جولان سگهای جیبی در شمال پایتخت
مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت

- پست: 1780
- تاریخ عضویت: شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۶, ۳:۵۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1264 بار
- سپاسهای دریافتی: 10136 بار
جولان سگهای جیبی در شمال پایتخت
به گزارش مشرق به نقل از فارس، این روزها از خیابانهای سراسر ترافیک تهران که گذر میکنی یا آنقدر محو ترافیک میشوی که زرق و برق خیابان را فراموش میکنی یا محو زرق و برق خیابان میشوی تا ترافیک یادت برود. این ۲ نوع محو شدگی با خودت است که کدام را انتخاب کنی و البته گاه این انتخاب خود به خود به سراغت میآید و میبینی خودروی جلویی از تو فاصله گرفته و هنوز محو تماشای خیابانی.
به یکی از خیابانهای شمال شهر رفته بودیم تا برنامهای خبری را پوشش دهیم و اینگونه شد که در مسیر بازگشت از برنامه در ساعت ۸ شب زرق و برق خیابانی ما را محو خود کرد.
بوستانها، نیستانها و گلستانها که سرازیر شدیم به سمت پایین نقطهای از خیابان محومان کرد و دلیل این محو شدگی چیزی نبود جزء مرد جوانی که در حال فروش سگ بود.
دیدن این صحنه که در خیابانی پرتردد در پایتخت، فردی سگ بفروشد برایمان تعجب آور بود که بیاختیار خودمان را در خیابانهای کشورهای غربی حس کردیم که البته این حس به خاطر زرق و برق دخترکانی که قدم میزنند غیر واقعی هم نبود. همانها که وزنشان به خاطر آرایشهایشان سنگین تر شده است!
را در نقطهای پارک کردیم و به سمت جوان سگ فروش رفتیم تا ببینیم چشمانمان اشتباه دیده است یا اینکه قوانین کشور تغییر کرده است و سگ فروشی آزاد شده.
گرم معامله نان و آب دارش شده که تفاوت ظاهری ما با دیگر شهروندانی که در کنارش ایستادهاند را متوجه نمیشود و میگوید محصول خودمان است، خودم شیرشان دادهام و حالا بزرگ شدهاند.
هایش به قاعده یک کف دست بیشتر قد و قواره ندارند؛ سگهایی که خودش نام جیبی را برایشان انتخاب کرده است و می گوید راحت در جیب پالتو یا کاپشن جا میشوند.
مان که میآید فاصله میگیریم تا مبادا براساس مبانی اعتقادیمان نجاستش به ما سرایت کند که تازه میفهمد گویا ما خیلی هم از قوم او نیستیم و با دیگران کمی فرق داریم.
را که میپرسیم، میگوید: شما خریدار نیستید، برایتان چه فرقی میکند که چند است؟!
از زیر زبانش میفهمیم که هرکدامش قیمتی متفاوت دارد و براساس رنگ پوست و حتی رنگ چشمانش متغیر است.
ما که خیلی با این جاندار قرابت نداریم جای سوال است که مبادا پس از ۶ ماه بزرگ شود و نتوان آن را در خانه نگهداشت که میخندد و میگوید: کلی در زمان بارداری مادرش خرجش کردهایم که بعد از تولد بزرگ نشود!!
و شنیدن همین قدر برایمان کافی است زیرا آنقدر هم که آن دخترکان با این جاندار بازی میکنند، برایمان لذت بخش نیست.
بر خودرو میشویم و راهمان را به سمت میانه شهر کج میکنیم اما هردومان همدیگر را نگاه میکنیم و فقط به این نکته فکر میکنیم که مگر خرید و فروش سگ غیرقانونی نیست؟!
خودمان پرسیدیم راستی مأموران کلانتری که در این خیابان هستند آیا این مرد جوان و بساط خریدو فروشش را نمیبینند یا برای آنها هم دیدنش تکراری شده است؟!
زیادی در ذهنمان ایجاد شد که شاید تنها چند تای آنها را جواب داده با خودمان مرور کردیم و آخرش به این نتیجه رسیدیم شاید آنجا بالای شهر است و نباید در کار کاسبانش دخالت کرد.
به یکی از خیابانهای شمال شهر رفته بودیم تا برنامهای خبری را پوشش دهیم و اینگونه شد که در مسیر بازگشت از برنامه در ساعت ۸ شب زرق و برق خیابانی ما را محو خود کرد.
بوستانها، نیستانها و گلستانها که سرازیر شدیم به سمت پایین نقطهای از خیابان محومان کرد و دلیل این محو شدگی چیزی نبود جزء مرد جوانی که در حال فروش سگ بود.
دیدن این صحنه که در خیابانی پرتردد در پایتخت، فردی سگ بفروشد برایمان تعجب آور بود که بیاختیار خودمان را در خیابانهای کشورهای غربی حس کردیم که البته این حس به خاطر زرق و برق دخترکانی که قدم میزنند غیر واقعی هم نبود. همانها که وزنشان به خاطر آرایشهایشان سنگین تر شده است!
را در نقطهای پارک کردیم و به سمت جوان سگ فروش رفتیم تا ببینیم چشمانمان اشتباه دیده است یا اینکه قوانین کشور تغییر کرده است و سگ فروشی آزاد شده.
گرم معامله نان و آب دارش شده که تفاوت ظاهری ما با دیگر شهروندانی که در کنارش ایستادهاند را متوجه نمیشود و میگوید محصول خودمان است، خودم شیرشان دادهام و حالا بزرگ شدهاند.
هایش به قاعده یک کف دست بیشتر قد و قواره ندارند؛ سگهایی که خودش نام جیبی را برایشان انتخاب کرده است و می گوید راحت در جیب پالتو یا کاپشن جا میشوند.
مان که میآید فاصله میگیریم تا مبادا براساس مبانی اعتقادیمان نجاستش به ما سرایت کند که تازه میفهمد گویا ما خیلی هم از قوم او نیستیم و با دیگران کمی فرق داریم.
را که میپرسیم، میگوید: شما خریدار نیستید، برایتان چه فرقی میکند که چند است؟!
از زیر زبانش میفهمیم که هرکدامش قیمتی متفاوت دارد و براساس رنگ پوست و حتی رنگ چشمانش متغیر است.
ما که خیلی با این جاندار قرابت نداریم جای سوال است که مبادا پس از ۶ ماه بزرگ شود و نتوان آن را در خانه نگهداشت که میخندد و میگوید: کلی در زمان بارداری مادرش خرجش کردهایم که بعد از تولد بزرگ نشود!!
و شنیدن همین قدر برایمان کافی است زیرا آنقدر هم که آن دخترکان با این جاندار بازی میکنند، برایمان لذت بخش نیست.
بر خودرو میشویم و راهمان را به سمت میانه شهر کج میکنیم اما هردومان همدیگر را نگاه میکنیم و فقط به این نکته فکر میکنیم که مگر خرید و فروش سگ غیرقانونی نیست؟!
خودمان پرسیدیم راستی مأموران کلانتری که در این خیابان هستند آیا این مرد جوان و بساط خریدو فروشش را نمیبینند یا برای آنها هم دیدنش تکراری شده است؟!
زیادی در ذهنمان ایجاد شد که شاید تنها چند تای آنها را جواب داده با خودمان مرور کردیم و آخرش به این نتیجه رسیدیم شاید آنجا بالای شهر است و نباید در کار کاسبانش دخالت کرد.
Old soldiers never die.They just fade away

- پست: 35
- تاریخ عضویت: شنبه ۱ دی ۱۳۸۶, ۹:۲۰ ب.ظ
- محل اقامت: ايران
- سپاسهای ارسالی: 13 بار
- سپاسهای دریافتی: 31 بار
- تماس:

-
- پست: 129
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۹, ۱۱:۲۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 130 بار
- سپاسهای دریافتی: 204 بار
Re: جولان سگهای جیبی در شمال پایتخت
shovalie_siyah نوشته شده:اینجا ایران است همه چیز ممکنه
وبایدخدمتتان عرض کنم هم اکنون 30 سال است که،نام این کشورجمهوری اسلامی ایران است،ونه ایران!

-
- پست: 863
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۲۹ دی ۱۳۸۸, ۱۰:۵۳ ب.ظ
- محل اقامت: البرز
- سپاسهای ارسالی: 5392 بار
- سپاسهای دریافتی: 4116 بار
- تماس:
Re: جولان سگهای جیبی در شمال پایتخت
John rider نوشته شده:shovalie_siyah نوشته شده:اینجا ایران است همه چیز ممکنه
وبایدخدمتتان عرض کنم هم اکنون 30 سال است که،نام این کشورجمهوری اسلامی ایران است،ونه ایران!
گیر دادیا عزیزم.جمهوری اسلامی نوع حکومت ایرانه.نام این سرزمین ایران بوده و هست.

-
- پست: 235
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۸, ۵:۰۶ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 977 بار
- سپاسهای دریافتی: 988 بار
Re: جولان سگهای جیبی در شمال پایتخت
یاده یکی از سخنرانی های حاج آقا پناهیان افتادم. وقتی فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر فراموش بشه همین میشه یارو
میاره میفروشه!! تازه بدتر از این هم میشه! وقتی بری بهشون گیر بدی قانون طرف اونارو میگیره!
بله دیگه مملکت اسلامیه!!!
ما فکر میکنیم اسلامیه!
میاره میفروشه!! تازه بدتر از این هم میشه! وقتی بری بهشون گیر بدی قانون طرف اونارو میگیره!
بله دیگه مملکت اسلامیه!!!
ما فکر میکنیم اسلامیه!خوشبختی ما در سه جمله است ... تجربه از دیروز , استفاده از امروز , امید به فردا ... ولی ما با سه جمله دیگر زندگی مان را تباه میکنیم حسرت دیروز , اتلاف امروز , ترس از فردا ... دکتر علی شریعتی

- پست: 3805
- تاریخ عضویت: شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۸, ۳:۲۶ ق.ظ
- محل اقامت: جمهوری اسلامی ایران
- سپاسهای ارسالی: 4180 بار
- سپاسهای دریافتی: 22794 بار
- تماس:
Re: جولان سگهای جیبی در شمال پایتخت
از یک طرف می خوان جلوی سگ بازی ، ماهواره ، بدحجابی و.......... بگیرن ، می گیم چرا می گیرن ؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!!؟
از یک طرف کاری ندارند ، می گیم چرا کاری نمی کنند ،مملکت اسلامی نابود شد و دیگر از اسلام خبری نیست ؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟
از یک طرف کاری ندارند ، می گیم چرا کاری نمی کنند ،مملکت اسلامی نابود شد و دیگر از اسلام خبری نیست ؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟
پرونده فعالیت صلح آمیز هسته ای ایران تسلیحات ضد زره ایران
ناوچه های موشک انداز "کلاس کمان / سینا" پهپادهای ایرانی
ناوشکن های "کلاس موج" بالگردهای خانواده شاهد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
ناوشکن عملیاتی-آموزشی "کلاس لقمان"
ناو خارک
رادارهای ایرانی؛ سربازان همیشه بیدار آسمان
موشك پدافند هوايي "صياد 2"
توان پدافند هوایی جمهوری اسلامی ایران
موشک های بالستیک و شبه بالستیک ساخت جمهوری اسلامی ایران

-
- پست: 235
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۸, ۵:۰۶ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 977 بار
- سپاسهای دریافتی: 988 بار
Re: جولان سگهای جیبی در شمال پایتخت
Sami 1993 نوشته شده:از یک طرف می خوان جلوی سگ بازی ، ماهواره ، بدحجابی و.......... بگیرن ، می گیم چرا می گیرن ؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!!؟
از یک طرف کاری ندارند ، می گیم چرا کاری نمی کنند ،مملکت اسلامی نابود شد و دیگر از اسلام خبری نیست ؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟
حالا نظر خودت چیه؟! بگیرند یا نگیرند؟ بفروشند یا نفروشند؟
خوشبختی ما در سه جمله است ... تجربه از دیروز , استفاده از امروز , امید به فردا ... ولی ما با سه جمله دیگر زندگی مان را تباه میکنیم حسرت دیروز , اتلاف امروز , ترس از فردا ... دکتر علی شریعتی

- پست: 3805
- تاریخ عضویت: شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۸, ۳:۲۶ ق.ظ
- محل اقامت: جمهوری اسلامی ایران
- سپاسهای ارسالی: 4180 بار
- سپاسهای دریافتی: 22794 بار
- تماس:
Re: جولان سگهای جیبی در شمال پایتخت
نظر من کاملا مشخصه .
همون طور که مخالف بدحجابی و ماهواره *هستم ، مخالف سگ بازی و دیگر اشکال زندگی غربی هم هستم .
ویرایش : منظورم استفاده بد از ماهواره است .
همون طور که مخالف بدحجابی و ماهواره *هستم ، مخالف سگ بازی و دیگر اشکال زندگی غربی هم هستم .
ویرایش : منظورم استفاده بد از ماهواره است .
آخرین ويرايش توسط 1 on Sami 1993, ويرايش شده در 0.
پرونده فعالیت صلح آمیز هسته ای ایران تسلیحات ضد زره ایران
ناوچه های موشک انداز "کلاس کمان / سینا" پهپادهای ایرانی
ناوشکن های "کلاس موج" بالگردهای خانواده شاهد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
ناوشکن عملیاتی-آموزشی "کلاس لقمان"
ناو خارک
رادارهای ایرانی؛ سربازان همیشه بیدار آسمان
موشك پدافند هوايي "صياد 2"
توان پدافند هوایی جمهوری اسلامی ایران
موشک های بالستیک و شبه بالستیک ساخت جمهوری اسلامی ایران

- پست: 841
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۵, ۵:۵۵ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 845 بار
- سپاسهای دریافتی: 2088 بار
Re: جولان سگهای جیبی در شمال پایتخت
آقا سگ بده اونم سگی که گربه میخوردتش ولی
من فقط تو کف این قضیه هستم که با چه تفکری یه نفر میتونه به خودش این اجازرو بده که به کسی بگه تو چهار دیواری خونش چی ببینه چی نبینه! جدا برام قابل درک نیست ، ماهوارم مثل تیغه هم میتونه تو عمل جراحی باعث نجات جون انسان باشه هم میتونه تو درگیزی باعث گرفتن جون انسان بشه !
این مورد ((ولا تجسسو))ی گفته شده هم که قربونش برم مثل اینکه اصلا برای این سیاره نیست فکر کنم!
من فقط تو کف این قضیه هستم که با چه تفکری یه نفر میتونه به خودش این اجازرو بده که به کسی بگه تو چهار دیواری خونش چی ببینه چی نبینه! جدا برام قابل درک نیست ، ماهوارم مثل تیغه هم میتونه تو عمل جراحی باعث نجات جون انسان باشه هم میتونه تو درگیزی باعث گرفتن جون انسان بشه !
این مورد ((ولا تجسسو))ی گفته شده هم که قربونش برم مثل اینکه اصلا برای این سیاره نیست فکر کنم!

[External Link Removed for Guests]

-
- پست: 235
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۸, ۵:۰۶ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 977 بار
- سپاسهای دریافتی: 988 بار
Re: جولان سگهای جیبی در شمال پایتخت
فکر کنید!! اوناییکه سگ نگه میدارند از فردا گوسفند(نجس نیست از نظر اسلامی مشکل نداره!) دست بگیرند تو خیابونا جولون بدن! 

خوشبختی ما در سه جمله است ... تجربه از دیروز , استفاده از امروز , امید به فردا ... ولی ما با سه جمله دیگر زندگی مان را تباه میکنیم حسرت دیروز , اتلاف امروز , ترس از فردا ... دکتر علی شریعتی


