قول عربستان براي تأمين سوخت هواپيماهاي حمله‌كنندهء آمريكا به ايران

در اين بخش مي‌توانيد در مورد اخبار نظامي منتشر شده به بحث بپردازيد

مدیران انجمن: abdolmahdi, Java, Shahbaz, شوراي نظارت, مديران هوافضا

Old Moderator
Old Moderator
پست: 778
تاریخ عضویت: جمعه ۲۶ آبان ۱۳۸۵, ۳:۰۴ ب.ظ
محل اقامت: ..مازندران..
سپاس‌های دریافتی: 75 بار

پست توسط ghadami2005 »

اين عربها کي ميخوان ادم شن خدا ميدونه. :?
"لشگر گوسفندان که توسط يک شير اداره ميشود,ميتواند لشگر شيران را که توسط يک گوسفند اداره ميشود ,شکست دهد."
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 2132
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۵, ۱۲:۵۱ ق.ظ
محل اقامت: تهران
سپاس‌های ارسالی: 1980 بار
سپاس‌های دریافتی: 6841 بار
تماس:

تجديد نظر در ديپلماسي با سه کشور عربي

پست توسط Mr.Amirhessam »

تجديد نظر در ديپلماسي با سه کشور عربي

اگر در دوران هشت سال دفاع مقدس، سري به کمپ اسراي غير عراقي جنگ تحميلي مي‌زديد؛ کمپي که به اردوگاه مزدوران شهرت داشت، به خوبي از ميزان مشارکت برخي کشورهاي عربي در جنگ عليه انقلاب اسلامي‌و وطنمان آگاهي مي‌يافتيد و اگر در همين روزها مي‌توانستيم حساب‌هاي بانکي عربستان سعودي و کويت را بازگشايي کنيم، باز هم درمي‌يافتيم اين دو در طول جنگ، چگونه بيش از هشتاد ميليارد دلار به دولت صدام جنايتکار کمک مالي کردند و چگونه راه‌هاي زميني و هوايي خود را پس از بسته شدن خليج‌فارس به روي کشتي‌هاي عراقي، براي حمايت لجستيک و تأمين تدارکات در اختيار صدام قرار دادند و اگر بار ديگر فيلم‌هاي دوران جنگ را از ديدگان عبور دهيد، خواهيد ديد که پادشاه مقبور اردن، «ملک حسين»، چگونه طناب توپخانه ارتش عراق را به سوي شهروندانمان مي‌کشد تا آتش خشم و نفرتشان را از دفاع جانانه رزمندگان مسلمان به ما نشان دهند و اگر باز هم آرشيو مذاکرات اتحاديه سران عرب و کنفرانس 6+2 را ورق زنيم، خواهيم ديد که مصر به عنوان يک عنصر سرسپرده آمريکا و اسرائيل در خاورميانه، چگونه رهبري سياسي عليه‌ ايران در منطقه و دنيا را هدايت مي‌کرده است! و به دنبال همين کارنامه سياه است که بار ديگر، اتحاد شوم عربستان، اردن و مصر در کنار هم و با حمايت مستقيم آمريکا و اسرائيل گرد هم آمده‌اند و براي تحکيم جايگاه خود در منطقه و سرکوب دمکراسي و سياست‌هاي استقلال‌طلبانه کشورمان، جنگ‌هاي طايفي عهد قرن پنجم و ششم هجري قمري را زنده مي‌کنند.
آنها براي آن که برنامه جديد دولت آمريکا را در منطقه حمايت و موجبات شکست جمهوري اسلامي ‌را در منطقه فراهم کنند، با هم و پشت درهاي بسته، سناريوي جنگ رواني عليه ‌ايران را تدارک مي‌بينند و از قضا بر اموري تأکيد مي‌کنند و بر نقشه‌هايي پا مي‌فشارند که ‌ايران از آنها صدها کيلومتر فاصله دارد و سال‌هاست براي زدودن آن از صحنه کشورهاي اسلامي‌، تلاش مي‌کند و آن چيزي جز جنگ بين شعه و سني نيست.

صدام به رغم دارا بودن همه وسائل تبليغاتي، نتوانست طرح جنگ بين عرب و فارس را جا بيندازد، حال چگونه اتحاد سه کشور عربي که سياه‌ترين سابقه را در مبارزات اعراب و اسرائيل دارند، مي‌خواهند نشان دهند که ‌ايران پشت جنگ طايفي سني و شيعه در عراق است؟ پادشاه اردن، ايران را به تلاش براي گسترش نقشه هلال شيعي در خاورميانه؛ عربستان، ايران را به دخالت در امور عراق و عمليات تبشيري شيعي در کشورهاي اسلامي و مصر نيز ايران را به دخالت در ترور سفيرش در عراق و دست‌اندازي تهران در امور يک کشور عربي به نام عراق متهم مي‌کند و از قضا، آمريکا نيز از اين ادعاها حمايت كرده، اين کشورها نيز پشت سر سياست جديد بوش در خاورميانه قرار دارند. بسيار خوش خيالي است که کسي گمان کند دل اين کشورها به حال مردم عراق يا فلسطين يا لبنان مي‌سوزد و فراتر از اين، ديوانگي است که کسي گمان کند اين کشورها از نهادهاي سياسي مستقل از آمريکا در منطقه برخوردارند. مقدمه بحث را در همين جا پايان مي‌دهم و به دو مسئله مهم، که ارتباط مستقيمي با سياست خارجي کشورمان دارد، مي‌پردازم که يکي مربوط به عراق و دومي، ‌مربوط به فلسطين است؛ دو موضوعي که مرکز اختلاط عجيب و غريب سياست‌هاي متضاد و ناهمگون در منطقه است که لازم است يا براي آن پاسخي منطقي داشته باشيم و يا آن که در اين سياست‌ها تجديد نظر کنيم.

ايران از دوران تشکيل دولت موقت ابراهيم جعفري و سپس نوري‌المالکي و رياست‌جمهوري جلال طالباني، از روند برقراري نظام اکثريت و دمکراسي در اين کشور حمايت کرده و خواستار برقراري آرامش و استقرار امنيت در اين کشور بوده است. در يک فرايند طبيعي و دمکراتيک، اکثريت احزاب کرد و شيعي عراق، قدرت را در پارلمان به دست گرفتند و رياست‌جمهوري در اختيار کردها و نخست‌وزيري در اختيار شيعيان و بزرگ‌ترين ائتلاف پارلمان نيز به دليل تقسيم‌هاي جمعيتي در اختيار شيعيان قرار گرفت، اما با اين همه و بر خلاف عهد ديکتاتوري و قتل‌عام شيعيان و اکراد و در حالي که در عهد صدام اين دو طايفه صدها هزار کشته و قرباني دادند و از قضا در همين دوران، هيچ يک از احزاب سني و هيچ يک از دولت عربي سه گانه فوق، نه تنها اعتراضي نکردند که با انواع وسائل از آن حمايت کردند، با اين همه دولت روي کار آمده جديد عراق، حقوق اقليت اهل سنت را محفوظ نگه داشت و مناصب بسيار مهمي ‌در دولت و تشکيلات ارتش و امنيت در اختيار آنان گذارد. عقل و منطق و مصالح ملي و دوستي بسيار عميق با دولتمردان جديد عراق و لزوم استقرار امنيت در مرزهاي غربي ايران، همه و همه حکم مي‌کرد که‌ ايران، بهترين و سازنده‌ترين روابط با اين دولت را داشته باشد و از هيچ کمکي هم دريغ نکند و البته چنين نيز عمل كرد و به دليل ماهيت تقسيمات سکاني عراق، آمريکا نيز با آن که دلخوشي از اين موازنه نداشت، مجبور بود آن را بپذيرد و شايد هم گمان مي‌کرد با اين سياست، راهي به سوي از سرگيري روابط با ايران پيدا مي‌کند. هر دو صورت اين احتمالات براي مصر و اردن و عربستان خوشايند نبود، براي همين، بدون آن که نقش سازنده‌اي در امور عراق داشته باشند، براي تخريب نقش دولت جديد عراق کوشيدند و با شدت گرفتن درگيري‌هاي طايفي در بغداد و حمايت مستقيم اردن و عربستان از اين حوادث، نداي واي مسلمانان سر دادند که سني‌ها در عراق تار و مار و مدعي شدند که قتل‌عام سني‌ها با حمايت دولت عراق در حال انجام است. دستگاه‌هاي تبليغاتي عربستان، مصر و اردن نيز با تمام قوا در خدمت اين نقشه برآمدند تا دولت عراق را از نظر استقرار امنيتي با شکست روبه‌رو کنند که عملا نيز موفق شدند و اين اقدام را اقدامي استراتژيک براي مقابله با ايران و جلوگيري از هرگونه نزديکي ايران و آمريکا در صحنه عراق ارزيابي کردند. آنان ايران را عامل پشت صحنه حوادث عراق معرفي کردند، در حالي که بسياري از مقامات عراق، مي‌دانند که ‌ايران در بين دولت‌هاي خاورميانه بيشترين کمک‌هاي امنيتي را به دولت عراق کرده است؛ کمک‌هايي که از نظر آمريکايي‌ها خيلي خوشايند نبود و از نظر سه کشور عربي نامبرده به دخالت در امور عراق و گسترش هلال شيعي تعبير و تفسير مي‌شد که البته اتهامي ‌بدون دليل بود، چرا که منطق روابط با دولت نوري المالکي در همسايگي ايران، اقتضاي روابط طبيعي دو کشور است. چند موضوع مهم و بسيار روشن و انکارناپذير در اين سه کشور وجود دارد:

1ـ اردن در معادلات امنيتي و نظامي‌ آمريکا در منطقه با آن که نيروي بسيار ضعيفي است، از نظر مکاني و جغرافيايي با اهميت است و همين امر باعث شد تا آمريکا در ده روز آخر حيات شاه حسين، موجبات روي کار آمدن پادشاه كنوني آن را فراهم کند. اردن روابط سياسي و ديپلماتيک با اسرائيل دارد و نيز از پيمان‌هاي امنيتي آشکاري با اسرائيل برخوردار است و از عمليات سپتامبر سياه در سال 1970 بارها و بارها موضوع فلسطين را قرباني روابطش با آمريکا و اسرائيل کرده است. اردن در دوران جنگ عراق عليه ‌ايران نيز پل ارتباطي قوي با صدام براي شکست ايران و برخورداري از حمايت آمريکا داشته است.

2 ـ مصر با امضاي قرارداد کمپ ديويد، به صورت عملي از دايره مبارزه با اسرائيل خارج شد و به تعبير کارشناسان عرب، کمر جهان عرب را در برابر اسرائيل شکست و روابط امنيتي، سياسي و اقتصادي با اسرائيل برقرار و از همان زمان به بعد، تلاش كرد تا نقش ميانجي بين اسرائيل و ديگر کشورهاي عربي را از دست ندهد و براي اين ميانجيگري همچنان با اردن و عربستان رقابت مي‌کند. مصر در دوران جنگ تحميلي نيز ضمن اعزام کارشناسان نظامي ‌به ارتش عراق در دوران صدام، از هيچ کوششي براي شکست ايران دريغ نکرد و اکنون هر عاقلي در دنيا مي‌داند که مصر هم‌پيماني مطمئن براي آمريکاست و هرگاه که لازم باشد به کمک طرح‌هاي او مي‌رود و از همين رو، هيچ گاه نمي‌تواند در خدمت آرمان فلسطين قرار بگيرد. اين در حالي است که نظام سياسي كنوني دولت مصر بي‌شباهت به پادشاهي اردن و عربستان نيست و يک نظام سياسي دمکراتيک در منطقه تلقي نمي‌شود.

3 ـ عربستان سعودي از يک قرن پيش مرکز صدور فتاواي قتل شيعيان بوده است و به دليل کج فکري و عقب‌ماندگي علماي وهابيت و پيروان ابن تيميه، همچنان مرکز صدور چنين احکامي ‌است. اين طبقه از مفتيان سعودي به دليل عدم همزيستي با انديشه‌هاي نوين فکري و عدم بهره‌گيري از اجتهاد، همچنان در خمود فکري گرفتار آمده‌اند و فقط با اتکا بر استقرار حرمين شريفين، خود را مرکز ثقل جهان اسلام معرفي مي‌کنند، در حالي که بسياري از کشورهاي اسلامي ‌و انديشه‌هاي سياسي نوين در جهان اسلام، مبراي از آنان هستند. انديشه‌هاي وهابي در درون خود قساوت وحشتناکي دارند و آن گاه که حکم به قتل پيروان انديشه‌هاي ديگران صادر مي‌کنند، به صغير و کبير، شهروندان عادي و نظامي، خودي و غير خودي رحم نمي‌کنند و صحنه‌هايي پديد مي‌آورند که خيابان‌هاي بغداد، بهترين مصداق آن است. اين انديشه‌هاي کج و گمراه، آن‌قدر از مسير حق دورند که اگر در پشت پول‌هاي نفتي عربستان مخفي نمي‌شدند، حتي يک روز نيز نمي‌توانستند خود را در عصر کنوني حفظ کنند. دولت عربستان که از نظر سياسي از آنها حمايت مي‌کند و عملا در جاهاي مناسب و از جمله عراق از آنها استفاده مي‌کند، به خوبي مي‌داند که پشت صحنه قتل‌عام‌هاي عراق همين انديشه‌ها و مؤسسات مالي آنها قرار دارند و ايران هيچ‌گونه نقشي در آن ندارد. عربستان سعودي بدون دليل و در راستاي سياست‌هاي آمريکا و اهداف منطقه‌ايش، از روز نخست شکل‌گيري دولت ابراهيم جعفري و نوري المالکي، با همه امکانات امنيتي و مالي خود در خدمت شکست دولت عراق برآمده است و از درگيري‌هاي طايفي براي اين منظور به عنوان بهترين وسيله استفاده مي‌کند. از سوي ديگر، عربستان سعودي از دوران ملک فهد و پس از کنفرانس سران عرب در بيروت و ارايه طرح به رسميت شناختن اسرائيل در برابر بازگشت سرزمين‌هاي فلسطيني سال 1967 و تشکيل دولت فلسطين، حاضر به شناسايي دولت صهيونيستي شد و عملا نشان داد که محور اصلي سياست دولت پادشاهي عربستان در خاورميانه، ديدگاه‌هاي ديکته شده مستشاران سياسي آمريکايي در رياض است و فراتر از آن را نمي‌بيند. پول، مهم‌ترين و لبه اصلي سياست خارجي اين کشور است، وگرنه پادشاهي عربستان که اصول فکري نوين و نظام دمکراتيک و نيز هيچ مظهري از آزادي‌هاي فکري و سياسي در داخل ندارد، سخني براي گفتن در جهان امروز ندارد. اين کشور در عهد جنگ تحميلي، با همان فتوا‌هاي علمايش به کمک صدام آمد و قتل مردم مسلمان شيعه‌ ايران با دست ارتش صدام را تجويز و پادشاهي سعودي نيز در چهارچوب معاهدات سياسي‌اش با آمريکا، عملا و با پول‌هاي نفتي‌اش به جنگ ايران آمد و با تمام قدرت از صدام حمايت كردند.

بي‌مقدمه، روشن است که ‌ايران در دفاع مقدس در برابر ارتش صدام، و چه حجم بزرگي از پيمان‌هاي امنيتي، سياسي و مالي مقاومت کرده است و بدون شک، نقطه عطفي در تاريخ دفاع ملل در برابر جنايتکاران و متجاوزان است، اما از سوي ديگر، نشان مي‌دهد که سه کشور اردن، عربستان و مصر چه حجم بالايي از خسارت را به ‌ايران در همه عرصه‌ها وارد کرده‌اند و شايد بسياري گمان مي‌کرده‌اند که ‌اين مرز همکاري با جنايتکاري در بغداد به نام صدام، پس از سقوط و نيز پس از اعدامش پايان مي‌يابد، اما با شگفتي تمام، ديديم که نه تنها پايان نپذيرفته است که بار ديگر و اين بار با نام‌هايي چون هلال شيعي، جنگ طايفي در عراق، دخالت در امور داخلي عراق، ترويج شيعه در کشورهاي عربي و ايجاد اختلال در يک کشور عربي، ايران را آماج حملات بي منطق خود قرار دادند. آنان نشان دادند که هيچ گونه استقلالي در برابر آمريکا از خود ندارند و به طور قطع در چهارچوب سياست‌هاي آمريکا و پيمان‌هاي امنيتي با اسرائيل در منطقه حرکت مي‌کنند.

آيا شهروندان ما مي‌دانند که دولت مصر از حضور دانشمندان و کارشناسان دانشگاهي با هويت‌هايي کاملا روشن و شناخته شده براي حضور در يک کنفرانس علمي‌جلوگيري کرد؟ آيا شهروندان ما مي‌دانند که دولت مصر تاکنون حتي براي يک بار اجازه حضور خبرنگاران ايراني را در مصر نداده است؟ و آيا مي‌دانند تا کنون بسياري از شهروندان ايراني مقيم کشورهاي اروپايي و آمريکايي از فرودگاه قاهره ديپورت شده‌اند؟ به راستي چرا ما بايد براي ارتباط سياسي با يک چنين دولتي انجمن دوستي تشکيل دهيم و نام خيابان‌ها را عوض کنيم و هزينه‌هاي برخورد سياسي داخلي بپردازيم، اما دولت مصر براي مقابله با ايران از همه ابزارهاي مشروع و نامشروع استفاده کند؟ به راستي چرا ما نقش عربستان را در تحولات داخلي عراق افشا نمي‌کنيم؟ چرا رسما ‌از دولت عراق و هوشيار زيباري نمي‌خواهيم که دست‌هاي امنيتي پشت پرده عربستان در عراق را افشا کند؟ آيا دولت عراق اين ميزان تعهد و قدرت ندارد که واقعيت جاري عراق را براي شهروندانش و مردم دنيا روشن کند؟ چرا از دولت عراق نمي‌خواهيم که سياست اردن در عراق را افشا کند؟ چرا بايد دولت نوري المالکي به پايتختي رود که مرکز برنامه‌ريزي قتل‌عام‌هاي خياباني در بغداد است؟ البته بدون شک دولت عراق مي‌تواند مستقل باشد و نخست‌وزيرش هر جا که مي‌خواهد برود، اما اين مانع از آن نمي‌شود که در برابر حقيقت ماجراي درگيرهاي طايفي و داستان جنگ سني و شيعي در عراق سکوت کند تا آنها که خود مسئول اين تراژدي هستند، ايران را متهم اصلي نشان دهند.

اکنون زمان آن فرا رسيده است که ما روابطي دقيقا بنا بر منافع و مصالح ملي با عربستان، اردن و مصر داشته باشيم و از شعارهاي بيهوده در قبال روابط با اين دولت‌ها که در خفا عليه‌ ايران توطئه مي‌کنند، دست برداريم. ما هيچ لزومي ‌ندارد که تا دولت حسني مبارک بر رأس قدرت است، براي تجديد روابط با مصر عجله کنيم. تا زماني که‌ اين دولت، مصالح ملي ما را رعايت مي‌کند و عليه ما اقدامي‌ نمي‌کند، ما مي‌توانيم روابطي عادي در قالب دفتر حفاظت منافع داشته باشيم، اما هر گاه که عليه ما كاري ‌مي‌کند بايد با قدرت به آن پاسخ گوييم تا خاطرات دفاع دولت حسني مبارک از جنگ صدام عليه ملتمان را به يادش آوريم. دولت حسني مبارک آن قدر به آمريکا و اسرائيل متعهد است که هر از چند گاهي پرونده‌اي مضحک، جنجالي و هدفمند عليه ‌ايران درست کند.

روابط با اردن نيز بايد سقفي کاملا طبيعي پشت سر گذارد و بدانيم که اردن بي‌مايه ترين کشور عربي در منطقه است که تنها هم پيماني با اسرائيل است که برايش هويت سياسي و منطقه‌اي ايجاد کرده است. بسيار خنده‌آور است که پادشاه جوان و ناپخته اردن از تشکيل هلال شيعي سخن بگويد. از اين پادشاه بايد پرسيد که ‌ايران با چه ابزار و چه نيرويي در ميان دولت‌هاي عربي کنوني مي‌تواند چنين هلالي ايجاد کند که شما فريادگر وانفساي آن شده‌ايد؟ با کدام دولت، با کدام نيرو و با چه ابزاري ايران در صدد چنين کاري است و اصولا، ايران اگر هم بخواهد چنين کاري را انجام دهد، آيا چنين توانايي را دارد؟ اگر ايران به دنبال گسترش هلال شيعي بود که سرمايه، جان و هزينه‌هايش را در بيست و هفت سال اخير صرف دفاع از فلسطين نمي‌کرد. اگر ايران به دنبال چنين اهدافي بود که با سوريه پيمان استراتژيک برقرار نمي‌کرد و از مقاومت اسلامي‌ در لبنان و فلسطين دفاع نمي‌کرد! البته بايد قاموس مثل شما پادشاهان عرب را خوب درک كرد، چون در قاموس شما، قتل‌عام فلسطينيان، همان کاري که پدر شما در سپتامبر سياه در سال 1970 انجام داد و تشويق به جنگ داخلي فلسطيني و برادر کشي، همان پيشگويي که شما پيش از سفر اخير بوش به اردن انجام داديد، شايد دفاع از فلسطين قلمداد شود و حمايت سياسي، مالي از جنبش مردم فلسطين در خارج از معيارهاي آمريکايي، تشکيل هلال شيعي تلقي شود؟

ايران بايد در برابر ادعاهاي پوچي که عناصر بي‌هويت و وابسته ‌اين چنيني ادعا مي‌کنند، محکم بايستد و تا مرز قطع روابط سياسي با آنها پيش رود. مگر پادشاهي اردن از بعد از پيروزي انقلاب، جز دشمني با ايران کاري کرده است که اکنون نگران قطع روابط با او باشيم؟ همه دنيا با همه قدرتش پس از انقلاب و در دوران جنگ با ما قطع رابطه کردند، اما ما سرافراز و مستقل مانديم. پادشاهي اردن که ديگر جاي خود دارد که نگران ارتباط با آن باشيم. اردن بايد بداند که در سياست خارجي ما، اصل بر روابط متقابل و حفظ منافع ملي است و ايران لحظه‌اي در آن ترديد و شک ندارد و بايد از ادعاهاي پوچ و واهي‌اش در مقابل ايران دست بردارد و فراموش نکند که پادشاه سابق اردن با شليک گلوله توپخانه ارتش صدام به سوي مرزهاي ايران عزيز، در قتل‌عام صدام حسين عليه مردم ما و مرزنشينان ايران اسلامي، شريک است.

به رغم همه بوق و کرنايي که در ساليان اخير شده، روابط ما با عربستان، روابطي عادي و هر چه که تاکنون بوده، در نتيجه سياست‌هاي مسالمت‌جويانه و رفع تنش ايران استوار بوده، اما عربستان در مقابل چه کرده است؟ شايد اگر صدام حسين به کويت حمله نمي‌کرد و عربستان سعودي را مورد هجوم موشکي قرار نمي‌داد، اگر ما صد آيه هم بر سر پادشاهي سعودي نازل مي‌کرديم، شايد ايمان نمي‌آوردند که صدام دشمن همه منطقه است و ايران هر چه در برابر صدام کرده، تنها دفاع بوده است. حقيقتا عربستان سعودي در کجاي سياست خارجي ما، پس از خطاي فاحش و مشارکت در جنايات صدام عليه مردم مسلمان کشورمان، به کمک ما آمده است؟ عربستان در پرونده هسته‌اي ايران چه کمکي به برنامه صلح آميز هسته‌اي ايران کرده است؟ در مجامع عمومي ‌بين‌المللي در کجا به کمک ما آمده است؟ براي جلوگيري از نقشه‌هاي آمريکا عليه کشورمان، تاکنون چه نقشي ايفا کرده است؟ به راستي اگر موضوع حج تمتع مسلمانان ايران در ميان نبود، روابط با پادشاهي سعودي در کجا براي ما معنا پيدا مي‌کرد؟ با همه سياست‌هاي رفع تشنج و از سرگيري روابط، تا آنجا که بگوييم عربستان يکي از بال‌هاي جهان اسلام است. آيا دستگاه سياست خارجي ما مي‌تواند بگويد که مثلا ميزان سرمايه‌گذاري سعودي‌ها در ايران آبرومندانه و قابل گفتن است؟ آيا عربستان سعودي در جنگ رواني کنوني آمريکا عليه ‌ايران نقش اصلي را ندارد؟ مگر با سفر جورج بوش به اردن و ديک چني به عربستان و رايس به مصر در کمتر از يک ماه و نيم اخير نيست که آمريکا با همه قدرتش عليه‌ ايران مي‌تازد؟ مگر قرار بر اين است که روابط ما با کشورهايي همچون عربستان، يک‌طرفه به نفع آنها تمام شود و هر چه که سعودالفيصل دلش مي‌خواهد عليه‌ ايران به زبان آورد و ما هيچ نگوييم و پاسخي ندهيم؟ اگر ما روابط متقابل را هدف قرار داده و مبنا را بر مصالح ملي قرار دهيم که ديگر لازم نيست ابايي از پاسخ قوي در برابر ياوه‌گويي‌ها داشته باشيم. عربستان با هرچه نظام سياسي‌اش به آن وابسته است، بايد بداند يک کشور است با يک‌سري سياست‌هاي خاص خودش و ما هم يک کشوريم با سياست‌هاي خاص خودمان و اگر منافع ملي ما در اين روابط لحاظ نشود، دليلي ندارد که سينه چاک روابط با پادشاهي سعودي باشيم. علاوه بر اين که ما بايد بدانيم هر سه کشور اردن، مصر و عربستان در رأس سياستشان، آقايي به نام آمريکا دارند و اگر آنان نمي‌توانند مصلحت خود را بدون نظر آقايشان تشخيص دهند، پس همان بهتر که ما خود مستقيم با او صحبت کنيم و انرژي خود را بدون دليل هرز ندهيم. در هر حال، ايران هيچ گاه دروازه گفت‌وگو با آمريکا را نبسته و اگر آمريکا بپذيرد که ‌ايران کشوري مستقل و با حاکميتي ملي بدون دخالت خارجي است، همان گونه که روسيه، چين و هند هستند، آن گاه مي‌توانيم با او نيز مذاکره کنيم تا تراز واقعي در منطقه برقرار شود و بازي‌هاي بچگانه کشورهايي چون اردن يا مصر و عربستان نيز پايان يابد و ايران با طرف اصلي وارد مناقشه شود.

و اما موضوعي که در حاشيه ‌اين بحث به شدت خودنمايي مي‌کند، موضوع فلسطين و نقش سه کشور نامبرده در تحولات آن است.
همان گونه که مي‌دانيد کرانه غربي در شرق فلسطين که شهرهاي قدس، رام الله، الخليل، نابلس، بيت لحم در آن قرار دارند، با اردن و نوار غزه در غرب فلسطين که شهر غزه در آن واقع شده است، با مصر هم مرز است. شايد به همين دليل باشد که اردن و مصر نقشي دايمي ‌در آن ايفا مي‌کنند، به ويژه آن که بسياري از فلسطيني‌ها در اردن و تعداد چشمگيري نيز در مصرند. راه‌هاي زميني عبور و مرور فلسطيني‌ها نيز به ‌اين دو کشور ختم مي‌شود، در حالي كه مرز هوايي و دريايي فلسطيني‌ها به کشورشان نيز بسته است.

با آن که جنبش مقاومت اسلامي‌ حماس و جنبش جهاد اسلامي ‌فلسطين مشي مسلحانه خود را حفظ کرده‌اند و در سرزمين‌هاي اشغالي و نوار غزه، همچنان عمليات نظامي‌ خود را ادامه مي‌دهند، مي‌بينيم که تا تحولي مهم در فلسطين اشغالي رخ مي‌دهد، اردن و مصر وارد معرکه مي‌شوند. اين جاي سؤال است که چرا اردن و مصري که با اسرائيل روابط سياسي و امنيتي دارند و هم‌پيماني مهم براي آمريکا در خاورميانه به شمار مي‌روند، نقشي فعال در سرزمين‌هاي اشغالي و در بين حتي نيروهاي جهادي و با صرف‌نظر از تشکيلات خودگردان ايفا مي‌کنند؟ چرا پس از هر تحولي، رئيس سازمان امنيت مصر عهده‌دار پيگيري‌هايي مثل ربودن يک سرباز اسرائيلي در نوار غزه، برقراري آرامش بين نيروهاي اسرائيلي و فلسطيني و يا بين نيروهاي فلسطيني ـ فلسطيني مي‌شود؟ چرا مذاکرات خالد مشعل با محمود عباس و يا عمليات ميانجيگري بين فلسطيني‌ها و حتي با طرف‌هاي اسرائيلي در مصري انجام مي‌شود که از تقريبا سه دهه پيش، تکليفش با اسرائيل روشن شده است و ايماني جز به قرارداد کمپ ديويد و قطعنامه‌هاي سازمان ملل ندارد؟ چرا اردن با آن که بارها موضوع فلسطين را پيش پاي اسرائيلي‌ها قرباني كرده و حتي تا مرز قتل‌عام فلسطيني‌ها نيز پيش رفته است، هم چنان يک طرف اصلي براي فلسطيني‌ها و از جمله نيروهاي جهادي همچون حماس است؟ از سوي ديگر، عربستان سعودي که عهده‌دار برنامه صلح با اسرائيلي‌ها در برابر زمين (سرزمين‌هاي اشغالي فلسطين در سال 1967 و نه کل فلسطين) است، چرا از نقش کليدي براي فلسطيني‌ها و حتي نيروهايي چون حماس برخوردار است؟ در همين جاست که‌ اين پرسش پيش مي‌آيد که ‌ايران در اين ميان چه نقشي ايفا مي‌کند؟ از يک طرف در اين مسئله دو دولت مصر و اردن قرار دارند که سال‌هاست موضوع فلسطين را قرباني کرده و در گوشه‌اي آرميده‌اند و از سوي ديگر، پادشاهي سعودي است که‌ ايماني به مبارزات داخلي فلسطيني ندارد و راه‌حل را تنها حمايت‌هاي آمريکا و اروپا در قالب قطعنامه‌هاي شوراي امنيت مي‌بيند؛ قطعنامه‌هايي که تاکنون هيچ يک از آنها اجرا نشده است. ايران اسلامي از روز نخست پيروزي انقلاب اسلامي ‌از فلسطين و آزادي کل فلسطين و سپس رجوع به افکار عمومي‌ براي تشکيل دولت مورد نظر فلسطيني‌ها حمايت کرده است و مقاومت در برابر اشغالگران اسرائيلي را امري مشروع مي‌داند. اين مجموعه از داده‌ها در حقيقت سازنده يک و يا چند معادله مجهول و شايد پيچيده است که شايد پيش از آن که ما پاسخگوي آن باشيم، بايد توسط سازمان‌هاي جهادي فلسطين همچون حماس پاسخ داده شود. اما آنچه قطعي است، آن که معادله فلسطين، در هر شکلي که گمان کنيم، جز با تعيين نقش‌هاي کشورهاي عربي همسايه فلسطين؛ يعني مصر، اردن و سوريه امکانپذير نيست. سوريه اکنون يکه و تنها در منطقه است و اگر نقش كنوني خويش را ايفا نمي‌کرد، بدون شک منطقه شاهد تحولاتي ديگر و فراتر از حد تصور کنوني مي‌بود.

سوريه تا کنون بر مواضع سابق خويش و از عهد رئيس‌جمهور فقيدش حافظ اسد پاي فشرده است و بر همين اساس، چندان مطلوب سه کشور اردن، مصر و عربستان نيست، اما اردن و مصر که به طور کامل از صحنه مبارزه خارج بوده و عملا حاميان اسرائيل در منطقه به شمار مي‌روند. با وجود نوع ارتباط مصر و اردن با نيروهاي فلسطيني و دولت خودگردان، نقش ما در موضوع فلسطين چگونه معنا مي‌شود؟ آيا ما به ‌اين ترتيب مي‌توانيم مفاهيم ايديولوژيک خود را در برابر مسئله فلسطين، توجيه و تفسير کنيم؟ به نظر مي‌رسد با آن که نيروهاي جهادي فلسطيني در شرايط خاصي هستند و بايد آن را نيز در نظر داشت، اما به نظر مي‌رسد آنها با توجه به سياست‌هاي مصر و اردن و عربستان در برابر ايران، بايد پاسخ‌هاي قانع کننده‌اي براي افکار عمومي‌ ايران داشته باشند.
علاوه بر آن که به نظر مي‌رسد پس از گذشت 27 سال از پيروزي انقلاب اسلامي‌ و تجربه‌هايي که تاکنون اندوخته‌ايم، براي حضوري فعال در قضيه فلسطين، بايد در مکانيسم‌هاي دفاع و حمايت از آن تجديد نظر کنيم و متناسب با طرف‌هاي درگير، توانايي‌هاي داخلي نيروهاي فلسطيني، نقش منطقه‌اي ايران در خاورميانه و اولويت‌هاي پيش‌رو، تصميم بگيريم تا ميزان تقسيم موازنه نيروهاي منطقه‌اي و طرف‌هاي درگير در يک موضوعي به اهميت مسئله فلسطين، طبقه‌بندي شده و با اهداف و سياست‌هاي روشني باشند تا بتوانيم به صورت تئوريک و عملي از طرح مقام رهبري براي انتخابات راهبردي در بين فلسطينيان براي تعيين سرنوشت و نظام سياسي خويش، در گستره پيروان همه اديان و طوايف در فلسطين اشغالي، حمايت کنيم.

[External Link Removed for Guests]
زنده باد بهار...
هر کس به دنبال معنای این جمله است،این فایل را [External Link Removed for Guests] کند...
به امید ظهور مهدی صاحب الزمان،پایان یافتن زمستان دنیا و شروع بهار انسانیت...
"
New Member
پست: 1
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱۹ شهریور ۱۳۸۵, ۱۰:۱۱ ب.ظ

پست توسط mome »

چرا ما باید فلسطینی تر از فلسطینیها باشیم و حضور انها را در جنگ تحمیلی فراموش کنیم و با حمایت بیشتر از توان خود هزینه های زیادی را به ملت و نظام تحمیل کنیم مگر خداوند متعال انجام تکالیف را درحد توان مقرر نفرموده اند؟مگر در همین فلسطین برای صدام مجلس ترحیم از طرف هر دو گروه حماس و فتح برگذار نشد؟علی رغم ارادتی که به اقای احمدی نژاد دارم در زمینه سیاست خارجی ایشان ضعیف و بدون برنامه عمل کرده اندو باید با تدبیر و بهره برداری از موقعت کنونی امریکا در عراق با کمک به برقراری امنیت درعراق به اهداف زیر دست پیدا کنیم
1-تضعیف موضع ضد ایرانی و ضد شیعی و اسلامی سه کشور خائن به جهان اسلام (اردن و مصر و عربستان) با افشا کردن کمکهای انها به القاعده و گسترش نا امنی بوسیله کمک به گروههای بعثی و تکفیری در عراق بوسیله چاپ مقالات به هر نحو ممکن در رسانه های بزرگ امریکا و اروپا و غیره و افشا کردن خیانت انها به اسلام در افکار عمومی منطقه و ایجاد فشار به انها در جهت منزوی کردن انها در منطقه .وتقویت حزب الله در مجامع بین المللی که نابودی ان از اهداف اصلی این خائنها است.
2-دست یافتن به چرخه کامل سوخت و تکنولوژیهای مدرن با کمترین هزینه ممکن(ندادن شعارهای ....و ایجاد تشنج)
3-جذب سرمایه و مهار تورم و هدایت سرمایه به طرف کارهای مولد و ایجاد محیط ارام برای دانشمندان جهت تولید علم (تحقق کامل چشم انداز بیست ساله و حتی فراتر از ان)و....
به خوبی روشن است که تحقق اهداف فوق نیاز به برقراری ارتباطی معقول با توجه به اصل عزت و مصلحت با غرب بویژه امریکا دارد حال که افرادی در درون امریکا خواستار برقراری رابطه و گفتگو با ما هستند بهترین فرصت مهیا شده است تا با کمترین هزینه به اهداف خود برسیم .
تصمیم با مسئولان تا هر چه صلاح است همان کنند .(در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم)
Super Moderator
Super Moderator
نمایه کاربر
پست: 3051
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۷ اسفند ۱۳۸۴, ۳:۴۵ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 351 بار
سپاس‌های دریافتی: 1579 بار
تماس:

پست توسط Dr.Akhavan »

Ahmad6644, و ghadami2005, عزیز
آخه جد اینها به آل زیاد و ال مروان و ... میرسه و همینها بودند که امام حسین ( ع ) را کشتند
و با این کار خود را در رده حیوانات قرار دادند :?
Major II
Major II
نمایه کاربر
پست: 258
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ تیر ۱۳۸۵, ۳:۳۶ ق.ظ
محل اقامت: دانشگاه
سپاس‌های ارسالی: 6 بار
سپاس‌های دریافتی: 25 بار
تماس:

پست توسط borhan »

فکر نميکنم همچين چيزي پيش اومده باشه :?
امام حسين از اهل بيت هستند و اين از اهل بيت بودن برا هر دو مذهب صادقه،پس اگه توهين کرده باشه به خودش توهين کرده :-x
زود ازدواج کردن اشتباهه،ولي دير ازدواج کردن اشتباهي بزرگتر..
Captain I
Captain I
نمایه کاربر
پست: 876
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۵, ۹:۲۳ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 7 بار
سپاس‌های دریافتی: 71 بار

پست توسط Ahmad6644 »

borhan عزيز مردم اون دوره و زمونه هم اينو مي دونستند اما چرا امام رو به شهادت رسوندن ؟ اينم مثل اونا ، آدم احمق که شاخ و دم نداره
  ازل مهر علي را به من آموخته اند ****** تا ابد نيز دلم دست به دامان علي‌ 
Colonel II
Colonel II
نمایه کاربر
پست: 4122
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۴, ۶:۱۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 4507 بار
سپاس‌های دریافتی: 4337 بار
تماس:

قول عربستان براي تأمين اضافه سوخت هواپيماهاي حمله‌كننده آمريكا

پست توسط Reza6662 »

قول عربستان براي تأمين اضافه سوخت هواپيماهاي حمله‌كننده آمريكا

عربستان سعودي صادرات خود به سه مشتري بزرگ آسيايي‌اش را در سه ماهه چهارم سال گذشته نسبت به سه ماهه سوم 40 درصد كاهش داده، در حالي كه صادرات ايران افزايش يافته است.

به گزارش سرويس بين‌الملل «بازتاب» به نقل از «خليج» تايمز، بنا بر آمار دولتي و رسمي، عربستان براي همگامي با مصوبات اوپك، حدود 88 هزار بشكه توليد خود را در روز كاهش داده است. افزايش صادرات ايران، نشان مي‌دهد كه مشتريان آنها در كره جنوبي و چين برخلاف ژاپن، حجم معاملات خود را با ايران بالا برده‌اند.

در سه ماهه گذشته، ژاپن، كره جنوبي و چين روي هم رفته واردات نفت خامي برابر 362/2 ميليون بشكه در روز را از عربستان داشته‌اند كه يك‌سوم كل صادرات نفت عربستان است.

اين ميزان نسبت به سال گذشته، 4/5 درصد يا 135 هزار بشكه در روز كاهش داشته است كه بنا بر محاسبات «رويترز»، اين سه كشور در سال گذشته، روزانه 5/2 ميليون بشكه واردات نفت از عربستان داشته‌اند.

پيش از اين، اوپك موافقت كرده بود كه از يكم نوامبر، توليد خود را به مقدار 2/1 ميليون بشكه در روز كاهش دهد كه تلاشي براي ثبات قيمت‌ها بود و در اين بين، عربستان به عنوان بزرگ‌ترين صادركننده با كاهش توليدي برابر 380 هزار بشكه در روز روبه‌رو شد.

تنها در ماه دسامبر كه توليدات كاهش يافته به دست مشتريان مي‌رسيد، صادرات عربستان به بازار شماره 2 خود يعني ژاپن، در مقايسه با اكتبر، 6 درصد كاهش يافت.
شمال آسيا بيشترين واردات نفت خام عربستان را در آسيا داشته است كه نيمي از صادرات هفت ميليون بشكه در روز عربستان به آسيا را از آن خود كرده است.

واردات آسيا از نفت خام ايران نسبت به سه ماهه سوم 5/8 درصد افزايش يافته و به حدود 022/1 ميليون بشكه در روز رسيده بود. مقامات ايران گفته‌اند كه كاهش توليدات آنها تنها بر اروپايي‌ها تأثيرگذار خواهد بود و بر مشتريان آسيايي آنان تأثيري نخواهد داشت. در عين حال منابعي در خاورميانه گفتند كه عربستان به شدت حجم توليد سوخت هواپيماي خود را افزايش داده كه گفته مي‌شود ناشي از توسعه حضور نظامي آمريكا در خليج فارس است.

آنان گفتند كه آرامكو عربستان قصد دارد توليد سوخت خود را براي استفاده احتمالي نظامي توسط آمريكا در سال آينده از دويست هزار تن در سال 2006 به يك ميليون تن برسانند.

يكي از منابع آگاه گفت: «من فكر مي‌كنم كه با توجه به افزايش فعاليت نظامي آمريكا در اوايل سال 2007، به عربستان هشداري داده شده است و عربستان نيز قصد دارد 1 تا 2/1 ميليون تن سوخت هواپيماي خود را براي استفاده آمريكا در سال 2007 اختصاص دهد.

ماه گذشته پنتاگون دومين ناو هواپيمابر خود را نيز به خليج فارس اعزام كرد. مركز انرژي وزارت دفاع آمريكا كه بر خريد سوخت پنتاگون نظارت دارد، گفت: افزايش حضور نظامي تقاضاي سوخت را افزايش مي‌دهد.

[External Link Removed for Guests]
Major
Major
نمایه کاربر
پست: 350
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۳ اسفند ۱۳۸۴, ۱:۱۰ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 20 بار
تماس:

پست توسط jeeerjeeerak »

اگه خداي نکرده بر اساس ماجراجوييهاي برخي از مسئولان جنگ بشه همه کشورهاي منطقه براي نابودي ايراني تلاش مي کنند مخصوصا عربها که حالا تازه رسيدن به ايران قديم
مشترک مورد نظر در دسترس نمي باشد !!
Furious Poster
Furious Poster
نمایه کاربر
پست: 368
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۵, ۳:۵۳ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 221 بار
سپاس‌های دریافتی: 216 بار

پست توسط iran4946 »

حالا بعضي موضوع اسراييل را پيش بکشند و بگن دشمن اصلي ما صهيونيسم است
کشورهاي عربي خليج فارس ارزو دارند که ايران تجزيه و نابود بشه چون ايران يک قدرت
اقتصادي و سياسي و نظامي در منطقه است و ان ها از خداشون است که چنين رغيبي از صحنه کنار
برود
دشمن اصلي ما اين عرب هاي افراطي هستند نه امريکا يا اسراييل
در هر صورت ايران بايد با امريکا و اسراييل يک جوري کنار بياد و يه حال اساسي از اين عرب ها بگيره
خدایا کشور ما را از دروغ و فساد و چاپلوسی و فقر نجات بده
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 557
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲ آذر ۱۳۸۵, ۱:۲۲ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 8 بار
سپاس‌های دریافتی: 67 بار
تماس:

پست توسط torabi89 »

jeeerjeeerak يه کاري بگو که قبلا نکرده باشن ، بنظر شما ما 8سال داشتيم با کي ميجنگيديم :-?
اگر علم در ثريا باشد مردماني از سرزمين پارس به آن خواهند رسيد. پيامبر اکرم (ص)
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 1790
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۶ فروردین ۱۳۸۵, ۳:۴۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 8 بار
سپاس‌های دریافتی: 258 بار

پست توسط Saeid12345 »

jeeerjeeerak, iran4946, ghadami2005,
يه زماني بود که ايران شده بود بازيچه دست روس و انگليس و بعضيها فکر ميکردند روس دوست و انگليس دشمن ماست و برعکس و آخرش هم سر هممون بي کلاه موند و ديديم که روس و انگليس با خودشون دوست هستند و با ما دشمن. :D
ماجراي اعراب و دولتهاي عربي و صهيونيست هم چنين مساله اي است و صهيونيست دشمن خداوند و اديان و بشريت است و دولتهاي عربي هم دشمن اسرائيل (البته بودند) و هم دشمن ايران و آمريکا و ... هستند و تنها با جيب خودشان دوست هستند. :-) اين که ما بگوييم مشکل از اسرائيل نيست از اساس اشتباه است چون ريشه مشکل در صهيونيست است و اين پست فطرتان هستند که مسلمانان را به جان هم انداخته اند و خود ادعاي بشردوستي دارند حال آنکه روزانه چندين فلسطيني را که اکثرا کودک هستند ميکشند؟! :-?
جالب است بدانيد که ما يعني ايران در بين مردم عرب طرفداران زيادي داريم و حتي در مصر احمدي نژاد سومين فرد محبوب در بين مردم است منتهي حکومتهاي وهابي اين کشورها از ترس پيروزي ايران در فتح قلبها (پيروز شده ايم) با ايران دشمني ميکنند وگرنه اگر ما هم وهابي بوديم ميشديم دوست اين بي عرضه ها؟! :::P
در زمان حال به نظر من نبايد با تمام دنيا قطع رابطه کرد و بهترين راه برقراري روابط ميان مدت با اسرائيل و آمريکا است. حالا نگيد که اسرائيل اينطوريه و ... اينها را خودم ميدانم ولي ما فعلا مجبور هستيم با همين دشمن بشريت يعني اسرائيل براي حداقل 20 سال در ظاهر دوست و متحد شويم. باور کنيد که ما هر چي شرط براي اتحاد با اسرائيل بزاريم فورا قبول خواهند کرد چون هيچ کشوري به اندازه ما نميتواند به اين رژيم کمک کند. :-) حتي ميتوانيم با اين کار يک کشور مستقل فلسطيني ايجاد کنيم و گروه حزب الله را هم براحتي حفظ کنيم تا بازوي ما باشد براي کنترل اسرائيل. :D
ولي اين اصل يادتان نرود که هدف دراز مدت ما بايد دشمني با غرب و تغيير حکومتهاي کشورهاي عربي از وهابي به شيعه باشد. :(
Major I
Major I
پست: 301
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۵, ۷:۰۰ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 60 بار
سپاس‌های دریافتی: 44 بار

پست توسط bmyazdani »

Saeid12345, عزیز :)
دوستی با اسراییل فقط دوستی با دشمنی هست که خنجرش رو از پشت فرو میکنه.این رو مطمئن باش.حتی اگر این یک دوستی ظاهری فقط برای دریافت تکنولوژِی و پیشرفت باشه(که نیست)
در ضمن میشه گفت یکی از دلایلی که ایران در منطقه قدرت اول محسوب میشه همین دشمنی با اسرائیل هست کاری که هیچ کشور عربی حتی توی خوابشون هم عرضه چنین کاری رو ندارند.الان پاکستان که با اسرائیل دوسته چی گیرش اومده ؟بمب اتم و خرید و ارتقای F-16 هایی که اگر لوازم یدکی شون قطع بشه معلومه چیکارشون باید کرد.
از همه ی اینها گذشته
دوستی با اسرائیل نوعی عقب نشینی ایران از مواضع و تضعیف قدرت ایران میشه(چون در هر حال ایران به نوعی کوتاه اومده و در مواضعش شکست خورده)
اسرائیلی ها از دوستی حتی ظاهری با ایران سو استفاده بیشتری نسبت به زمانی که با ما دشمن هستند خواهند کرد
پس بهتره دشمن ما همیشه جلوی چشم ما باشد(مگر اینکه ما بخواهیم با این دوستی اونها رو از سر راه برداریم)....

:razz: :razz: :razz: :razz: :razz: :razz:
ارسال پست

بازگشت به “اخبار نظامي”