آيا ارتش اسرائيل آمادگى جنگ با كشورهاى عربى را دارد؟
مدیران انجمن: abdolmahdi, Java, Shahbaz, شوراي نظارت, مديران هوافضا
- پست: 983
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۲۹ دی ۱۳۸۷, ۱۲:۰۵ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 7461 بار
- سپاسهای دریافتی: 7118 بار
- تماس:
آيا ارتش اسرائيل آمادگى جنگ با كشورهاى عربى را دارد؟
استراتژى امنيتى و نظامى اسرائيل از زمان تاسيس آن، بر اين اصل استوار بود كه ارتش اسرائيل همواره اين آمادگى را داشته باشد كه هر تهديد كشور عربى را در سرزمين خود آن کشور پاسخ دهد. اسرائيل در همه جنگهاى خود از عمليات كديش گرفته تا جنگ شش روزه و جنگ یوم کیپور بر اساس اين اصل استراتژيك عمل مىكرد؛ ولى به نظر مىرسد كه اين اصل بعد از جنگ غزه در سال 2008 و جنگ لبنان در تابستان 2006 اعتبار خود را از دست داده است.
در اين راستا موارد زير را بررسى مىكنيم:
جنگ غزه در بهترين شرايط براى ارتش اسرائيل شروع شد. اين جنگ بعد از سالها خويشتندارى اسرائيل در مقابل موشكهاى فلسطينى بر مناطق جنوبى صورت گرفت. اين خويشتندارى چند ساله باعث نارضايتى بخش مهمى از نهادهاى دولتى و بخشى از طرفداران راست افراطى شده بود. اين خويشتندارى چند ساله باعث شده بود كه وفاق گستردهاى در اسرائيل در تاييد جنگ بوجود بيايد. حتى كسانى كه همواره استفاده از زور را مورد انتقاد قرار مىدادند، اين بار با نرمش بسيار به انتقاد از اين جنگ پرداختند.
اين خويشتندارى چند ساله اسرائيلىها جوى از جانبدارى و حمايت بينالمللى را به نفع اين اقدام نظامى اسرائيل ايجاد كرد، جوى كه در چند روز قبل از جنگ شش روزه نيز شاهد آن بوديم. اصولا جنبشهاى راديكالى اسلامگرا مانند حماس همواره باعث مىشوند كه كشورهاى جهان با اسرائيل همدردى كنند.
همه اين شرايط اين زمينه را مهيا كرد كه اسرائيل بتواند با آزادی عمل كامل عمليات نظامى خود عليه غزه را اداره کرده و پيش ببرد. كشورهایى مانند ايتاليا، آلمان و چك حتى در حين جنگ نيز از اين اقدام اسرائيل حمايت و جانبدارى كردند و زمان اين عمليات نيز از همه لحاظ به نفع اسراییل بود. به عنوان مثال:
1 ـ تعطيلات سال نو مسيحى را در پيش داشتيم كه مردم از رسانهها دور بودند و فعاليتهاى ديپلماتيك به حداقل مىرسد.
2 ـ اين جنگ در پايان دوره دوم رياست جمهورى بوش و آغاز قدرتمند اوباما بود كه به نوبه خود آزادى عمل گستردهاى را به اسرائيل مىداد.
از لحاظ تاكتيكى، اين جنگ يك شوك به تمام معنا براى حماس به حساب مىآمد، زيرا جنبش حماس به هيچ وجه توقع انجام اين عمليات در اين شرايط و با اين حجم را نداشت. قرار بود شاهد انتخابات باشيم؛ ولى در مقابل شاهد حمله گسترده هواپيماهاى اسرائيلى به همه اهداف حماس و زير ساختهاى آن بوديم.
در اين حمله، برترى هوايى ارتش اسرائيل بر حماس، حجم آتشبار، اختلاف تكنولوژيك، شدت ضربات، تسلط بر محيط عمليات، شرايط بينالمللى همه و همه به نفع ارتش اسرائيل بود.
متاسفانه با همه اين برترىها، نمىتوان گفت كه اسرائيل پيروز ميدان نبرد بود. همين سؤال نيز در مورد جنگ دوم لبنان مطرح شد. على رغم اينكه زير ساخت حماس و افراد و اعضاى آن ضربه سختى از اسرائيل دريافت كردند و به گزارش آوى ديختر در اين كارزار حدود 2000 نفر از اعضاى حماس كشته و زخمى شدند و اسرائيل اين توانايى را داشت كه هر مكانى در باريكه غزه را كه منبع تهديدى براى اسرائيل باشد هدف قرار دهد؛ ولى با اين وجود ارتش اسرائيل نتوانست تهديدى كه در حماس بود را از بين ببرد و تنها توانست سيستمى براى محدود كردن قاچاق سلاح به باريكه غزه را به اجرا در آورد. هنوز هم حماس بر سر پايش ايستاده و تهديدى استراتژيك براى اسرائيل به حساب مىآيد و مىتواند به سرزمينهاى جنوبى موشك شليك كند.
ممكن است بعد از مدتى جامعه بينالمللى را وادار کند تا این جنبش را برسمیت بشناسند. اكنون واضح است كه سازمانهاى تروريستى كه در گذشته اسرائيل را تهديد مىكردند، اكنون به تهديدى استراتژيك براى اسرائيل تبديل شدهاند. هر چند اسرائيل تمام توان خود را در مورد حماس در جنوب و حزبالله در شمال به كار نبرده؛ ولى در نهايت مىتوان گفت كه اسرائيل تا كنون نتوانسته اين تنشها را به طور قاطعانه فيصله دهد. در آينده اگر اسرائيل بخواهد اين تهديدها را به طور قاطعانه برطرف كند، بايد نيرو و امكاناتى بيشتر از الآن مورد استفاده قرار دهد. به اين جهت جنگ كلاسيك با كشورهاى عربى مىتواند اسرائيل را به چالش بكشاند؛ ولى خوشبختانه در سايه مذاكرات صلح پايدار با مصر و اردن و روابط بينالمللى گسترده با همه كشورها به جز سوريه اين امر بعيد به نظر مىرسد. با این حال، خاورميانه همواره آبستن حوادث غير مترقبه بوده است.
تی