با اختراع زيردريايي و اثبات كارايي آن در سال 1775 اولين زيردريايي نظامي به كار گرفته شد و آغاز فصل جديدي در تاريخ نبردهاي دريايي رقم خورد. زيردريايي به عنوان وسيله دريايي مهمترين عيب كشتي ها را نداشت و اين هم به دليل توانايي غوطه ور شدن در آب و مخفي ماندن از ديد چشمها و برد مؤثر سلاح هاي معمولي بود. از آن پس توسعه زيردريايي ها براي مقاصد نظامي ادامه يافته و با پيشرفت فناوري ها در زمينه فيزيك و بعدها مكانيك دريايي كارايي اين وسيله جنگي افزايش چشمگيري يافت.
زيردريايي ها در طول جنگ هاي جهاني بسيار مورد استفاده قرار گرفتند و با شروع جنگ سرد كم كم گونه اي جديد از اين نهنگ هاي مصنوعي به نام زيردريايي اتمي ساخته شد. نيروي محركه اين زيردريايي ها از يك راكتور هسته اي كوچك تأمين مي شود و تا مدت چند سال و بعضاً تا آخر دوره عمر كاري نياز به سوخت گيري ندارند و در نتيجه مي توانند به طور نامحدود از نظر زماني به دريانوردي بپردازند. در دوران جنگ سرد زيردريايي هاي اتمي حامل موشك هاي قاره پيماي بالستيك به عنوان ابزار مهمي براي موازنه قوا عمل كردند و حتي روسها(شوروي سابق) با اين موشكهاي شليك شونده از زيردريايي اقدام به قرار دادن ماهواره در فضا نمودند.
با وجود توانايي هاي چشمگير زيردريايي هاي اتمي، زيردريايي هاي ديزلي كه بعدها با موتورهاي الكتريكي نيز همراه شدند همچنان مشتري خود را در نيروهاي هاي دريايي حفظ كردند كه به دليل نيازهاي عملياتي چون حركت در آبهاي كم عمق، سر و صداي كمتر و قابليت هاي تهاجمي براي درگيري با زيردريايي هاي دشمن بود. امروزه عمده زيردريايي هاي مورد استفاده در جهان همچنان از نوع ديزل الكتريك هستند هر چند كه طرح هايي نيز براي زيردريايي هاي تهاجمي اتمي با دوره عمر 30 سال و بدون نياز به سوختگيري ارائه شده است.
در ايران به عنوان يكي از قديمي ترين تمدن هايي كه از قدرت نظامي بالاي دريايي برخوردار بوده است نيز تمايل به در اختيار گرفتن زيردريايي وجود داشت كه پيش از انقلاب محقق نشده و پس از انقلاب اسلامي نيز تا چند سال پس از پايان جنگ تحميلي اين وسيله ارزشمند در اختيار نيروي دريايي كشورمان قرار نگرفت. در دهه 1990 ايران در حالي كه به گفته دريابان شمخاني فرمانده وقت نيروي دريايي ارتش امكان خريد ناوچه هاي موشك انداز با فناوري مناسب و يا زيردريايي را از روسيه داشت با جمع بندي صاحبنظران، زيردريايي انتخاب شد كه امروزه ارزش اين انتخاب درست بر كسي پوشيده نيست. با ورود زيردريايي هاي روسي و لزوم تسلط بر فناوري آنها توسط متخصصان كشور، همزمان با سعي در كشف و رفع عيوب اين زيردريايي ها تلاش ها براي شروع مطالعه و ساخت زيردريايي در رده هاي مختلف متناسب با نياز بومي آغاز شد. پس از حدود يك دهه جهاد علمي، زيردريايي غدير يكي از نتايج مهم اين جريان بود كه به عنوان يك زيردريايي ميدجت در اختيار رزمندگان دريادل نداجا قرار گرفت.
در كنار ساخت زيردريايي هاي كوچك مانند نهنگ و همچنين زيردرياي هاي مرطوب مانند السابحات براي طراحي و ساخت زيردريايي هاي بزرگتر نيز اقدام شد كه تا كنون از دو نمونه در رده هاي وزني حدود 500 و حدود 1000 تن صحبت شده است. اين زيردريايي ها كه به نظر مي رسد همان زيردريايي هاي فاتح و بعثت باشند كه اخيراً توسط يكي از معاونان نداجا نام برده شد در واقع انقلابي علمي در عرصه صنايع دريايي كشور را نويد مي دهند كه در اينجا به معرفي زيردريايي فاتح مي پردازيم.
زيرسطحي 527 تني فاتح به عنوان يك زيردريايي نيمه سنگين تلقي شده و تناژ آن در زيرسطح نيز 593 تن است. اين زيردريايي از نظر مشخصات عملياتي بسيار برتر از غدير بوده و توانايي حركت در عمق 200 متر را به صورت عادي داشته و بيشينه عمق قابل دستيابي براي آن نيز 250 متر است.
در طراحي اين زيردريايي متخصصان كشورمان سعي در حركت به سمت بهينه ترين حالت ممكن براي دستيابي به توانمندي رزمي بيشتر داشته اند از اينرو فاتح داراي 4 مقر پرتاب اژدرهاي 533 ميليمتري بوده(قطر اژدر منظور است) و توانايي حمل 8 مين دريايي را نيز دارد. طبق اعلام، اين زيردريايي داراي دو اژدر رزرو است كه البته از اين عبارت مي توان دو گونه برداشت نمود بدين ترتيب كه يا دو اژدر به همراه چهار اژدر موجود در پرتابگرها در اين زيرسطحي هست و يا به ازاي هر پرتابگر 2 اژدر ذخيره پيش بيني شده است كه در حالت دوم بايد اذعان كرد پايايي جنگ افزار فاتح واقعاً بالا است.
به گزارش مشرق، فاتح توان دريانوردي به مدت 35 روز را دارد كه از اين نظر نيز بهبود چشمگيري نسب به زيردريايي غدير مشاهده مي شود. سرعت سطحي فاتح 11 نات(20.35 كيلومتر بر ساعت) و در حالت غوطه ور 14 نات(25.9 كيلومتر بر ساعت) است. اين زيردريايي توانايي حمل موشك هاي زيرسطحي، موشك هاي دوش پرتاب سطح به هوا و همچنين امكان حمل نيروهاي تكاور و رساندن آنها به نقاط مورد نظر را نيز دارد.
با توجه به اينكه عمده قدرت زيرسطحي اعلام شده كشور تا امروز وابسته به زيردريايي هاي سنگين كيلو و سبك غدير است مقايسه اي بين توانايي هاي آنها و فاتح كه بين اين دو قرار دارد مي نماييم هرچند كه اطلاعات در دست از اين سه زيردريايي داراي تنوع بوده و از نظر كمّي كمتر ويژگي مشتركي بين آنها عنوان شده است.
از نظر وزن روي آب فاتح حدوداً 4.5 برابر سنگين تر از غدير 115 تني بوده و كيلوي 2350 تني نيز حدوداً 4.5 برابر فاتح است. غدير داراي 2 پرتابگر 533 ميليمتري براي شليك اژدر است و از تعداد اژدرهاي ذخيره آن اطلاعي در دست نيست اما برخي كارشناسان خارجي امكان حمل 2 اژدر ذخيره را براي آن تصور مي كنند؛ كيلو كه به آن قاتل خاموش هم گفته مي شود از 6 پرتابگر اژدر 533 ميليمتري برخوردار بوده و 18 اژدر نيز با خود حمل مي كند كه 12تاي آن ذخيره است. فاتح به عنوان برادر بزرگتر غدير داراي 4 پرتابگر اژدر بوده و با توجه به اينكه اعلام شده 2 اژدر رزرو دارد مي توان حدس زد كلاً دو و يا دو اژدر ذخيره به ازاي هر پرتابگر(جمعاً 8 فروند) دارد. بنابراين با افزايش تعداد محفظه شليك اژدر در طراحي فاتح تمايل به امكان تعداد شليك بيشتر در فواصل زماني كوتاه و همچنين داشتن مهمات براي باقي ماندن در عرصه نبرد و تداوم درگيري مدنظر بوده است. نتيجه قابل استنتاج اين است كه توانايي تهاجمي فاتح در آغاز درگيري دو برابر غدير و دوسوم كيلو است و هر سه فروند فاتح معادل دو فروند كيلو خواهند بود در حالي كه هر 3 فروند غدير مي توانست در وهله اول كار يك زيرسطحي كيلو را انجام دهد. هر چند كه با اتمام مهمات غدير ناچاراً بايد زودتر از صحنه درگيري عقب نشسته يا تنها به كار شناسايي و نظارت بپردازد. البته بايد توجه كرد كه تعداد بيشتري زيردريايي به معني توانايي درگيري همزمان با تعداد بيشتري هدف و در گستره وسيع تري است. همچنين دسترسي به تعداد بيشتري كيلو شايد ناممكن بوده ولي هر سال تعدادي فاتح و غدير قابل ساخت است.
براي توضيح بيشتر بايد گفت از نظر ذخيره اگر براي غدير دو اژدر در نظر بگيريم، تعداد اژدرهاي ذخيره فاتح برابر با آن يا چهار برابر آن خواهد بود اما همچنان با تعداد كلي 12 اژدر به پاي كيلو با 18 اژدر نمي رسد. در واقع كيلو مي تواند دو بار ديگر 6 پرتابگر اژدر خود را پر كرده و به سمت دشمن آتش كند كه اگر تعداد اژدر ذخيره فاتح 8 فروند باشد مي تواند مثل كيلو دو بار پرتابگرهاي خود را پر كند اما در مجموع 6 اژدر كمتر از كيلو دارد.
در مورد تعداد مين، قابليت فاتح براي حمل 8 عدد برابر با يك سوم زيرسطحي هاي كيلو است كه مي تواند در قالب رويكرد كشور در استفاده كمتر از مين هاي دريايي بگنجد.
از جمله نكات قابل مقايسه ديگر بين فاتح و كيلو، سرعت آنها است كه سرعت روي آب هر دو تقريبا يكي بوده ولي كيلو در آب به سرعت 17 نات(31.45 كيلومتر بر ساعت) دست مي يابد در حالي كه فاتح با 14 نات يعني 82 درصد سرعت كيلو حركت مي كند. همچنين بيشينه عمق قابل دستيابي كيلو 300 متر و عمق عملياتي آن 240 متر است كه براي فاتح اين مقادير به ترتيب 250 و 200 متر است از اينرو زيرسطحي كوچكتر و بسيار سبكتر فاتح در اين زمينه به 83 درصد توانايي كيلو رسيده است. از نظر طول مدت مأموريت نيز منابع خارجي براي كيلو 45 روز را ذكر نموده اند اما زيردريايي فاتح تا 35 روز مي تواند به دريانوردي بپردازد بنابراين در اين كميت فاتح به حدود 78 درصد يعني بيش از دو سوم توان كيلو دست يافته است در حاليكه بسيار سبك تر و از نظر ابعاد نيز كوچك تر از آن است.
در نظر گرفتن سرعت حركت فاتح با استفاده از لوله هوا كه 8 نات(14.8 كيلومتر بر ساعت) اعلام شده مي توان برد فاتح را بيش از 6700 كيلومتر تخمين زد كه عدد قابل توجهي بوده و اين زيردريايي را براي اجراي مأموريت هاي فراتر از آبهاي نزديك و حضور در شمال اقيانوس هند و حتي خليج عدن توانمند نشان مي دهد. براي جمع بندي اين مقايسه بايد گفت زيردريايي فاتح هر چند تنها 23 درصد وزن روي آب كيلو را دارد اما درعمده مشخصات فني به بيش از 75 درصد(سه چهارم) تا بيش از 80 درصد(چهار پنجم) توانايي زيردريايي مطرح كيلو دست يافته است.بخشي از اين موفقيت مديون بكارگيري تجهيزات پيشرفته در فاتح است كه بسيار كوچكتر و سبكتر از نمونه هاي موجود در زيردريايي خارجي كيلو است و طراحان ايراني بهترين استفاده ممكن با مقدورات فعلي را از فضاي داخلي فاتح نموده اند. سامانه هاي بكارگرفته شده در فاتح مانند غدير از انواع جديد و با فناوري هاي نوين هستند كه ضمن كاهش خدمه مورد نياز، كاهش احتمال بروز عيب، افزايش فاصله زماني بين تعميرات و همچنين سادگي عيب يابي و تعمير را به دنبال داشته اند.
فاتح با برخورداري از حسگرهاي پيشرفته در عين كاهش اثرات راداري و صوتي خود و سامانه هاي ارتباطي امن براي تبادل داده با واحدهاي سطحي و هوايي ديگر به جزئي از شبكه دفاعي دريايي ايران تبديل شده و با توجه به ساخت بومي آن در قياس با نمونه هاي خارجي هم رده ارزانتر نيز خواهد بود. اين زيردريايي علاوه بر افزايش نفوذناپذيري دشمن در سواحل خودي دست نداجا را براي حضور در دو منطقه راهبردي تنگه مالاگا و تنگه باب المندب بازتر كرده و با حضور خود در آبهاي سرزميني و درياهاي آزاد نزديك امكان حضور زيردريايي هاي كلاس كيلو و همچنين زيردريايي 1000 تني ايراني كه شايد همان زيردريايي بعثت باشد را در آبهاي دوردست و براي حمل موشك هاي كروز ضدسطحي و شايد بالستيك باز مي گذارد.
[External Link Removed for Guests]





