نبردهاي معروف جنگ جهاني دوم در غرب

در اين بخش مي‌توانيد در مورد اخبار نظامي منتشر شده به بحث بپردازيد

مدیران انجمن: abdolmahdi, Java, Shahbaz, شوراي نظارت, مديران هوافضا

ارسال پست
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

نبردهاي معروف جنگ جهاني دوم در غرب

پست توسط abdolmahdi »

با سلام

نبرد دي يپ (Battle of Dieppe ) 
[External Link Removed for Guests]
سواحل دي يپ و موانع ايجاد شده توسط    آگوست سال 1942 ، متفقين حمله اي موسوم به " Operation Jubilee" را به دي يپ واقع در شمال فرانسه انجام دادند. در اين عمليات نيروهاي متفقين قتل عام شدند اما درسهائي از آن گرفته شد كه در سال 1944 در نورماندي به كار متفقين آمد. در آوريل سال 1942 اين منطقه در براي پياده شدن متفقين در نظر گرفته شد. چرچيل با چند دليل با انجام اين عمليات موافقت كرد :
مي بايست توان رزمي نيروها شناسائي مي شد.
مي بايست قدرت دفاعي دشمن در قويترين بخش ساحلي فرانسه شناخته مي شد.
مي بايست معلوم مي شد تا با چه ميزان مقاومت براي تصرف يك بندر مواجه خواهيم شد.
حمله به Dieppe بزرگترين عملياتي بود كه تا آن زمان نيروهاي چند كشور از متفقين در آن شركت داشتند.در اين حمله ، تكاوران دريائي با پوشش جنگنده هاي مستقر در پايگاه هاي هوائي انگليس به ساحل حمله مي كردند. در اين حمله ، قرار نبود تا نيروهاي متفقين به صورت ثابت و دائمي در Dieppe باقي بمانند. طراحي عمليات اينگونه بود تا متفقين با انجام حمله اي ، استحكامات آلمانها در منطقه را تخريب و سپس در عرض 9 ساعت منطقه را ترك كنند. اين 9 ساعت زمان مورد نيازي بود كه كشتي ها بتوانند هنگام مد آب خود را به خط ساحلي نزديك كنند. چنين عملياتي براي موفقيت ، نياز به طراحي عالي و بي نقص و به رعايت كامل اصل غافلگيري داشت.
آلمانها از اين منطقه به عنوان يك بندر با ارزش به خوبي دفاع مي كردند. ساحل اين منطقه حدود 1500 متر طول داشت كه هر راس آن داراي دو دماغه بود . آلمانها دماغه شرقي را "بيسمارك" و دماغه غربي را " هيندنبورگ" مي ناميدند. دماغه "بيسمارك " با وجود تونل هاي متعددي كه ايجاد شده بود به شدت مستحكم شده و نياز به حمله هوائي را كاملا بديهي ساخته بود. مشكل اصلي در اين دماغه آن بود كه متفقين واقعا نمي دانستند كه اين دماغه تا چه حد مسلح شده است. آنها ميدانستند كه سلاح هائي در بيسمارك موجود است اما هيچكدام از افسران متفقين ، در هر رده ، از تعداد يا كاليبر اين سلاح ها اطلاعي نداشتند. دماغه " هيندنبورگ" كمتر مسلح شده بود و تا حدودي از حمايت آتش دماغه " بيسمارك" بهره مند مي شد اما هنوز هم مشكل بزرگي براي متفقين تلقي مي گرديد.
[/ ]
[External Link Removed for Guests]
نيروهاي آلماني يك تانك منهدم شده چرچيل را در در مركز شهر بررسي مي  

روز 18 آگوست آخرين روزي بود كه مد آب به كمك متفقين مي آمد. در 17 آگوست ، 24 كشتي ويژه ، تانكهاي جديد موسوم به "چرچيل" را بارگيري كرده بودند. 60 اسكادران هواپيماهاي جنگنده هم به حالت آماده باش در كنار 7 اسكادران هواپيماهاي جنگنده بمب افكن و بمب افكن آماده عمليات بودند. پوشش هوائي عمليات را عمدتا جنگنده هاي اسپيت فاير Spitfire تامين مي كردند. سنگين ترين سلاح مورد استفاده در دريا ، توپهاي 4 اينچي ناوشكن ها بود كه توسط ناوگان كوچكتر همراهي مي شدند.
در شب 18 آگوست ، 252 كشتي پر از نيرو و تجهيزات در چهار بندر جنوبي انگليس حركت كردند. اين كشتي ها در سكوت راديوئي و بدنبال كشتي هاي مين روب حركت مي كردند. در ساعت 03:00 روز 19 آگوست آنها به حدود 8 مايلي سواحل Dieppe رسيده بودند.
اكثريت نيروهاي مهاجم به ساحل را نيروهاي لشگر دوم كانادائي با حمايت 1.000 نفر از كوماندوهاي نيروي دريائي سلطنتي و حدود 50 رنجر آمريكائي تشكيل مي دادند. اين رنجرها نخستين نيروهاي آمريكائي بودند كه در اروپاي تحت اشغال آلمان مي جنگيدند. كل منطقه مورد حمله به 9 قسمت مختلف تقسيم شده بود  : [ ]   مهاجم ساحل اهداف
دسته سوم كوماندو ساحل زرد شماره 1 آتشبار گوبلز در Berneval
دسته سوم كوماندو ساحل زرد شماره 2 Belleville-sur-Mer
هنگ سلطنتي كانادا ساحل آبي آتشبار رومل در Puys
هنگ اسكاتلندي Essex ساحل قرمز بندر Dieppe
پياده نظام سلطنتي Hamilton ساحل سفيد بندر Dieppe
هنگ جنوبي Saskatchewan ساحل سبز Pourville
نيروي كوهستاني ويژه ملكه بنام Cameron ساحل سبز   چهارم كوماندو ساحل پرتقالي 1    چهارم كوماندو ساحل پرتقالي 2 آتشبار هس در      
عمليات درست و به موقع آغاز شد. در ساعت 03:30 بامداد 5.000 نفر در كشتيهايشان آماده و 5 دقيقه بعد در حال حركت به سوي اهدافشان در ساحل بودند. سپس مشكلات آغاز شد. كشتي هاي حمل نفرات هنوز پشت كشتي هاي توپدار بودند. كشتي هاي نيروبر هنگ كانادائي به اشتباه پشت يك كشتي توپدار كانادائي ديگر قرار گرفته بودند كه آنها را به خطا در ساحل ديگري پياده كرده بود. حدود 20 دقيقه زمان صرف شد تا اين اشتباه را در تاريكي اصلاح كردند. سپس كشتي توپدار دسته سوم كوماندو را در Berneval و به صورت غير منتظره در ميان 5 قايق توپدار آلماني هدايت كرد .
بدنبال بروز درگيري كشتي توپدار ديگر نمي توانست 20 كشتي حمل نيرو را پوشش دهد. پس از اين حادثه ، همه 20 قايق به طرز ماهرانه اي در تاريكي پراكنده شدند. اما غير ممكن بود كه آلمانها در ساحل صداي تيراندازي را نشنيده باشند. بنابراين ديگر حمله به نيروهاي آلماني در Berneval ديگر غافلگير كننده نبود. يكي از قايق ها توانست 20 سرنشين خود را بدون جلب توجه در ساحل پياده كند و آنها نيز توانستند آتشبار توپخانه موسوم به گوبلز را تا آن حد ناتوان سازند كه در تمام طول پياده شدن نيروها در بندر Dieppe نتوانست آتش موثري را بر سر آنان بريزد. اين تنها موفقيت كسب شده درعمليات Dieppe بود.   
[External Link Removed for Guests]
اجساد سربازان كانادائي در كنار تانكهاي چرچيل   

در نقطه اي ديگر، شليك گلوله ها ، آلمانها را هوشيار كرد. پياده شدن در بقيه سواحل يك فاجعه بود. هنگ سلطنتي كانادا ، كه در ساحل آبي پياده شده بود ، با آتش تيربارهاي آلماني درو شد. اين هنگ كه به اشتباه پشت كشتي توپدار قرار گرفته بود ، با20 دقيقه تاخير در پياده شدن ، در روشنائي روز در ساحل فرود آمد و بهاي سنگيني را پرداخت . از 27 افسر و 516 سرباز كه در ساحل آبي پياده شدند ، فقط 3 افسر و 57 سرباز باقي ماندند.
چنين قضيه اي عينا در سواحل قرمز ، سفيد و سبز تكرار شد . متفقين از حمايت موثر اين عمليات ناتوان بودند. قدرت هوائي آنها با پوششي از دود استتار در سرتاسر ساحل مواجه و مختل شده بود و اين به معني آن بود كه خلبانان نمي توانند از نيروهاي پياده شده در ساحل به نحو موثري حمايت كنند. ناوشكن ها نيز در دريا مشكل مشابهي را تجربه كردند. هنگاميكه 4 ناوشكن به شكل خطرناكي به ساحل نزديك شدند دريافتند كه توپهاي 4 اينچي آنها حريف توپهاي قدرتمند آلمانها در ساحل نمي شود.
تانكهائي كه براي شركت در حمله بارگيري شده بودند كاربرد كمي داشتند . در جائيكه تانكها در ساحل پياده شده و هدف آتش سلاح هاي ضد تانك آلماني قرار نداشتند ، معلوم شد كه پيشروي آنها در ساحل در بهترين حالت دشوار و در بدترين حالت غير ممكن است.   
[External Link Removed for Guests] 

مهندسين كانادائي سعي داشتند تا بيشترين تلاش خود را براي كمك به تانك هاي گرفتار شده بعمل آورند اما خود دچار پيشامدهاي مهلكي شدند. از 314 مهندس كانادائي كه در Dieppe پياده شدند ، 189 نفر هنگام فرود كشته يا مجروح شدند . از 28 كشتي حامل تانك ، 10 كشتي تانكها را ( جمعا 28 تانك ) را تخليه كردند. تمام اين تانكها از دست رفت. حتي برخي از تانكها اقدام به خروج از ساحل و ورود به مركز شهر Dieppe نمودند ، و همانجا هم نابود شدند .
يك مشكل خطرناك ، از ميان ساير مشكلات عديده اي كه فرماندهان با آن مواجه بودند ، عقب نشيني ناو HMS Calpe از ساحل بدليل بي اطلاعي از روند عمليات بود كه باعث كشته شدن تعداد زيادي از فرماندهان در ساحل شد و سبب شد تا تقريبا هيچگونه اطلاعات روشني از اوضاع به عقب منتقل نگردد. به همين دليل سرلشگر رابرتز Roberts فرمانده نيروهاي پياده شده در ساحل و سروان هيوز هالت Hughes-Hallett فرمانده ناوگان دريائي تقريبا از آنچه كه در ساحل مي گذشت اطلاعي نداشتند. بنابراين در ساعت 08:00 و با تاخير، سرلشگر رابرتز دستور داد تا كوماندوهاي بيشتري به ساحل سفيد حمله كنند.  
[External Link Removed for Guests]
يك تانك چرچيل  

در ساعت 09:00 ديگر كاملا مشخص شده بود كه در ساحل چه مي گذرد بنابراين فرمان عقب نشيني صادر گرديد. سربازان طبق آنچه كه قبلا تمرين كرده بودند و با رعايت اصل " حداكثر نفرات ممكن در حداقل زمان ممكن " اقدام به عقب نشيني سازماندهي شده كردند . در نخستين ساعات بعدازظهر سربازاني كه از حمله جان سالم به در برده بودند در حال بازگشت به انگليس بودند. اين بازگشت بدون هيچ حادثه اي صورت گرفت چرا كه به نظر مي رسيد آلمانها تمايلي به تعقيب متفقين نداشتند اگر چه پوشش هوائي متفقين هم نيرومند بود.  
[External Link Removed for Guests]
باقيمانده سربازان به انگليس باز گشته   

حمله به Dieppe به بهاي جان هاي زيادي تمام شد. از6.000 سرباز پياده شده در ساحل ، 4.384 نفر كشته ، زخمي يا مفقود شدند ( يعني حدود 73%) . تمام تجهيزات پياده شده در ساحل از بين رفت. نيروي دريائي سلطنتي 550 سرباز و 34 كشتي را از دست داد. نيروي هوائي سلطنتي انگليس در بزرگترين درگيري هوائي يك روزه 2.617 با سورتي پرواز ، 106 هواپيما را ازدست داد. لوفت وافه نيز 170 هواپيما را از دست داد.

متفقين از عمليات Dieppe چه آموختند؟
به طور قطع ، عدم وجود هيچ نوع انعطاف لازم درعمليات مهمترين درسي است كه متفقين آموختند. اولا ، از آن پس ، اجراي هر نوع عمليات فرود در ساحل مي بايست از انعطاف لازم در طراحي برخوردار بوده باشد .
ثانيا ، قدرت آتش ناوگان دريائي بر عليه توپهاي مستقر در سواحل Dieppe بسيار غيرموثر بود. هيچكدام از توپهاي مستقر در دماغه "بيسمارك " يا "هيندنبورگ" با آتش ناوها نابود نشده بلكه تعداد زيادي از سربازان در اثر آتش اين توپها كشته شدند. در حمله متفقين به نورماندي ، توپهاي سنگين مستقر در ساحا ابتدا به شدت مورد حمله قرار گرفته و سپس نيروها در ساحل پياده شدند.   [External Link Removed for Guests]
نيروهاي كانادائي كه باسارت درآمده اند تحت محافظت نيروهاي آلماني به عقب منتقل مي شوند. 
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: نبردهاي معروف جنگ جهاني دوم در غرب

پست توسط abdolmahdi »

سلام عليكم

عمليات رودخانه مورو - Moro River Campaign

 [External Link Removed for Guests]
ژنرال هوائي ، آلبرت كسرلينگ فرمانده سپاه دهم آلمان  
  عمليات به سلسله نبردهائي اطلاق مي شود كه مابين ارتش هشتم انگليس و نيروهاي لشگر 76 تانك آلمان جمعي ارتش دهم به فرماندهي ژنرال هوائي آلماني آلبرت كسرلينگ از چهارم تا 26 دسامبر سال 1943در نزديكي رودخانه مورو Moro River در شرق ايتاليا به وقوع پيوست. اين نبردها بخشي از مجموعه عمليات هجومي بود كه توسط ژنرال هارولد الكساندر با هدف نفوذ در سلسله خط دفاعي آلمان موسوم به Winter Line صورت گرفت تا متفقين به سمت پسكاراPescara پيشروي و نهايتا به رم برسند.  
  روز چهارم دسامبر ، چهار لشگر پياده نظام ، شامل يك لشگر بريتانيائي ، يك لشگر كانادائي ، يك لشگر هندي و يك لشگر نيوزيلندي ( شامل يك تيپ زرهي) و دو تيپ زرهي (بريتانيائي و كانادائي) به مواضع مستحكم نيروهاي آلماني در طول رودخانه Moro حمله بردند و توانستند تا پايان روز هشتم دسامبر چند سرپل قابل توجه بدست آورند. در تمام مدت هفته بعد به طور پيوسته نبردهاي نزديكي از سوي طرفين ادامه يافت و هريك سعي داشت تا ديگري را به عقب براند. اما خطوط دفاعي در منطقه Orsogna به صورت يك خط باريك تقريبا حالت ايستا پيدا كرده بود كه متفقين به آن اصطلاحا دره Gully مي گفتند. پس از ده روز ، لشگر يكم پياده نظام كانادا موفق شد تا خط دفاعي آلمان را دور بزند و آنها را مجبور به عقب نشيني به محور Ortona–Orsogna بنمايد. در 20 دسامبر ، آن محور توسط نيروهاي ارتش پنجم و سيزدهم بريتانيا هدف حمله قرار گرفت.
در 26 دسامبر خطوط دفاعي نيرومند آلمانها نيروهاي كانادائي را در Ortona و نيروهاي بريتانيائي و نيوزيلندي را در Orsogna متوقف ساخت . اگر چه سرانجام هر دو منطقه در تا پايان دسامبر به تصرف متفقين درآمد اما نيروهاي آنها به شدت خسته و فرسوده شده بودند به نحوي كه نتوانستند Orsogna را تصرف و به سمت Pescara پيشروي كنند. با فرا رسيدن زمستان و سرماي خشن منطقه براي ژنرال هاي متفقين روشن شده بود كه ديگر ادامه عمليات و پيشروي بيش از آن حد ممكن نيست . به همين دليل ژنرال الكساندر دستور توقف عمليات را صادر كرد.

 [External Link Removed for Guests]
ژنرال هارولد الكساندر فرمانده قواي متفقين در  
 
استراتژي عمليات و آغاز نبرد

  مورو از مركز كوههاي spine ايتاليا عبور كرده و به سواحل درياي آدرياتيك در جنوب Ortona مي ريزد. خط دفاعي آلمانها در محدوده رودخانه مورو در واقع نقطه مركزي خط دفاعي موسوم به Winter Line بود كه محدوده شرقي Apennine را پوشش مي داد. ژنرال مونتگومري انگليسي اميدوار بود تا با نفوذ در اين خط دفاعي بتواند Ortona و Pescara را تصرف كرده و سپس به سمت رم پيشروي نمايد.
لشگر 78 پياده نظام كه نيروهاي ارتش پنجم را رهبري مي كرد و حدود 7000 كشته را در مدت كمتر از ششماه تلفات داده بود با رسيدن نيروهاي لشگر يكم كانادائي به فرماندهي سرلشگر Chris Vokes تقويت شده و آماده بود تا در پنجم دسامبر سال 1943 عمليات آفندي را از سر بگيرد. نقشه مونتگومري آن بود كه نيروهاي كانادائي در محدوده زمينهاي پست رودخانه مورو اقدام به حمله نموده و ابتدا Ortona را تصرف كرده و سپس Pescara را نيز تصرف كنند. از سوي ديگردرميان تپه هاي مشرف بر سرچشمه هاي رودخانه مورو لشگر دوم تازه نفس نيوزيلند مي بايست به سمت Orsogna پيشروي مي كرد در حاليكه همزمان با اين دولشگر ، نيروهاي هندي لشگر هشتم منطقه مياني را براي ايجاد ثبات درعمليات حفظ مي كردند. 
 [External Link Removed for Guests]
سرلشگر ارنست گونتر باده Ernst-Günther Baade فرمانده لشگر 90 زرهي آلمان  
  جبهه مقابل نيروهاي ارتش پنجم انگليس ، لشگر يكم چترباز آلمان به فرماندهي سرلشگر ريچارد هايدريش در ساحل موضع گرفته بودند و در سمت راست آنها لشگر 90 زرهي به فرماندهي سرلشگر كارل هانس لونگرشوزن ( در 20 دسامبر با سرلشگر ارنست گونتر باده Ernst-Günther Baade جايگزين شد) قرار داشتند. پشت سر آنها و در جناح راست Orsogna لشگر 26 زرهي موضع گرفته بود.
در مقابل ارتش سيزدهم انگليس ، لشگر 65 پياده نظام آلمان به فرماندهي سرلشگر هلموت فايفر Hellmuth Pfeiffer با پشتيباني عناصري از لشگر پنجم كوهستاني به فرماندهي سرلشگر يوليوس رينگل Julius Ringel موضع گرفته بود. اين نيروها در جمع ارتش 76 تحت امر Traugott Herr را تشكيل مي دادند كه خود بخشي از سپاه دهم يوآخيم لملسن Joachim Lemelsen بودند.  

نيروهاي كانادائي در حاشيه رودخانه مورو

  ششم دسامبر سال 1943 نيروهاي كانادائي سلسله حملات گسترده اي را به نقاط مهم رودخانه مورو و با هدف ايجاد سرپل بر روي آن آغاز كردند . سه نقطه مقدماتي براي حمله انتخاب شده بود : منطقه ويلا روگاتي Villa Rogatti ، در طول جناح غربي نيروهاي كانادائي ، سن لئوناردو San Leonardo ، واقع در 5 كيلومتري جنوب اورتونا Ortona و سن دوناتو San Donato ، شهري كوچك در نزديك سواحل ايتاليا . پنج گردان خط شكن پياده نظام هم براي حمله به اين نقاط انتخاب گرديد با اين هدف كه از رودخانه مورو عبور كنند. آغازعمليات براي صبح روز ششم دسامبر برنامه ريزي شده بود.  
ويلا روگاتي Villa Rogatti

  تصرف ويلاروگاتي ، يعني غربي ترين نقطه عمليات بر عهده نيروهاي كانادائي گردان پياده نظام سبك پرنسس پاترشيا گذاشته شد. اين نيروها در طول شب پنجم دسامبر براي شناسائي اهدافشان ماموريتهايي را انجام داده بودند . فرمانده گردان ، سرهنگ دوم كامرون بتل ور Cameron Bethel Ware طراحي حمله را انجام داده و جزئيات اهداف مورد نظر براي هر چهار گروهان تفنگدار را مشخص كرده بود. در صبحدم پيش از آغاز عمليات ، امنيت محورهاي منتهي به ويلا روگاتي توسط يگانهايي از نيروهاي انگليسي و كانادائي تامين شده بود تا بتوانند هرگونه ضد حمله سنگين احتمالي آلمانها را عقب بزنند. يگانهائي از سه هنگ آلماني ، گردانهاي مكانيزه 200 و 361 و گردان زرهي 26 در اطراف شهر مواضع دفاعي مستحكمي را ايجاد كرده بودند.
در ساعت 0:00 روز 5 دسامبر ، دو گروهان جمعي گردان پرنسس پاترشيا از رودخانه مورو به سمت شهر ويلاروگاتي عبور كردند . يكساعت بعد نبرد شرورانه اي در سراسر شهر بين مدافعين شهر و دو گروهان كانادائي كه سعي داشتند خطوط دفاعي آلمانها را بشكنند روي داد. هنگاميكه گروهان B به درون خطوط دفاعي آلمانها نفوذ كرده بود ، گروهان A منطقه شمال شرقي شهر را هدف حمله قرار داده و با گردان 200 مكانيزه در نزديكي ويلاروگاتي درگير شده بود. هرچند دو گروهان كانادائي اكنون ويلاروگاتي را متصرف شده بودند اما نيروهاي مكانيزه آلماني هنوز مواضع مهمي را در حومه شهر در اختيار داشتند. از سوي ديگر ، گروهان C كه به پيشروي مداوم خود در جهت شرقي شهر ادامه مي داد با مقاومت عمده اي از سوي گردان 361 مكانيزه آلمان مواجه شده بود. تقريبا پس از يكساعت درگيري دو گروهان C وD ، نيروهاي كانادائي توانستند اندكي قبل از طلوع آفتاب شهر ويلاروگاتي را به تصرف خود درآورند.
در ميانه صبح، ضدحملات آلمانها بر ضد مواضع نيروهاي گردان پرنسس پاتريشيا در ويلاروگاتي آغاز شده بود . اين حملات با مشاركت گروهان هفتم از هنگ 26 زرهي ، توپخانه و نيروهاي زميني انجام مي شد. تمام بعدازظهر دو گروهان پياده نظام گردان پرنسس پاتريشيا مشغول دفع ضد حملات متعدد آلمانها بودند و سرانجام موفق شدند تا آلمانها را به پشت تاكستانهاي واقع درشمال شهر به عقب برانند. تلفات گروهان كانادائي 68 نفر و تلفات آلمانها تقريبا 120 نفر بود. اما آلمانها توانسته بودند تا از سه جهت حلقه محاصره نيرومندي را به دور مواضع كانادائي ها در ويلاروگاتي تكميل كنند تا سرپل هاي ايجاد شده را از انتفاع بياندازند. به سرهنگ ور Ware آماده بود تا در صورت ضد حمله آلمانها از حاشيه رودخانه مورو عقب نشيني كند. اينكار به كانادائي ها فرصت ميداد تا نيروهايشان را متمركز كنند. بنابراين در شب هفتم / هشتم دسامبر تيپ هندوي 21 جمعي لشگر هشتم پياده نظام هند ، به سمت مواضع نيروهاي كانادائي عقب نشست. در نتيجه ، نيروهاي كانادائي اكنون مي توانستند بر روي ايجاد سرپل در منطقه سن لئوناردو San Leonardo تمركز كنند.  
سن لئوناردو San Leonardo

  نيروهاي كانادائي به سن لئوناردو در پنجم دسامبر سال 1943 و توسط يگانهاي موسوم به Seaforth Highlanders صورت گرفت. اين حمله توسط يك گروهان انجام و آنها توانستند با تلفات سنگين سرپلي را بر رودخانه مورو ايجاد كنند. در اوايل صبح روز ششم دسامبر گروهان A عقب كشيده و دو گروهان ديگر حمله را ادامه دادند. همچنان كه گردان پرنسس پاتريشيا سرپل خود را بر روي رودخانه حفظ كرده بود ، نيروهاي Seaforth Highlanders در حال كشمكش براي ورود به شهر سن لئوناردو بودند. در ساعت 7:15 صبح تنها يك هدف ساده تصرف شده بود و نيروهاي كانادائي در ميان مقاومت به خوبي هماهنگ شده هنگ 361 آلمانها گير افتاده بودند. به طور همزمان ، آتش سلاح هاي سبك آلمانها مانع از تحرك گروهان C در طول جاده مورو به سن لئوناردو شده بود در حاليكه گروهان D توانسته بود خود را به كرانه هاي جنوبي رودخانه مورو برساند .
هنگاه عصر ، طرح تصرف سن لئوناردو با شكست مواجه شده بود . به همين دليل هنگ Hastings and Prince Edward دو گروهان تفنگ دار را براي كمك به گروهان B كه مواضع آلمانها را در غرب سن لئوناردو هدف قرار داده بود اعزام كرد. در اين منطقه آلمانها 126 نفر كشته داده بودند. اما اين حمله نيز پس از اعزام يگانهاي زرهي لشگر 26 تانك آلماني به منطقه خيلي زود متوقف شد. در تنيجه به نيروهاي مستقر در سرپل سن لئوناردو نيز دستور عقب نشيني داده شد.  
سن دوناتو San Donato

  حملات در دو محور سن لئوناردو و ويلاروگاتي براي عبور از رودخانه آغاز شده بود ، هنگ Hastings and Prince Edward در ساعت 13:40 ششم دسامبر به مواضع آلمانها در دهكده كوچك ساحلي هملت hamlet در سن دوناتو يورش برد. اما اين حمله كه توسط يك گروهان ساده تفنگدار صورت گرفت موفقيت اندكي را به دست آورد و سرهنگ دوم كندي Kennedy فرمانده هنگ در ساعت 15:40 دقيقه دستورعقب نشيني را صادر كرد . در طول روز ششم دسامبر ، با وجود ورود تانكها و توپخانه به نبرد ، مواضع مستحكم دفاعي آلمانها در ساحل مانع پيشروي متفقين شده بود. با فرا رسيدن شب و عقب نشيني هنگ Hastings and Prince Edward ، مدافعين آلماني هنوز كنترل سن دوناتو را دراختيار داشتند .  
تصرف مورو

 [External Link Removed for Guests]
سربازان كانادائي Seaforth Highlanders اسراي آلماني را در نزديكي رودخانه مورو بازرسي مي كنند. هشتم دسامبر سال  
  هشتم دسامبر 1943 سرلشگر فوكس Vokes طرح جديدي را براي تصرف رودخانه مورو اجرا نمود. در حاليكه نيروهاي كانادائي گردان 48 Highlanders و هنگ پرنسس پاتريشيا از منطقه جنوب غربي ، شهر سن لئوناردو را مورد حمله قرار مي دادند نيروهاي هنگ سلطنتي كانادا بايد از سرپل ايجاد شده هنگ Hastings and Prince Edward عبور كرده و با حركت به سمت جنوب شرقي سن لئوناردو به نيروهاي هنگ 48 كانادا ملحق مي شدند. زمان حمله نيز براي ساعت 13:00 روز هشتم دسامبر برنامه ريزي شده بود.  
 [External Link Removed for Guests]
فرمانده جوخه ، مك دونالد Mcdonald ( با دوربين ) و افراد گردان كانادائي Highlanders سال 1943  
  با آتش شديد توپخانه كه مواضع آلمانها را براي مدت دو ساعت درهم كوبيد آغاز شد. در ساعت 16:00 نيروهاي ذخيره گردان پياده نظام ساسكي تون Saskatoon نيز وارد نبرد شده و سنگرهاي آلمانها را با آتش تيربارهايشان متلاشي كردند. هنگام آتشباري شديد توپخانه ، گردان 48 Highlander و هنگ سلطنتي كانادا RCR حمله خود را آغاز كردند. گروهان D جمعي گردان Highlander اكنون قادر بود تا به سرعت و با حداقل تلفات از رودخانه مورو عبور كند . اما گروهان C زير آتش سنگين خمپاره اندازها و توپهاي 88 ميليمتري آلماني قرار داشت. سرانجام هر دو گردان توانستند تا مواضع نيرومند خود را در خط الراس غربي مشرف بر سن لئوناردو تثبيت كنند. در طول شب هشتم و نهم دسامبر يگانهاي مهندسين سلطنتي كانادا (RCE) با احداث پلي بر روي رودخانه مورو اجازه دادند تا يگانهاي زرهي و تجهيزات در روز بعد به درون سن لئوناردو منتقل شود.
همچنانكه گردان 48 Highlander توانست موقعيت خود را در غرب سن لئوناردو حفظ كند ، هنگ سلطنتي كانادا RCR درگير نبردي نفسگير در جنوب غربي سن دوناتو شده بود. دو گروهان به سمت مواضع نيرومند و به از قبل آماده شده آلماني هنگ 200 زرهي آلمان پيشروي كرده بودند. گروهانA خيلي زود با آتش خمپاره اندازهاي آلماني زمينگير شد در حاليكه گروهان B مواضع آلمانها در در شمال سن دوناتو دور زده بود. با فرا رسيدن شب ، هر 4 گروهان مواضع باريكي را در مقابل خطوط دفاعي پرقدرت آلمانها بدست آورده بودند. در تمام طول شبهاي هشتم و نهم دسامبر هنگ سلطنتي كانادا RCR زير فشار ضد حملات هنگ 200 زرهي آلمان قرار داشت كه اين ضد حملات با پشتيباني مداوم توپخانه كانادائي ها به عقب رانده شد.
در روز 9 دسامبر ، يگان مهندسين كانادائي RCE احداث پل بر روي رودخانه مورو را تكميل نمود ، و تانكهاي هنگ Calgary را قادر ساخت تا به درون سن لئوناردو نفوذ كنند. در اواسط روز شهر از مدافعين آلماني پاكسازي شده بود هر چند آلمانها هنوز مواضع نيرومندي را در خارج از شهر در اختيار داشتند. در عرض يكساعت تانكهاي RCR موفق شدند تا خطوط نيروهاي الماني را در نزديكي Sterlen Castle قطع و به يكديگر ملحق شوند و مواضع نيروهاي كانادائي را در حاشيه رودخانه مورو تثبيت سازند. در ساعات پاياني روز نهم دسامبر نيروهاي لشگر 90 زرهي آلمان به دومين خط دفاعي خود يك سد دفاعي سهمگين موسوم به دره Gully بود عقب نشيني كردند.  
حمله به اورسونا Orsogna

  حاليكه نيروهاي كانادائي در حال عبور از رودخانه مورو بودند ، دو تيپ از لشگر نيوزيلندي در ساعت 14:30 هفتم دسامبر حمله اي با نام عمليات Torso بر عليه مواضع آلمانها در شهر Orsognaآغاز كردند. لشگر نيوزيلندي كه تيپ دوم مستقل هوابرد انگليس را در اختيار داشت با حمايت گسترده آتش توپخانه و پشتيباني هوائي از جناح چپ به نيروهاي آلماني حمله بردند. جالب اينكه تراگوت هر Traugott Herr فرمانده لشگر 76 زرهي آلمان تصور ميكرد كه نيروهاي نيوزيلندي تا 8 دسامبر قادر به انجام عمليات نيستند.  
 [External Link Removed for Guests]
برنارد فرايبرگ فرمانده نيروهاي نيوزيلندي  
  ابتداي كار ، عمليات نيروهاي نيوزيلندي به خوبي پيش مي رفت اما مدافعين آلماني مجددا خود را بازيافته و توانستند تا پيشروي نيروهاي نيوزيلندي را در مقابل استحكامات دفاعي خود متوقف سازند. در ساعت 21:00 گردان 24 نيوزيلند توانست پيشروي آهسته و خانه به خانه اي را به سوي مركز شهر داشته باشد اما با نبود پشتيباني زرهي مناسب و ابهام در وضعيت آتي ، سرجاي خود متوقف شد. ميادين مين وسيع و نيروهاي زرهي به خوبي موضع گرفته آلمانها ، امكان هرگونه تحرك براي تانكهاي متفقين را غير ممكن ساخته بود. در نخستين ساعات روز هشتم دسامبر فرمانده نيروهاي نيوزيلندي ، برنارد فرايبرگ Bernard Freyberg ، فرمان عقب نشيني از شهر را صادر كرد با اين عقيده كه حمله را مجددا و پس از هماهنگي با توپخانه و بمب افكنها آغاز خواهد كرد.  
نبردهاي دره Gully

عمليات مقدماتي

 [External Link Removed for Guests]
تانكهاي شرمن كانادائي زير آتش خمپاره اندازهاي آلماني به حاشيه جاده منحرف شده اند. دهم دسامبر سال  
  دنبال تلفات و خسارات وارده به لشگر زرهي 90 آلمان در مناطق عملياتي رودخانه مورو و سن لئوناردو ، اين لشگر به نخستين خط دفاعي در 5 كيلومتري جنوب سن لئوناردو عقب نشيني كرد. اين خط دفاعي در اطراف يك دره اي موسوم به Gully با عمق 61 متر واقع شده بود . نقشه ژنرال فوكس آن بود كه همزمان با پيدا كردن جاي پايي در جاده هاي منتهي به Ortona ، در مقابل لشگر دوم پياده نظام كانادا با انجام يك حمله منطقه مرتفع Vino را تصرف و دره موسوم به Gully را نيز به اشغال خود درآورد. اما خطوط دفاعي آلمان قبلا به خوبي تجهيز شده و سنگر توپخانه ، آشيانه هاي بتوني و پناهگاه هاي متعددي را در بر ميگرفت.
در دهم دسامبر سال 1943 سه گردان كانادائي نخستين تلاش خود را براي عبور از Gully آغاز كردند. اگرچه آنها موفق به تصرف ارتفاعات Vino در جنوب دره Gully شدند اما تلاش هاي آنان براي خنثي سازي خطوط دفاعي آلمانها در دره Gully ناموفق بود. در يازدهم دسامبر هر سه گردان با مشاركت گردان Loyal Edmonton مجددا تلاش ديگري را آغاز كردند كه خسارات سنگيني را متحمل شدند. هرچند نيروهاي گروهان A به رغم تلفات زياد موفق شدند تا جاي پائي براي خود در شيب پشتي دره باز كنند اما يگانهاي تازه نفس آلماني آنها را مجبور به عقب نشيني كردند.
در دوازدهم دسامبر سال 1943، ژنرال فوكس سه گردان هنگ سوم پياده نظام كانادا را به مصاف استحكامات آلمانها در دره Gully فرستاد. حمله در ابتدا با ناكامي آغاز شد چرا كه سربازان هنگ 200 جمعي لشگر 90 زرهي آلمان به نقشه آتش توپخانه نيروهاي كانادائي پي برده بودند. هنگاميكه در ساعت 10:30 نيروهاي هنگ West Nova Scotia به دره هجوم بردند با ضد حملات هنگ 200 آلماني مواجه شدند. در ساعت 14:00 هنگ كانادائي با تحمل تلفات زياد حمله را متوقف نمود. در غرب ، هنگ پياده نظام پرنسس پاترشيا و ساير نيروهاي گروهان C نيز تلفات زيادي را متحل شده بودند. حمله مجددا در روز 13 دسامبر با مشاركت دو گردان از هنگ سوم پياده نظام از سر گرفته شد اما با دفاع سرسختانه آلمانها آن حمله نيز به عقب رانده شد. در شامگاه روز 13 دسامبر لشگر 90 زرهي آلمان كه بشدت ضعيف شده بود با نيروهاي لشگر يكم چترباز در دره Gully جايگزين گرديد.  
 [External Link Removed for Guests]
ژنرال كريس فوكس فرمانده لشگر يكم كانادا ( چپ ) و ژنرال مونتگومري انگليسي ( راست) در تصوير ديده مي شوند.  
كاسا براردي Casa Berardi


  14 دسامبر ، ژنرال فوكس نقشه جديدي را براي تصرف دره طراحي كرد. نيروي كوچكي از هنگ 22 سلطنتي مي بايست به سمت كاسابراردي Casa Berardi ، چند خانه معدود روستائي در غرب Gully ، حركت ميكردند و پس از دور زدن نيروهاي آلماني توسط پياده نظام و توپخانه ، ضمن درگيري با لشگر يكم چترباز آلماني آنها را مجبور به عقب نشيني مي كرد. حمله هنگام طلوع آفتاب و با مشاركت دو گروهان از هنگگ 22 سلطنتي و حمايت آتش توپخانه آغاز شد . در ساعت 07:50 هر دو گروهان توانستند عرض بزرگراه منتهي به كاسابراردي را تصرف كنند. گروهان C تحت امر سروان پل تريكه Paul Triquet با حمايت آتش توپخانه هنگ اونتاريو اقدام به پيشروي به سمت كاسابراردي نمود در حاليكه در همان زمان گروهان D در جنوب غربي منطقه درگير نبرد سختي شده بود . در ساعت 08:30 گروهان C در حال پيشروي براي تصرف خانه اصلي روستا در فاصله تقريبي 1800 متري خود شده بود. خطوط دفاعي آلمانها توسط مهاجمين دچار خسارات زيادي شده بود . نيروهاي مهاجم كه فقط 21 سرباز و 5 تانك در اختيار داشتند به 180 متري خانه رسيده بودند . با وجود رسيدن نيروهاي كمكي از سوي لشگر چهارم زرهي آلمان ، همان نيروهاي اندك سروان تريكه توانستند در ساعت 14:30 ساختمان اصلي روستا را تصرف كنند . اما اكنون تنها 14 سرباز براي ادامه نبرد باقيمانده بودند. سروان پل تريكه به خاطر تلاش هايش براي تصرف كاسابراردي مفتخر به دريافت نشان صليب ويكتوريا گرديد.  
تصرف دره Gully

  فوكس در راستاي آمادگي براي حمله نهائي به دره Gully ، تيپ دوم پياده نظام كانادائي را مامور ساخت تا مواضعي را قبلا متعلق به تيپ يكم بوده مجددا بازپس بگيرند. قصد فوكس آن بود تا هنگ Carleton and York آخرين حمله را به دره Gully صورت دهد. از سوي ديگر ، تيپ Highlander و هنگ سلطنتي كانادا مي بايست به سوي كاسابراردي پيشروي نموده و نيروهاي آلماني را دور زده و آنها را مجبور به عقب نشيني از دره كنند.
در ساعت 07:30 صبح 15 دسامبر ، دو تيپ Carleton و York حمله خود را آغاز كردند . اما اندكي پس از گذشت يك ساعت از آغاز حمله ، نيروهاي كانادائي مجبور به توقف حمله شدند . هنگام عصر ، هر دو تيپ كه به شدت تحليل رفته بودند خود را با يك ضد حمله سنگين از سوي آلمانها در منطقه كاسابراردي مواجه ديدند تا آنجا كه توپخانه سواره نظام سلطنتي 5.398 گلوله را براي حمايت از آنها شليك كرد.
در 18 دسامبر ، ژنرال فوكس آنچه را كه در جريان نبرد Gully بزرگترين حمله خوانده ميشد طراحي نمود. طبق اين نقشه ، در ساعت 08:00 توپخانه ارتش كانادا مي بايست محدوده اي به به عمق 300 متر و به عرض 900 متر را گلوله باران مينمود. هر پنج دقيقه ، حجم آتش بايد 100 متر به جلو حركت مي كرد و اين كار آنقدر ادامه مي يافت تا خطوط دفاعي آلمان زير آتش توپخانه نابود شود. در فاصله كمتر از 100 متري اين آتشباري ، نيروهاي تيپ 48 Highlanders به سمت عرض جاده Ortona–Orsogna پيشروي مي كردند. در همان زمان لشگر هشتم هندو ، شمال كرچيو Crecchio را مورد حمله قرار مي داد تا مانع از رسيدن نيروهاي كمكي آلماني به دره Gully شوند. زماني كه Highlanders به تقاطع Cider رسيدند ، هنگ سلطنتي كانادا مي بايست به سمت شمال حركت مي كرد تا به جاده Ortona–Orsogna برسد. هر دو گردان نيز بايد توسط تانكهاي تيپ The Three Rivers حمايت مي شدند.
اين حمله در ابتدا با موفقيت زيادي روبرو شد. اما هنگاميكه توپخانه كانادا آتشباري خود را آغاز كرد ، آلمانها به سرعت مواضع خود را بازسازي كردند و آتش تيربارهاي آلماني نيروهاي خط شكن كانادائي را قلع و قمع نمود. به نحوي كه در گروه رزمي C هنگ سلطنتي كانادا ، تمامي فرماندهان جوخه ها كشته يا زخمي شدند . اين حمله به سرعت با شكست مواجه شد. در 20 دسامبر نيروهاي كانادائي مجددا تلاش كردند تا شب هنگام تقاطع Cider رامورد حمله قرار دهند. هنگاميكه نيروهاي تيپ زرهي The Three Rivers قبل از ساعت 07:00 صبح حركت خود را به سمت جلو آغاز كردند ، ژنرال فوكس دريافت كه اين حمله مي تواند موفقيت آميز باشد. بدليل كمبود سوخت و بدي آب و هوا ساعت شروع حمله تا 14:15 دقيقه به تاخير افتاد. هنگاميكه زمان عمليات فرا رسيد ، آتش پشتيباني پرقدرتي دو گروه رزمي كانادائي را در جبهه شرقي مورد حمايت قرار داد. با فرا رسيدن شب، گروه رزمي B با وجود مقاومت آلمانها موفق به تصرف تقاطع Cider شده بود . اما نيروهاي آلمان قبلا دره Gully را تخليه كرده و به عقب رفته بودند تا بتوانند با كمك نيروهاي قدرتمند لشگر يكم چترباز كه قبلا در شهر مستقر شده بودند خط دفاعي نيرومندي را در Ortona تشكيل دهند.  
ويلاگرانده Villa Grande

  فشار همه جانبه به دشمن در تمام جبهات ، تيپ 19 هندو دستور يافت تا با حمله به Villa Grande ، هر منطقه اي را كه توانست ، مثل رود آريلي Arielli ، تصرف نمايد. حمله نيروهاي هندي در ساعت 05:30 دقيقه بامداد روز 22 دسامبر آغاز شد اما پس از نبردهاي شديد متوقف شد. هنگ پنجم لشگر Essex در ادامه همان روز حمله خود را آغاز و توانست چند موفقيت كسب كند. پس از آنكه ضد حمله نيروهاي چترباز آلماني به عقب رانده شد ، هنگ Essex اقدام به پيشروي به سوي روستاي ويلاگرانده نمود تا آنجا را پاكسازي كند. اما نبردهاي كوچك و پرتلفات خانه به خانه در تمام روز 23 دسامبر و تا دو روز پس از آن كه چتربازان آلماني هنوز در خانه ها بودند ادامه يافت. در جنوب ويلاگرانده نيروهاي گردان سوم پنجابي هاي هنگ هندو توانستند در روز 23 دسامبر وتزانو Vezzano را تصرف و خطوط دفاعي تيپ خود را تثبيت كنند.
سر انجام در روز 26 دسامبر ، با ورود نيروهاي هندو ، ويلاگرانده به تصرف كامل درآمد .  
حمله ارتش سيزدهم به Orsogna

  23 دسامبر نيروهاي ارتش سيزدهم حمله جديدي را با هدف عقب راندن نيروهاي آلماني از Orsogna آغاز كردند. در بعدازظهر ، لشگر پنجم پياده نظام بريتانيا از جناح راست نيروهايش به سوي رودخانه Arielli حمله اي را آغاز نمود. هدف آنها تامين جناح نيروهاي نيوزيلندي بود كه براي حمله از سمت شمال Orsogna به سمت شمال غرب و غرب منطقه آماده شده بودند . پس از آنكه لشگر پنجم بريتانيا به اهداف خود دست يافت ، تيپ پنجم پياده نظام نيوزيلند حمله خود را در ساعت 04:00 روز 24 دسامبر آغاز كرد. با وجود حمايت شديد توپخانه ( آتش 272 توپ بر محدوده اي 3.200 متري) ، گردان هاي نيوزيلندي هنوز در تلاش بودند تا بتوانند پيشروي نمايند. هنگام غروب براي برنارد فرايبرگ ، فرمانده نيروهاي نيوزيلندي روشن شده بود كه دفاع سرسختانه نيروهاي لشگر 26 زرهي آلمان قابل نفوذ نيست. او گزارش جالبي ارائه كرد:" نه تنها در ناتواني ما براي پيشروي ترديدي نيست ، بلكه ترديد در اين است كه آيا آنچه را به دست آورده ايم مي توانيم حفظ كنيم ؟ ". ارتش سيزدهم كه واقعا به بن بست رسيده بود اكنون به دفاع فعال و مراقبت مي پرداخت.   [External Link Removed for Guests]

[External Link Removed for Guests]
اسراي آلماني در اورتونا  

نبرد اورتونا Ortona

  طول يك هفته روزهاي 11 تا 18 دسامبر ، گردان يكم از لشگر يكم چترباز آلمان با حمايت ساير يگانها ، مواضع نيرومندي را در شهر ساحلي اورتونا Ortona ايجاد نمود. مهندسين چترباز و پياده نظام بخش عمده اي از شهر را تخريب و خيابانها را به ويرانه هائي پر پيچ و خم تبديل نمودند. اكثر خيابانها مين گذاري شده ، بازار اصلي شهر تخريب و در مناطق مختلف تله هاي انفجاري كار گذاشتند. آنها تانكها را نيز در ميان ويرانه ها مخفي كردند و فقط برجك آنها را بيرون گذاشتند.  
 [External Link Removed for Guests]
غيرنظاميان ايتاليائي در ميان ويرانه هاي شهر اورتونا Ortona ، دسامبر سال 1943  
  روز 20 دسامبر سال 1943 ، هنگ Loyal Edmonton توانست با فشار زياد به سوي Ortona پيشروي كند در حاليكه نيروهاي Highlander جناح شرقي آن را پوشش مي دادند. در تمام طول روز آنها با آتش سنگين تيربارهاي آلماني مواجه شدند كه مانع از ورود آنها به شهر Ortona شده بود. شب هنگام ، هر دو هنگ توانستند جاي پاي كوچكي را در بخش غربي Ortona باز كنند ، در حاليكه براي حفظ جاي پاي خود ، هنوز با مقاومت شديد نيروهاي آلماني در آن منطقه مواجه بودند. در روز بعد ، گروهان D از هنگ Edmonton حملاتي را در سمت شرقي شهر به سمت مركز آن انجام داد اما آتش دقيق تك تيراندازان ماهر آلماني پيشروي آنها را متوقف ساخت.
در خلال چند روز باقيمانده از هفته اي كه حملات درآن آغاز شده بود ، جنگ Ortona عملا تبديل به نمونه كوچكي از نبرد استالينگراد شده بود ، با همان خشونت جنگ خانه به خانه در ميان خيابانهاي تنگ و باريك و ويرانه هاي Ortona . در تمام دوره نبرد ، نيروهاي كانادائي تاكتيكي موسوم به " حفره موش " را ابداع كردند كه در آن براي دور ماندن از آتش تك تيراندازان آلماني در خيابانها ، با ايجاد حفره در ميان خانه ها تردد مي كردند. ضد حملات نيروهاي آلماني در روزهاي 24 و 26 دسامبر تلفات سنگيني را به نيروهاي كانادائي در شهر وارد ساخت. با نزديك شدن خطر دور زدن Ortona از سمت غرب توسط متفقين ، هنگ يكم چترباز آلماني شهر را تخليه و نيروهاي كانادائي توانستند كنترل Ortona را بدست بگيرند. تلفات نيروهاي كانادائي براي تصرف Ortona بالغ بر 650 كشته و مجروح بود.  
 [External Link Removed for Guests]
يك سرباز كانادائي در نبردهاي خياباني اورتونا  
نتيجه نبرد

  تصرف اورتونا و ويلاگرانده اكنون زمان آن رسيده بود تا ارتش هشتم متفقين نيروهاي خود را جمع آوري كرده و با حمله اي به اورسونا Orsogna ، خط دفاعي مستحكم آلمانها موسوم به Gustav را در سواحل درياي آدرياتيك درهم شكنند. اما در 31 دسامبر ، نيروهاي متفقين در طول خط ساحلي به سمت Pescara با كولاك شديدي كه تمام منطقه نبرد را فراگرفته بود مواجه شدند . برف سنگين ، بوران و بادهاي سرد و گزنده زمين را پوشانده و نقل و انتقال و مخابرات زميني را كاملا مختل ساخته بود. ژنرال مونتگومري به نيروهاي زميني و نيروي هوائي كه اكنون زمينگير شده بود ، دستور داده بود كه بر روي زمين هيچ چيز نبايد در معرض ديد دشمن قرار گيرد. با ادامه اين وضع ، مونتگومري به ژنرال الكساندر پيشنهاد كرد كه بدليل شرايط نامساعد ، ادامه پيشروي ارتش هشتم به سمت Pescara و Via Valeria براي حمله نهائي به رم امكان پذير نيست و عمليات متوقف شود. الكساندر با توقف عمليات موافقت كرد اما به او دستور داد عمليات مراقب و گشتزني را با هدف نظارت كامل بر يگانهاي لشگر 76 در سواحل درياي آدرياتيك به صورت فعال ادامه دهند تا تلاش هاي ژنرال آلماني كسرلينگ Kesselring براي تقويت نيروهاي لشگر 14 زرهي آلمان كه در مقابل ارتش پنجم متفقين موضع گرفته بود را خنثي نمايند. قرار بود متفقين از اين نقطه حملات خود را ادامه دهند.
بر خلاف انتظار ، سه مورد تلاش عمده ارتش پنجم متفقين در طول زمستان سال 1943/44 براي نفوذ در دره Liri در منطقه كاسينو Cassino درهم شكسته شد. با نزديك شدن بهار سال 1944 ، ژنرال الكساندر در نهايت پنهانكاري ، نيروهاي مستقر در نوار ساحلي آدرياتيك را كاهش داد و آنها را به ارتش هشتم ملحق ساخت تا توان رزمي آن را در جبهه كاسينو Cassino تقويت سازد. حمله هماهنگ شده ارتش هاي پنجم و هشتم در جريان چهارمين و آخرين مرحله نبرد مونته كاسينو Monte Cassino در اوايل ماه مه باعث حيرت ژنرال كسرلينگ آلماني شد و راه را براي تصرف شهر رم در اوايل ماه ژوئن باز كرد. 
 [External Link Removed for Guests]

[External Link Removed for Guests]
اين تصاوير از درون شهر اورتونا گرفته شده است. در بالا ، خودروهاي كانادائي را ميبينيد كه هدف آتش خمپاره اندازهاي آلماني قرار گرفته اند.  
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: نبردهاي معروف جنگ جهاني دوم در غرب

پست توسط abdolmahdi »

سلام عليكم


عمليات شينگل - Operation Shingle

اين عمليات كه در 22 ژانويه سال 1944آغاز و سرانجام منجر به سقوط شهر رم در 5 ژوئن همان سال گرديد ، نام عمليات آبي خاكي پياده شدن نيروهاي متفقين بر عليه دول محور در منطقه آنزيو Anzio و نتونوNettuno واقع در خاك ايتاليا بود. فرماندهي عمليات را سرلشگر جان . پي . لوكاس John P. Lucas بر عهده داشت و هدف آن دور زدن نيروهاي آلماني در خط دفاعي موسوم به خط زمستانه Winter Line بود تا بتوان از آنجا به رم حمله برد. اين نبرد را با نام نبرد آنزيو Battle of Anzio نيز ياد مي كنند.

فرماندهان و نيروهاي عملياتي طرفين

متفقين :
ژنرال هارولد الكساندر
سپهبد مارك كلارك
سرلشگر لوسين تروسكات
سرلشگر جان . پي . لوكاس
سربازان 36 هزار نفر كه به 150 هزار نفر افزايش يافت .

آلمان :
فلدمارشال آلبرت كسرلينگ
سپهبد ابرهارد فون ماكنزن
سربازان 20 هزار نفر كه به 135 هزار نفر افزايش يافت .

  از آنكه قواي متفقين در سپتامبر سال 1943 در خاك ايتاليا پياده شدند ، در ادامه پيشروي خود به سمت شمال ، در منطقه كاسينو Cassino با خط دفاعي زمستانه آلمانها موسوم به Gustav مواجه شده و از ادامه پيشروي بازماندند. بدنبال ناكامي متفقين در عبور از خط دفاعي Gustav كه تحت امر فلدمارشال هوائي آلبرت كسرلينگ بشدت مقاومت مي كرد ، ژنرال هارولد الكساندر فرمانده نيروهاي انگليسي در ايتاليا ، شروع به بررسي راه هاي پيش روي خود براي خروج از اين بن بست نمود. به عنوان يكي از راه ها ، وينستون چرچيل ، نخست وزير انگليس ، عمليات شينگل Shingle را براي پياده شدن نيروهاي متفقين در پشت خط گوستاو در منطقه آنزيو Anzio را پيشنهاد نمود.  
 [External Link Removed for Guests]
سپهبد مارك كلارك فرمانده نيروهاي آمريكائي در عمليات  
  طرح در ابتدا توسط ژنرال جورج مارشال George Marshall رئيس ستاد ارتش آمريكا ناديده گرفته شد اما پس از درخواست چرچيل از روزولت رئيس جمهور آمريكا ، اين طرح به جريان افتاد. سپهبد مارك كلارك فرمانده ارتش پنجم مامور شد تا در طول خط گوستاو با نيروهاي دشمن به نبرد بپردازد و در همان حال نيروهاي ارتش ششم سرلشگر لوكاس با پياده شدن در آنزيو و حركت به سمت شمال شرق و كوه هاي آلبان ، پشت جبهه دشمن را به خطر بياندازد. طراحان عمليات تصور مي كردند كه در صورت واكنش فلدمارشال كسرلينگ آلماني نسبت به پياده شدن نيروهاي متفقين در آنزيو و اعزام نيروهي نظامي به آن منطقه ، خط دفاعي گوستاو تضعيف شده و با حمله متفقين به راحتي درهم شكسته خواهد شد. اما اگر او واكنشي به پياده شدن نيروها در آنزيو نشان نمي داد ونيروئي به آنجا اعزام نمي كرد ، در آنصورت قواي متفقين از همانجا مستقيما به سمت رم حركت مي كردند و با تصرف شهر ، عملا نيروهاي آلماني را قيچي مي كردند.
همچنانكه مقدمات انجام عمليات در حال پيشرفت بود ، ژنرال الكساندر مرتبا ژنرال لوكاس را تشويق مي كرد تا پس از پياده شده در ساحل آنزيو ، به سرعت عمليات هجومي خود به سمت كوه هاي آلبان را آغاز كند. اما دستورات ابلاغ شده از سوي ژنرال كلارك چنين تعجيلي را نشان نمي داد و بر روي كسب فرصت مناسب براي پيشروي تاكيد مي شد. علت آن هم ناشي از بي اعتمادي ژنرال كلارك به وضعيت كلي اين طرح بود. او معتقد بود براي انجام اين عمليات دو سپاه يا يك ارتش با ظرفيت كامل مورد نياز است. ژنرال لوكاس نيز با اين بي اعتمادي موافق بود و مي گفت بدون وجود نيروي كافي در ساحل پياده خواهيم شد. چند روز قبل از آغاز عمليات ژنرال لوكاس اين حمله را با عمليات فاجعه بار گاليپولي Gallipoli در جنگ جهاني اول مقايسه ميكرد كه اتفاقا آن هم پيشنهاد وينستون چرچيل بود. از سوي ديگر ، سپهبد تروسكات فرمانده لشگر سوم ايالات متحده ، به سرلشگر لوكاس اطلاع داد كه با اين عمليات نيروها در تله اي مرگبار گرفتار خواهند شد و هيچكدام از نيروها زنده نخواهند ماند. فرماندهان متفقين تصور مي كردند كه آلمانها داراي نيروهاي كمكي آماده اي براي حمايت از خط گوستاو و شهر رم هستند و شروع عمليات فقط آنها را درگير گشايش جبهه ديگري در نبرد خواهد نمود. سرلشگر كلارك نيز در تائيد اين نظريه در 18 دسامبر سال 1943عمليات را متوقف ساخت اما وينستون چرچيل با اصرار مجددا آن طرح را عملياتي نگهداشت.
طرح سرلشگر كلارك مبتني بر نفوذ و درهم شكستن خطوط دفاعي آلمانها در خط گوستاو نبود. او هدفش آن بود كه با پياده شدن نيروهاي متفقين در آنزيو آلمانها نيروهاي ذخيره خود را به ميدان بفرستند و او بتواند سريعا نيروهاي كمكي آلمانها را شكست دهد. اين طرح تا حدودي نظر ژنرال الكساندر انگليسي را نيز تامين مي كرد كه مي خواست با پياده شدن نيروها در ساحلي نزديك به رم ، عقبه و خطوط تداركاتي آلمان ها را نيز قطع يا به خطر اندازد.   [External Link Removed for Guests]
نيروهاي آلماني با يك توپ ضد تانك 76 ميليمتري در منطقه سالرنو . سال  
  مشخص شده بود كه متفقين دو ديدگاه مختلف نسبت به اين طرح دارند: از يك سو ، آمريكائي ها پياده شدن نيروها در ساحل را يك اقدام ايذائي مي دانستند به شرط آن كه بتوانند از خطوط دفاعي مونته كاسينو عبور نمايند . در غير اين صورت تمام نيروها در تله آنزيو قتل عام مي شدند. از سوي ديگر ، چرچيل و فرماندهي عالي نيروهاي انگليسي در روياي دور زدن نيروهاي آلماني و در نهايت تسخير شهر رم بودند.
ژنرال آيزنهاور كه سرگرم كار بر روي نقشه عمليات اورلورد Overlord ( پياده شدن متفقين در نورماندي ) بود ، تصميم نهائي را بر عهده چرچيل نهاد اما او را از عواقب واكنش پيش بيني نشده ارتش آلمان بر حذر داشت.  
 [External Link Removed for Guests]
ژنرال آيزنهاور ، فرمانده كل نيروهاي متفقين در جنگ جهاني  

پياده شدن در آنزيو :
  رغم بي اعتمادي برخي فرماندهان ، عمليات در روز 22 ژانويه سال 1944 آغاز شد. نيروهاي شركت كننده در اين حمله شامل : 5 فروند رزمناو ، 24 فروند ناوشكن ، 238 فروند لندينگ كرافت ، 622 فروند ساير شناورها ، 40 هزار سرباز و بيش از 5 هزار دستگاه خودرو بوده اند. در شب نخست عمليات ، 36 هزار نيرو و 3.200 دستگاه خودرو در ساحل پياده شدند. متفقين 13 نفر كشته و 97 نفر مجروح دادند . حدود 200 سرباز آلماني هم باسارت درآمدند. در روزهاي نخست ، نيروهاي جنبش مقاومت ايتاليا با فرماندهان متفقين ملاقات و پيشنهاد كردند تا آنها را به سمت كوه هاي آلبان هدايت كنند اما فرماندهان متفقين درخواست آنها را رد كردند.

همزمان با پياده شدن لشگر يكم پياده نظام انگليس درشمال آنزيو ، نيروهاي آمريكائي رنجر به بندر هجوم بردند و لشگر سوم پياده نظام آمريكا نيز در جنوب شهر آنزيو پياده شد. هنگام ورود به ساحل ، نيروهاي متفقين با مقاومت كمي مواجه شده و سپس به پيشروي خود ادامه دادند. با فرا رسيدن شب ، 36 هزار سرباز در ساحل پياده شده و سرپلي به عمق دو تا سه كيلومتر را تامين كرده بودند. سپهبد مارك كلارك در فرمان مكتوب خود به سرلشگر لوكاس بر اين نكات تاكيد كرده بود " 1- تصرف و تامين سرپل بندرگاه آنزيو 2- پيشروي و تامين كوه هاي آلبان 3- آمادگي براي حمله به رم ". سرانجام هر دو طرف توافق كردند تا نيروها در آنزيو نمانند و سريعا از آنجا عبور كنند. اما ژنرال لوكاس از بند دوم دستور كلارك چنين برداشت كرد كه اين پيشروي بايد درفرصت مناسب صورت پذيرد به همين دليل ترجيح داد تا به جاي خروج از آنزيو و حمله سريع به نيروهاي آلماني ، مواضع به دست آمده را مستحكم سازد. اين تعلل در پيشروي باعث رنجش ژنرال الكساندر و وينستون چرچيل شد. آنها معتقد بودند با اين كار ، عمليات كم ارزش خواهد شد.

   [External Link Removed for Guests]  لوكاس  
  مقابل دشمن تواناي آلماني ، سرلشگر لوكاس تا حدودي حق داشت اما اعتقاد كلي بر آن بود تا او به پيشروي درون خشكي بايد ادامه دهد . فلدمارشال آلماني ،كسرلينگ ، در ساعت 03:00 روز 22 ژانويه از پياده شدن متفقين در ساحل اطلاع يافت و بلافاصله فرمان داد تا نيروهاي موتوريزه واكنش سريع فورا به منطقه اعزام شوند تا به بدست آوردن زمان ، بتواند سر فرصت نيروهاي بيشتري به منطقه گسيل نمايد . در ساعت 05:00 او به يگانهاي موتوريزه لشگر 4 چترباز و نيروهاي لشگر هرمن گورينگ دستور داد تا فورا راه هاي منتهي به كوه هاي آلبان را ببندند. او انتظار داشت تا در روز نخست بتواند 20 هزار سرباز را به آن منطقه بفرستد. در ميان نيروهاي اعزامي ، يگانهاي پدافند هوائي هم حضور داشتند كه با استقرار در مناطق مرتفع مشرف بر سرپل متفقين قادر بودند تا با ديد كامل تمام اهداف خود را در پائين دست رصد كنند . فلدمارشال كسرلينگ بلافاصله از ستاد فرماندهي ارتش آلمان درخواست نيروي كمكي نمود و توانست سه لشگر نيروي كمكي از فرانسه ، يوگسلاوي و آلمان دريافت كند . سه لشگر ديگر تحت امر ستاد فرماندهي ارتش آلمان نيز از داخل خاك ايتاليا در اختيار او قرار گرفت . در واقع كسرلينگ توانست از تعلل ژنرال لوكاس استفاده كرده و تا روز 24 ژانويه ، حدود 40 هزار نيرو را به مصاف نيروهاي متفقين بفرستد. سه روز پس از پياده شدن متفقين در ساحل ، سه لشگر آلماني حلقه محاصره كاملي به دور ساحل محل استقرار آنها ايجاد كرده بودند. نيروهاي لشگر چهارم چترباز در غرب ، نيروهاي لشگر سوم مكانيزه در مركز و نيروهاي لشگر زرهي هرمن گورينگ در شرق .  
 [External Link Removed for Guests]
تانكهاي آلماني در حال اعزام به منطقه پياده شدن متفقين  
نبرد بر سر ساحل
  روز بعد ، فرماندهي نيروهاي آلماني به سپهبد ابرهارد فون ماكنزن سپرده شد. در همين حال نيروهاي سرلشگر لوكاس با رسيدن لشگر 45 پياده و لشگر يكم زرهي ارتش آمريكا تقويت شد. استعداد رزمي نيروهاي متفقين در 29 ژانويه به 69 هزار سرباز ، 208 دستگاه تانك و 508 قبضه توپ بالغ شده بود. در 30 ژانويه ، لوكاس اقدام به انجام يك حمله در دو محور نمود. يعني در حاليكه نيروهاي انگليسي با حمله به ويا آنزياته Via Anziate به سمت كومپولئونه Campoleone پيشروي مي كردند ، لشگر سوم پياده نظام آمريكا به همراه نيروهاي رنجر ، سيسترنا Cisterna را مورد هجوم قرار مي دادند . نيروهاي رنجر در تاريكي شب توانستند پيشروي خوبي به سمت Cisterna داشته باشند اما بدليل اطلاعات ناكافي متفقين از وضعيت منطقه و نيروهاي دشمن ، با طلوع آفتاب ، با نيروهاي آلماني درگير و توسط آنها قلع و قمع شدند. درگيري شديدي بين نيروهاي رنجر و عناصري از نيروهاي لشگر هرمن گورينگ رخ داد. پس از چند ساعت درگيري مهمات نيروهاي رنجر رو به زوال گذاشت و آلمانها توانستند تعدادي از نيروهاي آمريكائي در منطقه را باسارت درآورند. سپس اسرا را به زور سرنيزه به سمت ساير نيروهاي آمريكائي مي فرستادند تا بقيه را نيز مجبور به تسليم نمايند. هرگاه يك سرباز آلماني هدف قرار مي گرفت ، يك اسير آمريكائي با سرنيزه كشته مي شد. از مجموع 767 نفر سرباز گردان يكم و سوم رنجر ، فقط 6 نفر موفق به بازگشت به خطوط نيروهاي متفقين شدند و 761 نفر ديگر كشته يا باسارت درآمدند. با اين ترتيب حمله نيروهاي آمريكائي به Cisterna به عقب رانده شد و نيروهاي رنجر تلفات سنگيني را متحمل شدند اما در محور ديگر ، نيروهاي انگليسي موفق به پيشروي در منطقه اي به عمق 3 مايل و عرض 7 مايل به سوي ويا آنزياته Via Anziate شدند اما نتوانستند آنجا را تصرف كنند. در نتيجه ، در خطوط درگيري يك منطقه داراي برجستگي ايجاد شد.

  [External Link Removed for Guests]
نقشه منطقه پس از شكست حمله نيروهاي متفقين و محاصره آنها توسط نيروهاي  
 [External Link Removed for Guests]
ژنرال فون ماكنزن فرمانده نيروهاي آلماني در منطقه  
ضد حمله آلمانها
  اوايل ماه فوريه ، تعداد نيروهاي آلماني تحت امر ژنرال ماكنزن بيش از 100 هزار نفر و نيروهاي سرلشگر لوكاس به 76.400 نفر بالغ شده بود . فلد مارشال كسرلينگ فرمان حمله به متفقين در تاريخ 28 ژانويه را صادر كرد اما به دلايلي اين حمله تا يكم فوريه به تاخير افتاد . در يكم فوريه ، نيروهاي آلماني به خطوط دفاعي متفقين به برجستگي منطقه ويا آنزياته Via Anziate حمله بردند. در طول چند روز نبرد سنگين ، آلمانها موفق به عقب راندن نيروهاي انگليسي از منطقه شدند. در 11 فوريه سرلشگر لوكاس فرمان انجام حمله اي را صادر نمود تا بتواند بخشي از زمين هاي از دست رفته را باز پس بگيرد. اما آلمانها كه قبلا از طريق شنود راديوئي ازحمله آگاه شده بودند به سرعت آنها را عقب راندند. در 16 فوريه آلمانها مجددا حمله خود را از سر گرفتند و نيروهاي متفقين از محدوده ويا آنزياته به خطوط دفاعي از پيش تعيين شده عقب نشستند. چرچيل كماكان سرلشگر لوكاس امريكائي را به باد انتقاد گرفته بود و در نامه به ژنرال الكساندر از او خواست با با استفاده از اختياراتش كاري انجام دهد. الكساندر در بازديدي كه در روز 14 فوريه از سرپل متفقين داشت از لوكاس درخواست كرد تا هرچه زودتر حلقه محاصره آلمانها را بشكند تا وضعيت تاكتيكي نيروها بهبود يابد. الكساندر در پايان بازديد خود نوشت : "من از فرماندهان ارتش ششم نااميد شده ام. آنها نسبت به اوضاع بي تفاوت شده اند و انگيزه و اشتياق لازم براي عقب راندن دشمن را ندارند. به نظر مي رسد رخدادها آنها را افسرده كرده است ". لوكاس در 15 فوريه در دفتر خاطراتش نوشت : "مي ترسم كه مقامات مافوق از عملكرد من رضايت كامل نداشته باشند. به طور طبيعي آنها از ناكامي من در بيرون راندن هون ها ( آلمانها ) راضي نيستند اما هيچ استدلال نظامي كه نشان دهد من قادر به انجام اين كار هستم وجود ندارد. در حقيقت هيچ توجيه نظامي براي عمليات شينگل وجود ندارد ". در روز 18 فوريه رزمناو HMS Penelope كه در حال بازگشت به آنزيو بود هدف دو اژدر يك زيردريائي آلماني قرار گرفت و با 417 سرنشين به زير آب رفت. در 16 فوريه در نشستي كه با حضور فرماندهان عاليرتبه متفقين يعني الكساندر ، كلارك و ويلسون صورت گرفت با توجه به عملكرد ضعيف سرلشگر لوكاس ، دو نفر براي جايگزيني او در نظر گرفته شد. يكي سرلشگر لوسين تروسكات و ديگري سرلشگر ويوين اولي Vyvyan Evelegh . در روز 22 فوريه ، سپهبد مارك كلارك ، سرلشگر لوسين تروسكات را به جاي سرلشگر لوكاس منصوب نمود. سپس او لوكاس را به سمت قائم مقام فرماندهي ارتش پنجم ايالات متحده منصوب نمود تا در زمان مناسب جايگاهي درخور سرلشگر لوكاس در ارتش آمريكا براي او بيابد.  [External Link Removed for Guests]
سرلشگر لوسين تروسكات  
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1432
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶, ۳:۱۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 595 بار
سپاس‌های دریافتی: 10288 بار

Re: نبردهاي معروف جنگ جهاني دوم در غرب

پست توسط abdolmahdi »

سلام عليكم

نبرد مونته كاسينو Monte Cassino

مقدمه : [External Link Removed for Guests]
صومعه تاريخي مونته كاسينو   
نبرد مونته كاسينو Monte Cassino يكي از مهمترين نبردها در طول جنگ جهاني دوم بود. مونته كاسينو به نحو موثري مسير شمالي پيشروي متفقين را به سمت شهر رم بسته بود و اين منطقه از نقطه نظر نظامي به رغم دشواري هاي موجود مي بايست تصرف مي شد. متفقين براي تصرف شهر رم مي بايست از دره ليري Liri عبور مي كردند اما قبل از آن مونته كاسينو بايست تصرف مي شد. يك ژنرال آمريكائي جغرافياي منطقه را اينگونه تفسير مي كند : " پشت هر رودخانه يك كوه است و پشت هر كوه يك رودخانه ديگر" . شهر كاسينو پشت رودخانه Rapido قرار داشت و صومعه مونته كاسينو نيز مشرف بر شهر بود. از نظر فرهنگي و مذهبي در آن منطقه صومعه اي بنديكتين مشهور مربوط به قرن 16 ميلادي وجود داشت كه در صورت وقوع هر حمله اي به احتمال قريب به يقين آن صومعه شديدا آسيب مي ديد يا تخريب مي شد. مونته كاسينو توسط 15 لشگر آلماني پدافند ميشد و با وجود سنگرهاي بتوني ، سنگرهاي تيربار سنگين ، مواضع توپخانه ، ميادين مين و سيم خاردار تبديل به يك دژ واقعي شده بود. در پايان نبرد ، صومعه نابود شد اما با تصرف تپه آن ، راه براي تصرف شهر رم هموار شد. اين نبرد از 17 ژانويه تا 18 ماه مه سال 1944 به طول انجاميد.  [External Link Removed for Guests]
تصويري از خطوط دفاعي آلمانها كه در ايتاليا ايجاد كرده بودند. خط گوستاو با رنگ قرمز در نقشه مشخص است    با هدف جلوگيري از پيشروي متفقين به سمت شمال و تصرف شهر رم ، خط دفاعي گوستاو را در سراسر ايتاليا ايجاد كرده بودند. خط گوستاو شرق به غرب ايتاليا را در برگفته بود و از دو مايلي شرق مونته كاسينو به سمت جنوب دره Liri عبور مي كرد. در جنوب مونته كاسينو ، خط گوستاو رودخانه گاريليانو Garigliano در بر مي گرفت كه اين خود ، بر كيفيت دفاعي اين خط مي افزود.  [External Link Removed for Guests]
ژنرال آلماني ، آلبرت كسرلينگ ، نفر چهارم از راست ، در حال بازديد از نيروها در منطقه عملياتي مونته كاسينو .  

مرحله اول نبرد  حمله به مونته كاسينو از دسامبر سال 1943 آغاز شده بود و در ابتدا همه چيز خوب پيش مي رفت . ارتش دوم ايالات متحده با تصرف مونته تروچيو Monte Trocchio و پيشروي به سوي رود گاريليانو Garrigliano و مناطق اطراف آن خود را به ساحل رودخانه Rapido رسانده بودند. ارتش پنجم آمريكا به فرماندهي ژنرال كلارك Clark در حالي به سمت مونته كاسينو پيشروي كرده بود كه ارتش هشتم تحت امر ژنرال ليز Leese در بخش ساحلي آدرياتيك خاك ايتاليا پيشروي كرده بود. نيروهاي اعزامي فرانسوي تحت امر ژنرال ژون Juin به نخستين موفقيت خود دست يافته بودند . در ميان نيروهاي تحت امر ژنرال فرانسوي ، مرداني از مراكش و الجزاير هم ديده مي شدند كه در نبردهاي كوهستاني خبره بودند. لشگر دوم مراكش به سرعت خطوط دفاعي آلمانها را در مونت سانتا كروچه Mount Santa Croce واقع در حدود ده مايلي شمال شرقي مونته كاسينو پشت سر گذاشت . لشگر سوم الجزاير نيز نيروهاي آلماني را در كوله بلودره Colle Belvedere و مونت آباته Mount Abate ، در حدود 5 مايلي شمال مونته كاسينو هدف حمله قرار داد. موفقيت اين حملات سبب شد تا مونته كاسينو از سه طرف ، شمال ، غرب و جنوب به محاصره درآيد.   اواسط ژانويه يگان اطلاعات عمليات ارتش پنجم ايالات متحده به ژنرال كلارك اطلاع داد :
" توان رزمي آلمانها در جريان نبردهاي اخير بدليل تلفات ، خستگي و احتمالا از دست دادن روحيه ، تحليل رفته است. در صورت انجام يك حمله هماهنگ ، توانائي دشمن براي دفاع سازماندهي شده و حفظ كاسينو مورد ترديد است . از آنجائيكه اين عمليات قبل از عمليات شينگل Shingle (حمله به آنزيو) صورت گرفته است به نظر مي رسد اين شرايط خطرناك سبب مي شود تا آلمانها با درك گستردگي عمليات نظامي پيش رو ، از آنجا ( مونته كاسينو) عقب نشيني نمايند. "

اما در اين نظر خوش بينانه ، شرايط جغرافيائي مونته كاسينو در نظر گرفته نشده بود. شرايط بسيار ايده آل منطقه ، به مدافعين آلماني اين امكان را مي داد تا هر آنچه را كه متفقين انجام ميدهند به خوبي زير نظر داشته باشند . ارتفاع منطقه ، مزيت بسيار مهمي بود. آلمانها خمپاره اندازهاي خود را با مهارت مستقر كردند و آنها را همچون خارهائي بر سر راه پيشروي متفقين قرار دادند. ميدان هاي مين خفته در راه پيشروي متفقين نيز به همان اندازه براي متفقين خطر ساز بود. حمله در 17 ژانويه و با آتش توپخانه آغاز شد.  
[External Link Removed for Guests]
ژنرال هاينريش وايتينگهوف فرمانده نيروهاي آلماني در مونته    نيروهاي آلماني در منطقه ، ژنرال فون وايتينگهوف von Vietinghoff ، براي اطمينان از حفظ خط دفاعي گوستاو دو يگان زبده ، لشگر 90 پياده و لشگر 29 زرهي كه قرار بود به سمت فرانسه حركت كند را به مونته كاسينو فرستاد. با اين اقدام اكنون ژنرال فون وايتينگهوف آلماني متقاعد شده بود كه قادر به حفظ مونته كاسينو خواهد بود.

متفقين عبور از رودخانه راپيدو Rapido را بسيار دشوار يافتند. اين رودخانه از شرق كاسينو جريان داشت و حمله از هر طرف به سمت مواضع آلمانها مي بايست با عبور از آن صورت مي گرفت. اما سواحل آن مين گذاري شده بود. آتش تك تيراندازان و موقعيت مناسب سنگرهاي تيربارMG-42 سبب شده بود تا در طول روز پاكسازي مين ها به كندي صورت گيرد. اما كارهاي شبانه اگرچه با مخاطراتي همراه بود اما به مهندسين اين اجازه را مي داد تا علاوه بر پاكسازي مين ها ، نقاطي را براي پيشروي پياده نظام نشانه گذاري كنند. اما روز بعد خمپاره اندازهاي آلماني افرادي را كه با استفاده از اين نشانه ها به رودخانه Rapido نزديك مي شدند را زير آتش مي گرفتند و نشانه ها را نيز از بين مي بردند . نخستين تلاش براي نفوذ به خط دفاعي گوستاو با عبور از رودخانه Rapido توسط لشگر 36 تكزاس ايالات متحده و در اوايل ژانويه سال 1944 صورت گرفت . اما اين لشگر كه به گروه هاي متعددي تقسيم شده بود ، هنگام تلاش براي عبور از رودخانه مشكلات بزرگي را تجربه كرد. گشتي هاي آلماني در مكان هائي كه آمريكائي ها براي عبور از رودخانه در نظر مي گرفتند دردسر سازي مي كردند. قايق ها قبل از آنكه نيمي ازعرض رودخانه Rapido را طي كنند غرق مي شدند. به قول سرتيپ آنتوني هاكلي Anthony Hockley : "سربازان در آن شرايط ، مقاومت زيادي را از خود نشان دادند. تكزاسي ها شب جهنمي داشتند."

آن دسته از سربازاني هم كه توانستند از رودخانه عبور كنند زير آتش خرد كننده اي قرار داشتند. سالها بعد ، تحقيقات نشان داد تمام نقاطي را كه لشگر 36 ايالات متحده قصد عبور داشت زير آتش حداقل سه تيربار سنگين آلماني قرار گرفته بود .

تلاش براي عبور از Rapido با شكست مواجه شد. اما پياده شدن نيروهاي متفقين در آنزيو Anzio سبب شد تا بخشي از نيروهاي آلماني براي مقابله با آنها از منطقه كاسينو خارج شوند و اين كمك بزرگي به نيروهاي درگير در منطقه بود. براي خروج از بن بست ، ژنرال آمريكائي مارك كلارك Mark Clark در 22 ژانويه سال 1944 نيروهاي ارتش ششم آمريكا را در آنزيو Anzio پياده نمود . در نهايت تعجب تخليه نيروها در آنزيو با مقاومتي از سوي آلمانها مواجه نشد اما در عوض در راه رم ، يا در تپه هاي آلبان Alban پيشروي به كندي صورت مي گرفت. چرچيل به كنايه گفت :" به جاي آنكه گربه را با لگد بزنيم ، مثل نهنگ در ساحل گرفتار شديم ." آلمانها سريعا ( از مونته كاسينو ) به منطقه اعزام شدند و نيروهاي پياده شده متفقين در ساحل را محاصره كردند. به نحوي كه در اوايل ماه فوريه نيروهاي متفقين سر جايشان ميخكوب شدند و نزديك بود آلمانها آنها را به دريا بريزند. اما هر چه كه سرپل متفقين در آنزيو گسترده تر مي شد ، نيروهاي آلماني بيشتري از مونته كاسينو به آنزيو منتقل مي شدند. در حقيقت ، هر چند متفقين در ابتدا حمله به جنوب و جنوب شرقي مونته كاسينو را دشوار مي دانستند ، اما انتقال نيروهاي آلماني ( به آنزيو) اين كار را ساده و ساده تر كرد. 

فرمانده ارتش دوم آمريكا ، ژنرال كيز Keyes فرمان عبور از رودخانه Rapido از شمال مونته كاسينو را صادر كرده بود. در اين نقطه رودخانه عمق كمتري داشت اما آلمانها با تخريب سد سنت اليا Sant’ Elia منطقه را به آب بسته بودند و عمق رودخانه را در دره اي كه در آن جريان داشت به 4 فوت افزايش داده بودند. اگر چه اين مقدار، عمق زيادي به نظر نمي رسد اما ماهيت زمين طوري بود كه حتي با جمع شدن يك فوت آب ، ديگر خودروي جيپ قادر به حركت در منطقه نبود. حتي اگر عبور از رودخانه با موفقيت صورت مي گرفت كمكي به صعود دشوار به قله مونته كاسينو نمي كرد. اگر چه مونته كاسينو 593 متر ارتفاع داشت اما رسيدن به بالاي آن خيلي دشوار بود. حمله لشگر 34 ارتش آمريكا در 24 ژانويه سال 1944 آغاز شد. به قول سرتيپ هاكلي " پيشروي آرام و پر مشقت بود". در 29 ژانويه ، افراد لشگر 34 به دامنه هاي كم شيب كاسينو رسيده بودند. اما تصرف قله وظيفه فوق العاده دشواري بود . آنقدر كه سرتيپ هاكلي با آن همه تجربه جنگي به آن " استالينگراد در مرزهاي ايتاليا" لقب داده بود. متفقين در تلاش در اين مرحله براي تصرف مونته كاسينو ، تلفات سنگيني را متحمل شدند. [External Link Removed for Guests]
چتربازان آلماني در شهر كاسينو  

مرحله دوم نبرد

حمله به مونته كاسينو اقدامي خونبار بود و به همين دليل به آن استالينگراد در مرزهاي ايتاليا مي گفتند. اين نبرد از سوي كارشناسان به چند مرحله تقسيم شده است. در مرحله دوم نبرد ، ژنرال كلارك براي حفظ سرپل متفقين در آنزيو به سرعت درخواست كرد تا مرحله دوم حمله به مونته كاسينو اجرائي شود. اين مرحله مي بايست در ماه فوريه و با حمله نيروهاي نيوزيلندي به شهر كاسينو و حركت لشگر چهارم هندو به مونته كاسينو و تصرف صومعه انجام مي شد. همچنين ، قبل از آغاز حمله ، متفقين با يك حمله هوائي صومعه را ويران مي كردند ، حتي اگر آلمانها قبلا آنجا را تصرف نكرده باشند. در پاسخ به درخواست ژنرال كلارك ، حمله اصلي در دوم فوريه سال 1944 و با حمله دو هنگ 135 و 168 پياده نظام آمريكا آغاز شد . در چهارم فوريه هنگ 135 كمتر از 1.000 متر با صومعه فاصله داشت و بر مونته كاسينو مسلط شده بود. اين دو هنگ زير آتش سنگين خمپاره اندازهاي آلماني قرار گرفتند و تلفات سنگيني را متحمل شدند اما دست از ادامه حمله و پيشروي برنداشتند. در پنجم فوريه ، هنگ 135 موفق شد تا تعدادي از سربازان آلماني را باسارت درآورد. اسراي آلماني گفتند هنگ سوم چترباز براي كمك به نيروهاي مستقر در مونته كاسينو پيوسته است. در 12 فوريه لشگر چهارم هندو براي تقويت دو هنگ 135 و 168 به منطقه اعزام شد. به دليل شدت نبرد ، از جمع 3.200 نفر مردان دو هنگ فوق ، فقط 840 نفر باقيمانده بودند.
 [External Link Removed for Guests]
اين يكي از معروفترين تصاوير مربوط به نبرد مونته كاسينو است كه در آن چتربازان آلماني با تيربار MG-42 در ميان ويرانه هاي شهر در حال دفاع هستند. 

به سرعت براي متفقين روشن شد كه بايد براي تصرف هر متر از مونته كاسينو بجنگند به همين دليل رقم تلفات بسيار بالا بود. در خلال مدت كوتاهي كه نبردها فروكش نمود ، آلمانها خطوط دفاعي خود را مجددا سازماندهي كردند . سرهنگ هيلمن Heilmann آلماني فرمانده هنگ سوم چترباز ، صومعه مونته كاسينو را تحت كنترل داشت. متفقين قصد داشتند تا براي مواجه شدن با دشمن با تجربه خود ، با استفاده بيرحمانه از تمام ظرفيت نيروهاي خود ، آلمانها را شكست دهند. حدود 600 هزار گلوله توپخانه بكار رفت و ژنرال اكر Eaker ، فرمانده نيروي هوائي متفقين در درياي مديترانه نيز دستور داده بود تا تمام بمب افكن هاي موجود در دسترس در جريان حمله مورد استفاده قرار گيرند.

در روز 14 مارس سال 1944 ، تمام نيروهاي متفقين از مناطق درگيري عقب نشيني كردند تا از قرار گرفتن در زير آتش خودي در امان بمانند . در ساعت 08:00 صبح ، نخستين موج بمب افكن ها به مواضع نيروهاي آلماني در مونته كاسينو حمله كردند. 775 فروند بمب افكن در جريان بمباران 4 ساعته نيروهاي آلماني مشاركت داشتند. تقريبا 1.250 تن بمب هاي با تخريب بالا بر شهر كاسينو و مناطق اطراف آن فرو ريخته شد. آخرين بمب در ساعت 12:30منفجر شد و بلافاصله آتشباري توپخانه آغاز گرديد. تعداد 195.969 گلوله از 748 قبضه توپ موجود در مدت 7 ساعت و نيم بر سر آلمانها باريد .

اين حمله ضربات مهلكي بر دو گردان و هنگ سوم چترباز مستقر در كاسينو وارد ساخت. از حدود 300 سرباز ، حداقل 160 نفر كشته ، مجروح و يا در زير ويرانه ها مفقود شدند. در جريان آرامش كوتاه بوجود آمده پس از حمله ، گروهان ششم ذخيره از مونته كاسينو خارج شد تا در غارهاي نزديك منطقه پناه بگيرد.حمله نيروهاي پياده نظام نيوزيلندي در ساعت 15:30 روز 14 مارس آغاز شد. اما آنها با مقاومت سنگين و دور از انتظار باقيمانده چتربازان آلماني مواجه شدند و پيشرويشان تا حد زيادي كند شد. 
[External Link Removed for Guests]
نيروهاي متفقين كه موفق به نفوذ در شهر شده اند در حال درگيري با سربازان    شهر كاسينو نيروهاي نيوزيلندي گردان مائوري Maori موفق به نفوذ به درون شهر شدند و توانستند ايستگاه راه آهن را تصرف نمايند. اما توپخانه ارتش آلمان مانع از رسيدن تداركات و پشتيباني به آنها گرديد . اكنون آتش دقيق توپخانه آلمان تبديل به مشكل بزرگي شده بود . نيوزيلندي ها روي پشتيباني نيروهاي زرهي حساب زيادي باز كرده بودند. اما به دليل بمباران هوائي وضعيت زمين بكلي به هم ريخته بود و خودروها نمي توانستند به جلو حركت كنند. اتفاقا ويرانه ها براي مدافعين آلماني مفيدتر از ساختمان هاي سالم و دست نخورده بود.يك افسر آلماني به نام رودلف بوملر Rudolf Bohmler كه در كاسينو خدمت مي كرد گفت : " ويرانه هاي كاسينو همچون تپه هاي بزرگي شده بود و حفره هاي بزرگ ناشي از انفجار در خيابان ها و در فضاي باز اطراف شهر دهان باز كرده بود ".   [External Link Removed for Guests]
يك غار كه آلمانها از آن به عنوان پست ديده باني استفاده مي كردند.     شب 15 مارس ، دو سوم شهر كاسينو به دست نيروهاي نيوزيلندي افتاده بود. در روز 16 مارس ، آلمانها براي تقويت باقيمانده نيروهايشان در شهر ، نيروي كمكي فرستادند . در روز 17 مارس ، شهر محاصره شده بود . در حاليكه نيروهاي نيوزيلندي در تلاش براي تصرف شهر كاسينو بودند ، نيروهاي لشگر چهارم هندو براي تصرف مونته كاسينو وارد عمل شدند. افراد گردان نهم هنگ تفنگدار گورخا توانستند خود را به حدود 400 متري صومعه برسانند . چتربازان آلماني سعي كردند تا آنها را به عقب برانند اما موفق به اينكار نشدند. رودلف بوملر فرمانده گردان يكم ازهنگ سوم چتربازان آلماني بعدها راجع به نبرد سرسختانه افراد گورخا و عقب نرفتن آنها از مواضعشان با وجود آتش سنگين آلمانها مطالبي نوشت. از قبل ، يك حمله هماهنگ شده به سمت صومعه با شركت نيروهاي گورخا ، هندي و نيوزيلندي براي روز 19 مارس برنامه ريزي شده بود. اما انهدام 19 تانك كه قرار بود پياده نظام را در اين حمله حمايت كنند سبب شد تا حمله به تاخير بيفتد. اين حمله در 22 مارس انجام شد اما به سرعت و با تحمل تلفات سنگين و بدون نتيجه خاصي متوقف شد.  [External Link Removed for Guests]
ويرانه هاي صومعه مونته كاسينو از دور ديده مي  

مرحله سوم نبرد  شديد سبب شد تا قبل از شروع مرحله سوم حمله به كاسينو ، وقفه اي يكماهه پيش آيد. در اين مدت فرماندهان متفقين در استراتژي خود تجديدنظر كردند. خطوط تداركاتي نيروهاي آلماني در ايتاليا با هدف جلوگيري از ارسال تجهيزات و نيرو به مدافعين در مونته كاسينو بمياران شد. نيروهاي بيشتري منجمله لشگر دوم لهستان به خطوط نبرد اعزام شدند. لشگر 13 انگليس به كمك نيروهاي نيوزيلندي آمد و بخش عمده اي از ارتش هشتم انگليس به مونته كاسينو اعزام گرديد . حمله بعدي به مونته كاسينو در ساعت 23:00 روز 11 ماه مه و با نيروئي به استعداد 21 لشگر آغاز گرديد. تعداد 2.000 توپ كاسينو را زير آتش شديد خود قرار داده بود تا هر گونه مقاومتي را از بين ببرد. سپس لشگر دوم نيوزيلند حمله را آغاز كرد و لشگر چهارم هندو نيز در اين امر مشاركت داشت. گردان Essex توانست تپه Castle Hill را كه داراي ارزشي همچون صومعه بود تصرف كند و حتي لشگر هندو نيز توانست به صومعه نزديك شود. با طلوع آفتاب روز 12 ماه مه ، حمله هوائي اصلي آغاز شد.

در 13 ماه مه ، متفقين مواضع جديد خود در اطراف مونته كاسينو را تثبيت نمودند. تمام نيروهاي ذخيره آلماني به خط مقدم فراخوانده شدند اما در طول راه با حملات هوائي شديد متفقين مواجه شدند. بمباران هوائي بيشتر مدافعين در شهر را نابود كرده و آتشباري توپخانه نيز خسارت زيادي به نيروهاي آلماني وارد كرده بود. اميد متفقين به پيروزي شكوفا شده بود.  [External Link Removed for Guests]
" كوه ها و دره هاي آفتابي ايتاليا " عنوان يك كاريكاتور ( احتمالا آلماني ) كه در آن تپه مونته كاسينو را در حال بلعيدن سربازان متفقين نشان داده است . 

اما مدافعين آلماني لشگر يكم چترباز ايده هاي ديگري داشتند. فرمانده يك گروه نيروهاي آلماني ، سروان فولتين Foltin تمام نيروهايش را سرداب زير قلعه تپه Castle Hill پنهان كرده بود. در جريان بمباران ، گروه رزمي ششم تحت امر فولتين ، جمعي هنگ يكم چترباز ، كاملا سالم باقي ماند و توانست مقاومت هولناكي از خود نشان دهد و مهاجمين را زمينگير نمايد. تلفات متفقين در تلاش براي تصرف صومعه در بالاي مونته كاسينو بسيار سنگين بود . تلفات لشگر پنجم لهستان چنان وسيع بود كه به رغم ابراز شجاعت زياد مجبور به عقب نشيني گرديد . در نبرد بر سر منطقه اي به نام مونت كالواري Mount Calvary در شمال غربي مونته كاسينو ، فقط يك افسر و 7 سرباز باقيمانده از يك گردان هنوز در حال نبرد بودند. آتش توپخانه به دقت مخفي شده آلمانها بيشتر نفرات گردان لهستاني را كشته بود. نيروهاي ذخيره آلماني هم با انجام ضد حملاتي توانستند بخش اعظم شهر و تپه Castle Hill را بازپس بگيرند. يك گردان از نيروهاي گورخا توانست براي دو هفته در تپه اي موسوم به Hangman’s Hill كه چندان دور از صومعه مونته كاسينو نبود مقاومت كند اما سرانجام آنها نيز مجبور به عقب نشيني شدند و شهر كاسينو و صومعه كماكان در دست آلمانها باقي ماند. 
[External Link Removed for Guests]
يك كشيش در حال رفتن به سوي ويرانه هاي صومعه مونته  


مرحله چهارم نبرد

اكنون ديگر فرماندهان متفقين واقعا به دشواري نبرد در مونته كاسينو پي برده بودند. براي انجام چهارمين مرحله هجوم همه جانبه به مونته كاسينو زمان زيادي صرف شد. اين حمله ، عمليات ديادم Operation Diadem نام گرفت . همزمان با حمله نيروهاي فرانسوي از سمت كوههاي آرنوچي Arnuci در جاح چپ ، نيروهاي انگليسي موسوم به گروه X از يكسو مي بايست با عبور از رودخانه خود را به بالاي دره و به جاده شش مي رساندند و از سوي ديگر نيروهاي لهستاني نيز خود شهر و صومعه را مورد حمله قرار مي دادند. نيروهاي كانادائي هم از شكاف ايجاد شده استفاده مي كردند. اين حمله تا قبل از 11 ماه مه صورت نگرفت . در اين تاريخ بود كه متفقين كاملا آماده به نظر مي رسيدند. پل هاي موقت براي كمك به حمله نيروهاي X بر روي رودخانه نصب شد . در ميان نيروهاي فرانسوي تحت امر ژنرال ژون Juin ، نفرات لشگر 4 كوهستاني مراكش كه يك نيروي ويژه ساكن در كوههاي شمال آفريقا بود قرار داشتند كه با كمي زحمت قادر به تصرف منطقه اي صعب العبور بودند. نيروهاي فرانسوي مجهز به سلاح هاي سبك توانستند با عبور سريع از كوه هاي 5.000 فوتي آرنوچي ، مدافعين آلماني را در دره ليري Liri غافلگير كنند. اين نيروها توانستند تا نيروهاي آلماني مستقر در مونته كاسينو را قيچي كنند. يكي از دلايل تلفات زياد در ميان مدافعين آلماني ، موفقيت نيروهاي فرانسوي در تصرف مناطق حياتي در اطراف مونته كاسينو بود.رودلف بوملر ، فرمانده چتربازان آلماني مي نويسد : "نيروهاي به خوبي هدايت شده فرانسوي توانستند موفقيتي واقعي را براي متفقين بارمغان بياورند. نيروهاي لشگر 14 زرهي آلمان در مقابله با آنها به سختي شكست خوردند ". [External Link Removed for Guests]
سريازان متفقين پس از تصرف تپه مونته كاسينو    فرانسوي كه در جبهه شمال مونته كاسينو با موفقيت عمل كردند توانستند راهي به سوي رم باز كنند اما با ادامه نبردها براي تصرف مونته كاسينو ، اين راه اهميت خود را از دست داد. پس از حدود دو هفته نبرد ، نيروهاي لهستاني ازسمت بلندي هاي اسنكس هد Snakeshead حمله خود را به سوي صومعه آغاز كردند. در روز 18 ماه مه ، به چتربازان آلماني فرمان عقب نشيني داده شد و در همان روز نيروهاي لهستاني وارد صومعه شدند اما اثري از چتربازان نيافتند . اگر چه حمله متفقين به خوبي هماهنگ شده بود ، اما آلمانها قبلا شروع به عقب نشيني كرده بودند. آلمانها فقط چند مجروح كه وضعيت وخيمي داشتند را در صومعه بر جاي گذاشته بودند.   گوستاو درهم شكسته شده بود و متفقين نيروهاي آلماني را تا شمال تعقيب كردند ، دره ليري را پاكسازي و منطقه ولمونتان Valmontan را نيز تصرف كردند. سرانجام در 5 ژوئن سال 1944 ، شهر رم نيز آزاد شد . تصرف مونته كاسينو به بهاي گزافي براي متفقين تمام شد. متفقين بعدها شمار كشته ها و مجروحين خود در نبرد 4 ماهه مونته كاسينو را 114.979 نفر قيد كردند در حاليكه رودلف بوملر آلماني مي گويد كه شمار دقيق تلفات سربازان آلماني را هرگز مشخص نخواهد شد. اما در حال حاضر گور 20.000 سرباز آلماني در گورستان نظاميان آلمان در كاسينو وجود دارد كه البته اين گورستان ، مزار سربازان آلماني را كه در ديگر نقاط ايتاليا كشته و به اين مكان آورده شده اند را نيز دربر مي گيرد. 
اگر ديدار با مرگ حق است ، چه بهتر كه اين ديدار در ميدان جنگ باشد.
ارسال پست

بازگشت به “اخبار نظامي”