نبردهاي معروف جنگ جهاني دوم در جبهه شرق

در اين بخش مي‌توانيد در مورد اخبار نظامي منتشر شده به بحث بپردازيد

مدیران انجمن: abdolmahdi, Java, Shahbaz, شوراي نظارت, مديران هوافضا

Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

نبردهاي معروف جنگ جهاني دوم در جبهه شرق

پست توسط abdolmahdi »

 تصویر 

سلام عليكم   Citadel (نبرد كورسك)
4 جولاي تا 18 آگوست سال 1943
 
موقعيت منطقه كورسك
با انهدام ارتش ششم در استالينگراد و انجام عمليات آفندي متقابل در جناح جنوبي جبهه روسيه توسط نيروهاي آلماني در اوايل سال 1943، هر دو طرف نياز فوري به توقف عمليات جنگي داشتند . كه چنين چيزي درعمل با فرا رسيدن فصل زمستان و انتظار براي بهار و مساعد شدن زمينها براي انجام نبرد تحقق يافت.
در خلال اين مدت هر دو طرف در حال برنامه ريزي براي بدست آوردن مجدد ابتكار عمل در جبهات جنگ بودند. آلمانها اين موقعيت را در تصرف منطقه اي داراي برآمدگي ( برجستگي) به نام كورسك مي ديدند. كورسك حدفاصل ميان دو منطقه Orel و Belgorod بود و اندازه برآمدگي آن به سمت مغرب ، بالغ بر 80 مايل بود. نقشه آلمانها اين بود تا ريشه اين برآمدگي را با يك حمله گاز انبري قطع كنند. يعني در جبهه شمالي ، ارتش بشدت تقويت شده نهم ميبايست ازمنطقه Orel تا Ponyri حمله را آغاز و به سمت كورسك پيشروي نمايد. در جبهه جنوبي هم ارتش چهارم تانك ميبايست از جنوب غربي منطقه Belgorod تا Oboyan عمليات نموده و سرانجام درمنطقه كورسك به صورت گازانبري به ارتش شمالي ملحق شود.
  نقشه مارشال  
مارشال (گئورگي) ژوكف به اين باور رسيده بود كه عمليات آفندي نيروهاي آلماني در منطقه كورسك در فصل تابستان انجام خواهد شد. او به استالين پيشنهاد كرد تا نيروهاي روسي در عمق آن منطقه به صورت پلكاني و چند رديفي حالت دفاعي به خود بگيرند تا با انبوهي از نيروهاي ذخيره و پشتيباني بتوانند جنگي فرسايشي را بر ضد مهاجمان آلماني آغاز كنند. در واقع براي نخستين بار در تمام جبهات جنگ در شرق ، نيروهاي روس بجاي عمليات آفندي تن به عمليات پدافندي ميدادند.
اما استالين نگران بود كه مبادا نيروهاي آلماني با موفقيت در نبرد بار ديگر بتوانند مسكو را به خطر اندازند ولي مارشال ژوكف با تلاش زياد استالين را متقاعد ساخت كه ميتواند آلمانها را متوقف كند و سرانجام طرح خود را نيز به تصويب او رساند .

  تداركات  
فرماندهي جبهه مياني ارتش روسيه بر عهده ژنرال كنستانين روكوسوفسكيKonstantine Rokossovsky بود كه منطقه شمالي كورسك را در اختيار داشت. او بخش اعظم نيروهايش را در قوس شمالي برآمدگي كورسك حدفاصل مناطق Trosna و Maloarkhangelsk به طول 50 كيلومتر متمركز كرده بود. نيروهاي او در دو رديف چيده شده بودند. رديف اول از سه سپاه 13 ، سپاه 48 و سپاه 70 تشكيل شده بود. خود اين رديف مجددا به دو رديف ديگر تقسيم ميشد و اين آرايش جنگي (بصورت پلكاني) در تمام نقاط منطقه كورسك تكرار ميگرديد و ژنرال روكوسوفسكي براي پشتيباني از مناطق مذكور دو سپاه تانك را به عنوان ذخيره در Fetezh مستقر كرده بود.
در منطقه جنوبي كورسك به طول 100 مايل نيز سپاه 60 و 65 مستقر شده بودند. نيروهاي سپاه 18 و تانكهاي ارتش 9 و ارتش 18 هم به عنوان ذخيره موضع گرفته بودند.
نيروهاي مستقر در جبهه Voronezh به فرماندهي نيكلاي واتوتين Nikolai Vatutinدر محور Kharkov ، Oboyan و بزرگراه Kursk متمركز شده بودند . در اين جبهه نيز ارتش ششم منطقه اي به طول 30 مايل و ارتش هفتم 25 مايل از مناطق جنوي كورسك را تحت اختيار داشتند. نيروهاي ذخيره در اين منطقه نيز شامل ارتش يكم تانك مستقر در منطقه Oboyan و ارتش 69 مستقر در منطقه Olkhovka بود كه محورBelgorod ، Korocha ، Volchansk و Novy Oskol را پوشش ميدادند.
علاوه بر موارد فوق در جبهه جنوبي ، در منطقه اي ديگر سپاه سي و هشت و ارتش چهلم مستقر بودند كه توسط سپاه سي و پنجم تفنگدار و سپاه دوم و پنجم تانك حمايت ميشدند.
در پشت منطقه كورسك ، ارتش سرخ حجم انبوهي از نفرات و تجهيزات را در طول خط فاصله ميان منطقه Livny تا Stary Oskol را فراهم آورده بود. اين نيروهاي ذخيره كه درمناطق استپ ( بي درخت) متمركز شده بودند شامل سپاه چهارم ، پنجم ، بيست و هفتم ، پنجاه و سه و پنجاه و هفتم پياده و سپاه پنجم تانك بود. در داخل خود منطقه كورسك علاوه بر نيروهاي مستقر ، استحكامات دفاعي زيادي نيز احداث شده بود. اولين خط دفاعي از 5 لايه كانال به هم پيوسته تشكيل شده بود كه ازدرون با سنگر سلاحهاي ضد تانك مرتبط بود. اين سنگرهاي ضد تانك بسيار مستحكم به صورت صفحه شطرنج آرايش داشتند و عمق آنها از نيم تا 5 مايل متغير بود. اين سنگرها بوسيله خندق و ميادين مين محافظت ميشدند و طوري طراحي شده بودند كه مهاجمين به سوي خط آتش آنها هدايت شوند . بيش از 500 مايل سيم خاردار و ساير موانع ضد تانك نيز تهيه شده و بيش از يك ميليون مين ضد تانك و ضد نفر در منطقه كار گذاشته شده بود. اين خطوط دفاعي تا 50 مايل عمق داشت. و در نهايت تعداد زيادي طرح هاي ايذائي براي گول زدن نيروهاي اطلاعات آلماني نيز تدارك ديده شده بود. تلاشهاي زيادي نيز صورت گرفت تا پادگانهاي كاذب ، ايستگاههاي راديوي موهوم ، تجهيزات و هواپيماهاي بدلي و حتي فرودگاههاي دروغين براي اغفال آلمانها ايجاد شود. تاكيد زيادي شده بود تا سكوت راديوئي حفظ و تحركات نيروها نيز در شب و با استتار كامل انجام شود. در پشت جبهه آلمانها ، عمليات پارتيزاني سازمان يافته به شكل بسيار فعال و مخربي در حال انجام بود به طوريكه فقط در ماه ژوئن بيش از يكهزار حمله برعليه خطوط تداركاتي ريلي آلمانها شامل انهدام 44 پل و 300 لكومو تيو صورت پذيرفت.


   
در آنسو ، آلمانها در فصل زمستان به تجهيز و تدارك نيروها پرداخته و منتظر فرارسيدن فصل بهار بودند تا با گرم شدن هوا به عمليات بپردازند. در شاخه شمالي منطقه كورسك سپاه نهم ارتش آلمان به فرماندهي ژنرال والتر مودل Walter Model مستقر بود كه اين سپاه لشگرهاي چهل و يك ، چهل و شش و چهل و هفتم تانك بانضمام لشگر بيست و سوم پياده نظام را دربرميگرفت كه حد فاصل مناطق Trosna وSlobodka Krasnaya متمركز شده بودند. در غرب Trosna نيروهاي لشگر بيستم و گروه نيروهاي موسوم به Von Esbeck به صورت ذخيره مستقر شده بودند. جناح چپ ژنرال مودل به سمت شرق و شمال منطقهOrel توسط سپاه دوم تانك پوشش داده ميشد. شاخه جنوبي نيز توسط ارتش چهارم تانك ژنرال هوث Hoth و نيروهاي ژنرال ورنر كمپف Werner Kempf تحت كنترل بود. ارتش چهارم تانك شامل لشگر چهل و هشتم ، لشگر دوم تانك SS و لشگر پنجاه و دوم پياده نظام بود و نيروهاي ژنرال كمپف ( كه در تاريخ با نام Detachment Kempf شناخته ميشود ) هم شامل لشگرهاي سوم و يازدهم تانك و لشگر چهل و دوم پياده نظام بود. نيروهاي ذخيره هم شامل لشگر بيست و چهارم تانك بود. بخش جلوئي برآمدگي منطقه كورسك هم توسط ارتش دوم به فرماندهي ژنرال والتر وايز Walter Weiss پوشش داده ميشد.
فرماندهي عالي نيروهاي آلمان با انجام اين عمليات دست به قمار بزرگي زد. تقريبا 70% توانائي هاي زرهي آلمان در جبهه شرق گرد هم آمدند تا اين عمليات با نام سيتادلCitadel را انجام دهند.
به تمام نيروها جهت تجديد قوا استراحت داده شده و براي چند هفته هم دوره هاي آموزشي براي انجام هرچه بهترعمليات برايشان برگزار شده بودند. فرماندهي عالي ارتش آلمان بر روي تجهيزات و سلاح هاي جديد سرمايه گذاري زيادي كرده بود تا بتواند توازن قوا در عمليات را به نفع خود بر هم زند.
تانكهاي جديد Panther و Elephant نيزدرطول عمليات به نيروهاي آلماني پيوستند.  تصویر
نقشه آلمانها براي حمله به منطقه   آغاز عمليات Citadel 
مرحله مقدماتي عمليات Citadel در شب سوم جولاي و با پاكسازي راهها و مناطق مين گذاري شده پيش روي سپاه نهم توسط مهندسين آلماني آغاز گرديد. در بخش تحت كنترل ارتش چهارم زرهي ، تعدادي تپه هاي كم ارتفاع مشرف بر مواضع نيروهاي آلماني وجود داشت كه در خط مقدم نيروهاي روس واقع شده و روسها از آنها براي ديده باني توپخانه استفاده ميكردند و اين تپه ها ميبايست قبل از آغاز مرحله اصلي عمليات توسط آلمانها تصرف ميشد. در ساعت 03:00 بامداد چهارم جولاي ، لوفت وافه بمباران هوائي نيروهاي روس را آغاز كرد كه در ساعت 03:30 با اجراي آتش توپخانه آلمان ادامه يافت . متعاقب اين آتشباري ، نيروهاي لشگر چهل و هشتم تانك پيشروي خود را به سوي مناطق گسترده جنوب منطقه Butovo آغاز كردند. نيروهاي لشگر 199 تفنگدار روس نيز مورد حمله واقع و از تمام مواضعش توسط گردان سوم از هنگ Grossdeutschland به عقب رانده شد . در همين حال مواضع نيروهاي روس در شرق منطقه Butovo نيز توسط يگانهاي مقدم لشگر يازدهم تانك آلمان به تصرف درآمد. بعلاوه ، نيروهاي لشگر تانك SS هم پيشروي خوبي داشتند و توانستند مناطق گسترده اي از Yakhontovo و Streletskoye را كه توسط نيروهاي لشگر 52 ارتش روس پدافند ميشد به تصرف خود درآوردند. به هرحال ، در غرب منطقه Butovo هنگ 394 از لشگر سوم تانك با مقاومت شديدي در منطقه Gertsovka مواجه شد. در اين منطقه نيروهاي هنگ 71 پياده نظام ارتش روسيه تلاش كرد تا پيشروي نيروهاي آلماني را كند سازد و توانست ضربات و تلفات سنگيني هم به آنها وارد نمايد اما سرانجام در نيمه شب چهارم جولاي نيروهاي آلماني در اين منطقه توانستند به اهداف خود دست يابند و در تمام شب هم به حملات خود ادامه دادند. در ساعت 22:30 نيمه شب چهارم و 02:30 دقيقه بامداد پنجم جولاي توپخانه سپاه سوم ارتش روس آتشباري شديدي را برعليه تپه هاي تصرف شده و مواضع توپخانه ارتش آلمان در منطقه آغاز كرد.
در منطقه عملياتي ارتش نهم آلمان در شمال كورسك ، حمله اصلي درساعت 05:00 بامداد روز پنجم جولاي و متعاقب بمباران هوائي مواضع نيروهاي ارتش سيزدهم روسيه توسط لوفت وافه آغاز گرديد. مهندسين خشمگين آلماني توانستند در ساعت 08:30 بامداد معابري را در ميادين مين باز كنند تا نيروهاي اصلي بتوانند از ميان آنها عبور نمايند. در اين جبهه ارتش نهم آلمان از لشگرهاي ششم ، هفتم ، سي و يكم ، هفتاد هشت ، شصت و چهار و دويست و نود و دوم پياده نظام و لشگر بيستم تانك براي هجوم به منطقه اي به طول 15 مايل كه توسط لشگرهاي پانزدهم و هشتادو يكم روس پدافند ميشد استفاده كرد. در ساعت 09:30 بامداد لشگر بيستم تانك درحال نبرد نبرد براي رسيدن به روستاي Bobrik بود و سرانجام توانست با تصرف روستا نيروهاي هنگ 321 پياده نظام ارتش روسيه را ازآنجا بيرون بريزد. لشگر ششم پياده نظام آلمان هم با عبوراز رودخانه Oka روستاي Novy Chutor را تصرف كرد و توانست با حمايت گردان 505 تانك ، پس از عقب زدن نيروهاي هنگ 676 روس ، روستاي Yasnaya Polyana را هم تصرف نمايد. در اوسط روز ، اتصال دو لشگرروس در معرض خطر گشوده شدن قرار گرفت كه در اينصورت جناح راست ارتش هفتادم روسيه در به خطر مي افتاد. بنابراين فرمانده جبهه مياني ، ژنرال كنستانتين روكوسوفسكي Constantine Rokassovsky يك جابجائي سريع را براي مواجهه با خطر انجام داد و لشگر سوم از سپاه دوم تانك را به سمت جنوب منطقه Ponyri و لشگر شانزدهم را نيز به شمال غرب همان منطقه و لشگر نوزدهم تانك را به غرب منطقه Olkhovatka اعزام نمود .
در حاليكه لشگر 292 پياده نظام آلمان در حال پيشروي به سوي Butyrki براي الحاق به لشگر ششم تانك بود ، پيشروي نيروهاي آلماني در منطقه شمالي با اشكال مواجه شده بود. لشگر 78 پياده نظام ماموريت داشت تا تپه 253.5 در شرق Ponyri تصرف نمايد اما خيلي زود در باتلاقي از كانال هاي پر پيچ و خم گير افتاد و تجهيزات پشتيباني آن نتوانست از نيروهاي پياده نظام حمايت لازم را بعمل آورد. در ادامه روز ، لشگر بيستم تانك از هدف اصلي خود ، تصرف Gnilets ، كه فقط 4 مايل از نقطه آغاز عمليات فاصه داشت دور افتاد. علاوه بر اين ، خودروهاي زيادي را هم در ميادين مين و يا با آتش نيرومند سلاحهاي ضد تانك روسها از دست داد بنحوي كه تلفات قابل تحمل نبود. با فرا رسيدن روز ششم جولاي ، لشگر 86 پياده نظام آلمان موفق شد تا با شكستن خط سوم دفاعي روسها راه خود را ادامه داده و هنگ هجدهم لشگر 86 توانست حومه شمالي Ponyri را به تصرف خود درآورد. در همان زمان لشگر 292 پياده آلمان نيز در حال نزديك شدن به Aleksandrovka بود.
در بخش جنوبي كورسك ، فرمانده ارتش چهارم تانك آلمان ، ژنرال هرمن هوثHermann Hoth ، بر اساس گزارشات شناسائي هوائي از منطقه به صورت ابتكاري تصميم گرفت تا براي اجتناب از درگيري با سپاه يكم تانك ارتش روسيه ، به سمت Prokhorovka دربخش شمالي حركت كند. اين امر سبب شد تا روسها كه منتظر حمله مستقيم او از منطقه Oboyan بودند از دفاع در آن منطقه منصرف شوند. اين حمله مجددا با آتش بسيار سنگين توپخانه و هواپيماهاي پشتيباني نزديك لوفت وافه آغاز گرديد. اين حمله به سرعت با برخورد به موانع ايجاد شده و ميادين گسترده مين روسها به اشكال مواجه شد اما با اين وجود يگانهاي پيشروي لشگر Grossdeutschland در حال نزديك شدن به Cherkasskoye بودند و با فرا رسيدن شامگاه ، شهر به چنگ نيروهاي آلماني افتاد. نيروهاي لشگر دوم تانك SS هم به روستاي Beresov حمله برده و پيشروي خوبي را پس از تصرف آن آغاز كردند . در پايان روز آلمانها تقريبا 12 مايل در عمق خطوط دفاعي لشگر ششم روس نفوذ كرده و بزرگراه Belgorod-Oboyan را نيز به تصرف خود درآورده بودند.  تصویر[IMG]http://0k.017.img98.com/out.php/i477864_kurske.jpg[/ ]

حمله المانها در صبح روز ششم با اشغال منطقه Soborovka توسط لشگر دوم تانك آغاز گرديد. لشگر بيستم تانك پس از پاكسازي جاده منتهي به Teploye در روستاي Samodurovka درگير يك نبرد خونين شد . اين درگيري راه را براي پيشروي لشگر چهارم تانك به سمت تپه 272 باز نمود كه با پشتيباني هوائي گسترده لوفت وافه همراه شد . ژنرال روس Rokossovsky با درك اهميت اين منطقه ، آنجا را قبلا بشدت تقويت كرده بود. در پايان روز منطقه به تصرف آلمانها درآمد و آنها اقدام به پاكسازي تپه ها نمودند. اين منطقه سه بار به تصرف آلمانها درآمد و سه بار هم با ضد حملات سنگين روسها از دست آنها خارج شد.
در منطقه Olkhovatka لشگر ششم خود را به دامنه تپه 274 رسانده و درهمانجا متوقف شده بود . در منطقه Ponyri لشگر 292 خط آهن منطقه را تصرف كرده و عناصري از لشگر نهم و هجدهم تانك جاي پائي در شهري كه توسط هنگ 1032 از آن دفاع ميشد براي خود باز كرده بودند اما درگير جنگي شديد در كارخانه تراكتور سازي ، مدرسه و ايستگاه راه آهن شده بودند . در روز هشتم جولاي ژنرال Model لشگر چهارم تانك را مامور تسخير روستاي Teploye نمود. اما ژنرال Rokossovsky از روستا بشدت دفاع نمود و حمله لشگر چهارم تانك آلمان پس از دو روز نبرد سنگين دفع شد. در شب دهم جولاي ژنرال Model آلماني لشگر 292 را به عقب كشيد و لشگر دهم تانك را جايگزين آن نمود و توانست ضد حملات روسها در روز يازدهم و دوازدهم جولاي را دفع كند. نيروهاي آلمان در جبهه شمال در تصرف ارتفاعات ناكام ماندند و با تمام تلاشي كه در حملات به خرج دادند نتوانستند آنها را به محدوده پيشروي خود بيافزايند.  [IMG]http://0k.017.img98.com/out.php/i477865_kurskf.jpg[/ ]

نبرد تانكها در Prokhorovka
در جنوب منطقه كورسك نيروهاي آلماني بهتر از منطقه شمال عمل كرده بودند. در حاليكه در روز ششم نيروهاي لشگر چهل و هشتم در عبور از منطقه بين Alekseyevka و Sertsev ناتوان مانده بودند ، نيروهاي لشگر دوم تانك SS وضعيت بهتري داشتند. هنگاميك لشگر Leibstandarte تپه مهم 243 را تصرف و راه را به سوي Luchki باز كرده بود ، لشگر Totenkopf از جناح خارجي به روسها حمله كرده و با 20 مايل پيشروي به سمت شمال بزرگراه Belgorod-Oboyan را قطع نموده و خط آهن Belgorod-Kursk را شب هنگام در ششم جولاي به تصرف خود درآورد. روسها با عجله به سوي لشگر 27 شتافتند و سعي كردند تا شكاف ايجاد شده را پر كنند.
در هفتم جولاي سپاه پنجم تانك روس حركت خود به سوي Prokhorovka را آغاز نمود ، در حاليكه نيروهاي ارتش 48 آلمان سرانجام تصميم به عبور از رودخانه گرفته و در آنسو ، در روستاي Sertsev ، لشگر Grossdeutschland توانست با درهم شكستن خطوط دفاعي نيروهاي روس ، باقيمانده نيروهاي سپاه ششم روس را به آن سوي روستاي Sertsev وGremutschy به عقب براند. لشگر Grossdeutschland و عناصري از لشگر يازدهم تانك به سمت شمال غرب روستاي Sertsev به پيش راندند . يعني جائي كه آخرين خط دفاعي روسها قبل از منطقه Oboyan تلقي ميشد. در اين منطقه بود كه دو لشگر آلماني با پاتكهاي لشگر سوم مكانيزه و لشگر ششم تانك روس متوقف شدند. علاوه بر اين لشگر سوم تانك آلمان پيشروي كندي به سوي Berezovka داشت و همين موضوع سبب شد تا جناح چپ لشگر Grossdeutschland به نحو خطرناكي خالي بماند. شرايط زماني بدتر شد كه روسها لشگر 67 تفنگدار را به كمك نيروهاي منطقه Sertsevo فرستادند.
لشگر دوم تانك SS در حال پيشروي بود و در كنار لشگر Leibstandarte به منطقه Psolknee دست يافتند و در همين منطقه با پاتك سنگين لشگر سوم مكانيزه روس مواجه شدند. در جناح راست لشگر دوم تانك SS نيروهاي موسوم به Kempf Detachment نتوانست پيشروي لازم را در شرق منطقه Donets انجام دهد و نيروهاي لشگر دوم روسيه از همين نقطه ضعف استفاده كرده و از جناح راست بي دفاع به لشگر دوم تانك SS حمله كردند. حمله روسها در صبح روز هشتم جولاي به سمت غرب و به قصد قطع كردن بزرگراه Belgorod-Oboyan آغاز شد. اين حمله با حملات هواپيماهاي پشتيباني نزديك لوفت وافه متوقف شد و نيروهاي روس تعداد زيادي از خودروهاي زرهي خود را از دست دادند. در همان روز لشگر Grossdeutschland به سمت جاده Oboyan پيشروي نمود ، تپه 260.8 را دور زد و با قدرت روستاي Verkhopenye را تصرف كرد . ساير عناصر لشگر هم به تپه 243 هجوم بردند كه پس از نبردي سنگين در شامگاه همان روز آن را متصرف شدند. برغم اين موفقيتها ، ارتش روس سلسله پاتكهائي را در طول شب اجرا نمود. در روز نهم جولاي لشگر دوم تانك SS راه خود را به سوي آخرين خط دفاعي روسها در آن منطقه پيش گرفت. لشگر Totenkopf با عبور از رودخانه Psel روستاهاي Vasilyevka, Koslovka و Krasny Oktober را به تصرف خود درآوردند كه با وجود پاتكهاي متعدد سپاه شصت و نهم روس ، آن روستاها در دست نيروهاي آلماني باقيماند. لشگر 48 تانك آلمان در پيشروي به سوي غرب با مقاومت شديد نيروهاي روس مواجه شد اما لشگر سوم تانك توانست به پيشروي خود ادامه داده و در پايان همانروز با عبور از رودخانهPena سر پل كوچكي را ايجاد و تثبيت نمايد. در روز دهم جولاي لشگر Grossdeutschlandنيز از رودخانه Pena عبور كرد و به سمت جنوب غرب راند تا باقيمانده نيروهاي روس در شهر Berezovka را پاكسازي نمايد. با پشتيباني سنگين هوائي تپه هاي 243 و 247 و سپس خود شهر پاكسازي گرديد . در اين ضمن ، ارتش پنجم تانك روس به به جنوب غرب منطقه Stary Oskol رسيد و در همانجا به لشگر پنجم احتياط ملحق شد. در غرب Stary Oskol ، لشگر دوم تانك و لشگر دوم احتياط تانك براي مواجهه با تهديد احتمالي از جنوب Prokhorovka آرايش گرفته بودند. در روز يازدهم جولاي نيروهاي مستقر در جنوب پيشروي به سوي Prokhorovka را با پيشقراولي لشگر دوم تانك SS آغاز كردند. در شرق همان منطقه نيروهاي موسوم به Detachment Kempf به سمت شمال و مواضع ارتش 69 روس در حومه Rzhavets پيشروي نمود كه آن منطقه هم در همان شب توسط عناصر لشگر ششم تانك آلمان به تصرف درآمد. در حاليكه پيشروي نيروهاي لشگر دوم تانك SS در جنوب Prokhorovka متوقف شده بود.  [IMG]http://0k.017.img98.com/out.php/i477863_kurskd.jpg[/ ]

در روز 12 جولاي لشگر ششم تانك اقدام به ايجاد يك سرپل در آن سوي رودخانه Donetsبه سمت شمال Rzhavets نمود در شرايطي كه در شرق همان منطقه لشگر دوم تانك SS هنوز درگير يك نبرد سنگين در اطراف روستاي Alexsandrovka شده بود كه سرانجام در پايان روز توانست روستا را تصرف نمايد. عمده ترين نبرد در همان منطقه Prokhorovka در جريان بود كه لشگر دوم تانك SS و سپاه پنجم احتياط تانك روس درگير نبردي خونين و فراموش نشدني بودند كه سرنوشت تمام جنگ را تعيين ميكرد. در ساعت 06:30 لوفت وافه اقدام به بمباران هوائي منطقه نمود كه اين بمباران با پاسخ متقابل توپخانه روسها بر روي مواضع نيروهاي آلماني مواجه گرديد. همانطور كه نيروهاي زرهي طرفين درگير جنگ بودند ، ميدان نبرد بخاطر نزديكي مواضع طرفين بسيار آشفته و مغشوش شده بود به طوري كه نه نيروي هوائي و نه توپخانه طرفين نميتوانست ادوات نيروي مقابل را بدليل نزديكي مواضع هدف قرار دهند. در ساحل شمالي رودخانه Psel لشگر Totenkopfدرگير جنگ شديدي با عناصر لشگر 31 تانك و 33 احتياط پياده شده بود در حاليكه لشگر Das Reich مورد حمله لشگر دوم احتياط تانك روسي قرار گرفته بود. در مركز خطوط دفاعي روسها ، لشگرهاي دوم و 29 تانك موفق شدند تا پيشروي لشگر Leibstandarte را سد كنند. اما در بعداز ظهر همان روز لشگر دوم احتياط پياده و لشگر دوم تانك در منطقه بين غرب Belenichino و شرق Kalinin دچار شكست شدند . نقطه الحاق لشگر پنجم احتياط پياده و لشگر پنجم احتياط تانك و لشگر 18 تانك روسها به دليل پيشروي تانكهاي آلماني به سمت شمال غرب منطقه Prokhorovka در معرض خطر جدي قرار گرفته بود. بناچار روسها نيروهاي ذخيره لشگر دهم مكانيزه و تيپ 24 تانك را به آن منطقه گسيل داشتند تا شكاف ايجاد شده را تامين كنند. اين نيروها اقدام به تثبيت موقيعت نمودند تا سرانجام دو طرف همان شب به لاك دفاعي فرو رفتند كه بتوانند براي نبردهاي فردا آماده شوند.

توقف عمليات
وقوع برخي رخدادها در مناطق ديگر ، آينده عمليات Citadel را تحت تاثير قرار داد. در دهم جولاي نيروهاي متفقين در جزيره سيسيل ايتاليا توانستند نيرو پياده كنند و جنوب ايتاليا را در معرض خطر قرار دهند. در دوازدهم جولاي نيروهاي روس حمله بزرگي را در شمال برآمدگي منطقه كورسك آغاز كردند تا بتوانند در عقبه سپاه نهم آلمان شكاف ايجاد كنند. اين شكاف در مواضع سپاه ضعيف شده دوم آلمان و در جبهه غرب توسط نيروهاي احتياط ارتش يازدهم روس و در جبهه Bryansk توسط ارتشهاي سوم ، شصت و يكم و شصت و سوم و در مناطق مركزي توسط ارتش سيزدهم و هفتادم بوجود آمد. اين عمليات در روز يازدهم جولاي و انجام عمليات شناسائي گسترده و با حمايت حملات هوائي و آتش توپخانه در صبح روز 12 جولاي آغاز گرديد. در شامگاه روز چهاردهم نيروهاي احتياط سپاه يازدهم 10 مايل و نيروهاي سپاه يازدهم و سپاه چهارم تانك هم براي پشتيباني از اين نيروها آنها را حمايت ميكردند. در جبهه جنوبي هم درروز سيزدهم نيروهاي لشگر دوم تانك SS توان هيچگونه عمليات آفندي را نداشته و بدليل ضعف تداركات امكان بازسازي تجهيزات و امكاناتش را از دست داده بود. نيروهاي روس به درون عقبه لشگر سوم تانك SS در جاده Rakovo-Kruglik پيشروي كرده و تپه 274 و شهر Berezovka را بازپس گرفتند. در روز چهاردهم جولاي لشگرTotenkopf از سرپل ايجاد شده در ساحل شمالي رودخانهPsel به عقب رانده شد. در همين حال لشگرDas Reich توانست پيشروي محدودي داشته باشد و شهرBelenichino را تصرف كند. به لشگرGrossdeutschland دستور داده شد تا به حمله اي به سمت غرب داشته باشد تا بتواند زمينهاي از دست داده شده توسط لشگر سوم تانك را بازپس بگيرد. پس از يكروز نبرد سنگين لشگر مذكور توانست به لشگر سوم تانك در شهر Berezovka ملحق شود اما موفق نشد تا نيروهاي روس را از تپه 247 براند.
در پانزدهم جولاي لشگر Das Reich به لشگر هفتم تانك ( بخشي از نيروهاي Kempf ) متصل شد و توانست پيشروي كمي در جبهه جنوب داشته باشد. به هرحال عمليات آفندي روسها در منطقه شمالي اكنون توانسته بود تا عقبه سپاه نهم را تهديد كند و آن را مجبور ساخت تا براي جلوگيري از خطر محاصره به عقب نشيني منظمي به سمت مناطق غربي دست بزند. در پايان روز پانزدهم ، تقريبا تمام عمليات هجمومي در اطراف شهر Prokhorovkaمتوقف و نيروهاي آلماني به لاك دفاعي فرو رفتند. در روز هفدهم ، روسها سلسله عمليات هجومي جديدي را در تمام جبهه شرق آغاز كردند . لشگر دوم تانك SS و لشگرGrossdeutschland از سپاه چهارم تانك جدا شده و عمليات متوقف گرديد. در 23 جولاي سپاه چهارم تانك هم به سمت نقطه آغاز عمليات عقب نشيني كرد و در منطقه شمالي در تاريخ 18 آگوست سپاه نهم توانست خود را به سلامت به عقب بكشد.  [IMG]http://0k.017.img98.com/out.php/i477856_kurska.jpg"> 

نتيجه گيري
عمليات Citadel براي نيروهاي آلماني در جبهه شرق تبديل به مصيبت بزرگي شد. فرمانده عالي نيروهاي آلماني براي اين عمليات اهدافي را در نظر داشت كه جاه طلبانه و دور از دسترس بود. از طرفي تاريخ آغاز عمليات با تاخير پي در پي مواجه ميشد كه همين امر فرصت كافي را براي نيروهاي روس فراهم ميكرد تا نيروهاي خود را در كورسك تقويت سازند. روسها از قبل به كمك شبكه جاسوسي در سوئيس و دولت انگلستان كه توانسته بود كدهاي رمز مخابراتي آلمان را بشكند به خوبي از قصد نيروهاي آلماني اطلاع يافته و توانسته بودند تا امكانات خود را در برآمدگي منطقه كورسك متمركز سازند . خطوط متعدد دفاعي درعمق منطقه ، ميادين مين گسترده ، قرارگاههاي دفاعي متعدد و مواضع سلاح هاي ضدتانك چنان طراحي شده بودند كه سبب شد تا عمليات آلمانها بتدريج دچار فرسايش شود. در حاليكه آلمانها در تلاش بودند تا راه خود را به سمت جلو هموار سازند به تدريج توان و منابع خود را از دست ميدادند. قبل ازعمليات ، نيروهاي زبده تانك آلمان كه با دقت زياد در كنار يكديگر قرار ميگرفتند ، توسط روسها خسته و از پاي درمي آمدند و در مقابل روسها با دقت انكارناپذيري ، به عمليات مي پرداختند . جبهه جنگ اكنون تبديل به ميدان عقب نشيني مداوم براي آلمانها و پيروزي هاي پي در پي براي روسها شده بود.
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: نبردهاي معروف جنگ جهاني دوم در جبهه شرق

پست توسط abdolmahdi »

[External Link Removed for Guests]

با  حصر كورسانKorsun 

موقعيت منطقه  جريان عمليات تهاجمي روسها در زمستان سال 1943-44 ، خطوط دفاعي آلمانها در ميانه رودخانه دنپر Dnepr زير فشار سنگين ارتش سرخ درهم شكسته شد. روسها تلاش داشتند تا با عبور از رودخانه به پيشروي خود به سمت غرب ادامه دهند . آلمانها فقط در يك برجستگي – به وسعت 80 مايل – بين Kanev و Cherkassy و به موازات نوار غربي رودخانه هنوز مواضع دفاعي خود را حفظ كرده بودند. نيروهاي آلماني مستقر در اين منطقه كه بخشي از ارتش هشتم تلقي ميشدند ، شامل دو سپاه يازدهم و چهل و دوم بودند. اين دو سپاه نيز از گردانهاي 57 ، 88 و 72 جمعي لشگر 389 پياده و لشگر پنجم تانك SS موسوم به Wiking تشكيل
شده بودند. علاوه بر آنها ، گروه نيروهاي B شامل اجزاي لشگر 258 و 112 پياده نظام و نيروهاي مختلط زرهي ، مكانيزه هم از آنها پشتيباني ميكردند. يك پايگاه هوائي پشتيباني هم در Korsun ايجاد شده بود تا در صورت لزوم بتواند هر يگان عملياتي گرفتار شده در محاصره دشمن را از طريق هوائي پشتيباني كند.
با وجود اين فلد مارشال فون مانشتاين Von Manstein ، فرمانده ارتش جنوب در جبهه روسيه مكررا از هيتلر درخواست ميكرد تا اجازه دهد دو سپاه يازدهم و چهل و دوم ( مستقر در همان 80 مايل) از مواضع خود عقب نشيني كنند تا خطوط دفاعي آلمانها يكپارچه شود. اما هيتلر با رد درخواست مانشتاين دستور داده بود حتي با وجود خطر محاصره ، نيروهاي آلماني نبايد از مواضع خود عقب نشيني كنند. او معتقد بود اگر بتوان حمله روسها را متوقف نمود ، در آنصورت از آن برجستگي ميتوان بعنوان سكوي پرشي براي بازپس گرفتن كي يف Kiev استفاده نمود. [/
JUSTIFY] [External Link Removed for Guests]   فرماندهي ارتش روسيه فرصت را براي محاصره نيروهاي آلماني موجود در منطقه مناسب مي ديد. با اينكار نه تنها بخش عمده اي از نيروهاي ارتش هشتم آلمان نابود ميشد ، بلكه حتي به نظر ميرسيد راه عقب نشيني ارتش هشتم براي پيوستن به نيروهاي ديگر ارتش آلمان – گروه نيروهاي A- در جنوب جزيره كريمه نيز قطع خواهد شد. براي دستيابي به اين اهداف گروه نيروهاي اوكرايني به فرماندهي ژنرال كوني يف Konev و ژنرال واتوتين Vatutin مامور شدند تا از دو طرف به جناح جنوب شرق و شمال غربي برجستگي كورسان حمله كنند. ارتش يكم اوكراين به فرماندهي ژنرال واتوتين شامل سپاه يكم و ششم تانك سپاه چهلم پياده نظام بود. ارتش دوم اوكراين به فرماندهي ژنرال كوني يف هم از نيروهاي سپاه پنجم تانك و سپاه چهارم و پنجاه و سوم پياده نظام تشكيل شده بود. نيروهاي ارتش 27 و 52 مي بايد مناطق شمالي و شرقي كورسان در طول رودخانه دنپر Dnepr را تحت فشار قرار مي دادند.  

محاصره تكميل شد  دو سپاه اوكرايني حمله خود را در روز 24 ژانويه سال 1944 آغاز كردند. نيروهاي سپاه دوم كه منطقه جنوب شرقي را مورد حمله قرار داده بودند پيشروي عالي را داشتند و توانستند اتصال لشگر يازدهم و چهل و دوم و متعاقبا ارتباط با ارتش هشتم را قطع نمايند. در همان موقع ارتش يكم اوكراين هم از شمال غرب حمله را آغاز نموده و به سمت جناح غربي منطقه پيشروي مي نمود. نيروهاي سپاه هفتم آلمان زير فشار سنگين از پاي درآمد و نيروهاي لشگرهاي 88 و 198 هم با نااميدي با تانكهاي روس ميجنگيدند. اين يگانها ، با پشتيباني ناچيز زرهي ، تنها نيروهائي بودند كه هنوز خط دفاعي را حفظ كرده بودند و اگر آنها نيز شكست ميخوردند راه براي رسيدن به ارتش پنجم تانك روسها در كمتر از 90 كيلومتري جنوب شرقي منطقه باز ميشد .
اگر دو ارتش اكرايني هم به يكديگر ملحق ميشدند برجستگي منطقه قطع و محاصره تكميل ميشد. اين هدف در 28 فوريه و در نزديكي شهر Zvenigorodka و با اتصال عناصر لشگرهاي ششم و پنجم تانك به يكديگر تحقق يافت. اكنون 57.000 سرباز آلماني در "حصر كورسان" گرفتار آمده بودند.
با تكميل حلقه محاصره ، فرماندهي باقيمانده نيروهاي آلماني به ژنرال ويلهلم اشتيمرمن Wilhelm Stemmerman منتقل شد و از آن پس نيروهاي محاصره شده را نيروهاي Stemmerman مي ناميدند. مهمترين راه حل عقلاني اين بود كه هر چه سريعتر حلقه محاصره شكسته شود قبل از آنكه روسها آن را مستحكم نمايند. هيتلر هم فرمان داده بود كه نيروهاي محاصره شده بايد مقاومت كنند. هيتلر معتقد بود كه نيروهاي روسي محاصره كننده كورسان ، خود بايد محاصره شده و نابود شوند چرا كه اكنون بسيار ضعيف خسته شده اند. به هر حال به نيروهاي آلماني ناتوان و بي رمق دستور داده شد تا حلقه محاصره را بشكنند. در اين ميان فقط لشگر 22 تانك تازه نفس بود كه آنهم به لحاظ تجهزات به شدت نياز به جايگزيني داشت . وضعيت تداركاتي آلمانها وخيم بود و كمبود شديد نفرات و تجهيزات وجود داشت . علاوه بر خسارات ناشي از عمليات زمستانه روسها ، ضعف نيروهاي زميني آلمان ، حملات هوائي بي وقفه روسها و عمليات خرابكاري پارتيزانها هم مزيد بر علت شده و روحيه آلمانها را به شدت تضعيف كرده بود . در نخستين هفته ماه فوريه هوا اندكي روبه گرما گذاشت كه خود سبب كاهش مشكلات آلمانها براي عقب نشيني گرديد. 

ضدحملات آلمانها آغاز ميشود.  صبح روز چهارم فوريه ژنرال برايث Breith پاتكي را برعليه نيروهاي روسي در منطقه محاصره شده و با فشار لشگرهاي 16 و 17 تانك به منطقه جنوبي آغاز نمود. اين حمله مصادف شد با بيم نيروهاي روس از آب شدن يخها در فصل بهار. پيشروي خزنده اي آغاز شد اما خيلي زود متوقف گرديد. در جنوب منطقه مدوين Medvin ، هنگ تانكهاي سنگين تحت امر سرهنگ دوم باكه Bake در حال پيشروي بود و جناحين آن توسط پياده نظام لشگر 34 و 198 تامين ميشد. تانكهاي Bake در ميان مقاومت شديد نيروهاي روس و موانع ايجاد شده توانستند به آرامي و فقط 6 مايل پيشروي كنند. در جريان يكروز نبرد شديد ، هر دو طرف تلفات سنگيني را متحمل شدند اما روسها توانستند مواضعشان را حفظ كنند و پيشروي تانكها نيز متوقف شد.
با اين وجود ژنرال Breith حاضر به تسليم نبود . او يگانهائي از لشگر SS موسوم به وفاداران به هيتلر ( منبعد SS LAH ) را در اختيار داشت و عناصري از لشگر يكم تانك نيزبا پيشروي هم اكنون در حال رسيدن به او بود . او يك پيام راديوئي ساده را به نيروهاي محاصره شد ارسال كرد: " دارم مي آيم!" . در هشتم فوريه لشگر يكم تانك Bushanka را تصرف نمود. سرانجام در همانروز نيروهاي روس مجبور به عقب نشيني به آنسوي رودخانه Gniloy Tikich شدند . يعني جائي كه لشگرهاي 16 و 17 تانك آماده بودند تا سرپل كوچكي را ايجاد كنند. اما موقيت نامناسب زميني و مقاومت سرسختانه روسها هر گونه پيشروي در آن منطقه را با اشكال مواجه ميساخت. نيروهاي آلماني در محاصره بايد براي پيدا كردن راه خروج به سختي با نيروهاي روس ميجنگيدند.
در دوازدهم فوريه ، لشگر SS LAH در منطقه Vinograd در حال نبرد با روسها بودند در حاليكه نيروهاي لشگر 16 تانك در راه رسيدن به Medvin با مقاومت شديدي از جانب روسها دست به گريبان بودند. لشگر 17 تانك هم در منطقه جنوب غرب Medvin با تانكهاي سپاه هفتم تانك روسيه درگير شده بود. در همين حال لشگر يكم تانك هم در حال ادامه فشارحملات خود به منطقه Lysianka بود. بالاتر در منطقه شمالي ، نيروهاي لشگر 47 تانك در منطقه Zvenigorodka واقع در 30 كيلومتري حلقه محاصره و 25 كيلومتري لشگر سوم تانك متوقف شده بود. نيروي لشگر يكم تانك به پايان رسيده بود.  

حلقه محاصره به سمت جنوب حركت ميكند. 
ژنرال اشتيمرمن Stemmerman به سرعت متوجه وخامت اوضاع گرديد. فقط يك تصميم سريع و قاطع ميتوانست از تبديل اين وضعيت به يك فاجعه بزرگ جلوگيري كند. نيروهاي آلماني در محاصره بايد خيلي زود نجات مي يافتند اما ابتدا ميبايست از درون مستحكم ميشدند. براي انجام اين عمل ، نخستين كار ، گشودن جبهات جديد در مناطقي بود كه احتمال شكستن محاصره در آن مي رفت كه اين مناطق ترجيحا در لبه جنوبي حلقه محاصره واقع شده بود. اما مشكل اينجا بود كه بخش عمده اي از نيروهاي آلماني در شمال و شرق حلقه محاصره و در حاشيه رودخانه دنپر Dnepr مستقر بودند و اين نيروها مي بايد به سلامت در محيط حلقه محاصره به سمت جنوب جابجا مي شدند.
از ارتش هشتم فرمان رسيد " نيروهاي گروه Stemmerman بايد با كاهش خطوط درگيري به هر شكل ممكن و در زمان مقتضي مستقيما به سمت Shenderovka و در جهت نيروهائ امدادي كه خارج از حلقه محاصره به درون فشار مي آورند حركت نمايد ".
اين حركت مستلزم داشتن مهارت فوق العاده در جابجائي نيروهاي درون حلقه محاصره بود. ژنرال اشتيمرمن Stemmerman با تخليه نيروهاي لشگر 42 از مواضعشان در حاشيه ساحل رودخانه دنپر Dnepr توانست با موفقيت وظيفه جابجائي نيروها در لبه شمالي حلقه محاصره را انجام دهد. در همان وقت حلقه محاصره توسط نيروهاي لشگر يازدهم آلمان با هدف تصرف سه روستاي كليدي Shenderovka ، Novaya-Buda و Komarovka به سمت جنوب بسط داده شده بود. نقطه اصلي تمام فعاليتها Korsun بود كه در مركز حلقه محاصره قرار داشت و تنها پايگاه هوائي منطقه را در خود جاي داده بود. در اين فرودگاه در صورت مساعد بودن هوا ، با حدود 70 سورتي پرواز روزانه ، تجهيزات تخليه و مصدومان بارگيري ميشدند. به استثناي تماسهاي راديوئي ، اين تنها نقطه تماس نيروهاي آلماني با خارج از حلقه محاصره بود.  

حلقه محاصره ضعيف ميشود. [/
B]
 درمحدوده روستاي Novaya-Buda ، به هنگ شديدا آسيب ديده 105 از لشگر 72 ماموريت داده شد تا به آن روستا حمله كند. فرمانده هنگ ، سرگرد كاستنر Kaestner ميدانست كه براي رسيدن به اين هدف بايد ازيك سراشيبي عبور كند بنابراين يك حمله شبانه را درنظر گرفت. اين حمله در شب يازدهم فوريه آغاز شد. نيروهاي او شب هنگام به صورت سينه خيز ، در سكوت و با سرنيزه ، خنجر و وسايل حفر خندق به سوي مواضع نيروهاي روس حركت خود را آغاز كردند. آنها ميتوانستند صداي صحبت و خنده نيروهاي روسي را بشنوند. آنها خيلي سريع توسط نگهبانان روس شناسائي شدند. افراد هنگ آلماني با غافلگيري دشمن در حال دويدن به سوي آنها شليك ميكردند . جنگ خونيني درگرفته بود و نيروهاي آلماني در بالا و پائين كانالها آخرين مقاومتهاي روسها را سركوب ميكردند. در دوازدهم فوريه كورسان با آن فرودگاه قيمتي اش تخليه شده بود. اما حدود 3.000 مجروح آلماني با كادرپزشكيي برجاي ماندند تا توسط روسها اسير شوند. از اين پس در فرودگاه نه ديگر كمكهاي امدادي تخليه و نه ديگر مجروحين بارگيري ميشدند. در روز سيزدهم ، درون حلقه محاصره ، هنگ 105 در حمله به روستاي Komarovka موفق شد تا 240 سرباز روس را اسير و 21 تانك دشمن را منهدم نمايد اما براي كنترل روستا آسيبهاي شديدي را متحمل شد . روستاي Shenderovka نيز در بعدازظهر همانروز تصرف شد تا نقطه از پيش تعين شده براي شكستن حلقه محاصره تامين شود.
با فرا رسيدن پانزدهم فوريه ، حلقه محاصره در نهايت استادي جابجا شده و هر دو جناح آن در برابر فشار روسها حفظ شده بود. نقطه پرش به بيرون از حلقه محاصره ، يعني روستاي Shenderovka نه فقط در مقابل فشار زميني بلكه در مقابل حملات پي در پي هوائي مقاومت ميكرد. همانروز هنگ 105 روستاي Chilki را تصرف و پاتكهاي سنگين روسها را نيز دفع كرد. اكنون روستاي Shenderovka به مركز منطقه محاصره تبديل شده و محدوده آن نيز به 65 كيلومتر مربع كاهش يافته و 40.000 سرباز را در خود جاي داده بود.
 

  شدن لشكر سوم تانك

  در روز پانزدهم فوريه ، تانكهاي لشگر سوم تانك آخرين فشار خود از سرپل رودخانه Gniloy Tikich براي تصرف تپه 239 واقع در شمال غرب رودخانه آغاز كردند. اين منطقه توسط عناصري از لشگر ششم تانك لشگر 27 ارتش روس دفاع ميشد. در اين موقع روسها خطوط دفاعي مستحكمي را آماده كرده و به طور مداوم نيز آنها را تقويت ميكردند. با اين وضع تانكهاي لشگر يكم و هفدهم ارتش آلمان نميتوانستند تا تپه را تصرف كنند و پيشروي آنها در امتداد خطوط دفاعي اطراف شهرهاي Lysianka ، Oktyabr و Chishintsy كه حدود 12 كيلومتربا هدف (تپه 239) فاصله داشت متوقف شد. اين به آن معني بود كه مردان گير افتاده در محاصره براي بازكردن راهشان بايد با نيروهاي پياده نظام روس كه با نيروي زرهي و سنگرهاي محكم حمايت ميشدند ميجنگيدند . روسها در دو موقعيت قرار داشتند. از درون با نيروهاي ژنرال اشتيمرمن Stemmerman و از بيرون با تلاشهاي لشگر سوم تانك براي شكستن حلقه محاصره درگير بودند.
در همان روز فرماندهي ارتش هشتم فرمان جديدي براي نيروهاي محاصره شده صادر كرد " نيروهاي Stemmerman بايد تلاش كنند تا خودشان هرچه زودتر حلقه محاصره رادر منطقه Zhurzintsy/ تپه 239 بشكنند. آنها در اين نقطه به لشگر سوم تانك ملحق خواهند شد."
اما دراين فرمان مشخص نشده بود كه تپه 239 هنوز در دست نيروهاي روس است. اشتيمرمن Stemmerman از پيام اينگونه نتيجه گرفت كه تپه 239 در اختيار نيروهاي خودي است. او بلافاصله اقدام به تهيه مقدمات شكستن حلقه محاصره نمود . او بايد با نيروهاي پشت سر باقي ميماند و ژنرال ليب Lieb بايد خط محاصره را ميشكست. اين كار براي يكبار انجام ميشد و بايد يگانها ارتباط مخابراتي كمي با هم برقرار ميكردند. فرماندهان هم انضباط سختي را ما بين يگانها برقرار كردند.
  [External Link Removed for Guests]
 

  شدن حلقه محاصره

  در شانزدهم فوريه ، سه هفته از آغاز محاصره نيروهاي گرفتار گروه Stemmerman ميگذشت و با گذشت هر روز اوضاع سخت تر ميشد. ترس از دلسردي هيتلر از حمايت از تلاشها براي شكست حصر Kursan و اطلاع از وضعيت نابسامان نيروهاي محاصره شده ژنرال فون مانشتاين Von Manstein را برآن داشت تا به ژنرال Stemmerman فرمان دهد كه حمله خود را آغاز كند . كلمه رمز "آزادي ، Freedom " بود. فرمان رسمي او مختصر بود :" اسم رمز Freedom ، هدف Lysianka ، ساعت 23:00" . پس از ابلاغ فرمان آغاز عمليات ، مانشتاين به Stemmerman هشدار داد كه تپه 239 هنوز در دست روسهاست. اما مخابرات نابود شده و امكان برقراي ارتباط با نيروهاي محاصره شده وجود نداشت.
چند دقيقه بعد سرهنگ Franz ، معاون ستاد ژنرال اشتيمرمن توانست پيام را بخواند. تمام نيروها توجيه شدند و طرح عمليات براي شكستن محاصره كه شامل سه نوبت درگيري با دشمن بود اجرائي شد. در شمال غرب ، نيروهاي گروه B جناح راست حلقه محاصره را مورد حمله قرار ميدهند. در منطقه مياني ، هنگ زرهي 105 بايد راه خود را باز نمايد. موفقيت هنگ 105 در تصرف روستاي Novaya-Buda سبب شده بود تا نيروهاي آلماني به آنها به ديده احترام بنگرند. در جنوب غرب هم بايد عناصر لشگر پنجم SS موسوم به Wiking عمليات ميكردند.
ژنرال Stemmerman بايد پوشش نيروها و كنترل عقب نشيني را هم نظارت ميكرد. تمام تجهيزات سنگين غير ضروري را هم بايد برجاي گذاشته ميشدند. در ساعت 03:30 دقيقه عمليات آغاز شد.
هنگ 105 در تاريكي شب و سكوت كامل تا دامنه تپه 239 به جلو رفت. يك گروه شناسائي به فرماندهي ستوان بندر Bender تا منطقه را رصد كند. اميد ميرفت تا او بتواند به عناصر لشگر يكم تانك ملحق شود. اما ستوان Bender خيلي زود و با اخباري تلخ بازگشت. " در جلويمان تانكهائي وجود دارند. اما خودي نيستند . شش دستگاه تانك T-34 در راه حركت به جلو موضع گرفته و تعداد زيادتري تانك هم در غرب آنها قرار دارند. " پس از تمام تلاشها معلوم شده كه راه باز نيست و نيروها دريافتند كه براي رسيدن به مواضع امن لشگر يكم تانك بايد بجنگند.
سرگرد كاستنرKaestner فرمانده هنگ 105 نيروهايش را بخوبي ميشناخت و آنها را از قبل براي يك حمله سريع آماده كرده بود. نيروهاي كاستنر يكبار ديگر و در سكوت به سمت مواضع نيروهاي دشمن پيشروي و با سرنيزه و دشنه و لوازم حفر خندق به آنها حمله كردند. نيروهاي روس اقدام به تيراندازي گسترده اي در تاريكي كردند. فرماندهان تانكها هم به سرعت به تانكهايشان رفتند و با روشن كردن چراغها گروه هائي از نيروهاي به سرعت در حال فرار آلماني را مشاهده كردند. حالا ديگر هيچ پيشروي قانونمندي وجود نداشت و هركس براي نجات خودش مي گريخت. در تمام طول خط نيروهاي آلماني با شتاب و با تحمل تلفات زياد در حال فرار بودند. آنها هيچ راهي به جز فرار به جلو نداشتند.
نيروهاي لشگر يكم تانك و هنگ سنگين زرهي سرهنگ دوم باكه Bake كه سرو صدا و كشتار سربازان در حال فرار را شاهد بودند به جلو حركت كردند تا در حد توان به آنها كمك كنند. فقط 220 نفر از جمع 1100 نفر نيروهاي هنگ 105 باقيمانده بود كه سرانجام توانستند خود را به نيروهاي نجات دهنده خود در Lysianka برسانند. آنها هم با صداي بلند كلمه رمز " Freedom-freedom " را فرياد مي زدند. آنها مورد استقبال ستوان فرايهر فون دورنبرگ Freiherr von Dornberg قرار گرفتند و او سرگرد كاستنرKaestner را درآغوش خود گرفت.
در همان موقع حمله مجدد تانكهاي روس به عقبه نيروهاي آلماني توسط هنگ پنجم تانك از لشگرWiking به عقب زده شد . اين هنگ بعدها در جريان عمليات بطور كامل نابود شد. در همان روز هم ژنرال اشتيمرمن Stemmerman در حال تلاش براي تغيير موضع فرماندهي با شليك يك راكت ضد تانك كشته شد و ژنرال ليب Lieb فرماندهي نيروها را برعهده گرفت. لئون دگرل Leon Degrell كه در تيپ والوني از لشگر Wiking خدمت ميكرد اوضاع از اينگونه توصيف مي كند : " در رقابت براي فرار ، برخي گاريهاي حامل مجروحين واژگون مي شد . به سرعت يك ستون از تانكهاي روسي از راه ميرسيد ، از روي آنها عبور ميكرد و مثل قوطي كبريت يكايك آنها را خرد ميكرد. آنها اسبها را به گلوله ميبستند و از روي جسد آنها با شني تانك عبور ميكردند.
  [External Link Removed for Guests] 

  در تاريكي

  در آن هرج و مرج ، افراد گروهان سوم از گردان 389 ضد تانك ، به گرفتاري جديدي دچارشد. گروهبان كراسه Krause كه رهبري گروهان را برعهده داشت به مردانش فرمان حركت داد. آنها با چند راكت ضد تانك به سمت بالاي تپه اي در همان نزديكي رفتند و هفت تانك T-34 را در حال شليك به نيروهاي پائين تپه مشاهده كردند. آنها به سوي نزديكترين تانكها شليك و دو عدد از آنها را منهدم كردند. بقيه تانكها كه نميدانستند از كجا مورد حمله واقع شده اند با دستپاچگي فرار كردند. در جائي ديگر يك ستون از لشگر Wiking مورد حمله تانكهاي روسي قرار گرفته بود. در ميان حيرت افراد ستون ، مردي سوار بر اسب از ميان شكاف تنگ دو تپه بالا آمد در حاليكه حدود 3000 نفر را فرماندهي ميكرد. آن مرد اسب سوار سرهنگ دوم مولر Muller بود كه به نيروهاي فرمان حمله به خطوط روسها را مي داد. سرانجام با وجود دهها نفر تلفات خطوط مستحكم دشمن شكسته شد و آنها به عقب رانده شدند. آلمانهاي باقيمانده هم به درون جنگل رفتند و از آنجا هم راه رودخانه را در پيش گرفتند.
سرهنگ Franz كشتارفجيع مجروحين لشگرWiking را شاهد بود و خودش يك اسب داشت كه آنهم در جريان جنگ با گلوله كشته شد . در جريان پيشروي با پاي پياده به گروه ديگري از سربازان ملحق شد و با آنان به راه خود ادامه داد. آنها خيلي زود در جلوي خود با آتش تفنگ و تيربارمواجه شدند. دو سرباز جمعي تيپ والوني از راه رسيدند و به آنها هشدار دادند كه يك تيربارروسي راه آنها را جلوتر مسدود كرده است. سرهنگ Franz بلافاصله يك تفنگ دوربين دار طلبيد و به سوي سنگر تيربار دشمن رفت. او با دوربين تفنگ سه سرباز روس را ديد كه پشت تيربار هستند. او به سرعت نشانه گرفت و با سه شليك پياپي هر سه را كشت. Franz يرخاست و به باقيمانده نيروهايش فرمان حركت داد.
 

  Gniloy Tikich

  در پايان روز ، نيروهاي نجات يافته گروه ژنرال اشتيمرمن به ساحل رودخانه Gniloy Tikich رسيدند. آخرين يخها هم آب شده و با افزايش جريان آب در حال عبور آن را تبديل به رودخانه خروشاني كرده كه اكنون راه آنها را سد كرده بود. جريان آب حدود 30 متر عرض و 180 سانتيمتر عمق داشت. هيچ پلي ديده نميشد و عبور به نظر غير ممكن مي آمد. لشگر يكم تانك ، حدود يك مايل بالاتر و در شمال غرب نيروهاي پياده گرفتار شده ، هنوز يك پل را در اختيار داشت كه نيروهاي پياده از آن اطلاعي نداشتند و افراد گردان مهندسي ، رزمي Jena هم توانسته بود يك سرپل كوچك را برپا سازند. هنگاميكه نخستين گروه از افراد به رودخانه رسيدند ، نخستين تانكهاي T-34 هم پديدار شدند. آنها با شليكهاي پياپي وحشت آفرين شده بودند. سربازان آلماني يا بايد با جريان نيرومند آب مقابله ميكردند يا سر جاي خود كشته ميشدند. تمام افراد گروه به آب زدند و سعي در عبور از رودخانه داشتند. عده اي را جريان آب با خود برد و عده ديگر نيز بدليل وزن زياد لباسهايشان غرق شدند. باقيمانده افراد هم لباسهاي خود را درآوردند تا شانس سلامت خود را براي عبور افزايش دهند. افرادي كه توانستند به آن سوي رودخانه برسند با سرماي شديدي مواجه شدند. هوا در صبح همانروز 5- درجه سانتيگراد بود. آنا هنوز يك مايل ديگر را بايد ميان برفها مي پيمودند تا به خطوط امن آلمانها برسند. برخي يگانهاي ديگر هم سعي كردند تا به شكل سازمان يافته از رودخانه عبور نمايند. ژنرال هربرت گيله Herbert Gille فرمانده لشگر Wiking فرمان داد تا يك تراكتور را به ميان رودخانه برانند تا به عنوان پايه موقت براي عبور استفاده شود. اما جريان آب خيلي زود تراكتور را با خود برد. سپس او زنجيره اي انساني از نيروها را سازماندهي كرد كه به صورت متناوب در آب و خشكي حركت كنند تا از عرض رودخانه عبور نمايند. اين روش به خوبي جواب داد اما زمانيكه آثار كرختي پديدار شد عده اي از افراد آن را رها كردند. زنجير به سرعت پاره شد و امواج افراد را از هم جدا كرد. افراديكه زودتر از رودخانه گذشته بودند به خطوط مقدم لشگرSS LAH و لشگر يكم تانك رسيدند و شرايط بسيار دشوار نيروها در جنوب را برايشان تشريح كردند . در آنسوي رودخانه گروهي هم به پناه آوردگان اعزام شدند تا به انتقال آنها به سمت شمال كمك كنند. يك دسته تانك و مهندسين رزمي هم به سرعت به محل اعزام شدند تا كمك نيروهاي قبلي بتوانند معبري را براي عبور ايجاد كنند. در طول روز عمليات عبور از رودخانه ادامه داشت . يگانهاي ذخيره ارتش توانستند با موفقيت گذرگاهي را ايجاد كنند. در پايان روز شانزدهم فوريه ، بيشتر نبرد ها در حاشيه رودخانه پايان يافت و اكثريت نجات يافتگان از حلقه محاصره عبور كرده بودند . خطوط دفاعي آلمانها مرتب شد و حدود 35 هزار نفر از مجموع 65 هزار نفر نيروي محاصره شده نجات يافتند . بيش از 10 هزار نفر كشته و حدود 17 هزار نفر هم باسارت درآمده بودند.
 

  گيري

  روسها ديگر اكنون در اجراي عمليات هجومي خبره شده بودند. نيروهاي آنها با تجربه ترشده و داراي تجهيزات ساده و با كيفيت بهتري بودند . برخورداري گسترده از نيروي انساني و عزم نجات سرزمين مادريشان از چنگ مهاجمين منفورآلماني سبب تحميل تلفات زيادي به ارتش آلمان شده بود. نيروهاي آلماني با دخالتهاي پياپي هيتلراز كار بازداشته شده بودند . عدم تمايل او به تسليم زمين در مقابل بدست آوردن يك موقعيت تاكتيكي بهتر، سرنوشت دو ارتش به محاصره درآمده را بر باد داد. برداشت نادرست او از وضعيت سبب شد تا نتواند درك كند كه بيشتر لشگرهايش شديدا تحت فشار، بدون تجهيزات كافي و بشدت خسته بودند. لوفت وافه يكبار ديگر همچون استالينگراد ، در انتقال هوائي تداركات به نيروهاي به محاصره درآمده ناتوان نشان داد. برتري هوائي روسها و كمبود هواپيماهاي جنگنده براي حمايت از هواپيماهاي ترابري سبب بروز خسارات زيادي شد. نبود شرايط مناسب زميني ، مخصوصا درهنگام هجوم روسها ، توان تحرك آلمانها را تحت تاثيرمنفي قرار داده بود. همين امر نيروهاي خارج از حلقه محاصره را از انجام عمليات هجومي ناتوان و قدرت مانور نيروهاي درون حلقه را هم تحت تاثير قرار داده بود.
هر چند روسها موفق به نابودي دو ارتش آلماني مستقر در محاصره نشدند ، اما توانستند توانائي عملياتي بيش از شش لشگر آلماني را خنثي كنند. بيشتر مردان نجات يافته سلاح نداشتند و تجهيزات سنگين را هم برجاي گذاشته بودند. نيروهاي آلماني جاي پاي خود را در ساحل رود دنپر Dnepr از دست داده بودند. نيروهاي روس بايد مجددا دور هم گرد آمده و خود را براي عمليات آفندي جديدي در تابستان آماده ميكردند. عمليات باگراتيون Bagration ، كه برعليه قرارگاه مشترك نيروهاي آلماني انجام ميشد ، آنها را از روسيه سفيد Byelorussiaاخراج ميكرد
  
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: نبردهاي معروف جنگ جهاني دوم در جبهه شرق

پست توسط abdolmahdi »

 [External Link Removed for Guests] 
با سلام

 عمليات باگراتيون – Bagration 
موقعيت

به رغم آنكه در زمستان سال 1941-42 نيروهاي قرارگاه مركزي ارتش آلمان از اطراف مسكو به عقب رانده شدند ، اين نيروها هنوز مواضع خود را حدفاصل باتلاقهاي Pripyat و رودخانه Dvina را در اختيار داشتند. اين منطقه با فرمي به شكل يك برآمدگي خيلي بزرگ به وسعت 250 مايل به سمت شرق بود كه Orsha و Mogilev و سواحل شرقي رودخانه Dnepr را شامل ميشد.
روسها براي انجام يك عمليات آفندي بزرگ در تابستان ، چهار جبهه را در نظر گرفته بودند تا بتوانند اين برآمدگي را كاهش داده و قرارگاه مركزي ارتش آلمان را نابود سازند.
چهار جبهه عبارت بودند ، از شمال به جنوب جبهه اول در بالتيك Baltic ، و جبهات دوم ، سوم و چهارم در روسيه سفيد (Belorussian ) .
جبهه اول بايد از ارتش ششم احتياط و ارتش چهل و سوم براي مشاركت در حمله به منطقه Vitebsk استفاده ميكرد و درعين حال جناح باز شمالي را هم پوشش ميداد. اين جبهه مي بايست از يك گروه مكانيزه و سواره نظام هم بهره ميبرد كه شامل نيروهاي احتياط لشگر سوم مكانيزه و نيروهاي احتياط لشگر سوم سواره نظام بود .
جبهه سوم در مرزهاي روسيه سفيد در قطاع Orsha و Mogilev ، لشگر يازدهم احتياط بايد حمله اي از شمال به شرق به موازات بزرگراه موجود و خط آهن منتهي به Orsha با حمايت نيروهاي لشگر دوم تانك احتياط انجام ميداد . سپاه 31 هم بايد حملاتي را در جنوب منطقه عملياتي لشگر يازدهم انجام ميداد. در منطقه Vitebsk هم سپاه پنجم و سي و نهم بايستي به جنوب آن منطقه حمله ميكردند.
در جبهه دوم روسيه سفيد ، با استفاده از ارتش چهل و نهم كه با حمايت تيپ 22 احتياط تانك صورت ميگرفت ، حمله اي مستقيم به جنوب Mogilev انجام مي شد.
در جنوب و در جبهه اول روسيه سفيد ، بايد حمله به سمت Rogachev با استفاده از سپاه سوم صورت ميگرفت. سپاه 65 هم با حمايت نيروهاي لشگر يكم احتياط تانك و لشگر 28 بايد حمله اي به Bobruisk انجام ميداد. دراين جبهه هم از نيروهاي مكانيزه لشگر يكم و لشگر چهارم سواره نظام احتياط براي پوشش جناح جنوبي استفاده ميشد . سپاه پنجم تانك هم به عنوان احتياط در نظر گرفته شده بود تا در صورت نياز،هرگونه رخنه يا شكاف ايجاد شده در خطوط دفاعي را پوشش دهد.
دراين حالت نيروهاي قرارگاه مركزي ارتش آلمان با تمام توان زرهي خود با آنها درگير ميشدند . اين نيروها به آن منطقه آمده بودند تا بتوانند نيروهاي قرارگاه مركزي در شمال اوكراين را تقويت كنند. اينجا همان محلي بود كه هيتلر و اكثريت قريب باتفاق ژنرالهايش معتقد بودند فشار اصلي روسها در حمله تابستانه از آن نقطه خواهد بود.
نيروهاي آلماني موجود مستقر در آن برآمدگي از شمال به جنوب شامل سپاه سوم تانك مستقر در Vitebsk ، سپاه چهارم مستقر در Mogilevو سپاه نهم مستقر در Bobruisk بود. هيتلر فرمان داده بود تا نيروهاي آلماني در يك خط ثابت دفاع كنند ، در حاليكه استحكامات متعددي ( يا بقول آلمانها fester platz ) در مناطق مشخص شده اي را هم در اختيار دارند كه آنها هم به مراكزمهم ارتباطي مرتبط ميشوند. اين مراكز عبارت بودند از : Slutsk ، Bobruisk ، Orsha ، Polotsk و Mogilev . هر fester platz، در واقع يك خط دفاعي در خط مقدم هر لشگر بود ، باستثناي Mogilev كه داراي سه خط دفاعي fester platz بوده است. توجه قرارگاه مركزي نيروها به دفاع متمركز بود و علاوه بر اين ، موانعي هم براي جلوگيري از پيشروي گسترده نيروهاي زرهي احداث شده بود. مهمترين ويژگي طبيعي منطقه ، وجود رودخانه هاي متعدد در آن منطقه بود كه اغلب از شمال به جنوب جريان و Dnepr ، Drut ، Berezina ، Dvina غربي ، Svisloch ، Ptich و Neman نام داشتند. هر كدام از اين رودخانه به صورت بالقوه يك مانع طبيعي محسوب ميشدند كه متاسفانه مدافعين آلماني در مورد آنها دچار توهم شدند . به نظر آلمانها ، اين رودخانه ها از پس از باتلاقهاي موجود درمنطقه در درجه دوم اهميت قرار داشت. اين باتلاقها هرگونه تحرك در مناطق بياباني و دورافتاده را محدود ميساخت و جاده هاي اصلي ، خطوط آهن و شهرها را مهمتراز هر زمان مينمود.

 عمليات پارتيزاني   باگراتيون با آغاز گسترده ترين و هماهنگ ترين سلسله عمليات پارتيزاني كه تا آن موقع در جبهه شرق انجام شده بود صورت ميگرفت. در شب نوزدهم ژوئن ، نيروهاي پارتيزاني روسيه سفيد با انجام عمليات هماهنگ خرابكارانه عليه خطوط ريلي ، جاده ها ، مراكز مخابراتي و پلها باعث قطع ارتباط مخابراتي و انتقال تجهيزات و نيروهاي كمكي شدند. آنها در منطقه انجام عمليات بزرگي را انجام دادند كه 9600 مورد تخريب خطوط ريلي و حمله به روستاهاي تحت كنترل آلمانها و انبارهاي تداركاتي را دربر مي گرفت. آنها با فرا رسيدن شب ، 892 مورد تخريب ريلي دقيق در خطوط آهن Minsk-Orsha و Mogilev-Vitebsk انجام دادند كه اين خطوط را براي چند روز كاملا فلج ساختند. پارتيزان ها علاوه بر انجام عمليات متمركز خرابكاري ، با يگانهاي رزمي هم همكاري نزديكي داشتند. آنها در چند مورد ، در جبهه جنگ در كنار نيروهاي ارتش روسيه و تحت فرمان آنها با اشغالگران مي جنگيدند.

  Vitebsk 
 [External Link Removed for Guests] 
ارتش سرخ قصد داشت حمله را در چند مرحله آغاز كند تا اهداف واقعي آنها براي دشمن روشن نشود. مرحله اول عمليات توسط پارتيزانهاي روسيه سفيد در شبهاي 19 و 20 ژوئن انجام پذيرفت. مرحله دوم عمليات در 22 ژوئن انجام شد . اين تاريخ مستقيما توسط استالين و به يادبود سومين سال حمله آلمان به روسيه و با هدف برانگيختن روحيه و احساسات ملي سربازان روس تعيين شده بود. در اين مرحله عناصري از سپاه يكم بالتيك و سپاه سوم روسيه سفيد به مواضع سپاه سوم تانك آلمان بين Polotsk و Orsha حمله كردند.
در يك توالي سريع ، كه 16 دقيقه بطول انجاميد ، ارتش ششم احتياط و ارتش 43 به شمال غرب منطقه Vitebsk حمله كردند. در طول روز ، نيروهاي سپاه نهم مستقر در جناح چپ سپاه سوم تانك از منطقه Sirotino به عرض 9 مايل ، پنج مايل به عقب رانده شدند . آلمانها تلاش كردند تا منطقه از دست رفته را با ورود نيروهاي لشگر 24 پياده نظام و حملات يك تيپ توپخانه بازپس بگيرند تا محدوده در خطر افتاده Obel را بتوانند تامين كنند. از آنسو در شرق ، نيروهاي لشگر 53 توانسته بودند نخستين دور حملات روسها را دفع كنند.
در شرق و جنوب منطقه Vitebsk ، ارتشهاي سي و نهم و پنجم متعلق به جبهه سوم روسيه سفيد ، حمله خود به سپاه 23 آلمان آغاز كردند. در پاين روز ، لشگر پنجم پيشروي خوبي داشت و لشگرهاي 299 و 197 پياده نظام (آلمان) كه مورد هجوم واقع شده بودند خسارات سنگيني را متحمل شدند.

 [External Link Removed for Guests]
تانكهاي روس در حال ورود به  
در روز 23 ژوئن ، در غرب Vitebsk نيروهاي ارتش نهم فرمان عقب نشيني به جنوب و تصرف ساحل رودخانه Dvina را دريافت نمود. در ميانه روز 24 ژوئن ، يگانهاي مقدم لشگر ششم احتياط روس با فشار توانستند از رودخانه عبور كنند. لشگر 246 پياده آلمان بيهوده تلاش كرد تا با يك ضد حمله به سرپل روسها ، راه فراري براي نيروهاي آلماني مدافع Vitebsk ايجاد كند. اين حمله توسط نيروهاي روس و با حمايت گسترده نيروي هوائي ارتش سرخ با شكست مواجه شد.

 [External Link Removed for Guests]
سربازان روس در حال نزديك شدن به Vitebsk از راه باتلاق هاي اطراف  
در اواسط روز بيست و پنجم Vitebsk به محاصره كامل لشگر 206 پياده نظام درآمد. برغم درخواست هاي مكرر نيروهاي محاصره شده براي شكست محاصره و خروج از شهر ، هيتلر به نيروهاي مستقر در شهر دستور داد تا سرجاي خود بمانند و شهر را حفظ كنند. سرانجام فرمانده سپاه 53 ، ژنرال گلويتزر Gollwitzer با مسئوليت خودش فرمان شكست محاصره و تخليه شهر را صادر كرد. در صبح روز بيست و هفتم ، نيروها ، شهر را ترك و تلاشهاي خود براي شكست حلقه محاصره به سمت جنوب را آغاز كردند. اين نيروها منطقه اي به وسعت 12 مايل در جنوب غرب شهر را تحت فشار قرار دادند . جائي كه مجددا به محاصره درآمد.
سرعت پيشروي روسها كه با گسترش وسعت آن ، عرصه را بر نيروهاي آلماني تنگ كرده و آنها را بلحاظ مهمات ، سوخت و ملزومات در مضيقه قرار داده بود سبب شد تا اكثر نيروهاي باقيمانده از سپاه پنجاه و سوم آلمان شامل عناصري از لشگر چهارم و ششم زميني لوفت وافه و لشگر 246 پياده نظام كشته يا اسير شوند. در همان حال ، پيشروي سريع روسها به منطقه Lepel رسيده و شكاف گسترده اي ميان سپاه سوم تانك در شمال و ارتش چهارم در جنوب ايجاد كرده بود.

 [External Link Removed for Guests]
يك توپ 50 ميليمتري ضد تانك آلماني در حال دفاع در خيابانهاي شهر  
 به سوي Berezina 
در 23 ژوئن ، جناح چپ جبهه سوم روسيه سفيد حركت به سمت سپاه چهارم آلمان را آغاز كرد. نيروهاي سپاه 11 احتياط به سمت مواضع مستحكم لشگر 78 پياده و لشگر 25 زرهي آلمان يورش بردند اما در جناح راست خود موفقتر نشان دادند. فرمانده اين لشگر ، ژنرال گاليتسكي Galitsky براي آنكه در اين جناح بتواند موفقيت نهائي را كسب كند ، لشگرها را جابجا نمود. در 24 ژوئن دو لشگر دوم و 24 احتياط زرهي بدرون شكاف ايجاد شده در جناح راست نفوذ كردند . در غروب 24 ژوئن يگانهائي از ارتش چهارم آلمان ، در عملياتي در شرق Orsha ، بدرون خط دفاعي موسوم به Tiger ، حد فاصل Bogushevsk و Orekhovsk عقب رانده شدند . در همان روز جناح شمالي ارتش چهارم نيز به مواضع حاشيه رودخانه Dnepr عقب نشست.
در روز 26 ژوئن نيروهاي لشگر دوم احتياط تانك بزرگراه Vitebsk-Orsha را قطع كردند و با گردش به سمت جنوب ، جاده Orsha-Minsk را هم بريدند. همان شب نيروهاي لشگر 11 و 31 با پشتيباني تيپ 25 زرهي احتياط ، Orsha و راه آهن مهم آن را تصرف كردند ولي فرداي آن روزارتش پنجم تانك روسيه از مواضعش به عقب رانده شد اما توانست با يك ضد حمله مجددا مواضع قبلي را بدست آورده و اينبار مستقيما به سمت Borisov و رودخانه Berezina پيشروي كند.

 Mogilev 
 [External Link Removed for Guests] 
اين منطقه در صبح روز 23 ژوئن شاهد آتشباري شديد توپخانه با حمايت هوائي جنگنده هاي ارتش سرخ بود كه مقدمه انجام حملات از جبهه دوم و سوم روسيه سفيد بر عليه مواضع ارتش چهارم آلمان در منطقه Mogilev بود. در روز 26 ژوئن يك شكاف توسط يگانهاي ارتش چهل و نهم ايجاد و با عبور از رودخانه Dnepr در شمال Mogilev ، جناح شمالي لشگر دوازدهم پياده آلمان در شرق اين شهر به خطر افتاد. در روز بيست و هفتم لشگرهاي 238 و 139 پياده نظام روس توانستند سرپلي را بر روي رودخانه Dnepr در منطقه Lupolovo ايجاد كنند. همان شب آنها با درهم شكستن خطوط دفاعي و با حمايت لشگر 330 پياده توانستند شهر Mogilev را تصرف كنند.
در روز 28 ژوئن ، يگانهاي درهم شكسته ارتش چهارم آلمان ، اقدام به عقب نشيني به سمت غرب و استقرار در مواضع دفاعي جديد پشت رودخانه Drut نمودند. بلافاصله عمليات كنترل و فرماندهي نيروهاي روس آغاز شد و آنها توانستند از جناح چپ به پشت نيروهاي آلماني رخنه كنند . در جنوب نيروهاي لشگر دوم تانك احتياط با نفوذ به خطوط دفاعي آلمان اقدام به پيشروي به سمت Borisov نمودند . پيشروي به سمت غرب اكنون با كندي صورت ميگرفت چرا كه راه ها مملو از اسراي آلماني و ساكنين مناطق عملياتي بود كه تردد در جاده ها را مختل ميكردند. ستون هاي در حال عقب نشيني آلمان هم به صورت پي درپي هدف حملات خرابكارانه پارتيزانها يا زير رگبار مسلسل هواپيماهاي روسي كه اكنون آسمان را در اختيار داشتند قرار ميگرفت . در پايان روز به باقيمانده نيروهاي آلماني هم دستورات جديدي مبني بر عقب نشيني با حداكثر سرعت به سمت جاده Berezina ابلاغ شد.
در جريان روز 29 ژوئن ، نيروهاي لشگر 12 پيشروي آرامي را به سمت نقطه Brodets آغاز كردند در حاليكه به صورت ناگهاني با لشگرهاي 39 تانك و ششم پياده ارتش آلمان كه در حال عقب نشيني از مواضعشان در حاشيه رودخانه Drut بودند مواجه شدند. اين دو لشگر آلماني قصد عبور به سمت Shukovets در شمال منطقه را داشتند. در واقع گذرگاه Berezino هنوز باز بود اما خيلي سريع هدف فشار يگانهاي لشگر دوم احتياط تانك روسها قرار گرفت.
در 30 ژوئن سرپل Borisov شكسته شد و امكان عقب نشيني نيروهاي ارتش چهارم آلمان محدودتر شد. در روز بعد نيروهاي روس توانستند با محاصره تدريجي بقاياي نيروهاي آلماني يك حلقه محاصره كامل را در منطقه Pekalin واقع در شرق شهر Minsk( مركز روسيه سفيد) تشكيل دهند. در اين شرايط ، نيروهاي آلماني زيادي سعي ميكردند تا با استفاده از گذرگاه هاي معدود باقيمانده كه هنوز بسته نشده بودند از Berezina عقب نشيني كنند. در حاليكه از لحاظ مهمات ، سوخت و آذوقه در تنگنا بودند.

 Bobruysk 
 [External Link Removed for Guests] 
حمله نيروهاي روس به مواضع ارتش نهم آلمان تا روز 24 ژوئن صورت نگرفت. همچون گذشته ، اين عمليات با آتشباري گسترده توپخانه و بمباران سنگين هوائي ارتش سرخ آغاز شد. سپاه سوم روس پيشروي قابل ملاحظه اي را در شمال شرق شهر Bobruysk آغاز و حدود 7 مايل مابين ارتش چهارم و هفتم آلمان به جلو رفت. اين نفوذ با ضد حمله لشگر 20 تانك آلمان متوقف شد . در جنوب اين منطقه هم ارتش 48 روس پيشروي كمي داشت اما اين نيروهاي سپاه شصت و پنجم ژنرال Batov بود كه توانست با بيشترين پيشروي ، پنج مايل در ميان خطوط 18 مايلي آلمانها نفوذ كند. به لشگر 20 زرهي آلمان ماموريت داده شده تا از ضد حمله خود برعليه سپاه سوم روس دست برداشته و با حركت به سمت جنوب به داد موقعيت خطرناك اين منطقه برسد. اين منطقه توسط يگانهايي از لشگر يكم احتياط روسها كه در حال حركت به سوي غرب و به سمت شهر Bobruysk بود مورد حمله واقع شده و روسها عناصري از لشگر 34 پياده نظام آلمان را دقيقا روبروي Berezina به دام انداخته بودند. اما با وجود بيشترين تلاشهاي لشگر 20 زرهي آلمان ، به صورت شتابزده اي به نيروهاي لشگر يكم تانك روس دستور داده شد تا جلوي پيشروي لشگر آلماني را سد كند.
در روز 27 ژوئن ، يگانهاي لشگر يكم تانك احتياط به يگانهاي لشگر نهم تانك در شمال شهر Bobruysk ملحق شدند. در روز بيست و هشتم نيروهاي آلماني مستقر در شهر فرمان شكستن محاصره و عقب نشيني به سمت غرب را دريافت كردند. لشگر 12 تانك آلمان هم در حال رسيدن به منطقه بود تا نيروهايش بتوانند مواضعي را در امتداد رودخانه Svisloch بين منطقه Talka و Pogoreloje در اختيار بگيرند. در همانروز يگانهائي از لشگر يكم تانك روس تلاش كردند تا از رودخانه Lapichi عبور نمايند اما به عقب رانده شدند.
در يكم جولاي يگانهاي لشگر 12 تانك آلمان توانستند در تلاش خود براي حركت به سمت Svisloch و به قصد بازكردن يك معبر جهت خروج نيروهاي محاصره شده در Bobruysk موفقيتي كسب كنند و نيروهاي مستقر در شهر را در وضعيت بسيار دلهره آوري از آنجا خارج ساخته و به خطوط امن دفاعي آلمان منتقل سازند . در همان حال نيروهاي لشگر يكم تانك در تلاش براي وارد ساختن فشار و نفوذ به Marina Gorka واقع در جنوب شرقي شهر Minsk بودند. به لشگر 12 تانك آلمان دستور داده شد تا به عقب باز گردد و مواضعي را جنوب شرقي شهر در اختيار بگيرد اما سرعت پيشروي روسها اوضاع را تغيير داد. نيروهاي سواره نظام لشگر يكم روس به رودخانه Niemen در منطقه Stolbtsy واقع در جنوب غرب شهر Minsk رسيد و پلهاي آنجا را تصرف نمود . لشگرآلماني توانست با همكاري لشگر چهارم و 28 تانك ضمن پيشروي به سمت غرب به اهداف خود براي بازپس گيري مناطق ازدست رفته دست يابد. اين لشگرها در سوم جولاي به آن مناطق رسيدند اما با سلسله حملاتي مواجه و برخي مناطق را از دست دادند. اين حملات روسها در صبح روز چهارم جولاي آغاز و با وجود كسب برخي موفقيتهاي مقدماتي ، خيلي زود متوقف شد. با توقف حملات روسها لشگر 12 تانك آلمان ماموريت يافت تا با عبوراز ساحل غربي Berezina ، از طريق يك پل موقت نظامي ، به سمت شمال و شهر Eremichi پيشروي كند. در پايان روز ششم جولاي ، باقيمانده نيروهاي لشگر 12 تانك آلمان ، از Berezina گذشت.

 [External Link Removed for Guests] 
  Borisov 
در 27 ژوئن ، لشگر پنجم تانك آلمان به منطقه Borisov واقع در شمال شرق Minsk رسيد. اين امر همزمان بود با فرامين جديد صادره فرماندهي ارتش آلمان مبني بر بازگشت به مواضع پدافندي واقع در حاشيه رودخانه Berezina . به لشگر پنجم تانك نيز دستور داده شد تا شكاف مابين دو سپاه چهارم و سوم (تانك) را كه با نفوذ سريع ارتش پنجم تانك روس ايجاد شده بود را پر نمايد. در بيست و نهم ژوئن ، تانكهاي ارتش 29 روسيه به مواضع لشگر پنجم تانك در شمال شرق Borisov يورش برد. اواخر همانروز نيروهاي احتياط لشگر سوم مكانيزه نوار شمالي رودخانه Berezina را مورد تهديد قراردادند كه متقابلا يگانهائي از لشگر پنجم تانك آلمان براي مقابله با اين تهديد اقدام به انجام يك ضد حمله در شهر Logoysk نمودند. در جنوب شهر ، نيروهاي لشگر دوم تانك روس به رودخانه Berezina رسيده و از آن عبور كردند.
عبور از Borisov سبب شد تا راه براي عقب نشيني نيروهاي ارتش چهارم آنقدر باقي بماند تا آنها بتوانند با تمام تجهيزاتشان به سمت Berezina عقب نشيني كنند. سرانجام در 30 ژوئن و با وخيمتر شدن اوضاع ، مهندسين آلماني پلهاي رودخانه Berezina را منهدم كردند. در دوم جولاي با به خطر افتادن مركز مهم مخابراتي آلمان در شهر Molodechnoتوسط نيروهاي لشگر پنجم تانك روسيه ، به لشگر پنجم تانك آلمان ماموريت داده شد تا براي تامين شهر در شمال غرب آن مستقر شود .

 Minsk 
 [External Link Removed for Guests] 
در دوم جولاي نبردهاي خونين در اطراف Krasnoe و Radoshkovichi واقع در شمال غرب و Logoysk در شما ل شرق شهر Minsk بالا گرفت. يگانهاي لشگر پنجم تانك آلمان فشار آوردند و تلاش كردند تا خطراتي را كه در جناح شمالي Minsk وجود داشت مهار كنند. در همان شب هيتلر دستور عقب نشيني از مينسك را صادر و مقدمات تخليه شهر نيز آغاز گرديد. لشگر دوم تانك روسيه كه از شمال شرق اين شهر به سرعت در حال نزديك شدن بود منطقه Smolovichi را تصرف كرد. اين ارتش در فرداي همانروز به Minsk رسيد و برغم مقاومتهاي پراكنده آلمانها شهر را تصرف كرد . بعدا در همانروز واحدهاي سپاه يكم تانك هم از شمال شرق وارد شهرشدند . باقيمانده نيروهاي ارتش چهارم آلمان هم توسط يگانهاي 31 ، 33 ، سپاه 49 و 51 مورد تعقيب واقع و در منطقه Pekalin در شرق Minsk به محاصره درآمدند و با نااميدي اقدام به مقاومت كردند تا بتوانند سرعت پيشروي روسها را كم كنند.

 [External Link Removed for Guests] 
 ارتش چهارم محاصره را مي شكند 
با فرا رسيدن پنجم جولاي نيروهاي ارتش چهارم آلمان در شرق Minsk به محاصره كامل درآمده بودند. فرماندهان قرارگاه تصميم گرفتند تا كل نيروها را به دو بخش تقسيم كنند. يگانهاي ارتش 27 از سمت غرب و در همان حال نيروهاي ارتش 12 از شمال غرب اقدام به شكستن حلقه محاصره ميكردند. عمليات در نيمه شب و با حمله لشگر 25 زرهي آلمان به Dzerzhinsk واقع در غرب آغاز شد . اين لشگر بتدريج به گروه هاي كوچكتر تقسيم شد و آن بخش از نيروها كه توانستند از خط آهن Bobruisk-Minsk عبور كنند شهر Minsk را به سمت شمال دور زدند. سرانجام نيروها به واضع امن نيروهاي آلمان در Molodechno رسيدند. لشگر 57 پياده نظام آلمان كه پيشروي كندي داشت در صبح روز ششم جولاي به باقيمانده نيروهاي آلماني موسوم به لشگر Feldherrnhalle ملحق شد. دو لشگر تلاش كردند تا همان شب از جاده Cherven-Minsk عبور كنند اما لشگر Feldherrnhalle متفرق شد و بيشتر نفراتش باسارت درآمدند. لشگر 57 پياده نظام هم به واحدهاي كوچكتري تقسيم شد و بيشتر نفراتش نيز كشته يا اسير شدند. لشگرهاي 78 و 267 هم سرانجامي بهتر از آنها نداشتند. در تلاش براي شكست محاصره در مراحل اوليه كه با موفقيتهائي همراه بود ، اكثر نفرات آلمان كشته و يا اسير شدند. تعداد نفرات آلماني به محاصره افتاده حدود 105.000 نفر تخمين زده ميشد. بنا به نظر روسها ، تا روز 11 جولاي تعداد 45000 سرباز آلماني كشته و 57000 نفر هم اسير شدند.

 پيروزي هاي مهم پس از عمليات باگراتيون  
در روز سوم جولاي ، نيروهاي روسي مكانيزه / سواره نظام در جناح شمالي ، مناطق Molodechno و Smorgon را متصرف شدند. در هفتم جولاي نيروهاي سپاه 65 به همراه نيروهاي مكانيزه / سواره نظام مركز مهم مخابراتي در شهر Baronovichi را آزاد كردند. اين شهر از دو محور در شمال وشهر مورد هجوم واقع و در همان روز با تخليه نيروهاي آلماني به سمت Slonim به تصرف روسها درآمد. با آزادي شهر Minsk و به دام افتادن ارتش چهارم آلمان ، نيروهاي روسي براي سازماندهي مجدد و كسب آمادگي براي عمليات در مرزهاي روسيه سفيد ، دست به توقف عمليات زدند. به نيروهاي منطقه يكم بالتيك ماموريت داده شد تا نيروهاي آلماني در شمال روسيه سفيد را پاكسازي كند. اين نيروها بعدا به عمليات Kaunaa پيوسته و توانستند در اين عمليات كه از تاريخ 28 جولاي تا 28 آگوست به طول انجاميد به سمت ليتواني پيشروي نمايند. نيروهاي جبهه دوم روسيه سفيد هم درعمليات آزاد سازي Bialystok / Brest مشاركت كرده كه در اين عمليات هم بقاياي نيروهاي ارتش چهارم آلمان به سمت مرزهاي لهستان به عقب رانده شدند. جناح چپ نيروهاي بالتيك بين 17 تا 31 جولاي توانست با تصرف Lublin و Brest به سمت كرانه شرقي رودخانه Vistula در شهر ورشو پيشروي نمايد .

 نتيجه گيري 
روسها تلاش زيادي كردند تا زمان آغاز عمليات نيروها را آماده و منسجم و درعين حال قصد خود براي عمليات را نيز مخفي نگهدارند. طراحي عمليات هم در يك دايره بسته توسط ستاد كل فرماندهي نيروهاي ارتش سرخ (STAVKA) انجام پذيرفت و فرماندهان مستقر در خطوط عملياتي هم تا قبل از 31 ماه مه از آن اطلاعي نداشتند. جزئيات وظائف يگانهاي مختلف هم چند روز قبل از آغاز عمليات به آنها ابلاغ شد. نيروهاي مستقر در خطوط نبرد هم اقدام به ساخت استحكامات دفاعي كردند تا قصد آنها از هجوم مخفي بماند. حركت نيروها به سمت مناطق آغاز عمليات ، ساعاتي قبل از آن انجام و اين نقل و انتقال هم در شب و تحت مراقبت كامل صورت گرفت. آلمانها نتوانستند از انتقال و قصد نيروها براي انجام عمليات آگاه شوند . آنها تصور ميكردند كه لشگر كشي تابستاني روسها براي انجام عمليات از جبهه جنوب خواهد بود . به همين دليل به نحو خطرناكي اجازه دادند تا ارتش چهارم لشگرهاي تانكش را از منطقه اصلي عمليات تخليه كند. اين امر سبب شد تا نيروهاي روس در زمينه پياده نظام ، توپخانه ، زرهي و قدرت هوائي بر آلمانها تفوق داشته و آلمانها شانس كمي براي موفقيت داشته باشند.
هيتلر اصرار داشت تا دژهاي مستحكم دفاعي در خطوط ثابت و محدود عملياتي (fester platz ) ايجاد شود. اين امر سبب شد تا دفاع محدود شود و روسها به راحتي با دور زدن آنها ، تمام نيروهاي مستقر در آنجا را بدام اندازند. نيروهاي متحرك روس به سرعت جابجا ميشدند و اين امر شكستن خطوط محاصره براي نيروهاي آلماني و رسيدن به خطوط امن را ناممكن مي ساخت. برتري هوائي هم نقش قاطعي را در پبروزي عمليات يفا كرد. به دنبال پياده شدن متفقين در سواحل نورماندي ، اكثريت اسكادرانهاي لوفت وافه براي حمله به متفقين به جبهات غربي منتقل شد تا به نيروهاي زميني آلمان براي جلوگيري از پياده شدن متفقين كمك كنند. نيروي هوائي ارتش سرخ با برتري كامل هوائي در ميدان نبرد كمك بزرگي به شكست نيروهاي آلماني نمود و به طور مداوم آنها را در حال عقب نشيني هم مورد حمله قرار مي داد.
اين عمليات بي اندازه موفق بود . نه فقط از جهت آزادسازي مناطق تحت تصرف آلمانها ، بلكه به لحاظ موفقيت در نابودي كامل قرارگاه فرماندهي ارتش چهارم . از 34 لشگر آلماني مستقر در خاك روسيه ، تقريبا 28 لشگر به صورت كامل نابود يا توان عملياتي خود را از دست دادند. تقريبا 300 هزار سرباز آلماني كشته و يا اسير شدند و چنان شكاف عميقي در خطوط آلمانها ايجاد شد كه راه را براي فتح برلين بازكرد.
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: نبردهاي معروف جنگ جهاني دوم در جبهه شرق

پست توسط abdolmahdi »

[External Link Removed for Guests]

سلام عليكم

 نبرد Memel   : 5 اكتبر تا 22 اكتبر سال 1944( حمله اصلي )
28 ژانويه سال 1945 ( محاصره Memel )
منطقه نبرد : ليتواني / پروس شرقي
نتيجه : پيروزي ارتش سرخ

  Memel يا محاصره شهر Memel در پي عمليات هجومي ارتش سرخ به آن شهر در اواخر سال 1944 روي داد. اين حمله ، منجر به محاصره سه ماهه نيروهاي آلماني در شهر Memel و بندر و سرپل كوچك آن گرديد. ، سرانجام سرپل شهر ، در نتيجه حمله بعدي روسها به پروس شرقي در اوايل سال 1945 درهم شكسته شد.

مقدمه
عمليات هجومي ارتش سرخ در ماههاي ژوئن و آگوست سال 1944 موسوم به عمليات باگراتيون Bagration ، قرارگاه مركزي ارتش آلمان را در آستانه نابودي كامل قرار داد و آنها را از تمام خاك جمهوري بيلاروس و بخش عمده اي از ليتواني و لهستان به عقب راند. در طول ماههاي آگوست و سپتامبر اگر چه درهمان سال ، نيروهاي آلماني با انجام سلسله پاتك هائي موسوم به Doppelkopf و Casar توانستند پيشروي روسها را متوقف كرده و ارتباط ميان قرارگاه مركزي و شمالي نيروها را حفظ كنند اما ستاد فرماندهي ارتش سرخ نيروهاي ارتش يكم بالتيك را براي حمله به مواضع نيروهاي سپاه سوم تانك آلمان و سپس به منطقه Memel براي دو نيم كردن قرارگاه هاي شمال و جنوب آلمان آماده ميكرد.

طراحي عمليات
ژنرال روس ، Bagramyan ، قصد داشت تا حمله اصلي خود را در 19 كيلومتري غرب منطقه Šiauliai انجام دهد . او با متمركز كردن نيمي از نيروهاي خود را در اين منطقه و با استفاده از اصول اختفاء ، موفق شد تا نيروهاي آلماني را فريب داده و فرمانهان آلماني را متقاعد كند كه محور اصلي حمله او به سمت شهر Riga مركز ليتواني است.
آرايش نيروها

ارتش آلمان (Wehrmacht )


 [External Link Removed for Guests]   Erhard  
جناح شمالي سپاه سوم تانك به فرماندهي ژنرال Erhard Raus


 [External Link Removed for Guests]   Hans  
نيروهاي لشگر 27 به فرماندهي ژنرال Hans Gollnick


 [External Link Removed for Guests]   Sigfrid  
نيروهاي لشگر 40 تانك به فرماندهي ژنرال Sigfrid Henrici

ارتش سرخ


 [External Link Removed for Guests]
ژنرال باگراميان  
نيروهاي جبهه يكم بالتيك به فرماندهي ژنرال Hovhannes Bagramyan
ارتش پنجم تانك به فرماندهي ژنرال Vasily Volsky
ارتش سي و سوم به فرماندهي ژنرال Viacheslav Tsvetaev
ارتش چهل و سوم به فرماندهي ژنرال Afanasii Beloborodov
ارتش پنجاه و يكم به فرماندهي ژنرال Yakov Kreizer
نيروهاي ضربتي ارتش چهارم به فرماندهي ژنرال Petr Malyshev
ارتش ششم به فرماندهي ژنرال Ivan Chistyakov

آغاز حمله
در پنجم اكتبر ، ژنرال Bagramyan ، عمليات بر ضد نيروهاي ارتش سوم تانك ژنرال Raus را در منطقه اي به وسعت 60 مايل و با فشار براي نفوذ در صفوف نيروهاي ضعيف لشگر 551 نيروهاي مردمي آلمان آغاز كرد . خطوط دفاعي نيروهاي مردمي آلمان در همان روز اول درهم شكسته شد و نيروهاي روس توانستند 10 مايل پيشروي كنند . سپس باگراميان ارتش پنجم ژنرال Volsky را مامور تصرف ساحل شمالي شهر Memel نمود. در اين جبهه در هفتم اكتبر، شكست بزرگي بر نيروهاي ارتش سوم تانك آلمان وارد آمد و نيروهاي ارتش چهل و سوم ژنرال Beloborodov توانستند در جنوب شهر Memel پيشروي كنند. در عرض دو روز اين نيروها توانستند ساحل جنوبي شهر را تصرف كرده و نيروهاي ژنرال Volsky هم از شمال ، شهر را به محاصره خود درآورند.
در منطقه جنوب ، نيروهاي ژنرال چرنياخوفسكي Chernyakhovsky به سمت شهر Tilsit پيشروي كردند. با تصرف مقرهاي فرماندهي سپاه سوم تانك آلمان ، ژنرال Raus و افسران ستادش مجبور شدند تا از درون شهر Memel به نبرد بپردازند. با اين شرايط ، در نهم اكتبر ، ژنرال فرديناند شورنر Ferdinand Schoerner ، فرمانده قرارگاه نيروهاي آلماني مجاور ، متوجه شد كه بايد هر چه سريعتر حمله اي را ترتيب دهد تا در صورت تخليه نيروهاي مستقر در Riga بتواند شهر Memel را از محاصره نجات دهد . تصميم اجرائي براي اين حمله دير اتخاذ شد ، اما در اين ميان نيروي دريائي آلمان توانست بخش عمده اي از نيروهاي مستقر در Memel به همراه تعدادي از غير نظاميان را از طريق بندر شهر خارج سازد. نيروهاي لشگر 27 ژنرال Gollnick به تنهائي اقدام به ايجاد يك خط دفاعي در اطراف شهر نمود .
موفقيت در حمله انجام شده در بخش شمالي ، فرماندهي ارشد نيروهاي روس را تشويق نمود تا نيروهاي جبهه سوم روسيه سفيد را مامور تصرف منطقه عمومي پروس شرقي بنمايند . اين حمله كه با نام عمليات Gumbinnen شناخته ميشود با مقاومت شديد نيروهاي آلماني مواجه و در عرض چند روز متوقف شد.

محاصره
شكست نيروهاي روس در عمليات Gumbinnen به اين معني بود كه نيروهاي روس بايد نيروهاي آلماني در شهر Memel را همچنان در محاصره نگهدارند. نيروهاي آلماني كه عمدتا از يگانهاي لشگر Großdeutschland ، لشگر 58 پياده و لشگر هفتم تانك تشكيل شده بود ، از حمايت استحكامات دفاعي نيرومند موجود در شهر ، آتش توپخانه رزمناوها ( منجمله رزمناو Prinz Eugen ) در درياي بالتيك و ارتباط ضعيفي با باقيمانده پروس شرقي از طريق تالاب Curonian برخوردار بود.
محاصره و دفاع در تمام طول ماههاي نوامبر ، دسامبر و اكثر روزهاي ماه ژانويه ادامه يافت و در اين مدت غيرنظاميان باقيمانده در شهر و نظاميان مجروح از طريق دريا ( طي عمليات Hannibal ) تخليه شدند. همچنين نيروهاي لشگر Großdeutschland و لشگر هفتم تانك كه خسارات سنگيني ديده بودند با نيروهاي تازه نفس لشگر 57 پياده نظام كه از راه دريا آمده بود جايگزين شدند.


 [External Link Removed for Guests]   نقشه فوق شهر Memel را در شمالي ترين نقطه و به صورت كاملا جدا افتاده از منطقه نبردمشاهده مي كنيد. 
سقوط Memel
سرانجام شهر در 27 ژانويه سال 1945 تخليه شد. موفقيت روسها در عمليات پروس شرقي به سمت جنوب ، شهر Memel را در موقعيتي غيرقابل دفاع قرارداد و آلمانها تصميم گرفتند تا نيروها را از شهر به سمت Samland به عقب بكشند تا در آنجا به دفاع بپردازند. بنابراين نيروهاي لشگر 95 و 58 پياده نظام به سمت تالاب Curonian تخليه شدند. آخرين يگانهاي آلماني در 27 ژانويه 1945از شهر خارج و ساعتي بعد نيروهاي روس بندر را تصرف كردند. آلماني هاي تخليه نشده هم توسط روسها كشته شدند.

نتيجه گيري :
شهر Memel ، كه از سال 1923 تا 1939 بخشي از جمهوري ليتواني بوده و پس از اشغال به آلمان ضميمه شده بود ، مجددا به جمهوري ليتواني تحت كنترل روسيه بازگشت. در سال 1947 اين منطقه به صورت رسمي با عنواني ليتوانيائي به Klaipėda تغيير نام يافت . 
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
New Member
نمایه کاربر
پست: 13
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۶, ۴:۱۰ ب.ظ
محل اقامت: آلمان-ایلام-آبدانان
سپاس‌های ارسالی: 3 بار
سپاس‌های دریافتی: 11 بار

Re: نبردهاي معروف جنگ جهاني دوم در جبهه شرق..درود بر شما....

پست توسط romel »

abdolmahdi نوشته شده:[External Link Removed for Guests]

سلام عليكم

 نبرد Memel   : 5 اكتبر تا 22 اكتبر سال 1944( حمله اصلي )
28 ژانويه سال 1945 ( محاصره Memel )
منطقه نبرد : ليتواني / پروس شرقي
نتيجه : پيروزي ارتش سرخ

  Memel يا محاصره شهر Memel در پي عمليات هجومي ارتش سرخ به آن شهر در اواخر سال 1944 روي داد. اين حمله ، منجر به محاصره سه ماهه نيروهاي آلماني در شهر Memel و بندر و سرپل كوچك آن گرديد. ، سرانجام سرپل شهر ، در نتيجه حمله بعدي روسها به پروس شرقي در اوايل سال 1945 درهم شكسته شد.

مقدمه
عمليات هجومي ارتش سرخ در ماههاي ژوئن و آگوست سال 1944 موسوم به عمليات باگراتيون Bagration ، قرارگاه مركزي ارتش آلمان را در آستانه نابودي كامل قرار داد و آنها را از تمام خاك جمهوري بيلاروس و بخش عمده اي از ليتواني و لهستان به عقب راند. در طول ماههاي آگوست و سپتامبر اگر چه درهمان سال ، نيروهاي آلماني با انجام سلسله پاتك هائي موسوم به Doppelkopf و Casar توانستند پيشروي روسها را متوقف كرده و ارتباط ميان قرارگاه مركزي و شمالي نيروها را حفظ كنند اما ستاد فرماندهي ارتش سرخ نيروهاي ارتش يكم بالتيك را براي حمله به مواضع نيروهاي سپاه سوم تانك آلمان و سپس به منطقه Memel براي دو نيم كردن قرارگاه هاي شمال و جنوب آلمان آماده ميكرد.

طراحي عمليات
ژنرال روس ، Bagramyan ، قصد داشت تا حمله اصلي خود را در 19 كيلومتري غرب منطقه Šiauliai انجام دهد . او با متمركز كردن نيمي از نيروهاي خود را در اين منطقه و با استفاده از اصول اختفاء ، موفق شد تا نيروهاي آلماني را فريب داده و فرمانهان آلماني را متقاعد كند كه محور اصلي حمله او به سمت شهر Riga مركز ليتواني است.
آرايش نيروها

ارتش آلمان (Wehrmacht )


 [External Link Removed for Guests]   Erhard  
جناح شمالي سپاه سوم تانك به فرماندهي ژنرال Erhard Raus


 [External Link Removed for Guests]   Hans  
نيروهاي لشگر 27 به فرماندهي ژنرال Hans Gollnick


 [External Link Removed for Guests]   Sigfrid  
نيروهاي لشگر 40 تانك به فرماندهي ژنرال Sigfrid Henrici

ارتش سرخ


 [External Link Removed for Guests]
ژنرال باگراميان  
نيروهاي جبهه يكم بالتيك به فرماندهي ژنرال Hovhannes Bagramyan
ارتش پنجم تانك به فرماندهي ژنرال Vasily Volsky
ارتش سي و سوم به فرماندهي ژنرال Viacheslav Tsvetaev
ارتش چهل و سوم به فرماندهي ژنرال Afanasii Beloborodov
ارتش پنجاه و يكم به فرماندهي ژنرال Yakov Kreizer
نيروهاي ضربتي ارتش چهارم به فرماندهي ژنرال Petr Malyshev
ارتش ششم به فرماندهي ژنرال Ivan Chistyakov

آغاز حمله
در پنجم اكتبر ، ژنرال Bagramyan ، عمليات بر ضد نيروهاي ارتش سوم تانك ژنرال Raus را در منطقه اي به وسعت 60 مايل و با فشار براي نفوذ در صفوف نيروهاي ضعيف لشگر 551 نيروهاي مردمي آلمان آغاز كرد . خطوط دفاعي نيروهاي مردمي آلمان در همان روز اول درهم شكسته شد و نيروهاي روس توانستند 10 مايل پيشروي كنند . سپس باگراميان ارتش پنجم ژنرال Volsky را مامور تصرف ساحل شمالي شهر Memel نمود. در اين جبهه در هفتم اكتبر، شكست بزرگي بر نيروهاي ارتش سوم تانك آلمان وارد آمد و نيروهاي ارتش چهل و سوم ژنرال Beloborodov توانستند در جنوب شهر Memel پيشروي كنند. در عرض دو روز اين نيروها توانستند ساحل جنوبي شهر را تصرف كرده و نيروهاي ژنرال Volsky هم از شمال ، شهر را به محاصره خود درآورند.
در منطقه جنوب ، نيروهاي ژنرال چرنياخوفسكي Chernyakhovsky به سمت شهر Tilsit پيشروي كردند. با تصرف مقرهاي فرماندهي سپاه سوم تانك آلمان ، ژنرال Raus و افسران ستادش مجبور شدند تا از درون شهر Memel به نبرد بپردازند. با اين شرايط ، در نهم اكتبر ، ژنرال فرديناند شورنر Ferdinand Schoerner ، فرمانده قرارگاه نيروهاي آلماني مجاور ، متوجه شد كه بايد هر چه سريعتر حمله اي را ترتيب دهد تا در صورت تخليه نيروهاي مستقر در Riga بتواند شهر Memel را از محاصره نجات دهد . تصميم اجرائي براي اين حمله دير اتخاذ شد ، اما در اين ميان نيروي دريائي آلمان توانست بخش عمده اي از نيروهاي مستقر در Memel به همراه تعدادي از غير نظاميان را از طريق بندر شهر خارج سازد. نيروهاي لشگر 27 ژنرال Gollnick به تنهائي اقدام به ايجاد يك خط دفاعي در اطراف شهر نمود .
موفقيت در حمله انجام شده در بخش شمالي ، فرماندهي ارشد نيروهاي روس را تشويق نمود تا نيروهاي جبهه سوم روسيه سفيد را مامور تصرف منطقه عمومي پروس شرقي بنمايند . اين حمله كه با نام عمليات Gumbinnen شناخته ميشود با مقاومت شديد نيروهاي آلماني مواجه و در عرض چند روز متوقف شد.

محاصره
شكست نيروهاي روس در عمليات Gumbinnen به اين معني بود كه نيروهاي روس بايد نيروهاي آلماني در شهر Memel را همچنان در محاصره نگهدارند. نيروهاي آلماني كه عمدتا از يگانهاي لشگر Großdeutschland ، لشگر 58 پياده و لشگر هفتم تانك تشكيل شده بود ، از حمايت استحكامات دفاعي نيرومند موجود در شهر ، آتش توپخانه رزمناوها ( منجمله رزمناو Prinz Eugen ) در درياي بالتيك و ارتباط ضعيفي با باقيمانده پروس شرقي از طريق تالاب Curonian برخوردار بود.
محاصره و دفاع در تمام طول ماههاي نوامبر ، دسامبر و اكثر روزهاي ماه ژانويه ادامه يافت و در اين مدت غيرنظاميان باقيمانده در شهر و نظاميان مجروح از طريق دريا ( طي عمليات Hannibal ) تخليه شدند. همچنين نيروهاي لشگر Großdeutschland و لشگر هفتم تانك كه خسارات سنگيني ديده بودند با نيروهاي تازه نفس لشگر 57 پياده نظام كه از راه دريا آمده بود جايگزين شدند.


 [External Link Removed for Guests]   نقشه فوق شهر Memel را در شمالي ترين نقطه و به صورت كاملا جدا افتاده از منطقه نبردمشاهده مي كنيد. 
سقوط Memel
سرانجام شهر در 27 ژانويه سال 1945 تخليه شد. موفقيت روسها در عمليات پروس شرقي به سمت جنوب ، شهر Memel را در موقعيتي غيرقابل دفاع قرارداد و آلمانها تصميم گرفتند تا نيروها را از شهر به سمت Samland به عقب بكشند تا در آنجا به دفاع بپردازند. بنابراين نيروهاي لشگر 95 و 58 پياده نظام به سمت تالاب Curonian تخليه شدند. آخرين يگانهاي آلماني در 27 ژانويه 1945از شهر خارج و ساعتي بعد نيروهاي روس بندر را تصرف كردند. آلماني هاي تخليه نشده هم توسط روسها كشته شدند.

نتيجه گيري :
شهر Memel ، كه از سال 1923 تا 1939 بخشي از جمهوري ليتواني بوده و پس از اشغال به آلمان ضميمه شده بود ، مجددا به جمهوري ليتواني تحت كنترل روسيه بازگشت. در سال 1947 اين منطقه به صورت رسمي با عنواني ليتوانيائي به Klaipėda تغيير نام يافت . 
New Member
نمایه کاربر
پست: 13
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۶, ۴:۱۰ ب.ظ
محل اقامت: آلمان-ایلام-آبدانان
سپاس‌های ارسالی: 3 بار
سپاس‌های دریافتی: 11 بار

Re: نبردهاي معروف جنگ جهاني دوم در جبهه شرق..درود بر شما....

پست توسط romel »

romel نوشته شده:
abdolmahdi نوشته شده:درود بر شما تصویر[External Link Removed for Guests]

سلام عليكم

 نبرد Memel   : 5 اكتبر تا 22 اكتبر سال 1944( حمله اصلي )
28 ژانويه سال 1945 ( محاصره Memel )
منطقه نبرد : ليتواني / پروس شرقي
نتيجه : پيروزي ارتش سرخ

  Memel يا محاصره شهر Memel در پي عمليات هجومي ارتش سرخ به آن شهر در اواخر سال 1944 روي داد. اين حمله ، منجر به محاصره سه ماهه نيروهاي آلماني در شهر Memel و بندر و سرپل كوچك آن گرديد. ، سرانجام سرپل شهر ، در نتيجه حمله بعدي روسها به پروس شرقي در اوايل سال 1945 درهم شكسته شد.

مقدمه
عمليات هجومي ارتش سرخ در ماههاي ژوئن و آگوست سال 1944 موسوم به عمليات باگراتيون Bagration ، قرارگاه مركزي ارتش آلمان را در آستانه نابودي كامل قرار داد و آنها را از تمام خاك جمهوري بيلاروس و بخش عمده اي از ليتواني و لهستان به عقب راند. در طول ماههاي آگوست و سپتامبر اگر چه درهمان سال ، نيروهاي آلماني با انجام سلسله پاتك هائي موسوم به Doppelkopf و Casar توانستند پيشروي روسها را متوقف كرده و ارتباط ميان قرارگاه مركزي و شمالي نيروها را حفظ كنند اما ستاد فرماندهي ارتش سرخ نيروهاي ارتش يكم بالتيك را براي حمله به مواضع نيروهاي سپاه سوم تانك آلمان و سپس به منطقه Memel براي دو نيم كردن قرارگاه هاي شمال و جنوب آلمان آماده ميكرد.

طراحي عمليات
ژنرال روس ، Bagramyan ، قصد داشت تا حمله اصلي خود را در 19 كيلومتري غرب منطقه Šiauliai انجام دهد . او با متمركز كردن نيمي از نيروهاي خود را در اين منطقه و با استفاده از اصول اختفاء ، موفق شد تا نيروهاي آلماني را فريب داده و فرمانهان آلماني را متقاعد كند كه محور اصلي حمله او به سمت شهر Riga مركز ليتواني است.
آرايش نيروها

ارتش آلمان (Wehrmacht )


 [External Link Removed for Guests]   Erhard  
جناح شمالي سپاه سوم تانك به فرماندهي ژنرال Erhard Raus


 [External Link Removed for Guests]   Hans  
نيروهاي لشگر 27 به فرماندهي ژنرال Hans Gollnick


 [External Link Removed for Guests]   Sigfrid  
نيروهاي لشگر 40 تانك به فرماندهي ژنرال Sigfrid Henrici

ارتش سرخ


 [External Link Removed for Guests]
ژنرال باگراميان  
نيروهاي جبهه يكم بالتيك به فرماندهي ژنرال Hovhannes Bagramyan
ارتش پنجم تانك به فرماندهي ژنرال Vasily Volsky
ارتش سي و سوم به فرماندهي ژنرال Viacheslav Tsvetaev
ارتش چهل و سوم به فرماندهي ژنرال Afanasii Beloborodov
ارتش پنجاه و يكم به فرماندهي ژنرال Yakov Kreizer
نيروهاي ضربتي ارتش چهارم به فرماندهي ژنرال Petr Malyshev
ارتش ششم به فرماندهي ژنرال Ivan Chistyakov

آغاز حمله
در پنجم اكتبر ، ژنرال Bagramyan ، عمليات بر ضد نيروهاي ارتش سوم تانك ژنرال Raus را در منطقه اي به وسعت 60 مايل و با فشار براي نفوذ در صفوف نيروهاي ضعيف لشگر 551 نيروهاي مردمي آلمان آغاز كرد . خطوط دفاعي نيروهاي مردمي آلمان در همان روز اول درهم شكسته شد و نيروهاي روس توانستند 10 مايل پيشروي كنند . سپس باگراميان ارتش پنجم ژنرال Volsky را مامور تصرف ساحل شمالي شهر Memel نمود. در اين جبهه در هفتم اكتبر، شكست بزرگي بر نيروهاي ارتش سوم تانك آلمان وارد آمد و نيروهاي ارتش چهل و سوم ژنرال Beloborodov توانستند در جنوب شهر Memel پيشروي كنند. در عرض دو روز اين نيروها توانستند ساحل جنوبي شهر را تصرف كرده و نيروهاي ژنرال Volsky هم از شمال ، شهر را به محاصره خود درآورند.
در منطقه جنوب ، نيروهاي ژنرال چرنياخوفسكي Chernyakhovsky به سمت شهر Tilsit پيشروي كردند. با تصرف مقرهاي فرماندهي سپاه سوم تانك آلمان ، ژنرال Raus و افسران ستادش مجبور شدند تا از درون شهر Memel به نبرد بپردازند. با اين شرايط ، در نهم اكتبر ، ژنرال فرديناند شورنر Ferdinand Schoerner ، فرمانده قرارگاه نيروهاي آلماني مجاور ، متوجه شد كه بايد هر چه سريعتر حمله اي را ترتيب دهد تا در صورت تخليه نيروهاي مستقر در Riga بتواند شهر Memel را از محاصره نجات دهد . تصميم اجرائي براي اين حمله دير اتخاذ شد ، اما در اين ميان نيروي دريائي آلمان توانست بخش عمده اي از نيروهاي مستقر در Memel به همراه تعدادي از غير نظاميان را از طريق بندر شهر خارج سازد. نيروهاي لشگر 27 ژنرال Gollnick به تنهائي اقدام به ايجاد يك خط دفاعي در اطراف شهر نمود .
موفقيت در حمله انجام شده در بخش شمالي ، فرماندهي ارشد نيروهاي روس را تشويق نمود تا نيروهاي جبهه سوم روسيه سفيد را مامور تصرف منطقه عمومي پروس شرقي بنمايند . اين حمله كه با نام عمليات Gumbinnen شناخته ميشود با مقاومت شديد نيروهاي آلماني مواجه و در عرض چند روز متوقف شد.

محاصره
شكست نيروهاي روس در عمليات Gumbinnen به اين معني بود كه نيروهاي روس بايد نيروهاي آلماني در شهر Memel را همچنان در محاصره نگهدارند. نيروهاي آلماني كه عمدتا از يگانهاي لشگر Großdeutschland ، لشگر 58 پياده و لشگر هفتم تانك تشكيل شده بود ، از حمايت استحكامات دفاعي نيرومند موجود در شهر ، آتش توپخانه رزمناوها ( منجمله رزمناو Prinz Eugen ) در درياي بالتيك و ارتباط ضعيفي با باقيمانده پروس شرقي از طريق تالاب Curonian برخوردار بود.
محاصره و دفاع در تمام طول ماههاي نوامبر ، دسامبر و اكثر روزهاي ماه ژانويه ادامه يافت و در اين مدت غيرنظاميان باقيمانده در شهر و نظاميان مجروح از طريق دريا ( طي عمليات Hannibal ) تخليه شدند. همچنين نيروهاي لشگر Großdeutschland و لشگر هفتم تانك كه خسارات سنگيني ديده بودند با نيروهاي تازه نفس لشگر 57 پياده نظام كه از راه دريا آمده بود جايگزين شدند.


 [External Link Removed for Guests]   نقشه فوق شهر Memel را در شمالي ترين نقطه و به صورت كاملا جدا افتاده از منطقه نبردمشاهده مي كنيد. 
سقوط Memel
سرانجام شهر در 27 ژانويه سال 1945 تخليه شد. موفقيت روسها در عمليات پروس شرقي به سمت جنوب ، شهر Memel را در موقعيتي غيرقابل دفاع قرارداد و آلمانها تصميم گرفتند تا نيروها را از شهر به سمت Samland به عقب بكشند تا در آنجا به دفاع بپردازند. بنابراين نيروهاي لشگر 95 و 58 پياده نظام به سمت تالاب Curonian تخليه شدند. آخرين يگانهاي آلماني در 27 ژانويه 1945از شهر خارج و ساعتي بعد نيروهاي روس بندر را تصرف كردند. آلماني هاي تخليه نشده هم توسط روسها كشته شدند.

نتيجه گيري :
شهر Memel ، كه از سال 1923 تا 1939 بخشي از جمهوري ليتواني بوده و پس از اشغال به آلمان ضميمه شده بود ، مجددا به جمهوري ليتواني تحت كنترل روسيه بازگشت. در سال 1947 اين منطقه به صورت رسمي با عنواني ليتوانيائي به Klaipėda تغيير نام يافت . 
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: نبردهاي معروف جنگ جهاني دوم در جبهه شرق

پست توسط abdolmahdi »

 [External Link Removed for Guests] 
با سلام

 عمليات گامبينن Gumbinnen  
  عمليات كه با نام Goldap Operation نيز شناخته ميشود ، نام عمليات هجومي ارتش سرخ در منطقه پروس شرقي است كه در اواخر سال 1944 صورت گرفت و در آن نيروهاي ارتش سوم روسيه سفيد تلاش كردند تا به درون مرزهاي پروس شرقي نفوذ كنند.
اين عمليات با مقاومت شديد ارتش آلمان (Wehrmacht) ، شكست خورد . در پي اين مقاومت و شكست ارتش سرخ در عمليات ، كشتاري توسط نيروهاي ارتش يازدهم روسيه از ساكنين منطقه انجام شد كه از آن با عنوان قتل عام نمرزدورف (Nemmersdorf massacre ) ياد ميشود.  
برنامه ريزي عمليات
  ريزي براي اين عمليات پس از موفقيت ارتش سرخ در هجوم به منطقه Memel در شمال صورت گرفت. در اين عمليات ، نيروهاي ارتش يكم بالتيك و ارتش سوم روسيه سفيد موفق شدند تا ارتش سوم تانك آلمان را به سوي مرزهاي پروس شرقي عقب رانده و با محاصره شهر Memel خود را به سواحل باتلاق Curonian در كنار درياي بالتيك برسانند. ستاد كل فرماندهي ارتش سرخ به ژنرال چرخانوفسكي اجازه داد تا با حمله به محور Gumbinnen - Insterburg - Königsberg در عمق مرزهاي پروس شرقي به سلسله موفقيتهايش ادامه دهد .
طرح ژنرال چرخانوفسكي اين بود تا با استفاده از نيروهاي ارتش پنجم و يازدهم خطوط دفاعي آلمان را بشكند و همزمان نيروهاي ارتش سي و يكم و سي و نهم در دو جناح نيروهاي اصلي پيشروي كنند.
در جبهه مقابل ، نيروهاي ارتش سوم تانك و ارتش چهارم پياده نظام آلمان از مواضع و استحكامات قابل توجهي بهره برده و به شدت نيز تقويت شده بودند.  
آرايش نيروهاي طرفين

ارتش آلمان – Wehrmacht

[External Link Removed for Guests]
  مركزي به فرماندهي Georg-Hans Reinhardt ( تصوير فوق ، نفر دوم از چپ و در كنار او Walter Kruger در جبهه روسيه ديده ميشود )

[External Link Removed for Guests]
A : جناح جنوبي ( ارتش سوم تانك) به فرماندهي ژنرال Erhard Raus ( تصوير فوق )

[External Link Removed for Guests]
a-1 : ارتش چهلم تانك به فرماندهي ژنرال Sigfrid Henrici ( تصوير فوق )
a-2 : ارتش نهم به فرماندهي ژنرال Rolf Wuthmann

[External Link Removed for Guests]
B : جناح شمالي ( ارتش چهارم ) به فرماندهي ژنرال Friedrich Hoßbach ( تصوير فوق )

[External Link Removed for Guests]
b-1 : ارتش بيست و هفتم به فرماندهي ژنرال Maximilian Felzmann ( تصوير فوق )

[External Link Removed for Guests]
b-2 : ارتش چهل و يكم به فرماندهي ژنرال Helmuth Weidling ( تصوير فوق )

[External Link Removed for Guests]
b-3 : نيروهاي لشگر زرهي / چترباز موسوم به هرمن گورينگ به فرماندهي سپهبد Wilhelm Schmalz (تصوير فوق )

[External Link Removed for Guests]
b-4 : نيروهاي لشگر يازدهم به فرماندهي ژنرال Horst Großmann ( تصوير فوق ) 
ارتش سرخ

 [External Link Removed for Guests]
ارتش سوم روسيه سفيد به فرماندهي ژنرال Ivan Chernyakhovsky (تصوير فوق )
نيروهاي لشگر يازدهم به فرماندهي ژنرال Kuzma Galitsky

[External Link Removed for Guests]
ارتش پنجم به فرماندهي ژنرال Nikolay Krylov ( تصوير فوق )
ارتش بيست و هشتم به فرماندهي ژنرال
ارتش سي و نهم
ارتش سي و يكم  

آغاز حمله
  روز شانزدهم اكتبر ، ارتشهاي پنجم و يازدهم حمله خود را آغاز و توانستند در ابتدا 11 كيلومتر در كمربند دفاعي آلمانها پيشروي كنند. دو ارتش سي و يكم و سي و نهم نيز حمله خود را فرداي همانروز آغاز كردند يعني زمانيكه ارتش يازدهم از خط مرزي پروس شرقي عبور كرده بود.
پيشروي نيروهاي روس در ميان مقاومت شديد نيروهاي آلماني صورت ميگرفت و چهار روز طول كشيد تا آنها توانستند به درون نخستين خط دفاعي تاكتيكي آلمانها نفوذ كنند. اما مقاومت در خط دوم دفاعي آلمانها به قدري شديد بود كه ژنرال چرخانوفسكي ناگزير از اعزام ارتش دوم تانك ذخيره براي شكستن آن خط شد. تلفات بسيار سنگين بود. در 20 اكتبر خط دوم دفاعي آلمان هم توسط ارتش يازدهم و ارتش دوم تانك در شرق Gumbinnen كه توسط توپهاي ضدهوائي لشگر 18 پدافند هوائي و نيروهاي زرهي / چترباز لشگر هرمن گورينگ دفاع ميشد درهم شكست . اين نيروها از منطقه ديگري به آنجا آورده شده بودند تا جلوي پيشروي روسها را سد كنند. در روز 21 اكتبر نيروهاي ذخيره ارتش 28 روس هم به ميدان آورده شدند اما آنها با ضدحملات متقابل آلمانها در آن منطقه Stalluponen متوقف شدند.
در روز 22 اكتبر ، Gumbinnen توسط نيروهاي روس تصرف شد اما در 25 اكتبر مجددا توسط لشگرپنجم تانك و گروه نيروهاي زرهي آلماني 505 مجهز به تانكهاي سنگين Tiger II بازپس گرفته شد . نيروهاي ارتش يازدهم روس در منطقه Großwaltersdorf خود را قيچي شده ديدند و درگيري نبردي بسيار شديد شدند. در همين شرايط آلمانها نيروهاي ذخيره بيشتري را وارد ميدان نبرد كردند . اين نيروها شامل تيپ هاي 102 زرهي و سربازان پيشوا بودند كه در پاتك منطقه Goldap در بخش جنوبي منطقه نفوذ روسها بكار گرفته شدند.
حمله روسها تا 27 اكتبر ادامه يافت و نيروهاي روس كه در دو جناح عمل ميكردند به نيروهاي ارتش يازدهم در مركز نزديك شدند. اما هنوز نبردها فروكش نكرده بود. در 28 اكتبر ارتش 31 روس در يك حمله غافلگيرانه مجددا شهر Goldapرا تصرف كرد اما لشگر پنجم تانك آلمان كه از منطقه Gumbinnen منتقل شده بود در سوم نوامبر آن را باز پس گرفت. 
 [External Link Removed for Guests]
نيروهاي آلمان در سوم نوامبر شهر Goldap را مجددا باز پس گرفته اند.  
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: نبردهاي معروف جنگ جهاني دوم در جبهه شرق

پست توسط abdolmahdi »

 [External Link Removed for Guests] 
سلام عليكم

 [External Link Removed for Guests]
نيروهاي ارتش چهارم آلمان در مواضع خود ، اندكي قبل از هجوم ارتش سرخ به پروس  
هجوم به پروس شرقي ، عمليات راهبردي ارتش سرخ بر عليه ارتش آلمان (ورماخت) در جبهه شرق بود. اين عمليات از 13 ژانويه تا 25 آوريل سال 1945 به طول انجاميد اما برخي يگانهاي ارتش آلمان تا نهم ماه مه تسليم نشدند . اين عمليات با هدف تامين امنيت جناح در حال پيشروي به سوي برلين توسط ستاد فرماندهي ارتش سرخ طراحي شده بود . در جريان طراحي اين عمليات ، استالين به مارشال روكوسوفسكي فرمان داد تا نيروهاي ارتش آلمان Wehrmacht بدام افتاده در پروس شرقي را نابود سازد. نبرد كونيگزبرگ بخش عمده اي از اين عمليات هجومي را تشكيل ميداد كه با پيروزي ارتش سرخ به پايان رسيد . عمليات هجوم به پروس شرقي نزد مورخين آلماني با نام دومين نبرد پروس شرقي شناخته ميشود. نخستين نبرد ( كه با نام عمليات Gumbinnen نيز شناخته ميشود ) از 16 تا 27 اكتبر سال 1944 بوقوع پيوست و توسط نيروهاي روسي جمعي ارتش سوم روسيه سفيد به فرماندهي ژنرال چرنياخوفسكي Chernyakhovsky در منطقه Memel صورت گرفت .

 [External Link Removed for Guests]
ژنرال چرنياخوفسكي  
جزئيات عمليات :
مسئوليت عمده اين حمله بر عهده نيروهاي جبهه سوم روسيه سفيد تحت امر ژنرال چرنياخوفسكي Chernyakhovsky بوده است . نيروهاي او وظيفه داشتند تا در جهت غرب و به سمت Königsberg پيشروي كنند. آنها مي بايست بر عليه مواضع پدافندي ارتش سوم تانك ، ارتش چهارم و نيروهاي قرارگاه مركزي نيروهاي آلماني مستقر در شمال منطقه و به فرماندهي ژنرال گئورگ هانس راينهاردت Georg-Hans Reinhardt عمليات مي كردند.
از شمال و در جناح راست ژنرال چرنياخوفسكي ، نيروهاي ژنرال باگراميان بايد به مواضع سپاه سوم تانك آلمان در Neman حمله برده و سرپل كوچك او در شهر Memel را نابود مي ساختند. در جناح چپ او نيز نيروهاي جبهه دوم روسيه سفيد تحت امر مارشال Konstantin Rokossovsky حضور داشتند كه دستور داشتند تا در مرحله اول شمال غرب منطقه Vistula واقع در منطقه پدافندي سپاه دوم آلمان را تحت فشار قرار داده و به اين وسيله تمام منطقه پروس شرقي را به محاصره خود درآورند.
آغاز عمليات :
عمليات در 13 ژانويه و با اجراي بمباران سنگين مواضع آلمان آغاز گرديد. در سيزدهم ژانويه سال 1945 حدود يك ميليون و سيصد هزار نفر سرباز با پشتيباني هزاران دستگاه تانك و هواپيماي جبهه سوم روسيه سفيد وارد پروس شرقي شدند. در مقابل ، مدافعين آلماني از استحكامات دفاعي موجود در شرق Königsberg و اطراف Heilsberg سود مي بردند. پروس شرقي توسط آلمانها تبديل به دژ عظيمي از استحكامات درهم تنيده و خطوط دفاعي و ميادين مين شده بود. عمليات در ابتدا تقريبا با شكست مواجه شد. ارتش سرخ در روز نخست حمله فقط توانست 1.5 كيلومتر در ميان سه خط دفاعي پيشروي كند. در مدت پنج روز ، و با تحمل تلفات سنگين ، توانستند تنها 20 كيلومتر پيشروي كنند اما هنوز موفق به شكستن خطوط دفاعي آلمانها نشده بودند. در نهايت ، نيروهاي روس برغم پيشروي 30 تا 60 كيلومتري در عمق منطقه پروس شرقي ، لهستان تلفات سنگيني را متحمل شدند و به همين دليل عمليات را تا رسيدن نيروهاي كمكي متوقف ساختند.

 [External Link Removed for Guests]
ژنرال Friedrich Hossbach  
ژنرال Rokossovsky در 14 ژانويه حمله خود را در سرتاسر منطقه Narew آغاز نمود . او در 20 ژانويه فرماني دريافت كرد تا جهت حمله خود را به سمت شمال و به سوي Elbing تغيير دهد . اين تغيير جهت ناگهاني ژنرال هاي آلماني Reinhardt و Hossbach را شگفت زده كرد. در جناح راست ژنرال Rokossovsky ، نيروهاي لشگر سوم سواره نظام شهر مهم Allenstein را در 22 ژانويه تصرف كردند و پشت منطقه استقرار نيروهاي ژنرال Hossbach را مورد تهديد قرار دادند. در عرض چند روز سپاه سوم تانك ژنرال Erhard Raus به سختي آسيب ديد و به درون شهر Königsberg عقب نشست در حاليكه ارتش چهارم ژنرال Friedrich Hossbach خود را از دو جناح مورد حمله ديد.
در 24 ژانويه ، يگانهاي زرهي پيشگام ژنرال Rokossovsky ، به سواحل تالاب Vistula رسيدند و ارتباط زميني نيروهاي آلماني باقيمانده سپاه چهارم ارتش آلمان با با لشگرهاي سپاه دوم كه اكنون در مركز پروس شرقي بدام افتاده بودند را قطع كردند. در همان روز ژنرال Hossbach اقدام به عقب كشيدن نيروهايش از استحكامات شهر Lotzen - يك مركز دفاعي در پروس شرقي – نمود و با انجام چند مرحله پيشروي ، تلاش كرد تا حلقه محاصره به سمت غرب را بشكند.

 [External Link Removed for Guests]
ژنرال  
در اين ضمن ، ژنرال Chernyakhovsky موفق شد تا دفاع سپاه سوم تانك آلمان را به Königsberg و Samland محدود نمايد. در 28 ژانويه نيروهاي ژنرال Bagramyan شهر Memel را تصرف كردند . بقاياي سه لشگر آلماني مدافع شهر از آنجا تخليه و به Samland منتقل شدند تا نيروهاي دفاعي آنجا را تقويت كنند.

محاصره Königsberg
با گرفتار شدن بخش اعظم نيروهاي قرارگاه مركزي آلمان ، اكنون نيروهاي ارتش سرخ مي توانستند تا با اتكاء بر كاهش نيروهاي آلماني در منطقه پومراني Pomerania ، وقوع هرگونه خطر احتمالي در جناح شمالي نيروهاي در حال پيشروي خود به سوي برلين را برطرف سازند. Reinhardt و Hossbach ، دو ژنرالي كه در تلاش بودند تا با خروج از پروس شرقي نيروهايشان را حفظ كنند از فرماندهي بركنار شدند و قرارگاه فرماندهي نيروها ( كه با عنوان جديد قرارگاه فرماندهي شمالي سازماندهي شده بود ) تحت فرمان ژنرال Lothar Rendulic درآمد.

 [External Link Removed for Guests]
ژنرال  
ژنرال Reinhardt ، فرماندهي قرارگاه مركزي را با ذكر جمله " چيز ديگري براي گفتن وجود ندارد" [10] واگذار كرد.
ژنرال Raus و افسران سپاه نابود شده سوم تانك به ترتيب جديدي آرايش نظامي داده شدند.
نيروهاي مدافع آلماني در همان هنگام در سه منطقه به محاصره ارتش ژنرال Chernyakhovsky درآمده بودند.
• حدود 15 لشگر ارتش چهارم در سواحل تالاب Lagoon در چيزي كه از آن با نام حصر Heiligenbeil ناميده مي شود گرفتار آمده بودند. پس از نبردهاي خونين اين يگانها سرانجام در 29 مارس نجات يافتند.
• باقيمانده نيروهاي سپاه سوم تانك ، تحت فرماندهي سپاه چهارم قرار گرفتند ، اما در محاصره Königsberg كماكان تنها باقيماندند . اين شهر سرانجام در 9 آوريل و برغم تلفات سنگين نيروهاي دو طرف به تصرف ارتش سرخ درآمد. از اينجا به بعد نيروهاي باقيمانده در اطراف دالان Danzig در نيروهاي موسوم به " ارتش پروس شرقي ادغام و تماما تحت فرماندهي ژنرال ديتريش فون سوكن Dietrich von Saucken درآمدند.

 [External Link Removed for Guests]
ژنرال Hans  
• گروه سوم نيروهاي آلماني ، به فرماندهي ژنرال Hans Gollnick با تصرف شبه جزيره Samland و در اختيار گرفتن بندر Pillau توانستند به نحو موثري تخليه نيروها از منطقه را انجام دهند. آخرين يگانهاي باقيمانده در 25 آوريل از بندر Pillau تخليه شدند.
حتي پس از اين مدت و تا آخرين روز جنگ ، نيروهاي آلماني به مقاومت در سواحل طولاني Frische Nehrung در اطراف تالاب Vistula ادامه دادند.
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: نبردهاي معروف جنگ جهاني دوم در جبهه شرق

پست توسط abdolmahdi »

با سلام

محاصره كونيگزبرگ

   محاصره كه از آن با نام نبرد كونيگزبرگ (Battle of Königsberg ) نيز ياد مي شود ، يكي از آخرين مراحل عمليات ارتش سرخ در حمله به پروس شرقي در آخرين روزهاي جنگ جهاني دوم بود. در جريان چهار روز نبرد شديد شهري ، نيروهاي روسي توانستند شهر Königsberg كه امروزه به آن Kaliningrad گفته ميشود را تصرف كنند. محاصره شهر در اواخر ژانويه سال 1945 و هنگاميكه روسها به صورت جزئي آنجا را محاصره كردند آغاز شد. در آنجا نبرد سنگيني براي كنترل ارتباط خشكي ميان Königsberg و بندر Pillau در گرفت اما با فرا رسيدن ماه مارس 1945 ، شهر Königsberg صدها كيلومتر پشت خطوط اصلي نبرد واقع شده بود. نبرد هنگامي پايان يافت كه نيروهاي آلماني مستقر در شهر در 9 آوريل و پس از سه روز نبرد در حاليكه مواضعشان ديگر قابل دفاع نبود تسليم شدند.  
[External Link Removed for Guests]
سربازان آلماني در كونيگزبرگ

  25 ژانويه سال 1945 و با مشخص شدن اين نكته كه نيروهاي آلماني مستقر در پروس شرقي از خطوط جديد درگيري دور افتاده اند ، هيتلر سه گروه جنگي قبلي را تغيير نام داد. نيروهاي گروه شمال به نيروهاي گروه Courland ، نيروهاي گروه مركزي ( كه در Königsberg به محاصره درآمده بود ) به گروه نيرو هاي شمال و نيروهاي گروه A به نيروهاي گروه مركزي تغيير نام يافتند .
آن دسته ازنيروهاي موسوم به نيروهاي گروه شمال كه ترميم شده بودند ، بعدا با حملات تانكهاي روس در سه محاصره جداگانه گرفتار آمدند : يك دسته در كونيگزبرگ ، يك دسته در نزديكي شبه جزيره Samland و آخرين دسته در ساحل Frisches Haff در جنوب غرب .
در اواخر ژانويه سال 1945 نيروهاي جبهه سوم روسيه سفيد شهر Königsberg را به محاصره درآورده و با قطع كردن جاده جزيره Samland به بندر Pillau ، ارتش سوم تانك آلمان و تقريبا 200 هزار غير نظامي موجود در شهر را به دام انداخت. جيره بندي آذوغه غيرنظاميان بسيار ناچيز بود و آنان با سه گزينه مواجه بودند :
1- در شهر باقي بمانند و گرسنگي بكشند. جيره هر نفر 180 گرم نان در هر روز بود.
2- از خطوط مقدم نبرد عبور كنند تا از مواهب روسها بهره مند شوند.
3- با عبور از يخها خود را به بندر Pillau رسانده در يكي از كشتيهاي تخليه بندر براي خود جائي پيدا كنند.  
[External Link Removed for Guests]
افراديكه با كشتي از بندر Pillau تخليه شده اند در حالي به آلمان مي رسند كه نيروهاي متفقين آنجا را اشغال كرده اند.

  نفر ترجيح دادند تا از خطوط مقدم نبرد عبور كنند اما حدود 2000 زن و كودك عبور از يخها با پاي پياده به سوي بندر Pillau را برگزيدند . اريخ كخ Erich Koch فرماندار نظامي پروس شرقي در بازگشت از برلين تصميم گرفت تا با حضور در بندر Pillau كه امن تر بود ، مقدمات تخليه شهر را فراهم كند. نخستين كشتي بخار حامل 1.800 غيرنظامي كه 1.200 مجروح را نيز با خود حمل ميكرد در 29 ژانويه توانست با موفقيت بندر را ترك كند. در تمام طول ماه فوريه نيروهاي آلماني براي حفظ خط تماس باريك بين Königsberg و Samland وارد نبردهاي بسيار شديدي با ارتش سرخ شدند. البته روسها براي مدتي كوتاهي هم موفق به تصرف جاده و قطع ارتباط كامل بين دو شهر گرديدند.
در 19 ژانويه سپاه سوم تانك و سپاه چهارم آلمان مستقيما از Pillau حمله اي را با هدف بازكردن كريدور بين Königsberg و بندر Pillau آغاز كردند. در اين حمله كه با استفاده از تانكهاي روسي T-34 غنيمتي و با حضور لشگر يكم آلمان به عنوان خط شكن صورت گرفت آلمانها قصد داشتند تا به نيروهاي ژنرال Hans Gollnick كه قسمتهائي از شبه جزيره Samland شامل بندر حياتي Pillau را در اختيار داشتند ملحق شوند . با تصرف شهر Metgethen ، روز بعد ، يگانهاي آلماني توانستند راهي براي لشگر پنجم تانك جهت الحاق به نيروهاي ژنرال Gollnick در نزديكي شهر Gross Heydekrug باز كنند. اين موفقيت علاوه بر آنكه توانست خطوط دفاعي آلمانها در منطقه را تا ماه آوريل تثبيت كند ، آنها را قادر ساخت تا با بازگشائي جاده Königsberg به Pillau تجهيزات و مايحتاج ارسال شده با كشتي را دريافت و غيرنظاميان و مجروحان را نيز تخليه كنند . نبردهاي طولاني در اين ماه را اصطلاحا " نخستين محاصره كونيگزبرگ" مينامند.
در ماه مارس وضعيت منطقه تثبيت شده بود ، ولي خطوط اصلي نبرد صدها كيلومتر دورتر به سمت غرب كشيده شده و تصرف شهر Königsberg براي روسها اهميت كمتري پيدا كرده بود. تا آنجا كه نيروهاي آلماني مستقر در شهر كاملا سالم بوده و اصلا قصد تسليم هم نداشتند. سرانجام فرماندهي ارتش سرخ تصميم گرفت تا شهر را به جاي محاصره از طريق هجوم تصرف كند .

آمادگي براي حمله
هجوم به Königsberg كار آساني نبود. نيروهاي موجود در شهر شامل 5 لشگر با ظرفيت كامل و 130 هزار سرباز بعلاوه استحكامات دفاعي ساخته شده در سال 1888 شامل 15دژ به هم پيوسته از زير زمين و داراي فضاي مناسب جهت نيروها بود و نيز به گونه اي طراحي شده بود كه در مقابل آتش ابرتوپهاي دژكوب هم مقاومت ميكرد.
آلمانها هنوز ارتباط محدود زميني خود با نيروهاي مستقر در Samland را حفظ كرده بودند . تصرف شهر سبب ميشد تا ارتياط ميان اين نيروها قطع شود. نيروهاي آلماني مستقر در Samland هم آماده بودند تا با انجام ضدحملاتي مانع از وقوع چنين حادثه اي شوند.
شهر Königsberg به قول وينستون چرچيل "يك دژ به شدت دفاع شده " نام گرفته بود. حلقه هاي هم مركز استحكامات شهر را در بر گرفته بود. خارجي ترين حلقه دفاعي از 12 برج در بيرون از شهر تشكيل شده بود. حلقه مياني دور تا دور مركز شهر و حلقه دروني كه يك دژ را دربر ميگرفت ، مخصوص توپهاي ضد تانك طراحي شده بود. سنگر بندي ها و ميادين مين و دژهاي پراكنده ديگر هم در طول تمام خطوط دفاعي موجود بود.
براي مقابله با چنين قدرت دفاعي ، فرماندهي روسها تصميم گرفت تا بصورت گسترده اي از حمايت و پشتيباني آتش توپخانه و بمباران هوائي استفاده كند به طوريكه تراكم توپها در برخي مناطق به 250 قبضه در هر كيلومتر ميرسيد. همچنين روسها ، نيروهاي آلماني مدافع شهر را با ذكر جملاتي مثل " مقاومت بي فايده است" ، " خط مقدم جبهه پشت سر آنهاست" و يا "در يك محاصره كامل بهترين راه تسليم است" تحت فشارهاي تبليغاتي رواني قرار ميدادند . هر چند اين تبليغات كمي يا اصلا تاثيري نداشت.

در ششم آوريل و پس از چهار روز آتش تهيه توپخانه حمله روسها آغاز شد. حمله همچون ستاره طراحي شده بود. نيروهاي روس مي بايست از نقاط مختلف در اطراف حمله را آغاز و در مركز شهر به يكديگر ميرسيدند. براي اينكار آنها مدافعين شهر را در دسته هاي مجزا به خود مشغول ساخته به نحويكه نتوانند يكديگر را پوشش دهند. در شهر دو دژ اصلي وجود داشت : دژ شمالي ( كه توسط نيروهاي لشگر 39 و 43 ) و دژ جنوبي ( كه توسط لشگر 11 ) از آنها دفاع ميشد. لشگر 50 نيز در منطقه شمال شرقي مستقر شده بود اما بخش كوچكي را براي پدافند در اختيار داشت.


روز نخست حمله : ششم آوريل 1945

در بخش جنوبي جنگ ، با آتش شديد توپخانه آغاز گرديد. اين آتشباري كه سه ساعت به طول انجاميد با نخستين موج حملات ادامه يافت. لشگرهاي تفنگدار ارتش روسيه به سرعت به درون نخستين خط دفاعي نفوذ كردند چرا كه مدافعين اين خط قبلا از آنجا خارج شده و باقيمانده آنها نيز بخاطر چند روز بمباران سنگين روحيه خود را از دست داده بودند. خيلي زود نيروهاي روس توانستند به خط دوم دفاعي برسند اما پيشروي آنها با آتش سنگين نيروهاي آلماني متوقف شد . تا جائي كه فرماندهان روس مجبور به استفاده از نيروهاي كمكي شدند. سه ساعت بعد ، خط دوم دفاعي نيز از چند نقطه شكافته شد.

خونين ترين نبردها در نزديكي دژ هشتم روي داد. اين دژ كه در پايان قرن 19 ميلادي ساخته و پس از آن نيز بهينه سازي شده بود ، داراي ديوارهاي ستبر ، قدرت آتش قابل توجه و خندق عميقي بود كه دور تا دور آن را در برگرفته و تقريبا هرگونه حمله به آن را ناممكن ساخته بود و فقط با استفاده از تاريكي هوا نيروهاي روس مي توانستند از آن خندق عبور و با كارگذاشتن مواد منفجره ديوارهاي دژ را تخريب نمايند. حمله نيروهاي روس به محور شمالي نيز در همان روز صورت گرفت. در نيمروز، نخستين خط دفاعي آلمانها سقوط كرد و خط دفاعي دوم هم بشدت آسيب ديد و از چند نقطه نيز شكسته شد. به هر حال ، هنگام عصر پيشروي روسها به سرعت كند شد مخصوصا در جناح راست ، جائي كه نيروهاي آلماني در منطقه غرب Königsberg مستقر شده و چند بار از اين جناح حملاتي را به روسها داشتند.

 [External Link Removed for Guests]
دژ پنجم يا دژ فردريش ويلهلم  
دژ پنجم ، موسوم به دژ فردريش ويلهلم سوم Friedrich Wilhelm III ، كه ادعا شده بهترين دژ در Königsberg بوده است ، مقاومت شديدي را از خود نشان داد. براي مقابله با چنين مقاومتي ، فرماندهان روس تصميم گرفتند تا دژ را محاصره كرده و آن را پشت سر بگذارند. هنگام تاريكي ، نبردها فروكش كرد و طرفين فرصت بازسازي خطوط دفاعي و تجديد قوا و انتقال نيروهاي كمكي به خطوط مقدم را بدست آوردند.
روز نخست حمله نتايج مختلفي در بر داشت . پيشروي روسها در حد پيش بيني شده نبود. اما هم استحكامات دفاعي شهر و روحيه هم مدافعين آن به نحو خطرناكي متزلزل شده بود و برخي نيروها و حتي افسران به تناوب تسليم ميشدند.

همچنين در روز نخست حمله ، شرايط آب و هوائي مانع از آن شد تا روسها بتوانند با دقت مورد نظرشان عمليات بمباران را انجام دهند. در مجموع ، حتي در مناطق سنگر بندي شده و مكانهائي كه به اشغال روسها درآمده بود ، تراكم جمعيتي به اندازه مركز شهر نداشت كه اين خود ، مشكلات جنگ شهري را كاهش ميداد.

روز دوم حمله : 7 آوريل 1945

با فرا رسيدن شب ، نيروهاي آلماني با استفاده از آخرين نيروهاي ذخيره خود ، دست به پاتكهاي متعددي زدند . به رغم نبردهاي خونين و تلفات سنگين طرفين ، ضد حملات به عقب رانده شد. بدترين درگيري ها هنوز در بخش شمالي شهر و در شبه جزيره Samland در جريان بود. يعني جائي كه نيروهاي آلماني ضد حملات زيادي را انجام ميدادند.

با بهتر شدن اوضاع جوي ، نيروهاي روس توانستند تا از بمباران هوائي در روز استفاده بهتري داشته باشند. صدها فروند بمب افكن قسمت مركزي شهر و سرپلهاي نيروهاي آلماني در Samland را بمباران كردند.
دژ هشتم ، با وجود آنكه توسط نيروهاي روس بلوكه شده بود ، اما هنوز بشدت مقاومت ميكرد . روسها پس از چند حمله ناموفق ، حيله هاي جديدي را در نبرد بكار گرفتند. پيشروي مخفيانه با استفاده از ديواره اي از دود و استفاده از شعله افكن براي در هم شكستن سنگرهايي كه شديدا مقاومت ميكردند سبب شد تا روسها با عبور از خندق و ورود به دژ ، درگير يك جنگ تن به تن خونين شوند. هنگاميكه مقاومت يك دژ ضعيف ميشد ، روسها حمله اصلي را براي تصرف آن آغاز ميكردند . با استفاده از اين شيوه ها سرانجام روسها توانستند دژها را تصرف و مدافعين را وادار به تسليم نمايند.

در طول روز ( 7 آوريل) ، روسها موفق شدند تا خود را به رودخانه Pregel رسانده و به اين ترتيب تمام مقاومتها را در جنوب شهر خاموش ساختند. اما از سرعت پيشروي آنها در مركز شهر كاسته شده بود. در اين نقطه مدافعين شهر از ساختمانهاي موجود براي دفاع به خوبي استفاده ميكردند . در محوطه ايستگاه راه آهن شهر ، نبردي استثنائي و بسيار خونين درگرفت. آلمانها در اينجا ، از هر واگن به عنوان يك سنگر براي آتشباري استفاده مي كردند و تلاش گسترده روسها براي بكارگيري گسترده نيروي زرهي و آتش پشتيباني براي پيشروي تلفات زيادي برايشان به همراه داشت . تنها شب هنگام بود كه محوطه راه آهن به طور كامل به وضعيت عادي خود باز مي گشت و براي مهاجمين اين امكان وجود داشت تا بتوانند خود را به اطراف سومين دژ دفاعي كه به تنهائي ورودي شهر را پوشش مي داد نزديك كنند.


در شمال ، دژ پنجم كه به محاصره كامل درآمده بود هنوز به شدت مقاومت ميكرد. روسها ناگزير با نقب زدن مواد منفجره را در زير ديوارهاي دژ جاسازي كردند و با انهدام ديوار وارد يك جنگ مستقيم شدند. با ورود روسها به داخل دژ پنجم نبرد تن به تن خونيني درگرفت كه در تمام طول شب ادامه داشت و فقط صبح هنگام و با تسليم آخرين مدافعين بود كه نبرد فروكش كرد.  
[External Link Removed for Guests]
ژنرال Otto Lasch فرمانده نيروهاي آلماني در كونيگزبرگ

  پايان روز دوم ، پس از آنكه ژنرال Otto Lasch فرمانده نيروهاي آلماني در Königsberg مقاومت را بي فايده ديد از طريق راديوئي با ستاد فرماندهي هيتلر تماس گرفت تا اجازه تسليم را كسب كند. پاسخ هيتلر روشن بود " نبرد تا آخرين سرباز".

روز سوم : 8 آوريل سال 1945

نيروهاي روسي لشگر يازدهم توانستند شب هنگام و برغم آتش شديد دشمن از رود Pregel عبور كرده و در آن سوي رودخانه سرپلي را ايجاد كنند. اين نيروها در جريان پيشروي به سمت غرب با الحاق به نيروهاي روسي در جبهه شمال توانستند حلقه محاصره جزيره Samland را تكميل وآن را از شهر جدا كنند.

در بعداز ظهر مارشال Aleksandr Vasilevsky يكبار ديگر از نيروهاي آلماني خواست تا تسليم شوند. اين درخواست رد شد و نيروهاي آلماني سعي كردند تا با انجام حمله اي از مركز شهر و سرپل جزيره Samland حلقه محاصره را بشكنند. اين نيروها توانستند چند كيلومتري پيشروي داشته باشند اما متوقف شده و ناگزير دست به حمله ديگري زدند. ضعف پدافند هوائي آلمان سبب شد تا بمب افكن هاي پشتيباني نزديك Ilyushin Il-2 تلفات زيادي را بر آلمانها وارد سازند. در جريان اين نبرد نيروهي هوائي ارتش سرخ بسيار موثر ظاهر شد.

در پايان روز مشخص شد كه هرگونه تلاش نيروهاي مستقر در جزيره Samland براي شكستن حلقه محاصره محكوم به شكست است. در هيچ كجا اميدي به پيروزي براي آلمانها وجود نداشت و در همان حال 40 هزار سرباز آلماني مستقر در شهر نيز به طور مداوم زير آتش شديد توپخانه قرار داشتند.

روز چهارم : 9 آوريل سال 1945

در جريان آخرين روز نبرد ، مدافعين محاصره شده آلماني كاملا درهم شكسته و هماهنگي دفاعي لازم هم در ميان آنان وجود نداشت. آنها به صورت كامل شكست خورده و برايشان مسجل شده بود كه هرگونه مقاومت بي فايده خواهد بود. با درك اين شرايط ، ژنرال Otto Lasch تصميم گرفت تا به مسئوليت خودش گفتگوهاي تسليم را آغاز كند. در ساعت 18:00 يك پيك آلماني به خطوط روسها اعزام و متعاقبا نمايندگان روسها نيز به مقر فرماندهي Otto Lasch اعزام گرديدند. اندكي قبل از نيمه شب قرار تسليم صادر شد.  
[External Link Removed for Guests]
نيروهاي آلماني در حال تسليم

  گيري :

تقريبا 80 درصد شهر در اثر بمباران هوائي سنگين انگلستان در آگوست 1944 و سپس آتشباري روسها در آوريل 1945 ويران شده بود. تقريبا تمام ساكنين آلماني كه تعداد آنها حدود 200 هزار نفر تخمين زده مي شد ( از كل جمعيت 316 هزار نفري شهر) از آنجا خارج شده بودند.  
[External Link Removed for Guests]
اسراي آلماني با عبور از پل به عقب منتقل ميشوند.

  از جنگ ، و درپي انضمام پروس شرقي به جمهوري هاي فدراسيون روسيه ، Königsberg به Kaliningrad تغيير نام يافت و با وسعتي كوچكتر از روسيه سفيد و اوكراين ، تحت حاكميت روسيه قرار گرفت . پروس شرقي در حال حاضر با نام Kaliningrad Oblast شناخته ميشود.  
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: نبردهاي معروف جنگ جهاني دوم در جبهه شرق

پست توسط abdolmahdi »

با سلام

در سال 1944 ، پايه هاي امپراطوري قدرتمند Hitler در تمام جبهات در حال فرو ريختن بود. در غرب ارتش آلمان نتوانسته بود جلوي پيشروي متفقين را بگيرد و در شرق ، ارتش سرخ بي وقفه به مرزهاي رايش نزديك شده و اكنون پيشروي آن متوجه بالكان شده بود. در ماه آگوست عمليات هجومي روسها دو كشور روماني و بلغارستان را مجبور ساخته بود تا از اتحاد با هيتلر روي گردانده و به حمايت از ارتش سرخ بپردازند. اين رخداد سبب شد تا درهاي جبهه سوم نبرد نيز به روي رايش گشوده شود . اين وضعيت به نيروهاي SS فرصت داد تا به عنوان نيروهاي وابسته به شخص Hitler به عنوان آخرين منابع قدرت وارد جنگ شوند. اما در پايان ، بهاي اين اقدام را با انهدام يگانهاي Waffen SS پرداختند.  

محاصره بوداپست

اين نبرد كه در ماههاي پاياني جنگ جهاني دوم در اروپا بوقوع پيوست ، در جريان عمليات هجومي ارتش سرخ به اين شهر صورت گرفت. اين شهر كه توسط نيروهاي آلماني و مجارستاني از آن دفاع ميشد در 29 دسامبر سال 1944 به محاصره ارتش سرخ و ارتش روماني درآمد . محاصره زماني پايان يافت كه شهر در 13 فوريه سال 1945 بي قيد شرط تسليم شد. نيروهاي روسي مشاركت كننده در محاصره بوداپست بخشي از نيروهاي ژنرال Rodion Malinovsky و ارتش دوم جبهه اوكراين بودند.
در جبهه روس سپاه 53 ، سپاه 7 و عناصري از ارتش جبهه سوم اوكراين شامل سپاه 46 حضور داشتند. در جبهه مخالف ، يگانهاي مختلفي از ارتش آلمان ، Waffen-SS و ارتش مجارستان صف آرائي كرده بودند. محاصره بوداپست يكي از خونين ترين نبردها در جنگ جهاني دوم محسوب ميشود.

[External Link Removed for Guests]
آدميرال Horthy

موقعيت عمومي
با فرا رسيدن سال 1944 ، مجارستان جدا" تمايلي براي همكاري با آلمان نداشت. چرا كه شكست آلمان در بالكان سبب شده بود تا مجارستان در ادامه همكاري با آنها دچار ترديد شود. اين ترديد بي دليل هم نبود . پس از شكست در استالينگراد ، مجارستان نيروهاي خود را از خطوط مقدم جبهه به عقب كشيده و تبديل به يك دولت بيطرف در جنگ شده بود. كشور كلوپهاي شبانه و نان هاي سفيد ميتوانست بدون جيره بندي مواد غذائي و يا خدمت سربازي اجباري به حيات خود ادامه دهد. بنابراين در ماه مارس همان سال مجارستان تلاش كرد تا با حفظ بيطرفي خود را از مدار جنگ دور نگاه دارد. مردم مجارستان به عنوان مردمي واقع بين معتقد بودند كه متفقين جنگ را خواهند برد . به همين دليل در اكتبر سال 1944 دولت آدميرال Horthy به تبعيت از لهستان و روماني سعي كرد تا كشتي در حال غرق شدن آلمان را ترك نمايد. اما هيتلر از قبل براي چنين پيمان شكني آماده شده بود و باندازه كافي هم نيروي نظامي آلماني براي جلوگيري از وقوع چنين فاجعه اي در آن كشور در اختيار داشت. سوء ظن هيتلر به متحدينش در بالكان او را برانگيخت تا لشگرهاي مجار و لهستاني را با آلماني هاي فاشيست ساكن آن كشورها در قالب يگانهاي Waffen SS جايگزين نمايد . در واقع اين يگانها نقش مهمتري را به نسبت يگانهاي SS در جبهات شرقي و غربي بازي ميكردند. آلمان به چاه هاي نفت مجارستان در اطراف درياچه Balaton نياز داشت .

[External Link Removed for Guests]
اين تانكهايKing Tiger آلماني جمعي تيپ 503 زرهي در 12 اكتبر سال 1944 توسط قطار بارگيري و در 14 اكتبر در مجارستان تخليه شدند. طي فرماني به تاريخ 21 دسامبر سال 1944 ، تيپ 503 به Feldherrnhalle تغيير نام و به مقام لشگر زرهي ارتقاء يافت.

هنگاميكه روسها به كمتر از صدمايلي بوداپست رسيده بودند ، Horthy بدون رعايت ملاحظات سياسي ، تسليم را آخرين شانس براي نجات كشور دانست. براي مقابله با چنين خيانتي در19 مارس ، آلمان با اجراي عمليات Margarethe وارد خاك مجارستان شد . هيتلر كوماندوي معروف و محبوب خود سرهنگ Otto Skorzenny را به همراه يك گردان مخصوص چترباز را به بوداپست اعزام كرد تا رهبران مجارستان را دستگير و به عقب بياورد. Skorzenny به سرعت وارد عمل شد و پسر Horthy كه سعي داشت تا با پارتيزانهاي يوگسلاوي به رهبري مارشال Tito توافقنامه اي براي صلح امضا كند را دستگير و براي پدرش اولتيماتوم تسليم فرستاد . از سوي ديگر ستوان دوم Kernmayr كه از افسران SS بود با 40 دستگاه تانك به ايستگاه راديوي بوداپست حمله و با تصرف آنجا موجوديت رژيم نازي جديد را در مجارستان اعلام كرد.

[External Link Removed for Guests]
در 12 اكتبر سال 1944 تيپ 503 به مجارستان انتقال يافت تا از فاشيست هاي حزب " صليب نيزه " در كودتا بر عليه دولت وقت كه قصد خروج از جنگ را داشت مشاركت كنند. اين تانك Tiger 200 ، جمعي گروهان دوم زرهي است.

Skorzenny با اجراي عمليات Panzerfaust در 16 اكتبر ، با تصرف قلعه محل استقرار Horthyو دستگيري او ، وي و دولتش را مجبور به استعفاء نمود و به جاي آنها شخصي به نام Ferenc Szálasi كه يك فاشيست مجار بود را جايگزين كردند . نيروهاي SS موسوم به "Kampfgruppe Portugall" مجهز به توپهاي 88 ميليمتري در تپه Adlerberg مستقر شدند. با اجراي موفق اين عمليات ، ارزش يگانهاي Waffen-SS نزد هيتلر دو چندان شد اما اين پيروزي عمر چنداني نيافت .

[External Link Removed for Guests]
در اين تصوير Ferenc Szálasi در كنار هيتلر در فرانسه ديده مي شود. پس از جنگ Ferenc Szálasi محاكمه و در سال 1946 به دار آويخته شد.

[External Link Removed for Guests]

[External Link Removed for Guests]

Otto Skorzeny ، سرهنگ SS ، كه از سوي متفقين خطرناك ترين مرد اروپا لقب گرفته بود ، در دو تصوير فوق در حال خروج از قصر بوداپست ، Budavari palota ، ديده مي شود. اين تصاوير دقيقا پس از ربايش و سرنگوني دولت مجارستان در 16 اكتبر سال 1944 گرفته شده است. در پشت تصوير پائيني ، شهردار بوداپست با بازوبند ، منتظر دريافت دستورات بعدي است.

محاصره
در 29 اكتبر سال 1944 ، نيروهاي ارتش سرخ با بيش از يك ميليون سرباز در دو دسته عظيم حركت خود بر عليه شهر آغاز كردند. نقشه آنها اين بود تا ارتباط بوداپست را با نيروهاي آلماني و مجاري قطع كنند. در 7 نوامبر سال 1944 نيروهاي روس و رومانيائي وارد حومه شرقي شهر واقع در 20 كيلومتري بخش قديمي آن شدند . ارتش سرخ پس از يك وقفه ضروري حمله خود را در 19 دسامبر از سرگرفت. در 26 دسامبر روسها با تصرف جاده مواصلاتي بوداپست به وين حلقه محاصره شهر را تكميل كردند.

[External Link Removed for Guests]
آدميرال Horthy و آدولف هيتلر در كنار يكديگر. اين دو اغلب با هم اختلاف داشتند تا اينكه سرانجام هيتلر او را سرنگون كرد.

در نتيجه ، 33 هزار سرباز آلماني و 37 هزار سرباز مجار و حدود 800 هزار شهروند غيرنظامي درون شهر گرفتار شدند. آدولف هيتلر ضمن رد درخواست عقب نشيني دستور داد تا بوداپست تبديل به يك دژ مستحكم شود كه بايد تا آخرين سرباز مقاومت كند. ژنرال Karl Pfeffer-Wildenbruch فرمانده لشگر يازدهم Waffen SS موسوم به Alpine نيز عهده دار سازماندهي دفاع از شهر گرديد. جنگ شهري در بوداپست با ساير شهرها تفاوت داشت . اين شهر در ميان ساختمانهاي بلند قرار داشت و جهت يابي در آن كار دشواري بود و در نتيجه ، دفاع آسانتر شده بود. نظارت مركزي بر روي مدافعين تقريبا وجود نداشت و اين نيروها در دسته هاي كوچك و مستقل به نبرد مي پرداختند. اين دسته ها معمولا 50 تا 250 سرباز را دربر ميگرفت و فرمانده آن دسته راسا مسئوليت درگيري و نبرد را برعهده داشت. در چنين شرايطي ، و با رخ دادن نبرد تن به تن در شهر ، اجراي آتش سنگين توپخانه ارزش واقعي خود را از دست ميداد و مصيبتهاي وقوع يك جنگ فرسايشي شهري هفته ها بلكه ماهها به طول مي انجاميد.

[External Link Removed for Guests]
نيروهاي Waffen SS با توپ ضد تانك 75 ميليمتري در حال نبرد با نيروهاي روس در خيابانهاي بوداپست

بوداپست هدف مهمي براي جوزف استالين بود. زمان برگزاري كنفرانس يالتا نزديك شده بود و استالين قصد داشت تا با تصرف بوداپست حداكثر فشار را بر روزولت رئيس جمهور آمريكا و چرچيل نخست وزير بريتانيا وارد سازد. به همين دليل او به ژنرال Rodion Malinovsky دستور داد تا بيدرنگ شهر را تصرف كند.

[External Link Removed for Guests]

در اين فتوگراف تركيبي از نيروهاي مجار مدافع بوداپست دسامبر سال 1944را مشاهده مي كنيد.
1- يگان دوازدهم توپخانه موسوم به Orvezeto ، دسامبر سال 1944
2- تفنگداران هنگ نيروي هوائي Szent Lazslo ، دسامبر سال 1944
3- هنگ داوطلبان منطقه Buda موسوم به Hadnagy ، فوريه سال 1945
در 29 دسامبر سال 1944 ، ژنرال Malinovsky دو نماينده را جهت انجام مذاكرات تسليم به شهر فرستاد. آنها ديگر بازنگشتند. اين امر بشدت مورد اعتراض روسها واقع گرديد. اما برخي از مورخين آلمان و مجار مدعي هستند كه اين دو نماينده توسط خود روسها به قتل رسيدند. برخي ديگر هم معتقدند كه اين افراد در هنگام بازگشت به خطوط روسها سهوا هدف قرار گرفتند. خودروي جيپ آنها بر روي مين رفته يا با آتش اشتباه تيربار كشته شدند ( اظهارات متفاوت است ). به هرحال ، فرماندهان روس اين اقدام را رد درخواست تسليم تلقي كرده و تصميم به جنگ گرفتند.

[External Link Removed for Guests]
ژنرال Karl Pfeffer-Wildenbruch فرمانده نيروهاي آلماني مدافع بوداپست

حمله روسها و نخستين ضد حمله آلمانها
حمله روسها از حومه شرقي شهر آغاز شد . در اين حمله روسها از بلوارهاي عريض مركزي موجود براي افزايش سرعت پيشروي خود به خوبي استفاده كردند. مدافعين درهم شكسته آلماني و مجار با عجله زمين را ميدادند تا زمان را را براي كاهش سرعت پيشروي روسها بدست آورند. آنها با عقب نشيني خطوط دفاعي خود را كوتاه تر ميكردند تا بهتر دفاع كنند. آخرين حد عقب نشيني آلمانها تا منطقه Buda صورت گرفت . اين منطقه بدليل وجود تپه هاي زياد مكان مناسبي براي دفاع بود.

[External Link Removed for Guests]
ژنرال Herbert Gille

هيتلر براي حفظ نيروهايش در بوداپست ، بدون هماهنگي با اعضاي ستادش ، به ژنرال Herbert Gille ، فرمانده لشگر چهارم زرهي ss موسوم به 'Wiking' دستور داد تا در يك عقب نشيني نفسگير چند صد مايلي ، از ورشو خود را به جنوب درياچه Balaton در اطراف بخارست برساند. در روزهاي آغازين سال جديد ، ژانويه 1945 ، آلمانها سه مرحله پاتك با نام Konrad را اجرا كردند . هدف اين عمليات كه با مشاركت نيروهاي مجار صورت گرفت خارج كردن نيروها از حلقه محاصره بود.

[External Link Removed for Guests]

Konrad I
اين مرحله از عمليات در يكم ژانويه اجرا شد. در اين حمله غافلگيرانه ، نيروهاي زرهي لشگر چهارم SS موسوم به 'Wiking' و نيروهاي لشگر 'Totenkopf' تحت امر ژنرال Gille ، بدون حمايت آتش توپخانه از منطقه Tata در شمال بوداپست كه داراي تپه ها و عوارض زميني زيادي بود به نيروهاي سپاه چهارم ارتش سرخ حمله بردند و با انجام چند حمله مداوم تلاش كردند تا در خطوط دفاعي روسها شكافي ايجاد كرده و حلقه محاصره را بشكنند. همزمان ، تلاش نيروهاي Waffen-SS در غرب بوداپست براي كسب يك برتري تاكتيكي با شكست مواجه شد. در سوم ژانويه ، فرماندهي ارتش سرخ 4 لشگر ديگر را به ميدان فرستاد. اين اقدام روسها سبب شد تا حمله آلمانها در نزديكي Bicske واقع در 20 كيلومتري غرب بوداپست متوقف شود.

[External Link Removed for Guests]

Konrad II
آلمانها در 7 ژانويه مرحله دوم عمليات را آغاز كردند. لشگر چهارم زرهي SS موسوم به 'Wiking' به پيشروي خود به سمت شمال شرق بوداپست ادامه داد. زير فشار شديد آلمانها ، ژنرال Tolbulkhin روس مجبور به عقب نشيني از منطقه Esztergom شد. اما پيشروي آلمانها كند و سرانجام متوقف شد. اين مسئله هيتلر را به خشم آورد و سبب شد تا اين عمليات را " كاملا پوچ " بنامد. آنها سعي داشتند تا با تصرف فرودگاه وضعيت تداركات شهر را از طريق برقراري خط هوائي بهبود بخشند. ژنرال Gille تحت فشار روزافزون هاينريش هيملر و ژنرال Balck از فرماندهان سپاه چهارم ، نيروهايش را وادار ساخت تا به پيش بروند. پس از نبردهاي سنگين در يازدهم ژانويه ، نيروهاي Gille توانستند خود را به فرودگاه رسانده و 45 هزار سرباز آلماني كه نيمي از آنها را افراد SS تشكيل ميدادند از محاصره نجات بخشد .
اكنون نيروهاي ژنرال Gille به حدود 21 كيلومتري بوداپست رسيده بودة و افراد مخابرات آن از طريق راديوئي صداي مدافعين شهر را شنود و افسران از درون دوربين هاي خود ميتوانستند ساختمانهاي شهر را ببينند ، اما اوضاع در بوداپست چندان با مدافعين يار نبود. در چنين شرايطي هيتلر دستور توقف عمليات را صادر كرد . او ايده ديگري داشت .

[External Link Removed for Guests]

Konrad III
ژنرال Balck مطمئن بود كه ميتواند 10 لشگر روس را در شمال درياچه Balaton به محاصره اندازد . هيتلر نيز با عقيده او موافق بود و تصميم گرفت كه 70 مايلي جنوب بوداپست را مورد حمله قرار دهد . با اين تصميم ، در 17 ژانويه مرحله سوم عمليات اجرا شد. بنا بر اين نيروهاي لشگر سوم و چهارم زرهي ژنرال Gille به سمت نيروهاي ژنرال Balck عقب نشستند . اين نيروها از جنوب بوداپست حمله اي را با هدف محاصره كردن لشگرهاي روس آغاز كردند كه اين تلاش نيز با شكست مواجه شد. سرانجام در پايان ژانويه و پس از آنكه اين نبردها 51 افسر ارشد SS كشته ، 157 نفر مجروح و حدود 7 هزار نفر تلفات بر جاي گذاشت ، ژنرال Gille فرمان توقف عمليات را دريافت كرد. با اين وضع روحيه مدافعين شهر بيش از پيش تنزل كرد.

افزايش درگيري ها
در اين ضمن ، نبردهاي شهري در بوداپست شدت يافت. بدليل سقوط فرودگاه Ferihegy در 27 دسامبر سال 1944و قبل از آغاز محاصره شهر ، تجديد قوا امري حياتي شده بود. تا نهم ژانويه 1945 آلمانها ميتوانستند از بلوارهاي عريض و پارك وسيع حاشيه قلعه Buda براي فرود هواپيماها و گلايدرهاي DFS 230 استفاده كنند . هر چند اين مناطق به طور مداوم زير آتش توپخانه ارتش سرخ قرار داشتند. حداكثر 73 گلايدر براي ارسال تجهيزات به شهر اعزام شد اما تقريبا 43 فروند آن توانست فرود موفقي داشته باشد. هيتلر خود شخصا بر ارسال كمكهاي هوائي به شهر نظارت داشت. قبل از آنكه رودخانه دانوب منجمد شود برخي از مايحتاج را مي شد با قايق و با استفاده از تاريكي يا مه غليظ حمل كرد.

[External Link Removed for Guests]
يك گلايدر كمك رساني آلماني در فرودي ناموفق ، به يكي از ساختمانهاي اطراف برخورد كرده است .

با اين وجود كمبود مواد غذايي بيشتر و بيشتر ميشد و سربازان بايد خودشان فكري براي رفع گرسنگي مي كردند. حتي برخي سربازان اقدام به خوردن گوشت اسبهايشان نمودند. سرماي شديد بر روي سربازان مجار و آلماني اثر گذاشته بود. در 15 ژانويه ، راديوي نيروهاي Waffen- SS پيامي به اين شرح را به گروه فرماندهي نيروهاي جنوب مخابره كرد: " ذخيره گلوله هاي توپ به پايان رسيده است ...موجودي سوخت نيز در شرف اتمام است . وضعيت تداركات بحراني است . حال مجروحان نيز وخيم است ". همان شب لوفت وافه با موفقيت توانست فقط شش تن ملزومات را با چتر به نيروهاي موجود در شهر برساند .
سربازان روس هم به سرعت خود را در موقيتي يافتند كه سربازان آلماني در استالينگراد به آن دچار شده بودند. اما آنها هنوز از مزاياي عوارض زمين و اتكاء به تك تيراندازان و نقب زنان براي پيشروي برخوردار بودند. نبردها به مجاري فاضلاب شهري گسترش پيدا كرده بود. تا آنجا كه دو طرف از كانال هاي فاضلاب براي جابجائي نيروها استفاده ميكردند. حتي شش سرباز نيروي دريائي روسيه توانستند از طريق كانال فاضلاب به درون قلعه نفوذ كرده و قبل از بازگشت يك افسر آلماني را باسارت درآورند. البته چنين اقداماتي نادر بود چرا كه مدافعين شهر از افرادي كه كانال ها را بخوبي مي شناختند براي كمين در آنجا استفاده ميكردند و روسها نيز مايل نبودند خود را بدون حمايت هوائي يا آتش توپخانه گرفتار نبرد در كانالهاي فاضلاب كه هيچ شناختي هم از آن نداشتند كنند.
در اوسط ژانويه جزيره Csepel توسط آلمانها بازپس گرفته شد. در اين جزيره كارخانه هاي توليد راكتهاي ضدتانك و گلوله هاي توپ وجود داشت كه حتي زير آتش روسها به توليد مشغول بودند. اما در همان موقع نيروهاي آلماني مستقر در Pest بدليل پيشروي نيروهاي روس با خطر دو نيم شدن مواجه شدند.

[External Link Removed for Guests]
يكي از پل هاي منهدم شده بر روي رود دانوب

در 17 ژانويه ، هيتلر با عقب نشيني نيروهاي باقيمانده در Pest با هدف دفاع از Buda موافقت كرد. هر پنج پل مستقر بر روي رود دانوب در اثر حجم سنگين افراد نظامي و غير نظامي مسدود شده بود. نيروهاي آلماني با وجود اعتراض افسران مجار ، پل ها را در 18 ژانويه منهدم كردند .

دومين عمليات هجومي آلمانها
در 20 ژانويه 1945 ، نيروهاي آلماني دومين تهاجم بزرگ خود را اين بار از جنوب شهر آغاز كردند. آنها با حمله به خطوط دفاعي روسها توانستند 20 كيلومتر درعمق آن به سمت دانوب پيشروي كرده و خطوط تداركاتي آنها را به خطر بياندازند.
استالين فورا به نيروهايش دستور داد تا متصرفاتشان را به هر قيمت كه شده حفظ كنند و دو سپاه كمكي را با شتاب به سوي جنوب بوداپست اعزام كرد تا حمله آلمانها را متوقف سازند. با وجودي كه نيروهاي آلماني توانسته بودند 20 كيلومتر پيشروي كنند اما بدليل خستگي و كمبود تداركات قادر به نگهداري مواضع جديدشان نبودند. مدافعين آلماني بوداپست درخواست عقب نشيني از شهر و فرار از حلقه محاصره را داشتند . هيتلر اين درخواست را نپذيرفت. در 28 ژانويه 1945 ، نيروهاي آلماني ديگر قادر به حفظ مواضعشان نبودند و مجبور به عقب نشيني شدند . روحيه مدافعين بوداپست ضعيف شده بود.

[External Link Removed for Guests]
از اين تونل به عنوان مقر فرماندهي مدافعين شهر بوداپست استفاده ميشد. در تصوير يك پيك موتوري آلماني را مشاهده مي كنيد. هفتم فوريه سال 1945

نبرد Buda
برخلاف Pest ، كه بر روي زمين مسطح ساخته شده بود ، Buda بر روي تپه ها بنا شده بود. اين مزيت به مدافعين شهر امكان ميداد تا با ايجاد مواضع توپخانه و استحكامات دفاعي مشرف بر مهاجمين ، به سرعت پيشروي آنها را سد كنند. از دژ اصلي توسط نيروهاي زبده Waffen-SS دفاع ميشد و آنها توانسته بودند حملات متعدد روسها را دفع كنند. در همان نزديكي و براي چند روز پياپي ، نيروهاي روس و آلماني در گورستان شهر و در ميان چاله هاي انفجار ايجاد شده در آنجا با يكديگر به زد و خورد پرداختند. اين گورستان براي مهاجمين روس بسيار مهلك بود . سربازان SS دخمه ها را تصرف ، گورها را تخريب ، تابوت آنها را خارج و با چپاول اموال ساختمانهاي اطراف گورستان مواضع خود را مستحكم ميكردند. بعدها تعدادي از همين سربازان در گورستان با مرگ ملاقات كردند.
در ابتداي نبرد در Buda ، نيروهاي آلماني بدليل آنكه به خوبي به سلاحهاي سبك مجهز شده بودند توانستند تا آتش توپخانه ارتش سرخ را دفع كنند. در آن زمان منطقه Buda جمعيت چنداني نداشت و ويلاهاي مسكوني افراد با فاصله 50 متريا بيشتر از يكديگر بنا شده بود. اين امر به آلمانها اين امكان را مي داد تا بتوانند تاكتيك صفحه شطرنج را در آنجا پياده كنند. يعني مهاجمين روس را در فضاي وسيع ميان ويلاها گير انداخته و از درون خانه ها آنها را زير آتش خود قرار دهند.

[External Link Removed for Guests]
رودخانه منجمد شده دانوب را مشاهده ميكنيد با يكي از پلهاي منهدم شده آن .

نبردها در جزيره Margaret ، در وسط رود دانوب با بيرحمي تمام ادامه داشت. اين جزيره هنوز از طريق نيمه باقي مانده از پل با شهر در ارتباط بود و از آن به عنوان مكاني براي پرتاب تداركات با چتر و يا يك باند فرودگاه ترميم شده در مركز شهر استفاده ميگرديد. نيروهاي لشگر 25 روسيه از درون شهر آنجا را زير آتش داشتند.
وضعيت روحي مدافعين شهر به هم ريخته بود. تعداد مجروحين از جنگجويان بيشتر بود . تمام افراد يگانهاي غير رزمي به خطوط مقدم اعزام شدند. نشانها و عناوين نظامي با چتر براي نيروها ارسال ميشد تا فرماندهان با اعطاي آنان بتوانند روحيه افراد را احياء كنند. در 30 ژانويه پيامي براي هيتلر ارسال شد :" نيروها تمام اميد خود را از دست داده اند ".
در يازدهم فوريه سال 1945 ، سرانجام منطقه اي كليدي در شهر موسوم به Gellért Hill در پي حمله سنگين روسها كه به طور همزمان از سه نقطه آغاز شد و پس از شش هفته نبرد شديد به تصرف آنان درآمد. اكنون ديگر توپخانه روسها قادر بود تا ورودي هاي شهر و مدافعين داخل آن را كه چند كيلومتر آنطرف تر بوده و از سوء تغذيه و بيماري رنج ميبردند زير آتش بگيرد.
با وجود كمبود آذوقه و مهمات ، مدافعين پيشنهاد تسليم را رد و در هر خيابان و خانه اي مقاومت ميكردند. در اين موقع ، تعدادي از سربازان مجار كه باسارت روسها درآمده بودند به سربازان ارتش سرخ پيوستند. اين سربازان اصطلاحا با نام "داوطلبان هنگ Buda" شناخته ميشوند.
با تصرف ايستگاه جنوبي راه آهن بوداپست كه پس از دو روز نبرد بسيار خونين صورت گرفت ، روسها به سوي دژ اصلي شهر پيشروي كردند. در دهم فوريه ، پس از يك نبرد شديد ديگر سربازان روس توانستند سرپلي را براي ورود به دژ ايجاد كنند در حاليكه تقريبا توانسته بودند مدافعين آن را به دو نيم قسمت كنند.

[External Link Removed for Guests]
آثار تخريب در خيابانهاي بوداپست

سومين عمليات هجومي آلمانها ( شكست محاصره و تسليم)
هيتلر هنوز به فرمانده نيروهاي آلماني ، ژنرال Pfeffer-Wildenbruch ، اجازه اي براي شكستن حلقه محاصره و خروج از شهر نداده بود. اما پرواز هواپيماهاي گلايدر از چند روز قبل متوقف شده و ارسال حامل ملزومات با چتر هم قطع شده بود.
در چنين شرايطي Pfeffer-Wildenbruch تصميم گرفت تا باقيمانده نيروهايش را از بوداپست خارج سازد. اين فرمانده آلماني معمولا با فرمانده نيروهاي مجارستاني در شهر مشورت نميكرد اما اينبار ژنرال Iván Hindy مجار را در آخرين تلاش براي شكست حلقه محاصره شريك كرد.
در شب يازدهم فوريه ، 28 هزار سرباز آلماني و مجار خروج خود را از دژ اصلي آغاز كردند. آنها در سه موج حركت كردند. به همراه هر موج هزاران غير نظامي هم حضور داشتند. تمام خانواده ها ، كالسكه كودكانشان را با زحمت از ميان يخها و برف عبور ميدادند. متاسفانه روسها از قبل منتظر آنها بودند.
نيروها و غيرنظاميان از مه به عنوان پوششي براي عقب نشيني استفاده ميكردند. نخستين موج در حال عقب نشيني توانست سربازان روس و توپخانه را غافلگير سازد و از شهرخارج شود. موج دوم و سوم از اقبال كمتري برخوردار بودند. توپخانه و راكت اندازهاي روسها منطقه در حال فرار آنها را زير آتش گرفت كه نتايج مرگباري داشت. با وجود تلفات سنگين ، 5 تا 10 هزار نفر از آنها موفق شدند تا خود را به تپه هاي پر درخت شمالغرب بوداپست رسانده و به سوي وين فرار كنند. در اين ميان 600 تا 700 سرباز آلماني هم توانستند خود را به خطوط اصلي نيروهاي آلماني برسانند كه حدود يك سوم آنها را سربازان لشگر زرهي "Feldhernhalle" و بقيه از اعضاي Waffen-SS بودند. فراريان مجار هم حدود 80 غير نظامي ، 25 شبه نظامي و 11 نفر در لباس نظامي بودند.
اكثريت فراريان كشته ، مجروح و يا باسارت روسها درآمدند. ژنرال Pfeffer-Wildenbruch آلماني و Hindy مجار هم جزو اسراء بودند. باقيمانده مدافعين هم سرانجام در 13 فوريه 1945 خود را تسليم كردند. بوداپست تبديل به ويرانه شده بود. حدود 80 درصد شهر بكلي تخريب شده يا آسيب ديده بود كه در ميان آنها ساختمان پارلمان مجارستان و قلعه معروف شهر ديده ميشد. هر 5 پل روي رودخانه دانوب نيز تخريب شده بود.

[External Link Removed for Guests]
سربازان روس در بوداپست

عواقب شكست
تلفات و خسارات آلمانها و مجارها در اين نبرد بسيار سنگين بود تا آنجا كه برخي از لشگرهاي دو كشور به كلي نابود شد. لشگر 13 تانك ، لشگر 60 مكانيزه موسوم به Feldherrnhalle ، لشگر هشتم سواره نظام SS موسوم به Florian Geyer و لشگر 22 سواره نظام موسم به Maria Theresa آلمان تماما يا بخش عمده اي از آنها نابود شد. سپاه يكم مجارستان شامل لشگر 10 و 12 پياده نظام و لشگر يكم زرهي به كلي منهدم شد. محاصره بوداپست بيش از هرچيز ارتش آلمان ( ورماخت) و يگانهاي Waffen-SS را به زوال برد. براي روسها ، نبرد بوداپست آخرين تمرين رزم قبل از نبرد برلين بود. علاوه بر اين ، فتح بوداپست به روسها اين امكان را داد تا شهر وين را نيز مورد هجوم قرار دهند . در سيزدهم آوريل سال 1945 و دقيقا دو ماه پس از سقوط بوداپست ، شهر وين هم سقوط كرد.
در ژانويه سال 1945 ، حدود 32 هزار نفر از مجارهاي آلماني تبار دستگير و به اردوگاههاي كار اجباري در روسيه فرستاده شدند. در برخي روستاها ، جمعيت بزرگسال را براي كار به اردوگاههاي واقع در Donets Basin اعزام كردند. عده كثيري در آنجا در اثر سختي كار يا بيماري كشته شدند. در مجموع ، 500 هزار مجار ( شامل 100 تا 170 هزار مجاري آلماني تبار) براي كار اجباري به روسيه منتقل شدند.

[External Link Removed for Guests]
نشان بوداپست كه در پايان نبرد به سربازان روس اعطاء شد

كشتار غيرنظاميان و تجاوز به بانوان
هنگاميكه روسها توانستند در نبرد فاتح شوند ، خشونتهاي زيادي به راه انداختند. هرچه را كه ميتوانستند سرقت كردند ، به صورت گزينشي و تصادفي افراد را انتخاب و اعدام ميكردند ، و تجاوزات گسترده اي را انجام دادند. در اين خشونت ها حدود 40 هزار غيرنظامي كشته شدند. عده بيشماري هم از گرسنگي يا بيماري تلف شدند. در جريان محاصره شهر ، 50 هزار زن و دختر مورد تجاوز قرار گرفتند. هر چند برخي آمارها از 5 هزار تا 200 هزار مورد تجاوز حكايت دارد . دختران بلغاري ربوده و پس از انتقال به پادگانهاي ارتش سرخ در آنجا به كرات مورد تجاوز قرار گرفته و بعضا كشته ميشدند. روسها حتي كارمندان سفارتخانه ها را نيز ربوده و مورد تجاوز قرار مي دادند.

[External Link Removed for Guests]
پايان كار  
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: نبردهاي معروف جنگ جهاني دوم در جبهه شرق

پست توسط abdolmahdi »

باسلام

نبرد وين


 [External Link Removed for Guests]
چهار سرباز روس ، انگليسي ، فرانسوي و آمريكائي در وين

  به شهر وين توسط ارتش سوم جبهه اوكراين و در راستاي تصرف كشور اطريش صورت گرفت. اين هجوم از دوم تا سيزدهم آوريل سال 1945 به طول انجاميد و در بخش عمده اي از اين مدت ، شهر وين در محاصره ارتش سرخ بود.   مقدمات هجوم   توافقات قبلي كه يوزف استالين با متفقين غربي قبل از آوريل سال 1945 در مورد مناطق شرقي و مركزي اروپا به آن دست يافته بود ذكري از اطريش به ميان نيامده بود و فقط شامل مناطق شرقي آلمان مي شد. بنابراين استالين تصميم گرفت تا عمليات خود به سمت برلين را در درجه دوم قرار دهد . به همين دليل ارتش سرخ را موظف ساخت تا به اطريش يورش برده و آنجا را تصرف نمايند تا استالين در مذاكرات بعد از جنگ خود با متفقين توان چانه زني بيشتري داشته باشد.
پس از شكست آلمان در عمليات "بيداري در فصل بهار" يا (Unternehmen Frühlingserwachen) ، ارتش ششم زرهي SS به فرماندهي ژنرال سپ ديتريش Sepp Dietrich تا حوالي شهر وين به عقب رانده شد. در اين شرايط ، آلمانها با نااميدي مواضع دفاعي را براي جلوگيري از سقوط شهر در مقابل نيروهاي به سرعت در حال پيشروي ارتش سرخ آماده كردند.  
[External Link Removed for Guests]
ژنرال تولبوخين ، فرمانده نيروهاي روس در حمله به وين

  بهار سال 1945 ، نيروهاي پيشرو ارتش سوم جبهه اوكراين به فرماندهي ژنرال فيودور تولبوخين Fyodor Tolbukhin كار مجارستان را تمام كرده و در دو سوي رود دانوب گرد آمده بودند. در 30 مارس ، اين نيروها از رودخانه Hron و Nitra عبور كرده و مرز ميان مجارستان و اطريش را درنورديدند.
در دوم آوريل ، راديو وين آزاد شدن شهر وين را تكذيب كرد. در همانروز ، نيروهاي روس پس از پشت سر گذاشتن 5 منطقه مهم در اطريش از جنوب به شهر وين نزديك شدند. دو منطقه Baden و Bratislava نيز در چهارم آوريل مورد تاخت و تاز روسها قرار گرفت.

نبرد آغاز مي شود  
[External Link Removed for Guests]
نيروهاي آلماني در منطقه بين اطريش و مجارستان

  از رسيدن نيروهاي روس به حومه وين ، نيروهاي ارتش سوم جبهه اوكراين شهر را محاصره و به آن حمله كردند. در اين حمله سپاه چهارم و نهم احتياط ، سپاه ششم تانك احتياط و سپاه شصت و چهارم روس شركت داشتند. نيروهاي گروه مقاومت O-5 اطريش به فرماندهي Szokoll Carl ، كه در تلاش بودند تا وين را از ويراني دور نگهدارند به صورت فعال استحكامات دفاعي آلمانها را تخريب ميكردند تا ورود نيروهاي روس به شهر را تسهيل نمايند.  
[External Link Removed for Guests]
ژنرال رودلف فون بونائو فرمانده مدافعين وين

[External Link Removed for Guests]
ژنرال بيتريش فرمانده نيروهاي لشگر دوم زرهي SS

  ترين نيروي آلماني كه در مقابل مهاجمين روس وجود داشت ، لشگر دوم زرهي SS از سپاه ششم تانك و نيروهاي سازماندهي شده يگانهاي پدافند هوائي بود. مناطق دفاعي وين مشخص و تحت فرماندهي ژنرال رودلف فون بونائو Rudolf von Bünau و نيروهاي لشگر دوم زرهي SS نيز تحت امر ژنرال ويلهلم بيتريش Wilhelm Bittrich قرار داده شد.
نبرد وين چند مورد مقاومت بسيار شديد در جنگ شهري رابه عنوان مشخصه خود دربر دارد هر چند در برخي نقاط نيروهاي روس با كمترين مقاومتي توانستند پيشروي كنند. دفاع از منطقه پارك Prater بر عهده لشگر ششم زرهي و در مناطق جنوبي شهر ، دفاع بر عهده لشگرهاي دوم و سوم زرهي SS گذاشته شده بود. در شمال شهر نيز لشگر "پيشوا " امر دفاع را بر عهده داشت.  
[External Link Removed for Guests]
يك توپ ضدتانك روس در حال نبرد در خيابانهاي وين

  حملات خود را از مناطق اطراف شرق و جنوب شهر توسط سپاه چهارم احتياط و بخشي از سپاه نهم احتياط آغاز كردند. مدافعين آلماني توانستند روسها را تا هفتم آوريل از دستيابي به مناطق جنوبي شهر دور نگهدارند. اما روسها در هشتم آوريل و پس از آنكه توانستند با موفقيت جاي پائي براي خود در برخي مناطق جنوبي باز كنند به سمت مناطق غربي شهر به پيش راندند. مناطق غربي وين بدليل وجود راه آهن مهم شهر در آنجا براي روسها بسيار مهم بود.
موفقيت روسها در مناطق غربي شهر با نفوذ سريع ساير نيروها از مناطق شمالي و شرقي شهر در همان روز پيگيري شد. در بخش شمالي رودخانه دانوب سپاه 46 روس وارد شهر شد . اكنون مركز وين از بقيه اطريش جدا شده بود.
در نهم آوريل ، نيروهاي روس نفوذ خود را در مركز شهر آغاز كردند اما نبردهاي خياباني تا چند روز بعد ادامه داشت. در شب يازدهم آوريل نيروهاي روس مجاري رودخانه دانوب را هدف حملات خود قرار داده و نيروهاي مكانيزه لشگر يكم به سمت پل Reichsbrücke پيشروي كردند. در يك حمله ناگهاني با تمام قوا در سيزدهم آوريل ، ناوگان كوچك دانوب توانست نيروهائي را در دوطرف پل پياده كرده و با قطع سيم هاي مواد منفجره كار گذاشته شده در پل ، آن را از خطر تخريب نجات دهد اما آلمانها توانستند پل دوم را تخريب كنند . 
[External Link Removed for Guests]
يك تانك شرمن آمريكائي كه در اختيار روسهاست در حال پيشروي در وين

  سرانجام با تسليم آخرين مدافعين در همان روزسقوط كرد . نيروهاي لشگر زرهي ژنرال Bittrich در شامگاه 13 آوريل براي اجتناب از محاصره از مناطق غربي عقب نشيني كردند. در همان روز ارتش 46 روس تفنگداران دريائي را در منطقه Klosterneuburg پياده كند.
در حاليكه در هشتم آوريل هنوز نيردهاي خياباني در مناطق جنوبي و غربي شهر ادامه داشت ساير يگانهاي ارتش سوم اوكراين توانستند تمام وين را دور زده و به سمت شهرهاي Linz و Graz پيشروي كنند.  
[External Link Removed for Guests]
نشان وين ، به 277.380 نفر از سربازان روس و بلغار كه در تصرف شهر از نهم ژوئن شركت داشتند اعطاء شد.

 عواقب نبرد   فرارسيدن 15 آوريل ، نيروهاي لشگر سوم جبهه اوكراين مناطق بيشتري از خاك اطريش را تصرف كردند. بقاياي آنچه كه زماني سپاه ششم زرهي آلمان نام داشت مجبور به فرار به منطقه مابين شهر وين و Linz شدند و عناصري از يگانهاي سپاه نهم احتياط و سپاه 46 روس نيز در تعقيب آنان بودند. پس از عقب نشيني نيروهاي ارتش ششم زرهي آلمان از شهرGraz ، سپاه 26 و 27 ارتش سرخ آنجا را به تصرف خود درآوردند. از سوي ديگر ، سپاه 57 روس و سپاه يكم بلغارستان در تعقيب ارتش دوم زرهي آلمان به سمت جنوب شهر Graz مي تاختند. اكنون ديگر هيچكدام از دو سپاه آلمان در حد و اندازه اي نبودند كه بتوانند چيزي بيش از يك تاخير موقت در پيشروي نيروهاي ارتش سرخ ايجاد كنند.  
[External Link Removed for Guests]
يك افسر گشتاپو قبل از رسيدن نيروهاي روس به همراه خانواده اش در پارك خودكشي كرده است.

  جريان نبرد بخشي از بهترين ساختمانهاي شهر وين ويران شده بود. آب ، برق و گاز قطع شده بود و باندهائي از مردم ، بيگانگان يا اطريشي ها ، در غياب نيروهاي پليس به مردم بي دفاع حمله برده و اموال آنها را غارت مي كردند. در حاليكه نيروهاي مقدم روس رفتار خوبي داشتند ، دسته هاي بعدي سربازان روس پس از ورود به شهر نيز اقدام به غارت و چپاول نموده و براي چند هفته خشونتي را به خرج دادند كه مي شد آن را با فجايع جنگ سي ساله مقايسه نمود.
همانند ژنرال Bittrich، ژنرال von Bünau قبل از سقوط شهر و براي فرار از اسارت به دست روسها آنجا را ترك كرد. در پايان جنگ ، او خود را در روز پيروزي در اروپا VE Day تسليم نيروهاي آمريكائي نمود و تا آوريل سال 1947 به عنوان اسير جنگي در بازداشتگاه به سربرد. ژنرال Bittrich نيز خود را به نيروهاي آمريكائي تسليم و تا سال 1954 را در زندان متفقين به سر برد.
ژنرال روس ، Fyodor Tolbukhin ، قبل از مرگ زود هنگامش در سال 1949 به سمت فرماندهي گروه نيروهاي ارتش سرخ در جنوب و منطقه قفقاز منصوب شد . علت مرگ او مشكلات قلبي ذكر شد .  
[External Link Removed for Guests]
Karl-renner ، رئيس دولت موقت اطريش

  سياستمدار زيرك اطريشي به نام Karl Renner يك دولت موقت را در آوريل سال 1945 برپا و پس از تثبيت موفقيت ارتش روس در اطريش ، جدائي آن كشوراز رايش سوم را اعلام نمود.  

[External Link Removed for Guests]
Karl Renner ، رئيس دولت موقت اطريش به همراه نظاميان ارشد روس در 29 آوريل سال  
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: نبردهاي معروف جنگ جهاني دوم در جبهه شرق

پست توسط abdolmahdi »

 [External Link Removed for Guests] 
سلام عليكم

نبرد برسلائو

  نبرد كه به نام محاصره برسلائو نيز مشهور است ، به محاصره سه ماهه شهر برسلائو واقع در ايالت سيلزي سفلي در خاك آلمان (شهر Wrocław در لهستان كنوني ) در پايان جنگ جهاني دوم در اروپا اطلاق ميشود. از 13 ژانويه تا 6 مه سال 1945 ، نيروهاي آلماني در برسلائو به محاصره نيروهاي روس درآمده و يك روز پس از تسليم ارتش آلمان آنها نيزخود را تسليم نمودند.  
فرماندهان نيروهاي آلماني دربرسلائو :

1- سرلشگر Hans von Ahlfen – از 2 تا 27 فوريه سال 1945

2- سرلشگر Hermann Niehoff – از 2 مارس تا 6 مه 1945

  آگوست سال 1944 ، هيتلر اعلام كرد كه شهر برسلائو بايد تبديل به يك دژ نظامي شده و به هر قيمتي بايد حفظ شود . در اين راستا ، او مسئوليت نبرد در شهر را بر عهده Karl Hanke ، كه از سال 1941 فرماندار ايالت سيلزي بود، سپرد.  
 [External Link Removed for Guests]
Karl Hanke ، فرماندار نظامي ايالت  
  19 ژانويه سال 1945 ، جمعيت غيرنظامي مجبور به ترك شهر شدند . عده زيادي از آنها در اثر سرما و عده ديگر پس از رسيدن به شهر Dresden در اثر بمباران هوائي متفقين كشته شدند. ارتش آلمان در برسلائو كه توسط نيروهاي مقاومت مردمي و كارگران اجباري تقويت شده بود توانست شهر را به يك دژ واقعي تبديل كند . اكنون برسلائو قادر بود تا در مقابل هجوم طولاني مدت ارتش سرخ مقاومت نمايد. بخش وسيعي از مركز شهر تخريب و تبديل به يك فرودگاه نظامي شد. در اواخر ژانويه ، يك هنگ از نيروهاي سازمان جوانان هيتلري به برسلائو اعزام شد تا نيروهاي مستقر در شهر را تقويت نمايد. يك هنگ از نيروهاي SS موسوم به "Besslein" كه از داوطلبان هلندي و فرانسوي تشكيل شده بود نيز به آنجا اعزام شد.  
 [External Link Removed for Guests]
سرلشگر von Ahlfen در حال اعطاي نشان به سربازان آلماني در آگوست سال  
  دوم فوريه ، Hanke براي سازماندهي جديد نيروهاي مردمي در شهر از رنگهاي مختلف استفاده كرد. در همان روز سرلشگر Hans von Ahlfen به عنوان فرمانده نيروي مستقر در دژ برسلائو معرفي شد. او كه فقط براي سه هفته فرماندهي نيروها را بر عهده داشت ، مستقيما توسط Ferdinand Schörner فرمانده ستاد نيروهاي ارتش جنوب انتخاب شده بود.  
 [External Link Removed for Guests]
ژنرال Hermann Niehoff آخرين فرمانده مدافعين شهر  
در دوم مارس سرلشگر Hermann Niehoff جايگزين Ahlfen شد و او اين مقام را تا تسليم نهائي شهر در ماه مه حفظ كرد.

محاصره

 [External Link Removed for Guests]
نيروهاي آلماني در حال ورود به برسلائو و تقويت مدافعين  
  ششم اوكراين به فرماندهي مارشال Ivan Konev توانست در 13 فوريه و بدنبال انجام عمليات هجوم به ايالت سيلزي سفلي ، شهر برسلائو را محاصره كند. نميتوان بدرستي تعداد نيروهاي آلماني محاصره شده در شهر را تخمين زد. عده اي شمار آنها را 150 هزار ، عده اي 80 هزار و برخي ديگر 50 هزار نفر عنوان كرده اند. محاصره برسلائو نبردهاي ويرانگر خانه به خانه اي را بدنبال داشت . برسلائو با آتش توپخانه ارتش ششم و بمبارانهاي مداوم هواپيماهاي سپاه دوم و هجدهم نيروي هوائي روسها به ويرانه تبديل شد. در جريان محاصره ، هر دو طرف نقاط سالمتر شهر را زير آتش قرار ميدادند.  
 [External Link Removed for Guests]
مارشال Ivan Konev فرمانده ارتش ششم اوكراين و فاتح  
  15 فوريه لوفت وافه اقدام به برقراري يك پل هوائي براي كمك رساني به برسلائو نمود. لوفت وافه براي مدت 76 روز ، تا يكم ماه مه ، با بيش از 2000 سورتي پرواز 1637 تن تجهيزات و غذا براي شهر ارسال نمود.
در 22 فوريه ارتش ششم روسيه سه منطقه از حومه شهر برسلائو را تصرف كرد و روز بعد نيز توانست خود را به بخشهاي جنوبي شهر برساند. در 31 مارس حملات سنگين توپخانه اي به شمال ، جنوب و غرب برسلائو صورت گرفت. شاهداني عيني ارتش ششم روس ميگفتند در آن روز بيشتر شهر در حال سوختن بود.  
  20 آوريل ژنرال Niehoff به مناسبت 56 سالگي هيتلر بين نيروها شكلات توزيع كرد.در 4 ماه مه ، Pastor Hornig روحاني شهر ، دكتر Konrad اسقف و Canon Kramer از ژنرال Niehoff خواستند تا شهر را تسليم كند. بعد از ظهر همانروز Pastor Hornig درخواست خود را براي Hanke فرمانده كل نيروها تكرار كرد . متقابلا Hanke به ژنرال Niehoff دستور داد كه ديگر حق برقراري ارتباط با روحانيون شهر را ندارد.  
تسليم

 [External Link Removed for Guests]
يك افسر آلماني در حال ورود به خطوط روسها براي ابلاغ پيام  
  ششم ماه مه ، پس از 82 روز مقاومت و اندكي قبل از تسليم بي قيد و شرط آلمان در جنگ جهاني دوم ، ژنرال Niehoff دژ برسلائو را به روسها تسليم نمود. در جريان محاصره ، روسها تقريبا 29 هزار نفر از افراد نظامي و غير نظامي شهر را كشتند و 40 هزار نفر را باسارت درآوردند. روسها نيز حدود 6 هزار نفر كشته دادند. البته آمارها در اين مورد نيز متفاوت است.در هنگام تسليم شهر، Karl Hanke به پراگ گريخت . برسلائو نيز به لهستان ملحق و Wrocław نام گرفت. 
 [External Link Removed for Guests]
اين تصوير مربوط به پايان جنگ است . از حجم ويراني ها ميتوان به شدت نبرد در برسلائو پي برد .  
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
ارسال پست

بازگشت به “اخبار نظامي”