كانترپانچ:
صهيونيست‌ها در دزدي اعضاي بدن سوابق مكرر دارند
خبرگزاريفارس: يك تحليلگر غربي با اشاره به دزدي مكرر اعضا در كالبدشكافي‌هاياسرائيل، كمبود داوطلبان اهداي عضو در اين كشور و نيز مستندات جنايات قرونوسطايي يهوديان، تاكيد كرد: سرقت اعضاي بدن انسان‌ها براي اسرائيل اصلاًغيرطبيعي نيست.
بهگزارش فارس، آليسون وير در مقاله اي كه پايگاه خبري تحليلي كانترپانچمنتشر كرده است، به مطلب تكان دهنده اي اشاره مي كند كه بزرگترين روزنامهسوئد در خلال مقاله اي فاش كرد: گواهي و شواهد غير مستقيم مبني بر اينكهاسرائيلي ها احتمالا در اين سال ها اعضاي داخلي زندانيان فلسطيني را بدونرضايت آنها بر مي داشته اند. نويسنده با اشاره به اين كه برخي از اطلاعاتارائه شده در مقاله مزبور عنوان مي كند در بعضي مواقع فلسطيني ها ممكن استبا اين هدف وحشتناك دستگير شده باشند، مستقيماً به نقل قول از مقاله"دونالد بوستورم "، روزنامه‌نگار كهنه‌كار، با عنوان "فرزندان ما به خاطراعضاي بدنشان ربوده شدند " مي پردازد: "فلسطيني ها نسبت به دستگيري مردانجوان و استفاده از آنها به عنوان بانك عضو توسط اسرائيل شديدا ظنين هستند؛يك اتهام بسيار جدي، با علامت سوال هاي كافي جهت تحريك ديوان دادگستري بينالمللي براي آغاز تحقيق درباره جنايات جنگي احتمالي. "
نويسنده در ادامه به شرح واكنش ها نسبت به اين مقاله پرداخته و مينويسد: تعداد زيادي از مقامات و اسرائيلي و مدافعان آن بلافاصله به تكاپوافتاده، هم دوي بوستورم و هم دبيرهاي روزنامه را "ضد يهود " خواندند. وزيرخارجه اسرائيل ظاهرا "مبهوت " شده بود و آن موضوع را يك " بهتان جهت بدنامكردن اسرائيل " خواند.
مجله كامنتري نوشت كه اين داستان "تنها بخش كوچكي از تنفر ضداسرائيلي است كه اروپايي ها روي آن هزينه كرده و آن را رواج داده اند. "برخي افراد اين مقاله را به "بهتان " هاي قرون وسطايي (داستان هايي مبنيبر اينكه يهوديان مردم را كشته و از خونشان در مراسم مذهبي استفاده ميكردند) تشبيه نمودند. حتي برخي نويسندگان طرفدار فلسطين نيز با اظهاربدبيني به اين انتقاد پيوستند.
نويسنده در ادامه مي افزايد: اما واقعيت اين است كه براي چندين سالشواهدي عيني از قاچاق و دزدي اعضا از سوي دولت و بخش خصوصي، و ادعاهايبدتر از آن به طور گسترده گزارش شده اند. با توجه به چنين زمينه اي،اتهامات روزنامه سوئدي بيشتر از هر شرايط ديگري محتمل به نظر مي رسد وحاكي از اين است كه يك رسيدگي مي تواند به اطلاعات مهمي دست پيدا كند.
وي سپس به چندين مورد از گزارش هاي پيشين در اين زمينه استناد مي كند:
1- اولين پيوند قلب اسرائيل
در اولين پيوند قلب اسرائيل از قلب يك بيمار زنده استفاده شد، بدون اينكه با خانواده او مشورت كرده يا رضايت آنها را جلب كنند.
در دسامبر 1968 مردي به نام آوراهام صداقت دو روز پس از يك سكته مغزيمرد، در حاليكه به خانواده اش گفته بودند "حالش خوب است ". پس از خوددارياوليه از تحويل جسد، بيمارستاني كه او در آن تحت درمان بود در نهايت جسدرا به خانواده آن مرد تحويل داد. آنها پي بردند كه بالا تنه او باند پيچيشده است؛ آنها احساس كردند براي كسي كه دچار سكته مغزي شده چنين وضعيتيعجيب است. هنگاميكه بانداژ را برداشتند متوجه شدند كه در قفسه سينه اوبانداژ چپانده اند و قلب او در جاي خود نبود.
در همين زمان، پيوند خبرساز قلب در اسرائيل انجام شده بود. پس از شوكاوليه، همسر و برادر آن مرد شروع به كنار هم قرار دادن آن دو ماجرا كرده وخواستار پاسخ شدند. بيمارستان در ابتدا منكر اين قضيه شد كه قلب بيمارمزبور در اين عمل پيوند خبرساز مورد استفاده قرار گرفته است، اما خانوادهاو طوفاني مطبوعاتي به راه انداختند و در نهايت به سه وزير كابينه متوسلشدند. دست آخر، هفته ها بعد و پس از اينكه خانواده سندي امضا كرد كه در آنقول داده بود شكايت نكند، بيمارستان اذعان كرد كه قلب آوراهام صداقت، مورداستفاده قرار گرفته بود.
بيمارستان توضيح داد كه از قانون اسرائيل، كه اجازه برداشتن اعضابدون رضايت خانواده را مي داد، تبعيت كرده بود. (كنوانسيون سازمان ملل برضد جنايات سازماندهي شده بين المللي خارج كردن اعضا را در تعريف بهره كشيانساني گنجانده است.)
اين موضوع كه برداشتن قلب صداقت علت اصلي مرگ او بوده است، بي پاسخ ماند.
2- اظهارات مدير پزشكي قانوني در مورد اعضاي گمشده
در سال 1990 مقاله اي با عنوان "كالبد شكافي ها و اعدام ها " نوشتهماري برت در "گزارش واشنگتن درباره امور خاورميانه " منتشر شد كه درموردكشتار عجيب و غريب فلسطينيان جوان گزارش مي داد. اين مقاله شامل مصاحبه ايبا دكتر حاتم ابو غزاله، مقام ارشد بهداشت كرانه باختري زير نظر دولت اردنو مدير پزشكي قانوني و كالبد شكافي بود.
برت در مورد "نگراني گسترده در مورد دزدي اعضا كه از زمان شروعانتفاضه در دسامبر 1987 بر غزه و كرانه باختري حاكم شده " مي پرسد و اوپاسخ مي دهد:
"نشانه هايي وجود دارند مبني بر اينكه در طي يك يا يك و نيم سالاول اعضاي بدن كشته شدگان، بخصوص چشم ها و كليه ها، به دليلي برداشته شدهبودند. گزارشات از جانب افراد موثق به اندازه اي زياد بودند كه نمي شد گفتاتفاقي نيافتاده است. اگر كسي در اثر اصابت گلوله به سرش بميرد و در داخليك كيسه پلاستيكي بدون اعضاي داخلي به خانه اش برگردد، مردم چه فكر خواهندكرد؟ "
3- مرگ مرموز مرد اسكاتلندي
در سال 1998 يك اسكاتلندي به نام اليسداير سينكلر هنگاميكه در بازداشتگاه اسرائيل در فرودگاه بن گوريون بود به طرز مشكوكي مرد.
خانواده او از مرگش مطلع شد، و بنابر گزارش J Weekly، "به آنها گفتهشد كه سه هفته وقت دارند 4900 دلار تهيه كرده و جسد او را به كشور خودبازگردانند. [برادر آليسداير] مي گويد به نظر مي رسيد اسرائيلي ها ميخواستند گزينه ديگري را تحميل كنند: به خاك سپردن او در يك گورستان مسيحيدر اسرائيل با هزينه حدود 1300 دلار. "
خانواده اين پول را پرداخت كردند، جسد را به كشور خود آوردند، و دردانشگاه گلاسكو روي آن كالبد شكافي انجام دادند. معلوم شد كه قلب و يكاستخوان كوچك گلوي او برداشته شده بودند. در اين زمان سفارت انگلستانشكايتي را عليه اسرائيل تنظيم كرد.
هفته نامه "جي " عنوان مي كند:
" نتيجتا يك قلب كه گفته مي شد مال سينكلر است – بدون هزينه – بهانگلستان عودت داده شد. برادر او مي خواست سازمان پزشكي قانوني اسرائيلهزينه انجام يك آزمايش DNA را بپردازد تا تاييد شود كه آيا آن قلب واقعامتعلق به آليسداير است يا نه، اما پروفسور يهودا هيس، مدير سازمان،نپذيرفت و دليل آن را هزينه گران آن آزمايش، كه برخي منابع 1500 دلاربرآورد كرده بودند، عنوان نمود. "
به رغم تقاضاهاي مكرر سفارت انگلستان براي دريافت گزارش هاي مركزآسيب شناسي و پليس اسرائيل، مقامات اسرائيل از اننتشار هر دوي آنها امتناعكردند.
4- طرح سوالاتي از سوي مقامات حكومتي اسرائيل
خالد عمايره، روزنامه‌نگار فلسطيني، در قسمتي از يك برنامه شبكه الجزيره گزارش مي‌دهد:
"در ژانويه 2002 يك يك وزير كابينه اسرائيل تلويحا اذعان كرد كهاعضاي برداشته شده از بدن قربانيان فلسطيني ممكن است بدون اطلاع خانوادههاي قربانيان، براي پيوند در بيماران يهودي مورد استفاده قرار گرفتهباشند. اين وزير، يعني آقاي نسيم داهان، در پاسخ به سوال يكي از نمايندگانپارلمان اسرائيل گفت كه نمي تواند تأييد يا انكار كند كه اعضاي جوانان وكودكان فلسطيني كشته شده توسط ارتش اسرائيل به منظور پيوند يا تحقيقاتعلمي خارج شده اند. او گفت: نمي توانم با اطمينان بگويم كه چيزي شبيه ايناتفاق نيفتاده است. "
عمايره عنوان مي كند كه آن نماينده پارلمان كه سوال را مطرح كرده بودگفت كه شواهد موثقي دريافت كرده است كه ثابت مي كند پزشكان اسرائيلي درمركز پزشكي قانوني ابو كبير اعضاي حياتي از قبيل قلب، كليه و كبد را ازبدن جوانان و كودكان فلسطيني كشته شده توسط ارتش اسرائيل در غزه و كرانهباختري خارج مي كنند.
5- بركناري رئيس آزمايشگاه آسيب شناسي اسرائيل به خاطر دزدي اعضاي بدن
براي چندين سال ادعاهايي وجود داشت مبني بر اينكه پاتولوژيست برجستهاسرائيل اعضاي جسدها را مي دزدد. در سال 2001، سرويس خبر ملي اسرائيلگزارش داد:
"والدين سرباز "زائيو بوزگالو "، كه در يك حادثه تمرين نظامي دربلندي هاي جولان كشته شده بود، در حال تنظيم يك دادخواست براي ديوان عاليدادگستري جهت تعليق فوري دكتر يهودا هيس و طرح اتهامات جنايي عليه اوهستند. هيس مدير مركز پزشكي قانوني ابو كبير است. به گفته والدين اينسرباز، جسد پسرشان بدون رضايت آنها براي آزمايشات پزشكي مورد استفاده قرارگرفته بود، آزمايشاتي كه هيس اجازه آن را داده بود. "
همين خبرگزاري در سال 2002 گزارش داد:
"افشاي نگهداري غيرقانوني اجزاي اجسادي در مركز پزشكي قانوني ابوكبير، آقاي آنات مائور، رئيس كميته علمي پارلمان اسرائيل را بر آن داشتهاست تا خواستار تعليق فوري پروفسور يهودا هيس، مدير آنجا شود. "
مرگ آليسداير سينكلر در سال 1998 مقامات را براي اولين بار متوجهكارهاي خلاف هيس كرده بود، با اين حال براي چندين سال هيچ اقدامي صورتنگرفت. نشريه فوروارد گزارش داد:
" در سال 2001، يك رسيدگي از سوي وزارت بهداشت اسرائيل فاش ساخت كههيس براي چندين سال بدون اجازه خانواده ها، مشغول درآوردن اندام هايي چونپاها، تخمدان ها و بيضه ها در طول كالبد شكافي بوده و آنها را به منظوراستفاده در تحقيق و آموزش به دانشگاه هاي پزشكي مي فروخت. او در سال 1988به سمت رياست آسيب شناسي منصوب شد. هيس هرگز به جنايتي متهم نشد، اما درسال 2004، به دنبال سال ها شكايت، مجبور به استعفا از مديريت سردخانهدولتي شد. "
6- به دست آوردن كليه از جوامع فقير
به گزارش اكونوميست، بين سال هاي 2001 و 2003 يك بازار كليه درآفريقاي جنوبي به وجود آمده بود. "اهدا كننده ها با پيشنهادهاي 5 الي 20هزار دلاري از كشورهاي برزيل، اسرائيل و روماني تامين شده و در دوربانآفريقاي جنوبي يك كليه خود را اهدا مي كردند. هر يك از 109 گيرنده آن كليهها، كه عمدتا اسرائيلي بودند، تا 120 هزار دلار براي يك "تعطيلات پيوند "مي پرداختند؛ آنها وانمود مي كردند كه اقوام اهدا كننده ها هستند و اينكههيچ پولي جابجا نمي شد. "
در سال 2004 يك كميسيون مقننه در برزيل گزارش داد "حداقل سي برزيليكليه هاي خود را به يك باند بين المللي قاچاق اعضاي انسان جهت پيوند درآفريقاي جنوبي فروخته اند، و بيشتر هزينه ها را اسرائيل تأمين كرده است. "
بر اساس گزارشي از پايگاه خبري اينترپرس سرويس "گيرنده ها عمدتااسرائيلي هايي بودند كه 70 الي 80 هزار دلار براي جراحي هاي حياتي در خارجاز كشور از بيمه پول دريافت مي كنند. "
اينتر پرس سرويس (ISP) گزارش مي دهد:
برزيلي ها از فقيرترين محله هاي برزيل انتخاب شده و براي هر كليه 10هزار دلار دريافت مي كردند، اما با افزايش عرضه، قيمت‌ها زير سه هزار دلاركاهش يافت. عمليات قاچاق از سوي يك افسر بازنشسته پليس اسرائيل سازماندهيمي شد. وي گفت با توجه به اينكه اين معامله از سوي حكومت كشورش قانونيمحسوب مي شد، فكر نمي كرد جرمي مرتكب مي شود.
سفارت اسرائيل با صدور بيانيه اي هرگونه دخالت حكومت در تجارت غيرقانوني اعضاي انسان را رد كرد اما پذيرفت كه اتباعش، در موارد اضطراري، بهصورتي قانوني و مطابق استانداردهاي بين المللي، و با حمايت مالي بيمهدرماني شان مي توانند در كشورهاي ديگر عمل پيوند عضو انجام دهند.
با اين حال ISP گزارش مي دهد كه رئيس كميسيون برزيلي موضع اسرائيلرا در كمترين حالت "ضد اخلاقي " خوانده، و افزوده قاچاق تنها در صورتي ميتواند در مقياس گسترده انجام شود كه يك منبع بزرگ مالي، همچون نظامبهداشتي اسرائيل در پشت آن باشد. بر اساس اين گزارش، او در ادامه عنوانكرد كه منابع تامين شده از سوي نظام بهداشتي اسرائيل "يك عامل تعيين كننده" بود كه به شبكه اجازه فعاليت مي‌داد.
7- رئيس بيمارستان تل آويو به قاچاق اعضا كمك مي كند
ISP در ادامه گزارش مي دهد:
"نانسي شپر هيوز، سرپرست پروژه ديده بان اعضا در دانشگاه كاليفرنيا،به كميسيون مقننه پرنامبوكو شهادت داد كه قاچاق بين المللي اعضاي انسان 12سال پيش آغاز شد و توسط زكي شاپيرا، مدير سابق يك بيمارستان در تل آويورواج يافت. شپر هيوز كه يك متخصص انسان شناسي پزشكي است، گفت: شاپيرا بيشاز 300 عمل پيوند كليه انجام داده، و برخي اوقات بيمارانش را در سفر بهكشورهاي ديگر مانند تركيه همراهي مي كرد. گيرنده ها يا خيلي ثروتمند هستنديا بيمه درماني خيلي خوبي دارند، و اهدا كننده ها افرادي بسيار فقير ازاروپاي شرقي، فيليپين و ديگر كشورهاي در حال توسعه هستند. "
8- اسرائيل قاچاقچيان اعضاي بدن را تحت پيگرد قرار مي دهد
در سال 2007 روزنامه ها آرتص اسرائيل گزارش داد دو نفر اعتراف كردهاند كه "عرب هاي اهل جليله و مركز اسرائيل را كه از لحاظ رشد مشكل داشتنديا بيمار رواني بودند راضي مي كردند در ازاي پول يك كليه خود را بدهند. "سپس از پرداخت پول به آنها خودداري مي كردند.
اين روزنامه گزارش داد آن دو بخشي از يك باند تبهكاري بودند كه يكجراح اسرائيلي نيز در آن عضو بود. بر اساس ادعانامه، جراح كليه هايي را كهدر مي آورد بين 125 الي 135 هزار دلار مي فروخت.
اوايل همان سال يك روزنامه اسرائيلي ديگر به نام جروزالم پست گزارشداد كه ده عضو يك باند اسرائيلي قاچاق اعضا كه اوكرايني ها را هدف قرارداده بود دستگير شده اند.
در يك ماجراي ديگر سال 2007، جروزالم پست گزارش داد كه پروفسور زكيشاپيرا، يكي از جراحان برجسته پيوند در اسرائيل، روز پنجشنبه به اتهامعضويت در يك باند قاچاق اعضاي انسان در تركيه بازداشت شد. بر اساس آنگزارش، ترتيب پيوندها در تركيه داده مي شد و در يك بيمارستان خصوصي دراستانبول انجام مي شدند.
9- رسيدن قاچاق اعضاي اسرائيل به آمريكا؟
جولاي امسال رسانه هاي آمريكايي به گزارش دستگيري لاوي اسحاق روزنبام،اهل بروكلين، پرداختند كه اخيرا از سوي مقامات فدرال در يك عمليات گستردهعليه فساد در نيو جرسي دستگير شد. طي اين عمليات شهرداران، مقامات حكومتيو تعدادي از خاخام هاي برجسته به دام افتادند. بوستروم مقاله خود را بااين حادثه آغاز مي كند.
بر اساس شكايت فدرال، آقاي روزنبام، كه روابط نزديكي با اسرائيلدارد، گفته است كه به مدت 10 سال در فروش غير قانوني دست داشته است. يكدادستان آمريكايي توضيح داد: "كار او اين بود كه افراد آسيب پذير جامعه رابراي فروش يك كليه در مقابل 10 هزار دلار اغفال كرده و سپس خودش آنرا بهقيمت 160 هزار دلار بفروشد. "
اين ظاهرا اولين پرونده قاچاق بين المللي عضو در آمريكا است.
نانسي شپر هيوز، انسان شناس دانشگاه كاليفرنيا و كارشناس تجارت عضو،كه حدود هفت سال پيش در مورد روزنبام به FBI هشدار داده بود، مي گويدگزارشاتي شنيده بود كه روزنبام اهدا كنندگان را در حالتي از تهديد نگه ميداشت تا مطمئن شود آنها به توافق خود در مورد "اهدا "ي اعضاي خود عمل ميكنند.
10- مشكل اهداي عضو در اسرائيل
اسرائيل تعداد بسيار كمي داوطلب اهداي عضو دارد. به گزارش يديعوتآحارونوت، "درصد عضوهايي كه در بين يهوديان اهدا مي شود پايين ترين ميزاندر بين تمام گروه هاي قوميتي است. در كشورهاي غربي حدود سي درصد جمعيتكارت اهداي عضو دارند. در مقابل، در اسرائيل چهار درصد جمعيت چنين كارتهايي دارند. بر اساس آمار وب سايت وزارت بهداشت، 88 اسرائيلي منتظر پيوند،به خاطر كمبود اعضاي اهدايي جان خود را در سال 2001 از دست دادند. در همانسال 180 اسرائيلي دچار مرگ مغزي شده بودند و اعضاي آنها را مي شد برايپيوند استفاده كرد، اما تنها 80 نفر از اقوام آنها با اهداي اعضاي آن هاموافقت كردند. "
به گزارش يديعوت آحارونوت، تعداد پايين اهدا كننده ها با "دلايلمذهبي " مرتبط است. در سال 2006 هنگامي كه يك بيمارستان اسرائيلي كه بهپيروي از قوانين يهود معروف بود، به انجام يك عمل پيوند با استفاده از يكاهدا كننده اسرائيلي مبادرت ورزيد غوغايي به پا شد. هفته قبل از آن يكحادثه مشابه اتفاق افتاده بود، اما از آنجا كه بيمار يهودي نبود ماجرا بيسروصدا خاتمه يافت.
نويسنده پايگاه اينترنتي كانترپانچ در ادامه اشاره مي كند مقالهروزنامه سوئدي عنوان كرده است كه اسرائيل به خاطر روش هاي غير اخلاقي درمواجهه با مساله اعضا و پيوند مكررا زير انتقاد بوده است. فرانسه يكي ازكشورهايي بوده است كه در دهه 1990 همكاري با اسرائيل در زمينه عضو رامتوقف نمود. جروزالم پست نوشت: انتظار مي رود بقيه كشورهاي اروپايي در مدتكوتاهي الگوي فرانسه را دنبال كنند. نصف كليه هايي كه از آغاز دهه 2000 بهاسرائيلي ها پيوند شده اند، از تركيه، اروپاي شرقي يا آمريكاي لاتينخريداري شده اند. مقامات بهداشتي اسرائيل از اين تجارت به خوبي مطلع هستنداما براي توقف آن هيچ كاري نمي كنند. در كنفرانسي در سال 2003 نشان دادهشد كه اسرائيل تنها كشور غربي است كه حرفه پزشكي آن تجارت غيرقانوني اعضارا محكوم نمي كند. اين كشور هيچ اقدام قانوني عليه دكترهايي كه در اين كارغيرقانوني دست دارند انجام نمي دهد. بر عكس، پزشكان ارشد بزرگترينبيمارستان هاي اسرائيل در بيشتر پيوندهاي غيرقانوني دست دارند.
براي پاسخ گويي به اين تقاضا، نخست وزير سابق اسرائيل ايهود اولمرت،و سپس وزير بهداشت اين كشور در تابستان 1992 يك برنامه تبليغاتي بزرگ برايجلب اهدا كننده راه انداختند، اما با وجود اينكه تعداد اهدا كنندگانافزايش يافت اما تقاضا هنوز خيلي بيشتراز عرضه بود.
11- افزايش ناپديد شدن فلسطيني ها
نويسنده پايگاه اينترنتي كانترپانچ به عنوان آخرين شاهد، مجدداً بهگزارش دونالد بوستروم – كه قبلاً در كتاب سال 2001 خود با نام "ان شاءالله " درباره همه اين موضوعات نوشته بوده است- در مقاله اخير خود استنادكرده كه گفته است:
"در حالي كه عمليات هاي جنگي ادامه داشتند، مردان جوان فلسطيني شروعبه ناپديد شدن از روستاهاي كرانه باختري و نوار غزه كردند. پس از پنج روزسربازان اسرائيلي آنها را در حاليكه بدن هايشان شكافته شده بود مرده بازمي گرداندند. صحبت در مورد اجساد، جمعيت سرزمين هاي اشغالي را وحشت زدهكرد. شايعاتي درمورد افزايش ناپديد شدن جوانان، و بدنبال آن تدفين هايشبانه اجساد كالبد شكافي شده بر سر زبان ها بود. "
"در آن زمان من در منطقه بودم و روي يك كتاب كار مي كردم. در چندمورد كارمندان سازمان ملل نزد من آمده و در مورد رويدادها اظهار نگرانيكردند. افرادي كه با من تماس گرفتند، گفتند كه دزدي اعضا يقيناً اتفاقافتاده است اما آنها از انجام هر اقدامي در اين مورد منع مي شدند. آن گاهمن طي يك مأموريت از سوي يك شبكه خبري شروع به مسافرت و مصاحبه با تعدادعظيمي از خانواده هاي فلسطيني در كرانه باختري و غزه كردم و با والديني كهمدعي بودند اعضاي داخلي پسرانشان را پيش از كشته شدن برداشته اند ملاقاتكردم. "
بوستروم در ادامه، مورد يك جوان 19 ساله به نام بلال احمد غانان را توضيح مي دهد كه توسط نيروهاي اسرائيلي كشته شده بود.
"اولين گلوله به سينه او اصابت كرد. به گفته روستايياني كه شاهدماجرا بودند، متعاقباً يك گلوله به هر يك از پاهاي او شليك شد. سپس دوسرباز از كارگاه نجاري به سمت بلال دويده و يك گلوله به شكم او شليككردند. در نهايت آن ها او را از پاهايش گرفته و از بيست پله سنگي كارگاهبالا كشيدند... سربازان اسرائيلي بلال را كه بد جوري مجروح شده بود پشتجيپ انداخته و به سمت خارج از روستا حركت كردند. آن جا يك هليكوپتر منتظرآن ها بود. پسر به مقصدي منتقل شد كه براي خانواده اش نامعلوم بود. "
پنج روز بعد او را بازگرداندند، "مرده و پيچيده شده در يك لحاف سبزبيمارستاني ". بوستروم گزارش مي كند در حالي كه جسد را به داخل قبر ميگذاشتند سينه او آشكار شد و شاهدان ديدند كه او را از شكم تا سر دوختهبودند. بوستروم مي نويسد اين اولين باري نبود كه مردم چنين چيزي مي ديدند.
"خانواده ها در كرانه باختري و نوار غزه احساس مي كردند دقيقاً ميدانند چه اتفاقي افتاده بود. "فرزندان ما به عنوان اهدا كنندگان اجباريعضو مورد استفاده قرار مي گيرند، " اين حرف را اقوام خالد از نابلس به منگفتند، همانطور كه مادر راعد از جنين و عموهاي محمود و نفيس از غزه قبلاًگفته بودند. همه آن ها براي چند روز ناپديد شده و هنگام شب، مرده و كالبدشكافي شده، بازگردانده شده بودند. "
چرا كالبد شكافي؟
در ادامه، نويسنده سوالاتي را طرح مي كند كه بوستروم به نقل از خانواده ها شرح داده است:
"چرا قبل از اين كه اجازه دهند اجساد را دفن كنيم، آن ها را پنج روزنگه مي دارند؟ در اين مدت چه بر سر جسدها مي آيد؟ چرا آن ها بر خلاف ميلما كالبد شكافي مي كنند، در حالي كه علت مرگ مشخص است؟ چرا اجساد شب هنگامتحويل مي شوند؟ چرا اين كار با يك اسكورت نظامي صورت مي گيرد؟ چرا در طولمراسم تدفين منطقه ايزوله مي شود؟ چرا برق قطع مي شود؟ "
پاسخ اسرائيل اين است كه همه فلسطيني هاي كشته شده به طور عادي موردكالبد شكافي قرار مي گيرند. اما بوستروم با عنوان كردن اين واقعيت كه از133 فلسطيني كشته شده در آن سال، تنها 96 نفر مورد كالبد شكافي قرار گرفتهبودند، مي افزايد:
"ما مي دانيم كه اسرائيل نياز شديدي به عضو دارد. مي دانيم كه چندينسال است يك تجارت گسترده و غيرقانوني اعضا در جريان است، كه مقامات از آنخبر دارند. و اين كه پزشكان در پست هاي مديريتي بيمارستان هاي بزرگ بههمراه كارمندان دولتي در سطوح مختلفي از آن درگير هستند. ما همچنين ميدانيم كه مردان جوان فلسطيني ناپديد مي شوند، كه پس از پنج روز، هنگام شب،در خفايي مهيب باز گردانده مي شوند در حالي كه پس از شكافته شدن بدن، ازشكم تا چانه مجددا به هم دوخته شده اند. زمان آن رسيده است كه اين حرفهمخوف آشكار شود، تا معلوم شود چه خبر است و از زمان شروع انتفاضه درسرزمين هاي اشغالي چه اتفاقي افتاده است. "
"بهتان " جديد؟
نويسنده پايگاه اينترنتي كانترپانچ سپس با اشاره به اين كه گزارشبوستروم با انبوهي اتهام مواجه شده كه نسخه جديدي از "بهتان " هاي قديميضد يهودي است، به بررسي كتابي مي پردازد كه از شواهدي مبني بر واقعي بودنداستان هاي قرون وسطايي و در نتيجه بهتان نبودن اين روايت ها سخن گفتهاست. او در اين باره مي نويسد:
بررسي يك كتاب (2007) نوشته كارشناس برجسته اسرائيل در مورد تاريخقرون وسطاي يهود، و آنچه كه بر سرش آمد جالب خواهد بود. مؤلف آن كتاباستاد دانشگاه بار ايلان (خاخام) آريل توآف (Ariel Toaff)، پسر خاخام ارشدسابق رم است. پدر او به قدري معروف است كه يك روزنامه نگار اسرائيلي مينويسد اهميت "پدر توآف براي يهوديت ايتاليا همانند برج ايفل براي پاريساست. " خود آريل يك از بزرگترين دانشوران در رشته خود محسوب مي شود.
در فوريه 2007 رسانه هاي اسرائيلي و ايتاليايي سر و صدا به پا كردندكه پروفسور توآف كتابي با عنوان "Blood Passovers " نوشته است كه حاويشواهدي مبني بر وجود پايه هاي واقعي براي برخي از بهتان هاي قرون وسطاييعليه يهوديان است. توآف پس از 35 سال تحقيق به اين نتيجه رسيده بود كهحداقل حوادث واقعي كمي (و احتمالاً بسياري) وجود داشته اند. او در مصاحبهبا يك روزنامه ايتاليايي (كتاب در ايتاليا منتشر شده بود) مي گويد:
"تحقيق من نشان مي دهد كه در قرون وسطي، گروهي از يهوديان بنيادگرابه ممنوعيت هاي كتاب مقدس احترام نمي گذاشته و از خون براي شفا استفاده ميكردند. اين تنها يك گروه از يهوديان است، كه به جوامعي متعلق بودند كهشديدترين آزار را در جريان جنگ هاي صليبي متحمل شده بودند. اين ضربه باعثايجاد حسي از انتقام شد كه در برخي موارد به پاسخ هايي منجر شد. يكي ازآنها مراسم كشتن كودكان مسيحي بود. "
نويسنده پايگاه كانترپانچ مي نويسد: چند سال قبل به طور تصادفي يككتاب حاوي يافته هاي مشابه منتشر شده بود كه نويسنده آن هم يك استاداسرائيلي به نام اسرائيل شاهاك بود. نوام چامسكي درباره او نوشته بود"شاهاك يك دانشور برجسته، با بينشي قابل توجه و دانش عميق است. كتاب اوآگاهانه و تاثير گذار است، يك اثر ارزشمند... ".
وي در ادامه به واكنش هايي اشاره مي كند كه در برابر يافته هايتاريخي پروفسور توآف صورت گرفت: او بلافاصله از همه سو مورد حمله واقع شد.آبراهام فاكسمن، رئيس انجمن ضد افترا، فشارهايي را عليه او سازماندهي كرد،اما توآف از 35 سال تحقيق خود دفاع كرده و اعلام كرد: "حتي اگر دنيا مرابه صليب بكشد، من از تعهد خود نسبت به حقيقت و آزادي آكادميك دست نخواهمكشيد... انسان نبايد از گفتن حقيقت واهمه داشته باشد. " با اين حال، زيرفشارهاي بي امان دولتي و خصوصي، توآف بزودي تسليم شد، كتابش را پس گرفت، وقول داد همه سودي را كه كسب كرده بود به انجمن ضد افتراي فاكسمن بدهد. يكسال بعد او يك نسخه بازنگري شده منتشر كرد.
به اعتقاد نويسنده پايگاه كانترپانچ، تجربه دونالد بوستروم تكرارچيزي است كه پروفسور توآف متحمل شده بود: افترا، توهين، و بدنامي. بوسترومهمچنين تهديدهاي جاني دريافت كرده است، تجربه اي كه شايد توآف نيز در آنشريك بوده است.
اگر اسرائيل از اتهامات دزدي اعضا مبرا باشد، يا اگر گناه آن به طورچشمگيري كمتر از ادعاي بوستروم و ديگران باشد، بايد از تحقيقات صادقانه‌ايكه آن را از خطاكاري پاك مي نمايد استقبال كند. در عوض، حكومت و طرفدارانآن تلاش مي كنند همه مباحثات را سركوب و همه آنهايي كه پرسش ها و نتيجهگيري هايشان را تهديد آميز تلقي مي كنند له نمايند.
نخست وزير بنيامين نتانياهو به جاي پاسخ به درخواست هاي تحقيق ورسيدگي خواهان اين است كه دولت سوئد از تعهد خود نسبت به آزادي مطبوعاتچشم پوشي كرده و مقاله را محكوم نمايد. دفتر مطبوعاتي اسرائيل به منظورتلافي و جلوگيري از تحقيقات بيشتر، از اعطاي مجوز به گزارشگران اينروزنامه خود داري مي كند.
نويسنده در پايان با اشاره به ساير جنايات سرپوش گذاشته شده اسرائيل،انگشت اتهام خود را به سوي اين رژيم نشانه رفته و مي نويسد: درست همانندموارد وحشيگري عليه شهر جنين، حمله به يو اس اس لايبرتي، كشتار در غزه، لهكردن راشل كوري (فعال صلح) با بولدوزر، شكنجه اتباع آمريكايي و بسياريموارد ديگر، اسرائيل از منابع چشمگير خود در سراسر جهان براي مداخله درفرايند رسيدگي به اين موضوع استفاده مي كند. به سختي بشود نتيجه گرفت"اسرائيل چيزي براي پنهان كردن ندارد
