توپخانه:مشت پولادین فرمانده

در اين بخش مي‌توانيد در مورد اخبار نظامي منتشر شده به بحث بپردازيد

مدیران انجمن: abdolmahdi, Java, Shahbaz, شوراي نظارت, مديران هوافضا

ارسال پست
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 1780
تاریخ عضویت: شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۶, ۳:۵۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1264 بار
سپاس‌های دریافتی: 10136 بار

توپخانه:مشت پولادین فرمانده

پست توسط typhoon »

توپخانه ، یکی از جنگ افزارهایی است که قدمت آن به گذشته های بسیار دور برمی گردد و تقریباء در تمامی نبردهای دوران معاصر حضوری پررنگ و تعیین کننده داشته است. امروزه نیز همزمان با پیشرفت همه جانبه ای که در کلیه سطوح نظامی در حال انجام است، لذا توپخانه نیز از این پیشرفتها بی نصیب نبود و در دهه های اخیر پیشرفتهای قابل ملاحضه ای کرده است ، که از جمله آنها می توان به استفاده از پرنده های بدون سرنشین ، مهمات با برد افزوده شده و مهمات هدایت شونده توپخانه و ... اشاره کرد. اما بطور کلی در بحث توپخانه صحرایی و در امر مقایسه توپها یکی از اصلی ترین معیارها بحث تحرک توپها است که به دو دسته کششی و خودکششی تقسیم می شوند.البته تقسیم بندی دیگری نیز بر حسب کالیبر توپها نیز وجود دارد که می توان به این شکل از آنها نام برد: از کالیبر 105 تا 122 میلی متری جزء توپخانه سبک ، از 122 تا 155 میلی متری جزء توپخانه متوسط ، از 155 تا 203 میلی متری جزء توپخانه سنگین و از 203 به بالا جزء توپخانه فوق سنگین دسته بندی می شوند. امروزه توپهای کالیبر 155 میلی متری یکی از پرکاربردترین توپها در سطح ارتشهای جهان هستند که از جمله معروفترین آنها می توان به توپ کششی آمریکایی M777 و یا توپ خودکششی M109 و یا توپ خود کششی روسی 2S19 اشاره کرد. البته این توپهای خودکششی از نسل توپهای قبل از جنگ سرد هستند و به صورت زرهپوش و بسیار سنگین هستند. اما با تغییرات ماهیت جنگها در هزاره جدید و مهمتر شدن بیش از پیش مولفه های مثل سرعت جابجایی بالا و قابلیت حمل با هواپیما منجر به پیدایش نسل جدید از توپهای خود کششی مثل سزار فرانسوی و یا دنل ساخت آفریقای جنوبی شد که عموما بر روی شاسی خودروی 4 و یا 6 چرخ حرکت می کنند و از وزن کمتری نسبت به توپهای خود کششی قبلی برخوردار هستند فلذا قابلیت تحرک و حمل آنها از راه هوا بسیار راحت تر انجام می گیرد. در طول مقاله فوق شما را هر چه بیشتر با این نوع از توپها آشنا خواهیم کرد. در اینجا جا دارد تا یاد کنم از فرمانده محبوب خود،در زمان خدمت مقدس سربازی،جناب سروان حمید محمد پور،از افسران چیره دست ،شجاع و متعهد رسته توپخانه ،جمعی لشگر 23 تکاور نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، که اگر نبود راهنمایی های ایشان این نوشته هرگز به سمع و نظر شما خوبان و یاران و خوانندگان همیشگی ماهنامه جنگ افزار نمی رسید. باشد که مورد توجه و پسند شما خوانندگان گرامی قرار گیرد.
فواید توپخانه:
توپخانه بدون شک یکی از قدیمی ترین تسلیحات است ، که ریشه آن به چیزی بیش از 2000 هزار سال قبل زمانی که نیروهای لوژین روی از پرتاب گرهای کششی و یا قابل حرکت استفاده میکردند،برمی گردد. ظهور باروت این امکان را فراهم کرد تا گلوله های بزرگتر ،سریعتر به مسافت بیشتر پرتاب شوند اما الگوی پرتاب گرهایی که به وسیله اسب کشیده می شدند تا قرن ها باقی ماند. کامیون ها و خودروهای کشنده جاگزین اسب ها شدند اما تغییر خاصی صورت نگرفت تا اینکه شرکت کروپ آلمان با استفاده از یک هویتزر 105 میلی متری مدل leFH 18/1 L/28 که بر روی شاسی یک دستگاه تانک پانزر 4 سوار شده بود، اولین هویتزر خودکششی با نام Sd.kfz.165/1 را ساخت. در پایان جنگ دوم جهانی کلیه قدرتهای بزرگ از چند گونه هویتزر خود کششی استفاده می کردند. توپخانه برای استفاده در نقش های متفاوتی در میدان نبرد، خصوصا پشتیبانی از پیاده نظام در حال پیشروی یا مواضع دفاعی در خدمت باقی ماندند. ماموریتهای مثل: گلوله باران سنگرهای دشمن، نقاط تقویت شده خط مقدم ، نقاط دریافت تدارکات و نیروها و خودروهای در حال حرکت جزء حالت شلیک ((تیر کشیده )) و یا ((تیر غیر مستقیم )) می باشند که در طی این فرایند گلوله با زاویه زیاد به سمت محلی فراتز خط دید قبضه توپ پرتاب می شود. و حالت بعد اجرای تیر مستقیم است که معمولا برای پشتیبانی نزدیک از نیروهای پیاده انجام میشود.
در زمان جنگ دوم جهانی و در جبهه شرقی ، جایی که روسها از توپخانه در نقش بمباران استفاده میکردند استفاده از توپخانه در نقش پشتیبانی آتش به اوج خود رسید. البته این نقش در همان زمان در ساختار نیروهای آمریکا ، انگلستان و آلمان بر عهده قدرت هوایی گذاشته شده بود. بعد از آن نیز به شکلی پیشرونده نقشهایی که سابقا بر عهده توپخانه صحرایی بوده است بر عهده قدرت هوایی گذاشته شده است. مزایای بمب های هدایت شونده و اخیرا بمب های 500 پوندی و یا بمب های کوچکتر مثل GBU-12 ، GBU-38 و GBU-39/40 سرانجام باعث کنار رفتن توپخانه سنگین کلاسیک خواهد شد. توپخانه سبک و متوسط ، بعد از آن که توانست جایگاهی پایین تر از بمب ها و مهمات هواپرتاب و بالاتر از تسلیحات هدایت شونده و کالبیر کوچک قابل حمل توسط نفرات، پیدا کرد می تواند دوره بیشتری را باقی بماند.یک بمب معمولی 500 پوندی مدل MK_82 با 87 کیلوگرم ماده منفجره به طور معمول دارای وزنی در حدود 5 برابر گلوله توپ 155 میلی متری و 15 برابر وزن گلوله توپ 105 میلی متری ،وزن دارد. توپخانه همچنان به امر پشتیبانی و به وجود آوردن یک آتش پشتیبانی برای نیروهای پیاده ادامه می دهد.این توانایی از آن جهت مفید است که توپخانه به طور ذاتی متعلق به نیروی زمینی است و سایر نیروهای زمینی نیاز ندارند تا از هواپیماها برای پشتیبانی درخواست کمک کنند تا هواپیما برای از بین بردن اهداف کوچک اقدام به پرواز کند. معمولا در خواست پشتیبانی برای از بین بردن اهداف کوچک را: کشتن سوسک با پتک می نامند. شکی وجود ندارد که نقش بمباران به وسیله توپخانه سنگین بر عهده قدرت هوایی گذاشته شده است و بعید است که این موضوع تغییر کند ، البته با ساخت گلوله های کالیبر متوسط و سبک هدایت شونده لیزری و ماهواره ای توپخانه این نوع توپها همچنان به حیات خود ادامه می دهند.
بعد از جنگ دوم جهانی ، نیروهای زمینی سنگین تعداد زیادی از توپهای خودکششی برای نیروهای زمینی خود وارد خدمت کرده اند. این توپها توانایی مانور بالایی را به این نیروها بخشیدند.
توپخانه خود کششی:
با تاریخچه ای در حدود 6 دهه، توپهای خود کششی منعکس کننده پیشرفتهایی هستند که در بعد از 1945 میلادی در منطقه اروپا دیده شد. بخش زیادی از این شکل از توپخانه {توپخانه خود کششی} که با مدل Sd.kfz.165/1 آغاز شد ، هنوز هم به همان صورت باقی مانده است : شاسی ارتقاء یافته تانک ، قابلیت تحرک بالا در سطوح نا هموار و غیر جاده ای ، برجک زرهپوش برای حفاظت از خدمه در برابر آتش ضد آتشبار ، حملات هوایی و پیاده نظام دشمن و یک توپ که منعکس کننده وظیفه اصلی سیستم بود. توپهای خودکششی اولیه به آسانی در سه گروه هویتزرهای سبک ، متوسط و سنگین برای آتش پشتیبانی غیر مستقیم ،
هویتزرهای سبک و متوسط لوله کوتاه برای پشتیبانی آتش مستقیم از پیاده نظام ،مخصوصا در جنگ های شهری، و توپهای ضد تانک خودکششی تقسیم بندی می شدند. دو گروه آخر در سالهای بعد به دلیل اینکه تانک ها این نقش ها را بر عهده گرفتند از بین رفتند و گروه اول نیز با توجه به این که بمب های هوشمند هوا پرتاب جایگزین توپخانه کالیبر بزرگ شدند محدود گشته است.
در دهه های آخر تنها سه پیشرفت تکنولوژیک مهم در زمینه توپخانه به انجام رسیده است: اولین این ها معرفی مهمات با برد افزوده شده بود که از سیستم های پیشران بر روی گلوله برای به وجود آوردن شتاب و برد بیشتر استفاده میکنند. دومین تکنولوژی ظهور سیستم های جهت یابی اینرسیایی و بعدا ماهواره ای بر روی توپهای خود کششی بود که اجازه داد تا از تاکتیک ((شلیک کن_ فرار کن)) برای اجتناب از آتش ضد آتش بار و همین طور کاهش زمان آماده شدن برای شلیک را موجب می شود. سومین فناوری نیز ظهور مهمات و یا ریز مهمات هوشمند توپخانه به مانند تکنولوژی که ابتدا در بمب های هواپرتاب به کار رفت ، بود.نمایندگان سیستم های توپخانه خود کششی مدرن تنها در جزییات دارای تفاوت هستند:
* M109A6 Paladin ،(آمریکا) ورود به خدمت در 1994، وزن 28.8 تن ، سرعت روی جاده 64 کیلومتر بر ساعت، سیستم هدایت اینرسیایی و توپ 155 میلی متری M284
* MSTA-S 2S19 ، (روسیه) ورود به خدمت در 1989 ، وزن 42.5 تن ، سرعت روی جاده 60 کیلومتر بر ساعت ، توپ 152 میلی متری 2A64 و یا توپ استاندارد 155 میلی متری ناتو
*AS90 شجاع دل ، (انگلستان) ورود به خدمت در 1992، وزن 42 تن ، سرعت روی جاده 55 کیلومتر بر ساعت ، سیستم هدف گیری اینرسیایی / لیزری، توپ 155 میلی متری
* PzH2000 ، (آلمان) ورود به خدمت در 1998، وزن 55 تن، سرعت روی جاده 60 کیلومتر، توپ 155 میلی متری مدل L 52
وزن و اندازه این سیستم ها مشکلات عدیده ای را در امر استقرار این سیستم ها به وجود می آورد و قابلیت حمل هوایی این سیتم ها با هواپیمایی مانند C130 را غیر ممکن می کند و امر انتقال تنها از راه جاده ، ریل و حمل و نقل دریایی ممکن می باشد. ظهور اولین نسل از توپهای خودکششی متوسط بر روی چرخ در دهه 90 میلادی پایانی برای نیازمندهای بسیاری از مشتریان بود. بهترین نمونه در این گروه توپ خود کششی 155 میلی متری دنل G6 و مدل جدید تر آن G6-52 می باشد. این سیستم برروی یک بدنه 6*6 مدل Alvis OMC قرار دارد اما به نقلید از سیستم متحرک کلاسیک سابق دارای برجک بزرگتری به منظور حفاظت است.با سرعت روی جاده ای در حدود 85 کیلومتر بر ساعت این سیستم به نسبت گذشتگان زنجیر و شنی دار خود از تحرک بیشتری برخوردار است ، اما با وزنی در حدود 47 تن و عرضی به اندازه 3.4 متر همان مشکلات پیشینیان خود در زمینه استقرار را دارا می باشد. سیستم دیگر در این گروه دارای گذشته ای در پیمان ورشو می باشد.
مدل تایپ 77 DANA ساخت چکسلوواکی سابق در دهه 1970 به منظور جانشینی سیستم 2S3 روسی وارد خدمت شد. این سیستم از یک توپ 152 میلی متری استاندارد پیمان ورشو بر روی یک شاسی 8*8 مدل Tatra 815 استفاده می کرد. تا پایان سال 1994 میلادی بیش 750 دستگاه از این سیستم ساخته شده است و هم اکنون هنوز در جمهوری چک ، اسلوواکی ، لهستان ، لیبی و روسیه در حال خدمت است. با وزنی در حدود 29.5 تن و سرعتی در حدود 80 کیلومتر بر ساعت ، سیستم Dana از سری G6 سریع تر می باشد.
سیستم Zuzana مشتقی از این سیستم در دهه 90 میلادی با یک توپ 155 میلی متری می باشد که با مهمات ناتو نیز سازگار است.
توپ خود کششی روسی 130 میلی متری مدل A222 Bereg که برای آتش بارهای دفاع ساحلی طراحی شده است از یک برجک بزرگ بر روی شاسی 8*8 MAZ-543 قرار گرفته که نتیجه آن یک سیستم 44 تنی با سرعت روی جاده ای در حدود 60 کیلومتر در ساعت شد. البته این سیستم که با یک توپ مخصوص ضد کشتی و سیستم کنترل آتش مجهز شده است در بازارهای جهانی حضور ندارد.
توپهای خود کششی چرخ دار به عنوان جانشین توپهای خودکششی زنجیر و شنی دار دارای سرعت بیشتر جاده ای و در مقابل سرعت روی سطوح ناهموار و محافظت کمتر می باشند. آخرین پیشرفت در زمین این سیستم ها معرفی سیستم های 20 تنی 155 میلی متری 6*6 با قابلیت استقرار مکر و حمل توسط هواپیمای C130 و یا هواپیماهای مشابه می باشد. برخلاف سیستم های چرخ دار سنگین تر این توپهای خود کششی هیچ گونه زرهی ندارد و در اصل به عنوان یک سیستم متحرک جاده ای با قابلیت آتش غیر مستقیم و قابلیت تحرک محدودی در روی سطوح غیر جاده ای هستند. هر دو سیستمی که از این خانواده در حال تولید هستند، سزار ساخت ژیات فرانسه و سلطان آتموس 2000 ساخت رژیم صهیونیستی، دارای ریشه هایی در توپهای خود کششی شنی دار هستند.
توپ خود کششی سزار:
توپ 155 میلی متری سزار ساخت کمپانی ژیات فرانسه بر اساس سفارش ارتش فرانسه برای پشتیبانی از نیروهای واکنش سریع و جانشینی توپ کششی TRF1 ساخته شده است. 8 آتش بار با 72 قبضه توپ مجهز خواهند شد. نمونه های اولیه سیستم سزار بر روی شاسی ساخت دایمر بنز قرار گرفته است اما منابع اتحادیه اروپا اعلام کردند که مدل تولیدی اصلی بر روی یک شاسی 6*6 ساخت کمپانی رنو قرار می گیرد. سیستم سزار بر پایه توپ خودکششی 155 میلی متری AM F3 که بر شاسی تانک AMX13 قرار گرفته ، ساخته شده است. سیستم سزار در مناقصه سیستم توپخانه متحرک سبک وزن ارتش انگلستان شرکت کرد و این سیستم برای نیروی زمینی و سپاه تفنگ داران دریایی ایالات متحده نیز وارد رقابت شد. سپاه هیجدهم هوابرد و تیپ های رزمی اعزامی به خارج و واحدهای اعزامی به خارج سپاه تفنگ داران دریایی جزء مشتریان بالقوه این سیستم می باشند.
شرکت ژیات ادعا کرده است که سیستم سزار تحرک با هواپیمای C130 و هلی کوپتر سنگین CH-53E را دارد. وزن پایه ای سیستم 7/17 تن ، وزن رزمی 5/18 تن و وزن در حالت حمل هوایی 2/16 تن . یک هدف از طراحی این سیستم دو برابر کردن سرعت این سیستم به نسبت سیستم های سابق بر روی زنجیر و شنی بوده است. سیستم سزار با استفاده از یک شاسی 6*6 با موتور دیزل توربوژارژ با قدرت 240 اسب بخار به سرعتی در حدود 100 کیلومتر در ساعت و برد 600 کیلومتر می رسد. یک کابین مخصوص با سیستم تهویه هوا برای 6 خدمه اضافی نیز می توان بر روی شاسی اضافه کرد.
برای انجام عملیات (( شلیک و فرار)) سیستم توپخانه سزار به یک سیستم هدایت اینرسیایی و GPS مدل Sigma 30 ساخت شرکت ساژم ، یک سیستم کنترل آتش ساخت شرکت تالاس که شامل یک کامپیوتر برای محاسبه بالستیکی و رادار محاسبه سرعت دهانه گلوله مدل R0B4 مجهز شده است. سیستم کنترل آتش اثابت سریع سزار شامل یک پنل دسترسی در عقب خودرو نیز می شود. شرکت ژیات مدعی شده است که سزار می تواند در ظرف دو دقیقه آماده شلیک شده و شش شلیک انجام دهد و منطقه را برای اجتناب از آتش ضد آتش بار دشمن ترک کند و پس از آن 3 گلوله در 15 ثانیه و یا 6 گلوله در یک دقیقه شلیک کند. سزار به گونه ای طراحی شده است که عمل هدف گیری را قبل از توقف کامل انجام دهد و برای شلیک آماده شود. در سیستم سزار یک سامانه خرج گذار و یک سامانه سمبه پر کننده توپ هیدرولیک تعبیه شده است ، 14 چاشنی و 16 گلوله نیز توسط سیستم حمل می شود. توپ 155 میلی متری سزار قابلیت بالا رفتن تا زوایه 66 و سمت 15 درجه به چپ یا راست را دارد. شرکت ژیات مدعی شده است که برد توپ سیستم سزار با استفاده مهمات با برد افزوده شده چیزی در حدود 42 کیلومتر است و توانایی استفاده از انواع گوناگون مهمات 155 میلی متری را نیز دارد.
سلطام آتموس 2000
سیستم توپخانه خود کششی سلطام آتموس 2000 به مانند سیستم سزار برای استقرار سریع و عملیات های ((شلیک کن فرار کن)) طراحی شده و بر اساس یک تکامل از روی سیستم توپخانه خودکششی زنجیر و شنی دار Rascal با وزن 20 تن به وجود آمده است. سیستم آتموس 2000 در حال حاضر بر روی شاسی 6*6 Tarta 815 VVN ساخت چکوسلواکی که یک مدل کوتاه شده از سیستم Tarta 815 است که برای سیستم های Dana و Zuzana استفاده می شود. این شاسی در حقیقت بر اساس مدل Tarta 813 8*8 ساخته شده است اما بنا بر اعلام شرکت سازنده شاسی مورد نظر با نظر مشتری انتخاب خواهد شد. تا الان تنها مشتری شناخته شده این سیستم رومانی است و البته بنا بر گزارشات ارتش رژیم صهیونیستی نیز در حال انجام آزمایشات سنگینی بر روی این سیستم است. سیستم آتموس 2000 دارای وزنی در حدود 22 تن است اما اعلام شده است که قابلیت حمل با هواپیمای C130 را دارد. شاسی Tarta 815VVS 7/12 تن است و در کل دارای وزنی در حدود 7/20 تن و موتوری به قدرت 320 اسب بخار که سیستم را به سرعت 80 کیلومتر بر ساعت و برد 1000 کیلومتر بر روی جاده با 6 نفر خدمه می رسد. این سیستم توپخانه ای با یک سیستم پیشرفته دیجیتال آتش و کنترل مجهز شده است که البته هیچ اطلاعاتی درباره جزیئات آن منتشر نشده است.
آتموس 2000 با توپ 155 میلی متری با طول لوله های 39 ، 45 و 52 و توپ روسی 130 میلی متری M_46 عرضه شده است. برد این سیستم با استفاده از کالیبر 155 و لوله 52 و با استفاده از مهمات برد افزوده شده 41 کیلومتر، با استفاده از مهمات L15 ناتو 30 کیلومتر و با مهمات قدیمی تر M107 در حدود 22 کیلومتر است. آتموس 2000 دارای سیستم هیدرولیک کمکی برای امر گلوله گذاری است و دارای نرخ آتشباری 3 شلیک در 20 ثانیه و 70 شلیک در ساعت است. این سیستم دارای حداکثر زاویه ارتفاع 70 درجه و میزان حرکت در سمت 25 درجه به چپ یا راست است. بنا بر اعلام شرکت سازنده این سیستم قابلیت استفاده از تمامی مهمات ناتو را نیز دارد.
در مقام مقایسه بین دو سیستم سزار و آتموس 2000 می توان گفت هر دو سیستم در زمینه هایی مثل نرخ آتش باری و یا حمل نقل هوایی ، سرعت جاده ای و ... با هم برابراند و بایستی گفت که به احتمال زیاد عوامل مثل قیمت و مشخصات بسیار تخصصی تر در بازار فروش باعث موفقیت یکی از این سیستم ها خواهد شد.
مهمات برد افزوده
مهمترین پیشرفتی که در دهه های اخیر در زمینه مهمات غیر هدایت شونده توپخانه ظهور کرده است، مهمات با برد افزوده هستند که بیشتر در کلاس 155 میلی متری در دسترس هستند. امروزه دو نوع از این گونه مهمات با تکنیک های منحصر به فرد برای افزایش برد بالستیک به کار می روند.
مهمات و پرتابه های Base Bleed با کاهش اصطکاک در زمان حرکت منحنی و بالستیکی به برد بیشتر دست پیدا می کنند. این امر با اضافه کردن یک مدول پایه ای سوخت ، که یک محفظه حاوی گازهای داغ پیشران است که به صورت خروج پر فشار گاز از پشت پرتابه، باعث از بین بردن اصطکاک پرتابه می شود.
این گازها در پشت پرتابه حبابی از گاز را تشکیل میدهد که نیروی اصطکاک آیرودینامیک که توسط گلوله تجربه می شود را خنثی می کند و باعث افزایش برد می شود. در مقام مقایسه به طور مثال بین گلوله های قدیمی تر مانند M107 با گلوله های جدیدتر Base Bleed به راحتی می توان شاهد افزایش دو برابری برد برای یک نوع سیستم توپخانه بود.
پرتابه های کمکی راکتی به وسیله افزودن یک پیشران راکتی به گلوله که باعث افزایش نیروی پیشران می شود که باعث غلبه بر نیروی اصطکاک و افزایش انرژی جنبشی آنی که در هنگام پرتاب از لوله ایجاد میشود، باعث افزایش برد می شوند. بردی که برای اینگونه مهمات با کالیبر 155 اعلام شده است چیزی در حدود 50 کیلومتر می باشد. یکی از مهمتریم مسائل مربوط به مهمات غیر هدایت شونده با برد افزوده شده بحث دقت است و دلیل آن این است افزایش برد باعث تاثیر گذاشتن عواملی همچون باد و چگالی هوا بر روی مسیر پرواز پرتابه می شود. دو برابر شدن برد منجر به دو برابر شدن خطا می شود. پس نبایستی باعث شگفتی شود اگر اکثر گلوله های کالیبر 155 با برد افزوده شده دارای محموله ریز مهمات به جای سرهای جنگی شدید الانفجار عادی باشند. این مسئله در حقیقت تا اندازه زیادی نمایانگر این حقیقت است که آتش ضد آتش بار به مهمی شلیک به سایر اهداف می باشد. اکثر کاربران سیستم های مدرن توپخانه ای از رادارهای ضد آتشبار جهت رهگیری و تعقیب گلوله های پرتاب شده توسط دشمن برای محاسبه مکان آتشبار دشمن بهره می برند. با استفاده از مهمات دارای ریز مهمات می توان به شلیک بر علیه آخرین محل ثبت شده قبضه های توپخانه دشمن اجرای آتش کرد و با توجه به قابلیت پخش شوندگی این مهمات یا توپخانه دشمن را نابود یا غیر فعال کرد.
نیروی زمینی ارتش ایالات متحده آمریکا یکی از کاربران اصلی ریز مهمات ها در قالب مهمات 155 میلی متری توپخانه است که شامل: مدل M449A1 که دارای ریز مهمات ضد نفر است، مدل M483A1 FASCAM که شامل ریز مهمات ضد نفر و ضد زره می باشد، مدل M692 ADAM که شامل مین های ضد نفر می باشد ، مدل M718A1 RAAM که شامل مین های ضد تانک می باشد و مدل با برد افزوده M864 DPICM که شامل مجموعه ای از ریز مهمات ضد نفر و ضد زره است ، می باشد.
مدل M846 DPICM در مجموع شامل 48 ریز بمب M42 و 24 ریز بمب M46 است که دارای قابلیت نفوذ در 5/2 اینچ زره و همچنین قابلیت انفجاری و ترکش شوندگی در برابر نیروهای پیاده و اهداف سبک زره را دارد. در کل این نوع مهمات به مانند بمب های خوشه ای هوا پرتاب اما تعداد ریز بمب های کمتر و شعاع اثر کمتر است.
مهمات هدایت دقیق توپخانه
نیروی زمینی ارتش ایالات متحده آمریکا همچنین اولین کاربر مهمات 155 میلی متری حاوی ریز مهمات پخش شونده هدایت شونده نیز بود.گلوله مدل M898 SADARM به عنوان یک نوع مهمات ضد آتشبار دشمن طبقه بندی شده اند که حامل یک جفت از ریز مهمات جستجوگر و نابودگر زره هستند که این حامل ها در بالای محدوده هدف از گلوله خارج شده و چتر همراه آنها باز شده و به وسیله امواج میلی متریک و فروسرخ به جستجوی هدف پرداخته و به محض کشف هدف اقدام به رها سازی ریز مهمات همراه خود می کنند که این ریز مهمات ها از بالا هدف را مورد اثابت قرار می دهند. مهمات خانواده SADARM نزدیک ترین عضو به خانواده تسلیحات حسگر و فیوزدار نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا می باشند. مهمات هدایت شونده 155 میلی متری اولین بار در دهه 1980 میلادی در زمانی که ایالات متحده در حال سرمایه گذاری سنگین به منظور دستیابی به روشهایی به منظور زمینگر یا متوقف کردن نیروی عظیم زرهی شوروی سابق در اروپا می گشت ، به ظهور رسیدند. اولین گونه از این مهمات که وارد خدمت شد مدل 155 میلی متری M721Copperhead بود که از یک جستجو گر نیمه فعال لیزری و هدایت اینرسیایی میانه راه بهره می برد.
گلوله مدل M721 Copperhead با وزنی در حدود 4/62 کیلوگرم و طول 137 سانتی متر ، از گلوله های استاندارد 155 میلی متری بزرگتر است. این گلوله شامل یک دماغه که در درون آن سیستم هدایت و جستجوگر لیزری قرار دارد، یک سرجنگی ضد تانک نفوذ گرکه دارای 69/6 کیلوگرم ماده منفجره شدید الانفجار می باشد و یک بخش کنترل عقبی و باله هدایت می باشد.
گلوله Copperhead به مانند گلوله های معمولی پرتاب می شود در مسیر قوس بالستیک خود به بالاترین نقطه پرواز خود می رسد. یک زمانسنج داخلی که قبل از پرتاب برنامه ریزی شده است به منظور فعال سازی سیتم هدایت که شامل یک سیستم خلبان خودکار و جستجو گر لیزری که به دنبال هدف می گردد به کار می رود. زمانی که یک سیگنال مناسب لیزری یافت می شود، جستجوگر گلوله مورد نظر را تا برخورد هدایت می کند. در طول عملیات طوفان صحرا در سال 1991 میلادی ، نیروی زمینی ارتش ایالات متحده آمریکا به میزان زیادی از گلوله های Copperhead بیشتر برای نابودی اهداف ثابت مثل تاسیسات راداری، پستهای دیده بانی و سنگرهای دیده بانی استفاده کرد. تجربیات در اروپا نشان داده اند که ابرهای کم ارتفاع و مه باعث وقفه در امر هدف گیری و یافتن هدف توسط جستجوگر لیزری شده و موجب به هدر رفتن گلوله می شود.
در شرایط جنگ در مناطق جنگلی با رطوبت بالاتر و پوشش بیشتر درختان ممکن است به از کار افتادن کامل جستجوگر لیزری نسبت به اهداف زمینی شود. در مجموع مهمات توپخانه هدایت لیزری دارای مشکلات مشترکی به مانند بمب های هدایت لیزری در امر هدایت به سمت هدف هستند.
معادل روسی M721 گلوله کراسنوپول و یا همان کوپرهد – اسکی که هم اکنون به شکل فعالی در حال بازاریابی در مدلهای کالبیر 152 و 155 میلی متری می باشد، است. گلوله های نسل اولیه کراسنوپول مدل 30F_39 شامل دو قسمت بودند که با سیستم خودکار پرکننده توپهای خودکششی 2S19 سازگار نبودند. همین امر باعث ساخت مدلهای کوتاهتری از این گلوله شامل: کراسنوپول- ام ، 152 میلی متری و کراسنوپول (کا ام 1 وکا ام 2) با کالیبر 155 میلی متر شد. بنا بر ادعاهای مطرح شده ، گلوله کراسنوپول از نظر برد و سر جنگی نسبت به گلوله آمریکایی کوپرهد برتری دارد.به مانند گلوله های کوپرهد گلوله های کراسنوپول نیز از سویچ هایی برای برنامه ریزی فرکانس های لیزری و زمان پرواز بالستیکی و پرواز با حالت سرش و تنظیم فیوزها بهره می برد. در این گلوله ها از هدف یاب های لیزری روسی مدلهای 1D22,1D20 یا 1D15 استفاده میشود.
کراسنوپول دست کم به 12 کشور در آسیا ، آفریقا و خاورمیانه شامل هند و چین نیز صادر شده است. ظاهرا چین در حال تولید هر دو مدل 30F_39 و KM_155 هستند. محدودیتهای مهمات هدایت شونده لیزری توپخانه منجر به ظهور مهمات هدایت شونده اینرسیایی/ ماهوارهای به مانند پیشرفت های حاصل در بمب های هوا پرتاب ، شد. این مهمات با استفاده از سیستم های هدایت دیجیتالی اینرسیایی و دریافت کنندهای جی پی اس ، بدون توجه به شرایط آب و هوایی به دقت عالی دست یافتند. این نوع مهمات به نوعی هم خانواده بمب های هوا پرتاب هدایت شونده ماهواره ای JDAM هستند. به مانند مهمات JDAM ، در صورت اخلال در سیستم جی پی اس ، در بهترین حالت در مرحله نهایی پرواز این مهمات تاثیر گذاشته و دقت آنها را کمی کاهش می دهد.
گلوله توپخانه هدایت شونده با برد افزوده XM982 ایکس کالیبور در سال 2006 وارد خدمت نیروی زمینی ارتش ایالات متحده آمریکا شده است. این خانواده از مهمات با توجه و بر پایه مهمات M864 DPICM طراحی و ساخته شده است. گلوله M982 از یک سیستم هدایت اینرسیایی / جی پی اس ساخت شرکت ریتهون که شعاع خطایی در حدود 10 متر در بردی برابر 30 کیلومتر را برای آن به ارمغان می آورد ، استفاده می کند. این گلوله از بالهای صلیبی شکل افقی و سکانهای عمودی در پشت و سرجنگی شامل 64 عدد ریز مهمات XM85 DPICM و یا دو عدد ریز مهمات هوشمند مدل SADARM می باشد. هر سه مدل این گلوله به تعداد 17450 عدد تولید شده و برنامه هایی برای تولید تا 250000 عدد نیز قابل پیش بینی است.
به نظر میرسد که ایکسکالیبور نیز به زودی با معادلهای روسی و بعد از عملیاتی شدن سیستم مکان یاب ماهواره ای گلیله به معادلهای اروپایی و چینی دنبال خواهد شد.

نویسنده:مجتبی خاجی
منبع:ماهنامه جنگ افزار
Old soldiers never die.They just fade away
ارسال پست

بازگشت به “اخبار نظامي”