همانطور که بلاروس نیز که بیش از ترکیه در آغوش غرب هست هم نتوانست از این منافع چشم پوشی کند و با ایستادگی مقابل غرب به ما گرایش داشته.
بلاروس؟! غرب مدت ها ست که میخواد رئیس جمهور فعلی بلاروس که علاقه زیادی به برقراری نوعی اتحاد استراتژیک با روسیه داره، را از دور خارج کنه.
درباره ترکیه، اینکه شما می فرمایید رئیس دولتش گفته اول به ایران سفر کنم، و مسائلی از این دست، باید در نظر داشته باشید که اینها سهم خواهی های دیپلماتیک هست، نه نوعی مقابله یا تضاد در منافع. ترکیه در چند سال اخیر در ماجرای غزه هم خیلی رو در روی اسرائیل ایستاد، اما این رو در رو شدن به منزله تغییر موضع نیست. آلمان و فرانسه هم در موضوع حمله به عراق با آمریکا مخالفت کردند، ولی این به معنی آن نیست که از کمپ آمریکا خارج شدند، و کمپ مستقلی را برای خودشان شکل دادند. اساسا توان همچین کاری را ندارند.
ترکیه در حال کسب امتیاز از غرب و جهان اسلام هست؛ عربستان در ماجراهای لبنان و غزه اونقدر افراط به خرج داد و به خیال شکست حزب الله و حماس، به طور واضح با مقاوت مخالفت، و با اسرائیل همراهی کرد، که مفتضح شد. مصر در شرایط بسیار بدی به سر میبره، از یک طرف فشار افکار عمومی کشورهای مسلمان به مصر برای کمک به غزه، از طرف دیگه فشار آمریکا و اسرائیل، و از طرف دیگه شکست های متعددی که جبهه مصر و عربستان در چند سال اخیر در سیاست هایشان داشتند. هر دو کشور مصر و عربستان از نظر ساختار سیاسی هم دچار مشکلات متعدد، و نارضایتی های گسترده هستند. در همچین شرایطی، یک خلاء در رهبری سنی بوجود آمده، و عربستان نمیتونه نقش سنتی خودش را بازی کنه. ترکیه داره این خلاء را پر میکنه. ترکیه داره خودش را به عنوان یک بازوی مهم دیپلماسی در جهان اسلام، که نظام به ظاهر دموکراتیک تر و آزادتری از مصر و عربستان داره، معرفی میکنه. آمریکا دوست داشت کشوری مثل عراق برای مسلمانان الگو باشه، ولی نشد. الان ترکیه کاندیدای مناسبی هست که کشورهای سنی مذهب به تدریج حول آن چمع بشند، و آن را به عنوان الگو در برخی زمینه ها قرار بدند.
تنش های ترکیه با اسرائیل یا غرب هیچگاه از محدوده خاصی خارج نمیشه. برخلاف نظر شما، وابستگی ترکیه به غرب و بخصوص آمریکا بسیار بسیار زیاد هست. و از نظر ناتو هم ترکیه یک پایگاه بسیار استراتژیک محسوب میشه. ترکیه همچنان به شدت دنبال عضویت در اتحادیه اروپا ست، و اروپا هم به شدت مخالف این موضوع هست، چون حضور ترکیه موازنه در اتحادیه اروپا را از جهات مختلف برهم میزنه. اما ترکیه در چند سال اخیر سعی کرده به جای اتخاذ مواضع منفعلانه گذشته، و اجرای قدم به قدم دستور العمل های اتحادیه اروپا که تمامی هم ندارند، با ارائه یک دیپلماسی فعال وزن خودش در معادلات بین المللی را بالا ببره، و از آن برای پیشبرد سیاست ها و خواسته های خود استفاده کنه. همچنین ترکیه امید زیادی به فشار آمریکا و اسرائیل بر اروپا داره، و سعی میکنه با بالا بردن ارزش خودش نزد آمریکا و اسرائیل، اهرم فشار قوی تری را بر علیه اروپا اعمال کند. به طور خلاصه، ترکیه از مرحله خواهش و التماس برای ورود به اتحادیه اروپا عبور کرده، و الان به دنبال آن هست که به هر طریق ممکن، حتی توسط به انواع فشارها و تهدیدها، اروپا را وادار به پذیرش ترکیه کند. الان برای ترکیه مهمترین چیز بهبود جایگاه در معادلات بین المللی بخصوص منطقه خاورمیانه هست. ترکیه سالها پتانسیل جمعیت میلیونی مسلمان خود، و نقش آفرینی در بین کشورهای مسلمان را نادیده گرفته بود. الان در تلاش است تا از این پتانسیل استفاده کند.
نه ایران، و نه ترکیه خواهان جنگ یا در تدارک جنگ نیستند. موضوع استفاده از ترکیه به عنوان Pr o _x y برای شروع جنگ هست. اینکه روابط ترکیه و ایران به شکل طبیعی به جنگ ختم بشه بعید هست؛ ولی اینکه اتفاقات غیر طبیعی رخ بده که ترکیه را مستقیما مقابل ایران قرار بده، محتمل هست.
درباره حزب حاکم در ترکیه هم باید به این نکته توجه کرد که نمیشه خیلی راحت به نیات و اهداف آن پی برد. فضای سیاسی ترکیه برای احزاب مذهب گرا به گونه ایی نیست که این احزاب بتوانند به طور شفاف و واضح اهداف خود را بیان کنند. هنوز معلوم نیست که این حزب سعی در وارد کردن مناسبات دینی در حکومت به صورت پنهانی دارد، یا صرفا در صدد تضعیف نظام لائیک و تثبیت یک نظام معتدل تر (چیزی شبیه به برخی کشورهای اروپایی) هست. هنوز مشخص نیست که آیا سران این حزب اسرائیل را اساسا یک دشمن ضد ملت های مسلمان می دانند، یا یک شریک استراتژیک. در فضای فعلی بیان نظرات در این زمینه ها برای این حزب عواقب زیادی دارد، به همین دلیل هر گاه مخالفتی هم با اسرائیل بوده، یا تحت پوشش جو سنگین ملت ها بر علیه اسرائیل بوده (مثل جنگ غزه)، یا تحت تاثیر حفظ اقتدار و پرستیژ ملی (مثل ماجرای توهین به سفیر ترکیه).
برای اینکه بشه به نیات این حزب و تفکرات رهبران آن پی برد، باید آرا و آثار و رفتار این افراد در دوره های مختلف (قبل و بعد از به قدرت رسیدن) را به دقت بررسی کرد، و سعی کرد سرنخ هایی از آنها به دست آورد؛ که بنده همچین کاری نکردم.
به طور کلی، حرکت ترکیه به سمت کسب نوعی استقلال در تصمیم گیری های بین المللی به نفع ایران هست، چون حداقل تا حد محدودی ایران می تواند به طور مستقل در برخی زمینه ها با ترکیه تعاملات مناسب استراتژیک برقرار کند، نه اینکه برای هر موضوعی منتظر باشد تا طرف مقابل اول از آمریکا اجازه بگیرد، و بعد تصمیمی اخذ کند (مثل اون سه کشور بی خاصیت اروپایی که از ابتدا با ایران بر سر مسئله هسته ایی مذاکره کردند). هر نوع استقلال کشورها در تصمیم گیری های منطقه ایی برای ایران مثبت هست. البته به شرطی که واقعا استقلالی (هر چند نسبی) در کار باشد، و جست و خیزهای ترکیه صرفا رفتاری برای بازنشسته کردن مصر و عربستان در منطقه و برعهده گرفت نقش نماینده آمریکا در منطقه نباشد. اگر مورد دوم منظور باشد، رفتار ترکیه در کوتاه مدت به نفع ایران است، اما در بلند مدت ترکیه را به عنوان رقیبی جدی برای جایگاه ایران در منطقه تبدیل خواهد کرد.
اگر مواضع حزب حاکم واقعا اسلامگرایانه (به معنای نقش آفرینی اسلام در سیاست های ترکیه) باشد، برای بقای خود ناچار به گرایش به ایران، و جلب حمایت ایران است؛ اما این موضوع امری بسیار خطرناک برای غرب محسوب می شود، در نتیجه اگر آمریکا یا ارتش ترکیه ذره ایی به اهداف این حزب مشکوک شوند، و احساس کنند که این حزب در صدد اتحاد استراژیک با ایران هست، از هر حربه ممکن، حتی اگر لازم شد، دخالت مسقیم نظامی آمریکا، برای متوقف کردن این حزب استفاده خواهند کرد. البته وقوع همچین اتحاد استراتژیکی هم عملا بیشتر به معجزه شباهت دارد، چون جایگاه منطقه ایی و قدرت نفوذ ایران در منطقه را چند ده برابر افزایش می دهد.
مسئله این هست که در حال حاضر رفتارهای ترکیه و شرایط ترکیه به شکلی نیست که بتوان با قاطعیت درباره آن صحبت کرد