[External Link Removed for Guests]
با سلام
نبرد برلين (قسمت اول)
نبرد برلين افسانه اي است آميخته به خون ، شجاعت ، بزدلي ، وفاداري و خيانت.
جاناتن ياردلي ، واشنگتن پست
برلين در كنار نبرد بريتانيا ، نبردهاي دريائي و پياده شدن متفقين در نورماندي از اهميت يكساني برخوردار است اما اين نبرد از آن جهت حائز اهميت است كه موجب پايان جنگ در اروپا گرديد. اين نبرد در ماههاي آوريل تا مه 1945 رخ داد و با پيروزي ارتش سرخ حكومت رايش سوم نيز پايان يافت . اشغال برلين توسط ارتش سرخ در واقع ، حاصل توافقات متفقين در زمان جنگ بود.
ارتش سرخ با عبور از لهستان به سمت رودخانه Oder پيشروي نمود و با جمع آوري ارتشي بسيار نيرومند توانست به طور كلي از حيث نفرات و تجهيزات بر نيروهاي آلماني پيشي بگيرد. ارتش آلمان ( ورماخت) براي انجام موثر عمليات ، تنها يك دوازدهم سوخت مورد نياز و حتي كمتر از آن را در اختيار داشت. توليد هواپيماهاي جنگنده و تانك به صورت چشمگيري كاهش يافته و كيفيت آنها نيز از سطح توليدات در سال 1944 نيز كمتر بود. به هر حال هر دو طرف درگيري بخوبي ميدانستند كه نبرد پيش رو از هر زمان ديگري در جنگ خونين تر و شديدتر خواهد بود. مقايسه امكانات نظامي دوطرف در حاشيه رودخانه Oder : آلمان روسيه
سرباز 596.500 1.670.000
توپخانه 8.230 28.000
تانك 700 3.300
هواپيما 1.300 10. فرا رسيدن ماه آوريل سال 1945 بخش عمده اي از خاك آلمان باشغال متفقين درآمده بود . اگرچه آنها هنوز با مقاومتهاي شديدي از سوي نيروهاي آلماني مواجه ميشدند اما به وضوح مشخص بود كه جنگ رو به پايان است. نيروهاي آلماني در جبهه هاي شرقي به شدت مقاومت ميكردند تا به پناهجويان آلماني فرصت بيشتري براي فرار به سمت غرب را بدهند. غرور ملي ، پافشاري متفقين بر تسليم بي قيد و شرط آلمان و بدست آوردن زمان براي فرار هر چه بيشتر مردم به سمت غرب قبل از رسيدن ارتش سرخ ، همه و همه دست به دست هم داده بود تا آلمانها در اين برهه از جنگ شديدترين مقاومتها را از خود نشان دهند .
هر چه كه نيروهاي روس به برلين نزديكتر مي شدند ، تراكم نيروهاي دو طرف افزايش مي يافت. ترس از حضور نيروهاي روس در برلين آنچنان بود كه هر پير و جواني را به سمت خطوط مقدم نبرد سوق مي داد. دستگاه تبليغاتي نازي ها آنچنان ديو مخوفي از روسها درست كرده بود كه برليني ها به سادگي نبرد آينده را نبردي تا پاي جان تلقي مي كردند . به آمار زير در آستانه وقوع نبرد در برلين توجه كنيد: امكانات آلمان روسيه
سرباز 1.000.000 .500.000
توپخانه 10.400 41.600
تانك 1.500 6.250
هواپيما 3.300 7.
[External Link Removed for Guests]
يگانهاي مقاومت مردمي
در مورد ارقام ذكر شده در جدول فوق اختلاف نظرهاي زيادي وجود دارد. به هر حال ، 45.000 نفر از مدافعين برلين را نوجوانان و بازنشستگان و سالخوردگان در قالب يگانهاي مقاومت مردمي Volksstrum تشكيل مي دادند . يوزف استالين به مارشال ژوكف و مارشال كوني يف دستور داد تا هر چه سريعتر نسبت به تصرف برلين اقدام كنند. او با اين كار هر دو مارشال خود را در رقابت با يكديگر قرار داد. هر دو ژنرال هم به خوبي ميدانستند كه نبرد براي تصرف شهر بسيار دشوار خواهد بود. هيتلر نيز بر خلاف نظر اطرافيانش تصميم گرفته بود تا در برلين باقي بماند . متفقين غربي به صورت آزمايشي در حال تهيه طرح هائي براي پياده سازي چترباز در برلين بودند اما در عمل چنين نشد . چرا كه ژنرال آيزنهاور ضرورتي نمي ديد تا براي شهري كه پس از پايان جنگ در محدوده نفوذ روسها درخواهد آمد تلفات بدهد. طرح پياده كردن چترباز از نظر تعداد سربازان و تجهيزات مورد نياز براي فرود در برلين غيرواقعي به نظر مي رسيد .
در جريان نبرد بيش از يك ميليون گلوله توپ بر برلين فرو ريخته شد و تسليم شهر سه هفته به طول انجاميد . حدود يك ميليون سرباز روس هم در حمله به شهر مشاركت داشتند. برتري عظيم تعداد تانكهاي روس براي نبرد در خيابانها برلين چندان با اهميت نبود. نيروهاي آلماني مجهز به سلاح هاي ضد تانك در همه جا پراكنده بودند و از تاكتيكهاي "بزن و در رو" بر عليه تانكهاي روس استفاده مي كردند. تمام مناطق شهري خيابان به خيابان و ساختمان به ساختمان سنگر بندي شده بود. تلفات طرفين هم بسيار بالا بود. اما برلين نتوانست تا بيش از دوم ماه مه مقاومت كند و سرانجام شهر در همان روز تسليم روسها شد و جنگ در اروپا به پايان رسيد . آلمان نيز در هفتم ماه مه سال 1945 قرارداد تسليم بدون قيد و شرط را امضاء كرد.
[External Link Removed for Guests]
سالخوردگان عضو يگانهاي مقاومت مردمي Volksstrum با راكتهاي ضدتانك در حال رژه در خيابانهاي
براستي چرا استالين برلين را ميخواست؟ مارشال ژوكف ، به صورت خيلي جزئي ، اشاره اي به دليل اصرار استالين به تصرف برلين به رغم تحمل تلفات سنگين داشته است. او ميگويد " عجله و اصرار استالين براي سبقت بر متفقين در تسخير شهرصحت ندارد چرا كه متفقين دورتر از آن بودند تا بخواهند وارد مسابقه تسخير برلين شوند. " روسها از هجوم به منطقه اي كه بعدها آلمان شرقي ناميده شد دو هدف را دنبال مي كردند. اولا" استالين باور نمي كرد كه متفقين غربي پس از پايان جنگ در مقابل آنچه كه او از خاك آلمان در اشغال خود دارد بي تفاوت بنشينند بنا بر اين او حملات را با فشار بيشتري انجام ميداد تا هرچه سريعتر پيشروي كرده و متفقين را در عمق بيشتري از خاك آلمان ملاقات كند. دومين و مهمترين هدف او فتح برلين بود اما اين هدفي بود كه به سرعت به دست نمي آمد. در واقع برلين درون خود دو دارائي بسيار با ارزش براي دوران پس از جنگ داشت ، آدولف هيتلر و برنامه بمب اتمي آلمان . يكي از تئوري هائي كه در اين ميان مطرح است ، آگاهي دادن پليس مخفي استالين به او از فعاليتهاي اتمي انستيتو كايزر ويلهلم Kaiser Wilhelm برلين بود كه بعنوان مركز تحقيقات اتمي آلمان شناخته مي شد. اعتقاد بر اين بود كه اين انستيتو در زمينه تحقيقات هسته اي به پيشرفتهاي مهمي دست يافته كه ميتواند برنامه هسته اي روسيه را متحول نمايد. اين انستيتو توانسته بود به روش جديدي انرژي توليد نمايد كه استالين اعتقاد داشت سنگ بناي هرگونه پيشرفت آتي در روسيه خواهد بود.
[External Link Removed for Guests]
ژنرال گوتهارد
بيستم مارس ژنرال گوتهارد هاينريچي Gotthard Heinrici به عنوان فرمانده جديد گروه رزمي Vistula جانشين هاينريش هيملر گرديد. او يكي از بهترين متخصصين دفاعي در ارتش آلمان بود و به سرعت شروع به تهيه طرح هاي پدافندي نمود. او به درستي تشخيص داد كه رخنه اصلي در حمله بزرگ ارتش سرخ با عبور از رودخانه Oder و در امتداد بزرگراه شرق به غرب منطقه صورت خواهد گرفت . او قصد نداشت تا از كرانه هاي رود Oder به جز چند مورد زدوخورد با روسها دفاع كند. در عوض او از مهندسين رزمي اش درخواست كرد تا ارتفاعات Seelow را كه مشرف بر رودخانه Oder بود در نقطه اي كه بزرگراه از آن عبور ميكرد ، يعني 17 كيلومتري غرب رودخانه و 90 كيلومتري برلين را مجهز به استحكامات دفاعي قدرتمندي كنند.
او از تراكم نيروها در خطوط ديگركاست تا بتواند نيروهاي موجود در خطوط دفاعي ارتفاعات Seelow را تقويت نمايد. مهندسين رزمي ارتش آلمان نيز آبهاي ناشي از طغيان رودخانه در فصل بهار را در اطراف رودخانه رها ساخته و باتلاقي را براي جلوگيري از پيشروي روسها ايجاد كردند. در پشت اين خطوط آنها سه كمربند دفاعي كه به حومه برلين منتهي مي شد را ايجاد كردند . اين خطوط شامل خندق هاي ضد تانك ، محل استقرار توپهاي ضد تانك و شبكه گسترده اي از كانال ها و سنگر ها بودند.
بيروني ترين حلقه دفاعي شهر در 25 مايلي مركز شهر واقع شده و نخستين خط دفاعي در شرق را تشكيل ميداد. اين خط در سلسله موانع طبيعي مابين Dahme و سواحل رود Oder به طول تقريبي 50 مايل امتداد داشت. خط دفاعي بعدي از كمربندي از موانع كه تمام جاده هاي منتهي به شهر در شمال و جنوب را مسدود ميكرد تشكيل شده بود. هر كدام از عوامل مسدود كننده جاده ها توسط سنگرهاي دفاعي پوشش داده ميشد و آن مناطق را تبديل به نقاط دفاعي قدرتمندي كرده بود.
حلقه دفاعي بعدي حدود 60 مايل طول و تا محدوده شهر برلين امتداد داشت. اين حلقه موقعيتهائي از غرب به رودخانه Havel ، از شرق به رودخانه Wuhle ، از شمال به كانال Hohenzollern و از جنوب به كانال Teltow را دربر مي گرفت . اين حلقه يك كانال آتش ساده تشكيل شده بود كه از درون به نقاط نيرومند دفاعي متصل و تمام نقاط اتصال اين كانال هم بصورت گسترده اي سنگر بندي شده بود. حاشيه شمالي و جنوبي هم از خندقهاي متعدد ضدتانك تشكيل شده بود. خط بعدي در واقع حلقه دفاعي دروني تر بود كه تقريبا 30 مايل طول داشت و شبكه S-Bahn ( راه آهن روي زميني) را دربر ميگرفت. اين خط از ميان شكافهاي عميق و درامتداد مناطق در آب فرو رفته ميگذشت كه خود مانع طبيعي موثري را ايجاد ميكرد. تقاطع تمام جاده ها نيز به سختي سنگربندي شده و با آتش توپهاي ضد تانك پوشش داده مي شد. اين مناطق در جهت گردش عقربه هاي ساعت به 8 قطاع كه با حروف A تا H نامگذاري شده بودند تقسيم و هر كدام داراي فرماندهي جداگانه بود.
اما آخرين مانع ، آخرين حلقه دفاعي بود كه Citadelle ناميده مي شد. اين حلقه در واقع جزيره اي را در مركز برلين تشكيل ميداد و از رود Spree ، كانال Landwehr بعلاوه استحكامات خارجي شرق و غرب در اطراف Alexander Platz و ErnstReuter Platz تشكيل شده بود.
تمام خيابانهاي اطراف چنان سنگر بندي شده بود تا مانع از حركت خودروها شود. زيرزمين ها و ساختمان ها نيز تبديل به دژهاي دفاعي شده بودند. تمام 483 پل موجود در شهر (در صورت لزوم) آماده تخريب بودند. كندي پيشروي روسها به مدافعين شهر امكان تحرك ميداد. علاوه براينها ، درون خط Citadelle ، سه دژ پدافند هوائي بزرگ در مناطق Friedrichshain, Humboldthain و باغ وحش برلين قرار داشت. اين دژهاي بزرگ و بلند ، ارتفاع مورد نياز آتشبارهاي ضدهوائي در شهرها را تامين مي كرد. اين دژها ضد بمب ساخته شده و كاملا خودكفا بودند. هر دژ داراي 8 آشيانه توپ ضدهوائي 128 ميليمتري بود كه ميتوانستند نقش ضد تانك را هم ايفا كنند .
[External Link Removed for Guests]
كتابي در مورد نبردهاي آلمان در اطراف رود Oder به فرماندهي ژنرال
نزديك شدن روسها به برلين ، هيتلر دستور داده بود تا برلين (از درون ) به دژي رسوخ ناپذير تبديل شود كه بتواند تا بينهايت مقاومت كند. اگر چه نيروهاي آلماني بر روي كاغذ نيرومند نشان داده ميشدند اما واقعيت اين بود كه نيروي انساني آنها با سرعت روبه زوال مي رفت. نيروهاي خطوط مقدم آنها كم تجربه و فاقد كارائي رزمي لازم بودند كه عمدتا شامل يگانهاي موسوم به Volksstrum ( غيرنظاميان آلماني كه به خدمت فراخوانده شده بودند) بود كه از نوجوانان 16 ساله تا كهنه سربازان جنگ جهاني اول را دربر مي گرفت. اين نيروها كه بالغ بر 60 هزار نفر بودند در مقابل حدود 2.500.000 سرباز روس قرار داشتند كه بسيار جنگ آزموده و به خوبي نيز تجهيز شده بودند.
در 12 آوريل روزولت ، رئيس جمهور آمريكا درگذشت و اين خبر هيتلر را در توهمي عميق فرو برد. او فكر مي كرد كه درگذشت روزولت سبب خواهد شد تا متفقين به سمت او چرخش كنند. هيتلر اكنون كاملا مطمئن بود كه آينده رايش سوم بسيار درخشان خواهد بود چون " بر روي ستاره ها نوشته شده كه نيمه دوم ماه آوريل نقطه بازگشت جنگ به سود آلمان خواهد بود".
اما در 16 آوريل با آغاز حمله گسترده نيروهاي ارتش سرخ به بخش شمالي ، جنوبي و شرقي ، آرزوهاي پوچ هيتلر برباد رفت. در نخستين ساعات 16 آوريل ، حمله روسها با اجراي گسترده آتش تهيه توسط هزاران قبضه توپخانه و كاتيوشا كه براي چند روز ادامه يافت آغاز شد. مدت كوتاهي پس از آن و قبل از طلوع آفتاب ارتش يكم روسيه سفيد حمله خود به رود Oder را آغاز كرد. ارتش يكم اوكراين نيز همزمان حمله خود را از رودخانه Neisse آغاز نمود. هر چند ارتش يكم روسيه سفيد بسيار قدرتمند بود اما ماموريت مشكل تري را بر عهده داشت و با دفاع اكثريت نيروهاي ارتش آلمان در آن منطقه مواجه شد. روسها اكنون از برتري 3 بر 1 در نفرات ، 15 بر 1 در توپخانه ، 5 بر 1 در تانك و 3 بر 1 در هواپيما بر آلمانها بهره مي بردند.
با وجود برتري عددي عجيب روسها ، آلمانها هنوز سرسختانه در تدارك دفاع بودند تا بتوانند هزاران نفر تلفات را بر دشمن تحميل نمايند. نخستين دور حمله انجام شده توسط ارتش يكم روسيه سفيد منجر به فاجعه شد. ژنرال هاينريچي آلماني دقيقا قبل از آغاز حمله گسترده توپخانه اي روسها ، نيروهايش را از اولين خط دفاعي به عقب كشيده بود. ( اين تاكتيك بسيار موفقي بود كه او پيش از آن ، بارها و بارها و با مهارت در خاك روسيه از آن استفاده كرده بود) . نور تابيده شده از 143 نورافكن روس كه قصد داشتند تا مدافعين آلماني را نابينا كنند با مه صبحگاهي درهم آميخت و توانست سايه روشن خوبي از يگانهاي مهاجم روس ايجاد كند. زمين هاي باتلاقي اطراف رودخانه نيز عامل بازماندن نيروهاي روس از پيشروي گرديد و در همان حال آلمانها نيز به صورت مداوم روسها را زير آتش خود داشتند. در اين مقطع ، تلفات روسها بيشمار بود.
خنثي شدن حمله روسها و پيشروي اندك آنها ، آنهم جلوي چشم استالين ، سبب شد تا مارشال ژوكف روس نيروهاي ذخيره اش را به ميدان فرا بخواند. او قبلا قصد داشت تا از اين نيروها براي جلوگيري از هرگونه تلاش آلمانها براي خروج از محاصره استفاده كند. نخستين شب حمله ژوكف با حدود شش كيلومتر پيشروي در برخي از مناطق سپري شد اما خطوط دفاعي آلمانها هنوز سالم و دست نخورده باقي مانده بود.
اما در آن سو ، پيشروي ارتش يكم اوكراين ( به فرماندهي مارشال كوني يف) در جنوب طبق نقشه پيش ميرفت. مارشال ژوكف مجبور شد تا گزارش دهد كه عمليات در منطقه ارتفاعات Seelow با اشكال مواجه شده و طبق نقشه پيش نمي رود. استالين هم به ژوكف نيش زد كه اگر او در كارش موفق نشود ، از مارشال كوني يف خواهد خواست تا با تانك هايش از جنوب به سمت برلين برود.
در روز دوم حمله ، ارتش يكم روسيه سفيد تمام نيروهاي پشت خطوط خود را به خط مقدم فرا خواند. تاكتيك روسها انجام حملات گسترده اي بود كه تا آن زمان سابقه نداشت. با غروب شب 17 آوريل خطوط دفاعي آلمان در مقابل ژوكف به جز از چند نقطه هنوز شكسته نشده بود. در منطقه جنوب ، قرارگاه مفرماندهي مركزي تحت امر ژنرال فرديناند شورنر نتوانست بود مقاومت كند. ارتش چهارم زرهي آلمان در جناح شمالي نيروهاي ژنرال شورنر زير فشار سنگين حملات ارتش يكم اوكراين عقب نشيني كرده بود. او دو لشگر ذخيره زرهي خود را به جاي شمال براي پوشش ارتش چهارم زرهي به سمت جنوب گسيل داشته بود تا قرارگاه او را حفظ كنند. اينجا نقطه بازگشت جنگ به ضرر آلمان بود چرا كه با غروب آغتاب مواضع دو گروه رزمي Vistula و مناطق جنوبي قرارگاه مركزي بي دفاع مانده بود. مگر آنكه آنها خطوط ارتش چهارم زرهي را پوشش مي دادند. حملات موثر مارشال ژوكف به خطوط دفاعي ضعيف ژنرال شورنر در جنوب ارتفاعات Seelow سبب شد تا خطوط دفاعي گرانبهاي ژنرال هاينريچي شكسته شود.
در 18 آوريل ، هر دو ارتش روس پيشروي مفيدي داشتند اما تلفاتشان مجددا افزايش يافته بود . پس از نبردهاي بسيار شديد ، سرانجام خط دفاعي حاشيه رودخانه Oder- Neisse در زير فشار سنگين تانكهاي روس درهم شكسته و سيل نيروهاي روس به سمت حومه برلين سرازير شد . با غروب آفتاب روز 18 آوريل ، ارتش يكم روسيه سفيد توانست به سومين و آخرين خط دفاعي آلمان دست يابد. ارتش يكم اوكراين نيز با تصرف منطقه Forst خود را براي حركت به سوي برلين آماده مي ساخت.
در 19 آوريل ، ارتش يكم روسيه سفيد توانست در آغاز چهارمين روز حمله خود ، آخرين خطوط دفاعي ارتفاعات Seelow را درهم بشكند. ديگر چيزي به جز يگانهاي درهم شكسته آلماني ميان آنها و برلين وجود نداشت. بقاياي نيروهاي آلماني هنوز در ارتفاعات مقاومت ميكردند و نيروهاي ارتش چهارم زرهي در خطر محاصره ارتش يكم اوكراين بودند. ساير يگانهاي ارتش يكم اوكراين نيز به سرعت به سمت غرب و به سوي آمريكائيها ميرفتند.
در پايان روز 19 آوريل ديگر خط دفاعي آلمان در جبهه شرق وجود خارجي نداشت. آنچه باقي مانده بود گروه هاي كوچكي بود كه هنوز مقاومت مي كردند. تلفات ارتش سرخ از يكم تا 19 آوريل بسيار سنگين بود. آنها تا آن روز 2.807 دستگاه تانك را از دست داده بودند. در همين مدت ، متفقين در غرب 1.079 دستگاه تانك را از دست داده بودند.
نبردهاي معروف جنگ جهاني دوم در جبهه شرق
مدیران انجمن: abdolmahdi, Java, Shahbaz, شوراي نظارت, مديران هوافضا
- پست: 1432
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 595 بار
- سپاسهای دریافتی: 10288 بار
Re: نبردهاي معروف جنگ جهاني دوم در جبهه شرق
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
- پست: 1432
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 595 بار
- سپاسهای دریافتی: 10288 بار
Re: نبردهاي معروف جنگ جهاني دوم در جبهه شرق
[External Link Removed for Guests]
سلام عليكم
نبرد برلين ( قسمت دوم )
محاصره برلين
" اگر پيشوا تصميم خود را براي دفاع از برلين تا آخرين نفر تغيير نمي داد ، وقوع فاجعه اجتناب ناپذير بود ، تمام كساني كه در شهر زنده باقيمانده بودند فداي يك آرزوي ديوانه وار شدند. نبرد به هر علت و دليلي پوچ و محكوم به شكست بود."
[External Link Removed for Guests] هلموت وايدلينگ Helmuth Weidling ، فرمانده مدافعان برلين ، 29 آوريل
20 آوريل هيتلر پنجاه و ششمين سال تولد خود را جشن گرفت. اين جشن آخرين مراسم رسمي دوران رايش سوم بود. در ميان افراد عاليرتبه دعوت شده به مراسم اشخاصي همچون گورينگ، هيملر ، گوبلز، اشپيير و بورمن حضور داشتند. پس از آنكه مدعوين در راهروي اصلي پناهگاه زيرزميني به صف ايستاده بودند ، هيتلر به ميان آنها آمد و دست آنها را فشرد و مراتب قدرداني خود را بابت خدمات ايشان به رايش سوم به آنها ابلاغ كرد.
همان روز ، توپخانه ارتش يكم روسيه سفيد مركز برلين را هدف آتش خود قرار داد و تا زمان تسليم شهر آتش خود را قطع نكرد. پس از جنگ روسها اعلام كردند كه وزن گلوله هاي شليك شده بر روي برلين از وزن بمبهاي رها شده از بمب افكن هاي متفقين بر روي شهر بيشتر بوده است. در صبح روز 21 آوريل ، مجددا گلوله هاي توپخانه روس ها در برلين به زمين نشست. اين گلوله ها توسط آتشبارهاي سوم و چهل و هفتم ارتش سرخ و از حومه Bernau در شرق برلين شليك شده بود. در اين روز شهر شاهد آخرين حمله هوائي متفقين بود و آسمان شهر هم منحصرا در اختيار نيروي هوائي ارتش سرخ قرار گرفته بود.
يكم روسيه سفيد در حال پيشروي به سمت شرق و شمال شرق برلين بود . ارش يكم اوكراين نيز در حال فشار آوردن به آخرين يگانهاي جناح شمالي قرارگاه مركزي فرماندهي آلمان بود و با عبور از Juterbog خود را به نزديكي خطوط نيروهاي آمريكائي درحاشيه رودخانه Elbe در ماگدبورگ رسانيده بود. در شمال ، حد فاصل شهر Stettin و شهر Schwedt ارتش دوم روسيه سفيد ، جناح شمالي گروه رزمي Vistula كه توسط ارتش سوم زرهي پدافند مي شد را مورد حمله قرار داد.
در صبح روز 21 آوريل هيتلر به ژنرال SS ، فليكس اشتاينر و لشگر سوم زرهي او كه در شمال برلين مستقر بود دستور داد تا حمله اي را بر ضد روسها انجام دهد تا مارشال ژوكف را از نزديك شدن به برلين منع كند. اما نيروهاي اشتاينر در واقع به شدت از سوي روسها تحت فشار بودند تا از مواضع خود به عقب رانده شوند بنابراين حمله او پس از چند كيلومتر پيشروي در همانروز به عقب رانده شد .
در همان روز ، يگانهاي لشگر 21 ذخيره به حدود 50 كيلومتري شمال برلين رسيده و به منطقه erneuchen در جنوب غربي محل استقرار خود حمله كردند. ساير يگانهاي روس به نخستين خط دفاعي آلمانها رسيدند. نقشه روسها اين بود كه برلين را محاصره و ارتباط آن را با ارتش دوازدهم قطع كنند. روسها توانستند چند روستاي كوچك حاشيه برلين را به تصرف خود درآوردند. اخبار خشونت ، شكنجه و كشتار كه توسط روستائيان فراري پخش شده بود برليني ها را بشدت ترسانده بود. مدافعين پايتخت رايش از مصيبت در راه آگاهي داشتند و مي دانستند هيچ راهي به جز مقاومت در پيش روي ندارند.
در جلسه بررسي وضعيت مناطق عملياتي در بعداز ظهر 22 آوريل ، هيتلر پس از آنكه فهميد طرح هاي عملياتي روز قبل او هيچكدام عملي نشده ، از شدت خشم نزديك بود به گريه بيفتد. او گفت كه جنگ را باخته و مسئوليت آن را نيز برگردن فرماندهانش انداخت و گفت كه تا آخر در برلين باقي خواهد ماند و سپس خودكشي خواهد كرد. ژنرال آلفرد يودل Alfred Jodl در تلاشي براي آرام كردن خشم هيتلر گفت كه ارتش دوازدهم كه در مقابل آمريكائي ها موضع گرفته ميتواند به سمت برلين حركت كند چرا كه آمريكائيها هم اكنون در كنار رود Elbe موضع گرفته و قصد پيشروي به سمت شرق را ندارند. هيتلر به سرعت منظور او را فهميد و در عرض چند ساعت ژنرال والتر ونك Walther Wenck فرمانده ارتش دوازدهم دستور يافت تا با رها كردن آمريكائي ها به سمت جنوب شرق رفته تا برلين را در آن منطقه پوشش دهد.
در صورت حركت ارتش نهم به سمت غرب ، الحاق آن با ارتش دوازدهم امكان پذير بود. شامگاه همانروز ژنرال هاينريچي اجازه الحاق دو ارتش را صادر كرد. در خارج از اطاق عمليات پناهگاه هيتلر و بدور از توهمات او براي نابودي دشمن توسط لشگرهاي خيالي اش ، ارتش سرخ در حال پيروزي در جنگ بود. ارتش دوم روسيه سفيد توانسته بود سرپلي با عمق 15 كيلومتر را بر روي رودخانه Oder ايجاد كند و وارد نبردي سنگين با ارتش سوم زرهي آلمان شود. ارتش نهم نيز شهر Cottbus را از دست داده و از سمت شرق تحت فشار بود. يك لبه حمله زرهي ارتش سرخ اكنون متوجه رودخانه Havel در شرق برلين شده و لبه ديگر آن به درون خط دفاعي برلين نفوذ كرده بود.
در 23 آوريل ارتش يكم روسيه سفيد و اوكراين تلاش بر تكميل حلقه محاصره را ادامه داده و براي قطع ارتباط ارتش نهم با شهر فشار زيادي وارد كردند. عناصري از يگانهاي ارتش يكم اوكراين به پيشروي خود به سمت غرب ادامه داده و با ارتش دوازدهم آلمان را كه در حال حركت به سوي برلين بود درگير شدند . در اين روز هيتلر ژنرال هلموت وايدلينگ را به سمت فرماندهي شهر برلين منصوب كرد.
در 24 آوريل ، ارتش دوازدهم تحت امر ژنرال Wenck عمليات كمك و پيوستن به جنوب غرب برلين را آغاز كرد. در همين هنگام ارتش يكم اوكراين تحت فرماندهي ژنرال كوني يف با مانع دشواري به نام كانال Teltow كه جنوب شهر را دربر مي گرفت مواجه شده بود. اين كانال بسيار پهن و اطرافش را ميادين مين بزرگي نيز احاطه كرده بود. تمام پلهاي آن تخريب و سنگرهاي دفاعي نيرومندي كانال را پوشش ميداد. شكستن خط دفاعي كانال Teltow به ژنرال Pavel Rybalko و لشگر سوم تانك او واگذار شد. او تمام طول روز را به تدارك 3.000 قبضه توپ ، خمپاره انداز و راكت اندازهاي كاتيوشا گذراند و تمام آنها را به يك نقطه محدود متمركز كرد. در ساعت 06:20 آتشباري شروع شد و گروه هاي حمله اقدام به عبوراز كانال بوسيله قايق نمودند. نيروهاي آلماني كه با رسيدن لشگر بيستم زرهي تقويت شده بودند مقاومت بسيار شديدي را از خود نشان دادند اما هنگام غروب يك پل موقت نظامي برروي كانال احداث شد و نيروهاي زرهي روس توانستند از آن عبور كنند. لشگر هشتم و يكم تانك هم توانستند با پيشروي مناسب نخستين كمربند دفاعي شهر را در هم شكسته و با نفوذ به خطوط دفاعي بعدي به مناطق جنوبي شهر با نامهاي Dahlwitz و Rahnsdorf برسند. در اين نقطه بود كه آنها به نيروهاي سپاه سوم تانك ژنرال كوني يف ملحق شدند پيشروي نيروهاي سپاه در 24 آوريل يگانهاي ارتش يكم روسيه سفيد و اوكراين حلقه محاصره شهر را تكميل كردند.
[External Link Removed for Guests]
سربازان روس در حال راكت گذاري يك قبضه
25 آوريل ديگر كاملا مشخص شده بود كه پايان كارهيتلر نزديك است. روسها و آمريكائي ها در Torgau با يكديگر ملاقات و عملا آلمان را به دو بخش تقسيم كردند. نيروهاي ژوكف و كوني يف در غرب برلين به يكديگر ملحق شده و حلقه محاصره شهر را تكميل كردند. نيروهاي ژنرال روكوسوفسكي نيز درنزديكي شهر Stettin خطوط دفاعي نيروهاي آلماني لشگر سوم زرهي را درهم شكسته و توانست از باتلاق Rando عبور نمايد. اكنون ارتش دوم روسيه سفيد براي حركت به سمت غرب و ملاقات با ارتش 21 انگليس و رسيدن به بندر Stralsund مانعي سر راه خود نداشت. لشگر احتياط 58 جمعي ارتش پنجم احتياط روس نيز درنزديكي منطقه Torgau در حاشيه رود Elbe با لشگر 69 پياده نظام آمريكا ملاقات كرد.
با وجود اين شرايط ناميد كننده ، هيتلر هنوز به الحاق دو لشگر 12 ژنرال Wenck كه 70 هزار سرباز را تحت امر خود داشت و به تازگي از مرزهاي غربي عقب نشسته و به لشگر نهم 40 هزار نفري ژنرال Busse كه آن نيز به تازگي از خطوط رودخانه Oder عقب نشسته بود اميد داشت . الحاق اين دو لشكر تكميل شده بود و هر دو ژنرال در صدد انجام يك ضد حمله براي آزادي برلين بودند.
نيروهاي موجود در برلين براي دفاع از شهر شامل تعدادي لشگرهاي به شدت ضعيف شده ارتش و Waffen-SS بود كه با نيروهاي پليس و جوانان هيتلري و نيروهاي دفاع مردمي پشتيباني مي شدند. در غرب شهر ، لشگر بيستم پياده نظام ، در شمال لشگر نهم چترباز ، در شمال شرق لشگر زرهي تازه تاسيس Müncheberg ، لشگر مكانيزه SS موسوم به Nordland در حنوب شرق و لشگر هجدهم نيز به عنوان ذخيره در مركز شهر مستقر بودند.
نيروهاي ذخيره در حال حركت مارشال كوني يف به سرعت نيروهاي خسته ژنرال Busse را دور زده و آنها را در جنگلهاي اطراف شهر كوچك Halbe به دام انداختند. از آنجائيكه سربازان روس نمي خواستند تا فرصت تاريخي حمله به برلين را از دست بدهند ، فرماندهان آنها نيز درخواست آلمانها براي تسليم را رد كرده و تصميم به نابودي كامل دشمن گرفته بودند . نيروهاي لشگر نهم ژنرال Busse تقريبا هيچگونه مهمات و تجهيزات و يا پوشش هوائي براي دفاع از خود در اختيار نداشتند . در نتيجه تمام آنها توسط نيروهاي روس قتل عام شدند. حمله روسها مواضع با عجله تهيه شده آلمانها را درنورديد و هيچكدام از آنها را زنده نگذاشت. نيروهاي ژنرال كوني يف مجروحان آلماني را در كنار جاده ها رها ميكردند تا به آهستگي بميرند و خود به پيش ميرفتند تا حومه برلين را تصرف كنند.
[External Link Removed for Guests]
ژنرال والتر ونك Walther
شنيدن خبر نابودي كامل نيروهاي لشگر نهم ، ژنرال Wenck به سرعت به نيروهايش فرمان عقب نشيني داد . در واقع دستور ديوانه وار هيتلر مبني بر ادامه عمليات منجر به وقوع حادثه مصيبت بار نابودي نيروها گرديد.
براي نخستين بار ژنرال Wenck كه به عنوان يك سرباز خود را شديدا مقيد به رعايت ديسيپلين نظامي ميدانست از اجراي دستورات هيتلر سرپيچي كرد و ترجيح داد به جاي اسارت نيروهايش به دست روسها آنها را به سمت آمريكائيها هدايت كند . بر خلاف تصور هيتلر ، نيروها به سمت برلين حركت نميكردند بلكه براي تسليم مستقيما به سوي آمريكائيها به پيش مي رفتند. بنابراين ژوكف و كوني يف بدون هيچ احساس خطري از جانب نيروهاي مستقر در شهر ، حمله خود به برلين را آغاز كردند.
در روز 26 آوريل 500 هزار سرباز روس از همه سو به سمت شهر هجوم بردند و تخريب نخستين سري پلها در برلين آغاز شد و در مناطقي از شمال و جنوب هم تا آنجا كه ممكن بود ، افراد غير نظامي تخليه شدند. در صبح همانروز نيروهاي لشگر 12 20 روس ، حمله خود از منطقه Rathenow به سمت Potsdam در شمال غرب را آغاز نمودند .در جنوب شهر و در اواسط روز ، سرانجام دفاع فرودگاه Templehof درهم شكسته و نيروهاي ارتش هشتم پيشروي خود به سوي كانال Landwehr را آغاز كردند در حاليكه بقاياي لشگر تانك Münchberg از فرودگاه به سمت ايستگاه راه آهن Anhalter در حال عقب نشيني بودند .
در روز 27 آوريل ، منطقه جنوب غرب برلين شامل فرودگاه Gatow نيز سقوط كرد. در همان موقع در شمال شهر ، نيروهاي لشگر دوازدهم تانك روس به ساحل شمالي رودخانه Spree در نزديكي Tiergarten رسيدند كه با مقاومت نيروهاي لشگر نهم چترباز كه در اطراف ايستگاه راه آهن Stettiner موضع گرفته و با توپهاي ضدهوائي برج پدافند Humboldthain حمايت ميشدند متوقف شدند.
[External Link Removed for Guests]
سربازان روس در حال پيشروي در ميان ويرانه هاي
دفاع كوچه به كوچه و خانه به خانه از شهر ، نبردهاي خونيني در برلين بوقوع پيوست. توپخانه و كاتيوشاهاي ارتش سرخ به صورت شبانه روزي مواضع دفاعي آلمانها را هدف قرار ميدادند تا جائيكه در برخي موارد ساختمانهاي شهر را با خاك يكسان مي كردند. با وجود آنكه اوضاع نااميد كننده بود اما مدافعين شهر از پشت هر اينچ آجر با تعصب و سرسختانه بر عليه نيروهاي مهاجم روس مقاومت مي كردند.
تاكتيك جنگهاي خياباني كه توسط ارتش روسيه در برلين بكار گرفته شد ، مبتني بر اين بوده كه هر خيابان بايد توسط يك هنگ كامل از نيروها مهار شود. يعني براي هر سوي يك خيابان ، يك گردان و گردان سوم هم براي ذخيره نگه داشته شود. نيروها به ندرت به صورت مستقيم در خيابانها حركت ميكردند و در عوض با حفر تونل مابين ساختمانها به راه خود ادامه ميدادند و در برخي موارد از مواد منفجره هم استفاده ميكردند. توپخانه هم در كوچه ها و حياط هاي پشتي از آنها حمايت ميكرد. اگر پيشروي با مقاومت شديدي روبرو ميشد ، در آنصورت توپخانه يا نيروهاي زرهي وارد عمل شده و آن ساختمان و يا سنگر مقاومت را ويران ميكردند . در بعد از ظهر روز 28 آوريل ، گردان 79 از لشگر دوم تانك به شمال پل Moltke رسيد . اين پل بر روي رودخانه Spree قرار داشت و از آنجا نخستين نشانه هاي ساختمان رايشتاگ Reichstag را مي شد ديد. هنگام غروب باقيمانده نيروهاي سپاه نهم آلمان اقدام به عقب نشيني به سمت غرب براي الحاق به لشگر دوازدهم ژنرال Wenck نمودند. اين نيروها شامل لشگر 11 تانك SS ، لشگر 5 نيروي كوهستاني SS و لشگر 21 تانك بودند. تمام تجهيزات غير ضروري براي عقب نشيني نابود و هزاران نفر از آوارگان حركت به طرف پل هاي رودخانه Dahme و به سوي غرب را آغاز كردند. پس از يك شب نبرد نااميدانه بر عليه نيروهاي لشگر 21 كه در اطراف روستاي Teurow موضع گرفته بودند ، شكافي در خطوط دفاعي روسها ايجاد شد. با وجود آتش ثابت و متمركز لشگر يكم توپخانه ، لشگر 11 تانك SS و نيروهاي لشگر پنجم توانستند از درون شكاف ايجاد شده عبور كنند. اما در اواسط روز 29 آوريل روسها مجددا اين شكاف را مسدود و بخشي از نيروهاي لشگر پنجم كوهستاني SS و لشگر 21 تانك آلمان بدام افتادند.
در جريان نبردهاي شديد ، جوخه هاي مرگ SS آزادانه در خيابانهاي شهر پرسه مي زدند و با تعصب و كوركورانه بدنبال فراريان از جنگ بودند. آنان تمام مردان ، از نوجوانان تا سالخوردگاني را كه در دفاع از شهر شركت نداشتند يافته و با بيرحمي و خونسردي مي كشتند.
در 28 آوريل ژنرال هاينريچي دستور هيتلر مبني بر دفاع از برلين به هر قيمت را رد كرد . به همين دليل او از فرماندهي بركنار و روز بعد ژنرال كورت اشتودنت Kurt Student عهده دار فرماندهي شد. در نيمه شب 28 آوريل ، نيروهاي لشگر 79 پياده نظام روسيه حمله اي را به سمت پل Moltke آغاز كردند . اين حمله با آتش شديد نيروهاي آلماني با شكست مواجه شد اما روسها با بكارگيري تانكهاي سنگين تلاش كردند تا راه خود را از ميان موانع بسيار زياد ايجاد شده به سمت جنوب پل باز كنند. اين حمله نيز با آتش سنگين توپهاي ضد تانك و معدود تانكهاي باقيمانده گردان يازدهم تانك SS و توپهاي ضدهوائي مستقر در برج پدافند باغ وحش برلين ، با شكست مواجه شد.
سلام عليكم
نبرد برلين ( قسمت دوم )
محاصره برلين
" اگر پيشوا تصميم خود را براي دفاع از برلين تا آخرين نفر تغيير نمي داد ، وقوع فاجعه اجتناب ناپذير بود ، تمام كساني كه در شهر زنده باقيمانده بودند فداي يك آرزوي ديوانه وار شدند. نبرد به هر علت و دليلي پوچ و محكوم به شكست بود."
[External Link Removed for Guests] هلموت وايدلينگ Helmuth Weidling ، فرمانده مدافعان برلين ، 29 آوريل
20 آوريل هيتلر پنجاه و ششمين سال تولد خود را جشن گرفت. اين جشن آخرين مراسم رسمي دوران رايش سوم بود. در ميان افراد عاليرتبه دعوت شده به مراسم اشخاصي همچون گورينگ، هيملر ، گوبلز، اشپيير و بورمن حضور داشتند. پس از آنكه مدعوين در راهروي اصلي پناهگاه زيرزميني به صف ايستاده بودند ، هيتلر به ميان آنها آمد و دست آنها را فشرد و مراتب قدرداني خود را بابت خدمات ايشان به رايش سوم به آنها ابلاغ كرد.
همان روز ، توپخانه ارتش يكم روسيه سفيد مركز برلين را هدف آتش خود قرار داد و تا زمان تسليم شهر آتش خود را قطع نكرد. پس از جنگ روسها اعلام كردند كه وزن گلوله هاي شليك شده بر روي برلين از وزن بمبهاي رها شده از بمب افكن هاي متفقين بر روي شهر بيشتر بوده است. در صبح روز 21 آوريل ، مجددا گلوله هاي توپخانه روس ها در برلين به زمين نشست. اين گلوله ها توسط آتشبارهاي سوم و چهل و هفتم ارتش سرخ و از حومه Bernau در شرق برلين شليك شده بود. در اين روز شهر شاهد آخرين حمله هوائي متفقين بود و آسمان شهر هم منحصرا در اختيار نيروي هوائي ارتش سرخ قرار گرفته بود.
يكم روسيه سفيد در حال پيشروي به سمت شرق و شمال شرق برلين بود . ارش يكم اوكراين نيز در حال فشار آوردن به آخرين يگانهاي جناح شمالي قرارگاه مركزي فرماندهي آلمان بود و با عبور از Juterbog خود را به نزديكي خطوط نيروهاي آمريكائي درحاشيه رودخانه Elbe در ماگدبورگ رسانيده بود. در شمال ، حد فاصل شهر Stettin و شهر Schwedt ارتش دوم روسيه سفيد ، جناح شمالي گروه رزمي Vistula كه توسط ارتش سوم زرهي پدافند مي شد را مورد حمله قرار داد.
در صبح روز 21 آوريل هيتلر به ژنرال SS ، فليكس اشتاينر و لشگر سوم زرهي او كه در شمال برلين مستقر بود دستور داد تا حمله اي را بر ضد روسها انجام دهد تا مارشال ژوكف را از نزديك شدن به برلين منع كند. اما نيروهاي اشتاينر در واقع به شدت از سوي روسها تحت فشار بودند تا از مواضع خود به عقب رانده شوند بنابراين حمله او پس از چند كيلومتر پيشروي در همانروز به عقب رانده شد .
در همان روز ، يگانهاي لشگر 21 ذخيره به حدود 50 كيلومتري شمال برلين رسيده و به منطقه erneuchen در جنوب غربي محل استقرار خود حمله كردند. ساير يگانهاي روس به نخستين خط دفاعي آلمانها رسيدند. نقشه روسها اين بود كه برلين را محاصره و ارتباط آن را با ارتش دوازدهم قطع كنند. روسها توانستند چند روستاي كوچك حاشيه برلين را به تصرف خود درآوردند. اخبار خشونت ، شكنجه و كشتار كه توسط روستائيان فراري پخش شده بود برليني ها را بشدت ترسانده بود. مدافعين پايتخت رايش از مصيبت در راه آگاهي داشتند و مي دانستند هيچ راهي به جز مقاومت در پيش روي ندارند.
در جلسه بررسي وضعيت مناطق عملياتي در بعداز ظهر 22 آوريل ، هيتلر پس از آنكه فهميد طرح هاي عملياتي روز قبل او هيچكدام عملي نشده ، از شدت خشم نزديك بود به گريه بيفتد. او گفت كه جنگ را باخته و مسئوليت آن را نيز برگردن فرماندهانش انداخت و گفت كه تا آخر در برلين باقي خواهد ماند و سپس خودكشي خواهد كرد. ژنرال آلفرد يودل Alfred Jodl در تلاشي براي آرام كردن خشم هيتلر گفت كه ارتش دوازدهم كه در مقابل آمريكائي ها موضع گرفته ميتواند به سمت برلين حركت كند چرا كه آمريكائيها هم اكنون در كنار رود Elbe موضع گرفته و قصد پيشروي به سمت شرق را ندارند. هيتلر به سرعت منظور او را فهميد و در عرض چند ساعت ژنرال والتر ونك Walther Wenck فرمانده ارتش دوازدهم دستور يافت تا با رها كردن آمريكائي ها به سمت جنوب شرق رفته تا برلين را در آن منطقه پوشش دهد.
در صورت حركت ارتش نهم به سمت غرب ، الحاق آن با ارتش دوازدهم امكان پذير بود. شامگاه همانروز ژنرال هاينريچي اجازه الحاق دو ارتش را صادر كرد. در خارج از اطاق عمليات پناهگاه هيتلر و بدور از توهمات او براي نابودي دشمن توسط لشگرهاي خيالي اش ، ارتش سرخ در حال پيروزي در جنگ بود. ارتش دوم روسيه سفيد توانسته بود سرپلي با عمق 15 كيلومتر را بر روي رودخانه Oder ايجاد كند و وارد نبردي سنگين با ارتش سوم زرهي آلمان شود. ارتش نهم نيز شهر Cottbus را از دست داده و از سمت شرق تحت فشار بود. يك لبه حمله زرهي ارتش سرخ اكنون متوجه رودخانه Havel در شرق برلين شده و لبه ديگر آن به درون خط دفاعي برلين نفوذ كرده بود.
در 23 آوريل ارتش يكم روسيه سفيد و اوكراين تلاش بر تكميل حلقه محاصره را ادامه داده و براي قطع ارتباط ارتش نهم با شهر فشار زيادي وارد كردند. عناصري از يگانهاي ارتش يكم اوكراين به پيشروي خود به سمت غرب ادامه داده و با ارتش دوازدهم آلمان را كه در حال حركت به سوي برلين بود درگير شدند . در اين روز هيتلر ژنرال هلموت وايدلينگ را به سمت فرماندهي شهر برلين منصوب كرد.
در 24 آوريل ، ارتش دوازدهم تحت امر ژنرال Wenck عمليات كمك و پيوستن به جنوب غرب برلين را آغاز كرد. در همين هنگام ارتش يكم اوكراين تحت فرماندهي ژنرال كوني يف با مانع دشواري به نام كانال Teltow كه جنوب شهر را دربر مي گرفت مواجه شده بود. اين كانال بسيار پهن و اطرافش را ميادين مين بزرگي نيز احاطه كرده بود. تمام پلهاي آن تخريب و سنگرهاي دفاعي نيرومندي كانال را پوشش ميداد. شكستن خط دفاعي كانال Teltow به ژنرال Pavel Rybalko و لشگر سوم تانك او واگذار شد. او تمام طول روز را به تدارك 3.000 قبضه توپ ، خمپاره انداز و راكت اندازهاي كاتيوشا گذراند و تمام آنها را به يك نقطه محدود متمركز كرد. در ساعت 06:20 آتشباري شروع شد و گروه هاي حمله اقدام به عبوراز كانال بوسيله قايق نمودند. نيروهاي آلماني كه با رسيدن لشگر بيستم زرهي تقويت شده بودند مقاومت بسيار شديدي را از خود نشان دادند اما هنگام غروب يك پل موقت نظامي برروي كانال احداث شد و نيروهاي زرهي روس توانستند از آن عبور كنند. لشگر هشتم و يكم تانك هم توانستند با پيشروي مناسب نخستين كمربند دفاعي شهر را در هم شكسته و با نفوذ به خطوط دفاعي بعدي به مناطق جنوبي شهر با نامهاي Dahlwitz و Rahnsdorf برسند. در اين نقطه بود كه آنها به نيروهاي سپاه سوم تانك ژنرال كوني يف ملحق شدند پيشروي نيروهاي سپاه در 24 آوريل يگانهاي ارتش يكم روسيه سفيد و اوكراين حلقه محاصره شهر را تكميل كردند.
[External Link Removed for Guests]
سربازان روس در حال راكت گذاري يك قبضه
25 آوريل ديگر كاملا مشخص شده بود كه پايان كارهيتلر نزديك است. روسها و آمريكائي ها در Torgau با يكديگر ملاقات و عملا آلمان را به دو بخش تقسيم كردند. نيروهاي ژوكف و كوني يف در غرب برلين به يكديگر ملحق شده و حلقه محاصره شهر را تكميل كردند. نيروهاي ژنرال روكوسوفسكي نيز درنزديكي شهر Stettin خطوط دفاعي نيروهاي آلماني لشگر سوم زرهي را درهم شكسته و توانست از باتلاق Rando عبور نمايد. اكنون ارتش دوم روسيه سفيد براي حركت به سمت غرب و ملاقات با ارتش 21 انگليس و رسيدن به بندر Stralsund مانعي سر راه خود نداشت. لشگر احتياط 58 جمعي ارتش پنجم احتياط روس نيز درنزديكي منطقه Torgau در حاشيه رود Elbe با لشگر 69 پياده نظام آمريكا ملاقات كرد.
با وجود اين شرايط ناميد كننده ، هيتلر هنوز به الحاق دو لشگر 12 ژنرال Wenck كه 70 هزار سرباز را تحت امر خود داشت و به تازگي از مرزهاي غربي عقب نشسته و به لشگر نهم 40 هزار نفري ژنرال Busse كه آن نيز به تازگي از خطوط رودخانه Oder عقب نشسته بود اميد داشت . الحاق اين دو لشكر تكميل شده بود و هر دو ژنرال در صدد انجام يك ضد حمله براي آزادي برلين بودند.
نيروهاي موجود در برلين براي دفاع از شهر شامل تعدادي لشگرهاي به شدت ضعيف شده ارتش و Waffen-SS بود كه با نيروهاي پليس و جوانان هيتلري و نيروهاي دفاع مردمي پشتيباني مي شدند. در غرب شهر ، لشگر بيستم پياده نظام ، در شمال لشگر نهم چترباز ، در شمال شرق لشگر زرهي تازه تاسيس Müncheberg ، لشگر مكانيزه SS موسوم به Nordland در حنوب شرق و لشگر هجدهم نيز به عنوان ذخيره در مركز شهر مستقر بودند.
نيروهاي ذخيره در حال حركت مارشال كوني يف به سرعت نيروهاي خسته ژنرال Busse را دور زده و آنها را در جنگلهاي اطراف شهر كوچك Halbe به دام انداختند. از آنجائيكه سربازان روس نمي خواستند تا فرصت تاريخي حمله به برلين را از دست بدهند ، فرماندهان آنها نيز درخواست آلمانها براي تسليم را رد كرده و تصميم به نابودي كامل دشمن گرفته بودند . نيروهاي لشگر نهم ژنرال Busse تقريبا هيچگونه مهمات و تجهيزات و يا پوشش هوائي براي دفاع از خود در اختيار نداشتند . در نتيجه تمام آنها توسط نيروهاي روس قتل عام شدند. حمله روسها مواضع با عجله تهيه شده آلمانها را درنورديد و هيچكدام از آنها را زنده نگذاشت. نيروهاي ژنرال كوني يف مجروحان آلماني را در كنار جاده ها رها ميكردند تا به آهستگي بميرند و خود به پيش ميرفتند تا حومه برلين را تصرف كنند.
[External Link Removed for Guests]
ژنرال والتر ونك Walther
شنيدن خبر نابودي كامل نيروهاي لشگر نهم ، ژنرال Wenck به سرعت به نيروهايش فرمان عقب نشيني داد . در واقع دستور ديوانه وار هيتلر مبني بر ادامه عمليات منجر به وقوع حادثه مصيبت بار نابودي نيروها گرديد.
براي نخستين بار ژنرال Wenck كه به عنوان يك سرباز خود را شديدا مقيد به رعايت ديسيپلين نظامي ميدانست از اجراي دستورات هيتلر سرپيچي كرد و ترجيح داد به جاي اسارت نيروهايش به دست روسها آنها را به سمت آمريكائيها هدايت كند . بر خلاف تصور هيتلر ، نيروها به سمت برلين حركت نميكردند بلكه براي تسليم مستقيما به سوي آمريكائيها به پيش مي رفتند. بنابراين ژوكف و كوني يف بدون هيچ احساس خطري از جانب نيروهاي مستقر در شهر ، حمله خود به برلين را آغاز كردند.
در روز 26 آوريل 500 هزار سرباز روس از همه سو به سمت شهر هجوم بردند و تخريب نخستين سري پلها در برلين آغاز شد و در مناطقي از شمال و جنوب هم تا آنجا كه ممكن بود ، افراد غير نظامي تخليه شدند. در صبح همانروز نيروهاي لشگر 12 20 روس ، حمله خود از منطقه Rathenow به سمت Potsdam در شمال غرب را آغاز نمودند .در جنوب شهر و در اواسط روز ، سرانجام دفاع فرودگاه Templehof درهم شكسته و نيروهاي ارتش هشتم پيشروي خود به سوي كانال Landwehr را آغاز كردند در حاليكه بقاياي لشگر تانك Münchberg از فرودگاه به سمت ايستگاه راه آهن Anhalter در حال عقب نشيني بودند .
در روز 27 آوريل ، منطقه جنوب غرب برلين شامل فرودگاه Gatow نيز سقوط كرد. در همان موقع در شمال شهر ، نيروهاي لشگر دوازدهم تانك روس به ساحل شمالي رودخانه Spree در نزديكي Tiergarten رسيدند كه با مقاومت نيروهاي لشگر نهم چترباز كه در اطراف ايستگاه راه آهن Stettiner موضع گرفته و با توپهاي ضدهوائي برج پدافند Humboldthain حمايت ميشدند متوقف شدند.
[External Link Removed for Guests]
سربازان روس در حال پيشروي در ميان ويرانه هاي
دفاع كوچه به كوچه و خانه به خانه از شهر ، نبردهاي خونيني در برلين بوقوع پيوست. توپخانه و كاتيوشاهاي ارتش سرخ به صورت شبانه روزي مواضع دفاعي آلمانها را هدف قرار ميدادند تا جائيكه در برخي موارد ساختمانهاي شهر را با خاك يكسان مي كردند. با وجود آنكه اوضاع نااميد كننده بود اما مدافعين شهر از پشت هر اينچ آجر با تعصب و سرسختانه بر عليه نيروهاي مهاجم روس مقاومت مي كردند.
تاكتيك جنگهاي خياباني كه توسط ارتش روسيه در برلين بكار گرفته شد ، مبتني بر اين بوده كه هر خيابان بايد توسط يك هنگ كامل از نيروها مهار شود. يعني براي هر سوي يك خيابان ، يك گردان و گردان سوم هم براي ذخيره نگه داشته شود. نيروها به ندرت به صورت مستقيم در خيابانها حركت ميكردند و در عوض با حفر تونل مابين ساختمانها به راه خود ادامه ميدادند و در برخي موارد از مواد منفجره هم استفاده ميكردند. توپخانه هم در كوچه ها و حياط هاي پشتي از آنها حمايت ميكرد. اگر پيشروي با مقاومت شديدي روبرو ميشد ، در آنصورت توپخانه يا نيروهاي زرهي وارد عمل شده و آن ساختمان و يا سنگر مقاومت را ويران ميكردند . در بعد از ظهر روز 28 آوريل ، گردان 79 از لشگر دوم تانك به شمال پل Moltke رسيد . اين پل بر روي رودخانه Spree قرار داشت و از آنجا نخستين نشانه هاي ساختمان رايشتاگ Reichstag را مي شد ديد. هنگام غروب باقيمانده نيروهاي سپاه نهم آلمان اقدام به عقب نشيني به سمت غرب براي الحاق به لشگر دوازدهم ژنرال Wenck نمودند. اين نيروها شامل لشگر 11 تانك SS ، لشگر 5 نيروي كوهستاني SS و لشگر 21 تانك بودند. تمام تجهيزات غير ضروري براي عقب نشيني نابود و هزاران نفر از آوارگان حركت به طرف پل هاي رودخانه Dahme و به سوي غرب را آغاز كردند. پس از يك شب نبرد نااميدانه بر عليه نيروهاي لشگر 21 كه در اطراف روستاي Teurow موضع گرفته بودند ، شكافي در خطوط دفاعي روسها ايجاد شد. با وجود آتش ثابت و متمركز لشگر يكم توپخانه ، لشگر 11 تانك SS و نيروهاي لشگر پنجم توانستند از درون شكاف ايجاد شده عبور كنند. اما در اواسط روز 29 آوريل روسها مجددا اين شكاف را مسدود و بخشي از نيروهاي لشگر پنجم كوهستاني SS و لشگر 21 تانك آلمان بدام افتادند.
در جريان نبردهاي شديد ، جوخه هاي مرگ SS آزادانه در خيابانهاي شهر پرسه مي زدند و با تعصب و كوركورانه بدنبال فراريان از جنگ بودند. آنان تمام مردان ، از نوجوانان تا سالخوردگاني را كه در دفاع از شهر شركت نداشتند يافته و با بيرحمي و خونسردي مي كشتند.
در 28 آوريل ژنرال هاينريچي دستور هيتلر مبني بر دفاع از برلين به هر قيمت را رد كرد . به همين دليل او از فرماندهي بركنار و روز بعد ژنرال كورت اشتودنت Kurt Student عهده دار فرماندهي شد. در نيمه شب 28 آوريل ، نيروهاي لشگر 79 پياده نظام روسيه حمله اي را به سمت پل Moltke آغاز كردند . اين حمله با آتش شديد نيروهاي آلماني با شكست مواجه شد اما روسها با بكارگيري تانكهاي سنگين تلاش كردند تا راه خود را از ميان موانع بسيار زياد ايجاد شده به سمت جنوب پل باز كنند. اين حمله نيز با آتش سنگين توپهاي ضد تانك و معدود تانكهاي باقيمانده گردان يازدهم تانك SS و توپهاي ضدهوائي مستقر در برج پدافند باغ وحش برلين ، با شكست مواجه شد.
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
- پست: 1432
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 595 بار
- سپاسهای دریافتی: 10288 بار
Re: نبردهاي معروف جنگ جهاني دوم در جبهه شرق
[External Link Removed for Guests]
سلام عليكم
نبرد برلين ( قسمت سوم)
دفاع جوانان هيتلري از برلين
[External Link Removed for Guests]
يكي از جوانان عضو نيروهاي مقاومت مردمي در حال دفاع از شهر با يك راكت ضد
پايان يافتن ماه مارس ، هر روز تعداد بيشتري از جوانان هيتلري از مناطق مختلف اطراف برلين مثل براندنبورگ ، هاول ، لوكن والد و اورانينبرگ منتقل و درمناطق مركزي شهر ، متمركز مي شدند. در اواسط ماه آوريل شمار آنها به 6.000 نفر بالغ شده بود و تحت فرماندهي ظاهري رهبر سازمان جوانان هيتلري به نام آرتور آكسمن و معاونش ارنست اشلوندر ، منتظرهجوم نيروهاي روس بودند. آنها در ابتدا فقط براي كمك به يگانهاي منظم ورماخت و Waffen-SS و يا بعنوان آتش نشان ، پليس و نيروهاي سالخورده دفاع مردمي (Volkssturm) حضور داشتند. اما هنگاميكه روسها توانستند در 25 آوريل به درون برلين نفوذ كنند و نيروهاي سالخورده (Volkssturm) هم ناكارآمدي خود را نشان دادند و الحاق نيروهاي ژنرال Wenck به برلين هم صورت نپذيرفت ، اوضاع تغيير كرد.
[External Link Removed for Guests]
آرتور آكسمن فرمانده جوانان هيتلري در
، در كنار هيتلر در پناهگاه زيرزميني امني به سرمي برد. به قول ترودل يونگه (يكي از منشي هاي خصوصي هيتلر) او " يكي از كساني بود كه خود را وقف عقايدش كرده بود ، يك آرمانگراي كور و متعصب". اما از سوي ديگر ، جنگجويان جوان به صورت موقت ولي با افتخار و غرور ، در مكانهائي پرخطر موضع گرفته بودند تا اجازه ندهند روسها به سادگي در شهر تاخت وتاز كنند. عده ديگري از آنها نيز به صورت راسخ در تانكها و خودروهاي نظامي موضع گرفته بودند. اما سرانجام روسها آمدند ، و البته در لشگري انبوه .
آنها بيشتر مسلح به راكتهاي ضدتانك ، نارنجكهاي دستي و برخي سلاح هاي گرم بودند و براي جنگ آموزشهاي ابتدائي ديده بودند اما ثابت كردند گروه هائي انعطاف پذير و تيزپا هستند. مخصوصا براي جوان تر ها اين جنگ مثل بازي دزد و پليس بود . آنها از زيرگذرها و تونل هاي مترو حركت ميكردند، پشت ويرانه ها مخفي مي شدند و در زيرزمين ها ، گودال ها و مغازه هاي تخريب شده كمين مي كردند. آنها آنقدر منتظر مي ماندند تا تانكها به چند متري آنها ميرسيدند سپس نارنجك هاي خود را پرتاب ميكردند. برخي ديگر در كنار پياده روها بر زمين مي افتادند و خود را به مردن ميزدند تا يك تانك روس از راه برسد سپس به تانك حمله مي كردند. هر چه روسها بيشتر در شهر نفوذ ميكردند ، خود را بيشتر درگير يك جنگ خانه به خانه با سربازان آلماني مي يافتند و در اين ميان جوانان هيتلري مخفيانه از پشت بام خانه ها خود را به پشت تك تيراندازان روس رسانده و آنها را به درون خيابانها مي راندند.
بدليل كمبود نيروهاي نظامي سازماني ، هزاران جوان هيتلري با دستور مستقيم هيتلر و آكسمن عهده دار مسئوليت محافظت از پلهاي راهبردي شهر " مخصوصا بر روي رودخانه Havel شدند تا امنيت عبور لشگر 12 ژنرال Wenck را تامين كنند . ( به دليل "تحريك جوانان به جنگ " بعدها آرتور آكسمن در دادگاه نازي زدائي آلمان غربي محكوم گرديد) . در اين زمان هيتلر به خوبي ميدانست كه تنها نيروهاي قابل اتكاء او براي برخورد با ارتش سرخ ، همان 5.000 نفر نوجوانان يازده دوازده ساله هيتلري تحت امر آرتور آكسمن هستند.
[External Link Removed for Guests]
مدافعين آلماني در كنار يكي از پل هاي منطقه
600 نفر از اين جوانان كه به تجهيزاتي اندكي بزركتر از سلاح هاي كوچك و راكت اندازهاي ضد تانك براي دفاع از پل راهبردي Pichelsdorf مجهز شده بودند در اطراف پل مستقر شده و دستور داشتند تا آخر از آن دفاع كنند. نه فقط هيتلر منتظر عبور نيروهاي ژنرال Wenck از اين منطقه بود ، بلكه مقامات عاليرتبه نازي از اين پل به عنوان راهي براي فرار از برلين استفاده مي كردند. هنگامي روسها موفق به فتح سنگري مي شدند كه تقريبا تمام جوانان هيتلري در آن سنگر كشته شده بودند. اين مسئله بيشتر در سنگرهاي اطراف استاديوم المپيك و باغ وحش بزرگ در مركز شهر نمود داشت. در نهايت ، پس از آنكه هيتلر در 30 آوريل اقدام به خودكشي نمود ، آكسمن همانند مارتين بورمن اقدام به فرار از برلين نمود و همانند او پيكرصدها نوجوان هيتلري كشته شده را پشت سر گذاشت. بورمن با آتش روسها كشته شد اما آكسمن توانست خود را به سلامت به جنوب آلمان برساند. او از جوانان زيادي سوء استفاده كرد تا خود را زنده نگاه دارد.
[External Link Removed for Guests]
ژنرال Reymann فرمانده مدافعين برلين قبل از بركناري در حال بازديد از خطوط دفاعي
مدافعين برلين ، ژنرال Reymann ، به طور قاطع به فرمان استفاده از كودكان در مواضع دفاعي اعتراض كرد . در نتيجه توسط هيتلر بركنار و فرماندهي را به سپهبد Weilding كه چندين سال از او جوان تر بود واگذار كرد.
[External Link Removed for Guests]
در اين تصوير تركيب نيروهاي مدافع در اطراف رايشتاگ ديده مي شود. سربازان لوفت وافه ، نيروي دريائي ، نيروي زميني ، سالخوردگان مقاومت مردمي و ...
وجود دو روز مقاومت سرسختانه مدافعين ، سرانجام روسها به 600 متري پناهگاه هيتلر رسيدند . اكنون انبوهي از باقيمانده نيروهاي مدافع شهر كه به حدود 10.000 نفر بالغ ميشدند در منطقه ادارات دولتي در اطراف مجلس آلمان Reichstag گرد هم آمده بودند. تركيب اين نيروها كه با هم در تلاش براي آخرين مقاومت بر عليه مهاجمين روس بودند جدا" بهت آور بود. يگانهائي از نيروي دريائي ، لوفت وافه ، Waffen SS ، نيروهاي مقاومت مردمي ، جوانان هيتلري و افرادي با مليت هاي مختلف در قالب يگانهاي SS اكنون آخرين گارد رزمي هيتلر را تشكيل مي دادند.
[External Link Removed for Guests]
آثار تخريب در محوطه يكي از ساختمان هاي كاخ صدارت عظمي در
صبح 29 آوريل هيتلر گزارشاتي را مبني بر پيشروي نيروهاي روس در تونل مترو زير رودخانه Spree دريافت نمود. اوهم بيدرنگ دستور داد تا تمام شبكه زيرزميني متروي برلين به آب بسته شود. با اينكار نه فقط نيروهاي مهاجم روس ، بلكه هزاران سرباز مجروح و غيرنظامياني كه از نبردهاي خياباني به آنجا پناه آورده بودند در آب غرق شدند.
ساعاتي بعد به هيتلر خبر رسيد كه بنيتو موسوليني و معشوقه اش اعدام و به صورت واژگون به دار آويخته شده اند و مردم نيزدر ميدان شهر ميلان اجساد آنها را مورد حمله قرار داده اند. همان شب تائيديه اي از سوي فلدمارشال كايتل رسيد كه در آن هيچ اميدي به نجات شهر نمي رفت. اين دو گزارش ، به همراه گزارش ژنرال Weidling مبني بر حضور نيروهاي روس در فاصله 200 متري پناهگاه هيتلر و بيان اينكه با وجود كمبود نفرات و مهمات ، مقاومت حداكثر تا 24 ساعت ديگر درهم شكسته خواهد شد ، هيتلر را مصمم ساخت تا به حيات خود پايان دهد. ( او با عبرت از سرنوشت جسد موسوليني و براي جلوگيري از افتادن جسدش به دست روسها دستور داد تا پس از مرگ جسدش را بسوزانند.)
[External Link Removed for Guests]
اين يكي از آخرين تصاويري است كه از هيتلر گرفته شده است. در ميان ويرانه هاي كاخ ، ژنرال Schaub در حال ارائه گزارش به هيتلر است.
پيش از نيمه شب ، هيتلر با Eva Braun كه مدت زيادي معشوقه او بود ازدواج و او را به كمترين چيز ممكن كه او در تمام اين سالها از سوي هيتلر انتظار آن را داشت مفتخر ساخت ، " همسري آدولف هيتلر" . در تمام طول شب ، هيتلر آخرين وصاياي خود را انشاء و دريا سالار Donitz را به عنوان جانشين خود انتخاب و تمامي ثروت خود را به حزب نازي بخشيد.
در صبح روز 30 آوريل ، نيروهاي روس ، سرپل ايجاد شده در جنوب پل Moltke را گسترش دادند . لشگر 150 پياده نظام توانست ساختمان وزارت كشور را تصرف كند و لشگر 171 پياده هم توانست نيمه غربي منطقه ديپلماتيك برلين را پاكسازي نمايد. در بخش شرقي شهر ، لشگر 94 توانست بيمارستان Charité را تصرف كند در حاليكه لشگر 266 توانست با عبور از رودخانه Spree ، موزه و كليساي آن منطقه را به تصرف خود درآورد. تفنگداران لشگر 32 پياده نظام هم با عبور از رودخانه و انجام يك حمله توانستند منطقه قديم سلطنتي برلين موسوم به Schloss Berlin را تصرف كنند. در همان موقع نيروهاي لشگر 295 هم ساختمان Reichsbank را تصرف كردند. در ساعت 15:00 همانروز آدولف هيتلر اقدام به خودكشي نمود و در ساعت 17:00 آلمانها اقدام به برقراري تماس با نيروهاي روسي جهت انجام مذاكرات آتش بس نمودند.
[External Link Removed for Guests]
هرحال در مناطق ديگر نبردها هنوز ادامه داشت و در منطقه اطراف ساختمان مجلس ، Reichstag ، روسها توانستند سالن اوپراي Kroll را نيز بتصرف درآورند و براي انجام يك حمله بزرگ به عمارت Reichstag در نيمه همان روز آماده شوند. حمله مقدماتي به عقب رانده شد اما دومين حمله با اجراي آتش شديد و بكارگيري گسترده تانكها صورت گرفت . اين حمله نيز با اتش سنگين توپهاي ضدهوائي برج پدافند باغ وحش برلين ناموفق ماند. مجددا در ساعت 18:00 اين حمله از سرگرفته شد در حاليكه روسها بيهوده تلاش ميكردند تا عمارت مجلس رايش آلمان ، Reichstag ، را قبل از آغاز جشنهاي روز جهاني كارگر در مسكو تصرف و پرچم سرخ را بر فراز آن به اهتزار درآورند. نبردهاي بسيار نزديك ( دست به دست) در محوطه اطراف و حتي طبقات داخلي ساختمان Reichstag در حال انجام بود كه نيروهاي پرچمدار بتوانند خود را به پشت بام ساختمان برسانند. گروه كوچك شماره 5 از لشگر 150 پياده نظام توانست پلكاني را در پشت ساختمان بيابد و با آن خود را به پشت بام برساند و سرانجام در ساعت 23:00 پرچم را برفراز عمارت Reichstag برپا كردند.
در همان روز باقيمانده نيروهاي ارتش نهم آلمان توانستند با هدايت راديوئي به نيروهاي ارتش 12 در جنوب Beelitz ملحق شوند.
[External Link Removed for Guests]
سربازان روس وارد محوطه كاخ صدارت عظمي شده
30 آوريل نيروهاي روس راه خود به سوي مركز برلين را باز كردند ، هيتلر با اوا براون ازدواج و سپس هر دو با استفاده از سم سيانيد و شليك گلوله به زندگي خود خاتمه دادند. . در صبح 30 آوريل ، فضاي پناهگاه هيجان زده و احساسي بود. هيتلر كاملا آرام ظاهر شد و تمام صبح را در مجموعه پناهگاه خود با سكوت سپري كرد و تلاش داشت تا كمتر صحبت كند. بعدازظهر او حلقه دروني افراد نازي را جمع و آخرين خداحافظي را با آنها نمود و سپس با همسرش به درون اطاق شخصي اش رفت .
در ساعت 3:15 دقيقه صداي شليك يك گلوله شنيده شد. گوبلز، بورمن و آكسمن كه به تازگي رسيده بود به درون اطاق نشيمن هيتلر رفتند. هيتلر و اوا براون ، هر دو روي مبل خم شده بودند. هيتلر زخم شليك يك گلوله را در سر داشت در حاليكه اوا براون در كنارش روي مبل افتاده بود. در اثر سم ، لبهاي اوا جمع و آبي رنگ شده بود.
گوبلز به اطرافيان شوكه شده اش گفت : " قلب آلمان از طپش ايستاد". اجساد هيتلر و اوا را لاي پتو پيچيده و از طريق پلكان به باغ كاخ صدارت عظمي منتقل و با ريختن بنزين بر روي آنها به آتش كشيدند.
گوبلز نيز به همراه همسرش ماگدا تصميم گرفتند تا به هيتلر و سرنوشت او وفادار بمانند. به همراه آنها شش فرزند سه تا دوازده ساله شان نيز در پناهگاه ساكن بودند. ماگدا گوبلز براي جلوگيري از اسارت و آزار كودكانشان به دست روسها ، و براي آنكه كودكانشان متوجه نشوند ، به آنها شكلات آلوده به زهر داد. گوبلز و ماگدا پس از اطمينان از مرگ فرزندانشان ، به باغ محوطه كاخ صدارت عظمي رفته و بنا به درخواستشان ، سربازان گارد SS هر دوي آنها را هدف گلوله قرار داده و اجسادشان را نيز سوزاندند.
[External Link Removed for Guests]
لاشه يك تانك T-34 روس در نزديكي عمارت رايشتاگ . اين تانك توسط توپهاي برج پدافند هوائي باغ وحش هدف قرار گرفته است .
هنوز مقاومت مي كرد. پيشروي روسها در شهر در سه محور مهم صورت مي گرفت: از جنوب شرق ، و جنوب به سمت ساختمان مجلس آلمان (رايشتاگ) در دو جهت . شديدترين درگيري ها نيز در اطراف ساختمان رايشتاگ ، پل Moltke ، بلوار Alexanderplatz و پل هاي رودخانه Havel در منطقه اشپاندو صورت گرفت. اين نبردها به صورت ساختمان به ساختمان و تن به تن بود.سربازان خارجي عضو يگانهاي SS با شدت خاصي مي جنگيدند چرا كه آنها به صورت اعتقادي و بدون اجبار به SS پيوسته بودند و ميدانستند در صورت اسارت آنها نيز زنده نخواهند ماند.
[External Link Removed for Guests]
تانكهاي روس به سختي راه خود را به سوي رايشتاگ در پيش گرفته اند.
درگيري ها در شهر اكنون به محوطه Reichstag كشيده شده بود . جائي كه آخرين مدافعين برلين تصميم داشتند آخرين مقاومت خود را انجام دهند . روسها اكنون توپهاي سنگين 205 ميليمتري خود را به ميدان آورده بودند تا عمارت Reichstag را با خاك يكسان كنند. باراني از شليك هاي بي وقفه توپهاي سنگين به عمارت Reichstag باريدن گرفت و به رغم ايجاد حفره هاي بزرگ انفجار در روبناي ساختمان نتوانست ديوارهاي آن را فرو ريزد.
[External Link Removed for Guests]
اجساد نيروهاي سوئدي SS كه با آتش سربازان روس كشته شده اند.
روسها فشار مي آوردند تا ساختمان را توسط سربازانشان فتح كنند. پس از دو روز نبرد خونين كه جنگ را به جنگ وحشيانه تن به تن كشانيد ، سر انجام عمارت Reichstag پس از مقاومت سرسختانه نيروهاي SS تا آخرين نفر ، به تصرف روسها درآمد.
[External Link Removed for Guests]
نصب پرچم سرخ بر فراز عمارت
يكم ماه مه نبرد ها از سوي روسها به بهانه جشن ماه مه متوقف شد مگر در مناطقي كه هنوز فعاليتهائي صورت ميگرفت . از جمله اين مناطق ميتوان به Charlottenburg يعني جائي كه نيروهاي لشگر يكم پياده نظام لهستان به تازگي مستقر شده بودند نام برد. نيروهاي مستقر در Spandauهم تسليم شدند اما هنوز نبردها در اطراف Reichstag ادامه داشت. همچنين درگيري ها در اطراف برج پدافند هوائي باغ وحش برلين هم ادامه يافت و نيروهاي روس توانستند به محوطه مسكوني اطراف آنجا نفوذ كنند. حمله نيروهاي روس به منطقه باغ وحش برلين سبب جدا شدن اين منطقه از خط دفاعي آلمان موسوم به Citadelle گرديد. سرانجام در يكم ماه مه پرچم سرخ برفراز تنديس نصب شده بر بالاي ستونهاي ورودي اصلي عمارت Reichstag باهتزاز درآمد. همانروز پل هاي Pichelsdorf ، پس از تحمل تلفاتي سنگين ، به تصرف روسها درآمد. پانصد نفر از پسران عضو سازمان جوانان هيتلري نيز باسارت درآمدند. در غروب روز يكم ماه مه ، ژنرال Weidling ، فرمانده نيروهاي مدافع برلين تمام فرماندهان موجود در منطقه دفاعي را جمع آوري نمود و آنها موافقت كردند تا مذاكرات مربوط به تسليم نيروهاي آلماني به روسها هرچه زودتر آغاز گردد.
پيشنهاد تسليم از طريق ايستگاه راديوئي مستقر در مقر فرماندهي لشگر 56 تانك آلمان ارسال و در ساعت 22:40 همان شب توسط لشگر 79 تفنگداران روس دريافت گرديد. نماينده مخصوص آلمان در نخستين ساعات روز به پل Bendlerstrasse آمد و به مقر فرماندهي لشگر 47 نيروهاي روس هدايت شد. نماينده آلمان گفت كه در صورت موافقت با پيشنهاد آتش بس ، نيروهاي آلماني باقيمانده راس ساعت 07:00 بامداد روز دوم ماه مه خود را تسليم خواهند كرد و تمام درگيريها نيز از ساعت 13:00 همانروز متوقف خواهد شد.
[External Link Removed for Guests]
تعدادي از جوانان هيتلري كه در پايان نبرد به اسارت روسها درآمده
وايدلينگ فرمانده مدافعين برلين نيز در دوم ماه مه شهر را تسليم روسها نمود . در صبح روز دوم ماه مه ، محوطه كاخ صدارت عظمي آلمان به تصرف يگانهاي لشگر نهم ارتش روس به تصرف درآمد . لشگر يكم اوكراين تحت فرماندهي ژنرال كوني يف اقدام به عقب نشيني از شهر نمود تا در عمليات آزادسازي چكسلواكي مشاركت كند.
در همان روز ژنرال Weilding ، فرماندهان ستاد ژنرال روس ، Chuikov ، را ملاقات و اعلاميه اي را امضاء كرد كه بموجب آن به باقيمانده مدافعين برلين كه هنوز در گروه هاي كوچك درشهر در حال مقاومت بودند دستور بر زمين گذاشتن سلاح هايشان داده مي شد.
تلفات روسها در داخل شهر بالغ بر 20 الي 25 هزار نفر بود . تلفات آنها قبل ازهجوم به برلين نيز حدود 80 هزار كشته و 275 هزار مجروح و مفقود بود . حدود 2.000 دستگاه تانك روسها نيز منهدم شد . تلفات آلمانها نيز به 150هزار كشته ، 134هزار اسير و 166 هزار مجروح و مفقود بالغ گرديد. تلفات آلمانها شامل كليه افراد نظامي و غير نظامي بوده است.
[External Link Removed for Guests]
برج ضدهوائي آلمان پس از تخريب در سال
اشتباه سران نظامي آلمان در برلين آن بود كه آنها نابودي انبارهاي بزرگ مشروبات الكي موجود در برلين را رد كردند. آنها معتقد بودند كه سربازان مست دشمن نمي توانند خوب بجنگند. اين تصميم براي زنان برليني بسيار گران تمام شد و منجر به بروز فاجعه اي گرديد كه در آن حدود 100 هزار زن آلماني با هر سن و سال در مراسم جشن پيروزي روسها مورد تجاوز قرار گرفتند. آمار مربوط به بيمارستان هاي برلين بيانگر آن است كه در نتيجه اين تجاوزات حدود 10.000 نفر از زنان جان باختند.
گيري : نبرد پس از يك هفته درگيري خونين و بعلت كمبود نفرات و مهمات در ارتش آلمان به پايان رسيد. موجودي مهمات آلمان در خطوط دفاعي اطراف شهر ذخيره شده و خيلي زود به تصرف روسها درآمد. در جريان نبرد در شهر ، روسها بيش از 2.000 تانك و خودروي زرهي خود را توسط آتش راكتهاي ضد تانك آلماني كه تعداد زيادي از غيرنظاميان به آنها مجهز شده بودند و يا تله هاي انفجاري كار گذاشته شده از دست دادند. آلمانها تعداد معدودي تانك داشتند. نيروهاي آلماني با وجود منابع و مهمات بسيار ناچيز ، مقاومت بسيار سرسختانه اي را در اين چند روز آخر از خود نشان دادند و هر دو طرف را متحمل تلفات سنگيني نمودند. روسها براي انجام عمليات فتح برلين از برتري كامل در تعداد نفرات ، حجم آتش و تجهيزات سود بردند تا اين نبرد فقط يك نتيجه داشته باشد. هيتلر و اطرافيانش هيچ ارتباطي با واقعيات نداشتند و با وجود برتري قاطع روسها تصميم گرفتند تا نفر آخر بجنگند كه اين امر خود باعث تحميل فشار و تلفات بيشتر برغيرنظاميان و نيروهاي مسلح آلماني مستقر در برلين گرديد. روسها كه خودشان براي مدت چهار سال جنگ و خونريزي را تحمل كرده بودند ، تصميم گرفته بودند تا با وارد كردن آخرين ضربه و شكست قطعي آلمان كار را تمام كنند و به هيچ چيز بجز تسليم كامل و بي قيد و شرط نيروهاي آلماني قانع نبودند . روسها از همان تاكتيكهايي در نبرد خياباني استفاده كردند كه براي نخستين بار در استالينگراد بكار رفت و همان روشها را نيروهاي تحت امر ژنرال Chuikov براي تصرف عمارت Reichstag در برلين بكار بردند.
[External Link Removed for Guests]
نشان برلين
فرماندهي ارتش سرخ هم با اعطاي " نشان افتخار روسيه" به ششصد افسر و سرباز روس شركت كننده در نبرد برلين از آنها تشكر نمود. پيروزي درنبرد برلين ، پايان جنگ در جبهه شرق را رقم زد و سبب شد تا اروپاي جديد تغييرشكل بدهد و شهرها و كشورهايش ميان دول فاتح تقسيم شود.
[External Link Removed for Guests]
مردم از پناهگاه و برج ضدهوائي باغ وحش برلين خارج ميشوند. پايان
وصيت نامه هيتلر ، پس از مرگش ، درياسالار كارل دونيتز Karl Dönitz به عنوان رئيس دولت رايش و يوزف گوبلز به عنوان صدراعظم آلمان جانشين وي شدند. اما گوبلز نيز در يكم ماه مه نيز خودكشي و هماهنگي براي اجام مذاكرات تسليم كامل را براي نفر پس خود بر جاي گذاشت. فرماندهي عالي و بيشتر يگانهاي نيروهاي مسلح آلمان نيز بي قيد و شرط در 8 ماه مه سال 1945 خود را تسليم متفقين نمودند . اگر چه چند واحد رزمي آلمان چند روز بيشتر به نبرد پرداختند اما جنگ در اروپا به پايان رسيده و رايش سوم را نيز با خود برده بود.
[External Link Removed for Guests]
قرارداد تسليم بي قيد و شرط آلمان در
جنوب برلين ، و تا چند روز پس از تسليم آن ارتش نهم آلمان تلاش بسيار زيادي را انجام داد تا از محاصره گريخته و با الحاق به ارتش دوازدهم و عبور از رودخانه Elbe خود را به آمريكائي ها تسليم نمايد.
پس از مرگ هيتلر ، افسران و نفرات تيپ توپخانه 249 ، مستقر در برلين تصميم گرفتند تا حلقه محاصره شهر را شكسته و از آنجا خارج شوند . اندكي قبل از نيمه شب سوم ماه مه ، بقاياي تيپ مذكور در منطقه اشپاندو وارد نبردي براي شكستن محاصره گرديد. در اين زمان تيپ به دو گروه تقسيم شد ، يك گروه به فرماندهي سروان هربرت ياشكه Herbert Jaschke توانست براي خود با موفقيت راهي به سمت غرب باز كند. اما گروه دوم موفق به اين كار نشد و تمام افرادش به اسارت روسها درآمدند.
بازماندگان پناهگاه هيتلر به سه گروه تقسيم مي شدند. يكي از بازماندگان شخصي بود به نام ژنرال هانس كربس Hans Krebs . او در پناهگاه باقي ماند ، شراب خورد ، شعر خواند و خودكشي كرد. هر سه گروه در يكم ماه مه و با رعايت فاصله زماني از يكديگر جدا شدند. نقشه آنان اين بود تا از طريق خطوط متروي زير زميني خود را به شمال غرب و منطقه خارج از نفوذ روسها برسانند.
گروه يك : به فرماندهي ويلهلم مونكه Wilhelm Möhnke . اين گروه به صورت ناشيانه راه خود را به سمت شمال برلين در پيش گرفت . در ميان اين گروه دكتر شنك Schenck و خانهاي منشي حضور داشتند. اين خانم ها هنگام رسيدن به يك پست نگهباني دور افتاده ، با خيانت يك ستوان لوفت وافه به اسارت روسها درآمده و بارها مورد تجاوز قرار گرفتند هرچند سرانجام توانستند خود را به خطوط نيروهاي غربي برسانند. ويلهلم مونكه و سايرين آنقدر ماندند تا سرانجام به اسارت روسها درآمده و از سوي ژنرال ولاديمير آلكسي بليافسكي به گرمي پذيرائي شدند. ژنرال روس سعي داشت تا با خوراندن ودكا و مست كردن آنها اطلاعاتي در مورد مرگ هيتلر به دست آورد. اما آنها صحبتي نكردند و همگي به روسيه اعزام شدند.
گروه دوم : اين گروه توسط يوهان روتن هوبر Johann Rattenhuber هدايت مي شدند. اين گروه مسير شمال غرب پناهگاه را به خطا رفته و در نتيجه تعدادي از آنها به اسارت روسها درآمدند.
گروه سوم : اين گروه كه توسط ورنر نويمن Werner Naumann رهبري مي شدند مخصوصا به خاطر حضور افرادي مثل مارتين بورمن (آجودان شخصي هيتلر) يا دكتر لودويگ استامپفگر ( پزشك مخصوص هيتلر) در آن ، گروهي بحث انگيز است . اين گروه نيز به طور كلي مسير را گم كرده و مستقيما وارد خط آتش روسها شدند. مارتين بورمن و دكتر استامپفگر كه قطعا مست بوده اند ظاهرا پس از آنكه متوجه شدند گروه به مشكل برخورده است توسط كپسولهاي سيانيد اقدام به خودكشي كردند . پس از كشف اجسادشان در سال 1972 و آزمايشات DNA در سال 1999 خودكشي آنها مورد تائيد قرار گرفت. بيشتر اعضاي اين گروه نيز به اسارت به روسها درآمدند. هانس بائر Hans Baur ، خلبان هيتلر كه بشدت مجروح شده بود نيز اقدام به خودكشي نمود اما زنده ماند و تحت بازجوئي هاي بيرحمانه روسها قرار گرفت . روسها معتقد بودند كه او درآخرين لحظات با پرواز ، هيتلر يا بورمن را به نقطه امني منتقل كرده است.
[External Link Removed for Guests]
تصويري از جمجمه مارتين
ميش Rochus Misch و يوهانس هنشل Johannes Hentschel در پناهگاه باقي ماندند. روخاس ميش ( به همراه پرتره هيتلر و فردريك كبير ) تا صبح دوم ماه مه در پناهگاه باقي ماند اما به سرعت به اسارت روسها درآمد . هنشل تا حوالي ظهر در پناهگاه باقي ماند و به افسران زن ارتش روسيه در غارت لوازم اطاق اوا براون كمك كرد . اما او نيز دستگير و به مسكو اعزام شد. . يكي ديگر از بازماندگان پناهگاه شخصي بود به نام ژنرال هانس كربس Hans Krebs . او به زبان روسي تسلط كامل داشت و قبل از جنگ بعنوان وابسته نظامي آلمان در مسكو خدمت مي كرد . روسها به شدت در تعقيب او بودند . او در پناهگاه باقي ماند ، شراب خورد ، شعر خواند و سرانجام خودكشي كرد.
سلام عليكم
نبرد برلين ( قسمت سوم)
دفاع جوانان هيتلري از برلين
[External Link Removed for Guests]
يكي از جوانان عضو نيروهاي مقاومت مردمي در حال دفاع از شهر با يك راكت ضد
پايان يافتن ماه مارس ، هر روز تعداد بيشتري از جوانان هيتلري از مناطق مختلف اطراف برلين مثل براندنبورگ ، هاول ، لوكن والد و اورانينبرگ منتقل و درمناطق مركزي شهر ، متمركز مي شدند. در اواسط ماه آوريل شمار آنها به 6.000 نفر بالغ شده بود و تحت فرماندهي ظاهري رهبر سازمان جوانان هيتلري به نام آرتور آكسمن و معاونش ارنست اشلوندر ، منتظرهجوم نيروهاي روس بودند. آنها در ابتدا فقط براي كمك به يگانهاي منظم ورماخت و Waffen-SS و يا بعنوان آتش نشان ، پليس و نيروهاي سالخورده دفاع مردمي (Volkssturm) حضور داشتند. اما هنگاميكه روسها توانستند در 25 آوريل به درون برلين نفوذ كنند و نيروهاي سالخورده (Volkssturm) هم ناكارآمدي خود را نشان دادند و الحاق نيروهاي ژنرال Wenck به برلين هم صورت نپذيرفت ، اوضاع تغيير كرد.
[External Link Removed for Guests]
آرتور آكسمن فرمانده جوانان هيتلري در
، در كنار هيتلر در پناهگاه زيرزميني امني به سرمي برد. به قول ترودل يونگه (يكي از منشي هاي خصوصي هيتلر) او " يكي از كساني بود كه خود را وقف عقايدش كرده بود ، يك آرمانگراي كور و متعصب". اما از سوي ديگر ، جنگجويان جوان به صورت موقت ولي با افتخار و غرور ، در مكانهائي پرخطر موضع گرفته بودند تا اجازه ندهند روسها به سادگي در شهر تاخت وتاز كنند. عده ديگري از آنها نيز به صورت راسخ در تانكها و خودروهاي نظامي موضع گرفته بودند. اما سرانجام روسها آمدند ، و البته در لشگري انبوه .
آنها بيشتر مسلح به راكتهاي ضدتانك ، نارنجكهاي دستي و برخي سلاح هاي گرم بودند و براي جنگ آموزشهاي ابتدائي ديده بودند اما ثابت كردند گروه هائي انعطاف پذير و تيزپا هستند. مخصوصا براي جوان تر ها اين جنگ مثل بازي دزد و پليس بود . آنها از زيرگذرها و تونل هاي مترو حركت ميكردند، پشت ويرانه ها مخفي مي شدند و در زيرزمين ها ، گودال ها و مغازه هاي تخريب شده كمين مي كردند. آنها آنقدر منتظر مي ماندند تا تانكها به چند متري آنها ميرسيدند سپس نارنجك هاي خود را پرتاب ميكردند. برخي ديگر در كنار پياده روها بر زمين مي افتادند و خود را به مردن ميزدند تا يك تانك روس از راه برسد سپس به تانك حمله مي كردند. هر چه روسها بيشتر در شهر نفوذ ميكردند ، خود را بيشتر درگير يك جنگ خانه به خانه با سربازان آلماني مي يافتند و در اين ميان جوانان هيتلري مخفيانه از پشت بام خانه ها خود را به پشت تك تيراندازان روس رسانده و آنها را به درون خيابانها مي راندند.
بدليل كمبود نيروهاي نظامي سازماني ، هزاران جوان هيتلري با دستور مستقيم هيتلر و آكسمن عهده دار مسئوليت محافظت از پلهاي راهبردي شهر " مخصوصا بر روي رودخانه Havel شدند تا امنيت عبور لشگر 12 ژنرال Wenck را تامين كنند . ( به دليل "تحريك جوانان به جنگ " بعدها آرتور آكسمن در دادگاه نازي زدائي آلمان غربي محكوم گرديد) . در اين زمان هيتلر به خوبي ميدانست كه تنها نيروهاي قابل اتكاء او براي برخورد با ارتش سرخ ، همان 5.000 نفر نوجوانان يازده دوازده ساله هيتلري تحت امر آرتور آكسمن هستند.
[External Link Removed for Guests]
مدافعين آلماني در كنار يكي از پل هاي منطقه
600 نفر از اين جوانان كه به تجهيزاتي اندكي بزركتر از سلاح هاي كوچك و راكت اندازهاي ضد تانك براي دفاع از پل راهبردي Pichelsdorf مجهز شده بودند در اطراف پل مستقر شده و دستور داشتند تا آخر از آن دفاع كنند. نه فقط هيتلر منتظر عبور نيروهاي ژنرال Wenck از اين منطقه بود ، بلكه مقامات عاليرتبه نازي از اين پل به عنوان راهي براي فرار از برلين استفاده مي كردند. هنگامي روسها موفق به فتح سنگري مي شدند كه تقريبا تمام جوانان هيتلري در آن سنگر كشته شده بودند. اين مسئله بيشتر در سنگرهاي اطراف استاديوم المپيك و باغ وحش بزرگ در مركز شهر نمود داشت. در نهايت ، پس از آنكه هيتلر در 30 آوريل اقدام به خودكشي نمود ، آكسمن همانند مارتين بورمن اقدام به فرار از برلين نمود و همانند او پيكرصدها نوجوان هيتلري كشته شده را پشت سر گذاشت. بورمن با آتش روسها كشته شد اما آكسمن توانست خود را به سلامت به جنوب آلمان برساند. او از جوانان زيادي سوء استفاده كرد تا خود را زنده نگاه دارد.
[External Link Removed for Guests]
ژنرال Reymann فرمانده مدافعين برلين قبل از بركناري در حال بازديد از خطوط دفاعي
مدافعين برلين ، ژنرال Reymann ، به طور قاطع به فرمان استفاده از كودكان در مواضع دفاعي اعتراض كرد . در نتيجه توسط هيتلر بركنار و فرماندهي را به سپهبد Weilding كه چندين سال از او جوان تر بود واگذار كرد.
[External Link Removed for Guests]
در اين تصوير تركيب نيروهاي مدافع در اطراف رايشتاگ ديده مي شود. سربازان لوفت وافه ، نيروي دريائي ، نيروي زميني ، سالخوردگان مقاومت مردمي و ...
وجود دو روز مقاومت سرسختانه مدافعين ، سرانجام روسها به 600 متري پناهگاه هيتلر رسيدند . اكنون انبوهي از باقيمانده نيروهاي مدافع شهر كه به حدود 10.000 نفر بالغ ميشدند در منطقه ادارات دولتي در اطراف مجلس آلمان Reichstag گرد هم آمده بودند. تركيب اين نيروها كه با هم در تلاش براي آخرين مقاومت بر عليه مهاجمين روس بودند جدا" بهت آور بود. يگانهائي از نيروي دريائي ، لوفت وافه ، Waffen SS ، نيروهاي مقاومت مردمي ، جوانان هيتلري و افرادي با مليت هاي مختلف در قالب يگانهاي SS اكنون آخرين گارد رزمي هيتلر را تشكيل مي دادند.
[External Link Removed for Guests]
آثار تخريب در محوطه يكي از ساختمان هاي كاخ صدارت عظمي در
صبح 29 آوريل هيتلر گزارشاتي را مبني بر پيشروي نيروهاي روس در تونل مترو زير رودخانه Spree دريافت نمود. اوهم بيدرنگ دستور داد تا تمام شبكه زيرزميني متروي برلين به آب بسته شود. با اينكار نه فقط نيروهاي مهاجم روس ، بلكه هزاران سرباز مجروح و غيرنظامياني كه از نبردهاي خياباني به آنجا پناه آورده بودند در آب غرق شدند.
ساعاتي بعد به هيتلر خبر رسيد كه بنيتو موسوليني و معشوقه اش اعدام و به صورت واژگون به دار آويخته شده اند و مردم نيزدر ميدان شهر ميلان اجساد آنها را مورد حمله قرار داده اند. همان شب تائيديه اي از سوي فلدمارشال كايتل رسيد كه در آن هيچ اميدي به نجات شهر نمي رفت. اين دو گزارش ، به همراه گزارش ژنرال Weidling مبني بر حضور نيروهاي روس در فاصله 200 متري پناهگاه هيتلر و بيان اينكه با وجود كمبود نفرات و مهمات ، مقاومت حداكثر تا 24 ساعت ديگر درهم شكسته خواهد شد ، هيتلر را مصمم ساخت تا به حيات خود پايان دهد. ( او با عبرت از سرنوشت جسد موسوليني و براي جلوگيري از افتادن جسدش به دست روسها دستور داد تا پس از مرگ جسدش را بسوزانند.)
[External Link Removed for Guests]
اين يكي از آخرين تصاويري است كه از هيتلر گرفته شده است. در ميان ويرانه هاي كاخ ، ژنرال Schaub در حال ارائه گزارش به هيتلر است.
پيش از نيمه شب ، هيتلر با Eva Braun كه مدت زيادي معشوقه او بود ازدواج و او را به كمترين چيز ممكن كه او در تمام اين سالها از سوي هيتلر انتظار آن را داشت مفتخر ساخت ، " همسري آدولف هيتلر" . در تمام طول شب ، هيتلر آخرين وصاياي خود را انشاء و دريا سالار Donitz را به عنوان جانشين خود انتخاب و تمامي ثروت خود را به حزب نازي بخشيد.
در صبح روز 30 آوريل ، نيروهاي روس ، سرپل ايجاد شده در جنوب پل Moltke را گسترش دادند . لشگر 150 پياده نظام توانست ساختمان وزارت كشور را تصرف كند و لشگر 171 پياده هم توانست نيمه غربي منطقه ديپلماتيك برلين را پاكسازي نمايد. در بخش شرقي شهر ، لشگر 94 توانست بيمارستان Charité را تصرف كند در حاليكه لشگر 266 توانست با عبور از رودخانه Spree ، موزه و كليساي آن منطقه را به تصرف خود درآورد. تفنگداران لشگر 32 پياده نظام هم با عبور از رودخانه و انجام يك حمله توانستند منطقه قديم سلطنتي برلين موسوم به Schloss Berlin را تصرف كنند. در همان موقع نيروهاي لشگر 295 هم ساختمان Reichsbank را تصرف كردند. در ساعت 15:00 همانروز آدولف هيتلر اقدام به خودكشي نمود و در ساعت 17:00 آلمانها اقدام به برقراري تماس با نيروهاي روسي جهت انجام مذاكرات آتش بس نمودند.
[External Link Removed for Guests]
هرحال در مناطق ديگر نبردها هنوز ادامه داشت و در منطقه اطراف ساختمان مجلس ، Reichstag ، روسها توانستند سالن اوپراي Kroll را نيز بتصرف درآورند و براي انجام يك حمله بزرگ به عمارت Reichstag در نيمه همان روز آماده شوند. حمله مقدماتي به عقب رانده شد اما دومين حمله با اجراي آتش شديد و بكارگيري گسترده تانكها صورت گرفت . اين حمله نيز با اتش سنگين توپهاي ضدهوائي برج پدافند باغ وحش برلين ناموفق ماند. مجددا در ساعت 18:00 اين حمله از سرگرفته شد در حاليكه روسها بيهوده تلاش ميكردند تا عمارت مجلس رايش آلمان ، Reichstag ، را قبل از آغاز جشنهاي روز جهاني كارگر در مسكو تصرف و پرچم سرخ را بر فراز آن به اهتزار درآورند. نبردهاي بسيار نزديك ( دست به دست) در محوطه اطراف و حتي طبقات داخلي ساختمان Reichstag در حال انجام بود كه نيروهاي پرچمدار بتوانند خود را به پشت بام ساختمان برسانند. گروه كوچك شماره 5 از لشگر 150 پياده نظام توانست پلكاني را در پشت ساختمان بيابد و با آن خود را به پشت بام برساند و سرانجام در ساعت 23:00 پرچم را برفراز عمارت Reichstag برپا كردند.
در همان روز باقيمانده نيروهاي ارتش نهم آلمان توانستند با هدايت راديوئي به نيروهاي ارتش 12 در جنوب Beelitz ملحق شوند.
[External Link Removed for Guests]
سربازان روس وارد محوطه كاخ صدارت عظمي شده
30 آوريل نيروهاي روس راه خود به سوي مركز برلين را باز كردند ، هيتلر با اوا براون ازدواج و سپس هر دو با استفاده از سم سيانيد و شليك گلوله به زندگي خود خاتمه دادند. . در صبح 30 آوريل ، فضاي پناهگاه هيجان زده و احساسي بود. هيتلر كاملا آرام ظاهر شد و تمام صبح را در مجموعه پناهگاه خود با سكوت سپري كرد و تلاش داشت تا كمتر صحبت كند. بعدازظهر او حلقه دروني افراد نازي را جمع و آخرين خداحافظي را با آنها نمود و سپس با همسرش به درون اطاق شخصي اش رفت .
در ساعت 3:15 دقيقه صداي شليك يك گلوله شنيده شد. گوبلز، بورمن و آكسمن كه به تازگي رسيده بود به درون اطاق نشيمن هيتلر رفتند. هيتلر و اوا براون ، هر دو روي مبل خم شده بودند. هيتلر زخم شليك يك گلوله را در سر داشت در حاليكه اوا براون در كنارش روي مبل افتاده بود. در اثر سم ، لبهاي اوا جمع و آبي رنگ شده بود.
گوبلز به اطرافيان شوكه شده اش گفت : " قلب آلمان از طپش ايستاد". اجساد هيتلر و اوا را لاي پتو پيچيده و از طريق پلكان به باغ كاخ صدارت عظمي منتقل و با ريختن بنزين بر روي آنها به آتش كشيدند.
گوبلز نيز به همراه همسرش ماگدا تصميم گرفتند تا به هيتلر و سرنوشت او وفادار بمانند. به همراه آنها شش فرزند سه تا دوازده ساله شان نيز در پناهگاه ساكن بودند. ماگدا گوبلز براي جلوگيري از اسارت و آزار كودكانشان به دست روسها ، و براي آنكه كودكانشان متوجه نشوند ، به آنها شكلات آلوده به زهر داد. گوبلز و ماگدا پس از اطمينان از مرگ فرزندانشان ، به باغ محوطه كاخ صدارت عظمي رفته و بنا به درخواستشان ، سربازان گارد SS هر دوي آنها را هدف گلوله قرار داده و اجسادشان را نيز سوزاندند.
[External Link Removed for Guests]
لاشه يك تانك T-34 روس در نزديكي عمارت رايشتاگ . اين تانك توسط توپهاي برج پدافند هوائي باغ وحش هدف قرار گرفته است .
هنوز مقاومت مي كرد. پيشروي روسها در شهر در سه محور مهم صورت مي گرفت: از جنوب شرق ، و جنوب به سمت ساختمان مجلس آلمان (رايشتاگ) در دو جهت . شديدترين درگيري ها نيز در اطراف ساختمان رايشتاگ ، پل Moltke ، بلوار Alexanderplatz و پل هاي رودخانه Havel در منطقه اشپاندو صورت گرفت. اين نبردها به صورت ساختمان به ساختمان و تن به تن بود.سربازان خارجي عضو يگانهاي SS با شدت خاصي مي جنگيدند چرا كه آنها به صورت اعتقادي و بدون اجبار به SS پيوسته بودند و ميدانستند در صورت اسارت آنها نيز زنده نخواهند ماند.
[External Link Removed for Guests]
تانكهاي روس به سختي راه خود را به سوي رايشتاگ در پيش گرفته اند.
درگيري ها در شهر اكنون به محوطه Reichstag كشيده شده بود . جائي كه آخرين مدافعين برلين تصميم داشتند آخرين مقاومت خود را انجام دهند . روسها اكنون توپهاي سنگين 205 ميليمتري خود را به ميدان آورده بودند تا عمارت Reichstag را با خاك يكسان كنند. باراني از شليك هاي بي وقفه توپهاي سنگين به عمارت Reichstag باريدن گرفت و به رغم ايجاد حفره هاي بزرگ انفجار در روبناي ساختمان نتوانست ديوارهاي آن را فرو ريزد.
[External Link Removed for Guests]
اجساد نيروهاي سوئدي SS كه با آتش سربازان روس كشته شده اند.
روسها فشار مي آوردند تا ساختمان را توسط سربازانشان فتح كنند. پس از دو روز نبرد خونين كه جنگ را به جنگ وحشيانه تن به تن كشانيد ، سر انجام عمارت Reichstag پس از مقاومت سرسختانه نيروهاي SS تا آخرين نفر ، به تصرف روسها درآمد.
[External Link Removed for Guests]
نصب پرچم سرخ بر فراز عمارت
يكم ماه مه نبرد ها از سوي روسها به بهانه جشن ماه مه متوقف شد مگر در مناطقي كه هنوز فعاليتهائي صورت ميگرفت . از جمله اين مناطق ميتوان به Charlottenburg يعني جائي كه نيروهاي لشگر يكم پياده نظام لهستان به تازگي مستقر شده بودند نام برد. نيروهاي مستقر در Spandauهم تسليم شدند اما هنوز نبردها در اطراف Reichstag ادامه داشت. همچنين درگيري ها در اطراف برج پدافند هوائي باغ وحش برلين هم ادامه يافت و نيروهاي روس توانستند به محوطه مسكوني اطراف آنجا نفوذ كنند. حمله نيروهاي روس به منطقه باغ وحش برلين سبب جدا شدن اين منطقه از خط دفاعي آلمان موسوم به Citadelle گرديد. سرانجام در يكم ماه مه پرچم سرخ برفراز تنديس نصب شده بر بالاي ستونهاي ورودي اصلي عمارت Reichstag باهتزاز درآمد. همانروز پل هاي Pichelsdorf ، پس از تحمل تلفاتي سنگين ، به تصرف روسها درآمد. پانصد نفر از پسران عضو سازمان جوانان هيتلري نيز باسارت درآمدند. در غروب روز يكم ماه مه ، ژنرال Weidling ، فرمانده نيروهاي مدافع برلين تمام فرماندهان موجود در منطقه دفاعي را جمع آوري نمود و آنها موافقت كردند تا مذاكرات مربوط به تسليم نيروهاي آلماني به روسها هرچه زودتر آغاز گردد.
پيشنهاد تسليم از طريق ايستگاه راديوئي مستقر در مقر فرماندهي لشگر 56 تانك آلمان ارسال و در ساعت 22:40 همان شب توسط لشگر 79 تفنگداران روس دريافت گرديد. نماينده مخصوص آلمان در نخستين ساعات روز به پل Bendlerstrasse آمد و به مقر فرماندهي لشگر 47 نيروهاي روس هدايت شد. نماينده آلمان گفت كه در صورت موافقت با پيشنهاد آتش بس ، نيروهاي آلماني باقيمانده راس ساعت 07:00 بامداد روز دوم ماه مه خود را تسليم خواهند كرد و تمام درگيريها نيز از ساعت 13:00 همانروز متوقف خواهد شد.
[External Link Removed for Guests]
تعدادي از جوانان هيتلري كه در پايان نبرد به اسارت روسها درآمده
وايدلينگ فرمانده مدافعين برلين نيز در دوم ماه مه شهر را تسليم روسها نمود . در صبح روز دوم ماه مه ، محوطه كاخ صدارت عظمي آلمان به تصرف يگانهاي لشگر نهم ارتش روس به تصرف درآمد . لشگر يكم اوكراين تحت فرماندهي ژنرال كوني يف اقدام به عقب نشيني از شهر نمود تا در عمليات آزادسازي چكسلواكي مشاركت كند.
در همان روز ژنرال Weilding ، فرماندهان ستاد ژنرال روس ، Chuikov ، را ملاقات و اعلاميه اي را امضاء كرد كه بموجب آن به باقيمانده مدافعين برلين كه هنوز در گروه هاي كوچك درشهر در حال مقاومت بودند دستور بر زمين گذاشتن سلاح هايشان داده مي شد.
تلفات روسها در داخل شهر بالغ بر 20 الي 25 هزار نفر بود . تلفات آنها قبل ازهجوم به برلين نيز حدود 80 هزار كشته و 275 هزار مجروح و مفقود بود . حدود 2.000 دستگاه تانك روسها نيز منهدم شد . تلفات آلمانها نيز به 150هزار كشته ، 134هزار اسير و 166 هزار مجروح و مفقود بالغ گرديد. تلفات آلمانها شامل كليه افراد نظامي و غير نظامي بوده است.
[External Link Removed for Guests]
برج ضدهوائي آلمان پس از تخريب در سال
اشتباه سران نظامي آلمان در برلين آن بود كه آنها نابودي انبارهاي بزرگ مشروبات الكي موجود در برلين را رد كردند. آنها معتقد بودند كه سربازان مست دشمن نمي توانند خوب بجنگند. اين تصميم براي زنان برليني بسيار گران تمام شد و منجر به بروز فاجعه اي گرديد كه در آن حدود 100 هزار زن آلماني با هر سن و سال در مراسم جشن پيروزي روسها مورد تجاوز قرار گرفتند. آمار مربوط به بيمارستان هاي برلين بيانگر آن است كه در نتيجه اين تجاوزات حدود 10.000 نفر از زنان جان باختند.
گيري : نبرد پس از يك هفته درگيري خونين و بعلت كمبود نفرات و مهمات در ارتش آلمان به پايان رسيد. موجودي مهمات آلمان در خطوط دفاعي اطراف شهر ذخيره شده و خيلي زود به تصرف روسها درآمد. در جريان نبرد در شهر ، روسها بيش از 2.000 تانك و خودروي زرهي خود را توسط آتش راكتهاي ضد تانك آلماني كه تعداد زيادي از غيرنظاميان به آنها مجهز شده بودند و يا تله هاي انفجاري كار گذاشته شده از دست دادند. آلمانها تعداد معدودي تانك داشتند. نيروهاي آلماني با وجود منابع و مهمات بسيار ناچيز ، مقاومت بسيار سرسختانه اي را در اين چند روز آخر از خود نشان دادند و هر دو طرف را متحمل تلفات سنگيني نمودند. روسها براي انجام عمليات فتح برلين از برتري كامل در تعداد نفرات ، حجم آتش و تجهيزات سود بردند تا اين نبرد فقط يك نتيجه داشته باشد. هيتلر و اطرافيانش هيچ ارتباطي با واقعيات نداشتند و با وجود برتري قاطع روسها تصميم گرفتند تا نفر آخر بجنگند كه اين امر خود باعث تحميل فشار و تلفات بيشتر برغيرنظاميان و نيروهاي مسلح آلماني مستقر در برلين گرديد. روسها كه خودشان براي مدت چهار سال جنگ و خونريزي را تحمل كرده بودند ، تصميم گرفته بودند تا با وارد كردن آخرين ضربه و شكست قطعي آلمان كار را تمام كنند و به هيچ چيز بجز تسليم كامل و بي قيد و شرط نيروهاي آلماني قانع نبودند . روسها از همان تاكتيكهايي در نبرد خياباني استفاده كردند كه براي نخستين بار در استالينگراد بكار رفت و همان روشها را نيروهاي تحت امر ژنرال Chuikov براي تصرف عمارت Reichstag در برلين بكار بردند.
[External Link Removed for Guests]
نشان برلين
فرماندهي ارتش سرخ هم با اعطاي " نشان افتخار روسيه" به ششصد افسر و سرباز روس شركت كننده در نبرد برلين از آنها تشكر نمود. پيروزي درنبرد برلين ، پايان جنگ در جبهه شرق را رقم زد و سبب شد تا اروپاي جديد تغييرشكل بدهد و شهرها و كشورهايش ميان دول فاتح تقسيم شود.
[External Link Removed for Guests]
مردم از پناهگاه و برج ضدهوائي باغ وحش برلين خارج ميشوند. پايان
وصيت نامه هيتلر ، پس از مرگش ، درياسالار كارل دونيتز Karl Dönitz به عنوان رئيس دولت رايش و يوزف گوبلز به عنوان صدراعظم آلمان جانشين وي شدند. اما گوبلز نيز در يكم ماه مه نيز خودكشي و هماهنگي براي اجام مذاكرات تسليم كامل را براي نفر پس خود بر جاي گذاشت. فرماندهي عالي و بيشتر يگانهاي نيروهاي مسلح آلمان نيز بي قيد و شرط در 8 ماه مه سال 1945 خود را تسليم متفقين نمودند . اگر چه چند واحد رزمي آلمان چند روز بيشتر به نبرد پرداختند اما جنگ در اروپا به پايان رسيده و رايش سوم را نيز با خود برده بود.
[External Link Removed for Guests]
قرارداد تسليم بي قيد و شرط آلمان در
جنوب برلين ، و تا چند روز پس از تسليم آن ارتش نهم آلمان تلاش بسيار زيادي را انجام داد تا از محاصره گريخته و با الحاق به ارتش دوازدهم و عبور از رودخانه Elbe خود را به آمريكائي ها تسليم نمايد.
پس از مرگ هيتلر ، افسران و نفرات تيپ توپخانه 249 ، مستقر در برلين تصميم گرفتند تا حلقه محاصره شهر را شكسته و از آنجا خارج شوند . اندكي قبل از نيمه شب سوم ماه مه ، بقاياي تيپ مذكور در منطقه اشپاندو وارد نبردي براي شكستن محاصره گرديد. در اين زمان تيپ به دو گروه تقسيم شد ، يك گروه به فرماندهي سروان هربرت ياشكه Herbert Jaschke توانست براي خود با موفقيت راهي به سمت غرب باز كند. اما گروه دوم موفق به اين كار نشد و تمام افرادش به اسارت روسها درآمدند.
بازماندگان پناهگاه هيتلر به سه گروه تقسيم مي شدند. يكي از بازماندگان شخصي بود به نام ژنرال هانس كربس Hans Krebs . او در پناهگاه باقي ماند ، شراب خورد ، شعر خواند و خودكشي كرد. هر سه گروه در يكم ماه مه و با رعايت فاصله زماني از يكديگر جدا شدند. نقشه آنان اين بود تا از طريق خطوط متروي زير زميني خود را به شمال غرب و منطقه خارج از نفوذ روسها برسانند.
گروه يك : به فرماندهي ويلهلم مونكه Wilhelm Möhnke . اين گروه به صورت ناشيانه راه خود را به سمت شمال برلين در پيش گرفت . در ميان اين گروه دكتر شنك Schenck و خانهاي منشي حضور داشتند. اين خانم ها هنگام رسيدن به يك پست نگهباني دور افتاده ، با خيانت يك ستوان لوفت وافه به اسارت روسها درآمده و بارها مورد تجاوز قرار گرفتند هرچند سرانجام توانستند خود را به خطوط نيروهاي غربي برسانند. ويلهلم مونكه و سايرين آنقدر ماندند تا سرانجام به اسارت روسها درآمده و از سوي ژنرال ولاديمير آلكسي بليافسكي به گرمي پذيرائي شدند. ژنرال روس سعي داشت تا با خوراندن ودكا و مست كردن آنها اطلاعاتي در مورد مرگ هيتلر به دست آورد. اما آنها صحبتي نكردند و همگي به روسيه اعزام شدند.
گروه دوم : اين گروه توسط يوهان روتن هوبر Johann Rattenhuber هدايت مي شدند. اين گروه مسير شمال غرب پناهگاه را به خطا رفته و در نتيجه تعدادي از آنها به اسارت روسها درآمدند.
گروه سوم : اين گروه كه توسط ورنر نويمن Werner Naumann رهبري مي شدند مخصوصا به خاطر حضور افرادي مثل مارتين بورمن (آجودان شخصي هيتلر) يا دكتر لودويگ استامپفگر ( پزشك مخصوص هيتلر) در آن ، گروهي بحث انگيز است . اين گروه نيز به طور كلي مسير را گم كرده و مستقيما وارد خط آتش روسها شدند. مارتين بورمن و دكتر استامپفگر كه قطعا مست بوده اند ظاهرا پس از آنكه متوجه شدند گروه به مشكل برخورده است توسط كپسولهاي سيانيد اقدام به خودكشي كردند . پس از كشف اجسادشان در سال 1972 و آزمايشات DNA در سال 1999 خودكشي آنها مورد تائيد قرار گرفت. بيشتر اعضاي اين گروه نيز به اسارت به روسها درآمدند. هانس بائر Hans Baur ، خلبان هيتلر كه بشدت مجروح شده بود نيز اقدام به خودكشي نمود اما زنده ماند و تحت بازجوئي هاي بيرحمانه روسها قرار گرفت . روسها معتقد بودند كه او درآخرين لحظات با پرواز ، هيتلر يا بورمن را به نقطه امني منتقل كرده است.
[External Link Removed for Guests]
تصويري از جمجمه مارتين
ميش Rochus Misch و يوهانس هنشل Johannes Hentschel در پناهگاه باقي ماندند. روخاس ميش ( به همراه پرتره هيتلر و فردريك كبير ) تا صبح دوم ماه مه در پناهگاه باقي ماند اما به سرعت به اسارت روسها درآمد . هنشل تا حوالي ظهر در پناهگاه باقي ماند و به افسران زن ارتش روسيه در غارت لوازم اطاق اوا براون كمك كرد . اما او نيز دستگير و به مسكو اعزام شد. . يكي ديگر از بازماندگان پناهگاه شخصي بود به نام ژنرال هانس كربس Hans Krebs . او به زبان روسي تسلط كامل داشت و قبل از جنگ بعنوان وابسته نظامي آلمان در مسكو خدمت مي كرد . روسها به شدت در تعقيب او بودند . او در پناهگاه باقي ماند ، شراب خورد ، شعر خواند و سرانجام خودكشي كرد.
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
- پست: 1432
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 595 بار
- سپاسهای دریافتی: 10288 بار
Re: نبردهاي معروف جنگ جهاني دوم در جبهه شرق
سلام عليكم
مكان مستحكمي براي نبرد بود. شهري بزرگ ، مدرن و خوش طرح كه به آن اجازه ميداد تا از بقيه شهرهاي آلمان ، حتي زماني كه زير شديدترين بمبارانها قرار داشت ، كمتر آسيب ببيند. در سال 1945 ، به رغم آنكه حدود 25 درصد شهر با بمبارانهاي هوائي نابود شده بود ، اما خدمات ضروري شهري هنوز در جريان بود و بدليل استحكام ساختار شهري ، براي تصرف آن بايد اقدامات بزرگي صورت ميگرفت.
همان عواملي كه برلين را در مقابل بمبارانهاي هوائي مقاوم ساخته بود ، آن را نيز در مقابل حمله زميني استحكام بخشيده بود. در سراسر شهر ، ساختمانهاي بزرگ و محكم با زيرزمين هاي عميق وجود داشت. بلوارها و خيابانهاي وسيع در فواصل منظم ، ميتوانست آتش مناسبي را فراهم ساخته و بر ضد تانكها و نفرات ارتش سرخ بكار گرفته شود. موانع طبيعي موجود در شهر ، آن را بيشتر قابل دفاع ساخته بود. رود Spree شهر را از شمال غرب به سمت مركز و جنوب شرق آن طي ميكرد. حومه جنوبي برلين بوسيله كانال Teltow محافظت ميشد. مركز شهر ، كه قلب پايتخت بود ، در حالتي 'V' شكل در ميان رود Spree و كانال Landwehr قرار گرفته بود.
بسياري از مدافعين برلين به اين اميد مي جنگيدند كه بتواند پيشروي روسها را چنان كند سازند تا ارتشهاي غربي مناطق بيشتري از آلمان و شايد هم ، خوشبينانه ، برلين را تصرف كنند. اما اين آرزوئي بود كه هرگز واقعيت نيافت . برلين توسط نيروهاي زرهي LVI و تحت فرماندهي ژنرال Weidlingدفاع ميشد. در زمان آغاز تهاجم روسها ، سربازان لشگر هاي زرهي LVI به ظرفيت كامل نرسيده و فقط از دولشگر تازه تاسيس Muncheberg و لشگر بيستم تانك SS تشكيل شده بود كه توان رزمي آنها هم در دو ضد حمله ناموفق منطقه Kustrin بشدت تحليل رفته بود. سرانجام با تلاش فراوان ، تعداد لشگرها را به 5 لشگر افزايش دادند اما يكي از آنها نتوانست به برلين ملحق شود و نبرد با چهار لشگر بعلاوه نيروهاي موجود شهري به استعداد حدودا 60 هزارنفر و 50 تا 60 دستگاه تانك آغاز شد .
نيروهاي روس به خوبي آموزش ديده و به خوبي نيز تجهيز شده بودند. نقشه آنها اين بود تا شهر را به طور كامل محاصره و آن را در ششمين روز هجوم تصرف كنند. در روز يازدهم ، ارتش سرخ به رودخانه Elbe رسيده بود . اما بر خلاف نقشه روسها ، برلين تا 17 روز پس از آغاز هجوم تسليم نشد . نخستين تماس نيروهاي آمريكائي و روس در 25 آوريل در كنار رود Elbe و در دهمين روز آغاز حمله روسها صورت گرفت. در حاليكه به سختي ميتوان تعداد دقيق نيروهاي روسي شركت كننده در هجوم به برلين را مشخص كرد ، مدال برلين ، به حدود 1.082.000 نفر از نيروها اعطاء گرديد. اين بدان معني بود كه نيروهاي روس در هنگام حمله ، 10 برابر بيش از مدافعين شهر بوده است. با اين وجود ، ارتش سرخ از زمان ورود به حومه برلين در 21 آوريل تا تصرف كامل آن در دوم ماه مه حدود 12 روز وقت گذاشت.
مدت زمان صرف شده براي تصرف شهر را مي توان با مقاومت شديد آلمانها ، دشواري هاي يك جنگ شهري و آگاهي سربازان روس از نزديك شدن به پيروزي نهائي توجيه كرد. سربازان آلماني نمي خواستند تا بميرند و به سختي امكان داشت بتوان آنها را تحريك كرد تا براي كسب شانس موفقيت مجدد بجنگند زيرا آنها مردن در اين راه را بي فايده ميدانستند. سربازان روس هم، با مردن چيزي را بدست نمي آوردند و نميتوانستند مردن خود را در اين مقطع پاياني جنگ به سرزمين مادريشان نسبت دهند. با اين وجود ، تلفات سه ارتش روس ( بالتيك ، روسيه سفيد و اوكراين) از 16 آوريل تا هشتم ماه مه به بيش از 300.000 نفر ، يعني فراتر از 10 درصد استعداد نيروهايشان بالغ گرديد.
[External Link Removed for Guests]
از نظاميان آلماني كه در اين نبرد حضور داشت ، زيگفريد كناپه Siegfried Knappe ( ژانويه 1917 – يكم دسامبر 2008 ) نام دارد. او در زمان نبرد درجه سرگردي داشت و افسر عمليات لشگرهاي زرهي LVI بود. او با همكاري Ted Brusaw كتابي با نام Soldat ( يعني سرباز) را به رشته تحرير درآورد كه در آن به بيان تجربيات خود از ارتش آلمان از سال 1936 تا 1949 مي پردازد .
در همين راستا مجله WWII ( جنگ جهاني دوم ) با او مصاحبه اي ترتيب داده كه متن آن به اين شرح تقديمتان ميگردد.
WWII : استحكامات دفاعي برلين چگونه بود؟
Knappe : دفاع از شهر شامل سه حلقه دفاعي و 9 بخش بود . بيروني ترين حلقه ، محيطي حدود 60 مايل داشت و حاشيه هاي شهر را در بر ميگرفت. اين حلقه ، كانالهاي حفر شده و بلوكهاي سيماني بستن جاده را كه با عجله تهيه شده بود در خود داشت. حلقه مياني حدود 25 مايل وسعت داشت و عمدتا از موانع موجود همچون S-Bahn ( راه آهن روي سطحي) و منازل محكم تشكيل شده بود. دروني ترين حلقه ، مركز شهر را شامل و ساختمانهاي بزرگ دولتي را در بر مي گرفت. در مجموع شش برج پدافند هوائي ضد بمب در شهر وجود داشت. هشت بخش دفاعي ، كه از Aتا H نامگذاري شده بود ، به شكل نامنظم در ميان سه حلقه دفاعي توزيع شده بود. نهمين بخش ، يعني Z، در مركز شهر واقع شده بود. بخش Z نيروهاي ويژه دفاعي خودش را داشت . مثل نيروهاي SS گارد حفاظت شخصي هيتلر. به جز يگانهاي پدافند هوائي هيچ يگان سازماندهي شده قابل ذكري در برلين وجود نداشت تا زماني كه ما به آنجا رسيديم.
WWII : چه تعداد نيروي با تجربه در نيروهاي LVI وجود داشت؟
Knappe : من گزارشي در اختيار دارم كه پاسخ خوبي به اين گزارش مي دهد. در اين گزارش ذكر شده كه توان رزمي آن 5 لشگر در اختيار ما باندازه 2 لشگر بوده است.
WWII : يعني چه تعداد نيرو؟
Knappe : اگر هر دو لشگر يگانهاي زمان صلح را در اختيار داشتند ، حدود 40 هزار نفر. اين گزارش اضافه ميكند كه يگانهاي ديگر در برلين معادل 2 يا 3 لشگر و لشگر Waffen SS هم معادل نيم لشگر توان رزمي داشتند. رويهمرفته حدود 4 يا 5 لشگر داراي 60 هزار سرباز با 50 تا 60 تانك .
WWII : ساير يگانها چه وضعيتي داشتند؟
Knappe : توان رزمي آنها محدود بود. برخي مثل Volkssturm ( نيروي دفاع مردمي) و جوانان هيتلري و تجهيزاتشان خيلي محدود بودند. يگانهاي ديگر مثل پدافند هوائي ، در جابجائي محدوديت داشتند . تمام آنها ( در نبرد ) تلاش كردند اما بعنوان يك سرباز آموزش ديده نبودند يا تجهيزات كافي براي جنگ نداشتند. روسها در اسناد خود ( كه ما در اختيار داريم) آنها را 180 هزار نفر قيد كرده اند.
WWII : اين رقم پيروزي آنها را بزرگتر جلوه مي دهد .
Knappe : بله . ممكن اين لشگرها و يگانهاي زمان صلح آنها در شمارش بزرگ به نظر بيايند اما شمار واقعي ما حتي نزديك به آن هم نبود.
WWII : آيا تا به حال فكر كرده ايد كه شانسي هم براي پيروزي در نبرد داشتيد؟
Knappe : نه. از همان ابتدا روشن بود كه ما شانسي براي پيروزي نداريم. ما فقط سقوط برلين را تا زمان تصرف آن توسط نيروهاي غربي به تاخير مي انداختيم.
WWII : آيا شما افسران در آنموقع بين خودتان گفته بوديد كه " ما ميتوانيم روسها را براي يك هفته متوقف كنيم" يا مدتي شبيه به آن ؟
Knappe : نه . ما هيچ چيزي را در محدوده زماني مثل آن قرار نمي داديم. ما ميدانستيم كه بايد زمان آنقدر طول بدهيم تا نيروهاي غربي خود را به برلين برسانند.
[External Link Removed for Guests]
WWII : چگونه شما ، بعنوان يك سرگرد ، افسر عمليات نيروها شديد؟ شما قبلا گفته ايد كه لشگر بيستم تحت امر يك سرهنگ بود اما به طور معمول ، اين مقام ، جايگاه يك ژنرال است. آيا در آن مقطع از جنگ تصدي افسراني با درجه كمتر به چنين جايگاهي عادي بود؟
Knappe : بله ، در آن مقطع ازجنگ چيزهاي ديوانه واري اتفاق مي افتاد. همانگونه كه در كتابم ذكر كرده ام ، من اغلب با درجه سرگردي ، فرمانده يك لشگر بودم !
WWII : در برلين ، شما چگونه با نيروهايتان تماس داشتيد و آنها را كنترل مي كرديد؟
Knappe : ما در برلين از سامانه مخابراتي غير نظامي استفاده ميكرديم. اگر چه به سرعت شبكه مخابراتي مخصوص خودمان را راه اندازي كرديم اما تمام تجهيزات مورد نياز ارتباطي را در اختيار نداشتيم. بنا براين از اينكه هنوز شبكه مخابراتي غير نظامي در دسترسمان بود خرسند بوديم.
WWII : شما واقعا تا چه بر نيروهايتان كنترل داشتيد؟
Knappe : ما كنترل خوبي بر نيروها در برلين داشتيم. ما تماس خود را با لشگر بيستم در جريان نبردهاي خونين بيرون شهر از دست داديم ، همانگونه كه ارتش نهم تماس خود را با ما از دست داد. ما فقط تمام آن شبكه بيسيم مورد نياز را در اختيار نداشتيم. تمام ارتباطات ما بوسيله افراد ستاد صورت ميگرفت اما با اين حال ما هنوز مديريت خوبي بر نيروها داشتيم.
WWII : در طول جنگ جهاني دوم ، ارتش آلمان يگانهاي متعدد " خلق الساعه " داشت. لشگر Muncheberg يكي از آنها بود. اين لشگر ماموريت خود را در بلنديهاي Seelow به خوبي انجام داد ، با آنكه براي اولين بار در نبرد شركت كرده بود ، تا آنكه در برلين خيلي زود به پايان كار خود رسيد . ارتش آلمان چگونه قادر به انجام چنين كاري بود؟
Knappe : اين ناشي از آموخته هاي ما بود . هنوز هم افسران و درجه داراني كه به خوبي آموزش ديده بودند وجود داشت كه ميتوانستند حتي در پايان نبرد انجام وظيفه كنند. همه آنها چنين دوره هائي را گذرانده بودند.
WWII : آنها چگونه ميتوانستند پيوستگي و توان يك واحد را در حاليكه تمام آنها تخريب شده بودند بازسازي و به سرعت به خطوط نبرد اعزام كنند؟
Knappe : اين وظيفه افسران و درجه داران بود. تا نبرد استالينگراد ما آن كار را انجام نداده بوديم اما پس از آن ، اين امر تبديل به يك رخ داد منظم و با قاعده در تمام شكستها و خسارت هايمان شده بود. هر كس ميدانست كه اگر با هم هماهنگ باشند و با هم بجنگند كمتر با خطر اسارت يا كشته شدن مواجه خواهند شد .
WWII : لشگر Muncheberg چگونه شكل گرفت؟ آيا آنها سربازان متفاوتي بودند كه تلاش شده بود تا آنها را دسته بندي كنند؟
Knappe : همه ميدانستند كه نبرد بزرگي در برلين بوقوع خواهد پيوست لذا يگانهاي شهري دستوراتي را دريافت كردند تا هر كس را كه ميتوانند به شهر Muncheberg كه نام لشگر از آنجا گرفته شده اعزام كنند. ستاد ارتش تصميم گرفت تا آنچه كه مورد نياز يك لشگر بود را در آن شهر فراهم كند. تجهيزات ، توپخانه ، تجهيزات مخابراتي و هر چيز ديگري را كه مورد نياز بود مشخص و آماده كرده تا به Muncheberg ارسال نمايد. قرارگاه ستاد لشگر هم مشخص شد و آنها در آنجا منتظر دريافت تجهيزات بودند. بنابراين ، هنگاميكه نيروها رسيدند امكانات از قبل آماده شده و آماده تحويل به آنها بود. من قبلا اين كار را در فرانسه و هنگاميكه ارتش ششم استالينگراد را از دست داده بود انجام دادم . من به فرانسه اعزام شده بودم و تمام افراد مورد نياز با درجات مختلف كه من براي يك گردان توپخانه احتياج داشتم آماده شده بود بعلاوه 250 اسب و توپهاي لازم .
WWII :شما در كتاب خود قيد كرده ايد كه روسها فرصت تصرف برلين ، زودتر از آن زمان كه تصرف شد را از دست دادند. مي توانيد توضيح بيشتري بدهيد؟
Knappe :وقتي كه من ميگويم روسها ميتوانستند برلين را زود تر تصرف كنند ، اين صحبت مربوط به زماني است كه بيروني ترين خط دفاعي ما شكسته شد . زماني بود كه خطوط دفاعي ما مثل دو تا دمبل بود. يكي از آنها پناهگاه ريز زميني (آدولف هيتلر ) و ديگري استاديوم المپيك و پل Pichelsdorf را در بر ميگرفت. يعني مكاني كه ما از آنجا در حال شكست خوردن بوديم. يك نوار خيلي طولاني كم عرض مابين دو سوي خيابان Heer . آنها ميتوانستند به سادگي با رفتن به سمت شرق ، محوطه پناهگاه هيتلر در جنوب خيابان Heer را مورد حمله قرار دهند . در حقيقت ، آنها در هر لحظه تانكهائي را در اختيار داشتند كه بتوانند با آنها از خيابان Heer عبور كنند. ما قادر بوديم تا از طريق تونل زيرزميني مترو كه از زير خيابان Heer عبور ميكرد، با نيروهاي مستقر در اطراف استاديوم المپيك در تماس باشيم. من هر زمان كه اطلاعات نقشه را به روز رساني ميكردم از اينكه روسها نمي فهميدند چه بايد كنند تعجب ميكردم. ما نيروي كافي براي آنكه از همه جا دفاع كنيم در اختيار نداشتيم اما روسها به جاهائي حمله ميكردند كه ما در آنجا نيرومندتر بوديم. آنها تلاش ميكردند تا از كوتاه ترين راه به مركز شهر برسند در حاليكه راه هاي طولاني تر به مراتب ساده تر بود.
WWII : در جريان نبرد شما چند بار به پناهگاه هيتلر رفتيد. در ابتدا ، نگهبانان سلاح كمري شما را ميگرفتند ، اما در اواخر ، آنها شما را بازرسي نميكردند و شما ميتوانستيد سلاحتان را با خود به داخل ببريد. شما در كتابتان نوشته ايد كه فرصت آن را داشتيد تا هيتلر را با گلوله بزنيد اما پس از فكر كردن در اين مورد تصميم گرفتيد كه اين كار را انجام ندهيد. آيا ممكن در اين مورد برايمان دقيقا توضيح دهيد؟
Knappe : اگر من او را با گلوله ميزدم چيزي عوض نمي شد چرا كه جنگ در حال پايان بود.
[External Link Removed for Guests]
WWII : پس از تمام آن سالهائي كه هيتلر پيشوا بود ، چه چيزي سبب شد تا شما نظرتان را نسبت به او تغيير دهيد؟ آيا اين تغيير در عرض يك يا دو روز رخ داد ، يا اينكه مدتها راجع به آن فكر مي كرديد؟
Knappe : اين تغيير عقيده به سرعت رخ نداد. برخي چيزها بود كه بعد از استاليگراد برايم شروع شد. اين مسئله نه فقط براي من ، كه يك احساس عمومي در ميان افسران خطوط مقدم نبرد بود. ما آنچه را كه واقعا رخ مي داد ميتوانستيم ببينيم.
WWII : هنگاميكه زمان آن فرا رسيد ، چه چيزي سبب شد تا راجع به كشتن هيتلر فكر كنيد؟
Knappe : احتمالا اظهارات او به ژنرال Weidling ، زماني كه ژنرال از هيتلر اجازه شكستن حلقه محاصره را خواست تا او با ما از برلين خارج شود سبب چنين تصوري شد. ژنرال Weidling به من گفت كه هيتلر به او گفته كه نمي خواهد همچون يك 'Landstreicher' در خيابان كشته شود. اين واژه آلماني را نمي توان دقيقا به انگليسي ترجمه كرد و به همين دليل است كه من در كتابم از واژه " سگ " استفاده كرده ام . البته Landstreicher را مي توان چيزي شبيه به " دوره گرد " يا " متكدي " هم ترجمه نمود. هم من و هم ژنرال Weidling ، در طول جنگ ، صدها سرباز كشته شده آلماني را در خيابانها ديده بوديم و حالا هيتلر مي گفت كه نمي خواهد همچون آنها بميرد. برادرم در اثر شدت جراحاتش در روسيه كشته شد. به همين دليل هر دوي ما از اين واژه اي كه هيتلر بكار برد ه بود بسيار آشفته شديم. اين طرز صحبت ، مخصوصا براي يك سرباز، باور كردني نبود. پس از آن بود كه من سرانجام به اين واقعيت رسيدم كه ما براي چگونه آدمي در حال جنگ هستيم.
WWII : پس اين همان صحبت بود؟
Knappe : بله. من به صورت ناگهاني تحريك شدم كه او را بكشم. من نگران اعدام شدن پس از آن كار نبودم چرا كه من فكر ميكردم در هر حال خواهم مرد. ما در طول جنگ برخي از مناطق را از روسها باز پس مي گرفتيم و در همان مناطق مشاهده مي كرديم كه افسران آلماني اعدام شده اند. به همين دليل من فكر ميكردم كه روسها پس از آنكه مرا به اسارت درآوردند ، خواهند كشت. اما من در درون خودم نمي خواستم تا از هيتلر يك شهيد بسازم . اينكار ممكن بود كه او را تبديل به "اسطوره اي كه از پشت خنجر خورده" بنمايد. يوزف گوبلز ، وزير تبليغات هيتلر ، قطعا چيزي بزرگتر از آن را مي ساخت. من مطمئنم كه گوبلز ميگفت : اگر پيشوا توسط يك افسر ستاد كشته نمي شد ، قطعا راهي براي نجات مردم آلمان مي يافت.
WWII : شما در كتابتان آورديد كه در پناهگاه هيتلر هنگامي غذا خورده ايد كه ديگران آخرين غذاي خود را مي خوردند ، يعني زماني سعي ميكردند تا متفرق شوند ، و شما بر روي صندلي نشستيد كه سكرتر شخصي هيتلر ، Martin Bormann روي آن مينشست. داستانهائي وجود دارد كه Martin Bormann سالها پس از جنگ زنده بود و چندين بار هم ديده شده است . شما فكر مي كنيد چه بر سر او آمده است؟
Knappe : او مرده است. او مردي چاق و آموزش نديده بود. اگر شما در يك وضعيت جنگي قرار داريد حتما بايد آموزش ديده باشيد. شما بايد بدانيد وقتي به سوي شما شليك ميشود چه بايد كنيد. هنگاميكه تيراندازي آغاز شد شما نبايد شناخته شده باشيد. من مطمئنم او جائي در شهر هدف گلوله قرار گرفته است. گزارشات متعددي از مردم وجود داشت كه بيان ميكرد او هنگام عبور از يك پل هدف گلوله قرار گرفته است. البته هيچكس جسد او را بازرسي نكرده بود. هر كس در فكر خودش بود ، و به همين دليل ، هيچكس هيچ علاقه اي به او نداشت.
WWII : آيا شما تنها شخصي بوديد كه فرمان ژنرال Weidling مبني بر توقف مقاومت سربازان آلماني پس از تسليم را تحرير كرديد؟
Knappe : درست است. يك نويسنده روس ، خانم ايليا ارنبرگ Ilya Ehrenburg ، به صورت نادرست گزارش داد كه يك خانم منشي بلوند فرمان را تحرير كرد. در آن زمان من بلوند بودم ، اما آن فقط يك تشابه بود. (خانم ايليا ارنبرگ ، يكي از مبلغان ارشد اتحاد شوروي در زمان جنگ بود. )
WWII : پس از تسليم ، شما به يك بازداشتگاه در برلين منتقل و سپس براي مدت 5 سال به روسيه فرستاده شديد .
Knappe : درست است. اما آن داستان جداگانه اي دارد.
[External Link Removed for Guests]
مكان مستحكمي براي نبرد بود. شهري بزرگ ، مدرن و خوش طرح كه به آن اجازه ميداد تا از بقيه شهرهاي آلمان ، حتي زماني كه زير شديدترين بمبارانها قرار داشت ، كمتر آسيب ببيند. در سال 1945 ، به رغم آنكه حدود 25 درصد شهر با بمبارانهاي هوائي نابود شده بود ، اما خدمات ضروري شهري هنوز در جريان بود و بدليل استحكام ساختار شهري ، براي تصرف آن بايد اقدامات بزرگي صورت ميگرفت.
همان عواملي كه برلين را در مقابل بمبارانهاي هوائي مقاوم ساخته بود ، آن را نيز در مقابل حمله زميني استحكام بخشيده بود. در سراسر شهر ، ساختمانهاي بزرگ و محكم با زيرزمين هاي عميق وجود داشت. بلوارها و خيابانهاي وسيع در فواصل منظم ، ميتوانست آتش مناسبي را فراهم ساخته و بر ضد تانكها و نفرات ارتش سرخ بكار گرفته شود. موانع طبيعي موجود در شهر ، آن را بيشتر قابل دفاع ساخته بود. رود Spree شهر را از شمال غرب به سمت مركز و جنوب شرق آن طي ميكرد. حومه جنوبي برلين بوسيله كانال Teltow محافظت ميشد. مركز شهر ، كه قلب پايتخت بود ، در حالتي 'V' شكل در ميان رود Spree و كانال Landwehr قرار گرفته بود.
بسياري از مدافعين برلين به اين اميد مي جنگيدند كه بتواند پيشروي روسها را چنان كند سازند تا ارتشهاي غربي مناطق بيشتري از آلمان و شايد هم ، خوشبينانه ، برلين را تصرف كنند. اما اين آرزوئي بود كه هرگز واقعيت نيافت . برلين توسط نيروهاي زرهي LVI و تحت فرماندهي ژنرال Weidlingدفاع ميشد. در زمان آغاز تهاجم روسها ، سربازان لشگر هاي زرهي LVI به ظرفيت كامل نرسيده و فقط از دولشگر تازه تاسيس Muncheberg و لشگر بيستم تانك SS تشكيل شده بود كه توان رزمي آنها هم در دو ضد حمله ناموفق منطقه Kustrin بشدت تحليل رفته بود. سرانجام با تلاش فراوان ، تعداد لشگرها را به 5 لشگر افزايش دادند اما يكي از آنها نتوانست به برلين ملحق شود و نبرد با چهار لشگر بعلاوه نيروهاي موجود شهري به استعداد حدودا 60 هزارنفر و 50 تا 60 دستگاه تانك آغاز شد .
نيروهاي روس به خوبي آموزش ديده و به خوبي نيز تجهيز شده بودند. نقشه آنها اين بود تا شهر را به طور كامل محاصره و آن را در ششمين روز هجوم تصرف كنند. در روز يازدهم ، ارتش سرخ به رودخانه Elbe رسيده بود . اما بر خلاف نقشه روسها ، برلين تا 17 روز پس از آغاز هجوم تسليم نشد . نخستين تماس نيروهاي آمريكائي و روس در 25 آوريل در كنار رود Elbe و در دهمين روز آغاز حمله روسها صورت گرفت. در حاليكه به سختي ميتوان تعداد دقيق نيروهاي روسي شركت كننده در هجوم به برلين را مشخص كرد ، مدال برلين ، به حدود 1.082.000 نفر از نيروها اعطاء گرديد. اين بدان معني بود كه نيروهاي روس در هنگام حمله ، 10 برابر بيش از مدافعين شهر بوده است. با اين وجود ، ارتش سرخ از زمان ورود به حومه برلين در 21 آوريل تا تصرف كامل آن در دوم ماه مه حدود 12 روز وقت گذاشت.
مدت زمان صرف شده براي تصرف شهر را مي توان با مقاومت شديد آلمانها ، دشواري هاي يك جنگ شهري و آگاهي سربازان روس از نزديك شدن به پيروزي نهائي توجيه كرد. سربازان آلماني نمي خواستند تا بميرند و به سختي امكان داشت بتوان آنها را تحريك كرد تا براي كسب شانس موفقيت مجدد بجنگند زيرا آنها مردن در اين راه را بي فايده ميدانستند. سربازان روس هم، با مردن چيزي را بدست نمي آوردند و نميتوانستند مردن خود را در اين مقطع پاياني جنگ به سرزمين مادريشان نسبت دهند. با اين وجود ، تلفات سه ارتش روس ( بالتيك ، روسيه سفيد و اوكراين) از 16 آوريل تا هشتم ماه مه به بيش از 300.000 نفر ، يعني فراتر از 10 درصد استعداد نيروهايشان بالغ گرديد.
[External Link Removed for Guests]
از نظاميان آلماني كه در اين نبرد حضور داشت ، زيگفريد كناپه Siegfried Knappe ( ژانويه 1917 – يكم دسامبر 2008 ) نام دارد. او در زمان نبرد درجه سرگردي داشت و افسر عمليات لشگرهاي زرهي LVI بود. او با همكاري Ted Brusaw كتابي با نام Soldat ( يعني سرباز) را به رشته تحرير درآورد كه در آن به بيان تجربيات خود از ارتش آلمان از سال 1936 تا 1949 مي پردازد .
در همين راستا مجله WWII ( جنگ جهاني دوم ) با او مصاحبه اي ترتيب داده كه متن آن به اين شرح تقديمتان ميگردد.
WWII : استحكامات دفاعي برلين چگونه بود؟
Knappe : دفاع از شهر شامل سه حلقه دفاعي و 9 بخش بود . بيروني ترين حلقه ، محيطي حدود 60 مايل داشت و حاشيه هاي شهر را در بر ميگرفت. اين حلقه ، كانالهاي حفر شده و بلوكهاي سيماني بستن جاده را كه با عجله تهيه شده بود در خود داشت. حلقه مياني حدود 25 مايل وسعت داشت و عمدتا از موانع موجود همچون S-Bahn ( راه آهن روي سطحي) و منازل محكم تشكيل شده بود. دروني ترين حلقه ، مركز شهر را شامل و ساختمانهاي بزرگ دولتي را در بر مي گرفت. در مجموع شش برج پدافند هوائي ضد بمب در شهر وجود داشت. هشت بخش دفاعي ، كه از Aتا H نامگذاري شده بود ، به شكل نامنظم در ميان سه حلقه دفاعي توزيع شده بود. نهمين بخش ، يعني Z، در مركز شهر واقع شده بود. بخش Z نيروهاي ويژه دفاعي خودش را داشت . مثل نيروهاي SS گارد حفاظت شخصي هيتلر. به جز يگانهاي پدافند هوائي هيچ يگان سازماندهي شده قابل ذكري در برلين وجود نداشت تا زماني كه ما به آنجا رسيديم.
WWII : چه تعداد نيروي با تجربه در نيروهاي LVI وجود داشت؟
Knappe : من گزارشي در اختيار دارم كه پاسخ خوبي به اين گزارش مي دهد. در اين گزارش ذكر شده كه توان رزمي آن 5 لشگر در اختيار ما باندازه 2 لشگر بوده است.
WWII : يعني چه تعداد نيرو؟
Knappe : اگر هر دو لشگر يگانهاي زمان صلح را در اختيار داشتند ، حدود 40 هزار نفر. اين گزارش اضافه ميكند كه يگانهاي ديگر در برلين معادل 2 يا 3 لشگر و لشگر Waffen SS هم معادل نيم لشگر توان رزمي داشتند. رويهمرفته حدود 4 يا 5 لشگر داراي 60 هزار سرباز با 50 تا 60 تانك .
WWII : ساير يگانها چه وضعيتي داشتند؟
Knappe : توان رزمي آنها محدود بود. برخي مثل Volkssturm ( نيروي دفاع مردمي) و جوانان هيتلري و تجهيزاتشان خيلي محدود بودند. يگانهاي ديگر مثل پدافند هوائي ، در جابجائي محدوديت داشتند . تمام آنها ( در نبرد ) تلاش كردند اما بعنوان يك سرباز آموزش ديده نبودند يا تجهيزات كافي براي جنگ نداشتند. روسها در اسناد خود ( كه ما در اختيار داريم) آنها را 180 هزار نفر قيد كرده اند.
WWII : اين رقم پيروزي آنها را بزرگتر جلوه مي دهد .
Knappe : بله . ممكن اين لشگرها و يگانهاي زمان صلح آنها در شمارش بزرگ به نظر بيايند اما شمار واقعي ما حتي نزديك به آن هم نبود.
WWII : آيا تا به حال فكر كرده ايد كه شانسي هم براي پيروزي در نبرد داشتيد؟
Knappe : نه. از همان ابتدا روشن بود كه ما شانسي براي پيروزي نداريم. ما فقط سقوط برلين را تا زمان تصرف آن توسط نيروهاي غربي به تاخير مي انداختيم.
WWII : آيا شما افسران در آنموقع بين خودتان گفته بوديد كه " ما ميتوانيم روسها را براي يك هفته متوقف كنيم" يا مدتي شبيه به آن ؟
Knappe : نه . ما هيچ چيزي را در محدوده زماني مثل آن قرار نمي داديم. ما ميدانستيم كه بايد زمان آنقدر طول بدهيم تا نيروهاي غربي خود را به برلين برسانند.
[External Link Removed for Guests]
WWII : چگونه شما ، بعنوان يك سرگرد ، افسر عمليات نيروها شديد؟ شما قبلا گفته ايد كه لشگر بيستم تحت امر يك سرهنگ بود اما به طور معمول ، اين مقام ، جايگاه يك ژنرال است. آيا در آن مقطع از جنگ تصدي افسراني با درجه كمتر به چنين جايگاهي عادي بود؟
Knappe : بله ، در آن مقطع ازجنگ چيزهاي ديوانه واري اتفاق مي افتاد. همانگونه كه در كتابم ذكر كرده ام ، من اغلب با درجه سرگردي ، فرمانده يك لشگر بودم !
WWII : در برلين ، شما چگونه با نيروهايتان تماس داشتيد و آنها را كنترل مي كرديد؟
Knappe : ما در برلين از سامانه مخابراتي غير نظامي استفاده ميكرديم. اگر چه به سرعت شبكه مخابراتي مخصوص خودمان را راه اندازي كرديم اما تمام تجهيزات مورد نياز ارتباطي را در اختيار نداشتيم. بنا براين از اينكه هنوز شبكه مخابراتي غير نظامي در دسترسمان بود خرسند بوديم.
WWII : شما واقعا تا چه بر نيروهايتان كنترل داشتيد؟
Knappe : ما كنترل خوبي بر نيروها در برلين داشتيم. ما تماس خود را با لشگر بيستم در جريان نبردهاي خونين بيرون شهر از دست داديم ، همانگونه كه ارتش نهم تماس خود را با ما از دست داد. ما فقط تمام آن شبكه بيسيم مورد نياز را در اختيار نداشتيم. تمام ارتباطات ما بوسيله افراد ستاد صورت ميگرفت اما با اين حال ما هنوز مديريت خوبي بر نيروها داشتيم.
WWII : در طول جنگ جهاني دوم ، ارتش آلمان يگانهاي متعدد " خلق الساعه " داشت. لشگر Muncheberg يكي از آنها بود. اين لشگر ماموريت خود را در بلنديهاي Seelow به خوبي انجام داد ، با آنكه براي اولين بار در نبرد شركت كرده بود ، تا آنكه در برلين خيلي زود به پايان كار خود رسيد . ارتش آلمان چگونه قادر به انجام چنين كاري بود؟
Knappe : اين ناشي از آموخته هاي ما بود . هنوز هم افسران و درجه داراني كه به خوبي آموزش ديده بودند وجود داشت كه ميتوانستند حتي در پايان نبرد انجام وظيفه كنند. همه آنها چنين دوره هائي را گذرانده بودند.
WWII : آنها چگونه ميتوانستند پيوستگي و توان يك واحد را در حاليكه تمام آنها تخريب شده بودند بازسازي و به سرعت به خطوط نبرد اعزام كنند؟
Knappe : اين وظيفه افسران و درجه داران بود. تا نبرد استالينگراد ما آن كار را انجام نداده بوديم اما پس از آن ، اين امر تبديل به يك رخ داد منظم و با قاعده در تمام شكستها و خسارت هايمان شده بود. هر كس ميدانست كه اگر با هم هماهنگ باشند و با هم بجنگند كمتر با خطر اسارت يا كشته شدن مواجه خواهند شد .
WWII : لشگر Muncheberg چگونه شكل گرفت؟ آيا آنها سربازان متفاوتي بودند كه تلاش شده بود تا آنها را دسته بندي كنند؟
Knappe : همه ميدانستند كه نبرد بزرگي در برلين بوقوع خواهد پيوست لذا يگانهاي شهري دستوراتي را دريافت كردند تا هر كس را كه ميتوانند به شهر Muncheberg كه نام لشگر از آنجا گرفته شده اعزام كنند. ستاد ارتش تصميم گرفت تا آنچه كه مورد نياز يك لشگر بود را در آن شهر فراهم كند. تجهيزات ، توپخانه ، تجهيزات مخابراتي و هر چيز ديگري را كه مورد نياز بود مشخص و آماده كرده تا به Muncheberg ارسال نمايد. قرارگاه ستاد لشگر هم مشخص شد و آنها در آنجا منتظر دريافت تجهيزات بودند. بنابراين ، هنگاميكه نيروها رسيدند امكانات از قبل آماده شده و آماده تحويل به آنها بود. من قبلا اين كار را در فرانسه و هنگاميكه ارتش ششم استالينگراد را از دست داده بود انجام دادم . من به فرانسه اعزام شده بودم و تمام افراد مورد نياز با درجات مختلف كه من براي يك گردان توپخانه احتياج داشتم آماده شده بود بعلاوه 250 اسب و توپهاي لازم .
WWII :شما در كتاب خود قيد كرده ايد كه روسها فرصت تصرف برلين ، زودتر از آن زمان كه تصرف شد را از دست دادند. مي توانيد توضيح بيشتري بدهيد؟
Knappe :وقتي كه من ميگويم روسها ميتوانستند برلين را زود تر تصرف كنند ، اين صحبت مربوط به زماني است كه بيروني ترين خط دفاعي ما شكسته شد . زماني بود كه خطوط دفاعي ما مثل دو تا دمبل بود. يكي از آنها پناهگاه ريز زميني (آدولف هيتلر ) و ديگري استاديوم المپيك و پل Pichelsdorf را در بر ميگرفت. يعني مكاني كه ما از آنجا در حال شكست خوردن بوديم. يك نوار خيلي طولاني كم عرض مابين دو سوي خيابان Heer . آنها ميتوانستند به سادگي با رفتن به سمت شرق ، محوطه پناهگاه هيتلر در جنوب خيابان Heer را مورد حمله قرار دهند . در حقيقت ، آنها در هر لحظه تانكهائي را در اختيار داشتند كه بتوانند با آنها از خيابان Heer عبور كنند. ما قادر بوديم تا از طريق تونل زيرزميني مترو كه از زير خيابان Heer عبور ميكرد، با نيروهاي مستقر در اطراف استاديوم المپيك در تماس باشيم. من هر زمان كه اطلاعات نقشه را به روز رساني ميكردم از اينكه روسها نمي فهميدند چه بايد كنند تعجب ميكردم. ما نيروي كافي براي آنكه از همه جا دفاع كنيم در اختيار نداشتيم اما روسها به جاهائي حمله ميكردند كه ما در آنجا نيرومندتر بوديم. آنها تلاش ميكردند تا از كوتاه ترين راه به مركز شهر برسند در حاليكه راه هاي طولاني تر به مراتب ساده تر بود.
WWII : در جريان نبرد شما چند بار به پناهگاه هيتلر رفتيد. در ابتدا ، نگهبانان سلاح كمري شما را ميگرفتند ، اما در اواخر ، آنها شما را بازرسي نميكردند و شما ميتوانستيد سلاحتان را با خود به داخل ببريد. شما در كتابتان نوشته ايد كه فرصت آن را داشتيد تا هيتلر را با گلوله بزنيد اما پس از فكر كردن در اين مورد تصميم گرفتيد كه اين كار را انجام ندهيد. آيا ممكن در اين مورد برايمان دقيقا توضيح دهيد؟
Knappe : اگر من او را با گلوله ميزدم چيزي عوض نمي شد چرا كه جنگ در حال پايان بود.
[External Link Removed for Guests]
WWII : پس از تمام آن سالهائي كه هيتلر پيشوا بود ، چه چيزي سبب شد تا شما نظرتان را نسبت به او تغيير دهيد؟ آيا اين تغيير در عرض يك يا دو روز رخ داد ، يا اينكه مدتها راجع به آن فكر مي كرديد؟
Knappe : اين تغيير عقيده به سرعت رخ نداد. برخي چيزها بود كه بعد از استاليگراد برايم شروع شد. اين مسئله نه فقط براي من ، كه يك احساس عمومي در ميان افسران خطوط مقدم نبرد بود. ما آنچه را كه واقعا رخ مي داد ميتوانستيم ببينيم.
WWII : هنگاميكه زمان آن فرا رسيد ، چه چيزي سبب شد تا راجع به كشتن هيتلر فكر كنيد؟
Knappe : احتمالا اظهارات او به ژنرال Weidling ، زماني كه ژنرال از هيتلر اجازه شكستن حلقه محاصره را خواست تا او با ما از برلين خارج شود سبب چنين تصوري شد. ژنرال Weidling به من گفت كه هيتلر به او گفته كه نمي خواهد همچون يك 'Landstreicher' در خيابان كشته شود. اين واژه آلماني را نمي توان دقيقا به انگليسي ترجمه كرد و به همين دليل است كه من در كتابم از واژه " سگ " استفاده كرده ام . البته Landstreicher را مي توان چيزي شبيه به " دوره گرد " يا " متكدي " هم ترجمه نمود. هم من و هم ژنرال Weidling ، در طول جنگ ، صدها سرباز كشته شده آلماني را در خيابانها ديده بوديم و حالا هيتلر مي گفت كه نمي خواهد همچون آنها بميرد. برادرم در اثر شدت جراحاتش در روسيه كشته شد. به همين دليل هر دوي ما از اين واژه اي كه هيتلر بكار برد ه بود بسيار آشفته شديم. اين طرز صحبت ، مخصوصا براي يك سرباز، باور كردني نبود. پس از آن بود كه من سرانجام به اين واقعيت رسيدم كه ما براي چگونه آدمي در حال جنگ هستيم.
WWII : پس اين همان صحبت بود؟
Knappe : بله. من به صورت ناگهاني تحريك شدم كه او را بكشم. من نگران اعدام شدن پس از آن كار نبودم چرا كه من فكر ميكردم در هر حال خواهم مرد. ما در طول جنگ برخي از مناطق را از روسها باز پس مي گرفتيم و در همان مناطق مشاهده مي كرديم كه افسران آلماني اعدام شده اند. به همين دليل من فكر ميكردم كه روسها پس از آنكه مرا به اسارت درآوردند ، خواهند كشت. اما من در درون خودم نمي خواستم تا از هيتلر يك شهيد بسازم . اينكار ممكن بود كه او را تبديل به "اسطوره اي كه از پشت خنجر خورده" بنمايد. يوزف گوبلز ، وزير تبليغات هيتلر ، قطعا چيزي بزرگتر از آن را مي ساخت. من مطمئنم كه گوبلز ميگفت : اگر پيشوا توسط يك افسر ستاد كشته نمي شد ، قطعا راهي براي نجات مردم آلمان مي يافت.
WWII : شما در كتابتان آورديد كه در پناهگاه هيتلر هنگامي غذا خورده ايد كه ديگران آخرين غذاي خود را مي خوردند ، يعني زماني سعي ميكردند تا متفرق شوند ، و شما بر روي صندلي نشستيد كه سكرتر شخصي هيتلر ، Martin Bormann روي آن مينشست. داستانهائي وجود دارد كه Martin Bormann سالها پس از جنگ زنده بود و چندين بار هم ديده شده است . شما فكر مي كنيد چه بر سر او آمده است؟
Knappe : او مرده است. او مردي چاق و آموزش نديده بود. اگر شما در يك وضعيت جنگي قرار داريد حتما بايد آموزش ديده باشيد. شما بايد بدانيد وقتي به سوي شما شليك ميشود چه بايد كنيد. هنگاميكه تيراندازي آغاز شد شما نبايد شناخته شده باشيد. من مطمئنم او جائي در شهر هدف گلوله قرار گرفته است. گزارشات متعددي از مردم وجود داشت كه بيان ميكرد او هنگام عبور از يك پل هدف گلوله قرار گرفته است. البته هيچكس جسد او را بازرسي نكرده بود. هر كس در فكر خودش بود ، و به همين دليل ، هيچكس هيچ علاقه اي به او نداشت.
WWII : آيا شما تنها شخصي بوديد كه فرمان ژنرال Weidling مبني بر توقف مقاومت سربازان آلماني پس از تسليم را تحرير كرديد؟
Knappe : درست است. يك نويسنده روس ، خانم ايليا ارنبرگ Ilya Ehrenburg ، به صورت نادرست گزارش داد كه يك خانم منشي بلوند فرمان را تحرير كرد. در آن زمان من بلوند بودم ، اما آن فقط يك تشابه بود. (خانم ايليا ارنبرگ ، يكي از مبلغان ارشد اتحاد شوروي در زمان جنگ بود. )
WWII : پس از تسليم ، شما به يك بازداشتگاه در برلين منتقل و سپس براي مدت 5 سال به روسيه فرستاده شديد .
Knappe : درست است. اما آن داستان جداگانه اي دارد.
[External Link Removed for Guests]
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
-
- پست: 29
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۰, ۹:۰۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 16 بار
- سپاسهای دریافتی: 23 بار
Re: نبردهاي معروف جنگ جهاني دوم در جبهه شرق
abdolmahdi نوشته شده: [External Link Removed for Guests]
سلام عليكم
نبرد برسلائو
نبرد كه به نام محاصره برسلائو نيز مشهور است ، به محاصره سه ماهه شهر برسلائو واقع در ايالت سيلزي سفلي در خاك آلمان (شهر Wrocław در لهستان كنوني ) در پايان جنگ جهاني دوم در اروپا اطلاق ميشود. از 13 ژانويه تا 6 مه سال 1945 ، نيروهاي آلماني در برسلائو به محاصره نيروهاي روس درآمده و يك روز پس از تسليم ارتش آلمان آنها نيزخود را تسليم نمودند.
فرماندهان نيروهاي آلماني دربرسلائو :
1- سرلشگر Hans von Ahlfen – از 2 تا 27 فوريه سال 1945
2- سرلشگر Hermann Niehoff – از 2 مارس تا 6 مه 1945
آگوست سال 1944 ، هيتلر اعلام كرد كه شهر برسلائو بايد تبديل به يك دژ نظامي شده و به هر قيمتي بايد حفظ شود . در اين راستا ، او مسئوليت نبرد در شهر را بر عهده Karl Hanke ، كه از سال 1941 فرماندار ايالت سيلزي بود، سپرد.
[External Link Removed for Guests]
Karl Hanke ، فرماندار نظامي ايالت
19 ژانويه سال 1945 ، جمعيت غيرنظامي مجبور به ترك شهر شدند . عده زيادي از آنها در اثر سرما و عده ديگر پس از رسيدن به شهر Dresden در اثر بمباران هوائي متفقين كشته شدند. ارتش آلمان در برسلائو كه توسط نيروهاي مقاومت مردمي و كارگران اجباري تقويت شده بود توانست شهر را به يك دژ واقعي تبديل كند . اكنون برسلائو قادر بود تا در مقابل هجوم طولاني مدت ارتش سرخ مقاومت نمايد. بخش وسيعي از مركز شهر تخريب و تبديل به يك فرودگاه نظامي شد. در اواخر ژانويه ، يك هنگ از نيروهاي سازمان جوانان هيتلري به برسلائو اعزام شد تا نيروهاي مستقر در شهر را تقويت نمايد. يك هنگ از نيروهاي SS موسوم به "Besslein" كه از داوطلبان هلندي و فرانسوي تشكيل شده بود نيز به آنجا اعزام شد.
[External Link Removed for Guests]
سرلشگر von Ahlfen در حال اعطاي نشان به سربازان آلماني در آگوست سال
دوم فوريه ، Hanke براي سازماندهي جديد نيروهاي مردمي در شهر از رنگهاي مختلف استفاده كرد. در همان روز سرلشگر Hans von Ahlfen به عنوان فرمانده نيروي مستقر در دژ برسلائو معرفي شد. او كه فقط براي سه هفته فرماندهي نيروها را بر عهده داشت ، مستقيما توسط Ferdinand Schörner فرمانده ستاد نيروهاي ارتش جنوب انتخاب شده بود.
[External Link Removed for Guests]
ژنرال Hermann Niehoff آخرين فرمانده مدافعين شهر
در دوم مارس سرلشگر Hermann Niehoff جايگزين Ahlfen شد و او اين مقام را تا تسليم نهائي شهر در ماه مه حفظ كرد.
محاصره
[External Link Removed for Guests]
نيروهاي آلماني در حال ورود به برسلائو و تقويت مدافعين
ششم اوكراين به فرماندهي مارشال Ivan Konev توانست در 13 فوريه و بدنبال انجام عمليات هجوم به ايالت سيلزي سفلي ، شهر برسلائو را محاصره كند. نميتوان بدرستي تعداد نيروهاي آلماني محاصره شده در شهر را تخمين زد. عده اي شمار آنها را 150 هزار ، عده اي 80 هزار و برخي ديگر 50 هزار نفر عنوان كرده اند. محاصره برسلائو نبردهاي ويرانگر خانه به خانه اي را بدنبال داشت . برسلائو با آتش توپخانه ارتش ششم و بمبارانهاي مداوم هواپيماهاي سپاه دوم و هجدهم نيروي هوائي روسها به ويرانه تبديل شد. در جريان محاصره ، هر دو طرف نقاط سالمتر شهر را زير آتش قرار ميدادند.
[External Link Removed for Guests]
مارشال Ivan Konev فرمانده ارتش ششم اوكراين و فاتح
15 فوريه لوفت وافه اقدام به برقراري يك پل هوائي براي كمك رساني به برسلائو نمود. لوفت وافه براي مدت 76 روز ، تا يكم ماه مه ، با بيش از 2000 سورتي پرواز 1637 تن تجهيزات و غذا براي شهر ارسال نمود.
در 22 فوريه ارتش ششم روسيه سه منطقه از حومه شهر برسلائو را تصرف كرد و روز بعد نيز توانست خود را به بخشهاي جنوبي شهر برساند. در 31 مارس حملات سنگين توپخانه اي به شمال ، جنوب و غرب برسلائو صورت گرفت. شاهداني عيني ارتش ششم روس ميگفتند در آن روز بيشتر شهر در حال سوختن بود.
20 آوريل ژنرال Niehoff به مناسبت 56 سالگي هيتلر بين نيروها شكلات توزيع كرد.در 4 ماه مه ، Pastor Hornig روحاني شهر ، دكتر Konrad اسقف و Canon Kramer از ژنرال Niehoff خواستند تا شهر را تسليم كند. بعد از ظهر همانروز Pastor Hornig درخواست خود را براي Hanke فرمانده كل نيروها تكرار كرد . متقابلا Hanke به ژنرال Niehoff دستور داد كه ديگر حق برقراري ارتباط با روحانيون شهر را ندارد.
تسليم
[External Link Removed for Guests]
يك افسر آلماني در حال ورود به خطوط روسها براي ابلاغ پيام
ششم ماه مه ، پس از 82 روز مقاومت و اندكي قبل از تسليم بي قيد و شرط آلمان در جنگ جهاني دوم ، ژنرال Niehoff دژ برسلائو را به روسها تسليم نمود. در جريان محاصره ، روسها تقريبا 29 هزار نفر از افراد نظامي و غير نظامي شهر را كشتند و 40 هزار نفر را باسارت درآوردند. روسها نيز حدود 6 هزار نفر كشته دادند. البته آمارها در اين مورد نيز متفاوت است.در هنگام تسليم شهر، Karl Hanke به پراگ گريخت . برسلائو نيز به لهستان ملحق و Wrocław نام گرفت.
[External Link Removed for Guests]
اين تصوير مربوط به پايان جنگ است . از حجم ويراني ها ميتوان به شدت نبرد در برسلائو پي برد .
بر شما و این مقاله:لطفا آی دی یاهو بدین:ست