اسرائيل به آمريكا:در مذاكره با ايران، ما را فراموش نكنيد

[ghalamman]

اسرائيل به آمريكا:در مذاكره با ايران، ما را فراموش نكنيد
تنها به قيمت يک بليط هواپيما براي ويليام برنز سومين مقام ديپلماتيک وزارت امور خارجه آمريکا، دولت واشنگتن به سريعترين و مهمترين هدف خود رسيد و بلافاصله شاهد کاهش 12 درصدي قيمت نفت بود...هم اکنون اورشليم نيز بايد تغيير رويه دهد و به جاي اينکه به اميد واهي صدور دستور بمباران ايران توسط بوش باشد، بايد نگاه به جوانب مثبت گفتگوي ايران و آمريکا را با تأکيد بر منافع حياتي اسراييل آغاز کند.
روزنامه هاآرتص در گزارشي كه به نظر با هدف تشريح «مطالبات اسرائيل از مذاكره احتمالي آمريكا با ايران» منتشر كرده، مدعي است:اسراييل نشان داده که کاملاً در برابر چرخش اخير سياست آمريکا در برابر ايران غافلگير شده است.
به گزارش سرويس بين‌الملل «تابناك»، اين روزنامه مي‌نويسد: دولت بوش قبل از اينکه تصميم به اعزام يک ديپلمات ارشد آمريکايي را به مذاکرات ايران و اروپا بگيرد، با اسراييل مشورتي نکرده بوده و در مورد قصد خود براي بازگشايي دفتر حافظ منافع در ايران هم هيچ اطلاعاتي در اختيار اسراييل قرار نداده است.
دفتر نخست وزير اسراييل تقريباً در دقيقه 90 از سياست جديد آمريکا مطلع شد و آن نيز تنها با اين هدف بود که شوکه نشدن شديد اسراييل از اين کار را تضمين کند. اگر مذاکرات و پیشنهادهاي مخفیانه بین تهران و واشنگتن قبل از اطلاع به اسراییل صورت گرفته باشد، آن گاه باید اذعان کنیم که اسراییل کاملا از آنها بی‌اطلاع بوده است.
تنش زدايي آمريکا و ايران، يک پيامد کاملاً واضح به دنبال دارد: تا زماني که بازي ديپلماتيک ادامه پيدا کند، هيچ شانسي براي اقدام شديد جامعه جهاني عليه ايران وجود نخواهد داشت که اين امر شامل بمباران نکردن تأسيسات اتمي، عدم تحريمات دريايي و پروازهاي تجاري که مورد توجه اسراييل بوده است، مي‌شود. حتي اگر يک ديپلمات رده پايين آمريکايي هم به ايران فرستاده شود تا با مردم اين کشور رابطه برقرار کند، آنگاه رژيم ايران از مصونيت کامل در برابر جامعه جهاني برخوردار خواهد شد.
مقامات اسراييلي هنوز هم اميدوار هستند همه چيز را از دست نداده باشند و آمريکا هنوز هم اقدام استراتژيکي صورت نداده باشد و اين مذاکرات نيم بند باعث هموار شدن راه براي حمله نظامي به ايران شود.
مردم آمريکا ديگر ظرفيت پذيرفتن يک جنگ ديگر را ندارند و ارتش اين کشور نيز با گشايش جبهه سوم در ايران بعد از افغانستان و عراق مخالف است. مردم آمريکا بيشتر نگران افزايش قيمت بنزين هستند تا تمايلات اتمي ايران و در ميان همه راهکارهايي که دولت بوش براي حل بحران انرژي اين کشور مدنظر داشته، بازنگري در ارتباطات آنها با ايران به عنوان موثرترين راه بروز پيدا کرده است.
تنها به قيمت يک بليط هواپيما براي ويليام برنز سومين مقام ديپلماتيک وزارت امور خارجه آمريکا، دولت واشنگتن به سريعترين و مهمترين هدف خود رسيد و بلافاصله شاهد کاهش 12 درصدي قيمت نفت بود.
از همان پاييز گذشته، نشانه هايي از نرم شدن واشنگتن در برابر تهران مشاهده مي شد. مقامات آمريکايي همتايان اسراييلي را توجيه کردند که هرگونه طرح براي اقدام نظامي عليه ايران هم اکنون ديگر به تاريخ پيوسته است. آنها با شوق تمام به مقامات اسراييل گفتند راه گفتگو را انتخاب کرده اند و توصيه کردند بهتر است اسراييل نيز همين راه را در پيش گيرد. حتي اگر ايران هم به بمب اتم دست يابد، وجود سفارت آمريکا در تهران بهترين تضمين براي ثبات و آسايش منطقه خواهد بود.
انتشار گزارش سازمانهاي اطلاعاتي آمريکا مبني بر توقف برنامه تسليحاتي اتمي ايران در سال 2003 اهود باراک وزير دفاع اسراييل را قاتع کرد که دولت بوش ديگر خود را درگير مشکل ايران نخواهد کرد و تصميم گيري در اين مورد را به رهبر بعدي کاخ سفيد موكول خواهد كرد.
به اين ترتيب اسراييل به شدت نگران دستيابي ايران به سلاح اتمي شد و اولمرت، نخست وزير اسراييل در صدد برآمد تا موضع واشنگتن را تغيير دهد و پس از ارائه گزارش اطلاعاتي متناقضي به بوش در مورد برنامه اتمي ايران، وي تقريباً گمان مي برد که موفق به خنثي کردن اثر گزارش سازمانهاي اطلاعاتي آمريکا شده است. موفقيت اولمرت در نابودي تأسيسات اتمي مشکوک سوريه در تابستان گذشته تقريباً وي را متقاعد کرده بود که اين کار در مورد هدف بعدي هم امکان پذير است و به اين ترتيب در گفتگويي با هاآرتص در ماه آوريل لحن خود را تندتر کرد و گفت:"من به مردم اسراییل اعلام می کنم که ایران هرگز به توانایی های اتمی دست نخواهد یافت.
بوش در ابتدا حمله اسراييل به سوريه را هشداري به ايران خواند تا نشان دهد با اين روش اسراييل موافق است. اما ناگهان از ماه گذشته همه چيز تغيير کرد: پنتاگون شروع به افشاي اطلاعاتي مبني بر مخالفت قاطع با اقدام نظامي اسراييل عليه ايران کرده و ماه گذشته بوش در اروپا اعلام کرد قصد دارد تا چهارچوب چندجانبه برخورد با پرونده ايران را تغيير داده و از آن فراتر رود.
مطمئناً اين موضع کسي نيست که در تابستان يا پاييز امسال قصد وارد شدن به يک جنگ را دارد، بلكه موضع کاملاً عادي فردي است که قصد ايجاد شبکه اي ديپلماتيک را قبل از ترک پستهاي دولتي دارد. از همين رو اورشليم تصميم گرفت اين نشانه ها را نديده بگيرد و به تهديدات خود ادامه دهد.
سفير اسراييل در آمريکا از تحريمات شديد نفتي عليه ايران سخن گفت، اما سه روز بعد از آن سياست آمريکا در مسيري مخالف به جريان افتاد. هم اکنون اورشليم نيز بايد تغيير رويه دهد و به جاي اينکه به اميد واهي صدور دستور بمباران ايران توسط بوش باشد، بايد نگاه به جوانب مثبت گفتگوي ايران و آمريکا را با تأکيد بر منافع حياتي اسراييل آغاز کند.
در درجه اول، اسراييل بايد به فکر اين باشد که تعطيلي برنامه اتمي ايران نبايد رودرروي تعطيلي نيروگاه ديموناي اسراييل و يا هر تلاش ديگري قرار گيرد که منجر به تضعيف قدرت بازدارندگي اسراييل شود.
علاوه بر اين، اسراييليها بايد خواستار توقف فعاليت سانتريفيوژهاي ايران شوند و اگر هم در اين راه موفق نشدند، بايد خواستار جبران خسارت و تضمينهاي امنيتي مانند تکنولوژي‌هاي پيشرفته ضد موشکي شوند. بايد بدانيم ديپلماتها بر خلاف خلبانان هيچ گاه به خاطر اعمال قهرمانانه شان مورد تقدير قرار نمي‌گيرند، اگرچه بايد به آنها فرصت داد تا مانند ليبي و کره شمالي براي توقف برنامه اتمي ايران هم تلاش کنند.

منبع:تابناک