومت و همکاری برای ترور و قتل رهبران حزب الله و مقاومت اسلامی در طول جنگ 33 روزه متهم نمود.
به گزارش خبرنگار بازتاب از بيروت، " سید حسن نصرالله " در این سخنرانی با اشاره به اتهامات نیروهای 14 مارس علیه حزب الله پس از جنگ 33 روزه مبنی بر مسئولیت آغاز جنگ ، بر تشکیل کمیته ای قضایی از لبنان یا هر کشور عربی به منظور تحقیق در جنگ 33روزه که جانب بی طرفی را داشته باشد ، تاکید نمود و نقش خیانتکارانه ائتلاف 14 مارس را در این بین اینگونه تشریح نمود :
برخی از عناصر 14 مارس ، پس از آنکه در جریان گفتگوها موفق به خلع سلاح مقاومت نشدند و ارتش لبنان را فاقد انگیزه برای این اقدام ارزیابی کردند، از دولت آمریکا درخواست کردند حمله سراسری اسرائیل علیه لبنان آغاز شود تا تمامی نیروهای مقاومت را یکی پس از دیگری نابود کنند . دولت جورج بوش که در آستانه انتخابات کنگره و مجلس سنا بود نیز از این حمله استقبال کرد تا امکان مانور تبلیغاتی آن ، در دوران انتخابات فراهم شود و این در حالی بود که آنها فکر میکردند اسرائیل می تواند حزب الله را در جنگ نابود کند . اسرائیل نیز با پذیرش این در خواست ، زندانی با گنجایش ده هزار نفر در شمال اسرائیل در یکی از شهرکهای یهودی نشین به نام " رشبینه " آماده میکند تا زندانیان و اسرای حزب الله را پس از جنگ در آنجا نگهداری کند .
سید حسن نصرالله پس از افشای این امر تاکید نمود که او قصد متهم نمودن همه نیروهای 14 مارس را ندارد. اما گفت، همانها که با آمریکایی ها برای این حمله گفتگو کردند می دانند که من آنها را می شناسم و کار را به آنجا نکشند که نام یک یک آنها را ببرم.
سید حسن نصرالله رسما و در حالی که سخنرانی مستقیم او از طریق تلویزیون المنار برای اعتصاب کنندگان لبنانی در وسط بیروت پخش می شد ، درخواست نمود تا یک کميته قضایی مستقل و بی طرف این موضوع را بررسی کند تا نشان داده شود که چه کسانی به ملت لبنان و مقاومت خیانت کرده اند . وی در همین حال اشاره نمود که در اثنای جنگ و هنگامی که موضوع آتش بس در میان بود ، همین عناصر با تماس های مکرر خواستار ادامه جنگ تا نابودی مقاومت بودند .
نصرالله آنگاه خطاب به فواد سینیوره نمود و در حالی که او را به " جناب رییس دولت " خطاب می کرد ، گفت : هنگامی که ارتش دشمن در جنگ 33 روزه ، تمامی پل ها و راهها را برای جلوگیری از امداد رسانی به مقاومت در جنوب بمباران کرد و از بین برد ، مگر شما نبودید که به ارتش لبنان دستور دادید جلوی هرگونه امدادرسانی گرفته و سلاح ها ضبط و نیروهای مقاومت دستگیر شوند؟؟ و مگر شما نبودید که واسطه فرستادید که" تا زنده هستید " ، این موضوع بر ملا نشود .
سید حسن نصرالله در بخشی از سخنانش به همکاری یکی از تیم های اطلاعاتی سازمان اطلاعات و امنیت لبنان که تحت اشراف یکی از نیروهای وابسته به 14 مارس بود ، اشاره نمود که در طول جنگ 33 روزه به جاسوسی برای کشف محل استقرار فرماندهان حزب الله و اعلام آن به ارتش اسرائیل، مشغول بود . نصرالله اعلام نمود که همین تیم تلاش كرد محل استقرار وی را شناسایی کند . وی تاکید نمود که دلایل و مستندات کافی برای اثبات این امر برای " تیم تحقیقات قضایی " دارد و می تواند آنها را اثبات کند و تیم حاکم در حکومت را دعوت نمود " اگر شما در صدد محاسبه ما در طول جنگ هستید ما آمادگی کامل داریم ".
دبیرکل حزب الله لبنان در عین حال ، لبنانی ها را از هرگونه واکنشی در قبال این امور بر حذر داشت و مثل گذشته اعلام نمود که آنها را بخشیده است چرا که او نه خواستار مقام است و نه خواستار مال بلکه آنچه می خواهد مصالح ملی لبنان و استمرار سیاست مقاومت در برابر دشمن است .
صرالله تاکید نمود که اگر هزار نفر مثل احمد محمود ( که چند روز پیش توسط عناصر وابسته به نیروهای 14 مارس کشته شد ) را هم به شهادت برسانند، هرگز باعث نخواهد شد که حزب الله سلاحش را به روی لبنانی ها بگشاید . وی گفت: سلاح حزب الله فقط برای نشانه گیری سینه دشمن اسرائیلی است .
نصرالله گفت: باعث تعجب است نیروهایی که در میز مذاکرات خواستار خلع سلاح مقاومت هستند ، در نهان نیروهای خود را مسلح میکنند . وی همه اطراف لبنانی و سران عربی را از هرگونه تحریکات طایفی و مذهبی بر حذر داشت و گفت که حرکت مخالفان یک حرکت کاملا ملی است و تعبیر آن به یک حرکت شیعی و یا حزبی خاص ، یک تشکیک بی دلیل است .
سید حسن نصرالله در این سخنرانی گفت، اگر فواد سینیوره یک سنی واقعی بود ، او اولین کسی بود که به او اقتدا می کرد . وی هم چنین در یک موضع غیر قابل پیش بینی تاکید نمود که حزب الله در دولت وحدت ملی آینده لبنان ، مشارکت نخواهد کرد و کرسی های وزارتی خود را به متحدانش تحویل خواهد داد . از دیدگاه وی ، این امر ثابت میکند که حزب الله به دنبال منصب و قدرت نیست.
وی از هرگونه تلاش برخی دولت های عربی در جهت طایفی جلوه دادن تحولات لبنان برحذر نمود و به همین مناسبت همه مسلمانان بیروت اعم از شیعه و سنی را به نماز جمعه فردا به امامت " فتحی یکن " یکی از چهره های بارز اهل سنت لبنان در وسط بیروت فرا خواند.
وی در حالی که همه شهروندان کشورهای عربی را خطاب قرار داده بود ، با قاطعیت اعلام نمود که " جنگ داخلی و درگیری سنی با شیعه هرگز در این کشور رخ نخواهد داد و حزب الله با مظلومیت و فریاد خود ، حقش را می گیرد و هرگز به سلاح جز به روی اسرائیل روی نخواهد آورد ".
وی در یک مثال جالب توجه ، اعلام کرد مگر می شود هر کاری که یک سنی و یا یک شیعه می کند ، به پای همه شیعه و یا اهل سنت نوشت ؟ وی گفت : این که یک " رییس جمهور سنی " قرارداد کمپ دیوید را با دشمن صهیونیستی امضاء کرده است ، معنایش این نیست که اهل سنت این کار را کرده است . وی تاکید کرد هویت یک فرد به پای همه نوشته نمی شود .
سید حسن نصرالله در این سخنرانی تاکید کرد که هدف مخالفان فقط و فقط " لبنان و تشکیل دولت وحدت ملی " بدون دخالت هر کشوری اعم از دوست و دشمن و برادر در امور داخلی لبنان است و تا حصول به این هدف همچنان به تظاهرات و اعتصابات خود ادامه خواهند داد .
وی باب گفتگو با مخالفان را برای تشکیل دولت وحدت ملی مسدود ندانست و گفت: در صورتی که یک سوم دولت که حاوی تضمین مصالح ملی کشور باشد ، در اختیار مخالفان قرار بگیرد ، حاضرند که گفتگوها را ادامه دهند اما تهدید نمود که اگر وقت مورد نظر بگذرد و اقدامی در این خصوص نشود آنگاه به سوی دولت انتقالی و انتخابات زودرس خواهند رفت و آنگاه دیگر هیچیک از عناصر فعلی دولت در راس حکومت نخواهند بود .
سید حسن نصرالله در پایان سخنرانی اش ، بار دیگر همه لبنانی ها را به اجتماعی بزرگتر از هفته پیش در یکشنبه آینده در وسط بیروت فرا خواند .
-------------
منبع : بازتاب
لينک : [External Link Removed for Guests]
درون كوچه قلبم چه غمگينانه ميپيچدصداي تو كه ميگفتي به جز تو دل نيمبندم-فريب وعده هايت را ندانستم ولي اكنون به يادوعده هاي توميان گريه ميخندم
- پست: 4122
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۴, ۶:۱۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 4507 بار
- سپاسهای دریافتی: 4337 بار
- تماس:
تنبيه افسران اسرائيلي توسط دن هالوتز
وقتی ضعیف بر قوی پیروز می شود
مولف: سرهنگ "الکساندر ماناچینسکی"، دکترای علوم نظامی روسیه
"کارل فون کلاوزوتس" تئوریسین معروف نظامی جنگ را مانند "ادامه سیاست دولت در استفاده از ابزارهای دیگر" نامید. اما نیمه دوم قرن بیستم و اوائل قرن بیست و یکم نشان می دهد جنگ های متداول که کشورهای مختلفی و یا ائتلافی از آنها در هر طرف شرکت می کنند به آرامی به تقابل تسلیحاتی نمونه جدید تغییر می یابند.
این تقابل توسط گروه های مختلف اجتماعی و سیاسی غیر دولتی انجام می شود که حتی ممکن است با نیروهای دولتی کشور خود نیز به مناقشه بپردازند. ضمنا بر خی اوقات مرکز هدایت واحدی نیز وجود ندارد (آنچه که در جنگ های متداول از شرایط اصلی محسوب می شود) اما این کمبود با وجود یک سری نظریات که ساختارهای نیمه نظامی را متحد ساخته و هماهنگ می کند جبران می شود. یکی از محرزترین آنها طی سال های 1979-1989 در افغانستان بروز کرد زمانی که ده ها سردار متعلق به گروه ها و احزاب مختلف سیاسی (که بعضا در بین خود حالتی خصمانه داشتند) عملا عملیاتی هماهنگ بر علیه یک دشمن واحد انجام می دادند. این حالت در چچن، سومالی و در بسیاری از مناقشات دیگر و حال هم در عراق رخ می دهد.
اخیرا تحلیل گران و منتقدان اغلب در مورد جنگ های نامتقارن صحبت می کنند. نمونه بارز آنها مقابله میان اسراییل و حزب الله یک ساختار شبه دولتی که در خاک لبنان ایجاد شده می باشد. این جنبش در عمل نشان داد که ساختار غیر منظم نظامی به آرامی به یک ارتش منظم تبدیل می شود که روش های عادی جنگی بر علیه آن کارایی ندارد. حتی اعضای دولت اسراییل و نمایندگان مجلس به این نتیجه تلخ رسیدند که تل آویو نتوانست که به اهداف خود نایل شود. این در حالیست که توان ارتش اسراییل و تشکیلات "حزب الله" غیر قابل مقایسه است.
برای جنگ های نا متقارن قبل از هر چیز گروه های سیاسی آماده می شوند و به این نتیجه می رسند که برای به مقصد رساندن اهدافی که از نظر ایشان مهم بنظر می رسد باید به زور توسل کرده و از ابزاری که توانایی تهیه آنها را دارند استفاده نمایند. با توجه به این ابزار آنها تاکتیک مبارزه مسلحانه خویش را طراحی می کنند.
نمونه دیگر این جنگ انفجار ناو "کول" نیروی دریایی آمریکا مستقر در آب های نزدیک بندر "عدن" (یمن) مورخ 12 اکتبر سال 2000 بود. یک ناو جنگی معاصر چند منظوره با توانایی های منحصر بفرد به قیمت میلیاردها دلار با موشک هایی که توانایی انهدام اهداف ماورای افق را دارند و سیستم های هدایتی پیچیده، ارتباطات ماهواره ای، ابزار جنگ الکترونیکی، ردیابی هیدروصوتی، و با کادر مجربی که تربیت آنها هزینه های نجومی به همراه دارد توسط قایق های کوچک ماهی گیری با موتور متحرک چند صد اسب بخار که در عرشه آن دو نفر و ده ها کیلوگرم ماده منفجره وجود داشت هدف حمله قرار گرفت.
نتیجه این حمل 17 کشته، 46 نفر زخمی در میان نیروهای آمریکایی و خسارت مالی به میزان صدها میلیون دلار، شوک روانی در بین کادر و فرماندهی نیروی دریایی آمریکا، تشنج عملیاتی در کلیه پایگاه های نظامی آمریکا در خارج از کشور و وارد آوردن ضربه محسوس به تلاش های سیاسی آمریکا و ... بود.
این حمله به واقع اندیشه جنگ بی قرینه را فاش کرد که فلسفه اجرای آن بر پایه عملیات موثر نظامی بر علیه عملیات ابزاری بنا شده است.
حزب الله به نظر می رسد که از چنین تاکتیکی استفاده کرد: شبه نظامیان از نقطه ضعف سیستم دفاعی اسراییل استفاده نموده و سعی کردند که از جهات قوی آن دوری کنند. اما به نظر می رسد که گهگاهی آنها یک موضوع مهم را از یاد می برند.
جنگ نامتقارن معاصر بیشتر و بیشتر به "جنگ-شورش" متحول می شود. این واژه توسط "یوگنی میسنر" (Eugenie Messner) تئورسین مشهور نظامی و سرهنگ ستاد فرماندهی ارتش تزاری که به خارج از کشور مهاجرت کرده بود مورد استفاده قرار گرفت. وی به تولد عصر "جنگ -شورش" اشاره کرده و تحلیل بسیار جامعی در مورد این مناقشه جدید نظامی دارد.
"جنگ -شورش" به هیچ استاندارد، نحوه عملکرد و جنگ های عظیم اعتنایی ندارد. بر علیه ارتشی عظیم باید از تاکتیک پشه ای و دیگر نمونه های آن یعنی ترور، راهزنی، قیام، آشوب و حتی تظاهرات و راهپیمایی استفاده کرد. "جنگ-شورش" با چنین مرحله هایی آغاز می شود: تضعیف روحیه، آشوب، ترور، جذب آرام انقلابیون، شستشوی مغزی. استراتژی "جنگ-شورش" هدف اصلی خود را تخریب ساختارها می داند و "دولت فروپاشیده نمی تواند احیا شود همانطور که مرده را نمی توان زنده کرد".
مسنر پیشنهاد می کند که از مفهومی که قرن های درباره جنگ وجود دارد انصراف داده و دیگر نباید فکر کرد که جنگ زمانی است که جنگ می کنند و صلح زمانی است که جنگ نمی کنند. می توان در شرایط جنگی به سر برد و به طور علنی نجنگید و .... مناقشات بسیاری در اواخر قرن بیستم و اوائل قرن بیست و یکم گواه این حقیقت هستند. به عبارت دیگر نباید آشوب ها را بخش های عملیاتی و تاکتیکی "جنگ-شورش" نامید.
آنطور که می بینیم "جنگ-شورش" و جنگ نامتقارن وجوه مشترک بسیاری دارند چرا که یک اندیشه در آنها پایه گذاشته شده است: ضعیف در برابر قوی و یا چگونه می توان بر قوی پیروز شد. نباید تعجب کرد که چرا عراقی ها و حزب الله از این تاکتیک استفاده می کند.
"اندرو ماک" در اثر خود به یک اندیشه جالب اشاره می کند: "چرا ملت های بزرگ در جنگ های کوچک شکست می خورند؟" وی تاکید کرد که توان نظامی شرکت کنندگان مناقشه می تواند در پس رفتار و از همه مهمتر روابط عدم تقارن نسبت به جنگ معینی پنهان شوند و توان بی قرینگی کشورها می تواند به همبستگی جامعه به نفع انجام آن منتهی گردد. نمونه دوم بی قرینگی در نقطه مقابل جنگ "محدود" و "عمومی" و یا استفاده از تاکتیک بی قرینگی یعنی عملیات گروه های پارتیزانی بر علیه ارتش منظم بروز می دهد. اغلب این نمونه، دلیل پیروزی ضعیف بر قوی می باشد.
روزنامه "نيزاويسيمايه واينايه ابازرنيه"(تفسیر مستقل نظامی)، 8 دي ماه
[External Link Removed for Guests]
مولف: سرهنگ "الکساندر ماناچینسکی"، دکترای علوم نظامی روسیه
"کارل فون کلاوزوتس" تئوریسین معروف نظامی جنگ را مانند "ادامه سیاست دولت در استفاده از ابزارهای دیگر" نامید. اما نیمه دوم قرن بیستم و اوائل قرن بیست و یکم نشان می دهد جنگ های متداول که کشورهای مختلفی و یا ائتلافی از آنها در هر طرف شرکت می کنند به آرامی به تقابل تسلیحاتی نمونه جدید تغییر می یابند.
این تقابل توسط گروه های مختلف اجتماعی و سیاسی غیر دولتی انجام می شود که حتی ممکن است با نیروهای دولتی کشور خود نیز به مناقشه بپردازند. ضمنا بر خی اوقات مرکز هدایت واحدی نیز وجود ندارد (آنچه که در جنگ های متداول از شرایط اصلی محسوب می شود) اما این کمبود با وجود یک سری نظریات که ساختارهای نیمه نظامی را متحد ساخته و هماهنگ می کند جبران می شود. یکی از محرزترین آنها طی سال های 1979-1989 در افغانستان بروز کرد زمانی که ده ها سردار متعلق به گروه ها و احزاب مختلف سیاسی (که بعضا در بین خود حالتی خصمانه داشتند) عملا عملیاتی هماهنگ بر علیه یک دشمن واحد انجام می دادند. این حالت در چچن، سومالی و در بسیاری از مناقشات دیگر و حال هم در عراق رخ می دهد.
اخیرا تحلیل گران و منتقدان اغلب در مورد جنگ های نامتقارن صحبت می کنند. نمونه بارز آنها مقابله میان اسراییل و حزب الله یک ساختار شبه دولتی که در خاک لبنان ایجاد شده می باشد. این جنبش در عمل نشان داد که ساختار غیر منظم نظامی به آرامی به یک ارتش منظم تبدیل می شود که روش های عادی جنگی بر علیه آن کارایی ندارد. حتی اعضای دولت اسراییل و نمایندگان مجلس به این نتیجه تلخ رسیدند که تل آویو نتوانست که به اهداف خود نایل شود. این در حالیست که توان ارتش اسراییل و تشکیلات "حزب الله" غیر قابل مقایسه است.
برای جنگ های نا متقارن قبل از هر چیز گروه های سیاسی آماده می شوند و به این نتیجه می رسند که برای به مقصد رساندن اهدافی که از نظر ایشان مهم بنظر می رسد باید به زور توسل کرده و از ابزاری که توانایی تهیه آنها را دارند استفاده نمایند. با توجه به این ابزار آنها تاکتیک مبارزه مسلحانه خویش را طراحی می کنند.
نمونه دیگر این جنگ انفجار ناو "کول" نیروی دریایی آمریکا مستقر در آب های نزدیک بندر "عدن" (یمن) مورخ 12 اکتبر سال 2000 بود. یک ناو جنگی معاصر چند منظوره با توانایی های منحصر بفرد به قیمت میلیاردها دلار با موشک هایی که توانایی انهدام اهداف ماورای افق را دارند و سیستم های هدایتی پیچیده، ارتباطات ماهواره ای، ابزار جنگ الکترونیکی، ردیابی هیدروصوتی، و با کادر مجربی که تربیت آنها هزینه های نجومی به همراه دارد توسط قایق های کوچک ماهی گیری با موتور متحرک چند صد اسب بخار که در عرشه آن دو نفر و ده ها کیلوگرم ماده منفجره وجود داشت هدف حمله قرار گرفت.
نتیجه این حمل 17 کشته، 46 نفر زخمی در میان نیروهای آمریکایی و خسارت مالی به میزان صدها میلیون دلار، شوک روانی در بین کادر و فرماندهی نیروی دریایی آمریکا، تشنج عملیاتی در کلیه پایگاه های نظامی آمریکا در خارج از کشور و وارد آوردن ضربه محسوس به تلاش های سیاسی آمریکا و ... بود.
این حمله به واقع اندیشه جنگ بی قرینه را فاش کرد که فلسفه اجرای آن بر پایه عملیات موثر نظامی بر علیه عملیات ابزاری بنا شده است.
حزب الله به نظر می رسد که از چنین تاکتیکی استفاده کرد: شبه نظامیان از نقطه ضعف سیستم دفاعی اسراییل استفاده نموده و سعی کردند که از جهات قوی آن دوری کنند. اما به نظر می رسد که گهگاهی آنها یک موضوع مهم را از یاد می برند.
جنگ نامتقارن معاصر بیشتر و بیشتر به "جنگ-شورش" متحول می شود. این واژه توسط "یوگنی میسنر" (Eugenie Messner) تئورسین مشهور نظامی و سرهنگ ستاد فرماندهی ارتش تزاری که به خارج از کشور مهاجرت کرده بود مورد استفاده قرار گرفت. وی به تولد عصر "جنگ -شورش" اشاره کرده و تحلیل بسیار جامعی در مورد این مناقشه جدید نظامی دارد.
"جنگ -شورش" به هیچ استاندارد، نحوه عملکرد و جنگ های عظیم اعتنایی ندارد. بر علیه ارتشی عظیم باید از تاکتیک پشه ای و دیگر نمونه های آن یعنی ترور، راهزنی، قیام، آشوب و حتی تظاهرات و راهپیمایی استفاده کرد. "جنگ-شورش" با چنین مرحله هایی آغاز می شود: تضعیف روحیه، آشوب، ترور، جذب آرام انقلابیون، شستشوی مغزی. استراتژی "جنگ-شورش" هدف اصلی خود را تخریب ساختارها می داند و "دولت فروپاشیده نمی تواند احیا شود همانطور که مرده را نمی توان زنده کرد".
مسنر پیشنهاد می کند که از مفهومی که قرن های درباره جنگ وجود دارد انصراف داده و دیگر نباید فکر کرد که جنگ زمانی است که جنگ می کنند و صلح زمانی است که جنگ نمی کنند. می توان در شرایط جنگی به سر برد و به طور علنی نجنگید و .... مناقشات بسیاری در اواخر قرن بیستم و اوائل قرن بیست و یکم گواه این حقیقت هستند. به عبارت دیگر نباید آشوب ها را بخش های عملیاتی و تاکتیکی "جنگ-شورش" نامید.
آنطور که می بینیم "جنگ-شورش" و جنگ نامتقارن وجوه مشترک بسیاری دارند چرا که یک اندیشه در آنها پایه گذاشته شده است: ضعیف در برابر قوی و یا چگونه می توان بر قوی پیروز شد. نباید تعجب کرد که چرا عراقی ها و حزب الله از این تاکتیک استفاده می کند.
"اندرو ماک" در اثر خود به یک اندیشه جالب اشاره می کند: "چرا ملت های بزرگ در جنگ های کوچک شکست می خورند؟" وی تاکید کرد که توان نظامی شرکت کنندگان مناقشه می تواند در پس رفتار و از همه مهمتر روابط عدم تقارن نسبت به جنگ معینی پنهان شوند و توان بی قرینگی کشورها می تواند به همبستگی جامعه به نفع انجام آن منتهی گردد. نمونه دوم بی قرینگی در نقطه مقابل جنگ "محدود" و "عمومی" و یا استفاده از تاکتیک بی قرینگی یعنی عملیات گروه های پارتیزانی بر علیه ارتش منظم بروز می دهد. اغلب این نمونه، دلیل پیروزی ضعیف بر قوی می باشد.
روزنامه "نيزاويسيمايه واينايه ابازرنيه"(تفسیر مستقل نظامی)، 8 دي ماه
[External Link Removed for Guests]
- پست: 4122
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۴, ۶:۱۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 4507 بار
- سپاسهای دریافتی: 4337 بار
- تماس:
تنبیه افسران اسرائیلی شش ماه پس از حمله حزبالله
تنبیه افسران اسرائیلی شش ماه پس از حمله حزبالله
فرمانده نیروهای مسلح اسرائیل دن هلوتز دیروز بعد از شش ماه از شروع جنگ دوم لبنان با اسرائیل پنج افسر مسؤول در یکی از جدیترین حملات حزبالله را تنبیه کرد. این پنج افسر در حمله موشکی حزبالله به رزمناو INS Spear که منجر به مرگ چهار نفر از خدمه شد مقصر شناخته شدند. همچنین دن هلوتز روز دوشنبه کنفرانسی دو روزه را افتتاح کرد که درآن افسران ارشد نیروهای مسلح اسرائیل به ارائه نتایج بررسیهای خود از عملکرد این نیروها در زمان جنگ میپردازند.
حمله به INS Spear در شب روز 14ام ژوئیه و زمانی به وقوع پیوست که این کشتی در حال حرکت در نزدیکی ساحل بیروت بود. یک فروند موشک C-802 این کشتی را درحالی که تقریباً بیدفاع بود مورد اصابت قرار داد زیرا سیستم دفاع موشکی این کشتی فعال نبود. موشک به جرثقیل انتهای کشتی اصابت کرد. اگر موشک به نقطه حساستری برخورد کرده بود میتوانست باعث غرق شدن کشتی و 80 خدمه آن شود.
بر اساس بررسیهای انجام شده در زمینه این حمله، مسؤول این پرونده اعلام کرد که نیروی دریایی اسرائیل خود را برای حملات حزبالله با موشکهای کشورهای ثالث آماده نکرده بوده است. فرماندهان نیروی دریایی با وجود اینکه دو بار – یکبار سه سال قبل و بار دیگر در صبح روز 14 ژوئیه- در زمینه چنین حملهای هشدار دریافت کرده بودند آنرا جدی نگرفتند. به این ترتیب مسؤول این آسیب فرمانده کشتی شناخته شد و بغیر از وی افسران مسؤول اطلاعات، جنگ الکترونیک، موتور و سیستم موشکی نیز تنبیه شدند.
در پایان روز اول کنفرانس دلایل زیر به عنوان درسهایی از این جنگ ذکر شدند:
- وابستگی بیش از حد به نیروی هوایی اسرائیل بر ضد حزبالله
- تأخیر در فراخوانی نیروهای ذخیره
- ناتوانی در از بین بردن تهدید راکتهای کوتاه برد
- ضعف در آموزش و امکانات نیروهای زمینی، بخصوص نیروهای ذخیره
- ضعف در فرآیند تصمیمگیری
البته به اعتقاد بسیاری از افسران یکی از دلایل ذکر نشده، اعتماد به نفس بیش از حد سران نیروهای مسلح اسرائیل است.
[url=http://www.avia.ir/Default.asp?@=3938&T=تنبیه%20افسران%20اسرائیلی%20شش%20ماه%20پس%20از%20حمله%20حزبالله]منبع[/url]
فرمانده نیروهای مسلح اسرائیل دن هلوتز دیروز بعد از شش ماه از شروع جنگ دوم لبنان با اسرائیل پنج افسر مسؤول در یکی از جدیترین حملات حزبالله را تنبیه کرد. این پنج افسر در حمله موشکی حزبالله به رزمناو INS Spear که منجر به مرگ چهار نفر از خدمه شد مقصر شناخته شدند. همچنین دن هلوتز روز دوشنبه کنفرانسی دو روزه را افتتاح کرد که درآن افسران ارشد نیروهای مسلح اسرائیل به ارائه نتایج بررسیهای خود از عملکرد این نیروها در زمان جنگ میپردازند.
حمله به INS Spear در شب روز 14ام ژوئیه و زمانی به وقوع پیوست که این کشتی در حال حرکت در نزدیکی ساحل بیروت بود. یک فروند موشک C-802 این کشتی را درحالی که تقریباً بیدفاع بود مورد اصابت قرار داد زیرا سیستم دفاع موشکی این کشتی فعال نبود. موشک به جرثقیل انتهای کشتی اصابت کرد. اگر موشک به نقطه حساستری برخورد کرده بود میتوانست باعث غرق شدن کشتی و 80 خدمه آن شود.
بر اساس بررسیهای انجام شده در زمینه این حمله، مسؤول این پرونده اعلام کرد که نیروی دریایی اسرائیل خود را برای حملات حزبالله با موشکهای کشورهای ثالث آماده نکرده بوده است. فرماندهان نیروی دریایی با وجود اینکه دو بار – یکبار سه سال قبل و بار دیگر در صبح روز 14 ژوئیه- در زمینه چنین حملهای هشدار دریافت کرده بودند آنرا جدی نگرفتند. به این ترتیب مسؤول این آسیب فرمانده کشتی شناخته شد و بغیر از وی افسران مسؤول اطلاعات، جنگ الکترونیک، موتور و سیستم موشکی نیز تنبیه شدند.
در پایان روز اول کنفرانس دلایل زیر به عنوان درسهایی از این جنگ ذکر شدند:
- وابستگی بیش از حد به نیروی هوایی اسرائیل بر ضد حزبالله
- تأخیر در فراخوانی نیروهای ذخیره
- ناتوانی در از بین بردن تهدید راکتهای کوتاه برد
- ضعف در آموزش و امکانات نیروهای زمینی، بخصوص نیروهای ذخیره
- ضعف در فرآیند تصمیمگیری
البته به اعتقاد بسیاری از افسران یکی از دلایل ذکر نشده، اعتماد به نفس بیش از حد سران نیروهای مسلح اسرائیل است.
[url=http://www.avia.ir/Default.asp?@=3938&T=تنبیه%20افسران%20اسرائیلی%20شش%20ماه%20پس%20از%20حمله%20حزبالله]منبع[/url]