با عزل بني صدر از رياست جمهوري و فرماندهي کل قوا، اولين عمليات گسترده رزمندگان تحت عنوان عمليات ثامن الائمه(ع) با فرماندهي مشترک ارتش جمهوري اسلامي ايران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي انجام گرفت و شهر آبادان از محاصره آزاد شد.دقيقا سه روز پس از شکست حصر آبادان فرماندهان رشيد ارتش و سپاه، که نقش مهمي در پيروزي اين عمليات و سازماندهي نيروهاي ارتش و سپاه داشتند در حالي که پس از بازديد از منطقه آبادان و مواضع آزاد شده توسط رزمندگان عزت آفرين اسلام براي ارائه گزارش کار عازم تهران بودند به شهادت رسيدند.در ساعت 19:30 سه شنبه هفتم مهرماه ۱۳۶۰ (بعد از عمليات ثامن الائمه) يک فروند هواپيماي سي-۱۳۰ از اهواز به مقصد تهران در حرکت بود تا بدن پاک و مطهر شهدا را به خانواده هايشان و مجروحين عزيز جنگ را به بيمارستان ها برساند، که در منطقه کهريزک تهران دچار سانحه شد و سقوط کرد. از جمله شهداي اين سانحه تيمسار سرلشکر شهيد ولي ا... فلاحي (جانشين رئيس ستاد مشترک آجا)، سرتيپ شهيد موسي نامجو (وزير دفاع)، سرتيپ خلبان شهيد جواد فکوري (مشاور جانشين رئيس ستاد مشترک آجا)، سردار سرلشکر پاسدار شهيد يوسف کلاهدوز (قائم مقام فرماندهي کل سپاه) و سردار سرلشکر پاسدار شهيد سيدمحمدعلي جهان آرا (فرمانده سپاه خرمشهر) بودند.حضرت امام خميني(ره) در پيامي که به مناسبت شهادت اين شهيدان بزرگوار صادر نمودند چه زيبا فرمودند که: چه سعادتمند بودند اين شهيدان که دين خود را به اسلام و ملت شريف ايران ادا نمودند و به جايگاه مجاهدين و شهداي اسلام شتافتند.
يادنامه اي براي ۵ فرمانده شهيد C130 سال ۱۳۶۰
از جبهه بازمي آمدند / سوغاتشان / شيرين بود / شيرين تر از عسل / به نام خبر پيروزي / در عمليات ثامن الائمه / و شکستن حصر آبادان / مي آمدند / تا بگويند / دشمن نمي تواند بماند / و نماند هم هر چند / مردان قبيله پرواز / در زمين نبودند / تا هزيمت دشمن را / جشن بگيرند / اما جشن گرفتيم ما / به ياد همه / شهيداني که / به جان پيروزي آفرين شدند / فلاحي / مردي از جنس رستگاري بود / به نام ولي ا... / اميري براي ارتش ولايت / قامت کشيده چون سرو / استوار چون کوه / تدبيرش / کليد فتح بود / و فرماندهي اش / بر اساس بصيرت / و شکست حصر آبادان / نشانگر اين تدبير / او «ولي ا...» ماند / و «فلاحي» / و رستگار شد / فکوري / آرش بود / به تير انداختن / و بهرام به گور انداختن / کمان ۹۹ / پاسخ او / در دومين روز جنگ / با پرواز ۱۴۰ جنگنده / به دشمن / فکوري / جواد فکوري / امير ارتش عشق / فرمانده نيروي هوايي / غيرت را مثال بود / و عزت را نمونه / و تاريخ تا ابد / به احترام او / تمام قد خواهد ايستاد / پي نام نبود / نامجو بود / اما گريزان از شهرت / مثل نامش / «محمود» بود / در چشمانش / اعتماد امام موج مي زد / وزير بود / در کابينه عشق / وزير دفاع / دفاع از ايران / از ايراني که / به زبان اسلام / سخن مي گفت / او نامجو بود / اما گريزان از شهرت... / يوسف بود / نام مردي که / سيرت زيبايش / هزاران هواخواه داشت / و او در زمين / براي عدالت مي جنگيد / يوسف کلاهدوز / قائم مقام فرمانده سپاه پاسداران / که سبزي قامتش / به سرخي انديشه اش / شکوهي صد چندان مي داد / دست هايش طعم مهرباني داشتند / و نگاهش از صداقت سرشار بود / تماشايش / ناخودآگاه / چشم هايت را به سوي آسمان پرواز مي داد... / جان بود / جان بود و «جهان آرا» / مردي که / خرمشهر را با او مي شناسند / و شناسنامه ها / او را به نام «سيدمحمدعلي» / شناسه کردند / او غيرت خدا بود / در رگ بشريت / مردي که ايستاد / تا خرمشهر / آرزوهايش نميرد / او يک عشق بود / عشق مجسم / سرشار از زيبايي ها... / هفت مهر / سربرگ تقويم ها سرخ شد / وقتي خبر آمد / در سقوط C130 /جمعي از قبيله عشق / پرواز کردند / مرداني که / از جبهه باز مي آمدند / با سوغاتي به نام پيروزي... .
