خبرگزاري فارس
: رئيس مركز بررسيهاي دكترينال گفت: در قدرت نرم به جاي تسخير سرزمين و بازارهاي اقتصادي مستقيما بر ذهن و قلب جوامع حكومت ميكنند.

به گزارش خبرنگار باشگاه خبري فارس «توانا»، حسن عباسي در همايش درآمدي بر دكترين منازعهي نرم در دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي با اشاره به اين كه آنچه را كه منشاء كرامت مينامند، گزاره «تقوا» است، اظهار داشت: نزد خداوند كسي كرامت بيشتري دارد كه تقواي بيشتري داشته باشد. تكريم يا تحقير از سوي خداوند، بستگي جدي به «ضريب تقوا» دارد و كسي كه عالم را محضر خدا ميداند، آنچه را كه او نميپسندند، انجام نميدهد.
وي ادامه داد: علم استراتژي، علم بقاي جامعه و تمدن است عباسي در اين نشست، دو نكته را به بررسي گذاشت: قدرت نرم و منازعهي نامتقارن.
رئيس مركز بررسيهاي دكترينال افزود: انسان در هر كجا كه باشد، در حال توليد قدرت است، و مساله توليد قدرت، همزاد بشر است. لذا قدرت يكي از موضوعات اصلي بشر است.
عباسي بيان كرد: قدرت در دانش استراتژي يعني توانايي تحميل ارادهي خود بر طبيعت، تحميل ارادهي خود بر خود و تحميل ارادهي خود بر ديگران. هر كسي كه اين سه بخش را در زندگي خود دنبال ميكند، در واقع در جستجوي قدرت است. قدرت مانند امنيت و حيات جزء لاينفك وجود انسان و جامعه است اما آنچه مهم است روش استفاده از تحميل اراده بر طبيعت، خود و ديگران ميباشد.
وي گفت: تحميل اراده بر طبيعت موجب تسخير طبيعت گشته، تحميل اراده بر خود، كنترل و مهار خود را ايجاد كرده و تحميل اراده بر ديگري چيزي است كه اقتصاد، سياست، فرهنگ و نظاميگري آن را دنبال ميكنند.
رئيس مركز بررسيهاي دكترينال خاطرنشان كرد: دانشي كه حد و اندازه و سازوكار اين تحميل اراده بر طبيعت، خود و يا ديگران را تبيين ميكند، جزئي از دانش استراتژي است و در علوم استراتژيك مسألهي توليد قدرت ناميده ميشود.
عباسي با اشاره به اين كه تقسيم قدرت به صورت سخت، نيمه سخت و نرم معلول «صلابت قدرت» است، اظهار داشت: در قدرت سخت براي تحميل اراده خود صلابت بيشتري ضرورت دارد، اما در قدرت نرم، به صلابت كمتري براي تحميل اراده نياز است و بدون اينكه انسان متوجه شود به تسخير يك فكر يا يك فرهنگ درميآيد.
وي در ادامه گفت: قدرت سخت، نظاميگري را برميتابد و آماج آن تصرف سرزمين و سيادت بر دريا و هوا است و روش آن قهري و به شيوه خشونتآميز است، در قدرت نيمهسخت آن چه اقتصاد و سياست ناميده ميشود آماجش تصرف دولت يا تصرف بازار است و روشي كه در آن استفاده ميشود روش تشويقي و تنبيهي است. اما در قدرت نرم آنچه كه آماج محسوب ميشود تصرف قلبها و سيادت بر ذهنها است و روش آن ارضايي و اغنايي است.
رئيس مركز بررسيهاي دكترينال بيان كرد: در قدرت نرم كه قدرت فرهنگي، علمي و رواني هر جامعه ميباشد قدرت اقناع و ارضاء مطرح است، و تحميل اراده خود بر ديگران از طريق شك و يقين و حب و بغض انجام ميشود.
عباسي افزود: اگر در جنگ سخت نياز به «مديريت دفاعي» مطرح است يا در جنگ نيمهسخت «مديريت بازار»، در جنگ نرم نيز «مديريت شك و يقين، و مديريت حب و بغض» مطرح ميشود.
وي با اشاره به عناصري كه اين 4 دسته را مديريت ميكنند، خاطرنشان كرد: عناصري كه حب و بغض را رقم ميزنند هنرمندان يا ورزشكاران هستند و اثري كه آنها خلق ميكنند يا موفقيتي كه كسب ارضاء هواداران را در پي دارد. در واقع ميتوان نتيجه گرفت، مديريت حب و بعض مديريتي بعضاً هنري است. اما عناصري كه شك و يقين را ايجاد ميكنند، اصحاب علم و اصحاب رسانه هستند.
رئيس مركز بررسيهاي دكترينال گفت: حب و بغض در فروع دين اسلام به تبري و تولي منتج ميشود، به اين معنا كه برآيند از چيزي يا كسي به تبري منتج ميشود و خوشايند از كسي يا چيزي به تولي ميانجامد.
عباسي ادامه داد: در حوزه شك و يقين دو عامل حق و باطل وجود دارد، انسان به طور فطري به دنبال حق و حقيقت است. قدرت تفكيك حق از باطل، فرقان ناميده شده است و قدرت فرقان نيز در اثر تقوا به دست ميآيد.
وي بيان كرد: فردي كه با حب و بغض، مناسبات تولي و تبري خويش را مديريت ميكند، و با تشخيص حق از باطل، سامان ميدهد، ميتواند ارادهي بر حقي را بر ديگران تحميل كند و آن را به سطح جامعه تعميم بدهد.
رئيس مركز بررسيهاي دكترينال اظهار داشت: كشوري مانند آمريكا، قدرت و توان تحميل اراده خود بر ديگران را دارد، زيرا ساليانه به طور متوسط 900 فيلم در هاليوود ميسازد و انگارههاي خود را به تمام دنيا منتقل ميكند. البته قدرت نرم آمريكا صورتهاي ديگري نيز دارد.
عباسي افزود: مثلا در امپرياليسم زباني، همهي دنيا محكوم و مجبورند كه به زبان انگليسي در ISI مقاله منتشر كنند و اين خود تحميل اراده بر ديگر جوامع است كه در قدرت سخت پديد آمد و اكنون در قدرت نرم ميوه آن چيده ميشود.
وي ادامه داد: كمتر از 5 درصد از مقالات دانشمندان ايراني كه در ISI منتشر ميگردد، به زبان فارسي ترجمه ميشود، اما فردي كه در انگليس، آمريكا، كانادا و ديگر كشورهاي انگلوساكسون زندگي ميكند به راحتي ميتواند از نتايج تحقيقات دانشمندان جهان كه به انگليسي مينويسند، استفاده كند. و لذا كشورهايي كه از طريق علم قدرت نرم را اعمال ميكنند در توليد علم از ما جلوتر نيستند، بلكه ديگران مانند كارگران فكري هستند كه براي آنها علم توليد ميكنند.
رئيس مركز بررسيهاي دكترينال خاطرنشان كرد: تفوق رسانهايي، علمي و هنري امروز كه به تبع تفوقهاي سختافزاري و نرمافزاري ايجاد شده است، در واقع قدرت نرم توليد كرده و «حب و بغض» و «شك و يقين» را مديريت ميكند و تبري و تولي مورد نظر صاحبان آنها را رقم ميزند. آنجايي كه حب ميورزد «تولي» و آنجايي كه بغض ميورزد «تبري» ميجويد البته همهي حبها و بغضها ستايش شده نيستند.
عباسي با اشاره به اين كه مطلق انسانها صاحب ولي هستند اظهار داشت: در سوره بقره نوع ولايت به دو دسته تقسيم شده است، ولايت «الله» كه مخصوص مؤمنين است و اين ولايت آنها را از ظلمت به سوي نور خارج ميكند و ولايت «طاغوت» كه مختص كفار است، همان كساني كه از نور به ظلمات اخراج ميشوند.
وي با اشاره به لفظ اوليا در آيتالكرسي افزود: طاغوت، متعدد و متكثر است و يك نفر، و يا يك چيز را شامل نميشود، يك بار انسان يك نظريه و فكر را ميپرستد، يك بار يك نفر بر انسان حكومت ميكند و گاهي اوقات نفس خود فرد بر او حكومت ميكند و همه اينها ميتواند طاغوت باشد و اين متكثر بودن طاغوت به عنوان اولياء كفار زمينهي مباحث پلوراليسم ديني است.
رئيس مركز بررسيهاي دكترينال بيان كرد: در قدرت نرم تصرف سرزمينها و بازارها مطرح نيست، تصرف قلبها و ذهنها مطرح است و اين به معناي منفعل بودن انسان صاحب ذهن و قلب نيست. يك واحد انساني، موجودي منفعل نيست كه «ولايتالله» يا «ولايت طاغوت» آن را تسخير كند، بلكه مختار است كه مومن يا كافر شود، و به اختيار، مسير خود را انتخاب كند.
عباسي اظهار داشت: انتخاب هر يك از اين ولايتها سه نوع جنگ را ايجاد ميكند.
نزاعي كه بين خدا و طاغوت به وجود ميآيد.
نزاع بين طاغوت و انسان بر سر آن قلب و ذهني كه قرار است به تسخير درآيد.
منازعهايي كه بين انسان و خدا وجود دارد كه قلب و ذهن خود را به خدا بسپارد يا نه.
وي در خصوص نپذيرفتن ولايتالله، خاطرنشان كرد: دكارت 400 سال پيش بيان كرده كه من در همه چيز شك ميكنم، فقط در يك چيز نميتوانم شك كنم و آن هم اين است كه شك ميكنم. لذا گفت من با انديشهي خود شك ميكنم، پس هستم، چون ميانديشم. اين استدلال «كوجيتو»ي دكارت، مبناي سوبژكتيويسم مدرن شد، و سوبژكتيويسم، پايهي «نئوپاگانيسم» يا «كفركيشي» نوين گرديد. مبتني بر سوبژكتيويسم، آنچه مبناء قرار ميگيرد، ولايت ذهني خويش است، لذا پاگانيسم موضوعيت پيدا ميكند.
عباسي گفت: دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي در كنار دانشگاه علوم پزشكي تهران دو دانشگاه اصلي علوم پزشكي كشور هستند، كه عمده استادان و دانشجويان آن افراد متدين و سالمي هستند، امّا وقتي جلوي ساختمان پزشكان قرار ميگيريد و تابلوها را نگاه ميكنيد، قطعات بدن را تكه تكه كردهاند، و متخصصان قلب، مغز، مو، پوست، گوش و حلق و بيني و ... نام خود را بر روي هر يك از تابلوها نوشتهاند اما اثري از نام متخصص فطرت و نفس انسان در آن تابلوها ديده نميشود.
وي خاطرنشان كرد: قرار نيست استانداردهاي سازمان بهداشت جهان«WHO» انسان طراز قرآن را با آن چه كه حضرت ابراهيم تحت عنوان قلب سليم فرمود سامان دهد. فرق شما با آن فرد ملحد و مشرك كه جسد را درمان ميكند و مبناي كارش بيوشيمي است در چيست و اين چه راهي است كه فطرت در آن ديده نميشود؟
رئيس مركز بررسيهاي دكترينال بيان كرد: حكيم يا طبيبي كه در گذشته وجود داشت، روح و جسم را توامان درمان ميكرد.
عباسي، اظهار داشت: در دنياي امروز مبناي پديدهها و شكلگيري همه چيز ماده است، آيا در وزارت بهداشت و در دانشگاه علوم پزشكي الف، ب، ج و غيره چيزي غير از آن وجود دارد؟ ما هم انسان را از بعد مادي آن در نظر گرفتهايم و به تمام ابعاد انسان به چشم مادي نگاه ميكنيم. آيا اين چيزي غير از ماترياليسم است؟
وي افزود: پس قدرت نرم يعني WHO كه توانسته است نظرياتش را بر قلب و ذهن من و شما حاكم كند و ما را به تسخير خود دربياورد.
رئيس مركز بررسيهاي دكترينال بيان كرد: در استعمار كلاسيك سرزمينها را به تسخير درميآوردند و دولت بلاواسطه تشكيل ميدادند. در استعمار نو، به جاي اين كه خود مستقيماً دولت تشكيل دهند، حكومتي به نيابت از خود، تشكيل ميدادند و به اصطلاح با قدرت نيمهسخت و از طريق تسخير دولت و بازارهاي اقتصادي اهدافشان را عملي ميكردند، مانند دولت پهلوي. اما در استعمار فرانو، سرزمين و بازار و دولت تسخير نميكنند، بلكه بهطور مستقيم بر قلب و ذهن انسانها حكومت ميشود.
وي با اشاره به فيلم سربازان خدا كه سال گذشته در شبكه سيانان پخش شد، اظهار داشت: اين فيلم در سه قسمت ساخته شده بود كه قسمت نخست مربوط به گروهي از يهوديان افراطي هبرون است.
رئيس مركز بررسيهاي دكترينال ادامه داد: قسمت دوم مربوط به خانمي مسيحي است كه به علت تعليم و و تربيت بر مبناي داروينيسم در مدارس آمريكا به فرزندان خود اجازه رفتن به مدرسه نميدهد، و آنها را در خانه آموزش ميدهد. و در قسمت سوم مربوط به خانم عرب تباري است كه در آمريكا زندگي ميكند و به خاطر داشتن حجاب، سرباز خدا معرفي ميشود.
عباسي، خاطرنشان كرد: آن خانم مسيحي فرزندان خود را به خاطر تفكر داروينيستي از رفتن به مدرسه منع ميكند و خودش فرزندانش را در منزل آموزش ميدهد و از اين رو «سرباز خدا» ناميده ميشود. اما در ايران بهترين بچههاي ما بعد از پايان دوره راهنمايي در رشتهاي به نام علوم تجربي تحصيل ميكنند و سپس با محصلان علوم تجربي، تشكيلات عظيمي به نام وزارت بهداشت و درمان بهوجود ميآيد. و آنگاه پرسش ميشود كه چرا انگارههاي ما ديني نيست.
وي افزود: اگر دانشجويان ما داراي فرهنگ و تربيت ديني هستند ربطي به دانشگاه و مدرسه ندارد، بلكه به خاطر لقمهي حلال و شير پاكي است كه در دوران طفوليت خوردهاند.
رئيس مركز بررسيهاي دكترينال اظهار داشت: پس ولايت طاغوت شيطاني كه عجيب و غريب باشد، نيست. بلكه ميتواند ولايت يك تئوري، ولايت يك فرد يا هزاران پديدهي ديگر باشد و انسان بدون اين كه بداند، بسياري از مسائلي را قبول دارد، كه از بنيان زير سوال هستند، مانند داروينيسم.
عباسي گفت: البته نبايد نااميد بود، زيرا برخي از دانشجويان دانشگاههاي علوم پزشكي در حال بررسي سلامت تن با انگارههاي سلامت نفس و روح و جسم توأمان هستند، و استادان دلسوزي، به دنبال حل اين قضايا هستند.
وي بيان كرد: دومين انگارهايي كه از صدها گزاره در علوم استراتژيك ميتوان از آن بحث كرد انگارهي «كنش نامتقارن» است. در دكترين اقدام نامتقارن. با يك زمين بازي تعريف ميشود و روشهاي اقدام با تقارن مثبت و يا تقارن منفي ساماندهي ميشوند.
رئيس مركز بررسيهاي دكترينال گفت: در اين انگاره، ابتدا بايد زمين را خود تعريف نمود، و آنگاه مرز خود را با دشمن معين كرد. سپس نوبت طراحي قواعد بازي است، كه بايد مشخص شود انسان با قواعد چه كسي در زمين خود و يا در زمين حريف بازي ميكند.
عباسي ادامه داد: افراد و جوامعي موفقاند كه موقعيت خود را مشخص ميكنند، نخست اينكه در زمين خود با قواعد خود بازي كنند، كه به آن «اقدام متقارن مثبت» گفته ميشود، دوم اينكه در زمين دشمن نيز با قواعد خود بازي كنند كه «اقدام نامتقارن مثبت» خوانده ميشود.
وي بيان كرد: اگر كسي در زمين دشمن با قواعد دشمن بازي كرد يعني «اقدام متقارن منفي» و در زمين خود نيز با قواعد دشمن بازي كرد، يعني «اقدام نامتقارن منفي» كه در اين صورت فاجعهاي بزرگ رخ داده است و مصداق خطبه 27 نهجالبلاغه اميرالمؤمنين ميشود كه ميفرمايد: "ذليل و خوار نشد مگر كسي كه در خانهي خود با دشمن مبارزه كرد".
[External Link Removed for Guests]